Forwarded from ورزنه گرام
🔸مراسم "برات" و نیمه شعبان در ورزنه
🍃مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه
شعبان را "برات"می‌نامند و معتقدند ارواح مؤمنین و مؤمنات در این روز آزاد می‌باشند به همین خاطر مردم ورزنه در عصر چنین روزی در قبرستان و گلستان شهدای شهر حاضر شده، برای کلیه کسانی که ظرف یکسال گذشته از دنیا رفته‌اند طلب مغفرت میکنند.
🆔 @varzanehesf
🍃مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه
شعبان را "برات"می‌نامند و معتقدند ارواح مؤمنین و مؤمنات در این روز آزاد می‌باشند به همین خاطر مردم ورزنه در عصر چنین روزی در قبرستان و گلستان شهدای شهر حاضر شده، برای کلیه کسانی که ظرف یکسال گذشته از دنیا رفته‌اند طلب مغفرت میکنند.
🆔 @varzanehesf
Forwarded from ■ کانال اصفهانی ها ■
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 مراسم منحصر بفرد جیرجیرونی ...
💥نائب رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهرستان اصفهان به همشهری می گوید: مراسم جیرجیرونی در بین مردم ورزنه در جشن و شادی های مذهبی مانند مراسم نیمه شعبان، عید مبعث، عید غدیر، فطر، قربان و … مرسوم است و با دادن شیرینی و شربت و خواندن سرودهای مذهبی یاد این ایام را گرامی می دارند.
💥ناصر قطبی ادامه می دهد: مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و در شب نیمه شعبان که شبی با فضیلت و پر خیر و بخشش است، کودکان و نوجوانان به پیروی از یک رسم دیرینه به در منازل همشهریان خود رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه میکنند.
💥ورزنه، شهری تاریخی است که مرکز بخش بن رود شهرستان اصفهان است. در نزدیکی تالاب بین‌المللی گاوخونی واقع شده‌است؛ و تنها شهر ایرانی است که زنان آن به‌طور سنتی چادر سفید بر سر میکنند. از اینرو این شهر را دیار فرشتگان سپیدپوش می نامند.
💥ورزنه به نگین شرق اصفهان مشهور است.
@isf031 کانال اصفهانی ها 📣
💥نائب رئیس کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهرستان اصفهان به همشهری می گوید: مراسم جیرجیرونی در بین مردم ورزنه در جشن و شادی های مذهبی مانند مراسم نیمه شعبان، عید مبعث، عید غدیر، فطر، قربان و … مرسوم است و با دادن شیرینی و شربت و خواندن سرودهای مذهبی یاد این ایام را گرامی می دارند.
💥ناصر قطبی ادامه می دهد: مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و در شب نیمه شعبان که شبی با فضیلت و پر خیر و بخشش است، کودکان و نوجوانان به پیروی از یک رسم دیرینه به در منازل همشهریان خود رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه میکنند.
💥ورزنه، شهری تاریخی است که مرکز بخش بن رود شهرستان اصفهان است. در نزدیکی تالاب بین‌المللی گاوخونی واقع شده‌است؛ و تنها شهر ایرانی است که زنان آن به‌طور سنتی چادر سفید بر سر میکنند. از اینرو این شهر را دیار فرشتگان سپیدپوش می نامند.
💥ورزنه به نگین شرق اصفهان مشهور است.
@isf031 کانال اصفهانی ها 📣
Forwarded from ورزنه گرام
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مراسم_جیر_جیرونی
مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و در شب نیمه شعبان که شبی با فضیلت و پر خیر و بخشش است، کودکان و نوجوانان به پیروی از یک رسم دیرینه به درِ منازل همشهریان خود رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه میکنند.
https://t.me/varzanehesf
چند سالیست که گروه برادران قطبی مراسم جیرجیرونی را برگزار میکنند و وجوه دریافتی را به امور خیریه اختصاص میدهند
امسال هم به نیت کمک به یک بیمار سرطانی این مراسم را درِ خانه و مغازه ها برگزار کردند و مردم نیکوکار ورزنه مثل همیشه گل کاشتند
تشکر از برادران قطبی، اقایان یزدانی، حکیمی و بقیه دوستان
انشالله خدا از همه قبول کنه🙏
https://t.me/varzanehesf
نیمه شعبان
مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و در شب نیمه شعبان که شبی با فضیلت و پر خیر و بخشش است، کودکان و نوجوانان به پیروی از یک رسم دیرینه به درِ منازل همشهریان خود رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه میکنند.
