گروگانگیری/ آیتالله مهدوی کنی
وقتی شنیدیم که به سفارت آمریکا حمله کردند، برای ما خیلی غیر مترقبه بود و تعجب کردیم که چه شده این ماجرا پیش آمده؟ اجمالاً یادم هست که آقای بهشتی و مهندس بازرگان به من زنگ زدند که آقا چرا شما نشستهاید؟ نیروهای انتظامی و کمیته ها کجا هستند؟ دانشجویان به سفارت ریخته و آنجا را تصرف کردهاند و آمریکاییها را گروگان گرفتهاند.
آنها خیلی ناراحت بودند به خصوص نخستوزیر دولت موقت آقای مهندس بازرگان چون آنها طرفدار حسن رابطه با غرب بودند و نمیخواستند روابط فیمابيـن با این کارها تیره شود من از کمیته پرسیدم چرا این طور شده؟ گفتند آمدند و به سفارت حمله کردند و از دیوار سفارت بالا رفتند. ما اجازه نداشتیم با بچه های خودمان بجنگیم و بعداً معلوم شد همین دانشجویان خط امام وارد لانه شدهاند.
همان موقع به مرحوم حاج احمد آقا زنگ زدم و پرسیدم جریان چیست؟ مرحوم حاج احمد آقا اول میخندیدند و پاسخ نمیدادند. بالاخره بعد از اصرار گفتند: امام راضی هستند شما هم با آنها کاری نداشته باشید. ولی بعدها خانم ابتکار مترجم دانشجویان در مصاحبهای اظهار کردند که در ابتدا مرحوم امام با این کار مخالف بودند و سرانجام پس از یک یا دو روز رضایت دادهاند.
در اینجا لازم است اعتقاد شخصیام را بیان کنم دستور امام همیشه برای ما حجت بود ولی باید بگویم که من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمیپسندیدم و این را نمیپذیرفتم که به سفارتخانهها مخصوصاً سفارتخانه آمریکا حمله کنیم برای اینکه اولاً از نظر قوانین بینالمللی ریختن به سفارت ولو اینکه ما میگوییم لانه جاسوسی در دنیا مورد پذیرش نیست. شاید همه سفارتخانهها لانه جاسوسی باشد اصلاً روال همه سفارت خانهها این است که از این کارها میکنند. حالا عدهای بیشتر و عدهای کمتر من میگفتم ما باید قطع رابطه میکردیم و سفارت را بر میچیدیم و حال آنکه ما آن وقت قطع رابطه نکرده بودیم.
ما فکر میکردیم یکی دو روز آمریکایی ها را میگیرند و از کشور بیرونشان میکنند اما این سبک برخورد در دنیا مطلوب نبود من با این کار با قطع نظر از دستور امام مخالف بودم. به خصوص ادامه آن را صلاح نمیدیدم. چنانکه عملاً این کار به نفع ما نشد، زیرا آنها پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند. آخر کار به جایی رسید که ما التمـاس میکردیم گروگانها را تحویل بدهیم. البته آثار انقلابیاش بهجای خود محفوظ است کـه امام هـم فرمود انقلاب دوم رخ داد ولی این جریان از جهات گوناگون برای انقلاب سنگین تمام شد.
وقتی شنیدیم که به سفارت آمریکا حمله کردند، برای ما خیلی غیر مترقبه بود و تعجب کردیم که چه شده این ماجرا پیش آمده؟ اجمالاً یادم هست که آقای بهشتی و مهندس بازرگان به من زنگ زدند که آقا چرا شما نشستهاید؟ نیروهای انتظامی و کمیته ها کجا هستند؟ دانشجویان به سفارت ریخته و آنجا را تصرف کردهاند و آمریکاییها را گروگان گرفتهاند.
آنها خیلی ناراحت بودند به خصوص نخستوزیر دولت موقت آقای مهندس بازرگان چون آنها طرفدار حسن رابطه با غرب بودند و نمیخواستند روابط فیمابيـن با این کارها تیره شود من از کمیته پرسیدم چرا این طور شده؟ گفتند آمدند و به سفارت حمله کردند و از دیوار سفارت بالا رفتند. ما اجازه نداشتیم با بچه های خودمان بجنگیم و بعداً معلوم شد همین دانشجویان خط امام وارد لانه شدهاند.
همان موقع به مرحوم حاج احمد آقا زنگ زدم و پرسیدم جریان چیست؟ مرحوم حاج احمد آقا اول میخندیدند و پاسخ نمیدادند. بالاخره بعد از اصرار گفتند: امام راضی هستند شما هم با آنها کاری نداشته باشید. ولی بعدها خانم ابتکار مترجم دانشجویان در مصاحبهای اظهار کردند که در ابتدا مرحوم امام با این کار مخالف بودند و سرانجام پس از یک یا دو روز رضایت دادهاند.
