سال پیش در اصفهان مسجدی می ساختند
کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از انجا رد میشد .
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد .
کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟
معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
از شایعه بترسید !
در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید !
اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد
#دکتر_الهی_قمشه_ایی
کار تمام شده بود و کارگران در حال انجام خرده کاری های پایانی بودند
پیرزنی از انجا رد میشد .
ناگهان پیرزن ایستاد و گفت بنظرم مناره مسجد کج است!
کارگران خندیدند ولی معمار با صدای بلند فریاد زد ساکت !
چوب بیاورید . کارگر بیاورید . چوب را به مناره تکیه دهید . حالا همه باهم . فشااار دهید . فشااااااااااار !!!
و مرتب از پیرزن می پرسید مادر درست شد؟
بعد از چند دقیقه پیرزن گفت درست شد و دعا کنان دور شد .
کارگران گفتند مگر می شود مناره را با فشار صاف کرد ؟
معمار گفت : نه ! ولی میتوان جلوی شایعه را گرفت !
اگر پیرزن می رفت و به اشتباه به مردم میگفت مناره کج است و شایعه کج بودن مناره بالا میگرفت . دیگر هرگز نمیشد مناره را در نظر مردم صاف کرد.
ولی من الان با یک چوب و کمی فشار ، مناره را برای همیشه صاف کردم!!!
از شایعه بترسید !
در تجارت و کسب و کارتان ، حتی در زندگیتان از شایعه بترسید !
اگر به موقع وارد عمل شوید براحتی مناره زندگیتان صاف خواهد شد
#دکتر_الهی_قمشه_ایی
چگونه بازماندگان شما را فریب میدهند؟
✍🏻نویسنده: فرزاد مینویی
#تصمیم_گیری
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی انگلستان و آمریکا به دنبال کاهش تلفات بمب افکن های خود بودند. رهبران نظامی به این نتیجه رسیده بودند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آنها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگندهها حفاظت کند؛ اما افزودن زره به همه قسمتهای هواپیما امکانپذیر نبود و سرعت آن را کم میکرد؛ بنابراین آنان باید تصمیم میگرفتند که به کدام قسمتهای هواپیما زره بیفزایند.
برای این منظور آنان شروع به جمع آوری داده کردند. پس از هر مأموریت هواپیماهایی را که بازگشته بودند بهدقت بررسی می کردند و تعداد آسیبهای ناشی از ترکشها و گلولهها و جای آنها را روی هواپیما مشخص می کردند. بهتدریج معلوم شد الگوی خاصی در توزیع آسیبها روی هواپیما وجود دارد. بیشتر آسیبها روی ناحیه بال و بدنه هواپیما بود. بر این اساس کارشناسان نظامی نتیجهگیری کردند ازآنجاکه بیشترین گلولهها به نواحی بال و بدنه هواپیما اصابت کرده پس این قسمتها نیازمند زره حفاظتی بیشتر هستند. در نگاه اول این نتیجهگیری درست به نظر میرسد.
آبراهام والد با این نتیجهگیری کاملاً مخالف بود. او جزء ریاضیدانی بود که در جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا کار میکرد. والد نشان داد که خطای مهمی در تحلیلها صورت گرفته چراکه نتیجهگیری تنها بر اساس دادههای هواپیماهایی است که از مأموریت بازگشتهاند؛ اما در مورد هواپیماهایی که در طول مأموریت سقوط کردند، چه میدانیم؟ او نشان داد که دقیقاً برعکس، آن قسمتهایی از هواپیما نیاز به حفاظت دارند که کمترین اصابت را داشتهاند. درواقع نقاط آسیب در هواپیماهای بازگشتی بیانگر آن است که اگر هواپیما در این نقاط هدف قرار داده شود، با احتمال بیشتری میتواند سالم بازگردد. پیشنهادهای والد در عمل به بهبود نرخ برگشت هواپیماها کمک کرد.
❗️سوگیری بازماندگی (Survival Bias) یک خطا در استدلال است و زمانی پیش میآید که تنها بر روی افراد یا چیزهایی که از یک فرآیند انتخاب گذشتهاند، تمرکز کنید و آنهایی را که نتوانستند عبور کنند، عمدتاً به این خاطر که دیگر قابلمشاهده نیستند، نادیده بگیرید.