https://t.me/varzanehesf
چند سالیست که گروه برادران قطبی مراسم جیرجیرونی را برگزار میکنند و وجوه دریافتی را به امور خیریه اختصاص میدهند
امسال هم به نیت کمک به یک بیمار سرطانی این مراسم را درِ خانه و مغازه ها برگزار کردند و مردم نیکوکار ورزنه مثل همیشه گل کاشتند
تشکر از برادران قطبی، اقایان یزدانی، حکیمی و بقیه دوستان
انشالله خدا از همه قبول کنه🙏
https://t.me/varzanehesf
نیمه شعبان
Forwarded from ورزنه گرام
✅ "همسفر خاطره ها" (13)
همسفر این قسمت👇
فرهنگی بازنشسته آقای
"رضا غفوری"
(رضا میرزاجعفر)
خاطره امشب👇:
"جیرجیرونی آیین کهن"
https://t.me/varzanehesf
همسفر این قسمت👇
فرهنگی بازنشسته آقای
"رضا غفوری"
(رضا میرزاجعفر)
خاطره امشب👇:
"جیرجیرونی آیین کهن"
Forwarded from ورزنه گرام
✅ "همسفر خاطره ها" (13)
این قسمت:
"جیرجیرونی آیین کهن"
راوی:👇
فرهنگی بازنشسته آقای
"رضا غفوری"
(رضا میرزاجعفر)
🍁پاییز سال 1346 با سرعت برق و باد از راه می‌رسد و بار دیگر مدارس باز و من به کلاس سوم می روم.
مدرسه مان همان مدرسه پارسالی است ولی معلم ما امسال آقای حسین اسلامی فرزند حاج محمدحسن (دایی مرحوم حاج شیخ محمد رییسی) است. معلممان با سال گذشته تفاوت دارد ولی در کل آش همان است و کاسه همان.
معلمان آن دوره آموزش‌های مدرن نداشتند، تنبیه نیز در مدارس رواج داشت.
🍁گوسفندچرانی، کاه آوردن و شستن آن ، آوردن آب از آب انبار ،رسیدگی به گاو ها و خرها و گوسفندان، رفتن به مدرسه و شب ها در یک اتاق سرد و تاریک خوابیدن همه ی فعالیت من در این سال است.
🍁آبانماه است و هنوز بیست روزی به ماه رمضان مانده و چند روز دیگر به
برات و نیمه شعبان در ورزنه نزدیک می‌شویم.
مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و معتقدند ارواح مؤمنین و مؤمنات در این روز آزاد می‌باشند به همین خاطر در عصر چنین روزی در قبرستان حاضر شده، برای کلیه کسانی که ظرف یکسال گذشته از دنیا رفته‌اند طلب مغفرت میکنند.
سپس مردم خود را برای برگزاری جشن میلاد امام زمان(عج) آماده می‌سازند در روز نیمه ی شعبان مردم کوچه ها را آذین بندی می نمایند و فرش و پارچه های قیمتی را به در و دیوار آویزان می کنند و اصطلاحا طاق نصرت می‌بندند و شیرینی و نقل میان مردم توزیع می کنند و عده ای هم با موسیقی محلی این روز را جشن می‌گیرند.
🍁امسال هم در شب بَرات که فردایش روز عید و تعطیل رسمی است کودکان حال و هوای خاصی دارند و به پیروی از یک رسم دیرینه به درب منازل رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه میکنند.این مراسم سنتی و آیین کهن با نام جیرجیرونی (Jir Jironni) همه ساله برقرار است.
🍁امسال می خواهم مثل سایر بچه های هم سن و سالم به این مراسم بروم اما پدرم به شدت مخالف است.