در اینجا لازم است اعتقاد شخصیام را بیان کنم دستور امام همیشه برای ما حجت بود ولی باید بگویم که من این حرکت یعنی اشغال سفارت را نمیپسندیدم و این را نمیپذیرفتم که به سفارتخانهها مخصوصاً سفارتخانه آمریکا حمله کنیم برای اینکه اولاً از نظر قوانین بینالمللی ریختن به سفارت ولو اینکه ما میگوییم لانه جاسوسی در دنیا مورد پذیرش نیست. شاید همه سفارتخانهها لانه جاسوسی باشد اصلاً روال همه سفارت خانهها این است که از این کارها میکنند. حالا عدهای بیشتر و عدهای کمتر من میگفتم ما باید قطع رابطه میکردیم و سفارت را بر میچیدیم و حال آنکه ما آن وقت قطع رابطه نکرده بودیم.
ما فکر میکردیم یکی دو روز آمریکایی ها را میگیرند و از کشور بیرونشان میکنند اما این سبک برخورد در دنیا مطلوب نبود من با این کار با قطع نظر از دستور امام مخالف بودم. به خصوص ادامه آن را صلاح نمیدیدم. چنانکه عملاً این کار به نفع ما نشد، زیرا آنها پس از ۴۴۴ روز آزاد شدند. آخر کار به جایی رسید که ما التمـاس میکردیم گروگانها را تحویل بدهیم. البته آثار انقلابیاش بهجای خود محفوظ است کـه امام هـم فرمود انقلاب دوم رخ داد ولی این جریان از جهات گوناگون برای انقلاب سنگین تمام شد.
حزباللهی
۱. بعضی از اسرائیلیها هم فکر میکنند که فلسطین فقط مالِ صهیونیستها است. فرقشون با اونی که فکر میکنه این مملکت فقط برای حزباللهیها است، چیه؟
۲. آن خانومه را البته خود ارزشیها هم گردن نمیگیرند! و به هرحال هرجمع یکیدوتا از اینهایی دارد که به فارسی سخت «مایل به دیدنشدن» هستند ولو با گلواژهگویی! ولی بودند و هستند حضراتی که چنین نمیگویند ولی چنین فکر میکنند و این ما هستیم که نباید ذرهای به ایشان رو بدهیم!
۳. ضمنا اگر آذری جهرمی که -تا سهرقم بعد از اعشار- اطلاعاتی است و ابطحی که -هفتپشتاش- آخوند است و هردو مدام مهمان بیت رهبریاند، حزباللهی نیستند، پس فقط آن استادکِ منگولکِ پیرهن صورتی و بیسواد و مدرک حزباللهی است؟ به قول بیدل: مرکز افتاد برون، بس که شد این دایره تنگ!
Channel | @Iranoralhistory
۱. بعضی از اسرائیلیها هم فکر میکنند که فلسطین فقط مالِ صهیونیستها است. فرقشون با اونی که فکر میکنه این مملکت فقط برای حزباللهیها است، چیه؟
۲. آن خانومه را البته خود ارزشیها هم گردن نمیگیرند! و به هرحال هرجمع یکیدوتا از اینهایی دارد که به فارسی سخت «مایل به دیدنشدن» هستند ولو با گلواژهگویی! ولی بودند و هستند حضراتی که چنین نمیگویند ولی چنین فکر میکنند و این ما هستیم که نباید ذرهای به ایشان رو بدهیم!
۳. ضمنا اگر آذری جهرمی که -تا سهرقم بعد از اعشار- اطلاعاتی است و ابطحی که -هفتپشتاش- آخوند است و هردو مدام مهمان بیت رهبریاند، حزباللهی نیستند، پس فقط آن استادکِ منگولکِ پیرهن صورتی و بیسواد و مدرک حزباللهی است؟ به قول بیدل: مرکز افتاد برون، بس که شد این دایره تنگ!
Channel | @Iranoralhistory
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
وصال شیرازی، بین ایتالیا و کشاورز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روشنفکرفروشی
این حرف آقای دکتر عبدالکریمی که «بدنه وسیع روشنفکران ما... از اسرائیل حمایت کردند» نه فقط بیمبنا و نامستند که تهمت و پروندهسازی است. کدام روشنفکر؟ کدام حمایت؟ ننگین آن است که فیلسوفی سفسطه کند. ننگین آنکه به نشانهی آشتی با ج.ا و شیرینعسل شدن در شبکهی سپاه در سیمای میلی، روشنفکرفروشی کند.
Channel | @Iranoralhistory
این حرف آقای دکتر عبدالکریمی که «بدنه وسیع روشنفکران ما... از اسرائیل حمایت کردند» نه فقط بیمبنا و نامستند که تهمت و پروندهسازی است. کدام روشنفکر؟ کدام حمایت؟ ننگین آن است که فیلسوفی سفسطه کند. ننگین آنکه به نشانهی آشتی با ج.ا و شیرینعسل شدن در شبکهی سپاه در سیمای میلی، روشنفکرفروشی کند.
Channel | @Iranoralhistory
جنگِ فرسایشی فقط شنیدن مشعشعات و دیدن لبخندهای چندشِ شما.
ردصلاحیت
اعتراض به رد صلاحیت وکلای فعلی؟ شوخی میکنید؟ به ما چه؟ وقتی اغلب این نوابغ و در انتخاباتی آزاد حتی مسئول آوردن گچ و تختهپاککن از دفتر کودکستان دهاتشان نمیشدند و در ادوار گذشته نیز تنها مستظهر به ردصلاحیتهای قبلی سر سفره لمیده و لایه بر لایه بر لایه بر چربیهای اندامشان افزودند!
اصلا چه بهتر که ردصلاحیت شدند و تا صندلی دیگری صاحب شوند، چند صباحی از مبلهای سبز بهارستان بلند شده که برای خودشان خوب است تا زخم بستر نگیرند!
Channel | @Iranoralhistory
اعتراض به رد صلاحیت وکلای فعلی؟ شوخی میکنید؟ به ما چه؟ وقتی اغلب این نوابغ و در انتخاباتی آزاد حتی مسئول آوردن گچ و تختهپاککن از دفتر کودکستان دهاتشان نمیشدند و در ادوار گذشته نیز تنها مستظهر به ردصلاحیتهای قبلی سر سفره لمیده و لایه بر لایه بر لایه بر چربیهای اندامشان افزودند!
اصلا چه بهتر که ردصلاحیت شدند و تا صندلی دیگری صاحب شوند، چند صباحی از مبلهای سبز بهارستان بلند شده که برای خودشان خوب است تا زخم بستر نگیرند!
Channel | @Iranoralhistory
خفّتِ فارسی
۱. در جریان بازدید اخیر سران طالبان از تهران -برای نخستینبار در تاریخ روابط ایران و افغانستان- مقامات طرفین از طریق مترجم باهم گفتگو کردند! هیات طالبان، با آنکه فارسی میدانست و زبان رسمی افغانستان نیز مطابق قانون اساسی موجود کماکان فارسی است، متکبرانه و در تمام مدت اقامت در پایتخت ایران، به زبان محلی پشتون مذاکره و واخ را مجبور به آوردن مترجم کرد!
۲. خفّت کنونی زبان فارسی و استفاده از مترجم در تاریخ روابط ایران و افغانستان آنقدر بیسابقه است که حتی در یکی از ذلیلانهترین ادوار گذشته و به هنگام سقوط اصفهان در پایان عصر صفوی، مذاکرهی شاه سلطان حسین و محمود افغان در کاخ فرحآباد به وقت تسلیم دستار پادشاهی، به فارسی است!
۳. در دوسال گذشته و بیهیچ وقفهای طالبان تهران را تمسخر و تحقیر کرده است. از اجبار به عوض کردن سفیر قبلی ج.ا در کابل و سپس مشروط کردن پذیرش سفیر جدید به تحویل سفارت افغانستان در ایران به آنها (که البته بعد از آنهم خلف وعده کرده و نماینده ویژه ر.جمهوری اسلامی را به عنوان سفیر نپذیرفتند و اکنون سفارت ایران در کابل بدون سفیر است) تا خشککردن دریاچه هامون و هدایت رود هیرمند از پشت مرز ایران به مزارع کشت تریاک و حتی شورهزارها. و از دبهی زرد پر از آب کردن به عنوان تمسخر درخواست ر.جمهور ایران (دبه زرد در فرهنگ طالبان علامت بمبگذاریهای انتحاری است) تا برهم زدن محافل شیعیان و مجالس عزاداری محرم و تا حمله به برجهای مرزی و کتک زدنهای مکرر و شهادت مرزبانان ایرانی حتی تا درجهی سرهنگی و تا دهها مورد ناگفتنی دیگر، اما -برای اهلِ نشانه و اندیشه- خفّت دادن به فارسی به عنوان زبان رسمی صدها ساله در دو کشور، جز با خفّت پذیرفتن از سوی وزارت خارجهی ج.ا ممکن نبود و از هرآنچه خیال و قیاس و گمان و وهم بود وز هرچه گفتهاند و شنیدیم و خواندهایم، دردناکتر.
Channel | @Iranoralhistory
۱. در جریان بازدید اخیر سران طالبان از تهران -برای نخستینبار در تاریخ روابط ایران و افغانستان- مقامات طرفین از طریق مترجم باهم گفتگو کردند! هیات طالبان، با آنکه فارسی میدانست و زبان رسمی افغانستان نیز مطابق قانون اساسی موجود کماکان فارسی است، متکبرانه و در تمام مدت اقامت در پایتخت ایران، به زبان محلی پشتون مذاکره و واخ را مجبور به آوردن مترجم کرد!
۲. خفّت کنونی زبان فارسی و استفاده از مترجم در تاریخ روابط ایران و افغانستان آنقدر بیسابقه است که حتی در یکی از ذلیلانهترین ادوار گذشته و به هنگام سقوط اصفهان در پایان عصر صفوی، مذاکرهی شاه سلطان حسین و محمود افغان در کاخ فرحآباد به وقت تسلیم دستار پادشاهی، به فارسی است!
۳. در دوسال گذشته و بیهیچ وقفهای طالبان تهران را تمسخر و تحقیر کرده است. از اجبار به عوض کردن سفیر قبلی ج.ا در کابل و سپس مشروط کردن پذیرش سفیر جدید به تحویل سفارت افغانستان در ایران به آنها (که البته بعد از آنهم خلف وعده کرده و نماینده ویژه ر.جمهوری اسلامی را به عنوان سفیر نپذیرفتند و اکنون سفارت ایران در کابل بدون سفیر است) تا خشککردن دریاچه هامون و هدایت رود هیرمند از پشت مرز ایران به مزارع کشت تریاک و حتی شورهزارها. و از دبهی زرد پر از آب کردن به عنوان تمسخر درخواست ر.جمهور ایران (دبه زرد در فرهنگ طالبان علامت بمبگذاریهای انتحاری است) تا برهم زدن محافل شیعیان و مجالس عزاداری محرم و تا حمله به برجهای مرزی و کتک زدنهای مکرر و شهادت مرزبانان ایرانی حتی تا درجهی سرهنگی و تا دهها مورد ناگفتنی دیگر، اما -برای اهلِ نشانه و اندیشه- خفّت دادن به فارسی به عنوان زبان رسمی صدها ساله در دو کشور، جز با خفّت پذیرفتن از سوی وزارت خارجهی ج.ا ممکن نبود و از هرآنچه خیال و قیاس و گمان و وهم بود وز هرچه گفتهاند و شنیدیم و خواندهایم، دردناکتر.
Channel | @Iranoralhistory
ترمیمِ انقلابی
بازسازی و ترمیم منارِ مسجدِ پامنار مهدیشهر (سنگسر) در استان سمنان متعلق به دورهی افشاریه!
در نگاه اول شاید گمان شود که شوخی و تصویرسازی است، ولی باور بفرمائید واقعی است و عزیزان میراث فرهنگی نمای خشت و گل این بنای چندصدساله را با گچ و سیمان نوسازی فرمودهاند!
Channel | @Iranoralhistory
بازسازی و ترمیم منارِ مسجدِ پامنار مهدیشهر (سنگسر) در استان سمنان متعلق به دورهی افشاریه!
در نگاه اول شاید گمان شود که شوخی و تصویرسازی است، ولی باور بفرمائید واقعی است و عزیزان میراث فرهنگی نمای خشت و گل این بنای چندصدساله را با گچ و سیمان نوسازی فرمودهاند!
Channel | @Iranoralhistory
لال
گرچه از اول معلوم بود که نتانیاهو و بایدن عمدا مزخرف گفته و در بیمارستان شفا هیچ مرکز فرماندهی، تونل، سلاح و گروگانی پنهان نیست ولی کاش دروغ اسرائیل ذرهای جای صحنهسازی داشت. که باز دنیا نشان ندهد -که در پاسخ به خباثت و جنایتی چنین آشکار- چقدر لال و خاکبرسر و عاجز و علیل است!
Channel | @Iranoralhistory
گرچه از اول معلوم بود که نتانیاهو و بایدن عمدا مزخرف گفته و در بیمارستان شفا هیچ مرکز فرماندهی، تونل، سلاح و گروگانی پنهان نیست ولی کاش دروغ اسرائیل ذرهای جای صحنهسازی داشت. که باز دنیا نشان ندهد -که در پاسخ به خباثت و جنایتی چنین آشکار- چقدر لال و خاکبرسر و عاجز و علیل است!
Channel | @Iranoralhistory