#عبارات_کاربردی
#کالوکیشن
⬛️ توی این پست میخوایم چند تا کالوکیشن کاربردی با فعل come رو یاد بگیریم:
🔷 come up with something:
ایده یا فکری به ذهن رسیدن
Is that the best excuse you can come up with?
این بهترین بهانهایه که به ذهنت میرسه؟
🔷 come to terms with something:
وفق دادن - کنار اومدن
She needed time to come to terms with her grief.
با زمان نیاز داشت تا با غم و اندوه خودش کنار بیاد.
🔷 come to someone's rescue:
به داد کسی رسیدن
Thank goodness, the lifeguard came to my rescue; otherwise, I might have drowned.
خدا رو شکر نجات غریق به دادم رسید، وگرنه ممکن بود غرق بشم.
🔷 come to an end:
به اتمام رسیدن
After three weeks the strike finally came to an end.
بعد از سه هفته بالاخره اعتصاب به پایان رسید.
🔷 come to an agreement:
به توافق رسیدن
I'm hopeful that we can come to an agreement.
امیدوارم که بتونیم به توافق برسیم.
🔷 come to a concusion:
به نتیجه رسیدن
I've come to the concusion that he's not the right person to the job.
به این نتیجه رسیدن که او شخص مناسبی برای این کار نیست.
✅ امیدواریم از این آموزش استفاده کرده باشین. اگر مشتاق یادگیریِ بیشتر هستین، این آموزشهای فوقالعاده رو هم ببینید:
دانلود کتاب اسپیکینگ مت کلارک
فرمول 5 مرحلهای افزایش دایره لغات انگلیسی
چطور هر ماه 300 لغت جدید انگلیسی یاد بگیریم؟
👉 @Zabania
#کالوکیشن
⬛️ توی این پست میخوایم چند تا کالوکیشن کاربردی با فعل come رو یاد بگیریم:
🔷 come up with something:
ایده یا فکری به ذهن رسیدن
Is that the best excuse you can come up with?
این بهترین بهانهایه که به ذهنت میرسه؟
🔷 come to terms with something:
وفق دادن - کنار اومدن
She needed time to come to terms with her grief.
با زمان نیاز داشت تا با غم و اندوه خودش کنار بیاد.
🔷 come to someone's rescue:
به داد کسی رسیدن
Thank goodness, the lifeguard came to my rescue; otherwise, I might have drowned.
خدا رو شکر نجات غریق به دادم رسید، وگرنه ممکن بود غرق بشم.
🔷 come to an end:
به اتمام رسیدن
After three weeks the strike finally came to an end.
بعد از سه هفته بالاخره اعتصاب به پایان رسید.
🔷 come to an agreement:
به توافق رسیدن
I'm hopeful that we can come to an agreement.
امیدوارم که بتونیم به توافق برسیم.
🔷 come to a concusion:
به نتیجه رسیدن
I've come to the concusion that he's not the right person to the job.
به این نتیجه رسیدن که او شخص مناسبی برای این کار نیست.
✅ امیدواریم از این آموزش استفاده کرده باشین. اگر مشتاق یادگیریِ بیشتر هستین، این آموزشهای فوقالعاده رو هم ببینید:
دانلود کتاب اسپیکینگ مت کلارک
فرمول 5 مرحلهای افزایش دایره لغات انگلیسی
چطور هر ماه 300 لغت جدید انگلیسی یاد بگیریم؟
👉 @Zabania
#آموزش_لغت
#عبارات_کاربردی
👂توی این پست میخوایم چند #کالوکیشن کاربردی رو با لغت Reason یاد بگیریم:
🟣 ample reason:
دلیل کافی - به اندازه
🔸There is certainly ample reason to believe that they failed the test.
دلایل کافی برای باورِ اینکه اونها توی تست مردود شدن، وجود داره.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 compelling reason:
دلیل قانعکننده
🔸What could the compelling reason be?
چه دلیل قانعکنندهای وجود خواهد داشت؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 convincing reason:
دلیل قانعکننده
There is still no convincing reason to alter this decision.
