گاه فرست غلامعلی کشانی
اجازه_هست_شما_را_با_خودم_به_کشتن_بدهم_حماس_اسرائیل_مردم_بی_فرار.pdf
ادامه از قبل 👆
ما نهفقط جایزالخطاییم، بلکه واجبالخطا هستیم. اما اگر این خطای ما از خودمان به یک مورچه، یک برگ، یک موش، یک مگس یا یک کودک تجاوز کند، آن وقت است که باید جوابگو بشویم، آنهم در دادگاهی که قاضیاش سربلندترین قاضیان است: دادگاه وجدان خود، و وجدان بشری.
باید جوابگو باشیم هلاک حرثونسل را!
بیهیچ مسامحهای و بیهیچ پارتیبازی و اغماضی و
بیهیچ کربلاانگاری یا اسطورهسازی.
همهی این نوع توجیههای بیربط را باید ریخت دور. بحثِ دادگاه عقل و وجدان است.
هر کودکی که یک ترکش کوچک به کفپایاش خورده، همین الان حق دارد که بپرسد چرا من!؟
و دادگاه شریف وجدانها، نه دادگاههای حکیمفرموده، باید پاسخ او را کشف کنند و عامل را به مردم معرفی کنند.
در مورد دل خوش بودن به جامعهی جهانی:
آقای سیدحسن نصرالله، سالها پیش، دو سرباز اسراییلی گروگان گرفت و فاجعهی جنگ ۳۳ روزه رقم خورد. خرج خیلی از خسارتهای مالی را کشوری دیگر داد، اما بیش از هزار کشته کجا رفتند؟
ایشان بعد از این اتفاق در تمام رسانهها اعلام کردند که: اگر میدانستیم اسرائیل این برخورد را خواهد کرد، هرگز گروگان نمیگرفتیم. (ابراز تاسف نصرالله از وقوع جنگ با اسرائیل، بی بی سی فارسی)
این اعتراف هرگز نمیتواند خلاء مسئولیتپذیری شکستِ مهندسیِ اجتماعیِ کلان برای حرث و نسل و نفوس را پر کند. کشتههای ۳۳ روزه الان دیگر مرده اند و داغی ابدی بر دل بازماندگان گذاشته اند.
این داغ با این تاسف و اعتراف محو و سرد نخواهدشد!
همینطور،
دلخوش بودن نسبت به برخورد جامعهی جهانی با حکومتی که بمب اتمی دارد، سالها است که دهها قطعنامهی سازمان ملل را زیر پا گذاشته، بیاعتنا به جامعهی جهانی و آپارتایدی است، دهها نفر دشمن خودش را در بیرون مرزها کشته و یا دزدیده و به اسرائیل آورده، از جمله آدولف آیشمن و دیگران؟!
این ادعا، اولا تصور و تخیل تحمیلی شما است به کردار عینی حماس و ناشی از این سناریوی ذهنی طرفداران هر گروه و هر ایده، در موقع برخورد با تناقضات مکرر آن گروه و ایده:
«ایشاللا که گربه است.»
ثانیا، خودِ حماس بههیچ وجه این ادعا را نکرد.
حاکمیتِ صهیونیستی، از روز اول حاکمیتی سرکش و جهادی بوده و مانده، منتها هیچ کشوری را تهدید به نابودی نکرده بوده. دفاع میکند، اما دفاعی تا سرحد درندگی و نسلکشیِ جهادی.
زنبوری است که آنانی را که کمر به نابودیاش بسته اند دنبال میکند، حتی اگر لازم بشود تمام روستاییان بیطرف یا باطرف را نابود کند. حاضر است خشک و تر را با هم بسوزاند.
پس با چه عقلانیتی میتوانیم به خرج مردم و کودکان، دلخوش باشیم به رحم و مروتِ حاکمیتی که بارها در برابر انظار جهانی امتحان پس داده؟
پس باز هم، راهحل شجاعانه در کنشِ شجاعانهی متکی به نفی خشونت بود و هست و خواهد بود، آن هم با شاهد گرفتنِ رسانههای جهانیِ کوچک و بزرگ و کسبِ حمایتِ مردمِ عادی جهان و افشای سیاستهای مختلف دولتهای مختلف جهان در تداوم این وضع، ولی به خرج خود و نه دیگران و نه کودکانِ بیخبر!
"معنای بهخرج خود" در اصل یادداشت آمده است.
==================
در فرستههای بعدی، صفحاتی از کتاب بار هستی، نوشتهی میلان کوندرا میآید که دوست خوانندهیمان پرسشهای مهم آن اشاره کرده بودند. 👇👇👇
ما نهفقط جایزالخطاییم، بلکه واجبالخطا هستیم. اما اگر این خطای ما از خودمان به یک مورچه، یک برگ، یک موش، یک مگس یا یک کودک تجاوز کند، آن وقت است که باید جوابگو بشویم، آنهم در دادگاهی که قاضیاش سربلندترین قاضیان است: دادگاه وجدان خود، و وجدان بشری.
باید جوابگو باشیم هلاک حرثونسل را!
بیهیچ مسامحهای و بیهیچ پارتیبازی و اغماضی و
بیهیچ کربلاانگاری یا اسطورهسازی.
همهی این نوع توجیههای بیربط را باید ریخت دور. بحثِ دادگاه عقل و وجدان است.
هر کودکی که یک ترکش کوچک به کفپایاش خورده، همین الان حق دارد که بپرسد چرا من!؟
و دادگاه شریف وجدانها، نه دادگاههای حکیمفرموده، باید پاسخ او را کشف کنند و عامل را به مردم معرفی کنند.
در مورد دل خوش بودن به جامعهی جهانی:
آقای سیدحسن نصرالله، سالها پیش، دو سرباز اسراییلی گروگان گرفت و فاجعهی جنگ ۳۳ روزه رقم خورد. خرج خیلی از خسارتهای مالی را کشوری دیگر داد، اما بیش از هزار کشته کجا رفتند؟
ایشان بعد از این اتفاق در تمام رسانهها اعلام کردند که: اگر میدانستیم اسرائیل این برخورد را خواهد کرد، هرگز گروگان نمیگرفتیم. (ابراز تاسف نصرالله از وقوع جنگ با اسرائیل، بی بی سی فارسی)
این اعتراف هرگز نمیتواند خلاء مسئولیتپذیری شکستِ مهندسیِ اجتماعیِ کلان برای حرث و نسل و نفوس را پر کند. کشتههای ۳۳ روزه الان دیگر مرده اند و داغی ابدی بر دل بازماندگان گذاشته اند.
این داغ با این تاسف و اعتراف محو و سرد نخواهدشد!
همینطور،
دلخوش بودن نسبت به برخورد جامعهی جهانی با حکومتی که بمب اتمی دارد، سالها است که دهها قطعنامهی سازمان ملل را زیر پا گذاشته، بیاعتنا به جامعهی جهانی و آپارتایدی است، دهها نفر دشمن خودش را در بیرون مرزها کشته و یا دزدیده و به اسرائیل آورده، از جمله آدولف آیشمن و دیگران؟!
این ادعا، اولا تصور و تخیل تحمیلی شما است به کردار عینی حماس و ناشی از این سناریوی ذهنی طرفداران هر گروه و هر ایده، در موقع برخورد با تناقضات مکرر آن گروه و ایده:
«ایشاللا که گربه است.»
ثانیا، خودِ حماس بههیچ وجه این ادعا را نکرد.
حاکمیتِ صهیونیستی، از روز اول حاکمیتی سرکش و جهادی بوده و مانده، منتها هیچ کشوری را تهدید به نابودی نکرده بوده. دفاع میکند، اما دفاعی تا سرحد درندگی و نسلکشیِ جهادی.
زنبوری است که آنانی را که کمر به نابودیاش بسته اند دنبال میکند، حتی اگر لازم بشود تمام روستاییان بیطرف یا باطرف را نابود کند. حاضر است خشک و تر را با هم بسوزاند.