التماس می کنم که اجازه دهد ولی او زیر بار نمی رود. از مادر و خواهر و عمویم کمک می‌گیرم تا پدرم را راضی کنند بالاخره پدرم به شرطی موافقت می‌کند که من در هنگام مراسم، آنچنان سر و صورتم را بپوشانم که شناخته نشوم ،همین کار را هم می کنم.
🍁توی مدرسه، پسر بچه ها گروه تشکیل می دهند و من هم با پنج نفر از دوستانم که همگی همسایه هستیم یک گروه تشکیل می‌دهیم.
از میان خود یکی را که آواز خوبی دارد به عنوان سرگروه انتخاب می‌کنیم و یکی را هم به عنوان انباردار
همه می‌گویند انباردار باید از همه قوی تر و بزرگتر باشد ولی من مخالفم و می‌گویم انباردار باید از همه کوچکتر و ضعیف تر باشد تا نتواند در آخر مراسم آنچه را که جمع شده بردارد و بگریزد ولی حرفم به جایی نمی رسد.
🍁غروب جمعه 28 آبان است و فردا عید نیمه شعبان، از گلدسته مسجد جامع صدای اذان برمی‌خیزد، افراد گروه مان همگی جمع شده ایم و حرکت می‌کنیم، من سر و صورتم را با چادرشب چنان پوشانده‌ام که فقط چشمانم پیداست.
به در چند خانه می رویم هر کدام چیزی به ما میدهند اولی چند عدد مالک(malak) دومی مشتی خرما و کشمش، سومی کمی قند و خرما ،چهارمی بد و بیراه
🍁انباردار همه را تحویل می‌گیرد و در کیسه ای می‌ریزد شاید مثل هر‌سال در پایان مراسم فرار را بر قرار ترجیح دهد.
شب فرا رسیده و تاریکی دهشتناکی در کوچه ها حکمفرماست. به جز سفیدی برفی که همه جا را پوشانده چیزی دیده نمی‌شود. به بازارچه ای می‌رسیم که خانه آقای اسلامی در آن قرار دارد به در خانه او می‌رسیم آموزگار ماست حسابی از رو حساب می‌بریم، در مقابلش جرات حرف زدن هم نداریم چه برسد به اینکه خواسته باشیم در خانه اش را بزنیم و از او تمنایی بکنیم. مردد هستیم که چه بکنیم.
🍁سردسته اصرار دارد که جلو خانه او نیز مراسم را انجام دهیم هرچه بادا باد، یا پس فردا پاهایمان در فلک است یا نه، او نیز مثل بقیه ،یا چیزی به ما می‌دهد و یا یک جوری دست به سرمان می‌کند.
مرتب و منظم پشت در می ایستیم از لودگی و مسخره بازی خبری نیست سردسته با صدای بلند فریاد می زند و می گوید:🍁
🔸جیرجیرونی(jir jironny)
و ما پاسخ می‌دهیم
🔹هو یا ( hoy ya)
🔸مالک کِرونی 🔹هویا
(malak keronny)
(مالک "نوعی نان روغنی" تهیه کنید)
🔸وری دلی مُن نی 🔹هویا
(veri deli mon ny)
(پهلوی من بگذارید)
🔸اگه بمنخا گوشام بونی 🔹هویا
( age bem nakha gosham bevonni)
( اگر نخوردم گوشهایم را ببرید)
🔸یوز گردو 🔹هویا
(youz gerdou)
( گردو گرد است)
🔸واهام نوکیچی دارو 🔹هویا
(vaham nokichi darou)
( بادام دارای نوکی کوچک است)
🔸گندم کپی چی دارو 🔹هویا
(gandom kopichi darou)
(گندم کپی"نوعی نان کوچک وکلفت" دارد)
سپس همگی یکصدا می‌گوییم:
اشتر به قطار
مالک را بیار
و باز انتظار...🍁
این قسمت:
"جیرجیرونی آیین کهن"
راوی:👇
فرهنگی بازنشسته آقای
"رضا غفوری"
(رضا میرزاجعفر)
🍁پاییز سال 1346 با سرعت برق و باد از راه می‌رسد و بار دیگر مدارس باز و من به کلاس سوم می روم.
