استفاده از فیلتر FIR جهت حذف فرکانس های بالای 3 کیلوهرتز با تعداد ضرایب 31
@lpcarm
@lpcarm
فیلتر کردن با استفاده از فیلتر Moving Average
@lpcarm
@lpcarm
➕ رابطه ﺑﯿﻦ واژگان ﻭ احتمال ﻣﻮﻓﻖ ﺷﺪن
ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻡ: %0
ﻧﻤﯽﺗﻮﻧﻢ: % 10
ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﻢ ﭼﺠﻮﺭﯼ: 20%
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺗﻮﻧﺴﺘﻢ: 30%
ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ: %40
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﮑﺎﻥﭘﺬﯾﺮﻩ: %50
ﺍﻣﮑﺎﻥﭘﺬﯾﺮﻩ: %60
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻣﯽﺗﻮﻧﻢ: %70
ﻣﯽﺗﻮﻧﻢ: %80
ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ میﺪﻡ: %90
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺸﻪ!: %100
هر واژهای فرکانسی دارد و در لحظهای که آن را به زبان میآورید این فرکانس در کائنات رها میشود. قانون جاذبه به همه فرکانسها جواب میدهد. این قانون بیطرف است و فقط فرکانسهای شما را شبیهسازی میکند و به خودتان بر میگرداند.
کلمات خوب، خوبیها را برایتان هدیه میآورند و کلمات بد، بدیها را...
انتخاب با شماست!
@lpcarm
ﻧﻤﯽﺧﻮﺍﻡ: %0
ﻧﻤﯽﺗﻮﻧﻢ: % 10
ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﻢ ﭼﺠﻮﺭﯼ: 20%
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻣﯽﺗﻮﻧﺴﺘﻢ: 30%
ﻣﯽﺧﻮﺍﻡ: %40
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﺍﻣﮑﺎﻥﭘﺬﯾﺮﻩ: %50
ﺍﻣﮑﺎﻥﭘﺬﯾﺮﻩ: %60
ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ ﻣﯽﺗﻮﻧﻢ: %70
ﻣﯽﺗﻮﻧﻢ: %80
ﺍﻧﺠﺎﻣﺶ میﺪﻡ: %90
ﺑﺎﯾﺪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺸﻪ!: %100
هر واژهای فرکانسی دارد و در لحظهای که آن را به زبان میآورید این فرکانس در کائنات رها میشود. قانون جاذبه به همه فرکانسها جواب میدهد. این قانون بیطرف است و فقط فرکانسهای شما را شبیهسازی میکند و به خودتان بر میگرداند.
کلمات خوب، خوبیها را برایتان هدیه میآورند و کلمات بد، بدیها را...
انتخاب با شماست!
@lpcarm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سقوط آموزش و پرورش=سقوط یک ملت
@lpcarm
@lpcarm
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
با مدارس فنلاند و رمز موفقیتشون آشنا بشیم
@lpcarm
@lpcarm
✅تحصیل بیثمر
✍️مولود پاکروان
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
46 درصد از واجدین شرایط کنکور امسال از انتخاب رشته نهایی صرف نظر کردهاند. این را سازمان سنجش میگوید. کافی است این خبر را در کنار دیگر آماری بگذارید که از صندلیهای خالیمانده دانشگاهها در چند سال اخیر خبر میدهند و به آن بیفزایید آمار دانشآموختگانی را که پس از چندین سال تحصیل و رویاپردازی! حالا مدرک به دست پشت درهای بازار کار ماندهاند.
جای شگفتی نبود که نتایج کنکور نشان داد پس از چند سال مازاد ظرفیت پذیرش در رشتههای ریاضی-فنی و مهندسی، حالا نوبت به علوم انسانی رسیده است که دیگر مشتری ندارد. پدیدهای که تحلیلگران آن را ناشی از بازدهی اقتصادی پایین تحصیل در رشتههای زیرمجموعه این گروهها و البته تغییرات جمعیتی دانستند. داوطلبان تحصیل در رشتههای تجربی اما، هنوز هم چشمگیرند شاید به این دلیل که مشتاقان عبور از دروازههای رویایی دانشکدههای پزشکی و دندانپزشکی، به مطبهای پردرآمدشان پس از فارغالتحصیلی امید دارند. پزشکی هنوز هم فریبنده است زیرا به نظر پولساز میآید.