پس با چه عقلانیتی میتوانیم به خرج مردم و کودکان، دلخوش باشیم به رحم و مروتِ حاکمیتی که بارها در برابر انظار جهانی امتحان پس داده؟
پس باز هم، راهحل شجاعانه در کنشِ شجاعانهی متکی به نفی خشونت بود و هست و خواهد بود، آن هم با شاهد گرفتنِ رسانههای جهانیِ کوچک و بزرگ و کسبِ حمایتِ مردمِ عادی جهان و افشای سیاستهای مختلف دولتهای مختلف جهان در تداوم این وضع، ولی به خرج خود و نه دیگران و نه کودکانِ بیخبر!
"معنای بهخرج خود" در اصل یادداشت آمده است.
==================
در فرستههای بعدی، صفحاتی از کتاب بار هستی، نوشتهی میلان کوندرا میآید که دوست خوانندهیمان پرسشهای مهم آن اشاره کرده بودند. 👇👇👇
photo_2024-11-20_23-37-57.jpg
112.9 KB
بار هستی، میلان کوندرا
photo_2024-11-20_23-38-17.jpg
117.1 KB
بار هستی، میلان کوندرا
👆👆👆
دوستان !
چهار سال پیش کلیپ و عکسی در بارهی دوستی در این کانال منتشر شد.
دوستان خواننده نظراتی دادند، منتها متاسفانه یکی از نظرات دیده نشد و اشتباهاً از قلم افتاد.
دوباره همان دو فرسته را سنجاقشده میبینید و علاوه بر آن دو فرستهی دیگر منتشرشدهی قبلی را هم در زیر خواهید دید.
================ه
تا فراموش نشده:
باز هم در بارهی دوستی،
گزارش پروژهی 85 سالهی هاروارد را هم ببینید یا بشنوید، و ارتباط آن با دو سه دوست موثر که از تو، مثل سیمون وی، با اشتیاق بپرسند:
این روزا چی از سر میگذرونی؟
و
صحبتات رو قطع نکنند
و
تو رو فورا قضاوت نکنند
و
مشورت بدهند، اما فقط به درخواست خودت.
گزارش دکتر والدینگر از هاروارد :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5786
و
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5209
==============ه
همگیِ این فرستهها به نکتهای بهشدت حیاتی برای جامعهی درماندهی ما مربوط اند:
به دوستیِ واقعی
که چسب حیات و کنشِ اجتماعی-سیاسی- اخلاقیِ ما باید باشد!
👇👇👇
دوستان !
چهار سال پیش کلیپ و عکسی در بارهی دوستی در این کانال منتشر شد.
دوستان خواننده نظراتی دادند، منتها متاسفانه یکی از نظرات دیده نشد و اشتباهاً از قلم افتاد.
دوباره همان دو فرسته را سنجاقشده میبینید و علاوه بر آن دو فرستهی دیگر منتشرشدهی قبلی را هم در زیر خواهید دید.
================ه
تا فراموش نشده:
باز هم در بارهی دوستی،
گزارش پروژهی 85 سالهی هاروارد را هم ببینید یا بشنوید، و ارتباط آن با دو سه دوست موثر که از تو، مثل سیمون وی، با اشتیاق بپرسند:
این روزا چی از سر میگذرونی؟
و
صحبتات رو قطع نکنند
و
تو رو فورا قضاوت نکنند
و
مشورت بدهند، اما فقط به درخواست خودت.
گزارش دکتر والدینگر از هاروارد :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5786
و
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5209
==============ه
همگیِ این فرستهها به نکتهای بهشدت حیاتی برای جامعهی درماندهی ما مربوط اند:
به دوستیِ واقعی
که چسب حیات و کنشِ اجتماعی-سیاسی- اخلاقیِ ما باید باشد!
👇👇👇
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اندر بابِ دوستی و رفاقت
در این روزگار یکی از چیزهایی که بسیار ناراحت کننده است و مایه ی دلگیریِ ماندگاری می شود این است که برخی از رفقای صمیمی و خیلی قابل احترام چه قدر بی گدگذست و بی دلیلِ لازم همدیگر را کنار می گذارند و نمی دانیم که جای همدیگر را با چه چیزی پر خواهند کرد؛ آیا مطمئن هستند که در آخرین دم ها، حسرت نخواهند خورد؟ آیا پشیمان نمی شوند؟
ببینیم در دم های آخر چه حسرت ها و پشیمانی هایی به سراغ مان می آیند:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3392
در این روزگار یکی از چیزهایی که بسیار ناراحت کننده است و مایه ی دلگیریِ ماندگاری می شود این است که برخی از رفقای صمیمی و خیلی قابل احترام چه قدر بی گدگذست و بی دلیلِ لازم همدیگر را کنار می گذارند و نمی دانیم که جای همدیگر را با چه چیزی پر خواهند کرد؛ آیا مطمئن هستند که در آخرین دم ها، حسرت نخواهند خورد؟ آیا پشیمان نمی شوند؟
ببینیم در دم های آخر چه حسرت ها و پشیمانی هایی به سراغ مان می آیند:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3392
Forwarded from گاه فرست غلامعلی کشانی (Gholamali Keshani)
مقام امن و می بیغشّ و رفیق شفیق،
گرت مدام میسر شود زهی توفیق!
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است!
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق.
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق!
حافظ در مصرع سوم، بیرودربایستی، هیچانگار است، ابزوردیست است. معنایی نمیبیند. ادعا میکند تحقیق زیادی هم کرده است. اگر این حرفشاش را به کل دوران شاعریاش تعمیم بدهیم، دیگر از او چیزی نمیماند که به مفهومی به اسم عرفانِ مرسوم نزدیک باشد.
او عارف است، اما به معنای عارفی که کنه قضیه را فهمیده که هیچ خبری در ورای همین زندگی نیست. وصل و هجرانی آسمانی وجود ندارد و برای تسلای دلِ گول خورده و مغبون شده، بهتر است که به وحشیانهترین سرعتی، هر مقدار سوخت و بنزینی را که داریم، با سرعت نور بسوزانیم تا به قول یک فیلسوف مرگ، برای بعد از خودمان سرزمین سوخته باقی بگذاریم و هیچ چیزی از داشتهها (امکانات لذت بردن) باقی نگذاریم،
اما فقط به دوستی پناه ببریم که اصلِ اصلِ سعادت در دوستی است:
این پیام بیغلّ و غشّ شاعر است، پیام همهکس فهم او.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3392
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5209
گرت مدام میسر شود زهی توفیق!
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است!
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق.
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق!
حافظ در مصرع سوم، بیرودربایستی، هیچانگار است، ابزوردیست است. معنایی نمیبیند. ادعا میکند تحقیق زیادی هم کرده است. اگر این حرفشاش را به کل دوران شاعریاش تعمیم بدهیم، دیگر از او چیزی نمیماند که به مفهومی به اسم عرفانِ مرسوم نزدیک باشد.
او عارف است، اما به معنای عارفی که کنه قضیه را فهمیده که هیچ خبری در ورای همین زندگی نیست. وصل و هجرانی آسمانی وجود ندارد و برای تسلای دلِ گول خورده و مغبون شده، بهتر است که به وحشیانهترین سرعتی، هر مقدار سوخت و بنزینی را که داریم، با سرعت نور بسوزانیم تا به قول یک فیلسوف مرگ، برای بعد از خودمان سرزمین سوخته باقی بگذاریم و هیچ چیزی از داشتهها (امکانات لذت بردن) باقی نگذاریم،
اما فقط به دوستی پناه ببریم که اصلِ اصلِ سعادت در دوستی است:
این پیام بیغلّ و غشّ شاعر است، پیام همهکس فهم او.
https://t.me/GahFerestGhKeshani/3392
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5209
گاه فرست غلامعلی کشانی
مقام امن و می بیغشّ و رفیق شفیق، گرت مدام میسر شود زهی توفیق! جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است! هزار بار من این نکته کردهام تحقیق. دریغ و درد که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق! حافظ در مصرع سوم، بیرودربایستی، هیچانگار است،…
خوانندهای بزرگوار در باره ی برداشت بالا از شعر حافظ، در گروه بحث این کانال چنین نوشته اند:
===========ه
برداشت غریبیست از شعر حافظ و بعید میدانم که صواب باشد.
گمان نمیکنم حافظ ابزوردیست باشد. هیچ انگاری یک انگاره جدید است.
