شهرآهن | فروش, خرید, میلگرد, تیرآهن, نبشی, ناودانی, لوله, پروفیل, ورق, گالوانیزه, سیاه, روغنی, رنگی, آلیاژی
3.08K subscribers
22.4K photos
64 videos
1 file
19.6K links
مشاوره از پی تا پایان

خرید و فروش انواع آهن آلات

ساختمانی، صنعتی و آلیاژی

نظر، پیشنهاد و.... ( ادمین )👇

@A_shahrahan

کانال تلگرام شهرآهن 👇

@shahrahan

شماره تماس با مجموعه شهرآهن 👇

02191323000

وب سایت 👇

www.shahrahan.com
Download Telegram
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/11/28 ☀️


🔹بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
🔹مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم

🔸زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست
🔸بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم

🔹هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
🔹تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم

🔸عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
🔸کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

🔹می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
🔹این موهبت رسید ز میراث فطرتم

🔸من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
🔸در عشق دیدن تو هواخواه غربتم

🔹دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
🔹ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم

🔸دورم به صورت از در دولتسرای تو
🔸لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

🔹حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
🔹در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (313)👇


🔸(1) ای ساقی، بازگرد که خواستار خدمتگزاری، آرزومند چاکری و خیرخواه دستگاه پررونق تو هستم.

🔹 (2) به این دلیل که یُمن و برکت جام تو از پرتو نیکبختی بهره‌ور است، راهی برای بیرون شدن از تاریکی‌های سرگردانی به من نشان بده.

🔸(3)اگرچه به بیش از صد سبب در دریای گناه غوطه‌ور هستم، تنها به این سبب که عشق را شناسا شدم، از مشمولین بخشش و رحمت خداوندی هستم.

🔹(4) ای خردمند، به خاطر رندی و رسوایی مرا سرزنش مکن که دست قضا و قدر و حکم ازلی برای من چنین رقم زده است.

🔸(5) شراب بنوش و بدان که نعمت عاشقی و عشق‌ورزی با اراده و کوشش حاصل نمی‌شود و این نعمت از راه سرشت به من رسیده است.

🔹(6) من که در تمام دوره عمر علاقه به سفر از زادگاه خودم را نداشتم، اکنون در اشتیاق دیدار روی تو طرفدار سفر و زندگانی در غربت شدم.

🔸(7) دریا و کوه سد راه رسیدن به محبوب است و من خسته و ناتوانم.‌ ای خضر مبارک‌قدم، در پیمودن این راه به همت و اراده من کمک برسان.

🔹(8) هرچند در ظاهر، از آستانه کاخ پادشاهی تو فاصله دارم، اما از صمیم قلب در ردیف حاضران درگاه تو هستم.

🔸(9) حافظ در این خیال است که اگر عمر مدد و اجل مهلتش دهد در برابر چشمان و در حضور تو جان بسپارد.


#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/11/29 ☀️


🔹بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
🔹مشتاق بندگی و دعاگوی دولتم

🔸زان جا که فیض جام سعادت فروغ توست
🔸بیرون شدی نمای ز ظلمات حیرتم

🔹هر چند غرق بحر گناهم ز صد جهت
🔹تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم

🔸عیبم مکن به رندی و بدنامی ای حکیم
🔸کاین بود سرنوشت ز دیوان قسمتم

🔹می خور که عاشقی نه به کسب است و اختیار
🔹این موهبت رسید ز میراث فطرتم

🔸من کز وطن سفر نگزیدم به عمر خویش
🔸در عشق دیدن تو هواخواه غربتم

🔹دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف
🔹ای خضر پی خجسته مدد کن به همتم

🔸دورم به صورت از در دولتسرای تو
🔸لیکن به جان و دل ز مقیمان حضرتم

🔹حافظ به پیش چشم تو خواهد سپرد جان
🔹در این خیالم ار بدهد عمر مهلتم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (313)👇


🔸(1) ای ساقی، بازگرد که خواستار خدمتگزاری، آرزومند چاکری و خیرخواه دستگاه پررونق تو هستم.

🔹 (2) به این دلیل که یُمن و برکت جام تو از پرتو نیکبختی بهره‌ور است، راهی برای بیرون شدن از تاریکی‌های سرگردانی به من نشان بده.

