دوک سیاه
240 subscribers
اشعار زهره جامئی
دردلم غصه وآه
خسته ام دوک سیاه
چرخ پرکار بودم
گرم وپربار بودم
دالی روغن مچکاند
حالی بر من مینشاند
نخی ازریسه دوک
بهرماسوره وکوک
لحظه ی طلوع میشد
کار من شروع میشد
ژورو زیکزاک میزدم/لبه هاتومیدادم
دوختن جادگمه ها /دوخت ودوز به انتها
If you have Telegram, you can view and join
دوک سیاه right away.