مدرسه مان همان مدرسه پارسالی است ولی معلم ما امسال آقای حسین اسلامی فرزند حاج محمدحسن (دایی مرحوم حاج شیخ محمد رییسی) است. معلممان با سال گذشته تفاوت دارد ولی در کل آش همان است و کاسه همان.
معلمان آن دوره آموزش‌های مدرن نداشتند، تنبیه نیز در مدارس رواج داشت.
🍁گوسفندچرانی، کاه آوردن و شستن آن ، آوردن آب از آب انبار ،رسیدگی به گاو ها و خرها و گوسفندان، رفتن به مدرسه و شب ها در یک اتاق سرد و تاریک خوابیدن همه ی فعالیت من در این سال است.
🍁آبانماه است و هنوز بیست روزی به ماه رمضان مانده و چند روز دیگر به
برات و نیمه شعبان در ورزنه نزدیک می‌شویم.
مردم ورزنه یک روز قبل از نیمه شعبان را برات می‌نامند و معتقدند ارواح مؤمنین و مؤمنات در این روز آزاد می‌باشند به همین خاطر در عصر چنین روزی در قبرستان حاضر شده، برای کلیه کسانی که ظرف یکسال گذشته از دنیا رفته‌اند طلب مغفرت میکنند.
سپس مردم خود را برای برگزاری جشن میلاد امام زمان(عج) آماده می‌سازند در روز نیمه ی شعبان مردم کوچه ها را آذین بندی می نمایند و فرش و پارچه های قیمتی را به در و دیوار آویزان می کنند و اصطلاحا طاق نصرت می‌بندند و شیرینی و نقل میان مردم توزیع می کنند و عده ای هم با موسیقی محلی این روز را جشن می‌گیرند.
🍁امسال هم در شب بَرات که فردایش روز عید و تعطیل رسمی است کودکان حال و هوای خاصی دارند و به پیروی از یک رسم دیرینه به درب منازل رفته و با سر دادن آوازی محلی و خاص از آنها طلب عیدی و هدیه میکنند.این مراسم سنتی و آیین کهن با نام جیرجیرونی (Jir Jironni) همه ساله برقرار است.
🍁امسال می خواهم مثل سایر بچه های هم سن و سالم به این مراسم بروم اما پدرم به شدت مخالف است.
التماس می کنم که اجازه دهد ولی او زیر بار نمی رود. از مادر و خواهر و عمویم کمک می‌گیرم تا پدرم را راضی کنند بالاخره پدرم به شرطی موافقت می‌کند که من در هنگام مراسم، آنچنان سر و صورتم را بپوشانم که شناخته نشوم ،همین کار را هم می کنم.
🍁توی مدرسه، پسر بچه ها گروه تشکیل می دهند و من هم با پنج نفر از دوستانم که همگی همسایه هستیم یک گروه تشکیل می‌دهیم.
از میان خود یکی را که آواز خوبی دارد به عنوان سرگروه انتخاب می‌کنیم و یکی را هم به عنوان انباردار
همه می‌گویند انباردار باید از همه قوی تر و بزرگتر باشد ولی من مخالفم و می‌گویم انباردار باید از همه کوچکتر و ضعیف تر باشد تا نتواند در آخر مراسم آنچه را که جمع شده بردارد و بگریزد ولی حرفم به جایی نمی رسد.
🍁غروب جمعه 28 آبان است و فردا عید نیمه شعبان، از گلدسته مسجد جامع صدای اذان برمی‌خیزد، افراد گروه مان همگی جمع شده ایم و حرکت می‌کنیم، من سر و صورتم را با چادرشب چنان پوشانده‌ام که فقط چشمانم پیداست.
به در چند خانه می رویم هر کدام چیزی به ما میدهند اولی چند عدد مالک(malak) دومی مشتی خرما و کشمش، سومی کمی قند و خرما ،چهارمی بد و بیراه
🍁انباردار همه را تحویل می‌گیرد و در کیسه ای می‌ریزد شاید مثل هر‌سال در پایان مراسم فرار را بر قرار ترجیح دهد.