🔸(3)اگرچه به بیش از صد سبب در دریای گناه غوطه‌ور هستم، تنها به این سبب که عشق را شناسا شدم، از مشمولین بخشش و رحمت خداوندی هستم.

🔹(4) ای خردمند، به خاطر رندی و رسوایی مرا سرزنش مکن که دست قضا و قدر و حکم ازلی برای من چنین رقم زده است.

🔸(5) شراب بنوش و بدان که نعمت عاشقی و عشق‌ورزی با اراده و کوشش حاصل نمی‌شود و این نعمت از راه سرشت به من رسیده است.

🔹(6) من که در تمام دوره عمر علاقه به سفر از زادگاه خودم را نداشتم، اکنون در اشتیاق دیدار روی تو طرفدار سفر و زندگانی در غربت شدم.

🔸(7) دریا و کوه سد راه رسیدن به محبوب است و من خسته و ناتوانم.‌ ای خضر مبارک‌قدم، در پیمودن این راه به همت و اراده من کمک برسان.

🔹(8) هرچند در ظاهر، از آستانه کاخ پادشاهی تو فاصله دارم، اما از صمیم قلب در ردیف حاضران درگاه تو هستم.

🔸(9) حافظ در این خیال است که اگر عمر مدد و اجل مهلتش دهد در برابر چشمان و در حضور تو جان بسپارد.


#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/11/30 ☀️


🔹دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
🔹لیکن از لطف لبت صورت جان می‌بستم

🔸عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست
🔸دیرگاه است کز این جام هلالی مستم

🔹از ثبات خودم این نکته خوش آمد که به جور
🔹در سر کوی تو از پای طلب ننشستم

🔸عافیت چشم مدار از من میخانه نشین
🔸که دم از خدمت رندان زده‌ام تا هستم

🔹در ره عشق از آن سوی فنا صد خطر است
🔹تا نگویی که چو عمرم به سر آمد رستم

🔸بعد از اینم چه غم از تیر کج انداز حسود
🔸چون به محبوب کمان ابروی خود پیوستم

🔹بوسه بر درج عقیق تو حلال است مرا
🔹که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم

🔸صنمی لشکریم غارت دل کرد و برفت
🔸آه اگر عاطفت شاه نگیرد دستم

🔹رتبت دانش حافظ به فلک بر شده بود
🔹کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (314)👇


🔸(1) دیشب حالت بیماری و خمارآلودگی چشم تو مرا از پای درآورد، اما به سبب لطافت و جاذبه لبت به جان تازه‌ای دست یافتم.

🔹 (2) مهر و محبت من به موی سیاه خوشبوی نورسته گرداگرد چهره تو تازگی ندارد. زمانی دراز است که از باده این جام دایره‌گون مست شدم.

🔸(3) در پایداری خودم از این قضیه خوشم آمد که با همه جفای تو، در راه خواستنت کوتاه نیامدم.

🔹(4) از من که در میکده جای دارم، انتظار صلاح و تقوا نداشته باش، زیرا از دیرباز ادعای خدمتگزاری رندان را داشته و دارم.

🔸(5) بعد از مردن هم در راه عشق صدگونه خطر وجود دارد، مبادا تصور کنی و چنین پنداری که وقتی عمرم به پایان رسید خلاص می‌شوم.

🔹(6) از این پس از تیر کینه حسود غمی به دل راه نمی‌دهم، زیرا به وصال معشوق ابروکمانی خودم رسیده‌ام.

🔸(7) بوسیدن صندوقچه عقیقی تو یعنی لب‌هایت که مروارید دندان‌هایت را در خود دارد، بر من حلال است، زیرا با همه جور و ستم و ملامتی که کشیدم از وفاداری دست بر نداشتم.

🔹(8) محبوبی نظامی، دل و دین مرا ربود و رفت. وای بر من اگر لطف و عنایت شاه به من مددی نرساند.

🔸(9) آوازه مقام و مرتبه دانش حافظ تا به فلک رسیده بود که اندوه قد و بالای شمشادگونه بلند تو مرا از مقام خود نزول داد.