مصرع سوم رو هم باید در ارتباط با مصرع اول بفهمیم. میگوید اگه در صلح و امنیت هستی و شاد هستی و مونسی داری بدان که همین توفیق است. اون چیزی که بقیه فکر میکنند موفقیت است در حقیقت بیارزش است و هیچ. تقریباً معادل همان چیزی که گاهی خودمان میگوییم: «بابا دنیا ارزش این حرفا رو نداره»
============ه
دوست دیگری این چنین نظر داده اند:
باید عنایت داشت ما یک هیچ/هیچ انگاری در نیهیلیسم داریم و یک هیچ/هیچ انگاری هم در عرفان.
هیچ انگاری حافظ هیچ انگاری عرفانی است تا هیچ انگاری نیهیلیستی.
===============ه
خوانندهی گرامی،
جناب رضا شایگان در کنار دو نظر قبلی نظر داده اند که:
درود
"هیچ در هیچ" اسلامی ندوشن را به خاطرم آورد.
عمری با نثر پر صلابت و پر امیدش ما را به دنبال کشاند، از امید هاو فرداهای بهتر گفت و از سایه ی همای و صفیر سیمرغ.
می گفت ایران را از یاد نبریم،
می گفت با تلاش های ما، فرداهای بهتری در راه است و در این راه از حافظ و فردوسی مایه ها گذاشت.
در آخرین روزهای حیات، چکیده و حاصل عمرش، شاه بیت زندگانی اش و حاصل همه نگارشهایش را در یک بیت خلاصه کرد و گفت:
جهان و کار جهان.....
از آن روز من ماندم و آن همه امیدو نوید و این همه درهای بسته و گره های ناگشوده.
امید، تنها بهانه برای ادامه ی حیات است حتی اگر آزموده باشی که هیچ در هیچ است. آن هم نه یک بار و دوبار وصد بار، بلکه هزار بار....
شاید در مرتبه ی هزار و یکم اتفاقی بیفتد و گشایشی باشد بر گره های فروبسته....
شاید!
کلیپ ویدئوی عبرتانگیز زندهیاد اسلامی ندوشن را در زیر ببینید:👇
در حالی که کمتر کسی از این برداشت و تعبیرِ نهاییِ ایشان خبر دارد:
https://www.instagram.com/reel/C_AlyShNPeI/?igsh=Mm5oeWIxYmkydmty
===================ه
از نظرات دیگر دوستان استقبال میشود.
ادامه در فرستهی زیر:👇
===========ه
برداشت غریبیست از شعر حافظ و بعید میدانم که صواب باشد.
گمان نمیکنم حافظ ابزوردیست باشد. هیچ انگاری یک انگاره جدید است.
مصرع سوم رو هم باید در ارتباط با مصرع اول بفهمیم. میگوید اگه در صلح و امنیت هستی و شاد هستی و مونسی داری بدان که همین توفیق است. اون چیزی که بقیه فکر میکنند موفقیت است در حقیقت بیارزش است و هیچ. تقریباً معادل همان چیزی که گاهی خودمان میگوییم: «بابا دنیا ارزش این حرفا رو نداره»
============ه
دوست دیگری این چنین نظر داده اند:
باید عنایت داشت ما یک هیچ/هیچ انگاری در نیهیلیسم داریم و یک هیچ/هیچ انگاری هم در عرفان.
هیچ انگاری حافظ هیچ انگاری عرفانی است تا هیچ انگاری نیهیلیستی.
===============ه
خوانندهی گرامی،
جناب رضا شایگان در کنار دو نظر قبلی نظر داده اند که:
درود
"هیچ در هیچ" اسلامی ندوشن را به خاطرم آورد.
عمری با نثر پر صلابت و پر امیدش ما را به دنبال کشاند، از امید هاو فرداهای بهتر گفت و از سایه ی همای و صفیر سیمرغ.
می گفت ایران را از یاد نبریم،
می گفت با تلاش های ما، فرداهای بهتری در راه است و در این راه از حافظ و فردوسی مایه ها گذاشت.
در آخرین روزهای حیات، چکیده و حاصل عمرش، شاه بیت زندگانی اش و حاصل همه نگارشهایش را در یک بیت خلاصه کرد و گفت:
جهان و کار جهان.....
از آن روز من ماندم و آن همه امیدو نوید و این همه درهای بسته و گره های ناگشوده.
امید، تنها بهانه برای ادامه ی حیات است حتی اگر آزموده باشی که هیچ در هیچ است. آن هم نه یک بار و دوبار وصد بار، بلکه هزار بار....
شاید در مرتبه ی هزار و یکم اتفاقی بیفتد و گشایشی باشد بر گره های فروبسته....
شاید!
کلیپ ویدئوی عبرتانگیز زندهیاد اسلامی ندوشن را در زیر ببینید:👇
در حالی که کمتر کسی از این برداشت و تعبیرِ نهاییِ ایشان خبر دارد:
https://www.instagram.com/reel/C_AlyShNPeI/?igsh=Mm5oeWIxYmkydmty
===================ه
از نظرات دیگر دوستان استقبال میشود.
ادامه در فرستهی زیر:👇
گاه فرست غلامعلی کشانی
خوانندهای بزرگوار در باره ی برداشت بالا از شعر حافظ، در گروه بحث این کانال چنین نوشته اند: ===========ه برداشت غریبیست از شعر حافظ و بعید میدانم که صواب باشد. گمان نمیکنم حافظ ابزوردیست باشد. هیچ انگاری یک انگاره جدید است. مصرع سوم رو هم باید در ارتباط…
ادامه از قبل 👆
اندر بزرگداشتِ دوستی!
================ه
سلام غلام،
چند ساعت پیش دوستی شریف و "سردْوگرمچشیدهی روزگارْ مطلب زیر را (البته با نقلِ به معنا) با من مطرح کرد:
[گاهی وقت ها با بعضی ها که تماس میگیرم و دوست دارم حالشان را بپرسم و یا ببینمشان و قبلاش خودم را آماده میکنم که در حد ضرورت و توان و وقت و عقلام احیانا کمکشان کنم، یا اصلا جوابی نمیدهند یا با قدری تاخیر نمونهعبارتهای کلیشهایِ زیر را بهعنوانِ جواب دریافت میکنم:
"باشه خودم تماس میگیرم"
"در یک فرصت مناسب همدیگر را خواهیمدید"
"میخواستم خودم با تو تماس بگیرم"
"همیشه بهفکر ات هستم، حتما تماس میگیرم"
"خوبی؟ من حالام تعریفی نداره، ولی دوست دارم ببینمات"
"در یک فرصتِ مناسب، من هم دوست دارم صدایت را بشنوم"
و " ... "
عجیبه که بعضی از همین آدمها بهخصوص در فضای مجازی چند تا از این خروس قندی های خبریِ معمول برایام پرت میکنند که فعلا دلخوش شوم تا بعد.
بعضیهاشان هم زبانِ شکلکهای فضای مجازی را میدانند، یکی دو تا یا حتی بیشتر از انواع این شکلکها را پرت میکنند برایام .
وقتی هم که تماس میگیرند تند و تیز از همه چیز میپرسند غیر از حال و وضعام، و مجال جواب دادن را هم از من دریغ میکنند.]
همین دوستِ شریف در آخر از من پرسید که:
"تو هم با این پدیدهها روبرو هستی؟ ما رفیقایم؛ اگر اشکالی در من میبینی قسم به پاس رفاقتمان از آن نگذر و بگو."
واقعا میمانم و نمیدانم که چهطوری جواباش را بدهم. به پاسِ رفاقتمان از من خواسته پاسخی بدهم، نمیشود من هم مثل بعضیها بیجواباش بگذارم یا با دو تا شکلک دلاش را خوش کنم؛ آنوقت است که خودم هم میشوم مثل آن بعضیها.
راستی!
نکند روزی بیاید که ماها هم میشویم همان "بعضیها"!
=========ه
بارها شده که با دوستی قدیمی تماس میگیرم و خیال میکنم در این زمانهی "بیپیوندی" و "اتمیشدن" فرد در همهی دنیا و مخصوصا در سرزمینِ فرابحرانزدهمان میتوانم پیوندی کهنه را محکمتر کنم.
اما نتیجهی عکس میدهد.
یک ریز حرف میزند، از زمین و آسمان، از سیاست و کیاست و بدیهای "دیگران" و کجکِرداریِ فلک و مشکلاتِ مالی و بیماریهای خود و خانوادهاش.