شب فرا رسیده و تاریکی دهشتناکی در کوچه ها حکمفرماست. به جز سفیدی برفی که همه جا را پوشانده چیزی دیده نمی‌شود. به بازارچه ای می‌رسیم که خانه آقای اسلامی در آن قرار دارد به در خانه او می‌رسیم آموزگار ماست حسابی از رو حساب می‌بریم، در مقابلش جرات حرف زدن هم نداریم چه برسد به اینکه خواسته باشیم در خانه اش را بزنیم و از او تمنایی بکنیم. مردد هستیم که چه بکنیم.
🍁سردسته اصرار دارد که جلو خانه او نیز مراسم را انجام دهیم هرچه بادا باد، یا پس فردا پاهایمان در فلک است یا نه، او نیز مثل بقیه ،یا چیزی به ما می‌دهد و یا یک جوری دست به سرمان می‌کند.
مرتب و منظم پشت در می ایستیم از لودگی و مسخره بازی خبری نیست سردسته با صدای بلند فریاد می زند و می گوید:🍁
🔸جیرجیرونی(jir jironny)
و ما پاسخ می‌دهیم
🔹هو یا ( hoy ya)
🔸مالک کِرونی 🔹هویا
(malak keronny)
(مالک "نوعی نان روغنی" تهیه کنید)
🔸وری دلی مُن نی 🔹هویا
(veri deli mon ny)
(پهلوی من بگذارید)
🔸اگه بمنخا گوشام بونی 🔹هویا
( age bem nakha gosham bevonni)
( اگر نخوردم گوشهایم را ببرید)
🔸یوز گردو 🔹هویا
(youz gerdou)
( گردو گرد است)
🔸واهام نوکیچی دارو 🔹هویا
(vaham nokichi darou)
( بادام دارای نوکی کوچک است)
🔸گندم کپی چی دارو 🔹هویا
(gandom kopichi darou)
(گندم کپی"نوعی نان کوچک وکلفت" دارد)
سپس همگی یکصدا می‌گوییم:
اشتر به قطار
مالک را بیار
و باز انتظار...🍁
Forwarded from ورزنه گرام
🍁...سردسته این بار پسر بزرگ خانواده که مهدی نام دارد را داماد می‌کند و این چنین می گوید:
🔸آقا مهدی مون تخت ناشت🔹هویا
(aagha medimon takht nasht)
( آقا مهدی را به تخت نشاندیم)
🔸عاروسمون وروش ناشت 🔹هویا
(aarousomon verosh nasht)
( عروس را کنارش نشاندیم)
🔸دسبندمون دسش که 🔹هویا
(dasbandomon dasosh ka)
( دستبند را به دست عروس کردیم)
🔸نابندمون ناش که 🔹هویا
( nabandemon nash ka)
( گلوبند را به گلوی عروس کردیم)
🔸گوشوارمون گوشش که 🔹هویا
( goshvaremon goshosh ka)
( گوشواره را به گوش عروس کردیم)
🔸پابندمون پاش که 🔹هویا
(pa bandemon pash ka)
( پابنده را به پای عروس کردیم)
و سپس یکصدا می‌گوییم:
اشتر به قطار
مالک را بیار
🍁منتظر می شویم، درب خانه باز می‌شود. همگی از ترس دو سه متری عقب می‌رویم. آقامعلم در آستانه در ظاهر می شود فقط شبحی از او را می‌بینیم. همه جا تاریک است، ما حتی نمی‌توانیم دست های خودمان را نیز ببینیم.
ما را به جلو فرا می‌خواند. ظاهراً چیزی هم در دست دارد ،یک سینی که توی آن سینی دوتا جعبه گز است انبار دار جلو می‌رود و می خواهد آنها را از او بگیرد اما معلم می‌گوید : نه، من سهم هرکس را به خودش می‌دهم در این صورت دیگر کسی مغموم نمی‌شود چون تو ،ممکن است پس از پایان کار چیز ها را برداشته و فرار کنی.
🍁سپس از ما می‌خواهد که دست های یکدیگر را بگیریم و یک حلقه تشکیل بدهیم به طوری که صورت هایمان روبروی هم باشد همین کار را انجام می‌دهیم.