#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1402/12/01 ☀️


🔹به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
🔹بیا بگو که ز عشقت چه طرف بربستم

🔸اگر چه خرمن عمرم غم تو داد به باد
🔸به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم

🔹چو ذره گر چه حقیرم ببین به دولت عشق
🔹که در هوای رخت چون به مهر پیوستم

🔸بیار باده که عمریست تا من از سر امن
🔸به کنج عافیت از بهر عیش ننشستم

🔹اگر ز مردم هشیاری ای نصیحتگو
🔹سخن به خاک میفکن چرا که من مستم

🔸چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
🔸که خدمتی به سزا برنیامد از دستم

🔹بسوخت حافظ و آن یار دلنواز نگفت
🔹که مرهمی بفرستم که خاطرش خستم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (315)👇


🔸(1) بیا و به من بگو که بجز آنکه رشته دین و دانش از دستم بیرون رفت، از عشق تو چه بهره دیگری بُردم؟

🔹 (2) هرچند غم عشق تو خرمن زندگانی مرا به باد فنا داد، به خاک پای گرامی‌ات قسم می‌خورم که پیمان وفاداری خودم را نشکستم و هنوز عاشقم.

🔸(3) هرچند مانند گرد و غبار ناچیز و بی‌مقدارم، نگاه کن که در اشتیاق رسیدن به روی تو، با کمک نیروی عشق چگونه به خورشید رسیدم.

🔹(4) جام شراب را پیش آور که مدت‌هاست با آسودگی در گوشه سلامت برای خوش‌گذرانی ننشستم.

🔸(5) ای اندرزگو، اگر صاحب عقل و هوش هستی، بیهوده سخن خود را زیر پا مینداز و ارزش سخنت را از بین مبر؛ چرا که من مست هستم و گوشم به نصیحتت بدهکار نیست.

🔹(6) چطور می‌توانم در پیش روی دوست سرِ خود را از شرمساری بلند کنم درحالی‌که خدمتی شایسته از دستم برنیامده است.

🔸(7) جان حافظ در آتش غم یار سوخت و آن دوست که داعیه دلنوازی دارد، حتی به فکر این نیفتاد که بگوید: حال که دل او را آزرده و سوزانیده‌ام، مرهمی هم برایش بفرستم.

#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/02 ☀️


🔹زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
🔹ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

🔸می مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
🔸سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

🔹زلف را حلقه مکن تا نکنی در بندم
🔹طره را تاب مده تا ندهی بر بادم

🔸یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
🔸غم اغیار مخور تا نکنی ناشادم

🔹رخ برافروز که فارغ کنی از برگ گلم
🔹قد برافراز که از سرو کنی آزادم

🔸شمع هر جمع مشو ور نه بسوزی ما را
🔸یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

🔹شهره شهر مشو تا ننهم سر در کوه
🔹شور شیرین منما تا نکنی فرهادم

🔸 رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس
🔸 تا به خاک در آصف نرسد فریادم

🔹 حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
🔹 من از آن روز که دربند توام آزادم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معني ابيات فال حافظ : غزل (316)👇


🔸(1) گیسویت را در دست باد رها مکن تا مرا به دست باد نیستی نسپاری و بنای رفتار خود را بر ناز و کرشمه مگذار تا ریشه عمر مرا از بن درنیاوری.

🔹 (2) با دیگران به باده‌نوشی منشین تا خونین‌جگر نشوم. سرکشی مکن تا ناله و فریادم به آسمان نرسد.

🔸(3) گیسوان را تاب و چین و شکن مده تا دل مرا در حلقه‌های آن زندانی نکنی. موی پیشانی‌ات را میارای تا هستی مرا به باد ندهی.

🔹(4) با غریبه‌ها دوستی مکن تا مرا از خودبی‌خود نکنی، غمخوار بیگانگان مباش تا دل آزرده نشوم.

🔸(5) چهره را بیارای تا از توجه به برگ گل سرخ بی‌نیاز شوم. بر پای برخیز تا از تماشای سرو رها شوم.

🔹(6) روشنی‌بخش هر مجلس مشو وگرنه مرا در آتش حسادت می‌سوزانی. از هر دسته و گروهی سخن مگو تا از خاطرم نروی.

🔸(7) خود را زبانزد مردم شهر مساز تا سر به کوه و بیابان نگذارم. مانند شیرین شورانگیزی مکن تا مرا مانند فرهاد بی‌قرار نکنی.