🔍بهعنوانمثال، ساختمانهای با ساخت مستحکم، معماری زیبا، کاربری خوب و نگهداری مناسب در چندین نسل دوام میآورند و باقی میمانند. افراد ممکن است تنها با مقایسه ساختمانهای قدیمی باقیمانده با ساختمانهای امروزی اینطور نتیجه بگیرند که درگذشته ساختمانهای بهتری ساخته میشده است؛ اما آنان هزاران بنای دیگر را که درگذشته خوب ساخته نشدهاند و در طول زمان از بین رفتهاند و دیگر قابلمشاهده نیستند، در نتیجهگیری خود لحاظ نمیکنند. این سوگیری میتواند برای آثار هنری برجسته گذشته که در طول زمان از رقابت سربلند بیرون آمدهاند و مقایسه آن با آثار هنری معاصر مصداق پیدا کند. یکی از دلایل وجود حس نوستالژی نسبت به گذشته این نوع مقایسههاست.
می خواهید استیو جابز بعدی باشید؟ از دانشگاه انصراف بدهید و با یکی از رفقای خود در گاراژ خانه پدری یک کسب و کار راه بیندازید! اما چند نفر مدل استیو جابز را جلو رفتند و شکست خوردند؟ کسی نمی داند، درباره آنها کتابی نوشته نمی شود کسی آنها را نمی بیند. اما براساس اتحادیه سرمایه گذاران خطرپذیر آمریکا تنها 13 درصد استارتاپ ها به مرحله عرضه سهام خود در بورس می رسند یا می توانند آن را بفروش برسانند.
🔴من در مقاله زیر نشان می دهم چطور کتاب های موفقیت مانند "از خوب به عالی" جیم کالینز به طور سیستماتیک دارای خطا هستند.
🔆این مثالها روشن میکند که برای نتیجهگیری نیاز دارید تا به همه نمونهها توجه کنید حتی نمونههایی که بلافاصله نمیتوانید آنها را مشاهده کنید. همینطور روشن میکند یادگیری از شکستها همواره فرآیند سادهای نیست. یادگیری نیازمند مشاهده و بررسی دقیق و فراتر رفتن از فرضیات سطحی است. وقتی تنها به نمونههای موفق نگاه میکنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونههای ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بیادبان”.
✍🏻نویسنده: فرزاد مینویی
#تصمیم_گیری
در خلال جنگ جهانی دوم، نیروی هوایی انگلستان و آمریکا به دنبال کاهش تلفات بمب افکن های خود بودند. رهبران نظامی به این نتیجه رسیده بودند که باید زره تقویتی بیشتری به هواپیماهای خود اضافه کنند تا آنها را در برابر آتش ضدهوایی و جنگندهها حفاظت کند؛ اما افزودن زره به همه قسمتهای هواپیما امکانپذیر نبود و سرعت آن را کم میکرد؛ بنابراین آنان باید تصمیم میگرفتند که به کدام قسمتهای هواپیما زره بیفزایند.
برای این منظور آنان شروع به جمع آوری داده کردند. پس از هر مأموریت هواپیماهایی را که بازگشته بودند بهدقت بررسی می کردند و تعداد آسیبهای ناشی از ترکشها و گلولهها و جای آنها را روی هواپیما مشخص می کردند. بهتدریج معلوم شد الگوی خاصی در توزیع آسیبها روی هواپیما وجود دارد. بیشتر آسیبها روی ناحیه بال و بدنه هواپیما بود. بر این اساس کارشناسان نظامی نتیجهگیری کردند ازآنجاکه بیشترین گلولهها به نواحی بال و بدنه هواپیما اصابت کرده پس این قسمتها نیازمند زره حفاظتی بیشتر هستند. در نگاه اول این نتیجهگیری درست به نظر میرسد.
آبراهام والد با این نتیجهگیری کاملاً مخالف بود. او جزء ریاضیدانی بود که در جنگ جهانی دوم برای ارتش آمریکا کار میکرد. والد نشان داد که خطای مهمی در تحلیلها صورت گرفته چراکه نتیجهگیری تنها بر اساس دادههای هواپیماهایی است که از مأموریت بازگشتهاند؛ اما در مورد هواپیماهایی که در طول مأموریت سقوط کردند، چه میدانیم؟ او نشان داد که دقیقاً برعکس، آن قسمتهایی از هواپیما نیاز به حفاظت دارند که کمترین اصابت را داشتهاند. درواقع نقاط آسیب در هواپیماهای بازگشتی بیانگر آن است که اگر هواپیما در این نقاط هدف قرار داده شود، با احتمال بیشتری میتواند سالم بازگردد. پیشنهادهای والد در عمل به بهبود نرخ برگشت هواپیماها کمک کرد.
❗️سوگیری بازماندگی (Survival Bias) یک خطا در استدلال است و زمانی پیش میآید که تنها بر روی افراد یا چیزهایی که از یک فرآیند انتخاب گذشتهاند، تمرکز کنید و آنهایی را که نتوانستند عبور کنند، عمدتاً به این خاطر که دیگر قابلمشاهده نیستند، نادیده بگیرید.