آرام به پشت سرمان می آید و از آن چه در سینی است و ما فکر می‌کنیم گز یا قطاب است چندتایی در جیب های هر کداممان می‌ریزد. یواشکی به یکدیگر می گوییم به هر کداممان چهارتا گل گز داده است.
🍁جرات نداریم در مقابلش دست در جیب هایمان کنیم یعنی دست هایمان را به هم داده ایم و نمی‌توانیم این کار را بکنیم او کمی صحبت می کند و می گوید که:
از این که به یادش بوده ایم و به در خانه اش رفته ایم خوشحال است و از ما می‌خواهد که سال دیگر نیز همین کار را تکرار کنیم.
در این لحظه سردسته بلند فریاد می زند
🔸درِ این خانه که کاهگل مال است...
🔸صاحبش زنده و دولت دار است...
🔹هویا
🍁او به خانه می رود و در را از پشت می بندد.انباردار زودتر از همه دست به جیبش می‌برد تا یکی از گز یا قطاب هایش را در بیاورد .
ناگهان فریاد میزند: بچه ها برف است.
انباردار این بار با صدای بلندتر فریاد می‌کشد:
🔸درِ این خانه که کاهگل مال است
🔸صاحبش مُرده و لُنجش دار است.
🔹هویا
آب از جیب هایمان فرو می‌چکد و قهقهه معلم است که از پشت در به گوش می رسد...
"پایان"
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
"همسفر خاطره ها"
تهیه شده در #قاب_ماندگار
📝گردآوری :👇
اصغر یوسفیان
https://t.me/varzanehesf
🔸آقا مهدی مون تخت ناشت🔹هویا
(aagha medimon takht nasht)
( آقا مهدی را به تخت نشاندیم)
🔸عاروسمون وروش ناشت 🔹هویا
(aarousomon verosh nasht)
( عروس را کنارش نشاندیم)
🔸دسبندمون دسش که 🔹هویا
(dasbandomon dasosh ka)
( دستبند را به دست عروس کردیم)
🔸نابندمون ناش که 🔹هویا
( nabandemon nash ka)
( گلوبند را به گلوی عروس کردیم)
🔸گوشوارمون گوشش که 🔹هویا
( goshvaremon goshosh ka)
( گوشواره را به گوش عروس کردیم)
🔸پابندمون پاش که 🔹هویا
(pa bandemon pash ka)
( پابنده را به پای عروس کردیم)
و سپس یکصدا می‌گوییم:
اشتر به قطار
مالک را بیار
🍁منتظر می شویم، درب خانه باز می‌شود. همگی از ترس دو سه متری عقب می‌رویم. آقامعلم در آستانه در ظاهر می شود فقط شبحی از او را می‌بینیم. همه جا تاریک است، ما حتی نمی‌توانیم دست های خودمان را نیز ببینیم.
ما را به جلو فرا می‌خواند. ظاهراً چیزی هم در دست دارد ،یک سینی که توی آن سینی دوتا جعبه گز است انبار دار جلو می‌رود و می خواهد آنها را از او بگیرد اما معلم می‌گوید : نه، من سهم هرکس را به خودش می‌دهم در این صورت دیگر کسی مغموم نمی‌شود چون تو ،ممکن است پس از پایان کار چیز ها را برداشته و فرار کنی.
🍁سپس از ما می‌خواهد که دست های یکدیگر را بگیریم و یک حلقه تشکیل بدهیم به طوری که صورت هایمان روبروی هم باشد همین کار را انجام می‌دهیم.
آرام به پشت سرمان می آید و از آن چه در سینی است و ما فکر می‌کنیم گز یا قطاب است چندتایی در جیب های هر کداممان می‌ریزد. یواشکی به یکدیگر می گوییم به هر کداممان چهارتا گل گز داده است.
🍁جرات نداریم در مقابلش دست در جیب هایمان کنیم یعنی دست هایمان را به هم داده ایم و نمی‌توانیم این کار را بکنیم او کمی صحبت می کند و می گوید که:
از این که به یادش بوده ایم و به در خانه اش رفته ایم خوشحال است و از ما می‌خواهد که سال دیگر نیز همین کار را تکرار کنیم.