بهقول سعدی در جزیرهی کیش، امان نمیدهد تا نفسی تازه کند و کمی هم بپرسد که: "سعدی تو هم چیزی بگو!"
و بعد، آرام و آهسته بشنود.
اما بعد از نیم ساعت حرف زدن، هیچ نمیپرسد که تو چه مرگات است؟ تو چه میکنی؟ با فلان مشکلِ همیشهگیات چه کردی؟ سبکتر شده رنجاش؟
و چند لحظه بعد:
همایون! کاری نداری؟
- نه!
پس خدافظ
=========ه
نظر غلام:
پادکستِ "راوی شو " مصاحبهای دارد: " رامتینِ شهرت، زندگی به سبکِ بومگردی- نارتیتی " در اپیزودِ ۲:
https://castbox.fm/vb/515494276
اپیزود فارغ از قوتها و ضعفِ خود، نگاهی از رامتین را به ما معرفی میکند که خیلی با روالِ رایج فرق دارد.
چه با سبکِ زندگیِ او مخالف باشید یا موافق، فرقی نمیکند. آن نگاه مهم و ارزندهی درسگیری است. نگاهِ خاصِ او به دوستی و نگاه به زندگی که مسابقه و رشدِ کمّی نیست، بلکه بالابردن کیفیت، با کمکِ دوستی است.
========ه
گوشهای از "همکلامیِ ایوان ایلیچ و مجید رهنما" در بارهی دوستی :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/1179
"شمعی در تاریکی بهدست گیر، شمعی در تاریکی باش، بدان که نوری در تاریکی هستی."
دوستی نمیتواند واقعی باشد، مگر "باز و گشوده"، "فراگیر و دربرگیرنده" و "همسفرهوار، رفیقانه و خوش مشربانه" باشد، مگر که سوم شخصی هم صادقانه و "تمام و کمال" بتواند به آن دعوت شود. شمعی که در جلوی ما به اتاق روشنی میدهد، پیپ مان را هم میتواند روشن کند، کبریت هم همین خدمت را میتواند بکند، امّا کبریت نمیگذارد بازتابِ پیوستهی سوم شخص را در شاگردان هر دویمان ببینیم، ما را از این حضور پیوستهی سوم شخصها با خبر نمیکند.
مجید! وقتی به چهرهات نگاه میکنم، حدس میزنم که با نومیدی، یا حتّی تحقیرشدهگی در چهرهی خوانندگان آینده فکر میکنی. آنان افرادی محترماند، که خواهان کار نیکاند، و ممکن است بگذارند که "دوستی" بتواند جوانهای باشد که از درون آن کنش سیاسی رشد کند. من اعتراف میکنم که تعبیر سیاسیشان از دوستی، ریشه در یک سنت ارجمند دارد.
زندگیِ سیاسی، حُسُن تعبیری توخالی شدهاست. بنابر این دوستیِ سیاسی، که برای ارسطو محصول فضیلتهای مدنیِ تجربهشده در خانوار و گردهماییهای اجتماعی بود، بهناچار تباه شدهاست، هر قدر هم که نیات مبلغاناش والا باشد.
"وقف یکدیگر بودن" و "از خودگذشتگیِ" برآمده از دوستی، موتورِ موّلدِ تنها فضایی است که فرصت میدهد تا آنچیزی رخ دهد که میخواهی:
فضایی خُــرْد که در آن میتوانیم بر سر جستجوی نیکخواهی توافق داشته باشیم.
و
نگاه حافظ:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5297
اندر بزرگداشتِ دوستی!
================ه
سلام غلام،
چند ساعت پیش دوستی شریف و "سردْوگرمچشیدهی روزگارْ مطلب زیر را (البته با نقلِ به معنا) با من مطرح کرد:
[گاهی وقت ها با بعضی ها که تماس میگیرم و دوست دارم حالشان را بپرسم و یا ببینمشان و قبلاش خودم را آماده میکنم که در حد ضرورت و توان و وقت و عقلام احیانا کمکشان کنم، یا اصلا جوابی نمیدهند یا با قدری تاخیر نمونهعبارتهای کلیشهایِ زیر را بهعنوانِ جواب دریافت میکنم:
"باشه خودم تماس میگیرم"
"در یک فرصت مناسب همدیگر را خواهیمدید"
"میخواستم خودم با تو تماس بگیرم"
"همیشه بهفکر ات هستم، حتما تماس میگیرم"
"خوبی؟ من حالام تعریفی نداره، ولی دوست دارم ببینمات"
"در یک فرصتِ مناسب، من هم دوست دارم صدایت را بشنوم"
و " ... "
عجیبه که بعضی از همین آدمها بهخصوص در فضای مجازی چند تا از این خروس قندی های خبریِ معمول برایام پرت میکنند که فعلا دلخوش شوم تا بعد.
بعضیهاشان هم زبانِ شکلکهای فضای مجازی را میدانند، یکی دو تا یا حتی بیشتر از انواع این شکلکها را پرت میکنند برایام .
وقتی هم که تماس میگیرند تند و تیز از همه چیز میپرسند غیر از حال و وضعام، و مجال جواب دادن را هم از من دریغ میکنند.]
همین دوستِ شریف در آخر از من پرسید که:
"تو هم با این پدیدهها روبرو هستی؟ ما رفیقایم؛ اگر اشکالی در من میبینی قسم به پاس رفاقتمان از آن نگذر و بگو."
واقعا میمانم و نمیدانم که چهطوری جواباش را بدهم. به پاسِ رفاقتمان از من خواسته پاسخی بدهم، نمیشود من هم مثل بعضیها بیجواباش بگذارم یا با دو تا شکلک دلاش را خوش کنم؛ آنوقت است که خودم هم میشوم مثل آن بعضیها.
راستی!
نکند روزی بیاید که ماها هم میشویم همان "بعضیها"!
=========ه
بارها شده که با دوستی قدیمی تماس میگیرم و خیال میکنم در این زمانهی "بیپیوندی" و "اتمیشدن" فرد در همهی دنیا و مخصوصا در سرزمینِ فرابحرانزدهمان میتوانم پیوندی کهنه را محکمتر کنم.
اما نتیجهی عکس میدهد.
یک ریز حرف میزند، از زمین و آسمان، از سیاست و کیاست و بدیهای "دیگران" و کجکِرداریِ فلک و مشکلاتِ مالی و بیماریهای خود و خانوادهاش.
بهقول سعدی در جزیرهی کیش، امان نمیدهد تا نفسی تازه کند و کمی هم بپرسد که: "سعدی تو هم چیزی بگو!"
و بعد، آرام و آهسته بشنود.
اما بعد از نیم ساعت حرف زدن، هیچ نمیپرسد که تو چه مرگات است؟ تو چه میکنی؟ با فلان مشکلِ همیشهگیات چه کردی؟ سبکتر شده رنجاش؟
و چند لحظه بعد:
همایون! کاری نداری؟
- نه!
پس خدافظ
=========ه
نظر غلام:
پادکستِ "راوی شو " مصاحبهای دارد: " رامتینِ شهرت، زندگی به سبکِ بومگردی- نارتیتی " در اپیزودِ ۲:
https://castbox.fm/vb/515494276
اپیزود فارغ از قوتها و ضعفِ خود، نگاهی از رامتین را به ما معرفی میکند که خیلی با روالِ رایج فرق دارد.
چه با سبکِ زندگیِ او مخالف باشید یا موافق، فرقی نمیکند. آن نگاه مهم و ارزندهی درسگیری است. نگاهِ خاصِ او به دوستی و نگاه به زندگی که مسابقه و رشدِ کمّی نیست، بلکه بالابردن کیفیت، با کمکِ دوستی است.
========ه
گوشهای از "همکلامیِ ایوان ایلیچ و مجید رهنما" در بارهی دوستی :
https://t.me/GahFerestGhKeshani/1179
"شمعی در تاریکی بهدست گیر، شمعی در تاریکی باش، بدان که نوری در تاریکی هستی."
