This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#5_ways_to_use_HARD
🔸پنج کاربرد برای کلمه hard
1⃣ متضاد soft به معنای نرم
Wood is hard.
چوب سخت است.
2⃣ به معنای دشوار (متضاد easy)
The exam was hard.
امتحان سخت بود.
3⃣ برای کاری که نیاز به تلاش داشته باشد.
Running a marathon is hard.
دویدن در ماراتن سخت است.
4⃣ به عنوان یک قید برای توصیف یک عمل
He works hard.
او سخت کار می کند.
5⃣ برای استفاده از زور ( به معنای محکم)
He hit the ball hard.
او توپ را محکم زد.
🔸دقت کنید در جملات به اشتباه از قید hardly استفاده نکنید. hardly یعنی [به ندرت، تقریبا نه]
I could hardly hear him.
به زحمت میتونستم صداش رو بشنوم.
(تقریبا نمیشنیدم.)
He hardly ever calls me.
به ندرت به من زنگ میزنه.
🔎 #Grammar
💯 http://bit.ly/مشاوره_تلفنی_رایگان
💼 http://bit.ly/دعوت_به_همکاری
👨💻 ارتباط با مشاور آموزشی:
@baraninstitute1380
☎️ تلفن: +982188201530
🌍 @baranVIPenglish
🔸پنج کاربرد برای کلمه hard
1⃣ متضاد soft به معنای نرم
Wood is hard.
چوب سخت است.
2⃣ به معنای دشوار (متضاد easy)
The exam was hard.
امتحان سخت بود.
3⃣ برای کاری که نیاز به تلاش داشته باشد.
Running a marathon is hard.
دویدن در ماراتن سخت است.
4⃣ به عنوان یک قید برای توصیف یک عمل
He works hard.
او سخت کار می کند.
5⃣ برای استفاده از زور ( به معنای محکم)
He hit the ball hard.
او توپ را محکم زد.
🔸دقت کنید در جملات به اشتباه از قید hardly استفاده نکنید. hardly یعنی [به ندرت، تقریبا نه]
I could hardly hear him.
به زحمت میتونستم صداش رو بشنوم.
(تقریبا نمیشنیدم.)
He hardly ever calls me.
به ندرت به من زنگ میزنه.
🔎 #Grammar
💯 http://bit.ly/مشاوره_تلفنی_رایگان
💼 http://bit.ly/دعوت_به_همکاری
👨💻 ارتباط با مشاور آموزشی:
@baraninstitute1380
☎️ تلفن: +982188201530
🌍 @baranVIPenglish