🔍بهعنوانمثال، ساختمانهای با ساخت مستحکم، معماری زیبا، کاربری خوب و نگهداری مناسب در چندین نسل دوام میآورند و باقی میمانند. افراد ممکن است تنها با مقایسه ساختمانهای قدیمی باقیمانده با ساختمانهای امروزی اینطور نتیجه بگیرند که درگذشته ساختمانهای بهتری ساخته میشده است؛ اما آنان هزاران بنای دیگر را که درگذشته خوب ساخته نشدهاند و در طول زمان از بین رفتهاند و دیگر قابلمشاهده نیستند، در نتیجهگیری خود لحاظ نمیکنند. این سوگیری میتواند برای آثار هنری برجسته گذشته که در طول زمان از رقابت سربلند بیرون آمدهاند و مقایسه آن با آثار هنری معاصر مصداق پیدا کند. یکی از دلایل وجود حس نوستالژی نسبت به گذشته این نوع مقایسههاست.
می خواهید استیو جابز بعدی باشید؟ از دانشگاه انصراف بدهید و با یکی از رفقای خود در گاراژ خانه پدری یک کسب و کار راه بیندازید! اما چند نفر مدل استیو جابز را جلو رفتند و شکست خوردند؟ کسی نمی داند، درباره آنها کتابی نوشته نمی شود کسی آنها را نمی بیند. اما براساس اتحادیه سرمایه گذاران خطرپذیر آمریکا تنها 13 درصد استارتاپ ها به مرحله عرضه سهام خود در بورس می رسند یا می توانند آن را بفروش برسانند.
🔴من در مقاله زیر نشان می دهم چطور کتاب های موفقیت مانند "از خوب به عالی" جیم کالینز به طور سیستماتیک دارای خطا هستند.
🔆این مثالها روشن میکند که برای نتیجهگیری نیاز دارید تا به همه نمونهها توجه کنید حتی نمونههایی که بلافاصله نمیتوانید آنها را مشاهده کنید. همینطور روشن میکند یادگیری از شکستها همواره فرآیند سادهای نیست. یادگیری نیازمند مشاهده و بررسی دقیق و فراتر رفتن از فرضیات سطحی است. وقتی تنها به نمونههای موفق نگاه میکنید ممکن است از رفتارها و اشتباهات مهلکی که نمونههای ناموفق به آن دچار شدند، غفلت کنید. شاید به همین دلیل است وقتی از آن حکیم پرسیدند “ادب از که آموختی؟” پاسخ داد: “از بیادبان”.
امروزه مدیریت زمان دیگه سمبلش ساعت نیست بلکه یک قطب نما سمبل جدید آن است. ما بیش از سرعت باید جهت حرکتمان را چک کنیم . ما با سرعت از نردبان ترقی بالا می رویم اما غافل از اینکه این نردبان به دیوار اشتباهی متصل است. ممکن است پرشتاب باشیم اما ما بی راهه زیاد می رویم . لذا وقت آنست که به جهت حرکتمان بیشتر توجه کنیم هرچند که لاک پشتی هم حرکت کنیم.
هر چیزی به تنهایی ممکن است مفید نباشد.
مثلاً افزایش تولید درست است که یک فاکتور مهمی است اما به تنهایی فاکتور مفیدی نیست زیرا عوامل و فاکتورهای دیگر هم مهمند و باید به آنها توجه کنیم. مثلاً افزایش تولید به چه قیمتی؟ آیا کمبود در بازار داریم یا بازار اشباع هست؟ اگر بازار اشباع باشد افزایش تولید آیا هنوز مهم است؟
لذا هیچ عاملی به تنهایی در کار مهم نیست مگر با عوامل دیگر سازگاری داشته باشد و الا دچار تناقض و خسران در کارها خواهیم شد.
مقررات نیز از این نوع عوامل است. آیا انظباط کاری به تنهایی مفیذد است؟ اگر این انظباط موجب کاهش بهره وری شود چه؟ اگر منجر به خستگی و کاهش دقت در کار شود چه؟ و ده ها پرسش دیگر.
لذا من با مقرارت در سازمان به اندازه ای که لطمه به نفس کارها و خدمات سازمان نزند موافقم و بیش از حد آنرا مفید نمی دانم.