🔹(8) بر من بینوا شفقت و مهربانی کن و به دادم برس تا فریاد دادخواهی من به خاک درگاه وزیر نرسد.

🔸(9) محال است که حافظ به خاطر جور و ستم تو روی از درگاهت بگرداند. من از روزی که به محبت تو پایبند و اسیر عشق تو شده‌ام خویش را آزاد می‌دانم.

#حضرت_حافظ

@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/05 ☀️

فاش می‌گویم و از گفته خود دلشادم
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم

طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم

من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم

سایه طوبی و دلجویی حور و لب حوض
به هوای سر کوی تو برفت از یادم

نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت
یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم

تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم

می‌خورد خون دلم مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگرگوشه مردم دادم

پاک کن چهره حافظ به سر زلف ز اشک
ور نه این سیل دمادم ببرد بنیادم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 317 ) 👇

1) آشکارا می گویم و به گفته خود می بالم، من غلام و بنده عشقم و این بندگی مرا از دنیا و آخرت فارغ و آزاد کرده است …

2) من پرنده باغ بهشتم، نمی دانم چگونه شرح دور افتادن خود را از آنجا و افتادن در این دامی که دست حادثه در راهم گسترده بود بیان کنم …

3) من فرشته بودم و جایم در بهشت اعلی بود. آدم مرا به این دنیای خراب آباد آورد …

4) (و) سایه درخت طوبی و دلبری حوریّه های بهشتی و لب حوض کوثر را همگی به خاطر عشق و وصال تو از یاد بردم .

5) (و در حال حاضر) جز تصویر اَلِفِ قامت یار (معشوق ازلی) بر لوح ضمیرم نقش دیگری نیست . چه می شود کرد، استاد ازل جز این، حرف دیگری به من یاد نداد .

6) هیچ منجمی ستاره اقبال مرا نشناخت. خدایا من با چه سرنوشتی از مادر روزگار زائیده شدم ؟

7) از آن زمان که غلام حلقه به گوش دَرِ میخانه عشق شدم هر لحظه غمی تازه به مبارکباد من می آید .

8) بدان سبب مردمکهای دیده، خون دل مرا می خورند و سزاوار این رنجند که چرا دل به جگرگوشه مردم بستم .

9) با سرِ زلف، اشک را از چهره حافظ پاک کن وگرنه این سیل پی در پی اساس هستی مرا با خود خواهد برد .


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com

                      👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/16 ☀️

مرا می‌بینی و هر دم زیادت می‌کنی دردم
تو را می‌بینم و میلم زیادت می‌شود هر دم

به سامانم نمی‌پرسی نمی‌دانم چه سر داری
به درمانم نمی‌کوشی نمی‌دانی مگر دردم

نه راه است این که بگذاری مرا بر خاک و بگریزی
گذاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم

ندارم دستت از دامن به جز در خاک و آن دم هم
که بر خاکم روان گردی بگیرد دامنت گردم

فرو رفت از غم عشقت دمم دم می‌دهی تا کی
دمار از من برآوردی نمی‌گویی برآوردم

شبی دل را به تاریکی ز زلفت باز می‌جستم
رخت می‌دیدم و جامی هلالی باز می‌خوردم

کشیدم در برت ناگاه و شد در تاب گیسویت
نهادم بر لبت لب را و جان و دل فدا کردم

تو خوش می‌باش با حافظ برو گو خصم جان می‌ده
چو گرمی از تو می‌بینم چه باک از خصم دم سردم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 318 ) 👇

1) وقتی تو مرا می‌بینی هرلحظه رنج مرا بیشتر می‌کنی و وقتی من تو را می‌بینم هرلحظه تمایل و رغبتم به تو بیشتر می‌شود.

2) سر و سامان و حالم را به مهر جویا نمی‌شوی، نمی‌دانم در سرت چه می‌گذرد، در فکر بهبود حالم نیستی مگر از درد من بی‌خبری؟

3) این روش درستی نیست که مرا بر خاک جای گذاشته و از من روی برتابی. بر سر من گذر کن و حالم را باز پرس تا مثل خاک در زیر پایت فروتنی کنم.