این اما، تنها یک روی داستان است. روی دیگر ماجرا آماری است که نشان میدهد سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از بیکاری در کشور 5 /40 درصد است! سال گذشته معاون آموزشی وزارت علوم ضمن اظهار نگرانی از نرخ بیکاری در میان دانشآموختگان دانشگاهی یادآور شد سالانه 15 هزار فارغالتحصیل دکترا وارد جامعه میشوند در حالی که شرایط مناسبی برای بهکارگیری و اشتغال آنها وجود ندارد.
بعید است به اطلاعات دیگری نیاز داشته باشیم. کشوری که تعداد دانشگاههایش پنج برابر کشورهای پیشرفته دنیاست و صندلیهای دانشگاهیاش خالی مانده، حجم عظیمی دانشآموخته مدرک به دست را راهی بازارهای کار کرده است؛ کسانی که پس از گذشتن از سد کنکور، پشت سدهای سختتر اشتغال گرفتار شدهاند. از تورم اقتصاد که گریبان همه را گرفته بگذریم، حالا جامعه با «تورم مدرک»روبهرو است! و تحصیلات عالی که قرار بود روزی مطمئنترین راه برای افزایش درآمد و خروج از تله فقر باشد حالا سالهای پرثمر جوانی افراد را میبلعد بیآنکه بتواند گشایشی در شرایط اقتصادی و اجتماعیشان ایجاد کند.
سازمانهای توسعه، در چند دهه گذشته، همواره کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط را تشویق میکردند که روی آموزش کودکان در مقطع دبستان و نیز آموزش مهارتهای شغلی متمرکز شوند. تصور بر این بود که دانشگاهها در بازگشت سرمایه عمومی نقش کمرنگی دارند و تنها نخبگان را منتفع میکنند بیآنکه به محرومان جامعه سودی برسانند. این پارادایم در مدت 10 سال گذشته تغییر کرد. نهادهای بینالمللی به تدریج پذیرفتند که کشورها به افراد متخصص آموزشدیدهای نیاز دارند که نیروی انسانی بخشهای مختلف بازار کار از خدمات عمومی گرفته تا نوآوریهای تکنولوژیک را تامین کنند و چالشهای توسعه محلی و ملی را از میان بردارند.
این روزها پدران و مادران بسیاری درگیر یافتن شغلاند و آنها که کاری دارند نگران توانایی تامین نیازهای خانوار و فرزندانی که میبینند والدینشان حتی با مدارک دانشگاهی معتبر در اولین قدمها برای رفع نیازهای مالی و مادی درجا میزنند نگراناند یک دهه بعد خود پایشان را جای پای والدینشان بگذارند. در سال 2014 مطالعهای که در ایالات متحده انجام گرفت نشان داد فقرای آمریکایی «تحصیلکردهترین» فقرا در طول تاریخ این کشور هستند. و اگر باور داشته باشیم که فقر به نسلهای بعدی به ارث میرسد، این ناامیدکنندهترین یافته تاریخ است!
بر مبنای پژوهش مشاغل مستقل (Freelancing in America;2018) در آمریکا، 93 درصد از افراد شاغل در این حرفهها با چهار سال تحصیل دانشگاهی میگویند تنها مهارتهایی که آموختهاند به درد شغلشان میخورد. این یافته پیام مهمی دارد. تغییرات سریع تکنولوژیک همراه با افزایش هزینههای تحصیل، نظام سنتی آموزش را به گذرگاه پرریسک و حتی بیموردی تبدیل کرده است.