دوستی نمیتواند واقعی باشد، مگر "باز و گشوده"، "فراگیر و دربرگیرنده" و "همسفرهوار، رفیقانه و خوش مشربانه" باشد، مگر که سوم شخصی هم صادقانه و "تمام و کمال" بتواند به آن دعوت شود. شمعی که در جلوی ما به اتاق روشنی میدهد، پیپ مان را هم میتواند روشن کند، کبریت هم همین خدمت را میتواند بکند، امّا کبریت نمیگذارد بازتابِ پیوستهی سوم شخص را در شاگردان هر دویمان ببینیم، ما را از این حضور پیوستهی سوم شخصها با خبر نمیکند.
مجید! وقتی به چهرهات نگاه میکنم، حدس میزنم که با نومیدی، یا حتّی تحقیرشدهگی در چهرهی خوانندگان آینده فکر میکنی. آنان افرادی محترماند، که خواهان کار نیکاند، و ممکن است بگذارند که "دوستی" بتواند جوانهای باشد که از درون آن کنش سیاسی رشد کند. من اعتراف میکنم که تعبیر سیاسیشان از دوستی، ریشه در یک سنت ارجمند دارد.
زندگیِ سیاسی، حُسُن تعبیری توخالی شدهاست. بنابر این دوستیِ سیاسی، که برای ارسطو محصول فضیلتهای مدنیِ تجربهشده در خانوار و گردهماییهای اجتماعی بود، بهناچار تباه شدهاست، هر قدر هم که نیات مبلغاناش والا باشد.
"وقف یکدیگر بودن" و "از خودگذشتگیِ" برآمده از دوستی، موتورِ موّلدِ تنها فضایی است که فرصت میدهد تا آنچیزی رخ دهد که میخواهی:
فضایی خُــرْد که در آن میتوانیم بر سر جستجوی نیکخواهی توافق داشته باشیم.
و
نگاه حافظ:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5297
Castbox
2 - رامتین شهرت - زندگی به سبک بومگردی- نارتیتی
<h2>تشکیل زندگی میتونه مدل های مختلف داشته باشه و تو جاهای مختلف اتفاق بیوفته. کیارو میشناسید که زندگیشونو مثه اکثریت آدمای دوروبرمون نساختن و یه جور دی...
گاه فرست غلامعلی کشانی
اندر بابِ دوستی و رفاقت در این روزگار یکی از چیزهایی که بسیار ناراحت کننده است و مایه ی دلگیریِ ماندگاری می شود این است که برخی از رفقای صمیمی و خیلی قابل احترام چه قدر بی گدگذست و بی دلیلِ لازم همدیگر را کنار می گذارند و نمی دانیم که جای همدیگر را با چه…
👆👆👆
دوستان !
چهار سال پیش کلیپ و عکسی در بارهی دوستی در این کانال منتشر شد.
دوستان خواننده نظراتی دادند، منتها متاسفانه یکی از نظرات دیده نشد و اشتباهاً از قلم افتاد.
دوباره همان دو فرسته را سنجاقشده میبینید و علاوه بر آن دو فرستهی دیگر منتشرشدهی قبلی را هم در بالا خواهید دید.
================ه
تا فراموش نشده:
باز هم در بارهی دوستی،
گزارش پروژهی 85 سالهی هاروارد را هم ببینید یا بشنوید، و ارتباط آن را با
"دو سه دوست موثر و همدل"
که از تو، مثل سیمون وی، همیشه با اشتیاق میپرسند:
«این روزا (الآن)چی از سر میگذرونی؟»
و
صحبتات رو قطع نکنند
و
تو رو فورا قضاوت نکنند
و
مشورت بدهند، اما فقط به درخواست خودت،
یا بپرسند:
«چه کاری دوست داری برات بکنم؟»
تعداد این دوستان (و نه friends های شبکهها) نسبت عکس دارد با کیفیت و عمق و معنا و کارآییِ رابطهشان!
یعنی یکی، دو تا یا سه تا برای کل احساسِ آرامش یا سعادت بشر ایرانی، آمریکایی، سوئدی، سومالیایی، غزهای،... در تمام عمر کافی است.
یعنی
با دوست همدل ممکن است درد کم نشود، اما قطعا رنج کم میشود!
پس گزارش دکتر والدینگر از پروژهی عظیم و باورنکردنیِ ۸۶ سالهی هاروارد رو میبینیم:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5786
و
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5209
https://www.youtube.com/watch?v=x_dNbZzXZxE&t=129s
و در کانال بسیار ارزنده و مفید فانوس:
https://t.me/lighthouseir/9
==============ه
همگیِ این فرستهها به نکتهای بهشدت حیاتی برای جامعهی درماندهی ما مربوط اند به:
دوستیِ واقعی
که چسبِ حیات و کنشِ اجتماعی-سیاسی- اخلاقیِ ما و توسعهی بشری و ملی باید باشد!
دوستان !
چهار سال پیش کلیپ و عکسی در بارهی دوستی در این کانال منتشر شد.
دوستان خواننده نظراتی دادند، منتها متاسفانه یکی از نظرات دیده نشد و اشتباهاً از قلم افتاد.
دوباره همان دو فرسته را سنجاقشده میبینید و علاوه بر آن دو فرستهی دیگر منتشرشدهی قبلی را هم در بالا خواهید دید.
================ه
تا فراموش نشده:
باز هم در بارهی دوستی،
گزارش پروژهی 85 سالهی هاروارد را هم ببینید یا بشنوید، و ارتباط آن را با
"دو سه دوست موثر و همدل"
که از تو، مثل سیمون وی، همیشه با اشتیاق میپرسند:
«این روزا (الآن)چی از سر میگذرونی؟»
و
صحبتات رو قطع نکنند
و
تو رو فورا قضاوت نکنند
و
مشورت بدهند، اما فقط به درخواست خودت،
یا بپرسند:
«چه کاری دوست داری برات بکنم؟»
تعداد این دوستان (و نه friends های شبکهها) نسبت عکس دارد با کیفیت و عمق و معنا و کارآییِ رابطهشان!
یعنی یکی، دو تا یا سه تا برای کل احساسِ آرامش یا سعادت بشر ایرانی، آمریکایی، سوئدی، سومالیایی، غزهای،... در تمام عمر کافی است.
یعنی
با دوست همدل ممکن است درد کم نشود، اما قطعا رنج کم میشود!
پس گزارش دکتر والدینگر از پروژهی عظیم و باورنکردنیِ ۸۶ سالهی هاروارد رو میبینیم:
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5786
و
https://t.me/GahFerestGhKeshani/5209
https://www.youtube.com/watch?v=x_dNbZzXZxE&t=129s
و در کانال بسیار ارزنده و مفید فانوس:
https://t.me/lighthouseir/9
==============ه
همگیِ این فرستهها به نکتهای بهشدت حیاتی برای جامعهی درماندهی ما مربوط اند به:
دوستیِ واقعی
که چسبِ حیات و کنشِ اجتماعی-سیاسی- اخلاقیِ ما و توسعهی بشری و ملی باید باشد!
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
✳️ سلام دوستان،
مطلبی را که در این فرسته میبینید، با حرفهای سرِپایی و سرِراهی و ژورنالیستی و خبری "تومنی هفتصنار" فرق دارد:
در این ویدئوْ مدیرِ فعلی پروژهی "رازِ زندگیِ شادکامِ" دانشگاهِ هاروارد دارد صحبت میکند.
✅ باورکردنی نیست که یک پروژهی علمی…
مطلبی را که در این فرسته میبینید، با حرفهای سرِپایی و سرِراهی و ژورنالیستی و خبری "تومنی هفتصنار" فرق دارد:
در این ویدئوْ مدیرِ فعلی پروژهی "رازِ زندگیِ شادکامِ" دانشگاهِ هاروارد دارد صحبت میکند.
✅ باورکردنی نیست که یک پروژهی علمی…
"کتاب احساس خوب – علم نیکزیستی" پژوهشی است جدی و مستند برای خودیاری، محصول تلاش رابرت کلونینگر، روانپزشک و ژنتیک دان آمریکایی که بهدنبال راههای بهداشت روان و درمان روان است و این جستجو را در ریشههای زیستی، روانی، اجتماعی و معنویِ این دو پی میگیرد.
در کتاب احساس خوب میبینیم که بحثهای عینیِ روانشناسی و خودیاری تا چه حدی میتوانند از قصهسرایی دور بشوند و به مستندات بپردازند.