4) دست از دامنت برنمی‌دارم مگر وقتی که در خاک رفته باشم و حتی در همان حال هم اگر بر سر خاک من گذر کنی، خاک گورم به دامنت خواهد آویخت.

5) از غم عشق تو نفسم بند آمده، تا کی مرا فریب می‌دهی؟ دمار از روزگار من برآوردی یعنی مرا هلاک و نابود کردی و به روی خود نمی‌آوری.

6) شبی در عالم خیال در تاریکی، در گیسوی سیاه تو به دنبال دل خود می‌گشتم، چهره تو در نظرم مجسم می‌شد و از ظرف هلالی‌وار باده می‌نوشیدم.

7) ناگهان در آغوشت کشیدم و گیسوانت به پیچ و تاب افتاد، لبم را بر لبت گذاشتم و همه وجودم را فدایت کردم.

8) تو با حافظ مهربان و خوب باش و به دشمن بگو که برو و از حسادت بمیر. وقتی از تو محبت می‌بینم از دشمن بدزبان ترسی ندارم.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com

                      👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1402/12/08 ☀️

🔸سال‌ها پیروی مذهب رندان کردم
🔸تا به فتوی خرد حرص به زندان کردم

🔹من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راه
🔹قطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم

🔸سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روان
🔸که من این خانه به سودای تو ویران کردم

🔹توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنون
🔹می‌گزم لب که چرا گوش به نادان کردم

🔸در خلاف آمد عادت بطلب کام که من
🔸کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم

🔹نقش مستوری و مستی نه به دست من و توست
🔹آن چه سلطان ازل گفت بکن آن کردم

🔸دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع
🔸گر چه دربانی میخانه فراوان کردم

🔹این که پیرانه سرم صحبت یوسف بنواخت
🔹اجر صبریست که در کلبه احزان کردم

🔸صبح خیزی و سلامت طلبی چون حافظ
🔸هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم

🔹گر به دیوان غزل صدرنشینم چه عجب
🔹سال‌ها بندگی صاحب دیوان کردم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 319 ) 👇

1) سالیانی دراز از راه و روش زیرکان آزاداندیش، پیروی کردم تا به دستور عقل حرص و طمع را مغلوب خود ساختم.

2) من با تدبیر خود به آشیانه سیمرغ راه نیافتم. این راه را با راهنمایی هدهد، پیک راهنمای سلیمان پیمودم.

3) ای خواسته گرانبهای مورد نظر، سایه مرحمتی بر دل آزرده‌ام بینداز، زیرا من خانه دلم را به خیال جایگزینی گنجی، چون تو به ویرانه‌ای مبدل ساختم.

4) بر اثر ملامت مردم توبه کردم که لب ساقی را نبوسم و حالا لب به دندان تأسف می‌گزم که چرا به سخن نادان گوش فرا دادم.

5) مراد دل خود را از راهی برخلاف راه و عادت معمول بیاب، زیرا من از برکت آن زلف پریشان به اطمینان خاطر دست یافتم.
6) رفتار پرهیزکارانه و روش تباهی، هیچکدام در دست اختیار من و تو نیست. من آنچه را که خدای ازلی مقرر داشته همان را انجام می‌دهم.

7) هرچند بسیار زمانی به کار دربانی میکده مشغول بودم، با این همه از لطفی که خدا روز ازل در حق من روا داشته توقع رفتن به باغ بهشت را دارم.

8) اینکه در سر پیری به دیدار یوسف خود دلشاد شدم، پاداش تحمل شکیبایی‌هایی است که در غمخانه فراق بر خود هموار نمودم.

9) همچون حافظ، سحرخیزی و با مردمان در صلح و صفا به سر بردن، تمامی را از برکت و لطف قرآن به‌دست آورده است.

10) شگفت نیست که اگر بالانشین دیوان و دفتر غزل شده‌ام، چرا که سالیانی دراز در خدمت صاحب دیوان به بندگی مشغول بوده ام.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com

        👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/09 ☀️

🔹دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
🔹نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم

🔸ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
🔸جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم

🔹هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
🔹بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم

🔸روی نگار در نظرم جلوه می‌نمود
🔸وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم

🔹چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
🔹فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم

🔸نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
🔸بر کارگاه دیده بی‌خواب می‌زدم

🔹ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌گرفت
🔹می‌گفتم این سرود و می ناب می‌زدم

🔸خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
🔸بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 320 ) 👇

🔹(1) دیشب با اشک سیل آسای خود راه را در چشمان خود بر خواب می بستم و (در عالم خیال) به یاد خطّ و خال چهره تو نقشی بر روی آب تصویر می کردم .

🔸(2) در حالی که ابروان یار در پیش چشمانم (به جای محراب عبادت) مصوّر بود و به شکرانه آن خرقه از سر به در آورده و سوزانده بودم، به تلافی ایامی که بیهوده در گوشه محراب مسجد سپری کرده بودم، جام شراب می نوشیدم .

🔹(3) هر مرغ اندیشه و مضمونی که از شاخسار درخت سخن به پرواز درآمده و در قالب لفظ نمی گنجید، با، دام و تور و بند زلف تو، آن را گرفته و به رشته کلام درمی آوردم .

🔸(4) چهره محبوب در پیش چشمانم جلوه گر بود و من در عالم خیال و از راه دور صورت ماه را به یاد چهره تو می بوسیدم .

🔹(5) چشمم به صورت ساقی و گوشم به آواز چنگ بود و با این دیدن و شنیدن، تفأل نیک می زدم .

🔸(6) (و) تا بامداد، درکارگاه دیدگان بیدارم تصویر تو را کشیده و مصوّر می ساختم .

🔹(7) ساقی هم آهنگ با وزن این غزل من، با سرانگشتان خود بر لب کاسه توزیع شراب، ضرب می گرفت و من در حالی که این سرود و غزل را سروده و می خواندم، شراب می نوشیدم .

🔸(8) وقت و حال حافظ به خوشی می گذشت و به یاد دوستان و به نیّت اقبال و شوکت آنها تفأل خیر زده به یاد آنها بودم .


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/12 ☀️

🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم

🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم

🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم

🔹قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم

🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
🔹 بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇

🔹(1) با اینکه سالخورده، دل‌آزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.

🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزو‌های خود دست یافتم.

🔹(3) ای محبوب جوان‌بخت، از میوه نیک‌بختی و اقبال بهره‌مند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.

🔸(4)  روز نخست از فرود و فراز‌های وجود خویش بی‌خبر بودم، در مکتب عشق تو این‌گونه زیرک و نکته‌سنج شدم..

🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات می‌فرستد.

🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر می‌فروش شدم.

🔹(7)  در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.

🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنه‌انگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهی‌های آخرالزمان در امان ماندم.

🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شده‌ام که یار بی‌وفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من می‌گذرد.

🔸(10)  شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/13 ☀️

🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم

🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم

🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم

🔸به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم

🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم

🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم

🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم

🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇

🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیده‌ام.

🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه می‌رود، هم نرسیدم.

🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزو‌های دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.

🔸(4)  در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لب‌هایت اشک بسیار ریختم و از لب‌های میگونت ناز و کرشمه‌های بسیار خریدم.

🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیر‌هایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.

🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دل‌های مجروح را حس کردم.

🔹(7)  این گناه از جانب چشم‌های سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.

🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.

🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/14 ☀️

🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم

🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم

🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر می‌شمارم

🔸بدین شکرانه می‌بوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم

🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت می‌گزارم

🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم

🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇

🔹(1) از تهی‌دستی و بی‌چیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهی‌قامتان زیباروی شرمنده‌ام.

🔸(2) مگر اینکه زلف حلقه‌وار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.

🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره می‌شمارم.

🔸(4)  به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهان‌نما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه می‌زنم.

🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آن‌ها قدردانی می‌کنم.

🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.

🔹(7)  در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بسته‌ام.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ  3شنبه : 1402/12/15 ☀️

🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم

🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

🔸پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

🔹چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم

🔸 دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇

🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.

🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم می‌افتد.

🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بی‌خود می‌سازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آن‌ها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.

🔸(4)  سراسر شب و در همه شب‌ها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.

🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش می‌کند.

🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمی‌توانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟

🔹(7)  دیشب می‌گفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/16 ☀️

🔹گر دست دهد خاک کف پای نگارم
🔹بر لوح بصر خط غباری بنگارم

🔸بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است
🔸از موج سرشکم که رساند به کنارم

🔹پروانه او گر رسدم در طلب جان
🔹چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم

🔸امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
🔸زان شب که من از غم به دعا دست برآرم

🔹زلفین سیاه تو به دلداری عشاق
🔹دادند قراری و ببردند قرارم

🔸ای باد از آن باده نسیمی به من آور
🔸کان بوی شفابخش بود دفع خمارم

🔹گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
🔹من نقد روان در دمش از دیده شمارم
🔸 دامن مفشان از من خاکی که پس از من
🔸 زین در نتواند که برد باد غبارم

🔹 حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
🔹 عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 325 ) 👇

🔹(1) اگر گرد و خاک زیر پای معشوق به دستم بیفتد، با آن، خطی مانند خط ریز و نرم غبار بر صفحه چشمم خواهم نوشت.

🔸(2) در آرزوی آغوش تو در دریای اشک‌هایم غرق شدم و امیدوارم که این موج، مرا به ساحل آرزویم برساند.

🔹(3) اگر فرمان و دستور او برای خواستن جان من به گوشم برسد در همان لحظه همانند شمع در یک لحظه جان می‌سپارم.

🔸(4)  امروز از وفاداری با من، سر باز مزن و از آن شبی بیم داشته باش که من از دست غم تو دست به دعا به سوی خدا بلند کنم.

🔹(5) دو گیسو‌های بافته سیاه تو با هم قرار گذاشتند تا از عشاق دلبری کنند و صبر و قرار را از دل من بردند.

🔸(6) ای نسیم صبا، از آن شراب بویی برای من بیاور، زیرا که بوی شراب شفابخش سبب رفع خماری از من می‌شود.
🔹(7)  اگر دوست برای زر ناسره دل من ارزشی قایل نشود، من سکه رایج اشکم را از راه چشم برایش می‌شمارم و در پایش نثار می‌کنم.

🔸(6) از من فقیر خاک‌نشین روی برمتاب، زیرا پس از مرگم، باد هم نمی‌تواند غبارم را از آستانه تو برگیرد و از درگاه تو دور کند.

🔹(7)  ای حافظ، از آنجایی که لب سرخ رنگ یار مانند جان برای من گرامی است، آن لحظه‌ای که لبانم بر لب‌هایش برسد برای من در حکم زندگی تازه است.

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/19 ☀️


🔹در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
🔹کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

🔸عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
🔸وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

🔹گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
🔹من به آه سحرت زلف مشوش دارم

🔸گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست
🔸من رخ زرد به خونابه منقش دارم

🔹گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد
🔹نقل شعر شکرین و می بی‌غش دارم

🔸ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من
🔸جنگ‌ها با دل مجروح بلاکش دارم

🔹حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
🔹بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 326 )👇


🔸1) در خلوت سرا و عشرتکده خود محبوبی دارم که حلقه زُلفش، به مانند نعل اسبی که در آتش نهند برروی گونه آتشگون او قرار گرفته (و پیوسته مرا شیفته و بی قرار خود ساخته است)

🔹2) من رندی عاشق پیشه و شرابخواری سرآوازه و مشهورم و این همه مقام و مرتبه خود را مدیون آن زیباروی پریوش می باشم .

🔸3) و اگر تو به خانه محقّر این رند بیایی با شراب ناب خالص و نُقل شعر شیرین از تو پذیرایی می کنم .

🔹4) و هرگاه مرا اینگونه نابسامان و بی سرانجام سازی، به هنگام سَحَر، با آهِ خود زلف های تو را پریشان و نابسامان می کنم .

🔸5) واگر خط سبز عارض تو دوست عزیز، اینگونه جلوه گری کند، من چهره زرد خود را با اشک خونین منقش خواهم کرد .

🔹6) (بیا و) با خود تیر عشوه و ریسمان زلف خود را بیاور که من برای دربند کردن دل رنجیده و سرکش خود با آن کشمکش های زیادی دارم .

🔸7) حافظ چون دنیا با همه غمها و شادی هایش می گذرد، همان به که به شادی گراییده و غم از دل بزدایم .