هنوز دلیل قانعکنندهای برای تغییر این تصمیم وجود نداره.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 for some inexplicable reason:
به دلایل غیرقابل توجیه
🔸 For some inexplicable reason, he chooses to remain in opposition.
به دلایل غیرقابل توجیه، او انتخاب میکنه که مخالف باقی بمونه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 for some unexplained reason:
به دلایل غیرقابل توضیح
🔸For some unexplained reason, they decided to take a full-size circus tent.
به دلایل غیرقابل توضیح، اونها تصمیم گرفتن یک چادر سیرک تمامسایز بگیرن.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 logical reason:
دلیل منطقی
🔸There is no logical reason why smoking should not be banned here.
هیچ دلیل منطقی وجود نداره که سیگار کشیدن اینجا ممنوع نباشه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 main reason:
دلیل اصلی
🔸His main reason is unclear.
دلیل اصلیش، مبهمه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 primary reason:
دلیل اولیه - دلیل اساسی
🔸 The primary reason is the short usage of radio technology.
اولین دلیل کاربرد کم فناوری رادیویی هست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 principal reason:
دلیل اصلی - دلیل مهم
🔸 A principal reason was good timing.
یک دلیل اصلی، زمانبندی مناسب بود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👉 @Zabania
#عبارات_کاربردی
👂توی این پست میخوایم چند #کالوکیشن کاربردی رو با لغت Reason یاد بگیریم:
🟣 ample reason:
دلیل کافی - به اندازه
🔸There is certainly ample reason to believe that they failed the test.
دلایل کافی برای باورِ اینکه اونها توی تست مردود شدن، وجود داره.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 compelling reason:
دلیل قانعکننده
🔸What could the compelling reason be?
چه دلیل قانعکنندهای وجود خواهد داشت؟
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 convincing reason:
دلیل قانعکننده
There is still no convincing reason to alter this decision.
هنوز دلیل قانعکنندهای برای تغییر این تصمیم وجود نداره.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 for some inexplicable reason:
به دلایل غیرقابل توجیه
🔸 For some inexplicable reason, he chooses to remain in opposition.
به دلایل غیرقابل توجیه، او انتخاب میکنه که مخالف باقی بمونه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 for some unexplained reason:
به دلایل غیرقابل توضیح
🔸For some unexplained reason, they decided to take a full-size circus tent.
به دلایل غیرقابل توضیح، اونها تصمیم گرفتن یک چادر سیرک تمامسایز بگیرن.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 logical reason:
دلیل منطقی
🔸There is no logical reason why smoking should not be banned here.
هیچ دلیل منطقی وجود نداره که سیگار کشیدن اینجا ممنوع نباشه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 main reason:
دلیل اصلی
🔸His main reason is unclear.
دلیل اصلیش، مبهمه.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 primary reason:
دلیل اولیه - دلیل اساسی
🔸 The primary reason is the short usage of radio technology.
اولین دلیل کاربرد کم فناوری رادیویی هست.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🟣 principal reason:
دلیل اصلی - دلیل مهم
🔸 A principal reason was good timing.
یک دلیل اصلی، زمانبندی مناسب بود.
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
👉 @Zabania
#عبارات_کاربردی
#کالوکیشن
✅ این چنتا کالوکیشن با time حتماً به دردتون میخورن:
- I don't have time for that stupid game.
حوصلهی اون بازی مسخره رو ندارم.
- I'm very busy tomorrow, but I will make time for you.
فردا سرم خیلی شلوغه، ولی یه وقتی واست خالی میکنم.
- The goal keeper tried to kill time.
دروازهبان تلاش کرد وقت تلف کنه.
- The train left bang on time.
قطار دقیقاً سرِساعت حرکت کرد.
👉 @Zabania
#کالوکیشن
✅ این چنتا کالوکیشن با time حتماً به دردتون میخورن:
- I don't have time for that stupid game.
حوصلهی اون بازی مسخره رو ندارم.
- I'm very busy tomorrow, but I will make time for you.
فردا سرم خیلی شلوغه، ولی یه وقتی واست خالی میکنم.
- The goal keeper tried to kill time.
دروازهبان تلاش کرد وقت تلف کنه.
- The train left bang on time.
قطار دقیقاً سرِساعت حرکت کرد.
👉 @Zabania