نویسنده با دقتی شگفتآور از منابع مختلف توانسته رفتار شخصیِ آدمهای بزرگ تاریخ را پیگیری سنجشگرانه کند و به مرور کتابخانهای بسنده نکرده. و این است فرق این کتاب با کتابهای مشابه در زمینهی خودیاری.
کار سخت و حساسِ ترجمهی این کتاب مفصل و بسیار کارآمد را دکتر علیرضا فرنام و دکتر لیلی محمد خانلی به انجام رساندهاند.
این کتاب میتواند هم برای خودیاری و هم برای پژوهشهای جدی روانشناسی استفاده بشود.
تهیه کتاب: تلفن: ۰۲۱۸۸۹۸۲۰۴۰
در کتاب احساس خوب میبینیم که بحثهای عینیِ روانشناسی و خودیاری تا چه حدی میتوانند از قصهسرایی دور بشوند و به مستندات بپردازند.
نویسنده با دقتی شگفتآور از منابع مختلف توانسته رفتار شخصیِ آدمهای بزرگ تاریخ را پیگیری سنجشگرانه کند و به مرور کتابخانهای بسنده نکرده. و این است فرق این کتاب با کتابهای مشابه در زمینهی خودیاری.
کار سخت و حساسِ ترجمهی این کتاب مفصل و بسیار کارآمد را دکتر علیرضا فرنام و دکتر لیلی محمد خانلی به انجام رساندهاند.
این کتاب میتواند هم برای خودیاری و هم برای پژوهشهای جدی روانشناسی استفاده بشود.
تهیه کتاب: تلفن: ۰۲۱۸۸۹۸۲۰۴۰
Forwarded from یاسر عرب
✳️ سلام دوستان،
✳️ پوکیِ استخوان مشکلی است که در میانسالی به سراغ آدمهای امروزی، مخصوصا خانمها میآید. دلیلاش هر چه باشد، حداقل این پیشنهادهای بیخطر (Failsafe) را میتوان رعایت کرد تا اسیر راهروهای پرخطرِ و پرخرجِ و پیچاپیچ بیمارستانها نشد.
کانال گاه فرست به بهبودِ حال فرد و جمع میپردازد. فرقی نمیکند که بحث اخلاق در نبرد، یا مقاومت مدنی یا اقتصاد مصرف یا مبارزه با دروغِ بزرگ یا جامعه مدنی یا تن و بدنِ سالم برای بهزیستن و شریک کردن دیگران بر سفرهی خود و دوری از "تکخوری" باشد.
✅ تن سالم و پوکی استخوانِ خانمها هم یکی از این مسائل ضروری است. پس نهتنها به آن پرداخته میشود، بلکه بهزودی یک رشته مطلب در بارهی نرمش و مراقبه تقدیم خواهد شد.
(نکتهی جالب:
ایرونی بازی و زرنگ بازی و بچهتهرونبازی باز هم کار دست میدهد و پوستر مردم را اولیای محترم امور ملاخور و ایرانیزه میکنند. اسم طرف (بنیاد جهانیِ پوکی استخوان) را هم از اون بالا پاک میکنند. تا بروند و زرنگبازی خود را در پستوهای اداری و محفلی و خانوادگی تعریف کنند.
آیا با این وضع امیدی به حال ما ملت هست. اینهایی که این کار را میکنند، از این ملت اند و اتفاقا سواد هم خووب دارند. شاید خود من و شما باشیم. اما باز هم برای قدری تحسین و اضافهکار ادامه میدهیم و شاکی هم هستیم از دست روزگار ناسازگار و ... .
لطفا پوستر دست راست را سیو کنید تا جلوی چشم باشد.)
https://t.me/GahFerestGhKeshani/6058
این هم بعضی مطالب فارسی این بنیاد برای ما ایرانیها. واقعا باید درس گرفت!
https://www.osteoporosis.foundation/search?search=farsi
✳️ پوکیِ استخوان مشکلی است که در میانسالی به سراغ آدمهای امروزی، مخصوصا خانمها میآید. دلیلاش هر چه باشد، حداقل این پیشنهادهای بیخطر (Failsafe) را میتوان رعایت کرد تا اسیر راهروهای پرخطرِ و پرخرجِ و پیچاپیچ بیمارستانها نشد.
کانال گاه فرست به بهبودِ حال فرد و جمع میپردازد. فرقی نمیکند که بحث اخلاق در نبرد، یا مقاومت مدنی یا اقتصاد مصرف یا مبارزه با دروغِ بزرگ یا جامعه مدنی یا تن و بدنِ سالم برای بهزیستن و شریک کردن دیگران بر سفرهی خود و دوری از "تکخوری" باشد.
✅ تن سالم و پوکی استخوانِ خانمها هم یکی از این مسائل ضروری است. پس نهتنها به آن پرداخته میشود، بلکه بهزودی یک رشته مطلب در بارهی نرمش و مراقبه تقدیم خواهد شد.
(نکتهی جالب:
ایرونی بازی و زرنگ بازی و بچهتهرونبازی باز هم کار دست میدهد و پوستر مردم را اولیای محترم امور ملاخور و ایرانیزه میکنند. اسم طرف (بنیاد جهانیِ پوکی استخوان) را هم از اون بالا پاک میکنند. تا بروند و زرنگبازی خود را در پستوهای اداری و محفلی و خانوادگی تعریف کنند.
آیا با این وضع امیدی به حال ما ملت هست. اینهایی که این کار را میکنند، از این ملت اند و اتفاقا سواد هم خووب دارند. شاید خود من و شما باشیم. اما باز هم برای قدری تحسین و اضافهکار ادامه میدهیم و شاکی هم هستیم از دست روزگار ناسازگار و ... .
لطفا پوستر دست راست را سیو کنید تا جلوی چشم باشد.)
https://t.me/GahFerestGhKeshani/6058
این هم بعضی مطالب فارسی این بنیاد برای ما ایرانیها. واقعا باید درس گرفت!
https://www.osteoporosis.foundation/search?search=farsi
Telegram
گاه فرست غلامعلی کشانی
از سایت IOF برای فارسی زبانان!
و
ایرانیزه شده با اضافه کردن ۴ سازمان!
@yaser_arab57
و
ایرانیزه شده با اضافه کردن ۴ سازمان!
@yaser_arab57
Forwarded from مطالعات زنان
🔻امروز ۲۵ نوامبر است، روز جهانی مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان.
🔹سیلوانو ملو، کارتونیست برزیلی، در شرح این اثرش مینویسد:
«خشونت علیه زنان یکی از شکلهای عمده نقض حقوق بشر آنان است و ناقض حق زندگی، سلامت و تمامیت جسمانی آنها. #خشونت_علیه_زنان عامل ساختاردهنده به نابرابری جنسیتی است.»
#مطالعات_زنان
@womenstudies
🔹سیلوانو ملو، کارتونیست برزیلی، در شرح این اثرش مینویسد:
«خشونت علیه زنان یکی از شکلهای عمده نقض حقوق بشر آنان است و ناقض حق زندگی، سلامت و تمامیت جسمانی آنها. #خشونت_علیه_زنان عامل ساختاردهنده به نابرابری جنسیتی است.»
#مطالعات_زنان
@womenstudies
گاه فرست غلامعلی کشانی
🔻امروز ۲۵ نوامبر است، روز جهانی مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان. 🔹سیلوانو ملو، کارتونیست برزیلی، در شرح این اثرش مینویسد: «خشونت علیه زنان یکی از شکلهای عمده نقض حقوق بشر آنان است و ناقض حق زندگی، سلامت و تمامیت جسمانی آنها. #خشونت_علیه_زنان عامل ساختاردهنده…
امروز ۲۵ نوامبر است، روز جهانی مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان.
۲۵ نوامبر "روز جهانی منع خشونت علیه زنان" است و آغاز ۱۶ روز فعالیت برای حقوق زنان و منع خشونت است که تا دهم دسامبر ادامه دارد. شعار امسال «اتحاد و سرمایهگذاری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران بدون هیچ عذر و بهانهای» است.
این روز به خاطرهی چه کسانی نامگذاری شد؟
به یاد خواهران میرابال، پروانهها:
اینان که بودند؟ 👇👇👇
(یک نکته: خواهر چهارم، دِدِه، پس از مرگ آنان، در زنده نگهداشتن یاد و راهشان تا آخر عمر، ۲۰۱۴، تلاش کرد.)