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/20 ☀️

🔹دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
🔹نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم

🔸ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
🔸جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم

🔹هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
🔹بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم

🔸روی نگار در نظرم جلوه می‌نمود
🔸وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم

🔹چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
🔹فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم

🔸نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
🔸بر کارگاه دیده بی‌خواب می‌زدم

🔹ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌گرفت
🔹می‌گفتم این سرود و می ناب می‌زدم

🔸خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
🔸بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 320 ) 👇

🔹(1) دیشب با اشک سیل آسای خود راه را در چشمان خود بر خواب می بستم و (در عالم خیال) به یاد خطّ و خال چهره تو نقشی بر روی آب تصویر می کردم .

🔸(2) در حالی که ابروان یار در پیش چشمانم (به جای محراب عبادت) مصوّر بود و به شکرانه آن خرقه از سر به در آورده و سوزانده بودم، به تلافی ایامی که بیهوده در گوشه محراب مسجد سپری کرده بودم، جام شراب می نوشیدم .

🔹(3) هر مرغ اندیشه و مضمونی که از شاخسار درخت سخن به پرواز درآمده و در قالب لفظ نمی گنجید، با، دام و تور و بند زلف تو، آن را گرفته و به رشته کلام درمی آوردم .

🔸(4) چهره محبوب در پیش چشمانم جلوه گر بود و من در عالم خیال و از راه دور صورت ماه را به یاد چهره تو می بوسیدم .

🔹(5) چشمم به صورت ساقی و گوشم به آواز چنگ بود و با این دیدن و شنیدن، تفأل نیک می زدم .

🔸(6) (و) تا بامداد، درکارگاه دیدگان بیدارم تصویر تو را کشیده و مصوّر می ساختم .

🔹(7) ساقی هم آهنگ با وزن این غزل من، با سرانگشتان خود بر لب کاسه توزیع شراب، ضرب می گرفت و من در حالی که این سرود و غزل را سروده و می خواندم، شراب می نوشیدم .

🔸(8) وقت و حال حافظ به خوشی می گذشت و به یاد دوستان و به نیّت اقبال و شوکت آنها تفأل خیر زده به یاد آنها بودم .


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/21 ☀️

🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم

🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم

🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم

🔹قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم

🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
🔹 بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇

🔹(1) با اینکه سالخورده، دل‌آزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.

🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزو‌های خود دست یافتم.

🔹(3) ای محبوب جوان‌بخت، از میوه نیک‌بختی و اقبال بهره‌مند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.

🔸(4)  روز نخست از فرود و فراز‌های وجود خویش بی‌خبر بودم، در مکتب عشق تو این‌گونه زیرک و نکته‌سنج شدم..

🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات می‌فرستد.

🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر می‌فروش شدم.

🔹(7)  در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.

🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنه‌انگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهی‌های آخرالزمان در امان ماندم.

🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شده‌ام که یار بی‌وفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من می‌گذرد.

🔸(10)  شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1402/12/22 ☀️

🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم

🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم

🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم

🔸به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم

🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم

🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم

🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم

🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇

🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیده‌ام.

🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه می‌رود، هم نرسیدم.

🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزو‌های دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.

🔸(4)  در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لب‌هایت اشک بسیار ریختم و از لب‌های میگونت ناز و کرشمه‌های بسیار خریدم.

🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیر‌هایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.

🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دل‌های مجروح را حس کردم.

🔹(7)  این گناه از جانب چشم‌های سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.

🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.

🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/23 ☀️

🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم

🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم

🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر می‌شمارم

🔸بدین شکرانه می‌بوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم

🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت می‌گزارم

🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم

🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇

🔹(1) از تهی‌دستی و بی‌چیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهی‌قامتان زیباروی شرمنده‌ام.

🔸(2) مگر اینکه زلف حلقه‌وار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.

🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره می‌شمارم.

🔸(4)  به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهان‌نما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه می‌زنم.

🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آن‌ها قدردانی می‌کنم.

🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.

🔹(7)  در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بسته‌ام.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ  شنبه : 1402/12/26 ☀️

🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم

🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

🔸پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

🔹چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم

🔸 دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇

🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.

🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم می‌افتد.

🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بی‌خود می‌سازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آن‌ها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.

🔸(4)  سراسر شب و در همه شب‌ها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.

🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش می‌کند.

🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمی‌توانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟

🔹(7)  دیشب می‌گفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