در این لحظه سردسته بلند فریاد می زند
🔸درِ این خانه که کاهگل مال است...
🔸صاحبش زنده و دولت دار است...
🔹هویا
🍁او به خانه می رود و در را از پشت می بندد.انباردار زودتر از همه دست به جیبش می‌برد تا یکی از گز یا قطاب هایش را در بیاورد .
ناگهان فریاد میزند: بچه ها برف است.
انباردار این بار با صدای بلندتر فریاد می‌کشد:
🔸درِ این خانه که کاهگل مال است
🔸صاحبش مُرده و لُنجش دار است.
🔹هویا
آب از جیب هایمان فرو می‌چکد و قهقهه معلم است که از پشت در به گوش می رسد...
"پایان"
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
"همسفر خاطره ها"
تهیه شده در #قاب_ماندگار
📝گردآوری :👇
اصغر یوسفیان
Telegram
ورزنه گرام
#ورزنه_گرام_گزارشگر
👈 ارسال عکس سوژه خبر ورزنه :
@varzaneh031
👈 ارسال عکس سوژه خبر ورزنه :
@varzaneh031
Audio
✅ "همسفر خاطره ها" (13)
راوی: 👇
"رضا غفوری"
(رضا میرزاجعفر)
این قسمت:👇
"جیرجیرونی آیین کهن"
خوانش: خانم👇
ریحانه محمودی
https://t.me/varzanehesf
راوی: 👇
"رضا غفوری"
(رضا میرزاجعفر)
این قسمت:👇
"جیرجیرونی آیین کهن"
خوانش: خانم👇
ریحانه محمودی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
▪️پرنده آبزی #چنگر_نوک_سفید
#زاینده_رود #شهر_تالابی_ورزنه زمستان ۱۴۰۰
▪️ تصویر و تدوین : مجید حیدری
❥❥❥❥◈┅═℘═┅┅───
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
#زاینده_رود #شهر_تالابی_ورزنه زمستان ۱۴۰۰
▪️ تصویر و تدوین : مجید حیدری
❥❥❥❥◈┅═℘═┅┅───
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
حضور گردشگران و مسافران در #شهر_تالابی_ورزنه - #نوروز ۱۴۰۱
به سفارش دفتر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان #ورزنه
تهیه شده در رویال فیلم (مجید حیدری)
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
به سفارش دفتر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان #ورزنه
تهیه شده در رویال فیلم (مجید حیدری)
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
Forwarded from ورزنه گرام
✅ کارناوال نوروزی مهمان شهر ورزنه
همه ی شما دعوتید😊
💐به مناسبت سال جدید و همچنین ايام مبارک ماه مهماني خدا به همت شهرداری و شوراي شهر ورزنه کارناوال نوروزی تا پایان روز سيزدهم فرودین ماه مهمان دیار سفید پوشان می باشند
🎼 کارناوال نوروزی به همراه اجرای موسیقی محلی و برنامه های شاد و مفرح
⏱ زمان از دهم تا پایان سيزدهم فرودین ماه
صبح ها از ساعت ۹ الی ۱۱
بعدظهر از ساعت ۱۵ الی ۱۸
از محل برج تاريخي ورزنه تا پارک شهرداری
پ.ن: از بانوان محترم درخواست می‌شود با چادر سفید که نشان و سنت شهر سفید پوشان است حضور یابند
شهرداری و شوراي اسلامي شهر ورزنه
https://t.me/varzanehesf
https://t.me/varzanehesf
https://t.me/varzanehesf
همه ی شما دعوتید😊
💐به مناسبت سال جدید و همچنین ايام مبارک ماه مهماني خدا به همت شهرداری و شوراي شهر ورزنه کارناوال نوروزی تا پایان روز سيزدهم فرودین ماه مهمان دیار سفید پوشان می باشند
🎼 کارناوال نوروزی به همراه اجرای موسیقی محلی و برنامه های شاد و مفرح
⏱ زمان از دهم تا پایان سيزدهم فرودین ماه
صبح ها از ساعت ۹ الی ۱۱
بعدظهر از ساعت ۱۵ الی ۱۸
از محل برج تاريخي ورزنه تا پارک شهرداری