از خاطر نبریم بیشتر دانشآموختگان دانشگاهها به دلیل پایین بودن کیفیت برنامهها و محتوای درسی، بیانگیزگی استادان و دانشجویان و نبود نظام ارزشیابی موثر، بدون مهارتهای مورد نیاز با انبوهی از محفوظات بیفایده راهی بازار کار میشوند. این افراد اغلب رقابتپذیر نیستند و میدان بازی را به رقبای ماهرتری که مدارک دانشگاهی هم ندارند واگذار میکنند. شاید کمی زود باشد که در مورد سیاستهای مقابله با این پدیده صحبت کنیم. اما این همه، واقعیتهایی است که نباید در سیاستگذاری از نظر دور بماند. اگر روزی شواهد اثبات کند که تحصیلات دانشگاهی بیش از آنکه راهی برای گریز از تله فقر باشد خود به تله تبدیل شده است، برای اصلاح سیاستهای آموزشی دیگر دیر است. پیش از ورشکستگی نظام آموزش عالی باید به داد آن رسید./تجارت فردا
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
@esfahaneconomy
@lpcarm
✍️مولود پاکروان
📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی
46 درصد از واجدین شرایط کنکور امسال از انتخاب رشته نهایی صرف نظر کردهاند. این را سازمان سنجش میگوید. کافی است این خبر را در کنار دیگر آماری بگذارید که از صندلیهای خالیمانده دانشگاهها در چند سال اخیر خبر میدهند و به آن بیفزایید آمار دانشآموختگانی را که پس از چندین سال تحصیل و رویاپردازی! حالا مدرک به دست پشت درهای بازار کار ماندهاند.
جای شگفتی نبود که نتایج کنکور نشان داد پس از چند سال مازاد ظرفیت پذیرش در رشتههای ریاضی-فنی و مهندسی، حالا نوبت به علوم انسانی رسیده است که دیگر مشتری ندارد. پدیدهای که تحلیلگران آن را ناشی از بازدهی اقتصادی پایین تحصیل در رشتههای زیرمجموعه این گروهها و البته تغییرات جمعیتی دانستند. داوطلبان تحصیل در رشتههای تجربی اما، هنوز هم چشمگیرند شاید به این دلیل که مشتاقان عبور از دروازههای رویایی دانشکدههای پزشکی و دندانپزشکی، به مطبهای پردرآمدشان پس از فارغالتحصیلی امید دارند. پزشکی هنوز هم فریبنده است زیرا به نظر پولساز میآید.
این اما، تنها یک روی داستان است. روی دیگر ماجرا آماری است که نشان میدهد سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی از بیکاری در کشور 5 /40 درصد است! سال گذشته معاون آموزشی وزارت علوم ضمن اظهار نگرانی از نرخ بیکاری در میان دانشآموختگان دانشگاهی یادآور شد سالانه 15 هزار فارغالتحصیل دکترا وارد جامعه میشوند در حالی که شرایط مناسبی برای بهکارگیری و اشتغال آنها وجود ندارد.
بعید است به اطلاعات دیگری نیاز داشته باشیم. کشوری که تعداد دانشگاههایش پنج برابر کشورهای پیشرفته دنیاست و صندلیهای دانشگاهیاش خالی مانده، حجم عظیمی دانشآموخته مدرک به دست را راهی بازارهای کار کرده است؛ کسانی که پس از گذشتن از سد کنکور، پشت سدهای سختتر اشتغال گرفتار شدهاند. از تورم اقتصاد که گریبان همه را گرفته بگذریم، حالا جامعه با «تورم مدرک»روبهرو است! و تحصیلات عالی که قرار بود روزی مطمئنترین راه برای افزایش درآمد و خروج از تله فقر باشد حالا سالهای پرثمر جوانی افراد را میبلعد بیآنکه بتواند گشایشی در شرایط اقتصادی و اجتماعیشان ایجاد کند.
سازمانهای توسعه، در چند دهه گذشته، همواره کشورهای کمدرآمد یا با درآمد متوسط را تشویق میکردند که روی آموزش کودکان در مقطع دبستان و نیز آموزش مهارتهای شغلی متمرکز شوند. تصور بر این بود که دانشگاهها در بازگشت سرمایه عمومی نقش کمرنگی دارند و تنها نخبگان را منتفع میکنند بیآنکه به محرومان جامعه سودی برسانند. این پارادایم در مدت 10 سال گذشته تغییر کرد. نهادهای بینالمللی به تدریج پذیرفتند که کشورها به افراد متخصص آموزشدیدهای نیاز دارند که نیروی انسانی بخشهای مختلف بازار کار از خدمات عمومی گرفته تا نوآوریهای تکنولوژیک را تامین کنند و چالشهای توسعه محلی و ملی را از میان بردارند.
این روزها پدران و مادران بسیاری درگیر یافتن شغلاند و آنها که کاری دارند نگران توانایی تامین نیازهای خانوار و فرزندانی که میبینند والدینشان حتی با مدارک دانشگاهی معتبر در اولین قدمها برای رفع نیازهای مالی و مادی درجا میزنند نگراناند یک دهه بعد خود پایشان را جای پای والدینشان بگذارند. در سال 2014 مطالعهای که در ایالات متحده انجام گرفت نشان داد فقرای آمریکایی «تحصیلکردهترین» فقرا در طول تاریخ این کشور هستند. و اگر باور داشته باشیم که فقر به نسلهای بعدی به ارث میرسد، این ناامیدکنندهترین یافته تاریخ است!
بر مبنای پژوهش مشاغل مستقل (Freelancing in America;2018) در آمریکا، 93 درصد از افراد شاغل در این حرفهها با چهار سال تحصیل دانشگاهی میگویند تنها مهارتهایی که آموختهاند به درد شغلشان میخورد. این یافته پیام مهمی دارد. تغییرات سریع تکنولوژیک همراه با افزایش هزینههای تحصیل، نظام سنتی آموزش را به گذرگاه پرریسک و حتی بیموردی تبدیل کرده است.
از خاطر نبریم بیشتر دانشآموختگان دانشگاهها به دلیل پایین بودن کیفیت برنامهها و محتوای درسی، بیانگیزگی استادان و دانشجویان و نبود نظام ارزشیابی موثر، بدون مهارتهای مورد نیاز با انبوهی از محفوظات بیفایده راهی بازار کار میشوند. این افراد اغلب رقابتپذیر نیستند و میدان بازی را به رقبای ماهرتری که مدارک دانشگاهی هم ندارند واگذار میکنند. شاید کمی زود باشد که در مورد سیاستهای مقابله با این پدیده صحبت کنیم. اما این همه، واقعیتهایی است که نباید در سیاستگذاری از نظر دور بماند. اگر روزی شواهد اثبات کند که تحصیلات دانشگاهی بیش از آنکه راهی برای گریز از تله فقر باشد خود به تله تبدیل شده است، برای اصلاح سیاستهای آموزشی دیگر دیر است. پیش از ورشکستگی نظام آموزش عالی باید به داد آن رسید./تجارت فردا
به مجمع فعالان اقتصادی بپیوندید
@esfahaneconomy
@lpcarm
آموزش|میکروکنترلر|الکترونیک|PCB|FPGA
✅تحصیل بیثمر ✍️مولود پاکروان 📌تلخیص:مجمع فعالان اقتصادی 46 درصد از واجدین شرایط کنکور امسال از انتخاب رشته نهایی صرف نظر کردهاند. این را سازمان سنجش میگوید. کافی است این خبر را در کنار دیگر آماری بگذارید که از صندلیهای خالیمانده دانشگاهها در چند سال…
در طول 8 سال تدریس این را هم اضافه کنم
جوانان نسل جدید اکثرا به دنبال
زود به پول رسیدن
زیاد پول درآوردن
و پول بی زحمت هستند
زمانی که الکترونیک را شروع کردم با علاقه شخصی ام بود و به صورت خودآموز
تنها چیزی که برایم مهم نبود بحث پول بود
و الان بعد از تلاش و پشتکار فرآوان از شرایطی که دارم الحمدالله راضی هستم.
از بچه های آشنا (فامیل)، شده که گفتم رایگان این حرفه را به ایشان آموزش بدهم و مدام میپرسند درآمد ماهیانه شما چقدر هست؟
باید فاتحه کشوری با این نوع نگرش به کار را به زودی خواند...
@lpcarm
جوانان نسل جدید اکثرا به دنبال
زود به پول رسیدن
زیاد پول درآوردن
و پول بی زحمت هستند
زمانی که الکترونیک را شروع کردم با علاقه شخصی ام بود و به صورت خودآموز
تنها چیزی که برایم مهم نبود بحث پول بود
و الان بعد از تلاش و پشتکار فرآوان از شرایطی که دارم الحمدالله راضی هستم.
از بچه های آشنا (فامیل)، شده که گفتم رایگان این حرفه را به ایشان آموزش بدهم و مدام میپرسند درآمد ماهیانه شما چقدر هست؟
باید فاتحه کشوری با این نوع نگرش به کار را به زودی خواند...
@lpcarm
نسل هتل نشین! 🏬🏢🏭🏚🏘🏘🏡🏠
چهل سال پیش،
دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن،
همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند.
پسرها بايد يا صبح زود يا عصر،
نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند
و كارهاي مردانه را در كمك پدر خود انجام مي دادند.
حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند،
از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند
و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد ،
آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!!
برای این نسل،
سرزمین هم چون هتلی است که
می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛
از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است.
با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟
کی بود؟ کی بود؟!
اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی،
ما بودیم
و...همه بودند.
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم !!!
گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد،فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه واین موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد.
گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده
امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست!
مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره
https://t.me/FARHANGHOLAKUEE/2336
و به قول یکی از مدیران
🔴این نسل سه هدف اساسی دارند که باحرف ،،ز،، شروع میشود.
1⃣زودبه پول برسند.
2⃣ زیاد،زیادپول بدست بیاورند.
3⃣زحمت اصلأ نکشند.
و همچنین هفت ویژگی که با ت شروع میشوند
1⃣تنبلی
2⃣توجیه گر حرفه ای
3⃣تعهد و مسئولیت پذیری ندارند
4⃣توقع زیاد
5⃣تدبر و دور اندیشی ندارند
6⃣تکبر و غرور هولناک
7⃣تربیت و اصالت و اهلیت ندارند
@lpcarm
چهل سال پیش،
دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن،
همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند.
پسرها بايد يا صبح زود يا عصر،
نان و مايحتاج خانه را خريد مي كردند
و كارهاي مردانه را در كمك پدر خود انجام مي دادند.
حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند،
از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.
نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند
و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد ،
آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت!!!
برای این نسل،
سرزمین هم چون هتلی است که
می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛
از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است.
با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.
این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند؟؟؟
کی بود؟ کی بود؟!
اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی،
ما بودیم
و...همه بودند.
کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم !!!
گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد،فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه واین موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره.اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد.
گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده
امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتونیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست!
مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره
https://t.me/FARHANGHOLAKUEE/2336
و به قول یکی از مدیران
🔴این نسل سه هدف اساسی دارند که باحرف ،،ز،، شروع میشود.
1⃣زودبه پول برسند.
2⃣ زیاد،زیادپول بدست بیاورند.
3⃣زحمت اصلأ نکشند.
و همچنین هفت ویژگی که با ت شروع میشوند
1⃣تنبلی
2⃣توجیه گر حرفه ای
3⃣تعهد و مسئولیت پذیری ندارند
4⃣توقع زیاد
5⃣تدبر و دور اندیشی ندارند
6⃣تکبر و غرور هولناک
7⃣تربیت و اصالت و اهلیت ندارند
@lpcarm
🔴یک استراتژی شفابخش
🖌محمدسلیم عباسی*
♦️روزنامهی فرهیختگان نوشت: ۳۰درصد از حدود ده میلیون و پانصد هزار جوان ۱۵ تا ۲۴ ساله کشور، ترک تحصیل کردهاند و این در حالی است که این افراد در هیچ جایی مشغول به کار نیستند و آمارها نیز نشان میدهد، مهارتهای لازم به منظور ورود به بازار کار را فرا نگرفتهاند و حتی برای پر کردن این خلاء مهارتی نیز اقدامی انجام ندادهاند.
♦️این اعداد و ارقام یعنی: بیشتر از سه میلیون نفر از کسانی که میتوانند در آینده به عنوان بهترین و با انرژی ترین نیروهای کار به کشور خدمت کنند، در حال حاضر بدون هیچ چشمانداز روشن در جامعه سرگردان و بلاتکلیف هستند.
♦️سرگردانی و بلاتکلیفی این جوانان که بدونشک امیال و آرزوهای دور و دراز در سر دارند و قطعا نیز دارای توان و انرژی و هیجانات خاص مقطع سنی خود هستند، تنها یک زنگ خطر ساده نیست!
♦️اگرچه امروزه به اقتضای سن ممکن است والدین این افراد در قید حیات باشند و بتوانند مسکن، خوراک، پوشاک و قسمتی از هزینههای روزمرهی آنها را تامین نمایند، اما در آیندهای نزدیک و با بالا رفتن سن والدین و احیانا فوت آنها این تامین مالی نیز مقدور نخواهد بود و این در حالی اتفاق خواهد افتاد که کشور با جامعهای میانسال که نه تحصیلکرده است و نه مهارت آزموده است رروبرو خواهد شد، قشری که رویکرد آنها به بزهکاری و جرم و جنایت، یک انتخاب از میان گزینههای روی میز نیست، بلکه تنها انتخاب ممکن است.
♦️البته این معضل به همین سی درصد از مقطع سنی ۱۵ تا ۲۴ سالهی کشور ختم نمیشود، بدون شک باید پذیرفت که سهم اکثریت جامعهی آماری این ۷ میلیون نفر با قیمانده که در این رنج سنی قرار دارند، از سه گزینهی اشتغال و تحصیل و مهارت آموزی، جذب شدن در مدارس و دانشگاههای کشور است، این جوانان نیز مقاطع تحصیلی را از شاخهای به شاخهای دیگر ادامه خواهند داد و غالبا نیز در پایان دورههای فوقلیسانس و دکتری با وخامت اوضاع بازار کار آشنا میشوند. زمانی که از یک طرف پیدا کردن شغل با توجه به سبد مهارتی آنها بسیار مشکل است و از طرفی دیگر محدودیت زمان نیز اجازهی یادگیری مهارتهای مورد نیاز بازارکار و افتادن بر روی ریل ارتقاء در مسیر شغلی را نمیدهد!
♦️با نیم نگاهی به روند توسعهی موجود و با توجه به زیر ساختهای صنعت، معدن، کشاورزی و محدودیت منابعی همچون: زمین، خاک، آب و همچنین مشکلات زیر بنایی در بسیاری از حوزههایی که میتوانند در بهبود شاخص اشتغال موثر باشند، بدون حمایت تمام قد دولت از بخش خصوصی و داشتن برنامهی استراتژیک، نمیتوان انتظار اشتغال جهشی را از این حوزهها داشت.
♦️البته در حال حاضر نیز سیاست و رویکرد دولت با توجه به امکانات و ظرفیتهای موجود، تمرکز بر مسئلهی اشتغالزایی کلان و دراز مدت در حوزههای زیربنایی مستعد اشتغال نیست و در سالهای اخیر نیز سعی شده است با تزریق منابع مالی به اشخاص حقیقی و حقوقی در قالب طرحهای مشاغل خانگی، اشتغال پایدار شهری و روستایی، چالش بیکاری تا حدود زیادر از این طریق تعدیل و تنظیم شود.
♦️سخن آخر: بخش عظیم این بلاتکلیفی و سرگردانی نیروهای مستعد آموزش و فراگیری مهارتهای بازار کار را میتوان به عواملی مانند: کم توجهی دولت و مجلس و ناشناخته ماندن و محدودیت و پریشانی نظام مهارتآموزی کشور منتسب کرد، شکی نیست حمایت و تقویت از این نظام در کنار تحمیل سیاست تجمیع با حاکمیت واحد به آن، استراتژی شفا بخش بیکاری در دورنمای بلند مدت کشور و دوای بهبود شاخص اشتغال است.
______
🖌محمدسلیم عباسی*
♦️روزنامهی فرهیختگان نوشت: ۳۰درصد از حدود ده میلیون و پانصد هزار جوان ۱۵ تا ۲۴ ساله کشور، ترک تحصیل کردهاند و این در حالی است که این افراد در هیچ جایی مشغول به کار نیستند و آمارها نیز نشان میدهد، مهارتهای لازم به منظور ورود به بازار کار را فرا نگرفتهاند و حتی برای پر کردن این خلاء مهارتی نیز اقدامی انجام ندادهاند.