۲۵ نوامبر "روز جهانی منع خشونت علیه زنان" است و آغاز ۱۶ روز فعالیت برای حقوق زنان و منع خشونت است که تا دهم دسامبر ادامه دارد. شعار امسال «اتحاد و سرمایهگذاری برای جلوگیری از خشونت علیه زنان و دختران بدون هیچ عذر و بهانهای» است.
این روز به خاطرهی چه کسانی نامگذاری شد؟
به یاد خواهران میرابال، پروانهها:
اینان که بودند؟ 👇👇👇
(یک نکته: خواهر چهارم، دِدِه، پس از مرگ آنان، در زنده نگهداشتن یاد و راهشان تا آخر عمر، ۲۰۱۴، تلاش کرد.)
Forwarded from جامعهشناسی زن روز (Parastu.Z.Farrokhi)
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
گاه فرست غلامعلی کشانی
فیلم پروانهها در بارهی خواهران میرابال، که جانانه مبارزه کردند:
https://t.me/Zane_Ruz_Channel/21422
https://t.me/Zane_Ruz_Channel/21422
Telegram
جامعهشناسی زن روز
🎥 In the Time of the Butterflies
🎥 در زمانه پروانهها
🎬 کارگردان: Mariano Barroso
🎞 سال انتشار: ۲۰۰۱
🎥 فیلم درباره خواهران میرابال فعالان انقلاب دومینکن است که با دیکتاتوری رافائل تروژیلو مخالف بودند و در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ کشته شدند.
#معرفی_فیلم
#فیلم_فمینیستی…
🎥 در زمانه پروانهها
🎬 کارگردان: Mariano Barroso
🎞 سال انتشار: ۲۰۰۱
🎥 فیلم درباره خواهران میرابال فعالان انقلاب دومینکن است که با دیکتاتوری رافائل تروژیلو مخالف بودند و در ۲۵ نوامبر ۱۹۶۰ کشته شدند.
#معرفی_فیلم
#فیلم_فمینیستی…
گاه فرست غلامعلی کشانی
🔻امروز ۲۵ نوامبر است، روز جهانی مبارزه برای رفع خشونت علیه زنان. 🔹سیلوانو ملو، کارتونیست برزیلی، در شرح این اثرش مینویسد: «خشونت علیه زنان یکی از شکلهای عمده نقض حقوق بشر آنان است و ناقض حق زندگی، سلامت و تمامیت جسمانی آنها. #خشونت_علیه_زنان عامل ساختاردهنده…
30 افسانهی غلط در باره خشونت علیه زنان
Telegram
جامعهشناسی زن روز
❤️ ۳۰ افسانه غلط در مورد خشونت علیه زنان
🖍 پرستو فرخی
🟡۱. خانه و خانواده، امنترین و مناسبترین مکان، برای امنیت زنان در برابر خشونت هستند.
🔴۲. خشونت علیه زنان حتماً توسط یک مرد یا گروهی از مردان، بر علیه یک زن یا گروهی از زنان صورت میگیرد.
🟠۳. خشونت…
🖍 پرستو فرخی
🟡۱. خانه و خانواده، امنترین و مناسبترین مکان، برای امنیت زنان در برابر خشونت هستند.
🔴۲. خشونت علیه زنان حتماً توسط یک مرد یا گروهی از مردان، بر علیه یک زن یا گروهی از زنان صورت میگیرد.
🟠۳. خشونت…
✳️ میوهی کودتاچی
✅ اسماش را هر چه میخواهید بگذارید، اما فرقی نمیکند، بگذارید بازار، بازار آزاد، اقتصاد دنیای آزاد، دنیای شرکتها، دنیای اشخاص حقوقیِ اقتصادی، دنیای بنگاههای اقتصادی، دستِ نامرئی بازار، دست نامرئی خدا، کاپیتالیسم، نئوکاپیتالیسم، سرمایهداری، سرمایهداری نو، لیبرالیسم کلاسیک یا نئولیبرالیسم یا هر چیزی دیگر. بر سر اسم اصلا دعوا لازم نیست.
✅ اما وقتی یک شرکت مدرن بخواهد بزرگ بشود و وقتی بزرگ میشود (و اگر شرکت بزرگ نشود میمیرد: قانونِ یا رشد یا مرگ)، مسائلی تازه متولد میشود.
✅ قبلا به شخصیتِ ضدِ اجتماعیِ "اشخاص حقوقی (یعنی شرکتها)" اشاره شده بود (لینکاش دوباره گذاشته میشود). و حالا به گوشهی دیگری از عملکردِ شرکتهای بزرگ مثل یونایتد فروت (همین چیکیتای موز فروش خودمان) توجه میشود.
✅ اما برای یک نمونهی زنده به رفتارِ شرکتِ گوگل و یک شرکتِ شبکههای مجازی در همین سال جاری میتوان توجه کرد که هر دو شرکت، بهدلیل استفاده از هوش مصنوعی و بینیازی به نیروی کار، یک شبه هزاران کارمند خود را بدونِ هیچ اخطار قبلی پیِ کار خود فرستادند و بیکار کردند (اخطاری که قاعدهی همهی کسبوکارها و از جمله خود گوگل بوده و جزو قانون و سُنَت کار است):
یعنی فردا صبح، کارمند گوگل در فلان شهر هند یا اندونزی یا آمریکا وقتی رمز خودش را وارد کرد تا وارد فضای کار بشود، متوجه شد رمز کار نمیکند و کارمندانی هم که در ساختمان گوگل در اینجا یا آنجای دنیا کار میکردند، اول صبح یکباره متوجه شدند کارت شناساییشان خوانده نمیشود.
آیا میتوان اینها را طبیعی دانست و از کنارشان گذشت؟
آیا اختلاف ثروتِ نجومیِ چند شرکت بزرگِ انگشتشمار با باقی آدمهای دنیا میتواند سرطانی تلقی نشود - اختلافی که در طول تاریخ بشر بیسابقه بوده؟
اما یادمان باشد که فقط ترکش جانبیِ این چیزها است که به ما، ایرانیها، میخورد. مشکلات ما زیر صفر است. اشتباه نکنیم. نئولیبرال یا هر اسم دیگر ربطی به ما ندارد.
✳️✳️ پیشاپیش، هر گونه پدیدهای مثل سرمایهداری دولتی، سرمایهداری کمونیستی، اقتصاد شورویایی، اقتصاد کمونیستی، اقتصاد برنامهریزیشدهی دولتی، تصدی دولت در امر اقتصاد، اقتصاد بلوک شرقی، سوسیالیسم واقعا موجود و هر گونه خطایی از این دست را از جنسِ مهندسیِ کلان اجتماعی باید دانست که بهقول کارل پوپر (پاپر) از خطرهای عمدهی زندگی بشری بوده اند.
هر چند که میدانیم این روزها هیچ بنگاه اقتصاد شرکتیِ جهانی و داخلی، عملا، بدون همدستی و دخالت حداقلی یا حداکثری دولتی (چه در حوزهی قانون گذاری یا تصدی) فعالیت نمیکند: دولتها فعلا در خدمتِ منافع شخصیتهای حقوقی- اقتصادی مستقل یا وابسته اند و دخالت اصلاحیشان هم بهطور کلی مخلّ و در خدمت فساد و ناکارکردی بیشتر.
✅ اما خودِ ما چه؟
ما در عصر «مالداری اسلامی» و تیول و اقطاع و ... زندگی میکنیم و البته در عصر نابودی اعتماد به هم و اعتماد به آینده، رقابت جنونآمیز رانتی و ... (نک: مالداری اسلامی، اقتصاد سیاسی دین، محمدرضا نیکفر)
علاوه بر اینها، شرحی از وضعیت ما در اینجا هم آمده است:
خویشاوند پروری، دزدسالاری، و دولت گانگستری؛
سعید حجاریان، 3 مرداد 97، اعتماد ملی
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4433
بهتر است گوش بدهیم به:
✳️ اپیزود شماره ۶۲- میوه ی کودتاچی در پادکستِ چیزکست:
https://castbox.fm/vb/694512266
✳️ مستندهای عجیب و غریب، اپیزود ششم: اشخاص حقوقی (شرکت)، اپیزود شماره 309، مدرسه زندگی فارسی
https://castbox.fm/vb/522308487
✅ (برای شنیدن، لینک را کلیک نکنید. فقط کپی کنید و در گوگل بگذارید یا از پادگیرها گوش کنید. پادگیر یعنی ابزارکی برای شنیدن پادکست، مثل کست باکس و گوگل کست)
===========ه
✳️ دوستان!