مثلاً افزایش تولید درست است که یک فاکتور مهمی است اما به تنهایی فاکتور مفیدی نیست زیرا عوامل و فاکتورهای دیگر هم مهمند و باید به آنها توجه کنیم. مثلاً افزایش تولید به چه قیمتی؟ آیا کمبود در بازار داریم یا بازار اشباع هست؟ اگر بازار اشباع باشد افزایش تولید آیا هنوز مهم است؟
لذا هیچ عاملی به تنهایی در کار مهم نیست مگر با عوامل دیگر سازگاری داشته باشد و الا دچار تناقض و خسران در کارها خواهیم شد.
مقررات نیز از این نوع عوامل است. آیا انظباط کاری به تنهایی مفیذد است؟ اگر این انظباط موجب کاهش بهره وری شود چه؟ اگر منجر به خستگی و کاهش دقت در کار شود چه؟ و ده ها پرسش دیگر.
لذا من با مقرارت در سازمان به اندازه ای که لطمه به نفس کارها و خدمات سازمان نزند موافقم و بیش از حد آنرا مفید نمی دانم.
Davood Souti:
مقاله ای از محسن رنانی استاد دانشگاه اصفهان
معلمهای عزیز ، سلام
ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم ، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتی مان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن صرف بردارید. آموزش کودکان ما ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدمهای توانمند هستیم.
پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفتوگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، عذرخواهی را ، دوست داشتن حیوانات را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمی شود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری و عدم پرخاشگری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
لطفاً برای بچههای ما شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس میپندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبرید. ترا به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند
محسن رنانی / ۳۱ شهریور ۱۳۹۶
مقاله ای از محسن رنانی استاد دانشگاه اصفهان
معلمهای عزیز ، سلام
ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم ، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگیمان بیشتر شد، ضایعات نانمان بیشتر شد، آلودگی هوایمان بیشتر شد، شکاف طبقاتی مان بیشتر شد، پروندههای دادگستریمان بیشتر شد، تعداد زندانیانمان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن صرف بردارید. آموزش کودکان ما ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدمهای توانمند هستیم.
پس لطفا به کودکان ما فقط مهارت های زندگی کردن را یاد بدهید. به آنها گفتوگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، عذرخواهی را ، دوست داشتن حیوانات را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.
باور کنید اگر بچههای ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود، و ندانند که با پای چپ وارد دستشویی شوند یا با پای راست، هیچ چیزی از خلقت کم نمی شود؛ اما اگر آنها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری و عدم پرخاشگری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالیها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.
لطفاً برای بچههای ما شعر بخوانید، به آنها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس میپندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشتهها و تنگناها و غمها و عقدههای خود را به کلاسها نبرید. ترا به خدا در کلاسهایتان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و کودکان مان خوب تربیت شوند
محسن رنانی / ۳۱ شهریور ۱۳۹۶
Forwarded from Deleted Account
سلام این شماره ریپورت شده ممنون میشم اگه استیکر به این شماره بفرستین
Forwarded from Nafiseh Dorosti
به نام خالق نور
با توجه به آمار بالای ابتلا به سرطان و بررسی انجام شده در زمینه عوامل کارسینوژن مانند آفلاتوکسین (AFB1) در مواد غذایی مانند برنج ، گندم، نان، ذرت، پسته، گردو و بادام و ...، تشخیص سریع آن بسیار حائز اهمیت می باشد.
لذا چنانچه تکنولوژی پیشنهادی توسط دانشگاه علوم پزشکی مازندران با هدایت آقای دکتر پوریا گیل و نفیسه درستی با عنوان " طراحی و ساخت نانواسپری و اپلیکیشن تشخیص سریع آفلاتوکسین" با نمونه ارائه شده، پس از طی مراحل مشخصه یابی و تائید استاندارد های بین المللی لازم در مورد این توکسین به شرط مقرون به صرفه بودن، مورد تقاضای این شرکت می باشد.
با توجه به آمار بالای ابتلا به سرطان و بررسی انجام شده در زمینه عوامل کارسینوژن مانند آفلاتوکسین (AFB1) در مواد غذایی مانند برنج ، گندم، نان، ذرت، پسته، گردو و بادام و ...، تشخیص سریع آن بسیار حائز اهمیت می باشد.
لذا چنانچه تکنولوژی پیشنهادی توسط دانشگاه علوم پزشکی مازندران با هدایت آقای دکتر پوریا گیل و نفیسه درستی با عنوان " طراحی و ساخت نانواسپری و اپلیکیشن تشخیص سریع آفلاتوکسین" با نمونه ارائه شده، پس از طی مراحل مشخصه یابی و تائید استاندارد های بین المللی لازم در مورد این توکسین به شرط مقرون به صرفه بودن، مورد تقاضای این شرکت می باشد.
Forwarded from Davood Souti