♦️این اعداد و ارقام یعنی: بیشتر از سه میلیون نفر از کسانی که میتوانند در آینده به عنوان بهترین و با انرژی ترین نیروهای کار به کشور خدمت کنند، در حال حاضر بدون هیچ چشمانداز روشن در جامعه سرگردان و بلاتکلیف هستند.
♦️سرگردانی و بلاتکلیفی این جوانان که بدونشک امیال و آرزوهای دور و دراز در سر دارند و قطعا نیز دارای توان و انرژی و هیجانات خاص مقطع سنی خود هستند، تنها یک زنگ خطر ساده نیست!
♦️اگرچه امروزه به اقتضای سن ممکن است والدین این افراد در قید حیات باشند و بتوانند مسکن، خوراک، پوشاک و قسمتی از هزینههای روزمرهی آنها را تامین نمایند، اما در آیندهای نزدیک و با بالا رفتن سن والدین و احیانا فوت آنها این تامین مالی نیز مقدور نخواهد بود و این در حالی اتفاق خواهد افتاد که کشور با جامعهای میانسال که نه تحصیلکرده است و نه مهارت آزموده است رروبرو خواهد شد، قشری که رویکرد آنها به بزهکاری و جرم و جنایت، یک انتخاب از میان گزینههای روی میز نیست، بلکه تنها انتخاب ممکن است.
♦️البته این معضل به همین سی درصد از مقطع سنی ۱۵ تا ۲۴ سالهی کشور ختم نمیشود، بدون شک باید پذیرفت که سهم اکثریت جامعهی آماری این ۷ میلیون نفر با قیمانده که در این رنج سنی قرار دارند، از سه گزینهی اشتغال و تحصیل و مهارت آموزی، جذب شدن در مدارس و دانشگاههای کشور است، این جوانان نیز مقاطع تحصیلی را از شاخهای به شاخهای دیگر ادامه خواهند داد و غالبا نیز در پایان دورههای فوقلیسانس و دکتری با وخامت اوضاع بازار کار آشنا میشوند. زمانی که از یک طرف پیدا کردن شغل با توجه به سبد مهارتی آنها بسیار مشکل است و از طرفی دیگر محدودیت زمان نیز اجازهی یادگیری مهارتهای مورد نیاز بازارکار و افتادن بر روی ریل ارتقاء در مسیر شغلی را نمیدهد!
♦️با نیم نگاهی به روند توسعهی موجود و با توجه به زیر ساختهای صنعت، معدن، کشاورزی و محدودیت منابعی همچون: زمین، خاک، آب و همچنین مشکلات زیر بنایی در بسیاری از حوزههایی که میتوانند در بهبود شاخص اشتغال موثر باشند، بدون حمایت تمام قد دولت از بخش خصوصی و داشتن برنامهی استراتژیک، نمیتوان انتظار اشتغال جهشی را از این حوزهها داشت.
♦️البته در حال حاضر نیز سیاست و رویکرد دولت با توجه به امکانات و ظرفیتهای موجود، تمرکز بر مسئلهی اشتغالزایی کلان و دراز مدت در حوزههای زیربنایی مستعد اشتغال نیست و در سالهای اخیر نیز سعی شده است با تزریق منابع مالی به اشخاص حقیقی و حقوقی در قالب طرحهای مشاغل خانگی، اشتغال پایدار شهری و روستایی، چالش بیکاری تا حدود زیادر از این طریق تعدیل و تنظیم شود.
♦️سخن آخر: بخش عظیم این بلاتکلیفی و سرگردانی نیروهای مستعد آموزش و فراگیری مهارتهای بازار کار را میتوان به عواملی مانند: کم توجهی دولت و مجلس و ناشناخته ماندن و محدودیت و پریشانی نظام مهارتآموزی کشور منتسب کرد، شکی نیست حمایت و تقویت از این نظام در کنار تحمیل سیاست تجمیع با حاکمیت واحد به آن، استراتژی شفا بخش بیکاری در دورنمای بلند مدت کشور و دوای بهبود شاخص اشتغال است.
______