پ.ن: از بانوان محترم درخواست می‌شود با چادر سفید که نشان و سنت شهر سفید پوشان است حضور یابند
شهرداری و شوراي اسلامي شهر ورزنه
Telegram
ورزنه گرام
#ورزنه_گرام_گزارشگر
👈 ارسال عکس سوژه خبر ورزنه :
@varzaneh031
👈 ارسال عکس سوژه خبر ورزنه :
@varzaneh031
Forwarded from ورزنه گرام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✅ کارناوال نوروزی مهمان شهر ورزنه
همه‌ی شما دعوتید...😊
💐به مناسبت سال جدید و همچنین ايام مبارک ماه مهماني خدا به همت شهرداری و شوراي شهر ورزنه کارناوال نوروزی تا پایان روز سيزدهم فرودین ماه مهمان دیار سفید پوشان می باشند
🎼 کارناوال نوروزی به همراه اجرای موسیقی محلی و برنامه های شاد و مفرح
⏱ زمان از دهم تا پایان سيزدهم فرودین ماه
صبح ها از ساعت 9 الی 11
بعدازظهر از ساعت 15 الی 18
از محل برج تاريخی ورزنه تا پارک شهرداری
پ.ن: از بانوان محترم درخواست می‌شود با چادر سفید که نشان و سنت شهر سفیدپوشان است حضور یابند...
شهرداری و شورای اسلامی شهر ورزنه
https://t.me/varzanehesf
https://t.me/varzanehesf
https://t.me/varzanehesf
همه‌ی شما دعوتید...😊
💐به مناسبت سال جدید و همچنین ايام مبارک ماه مهماني خدا به همت شهرداری و شوراي شهر ورزنه کارناوال نوروزی تا پایان روز سيزدهم فرودین ماه مهمان دیار سفید پوشان می باشند
🎼 کارناوال نوروزی به همراه اجرای موسیقی محلی و برنامه های شاد و مفرح
⏱ زمان از دهم تا پایان سيزدهم فرودین ماه
صبح ها از ساعت 9 الی 11
بعدازظهر از ساعت 15 الی 18
از محل برج تاريخی ورزنه تا پارک شهرداری
پ.ن: از بانوان محترم درخواست می‌شود با چادر سفید که نشان و سنت شهر سفیدپوشان است حضور یابند...
شهرداری و شورای اسلامی شهر ورزنه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
دم جنبانک - زمستان ۱۴۰۰
کلیپ : مجید حیدری
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
کلیپ : مجید حیدری
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
۱۳ فروردین ۱۴۰۲ - #روزطبیعت
#شهر_تالابی_ورزنه
کلیپ : رویال فیلم - حیدری
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
#شهر_تالابی_ورزنه
کلیپ : رویال فیلم - حیدری
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
معرفی کلوتک های شهر تالابی ورزنه
۱۸ کیلومتری ورزنه - ۱۲ کیلومتری تالاب گاوخونی - زمستان ۱۴۰۱
➖➖➖➖➖➖➖➖
◾فیلمبرداری مجالس و تصویربرداری هوایی - رویال فیلم
مجید حیدری - ۰۹۱۳۴۰۵۷۴۳۵
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
۱۸ کیلومتری ورزنه - ۱۲ کیلومتری تالاب گاوخونی - زمستان ۱۴۰۱
➖➖➖➖➖➖➖➖
◾فیلمبرداری مجالس و تصویربرداری هوایی - رویال فیلم
مجید حیدری - ۰۹۱۳۴۰۵۷۴۳۵
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سرود_ملی جمهوری اسلامی ایران با #تصاویر_هوایی #شهر_تالابی_ورزنه
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جز ویرانه ای چیزی نمانده است از او ...
#قلعه_خرگوشی - بهار ۱۴۰۲
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
#قلعه_خرگوشی - بهار ۱۴۰۲
❥❥❥◈┅═℘═┅┅───┄┄
رویال فیلم
گروه مراسم و مجالس
کانال ورزنه، شهر زیبای خدا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM