Forwarded from خانه ابرهای سپید (Armin Khabbaz)
فعالِ غیرفعال
[...] این تمرین برایم ناامیدکننده بود، زیرا جیم میتوانست از طریق لمس دستانم مقصود مرا بفهمد، درست مانند کسانی که فکر دیگران را میخوانند. من بارها بیتاب شدم و خواستم ضربه بزنم، ولی جیم هر دفعه متوجه شد و حتی قبل از اقدام جواب داد و اغلب باعث به هم خوردن تعادلم شد. سرانجام به عقب رفت و دستانش را به نشانه پایانیافتن درس بالابرد. همراه او قدمزنان به سوی اتومبیلاش رفتم، او گفت:
«شما بایستی بیاموزید که برای انجام دادن هر کار شکیبایی و آرامش را جایگزین حرکات ناشی از احساسات و عصبانیتها نمایید. بین دو هنرمند عالیرتبه هنرهای رزمی، فقط یک اشتباه ممکن است منجر به شکست شود. قبل از تبادل ضربات، احتمالاً چند دقیقهای صرف ایجاد شکیبایی و طرح نقشه میشود، در حالی که هر یک از دو طرف، حریف خود را محترمانه زیرنظر میگیرد، وضعیت و طرز ایستادن او را بررسی میکند، ایده میگیرد و تجدیدقوا میکند. وقتی که یک طرف آماده انجام حمله میگردد، ممکن است حریفش سریعاً وضعیت خود را عوضکند و اگر عکسالعمل اضافه نشاندهد، حریفش آن را به خاطر میسپارد. این عکس العملِاضافه، ضعفی به حساب میآید که حریف در فرصت مناسب از آن سودخواهدجست.
«یک رزمیکار خوب میداند که علت این حرکات چیست: فرایند پیبردن به افکار طرف مقابل و چارهجویی. یک رزمیکار خوب صبور است. او هوشیار و مراقب اوضاع است و بر نفس خود مسلط است و در فرصت مناسب دانستههایش را به کار میبندد.»
بعدها، شاهد مبارزهای بین دو استاد هنرهایرزمی بودم. در حالی که در انتظار دیدن یک نمایش باشکوه بودم، دو مرد را دیدم که حالت مبارزه به خود گرفتهبودند و در حال مطالعه محتاطانه یکدیگر برای چندین دقیقه متوالی بودند. برخلاف مسابقه بوکس، این مبارزه عاری از حملات خدعهآمیز و ضربات نمایشی بود. برای مدت زیادی دو حریف مثل دو مجسمه بیحرکت مانده بودند. ناگهان یکی از آنها سریعاً اقدام به حرکت کرد، طوری که من متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد، اگر چه نقش بر زمین شدن حریفش را دیدم. مسابقه پایان یافت و دو استاد به یکدیگر تعظیمکرده و تشک مسابقه را ترککردند.
در جلسه بعدی، در مورد این اتفاق با جیم صحبت کردم، او گفت: «حالا شما قدرت صبر و تحمل را بر روی تشک مبارزه مشاهده کردید. قدرت مشابهی برای غلبه بر زندگی به کار میرود. وقتی که مشکلی ایجاد میشود، نه با آن بجنگید و نه آن را انکار کنید، بلکه مشکل را پذیرفته و موردمطالعه قراردهید. برای یافتن راهحل برطرفساختن مشکل صبور باشید و سپس خود را کاملا برای انجام دادن تصمیمی که به نظرتان صحیح است، آمادهسازید.»
#فعال_غیرفعال
از کتاب #ذن_در_هنرهای_رزمی
نوشته #جو_هیامز
ترجمه #روبن_شاهوردیان
@WhiteCloudsHouse Channel
[...] این تمرین برایم ناامیدکننده بود، زیرا جیم میتوانست از طریق لمس دستانم مقصود مرا بفهمد، درست مانند کسانی که فکر دیگران را میخوانند. من بارها بیتاب شدم و خواستم ضربه بزنم، ولی جیم هر دفعه متوجه شد و حتی قبل از اقدام جواب داد و اغلب باعث به هم خوردن تعادلم شد. سرانجام به عقب رفت و دستانش را به نشانه پایانیافتن درس بالابرد. همراه او قدمزنان به سوی اتومبیلاش رفتم، او گفت:
«شما بایستی بیاموزید که برای انجام دادن هر کار شکیبایی و آرامش را جایگزین حرکات ناشی از احساسات و عصبانیتها نمایید. بین دو هنرمند عالیرتبه هنرهای رزمی، فقط یک اشتباه ممکن است منجر به شکست شود. قبل از تبادل ضربات، احتمالاً چند دقیقهای صرف ایجاد شکیبایی و طرح نقشه میشود، در حالی که هر یک از دو طرف، حریف خود را محترمانه زیرنظر میگیرد، وضعیت و طرز ایستادن او را بررسی میکند، ایده میگیرد و تجدیدقوا میکند. وقتی که یک طرف آماده انجام حمله میگردد، ممکن است حریفش سریعاً وضعیت خود را عوضکند و اگر عکسالعمل اضافه نشاندهد، حریفش آن را به خاطر میسپارد. این عکس العملِاضافه، ضعفی به حساب میآید که حریف در فرصت مناسب از آن سودخواهدجست.
«یک رزمیکار خوب میداند که علت این حرکات چیست: فرایند پیبردن به افکار طرف مقابل و چارهجویی. یک رزمیکار خوب صبور است. او هوشیار و مراقب اوضاع است و بر نفس خود مسلط است و در فرصت مناسب دانستههایش را به کار میبندد.»
بعدها، شاهد مبارزهای بین دو استاد هنرهایرزمی بودم. در حالی که در انتظار دیدن یک نمایش باشکوه بودم، دو مرد را دیدم که حالت مبارزه به خود گرفتهبودند و در حال مطالعه محتاطانه یکدیگر برای چندین دقیقه متوالی بودند. برخلاف مسابقه بوکس، این مبارزه عاری از حملات خدعهآمیز و ضربات نمایشی بود. برای مدت زیادی دو حریف مثل دو مجسمه بیحرکت مانده بودند. ناگهان یکی از آنها سریعاً اقدام به حرکت کرد، طوری که من متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد، اگر چه نقش بر زمین شدن حریفش را دیدم. مسابقه پایان یافت و دو استاد به یکدیگر تعظیمکرده و تشک مسابقه را ترککردند.
در جلسه بعدی، در مورد این اتفاق با جیم صحبت کردم، او گفت: «حالا شما قدرت صبر و تحمل را بر روی تشک مبارزه مشاهده کردید. قدرت مشابهی برای غلبه بر زندگی به کار میرود. وقتی که مشکلی ایجاد میشود، نه با آن بجنگید و نه آن را انکار کنید، بلکه مشکل را پذیرفته و موردمطالعه قراردهید. برای یافتن راهحل برطرفساختن مشکل صبور باشید و سپس خود را کاملا برای انجام دادن تصمیمی که به نظرتان صحیح است، آمادهسازید.»
#فعال_غیرفعال
از کتاب #ذن_در_هنرهای_رزمی
نوشته #جو_هیامز
ترجمه #روبن_شاهوردیان
@WhiteCloudsHouse Channel
Forwarded from خانه ابرهای سپید (Armin Khabbaz)
.
هنرجوی جوانی سراسر ژاپن را زیر پا نهاد تا به مدرسه هنرهای رزمی رسید. وقتی به آنجا رسید، استاد به او اجازه ورود داد.
استاد پرسید: «خواستار چه چیزی از من هستید؟»
پسر جواب داد: «میخواهم زیر نظر شما تعلیم ببینم و بهترین کاراتهکای جهان گردم. برای چه مدتی بایستی تعلیم ببینم؟»
استاد جواب داد: «حداقل ده سال.»
پسر با تعجب گفت: «ده سال مدت زیادی است. اگر من دو برابر شاگردان دیگرتان تلاش کنم، آن وقت چه؟»
استاد جواب داد: «بیست سال طول خواهد کشید.»
«بیست سال؟! اگر من شب و روز و با تمامی وجودم کار کنم چه؟»
استاد جواب داد: «سی سال.»
جوان پرسید: «چطور هر دفعه که میگویم بیشتر تمرین میکنم، شما مدت یادگیری را زیادتر میکنید؟»
استاد گفت: «روشن است. وقتی یک چشمتان را به مقصد دوختهاید، فقط با یک چشم میتوانید راه را بیابید.»
.
وقتی چیزی را جستجو میکنی، آن را نمییابی.
«معمای ذن»
.
از کتاب #ذن_در_هنرهای_رزمی
نوشته #جو_هیامز
ترجمه #روبن_شاهوردیان
.
تصویر از فیلم #manoftaichi
.
#هنررزمی #ووشو #کونگ_فو
#هنررزمی_درونی #بوکس_سایه
#ذن #تائویوگا #مراقبه #مراقبه_پویا
#تای_چی #چی_کونگ #داروی_متحرک #باله_چینی
#هنر_سلامت_زیستن #سلامتی #صلح
#طب_مکمل #طب_چینی #حرکت_درمانی
.
#آرمین_خبّاز
#مربی_تای_چی
#مربی
#خانه_ابرهای_سپید
https://www.instagram.com/p/CLhjSiqJJlF/?igshid=w637farkhima
هنرجوی جوانی سراسر ژاپن را زیر پا نهاد تا به مدرسه هنرهای رزمی رسید. وقتی به آنجا رسید، استاد به او اجازه ورود داد.
استاد پرسید: «خواستار چه چیزی از من هستید؟»
پسر جواب داد: «میخواهم زیر نظر شما تعلیم ببینم و بهترین کاراتهکای جهان گردم. برای چه مدتی بایستی تعلیم ببینم؟»
استاد جواب داد: «حداقل ده سال.»
پسر با تعجب گفت: «ده سال مدت زیادی است. اگر من دو برابر شاگردان دیگرتان تلاش کنم، آن وقت چه؟»
استاد جواب داد: «بیست سال طول خواهد کشید.»
«بیست سال؟! اگر من شب و روز و با تمامی وجودم کار کنم چه؟»
استاد جواب داد: «سی سال.»
جوان پرسید: «چطور هر دفعه که میگویم بیشتر تمرین میکنم، شما مدت یادگیری را زیادتر میکنید؟»
استاد گفت: «روشن است. وقتی یک چشمتان را به مقصد دوختهاید، فقط با یک چشم میتوانید راه را بیابید.»
.
وقتی چیزی را جستجو میکنی، آن را نمییابی.
«معمای ذن»
.
از کتاب #ذن_در_هنرهای_رزمی
نوشته #جو_هیامز
ترجمه #روبن_شاهوردیان
.
تصویر از فیلم #manoftaichi
.
#هنررزمی #ووشو #کونگ_فو
#هنررزمی_درونی #بوکس_سایه
#ذن #تائویوگا #مراقبه #مراقبه_پویا
#تای_چی #چی_کونگ #داروی_متحرک #باله_چینی
#هنر_سلامت_زیستن #سلامتی #صلح
#طب_مکمل #طب_چینی #حرکت_درمانی
.
#آرمین_خبّاز
#مربی_تای_چی
#مربی
#خانه_ابرهای_سپید
https://www.instagram.com/p/CLhjSiqJJlF/?igshid=w637farkhima