💠 اثر اعتماد به خدا
در كتاب «الأنوار» نقل مى كند:
علىّ بن الحسين عليهما السلام به #نماز ايستاده بود، فرزندش محمّد در حال
خردسالگى بر لب چاهى كه در خانه بود و عمق زيادى داشت آمد، ناگهان در آن چاه افتاد.
مادرش كه اين صحنه را از دور ديد فريادى كشيد و به طرف چاه آمد، در كنار چاه خود را مى زد و #استغاثه مى كرد و صدا مى زد:
اى فرزند رسول خدا! پسرت محمّد غرق شد، و آن حضرت نماز را رها نمى كرد در حاليكه آشفتگى و جوش و خروش فرزندش را در ته چاه مى شنيد، همينكه مدّتى گذشت و مادرش بى حوصله شد از روى دلسوزى بحال فرزندش صدا زد:
چقدر دلهاى شما سخت است اى خانواده رسول خدا.
و آن حضرت از حال نماز خارج نشد تا آنكه آن را كامل انجام داد و تمام كرد، سپس به طرف چاه آمد و كنار آن نشست و دست خود را داخل چاه كرد، عمق چاه زياد بود و احتياج به ريسمان بلندى بود كه بتوان چيزى از ته آن بيرون آورد، ولى امام عليه السلام بدون آن فرزندش محمّد را از چاه خارج كرد در حالي كه بدن و لباسش مرطوب نگشته بود، طفل را به مادر مرحمت كرد و فرمود:
بگير فرزندت را اى كسى كه اعتماد و يقين تو به خداوند كم است.
مادر از اينكه فرزندش را سالم در آغوش گرفت خوشحال شد و خنديد، و از اينكه امام عليه السلام او را كم اعتماد به خدا توصيف كرد ناراحت شد و گريه كرد.
حضرت سجّاد عليه السلام فرمود:
لاتثريب عليك اليوم، أما علمت أنّي كنت بين يدي جبّار لو ملت عنه بوجهي لمال بوجهه عنّي، أفمن يرى راحماً بعده؟
ناراحت نباش، ملامت و سرزنشى بر تو نيست، آيا نمى دانستى در پيشگاه خداوندى بودم كه اگر از او روى برمى گردانيدم او از من رو برمى گردانيد؟ و آيا بعد از آن كسى بود كه به من رحم كند؟
----------
📚 منابع:
مناقب ابن شهراشوب: ۱۳۵/۴، بحار الأنوار: ۳۴/۴۶ ح ۲۹، العدد القويّة: ۶۲ ح ۸۲.
ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام - جلد۱،صفحه۴۸۸
در كتاب «الأنوار» نقل مى كند:
علىّ بن الحسين عليهما السلام به #نماز ايستاده بود، فرزندش محمّد در حال
خردسالگى بر لب چاهى كه در خانه بود و عمق زيادى داشت آمد، ناگهان در آن چاه افتاد.
مادرش كه اين صحنه را از دور ديد فريادى كشيد و به طرف چاه آمد، در كنار چاه خود را مى زد و #استغاثه مى كرد و صدا مى زد:
اى فرزند رسول خدا! پسرت محمّد غرق شد، و آن حضرت نماز را رها نمى كرد در حاليكه آشفتگى و جوش و خروش فرزندش را در ته چاه مى شنيد، همينكه مدّتى گذشت و مادرش بى حوصله شد از روى دلسوزى بحال فرزندش صدا زد:
چقدر دلهاى شما سخت است اى خانواده رسول خدا.
و آن حضرت از حال نماز خارج نشد تا آنكه آن را كامل انجام داد و تمام كرد، سپس به طرف چاه آمد و كنار آن نشست و دست خود را داخل چاه كرد، عمق چاه زياد بود و احتياج به ريسمان بلندى بود كه بتوان چيزى از ته آن بيرون آورد، ولى امام عليه السلام بدون آن فرزندش محمّد را از چاه خارج كرد در حالي كه بدن و لباسش مرطوب نگشته بود، طفل را به مادر مرحمت كرد و فرمود:
بگير فرزندت را اى كسى كه اعتماد و يقين تو به خداوند كم است.
مادر از اينكه فرزندش را سالم در آغوش گرفت خوشحال شد و خنديد، و از اينكه امام عليه السلام او را كم اعتماد به خدا توصيف كرد ناراحت شد و گريه كرد.
حضرت سجّاد عليه السلام فرمود:
لاتثريب عليك اليوم، أما علمت أنّي كنت بين يدي جبّار لو ملت عنه بوجهي لمال بوجهه عنّي، أفمن يرى راحماً بعده؟
ناراحت نباش، ملامت و سرزنشى بر تو نيست، آيا نمى دانستى در پيشگاه خداوندى بودم كه اگر از او روى برمى گردانيدم او از من رو برمى گردانيد؟ و آيا بعد از آن كسى بود كه به من رحم كند؟
----------
📚 منابع:
مناقب ابن شهراشوب: ۱۳۵/۴، بحار الأنوار: ۳۴/۴۶ ح ۲۹، العدد القويّة: ۶۲ ح ۸۲.
ترجمه کتاب نفیس (القطره): قطره ای از دریای فضایل اهل بیت علیهم السلام - جلد۱،صفحه۴۸۸