دانستن و یادگیریْ حوصله و پیگیری و وقت و صمیمیت «سیمون وی»وار میخواهد.
اگر میخواهید چیزی بفهمید از علت گوجهی 70 هزار تومنی در آبان 1403، باید وقت و صبر و تامل مایه بگذارید. در 30 ثانیه آدم ملا نمیشود.
✅ اسماش را هر چه میخواهید بگذارید، اما فرقی نمیکند، بگذارید بازار، بازار آزاد، اقتصاد دنیای آزاد، دنیای شرکتها، دنیای اشخاص حقوقیِ اقتصادی، دنیای بنگاههای اقتصادی، دستِ نامرئی بازار، دست نامرئی خدا، کاپیتالیسم، نئوکاپیتالیسم، سرمایهداری، سرمایهداری نو، لیبرالیسم کلاسیک یا نئولیبرالیسم یا هر چیزی دیگر. بر سر اسم اصلا دعوا لازم نیست.
✅ اما وقتی یک شرکت مدرن بخواهد بزرگ بشود و وقتی بزرگ میشود (و اگر شرکت بزرگ نشود میمیرد: قانونِ یا رشد یا مرگ)، مسائلی تازه متولد میشود.
✅ قبلا به شخصیتِ ضدِ اجتماعیِ "اشخاص حقوقی (یعنی شرکتها)" اشاره شده بود (لینکاش دوباره گذاشته میشود). و حالا به گوشهی دیگری از عملکردِ شرکتهای بزرگ مثل یونایتد فروت (همین چیکیتای موز فروش خودمان) توجه میشود.
✅ اما برای یک نمونهی زنده به رفتارِ شرکتِ گوگل و یک شرکتِ شبکههای مجازی در همین سال جاری میتوان توجه کرد که هر دو شرکت، بهدلیل استفاده از هوش مصنوعی و بینیازی به نیروی کار، یک شبه هزاران کارمند خود را بدونِ هیچ اخطار قبلی پیِ کار خود فرستادند و بیکار کردند (اخطاری که قاعدهی همهی کسبوکارها و از جمله خود گوگل بوده و جزو قانون و سُنَت کار است):
یعنی فردا صبح، کارمند گوگل در فلان شهر هند یا اندونزی یا آمریکا وقتی رمز خودش را وارد کرد تا وارد فضای کار بشود، متوجه شد رمز کار نمیکند و کارمندانی هم که در ساختمان گوگل در اینجا یا آنجای دنیا کار میکردند، اول صبح یکباره متوجه شدند کارت شناساییشان خوانده نمیشود.
آیا میتوان اینها را طبیعی دانست و از کنارشان گذشت؟
آیا اختلاف ثروتِ نجومیِ چند شرکت بزرگِ انگشتشمار با باقی آدمهای دنیا میتواند سرطانی تلقی نشود - اختلافی که در طول تاریخ بشر بیسابقه بوده؟
اما یادمان باشد که فقط ترکش جانبیِ این چیزها است که به ما، ایرانیها، میخورد. مشکلات ما زیر صفر است. اشتباه نکنیم. نئولیبرال یا هر اسم دیگر ربطی به ما ندارد.
✳️✳️ پیشاپیش، هر گونه پدیدهای مثل سرمایهداری دولتی، سرمایهداری کمونیستی، اقتصاد شورویایی، اقتصاد کمونیستی، اقتصاد برنامهریزیشدهی دولتی، تصدی دولت در امر اقتصاد، اقتصاد بلوک شرقی، سوسیالیسم واقعا موجود و هر گونه خطایی از این دست را از جنسِ مهندسیِ کلان اجتماعی باید دانست که بهقول کارل پوپر (پاپر) از خطرهای عمدهی زندگی بشری بوده اند.
هر چند که میدانیم این روزها هیچ بنگاه اقتصاد شرکتیِ جهانی و داخلی، عملا، بدون همدستی و دخالت حداقلی یا حداکثری دولتی (چه در حوزهی قانون گذاری یا تصدی) فعالیت نمیکند: دولتها فعلا در خدمتِ منافع شخصیتهای حقوقی- اقتصادی مستقل یا وابسته اند و دخالت اصلاحیشان هم بهطور کلی مخلّ و در خدمت فساد و ناکارکردی بیشتر.
✅ اما خودِ ما چه؟
ما در عصر «مالداری اسلامی» و تیول و اقطاع و ... زندگی میکنیم و البته در عصر نابودی اعتماد به هم و اعتماد به آینده، رقابت جنونآمیز رانتی و ... (نک: مالداری اسلامی، اقتصاد سیاسی دین، محمدرضا نیکفر)
علاوه بر اینها، شرحی از وضعیت ما در اینجا هم آمده است:
خویشاوند پروری، دزدسالاری، و دولت گانگستری؛
سعید حجاریان، 3 مرداد 97، اعتماد ملی
https://t.me/GahFerestGhKeshani/4433
بهتر است گوش بدهیم به:
✳️ اپیزود شماره ۶۲- میوه ی کودتاچی در پادکستِ چیزکست:
https://castbox.fm/vb/694512266
✳️ مستندهای عجیب و غریب، اپیزود ششم: اشخاص حقوقی (شرکت)، اپیزود شماره 309، مدرسه زندگی فارسی
https://castbox.fm/vb/522308487
✅ (برای شنیدن، لینک را کلیک نکنید. فقط کپی کنید و در گوگل بگذارید یا از پادگیرها گوش کنید. پادگیر یعنی ابزارکی برای شنیدن پادکست، مثل کست باکس و گوگل کست)
===========ه
✳️ دوستان!
دانستن و یادگیریْ حوصله و پیگیری و وقت و صمیمیت «سیمون وی»وار میخواهد.
اگر میخواهید چیزی بفهمید از علت گوجهی 70 هزار تومنی در آبان 1403، باید وقت و صبر و تامل مایه بگذارید. در 30 ثانیه آدم ملا نمیشود.
سلام دوستان،
گفتگوی روشن و صریحِ کانال یوتیوبِِ
"رسانه پارسی"
پاسخی است به این پرسش که:
امروزهی ما را چه ربطی به گاندی، ثورو، هاول و نافرمانی مدنی؟
و همینطور در بارهی چگونگی و چرایی بیگانگی و بعدا آشنایی غلامعلی کشانی و همنسلاناش با اندیشهی گاندی، هنری دیوید ثورو و بعدا واسلاو هاول و همینطور کارکرد نافرمانیِ مدنی
در سالهای قبل و بعد از بهمن ۱۳۵۷.
بخش دوم این گفتگو
که بعدا منتشر میشود، پیوندی است بینِ اندیشهی گاندی، ثورو، هاول و
پیشنهاد فرهاد میثمی، یعنی:
دولت شهر موازی هاول و برنامه سازنده گاندی (نک: همین کانال)
https://youtu.be/HtwQEb7m9lg?si=lxKM_kCb7jXdFmGW
گفتگوی روشن و صریحِ کانال یوتیوبِِ
"رسانه پارسی"
پاسخی است به این پرسش که:
امروزهی ما را چه ربطی به گاندی، ثورو، هاول و نافرمانی مدنی؟
و همینطور در بارهی چگونگی و چرایی بیگانگی و بعدا آشنایی غلامعلی کشانی و همنسلاناش با اندیشهی گاندی، هنری دیوید ثورو و بعدا واسلاو هاول و همینطور کارکرد نافرمانیِ مدنی
در سالهای قبل و بعد از بهمن ۱۳۵۷.
بخش دوم این گفتگو
که بعدا منتشر میشود، پیوندی است بینِ اندیشهی گاندی، ثورو، هاول و
پیشنهاد فرهاد میثمی، یعنی:
دولت شهر موازی هاول و برنامه سازنده گاندی (نک: همین کانال)
https://youtu.be/HtwQEb7m9lg?si=lxKM_kCb7jXdFmGW