باشگاه همیاران توسعه ایران (بهتا)
197 subscribers
530 photos
199 videos
66 files
331 links
جمعی برای دغدغه‌مندان توسعه ایران

اگر ایده ای درباره توسعه ایران دارید، اینجا جای شماست

اندیشه و تلاش برای توسعه ایران پایان ندارد

www.iranvision1404.com

aparat.iranvision1404.com آپارات
Download Telegram
منتشر شد-چاپ اول
تاریخ توسعه: از خاستگاه‌های غربی تا ایمان جهانی-ژیلبر ریست-ترجمه سید رحیم تیموری- ۳۱۴ صفحه، ۲۰۰۰۰۰ تومان- انتشارات مرکز پژوهش‌های توسعه و آینده‌نگری

مفهوم «توسعه» در هستۀ سخت پندارۀ غربی حک شده است. این ایده‌ که رشد یا پیشرفت باید بتواند به‌طور نامحدود تداوم یابد، همان است که فرهنگ غربی را از همه فرهنگ‌های دیگر متمایز می‌کند. این ویژگی، به همان اندازه که مدرن است، بین ملت‌ها شکاف به‌وجود می‌آورد؛ بسیار ژرف‌تر از همه شکاف‌هایی که طی تاریخ برای توجیه برتری ظاهری غرب ایجاد شده است. باورِ پیشرفت است که توجیه برنامه مدرنیته و همه راهبردهای «توسعۀ» ابداع‌شده طی بیش از هفت دهه اخیر را ممکن کرده؛ اما نوآوری ژیلبر ریست که اثرش را متمایز می‌کند این است که گزاره فوق را تا خاستگاه‌های آغازینش در دوران باستان و سده‌های میانه دنبال می‌کند تا به پیروزی ایده پیشرفت نامحدود در عصر روشنگری و ابداع توسعه بعد از جنگ جهانی دوم برسد. به ادعای نویسنده، دشواره های برآمده از رشد نامحدودِ اقتصادی و مخمصه اقلیمی ایجاب می‌کند نه‌فقط «توسعه» و کالایی‌سازی طبیعت و مناسبات اجتماعی، بلکه کل «علم» اقتصاد شالوده‌شکنی شود.
Forwarded from 🍷جام شوکران
انگیزه نوشتن کتاب نقش دل در مدیریت، به قلم زنده یاد مجتبی کاشانی

در نمایشگاه تهران در غرفه کشور چک در قسمت شرکت اشکودا این فرمول نوشته شده بود:
IQ+ = اشکودا
چون مدیران این شرکت متوجه شده بودند کارکنان این شرکت انگیزه کار با کیفیت و خلاقیت را از دست داده اند به همین خاطر برای احیای انگیزه (محصول دل) و اندیشه (محصول مغز) این پیام را انتخاب کردند.
در سال ۱۳۶۵ در كارخانه توليد سيلندر گاز خانگي در مشهد كه مدتي مديريت آن را بر عهده داشتم، روزي كارگر جواني از واحد جوشكاري نزد من آمد و چند شعر مرا خواست. با تعجب از سرپرست او پرسيدم محمود اسدي از كجا مي داند كه من اهل شعرم؟ گفت آخر او خودش اهل دو تار است، اما متاسفانه چندي پيش بند اول انگشتان دست چپ او زير قيچي رفت و بعد از آن چون ديگر نتوانست با آن انگشتها دو تار بنوازد، از شدت ناراحتي دو تارش را شكست و آن را سوزاند. اما چندي بعد بند انگشتش رشد كرد و ترميم شد و اكنون مي تواند دو تار بنوازد، ولي دو تار ندارد. چند روز بعد محمود را خواستم، چند شعر به او دادم و متوجه شدم كه او به علت مشكلات اقتصادي نمي تواند دو تار بخرد. محمود برايم شرح داد به خاطر عشق به اين ساز، آن را پيش استاد محمديگانه در قوچانلین سينه به سينه آموخته است . من كه مدتها دلم مي خواست دو تاري داشته باشم از محمود كمك خواستم و به او گفتم بدون اينكه كسي بفهمد يك روز جمعه با هم براي اين كار به قوچان برويم. او پذيرفت و در آن جمعه بسيار خاطره انگيز، من يك دو تار براي خودم تهيه كردم و دو تاري هم به رسم هديه براي محمود.
هفته بعد سرپرست محمود كه از اين ماجرا بي خبر بود، پيش من آمد و گفت اتفاق عجيبي افتاده است و گروه جوشكاري مهره شير سيلندر كه محمود نيز در آن است، استاندارد و ركورد توليد را شكسته و همه به جاي روزي ۳۰۰ سيلندر، ۳۷۰ سيلند جوش مي دهند و اين كاري بود كه ما نتوانسته بوديم از راه زمان سنجي آنها را متقاعد به اين استاندارد توليد كنيم. من روز بعد محمود را خصوصي خواستم و از اين كار او اظهار نارضايتي كردم و گفتم من سفر قوچان و هديه دو تار را براي افزايش توليد نكردم و تنها براي دلم كردم و او نيز در پاسخ گفت مگر ما كارگرها دل نداريم، من هم اين كار را براي دلم مي كنم.

📽️ https://www.aparat.com/v/SLlu5
معرفی مجتبی کاشانی در سمینار نقش دل در مدیریت، سازمان مدیریت صنعتی

🆔 https://t.me/shokaranjam
Forwarded from سیری در تاریخ معاصر ایران گروه همسفران (سعید غلامی نتاج امیری)
گزارش_نشست_دوم_پیشامشروطه_تاریخ_معاصر_ایران_گروه_همسفران_دی_14021.pdf
1.6 MB
📖 گزارش مکتوب مشروح گفتگوهای دومین نشست از سلسله نشست های سیری در تاریخ معاصر ایران گروه همسفران

«تحولات عصر ناصری» (مکمل نشست پیشامشروطه)

📅دوشنبه ۴ دیماه ۱۴۰۲

☀️با حضور: محمد ترکمان، داریوش رحمانیان و مقصود فراستخواه
☀️تسهیل‌گر گفتگو: سعید غلامی نتاج امیری

🌐https://t.me/Hamsafaran_iran_history
AUD-20240211-WA0007.amr
4.5 MB
سخنرانی دکتر رنانی تحت عنوان: «خودکفایی در خوشبختی»

#آسایش
#رضایت
#آرامش

🌐https://t.me/behtachanel
توجیه المسایل دیوانی شماره (۱)
<unknown>
شرحی بر رِساله عَمَلیه «توجیه‌المَسائل دیوانی»

به کوشش رِندُ ‌العُلما دیوان‌سالار

مسأله شماره (۱) از احکام انتصابات:

اگر از لطف خدای تعالی و جِدّ و جهد خویش، به مدیریت یا ریاست سازمانی منصوب شدید، احتیاط واجب آن است، که پس از لعن شیطان رجیم، در عزل و نصب سه کس تعجیل کنید.
 اوّل مدیر امور مالیه، دوم مدیر امور امنیه (حراست) و سوم رئیس امور دفتریه (یا حوزه ریاست) و احتیاط مستحب بر آن است که این سه تن و سایر زیردستان، از میان  اَقربا و معتمدین وفادار و امتحان پس‌داده، انتخاب شوند.
البته چنانچه مدیران پیشین، التزام عملی به وفاداری را، ابراز داشته و اَحدی از اعاظم مورد‌‌ وثوق، بر صِحت عمل آنان حجت آورد، نگهداشت آنان، البته تا زمان مسلّط شدن بر اوضاع، جایز و بَل، بلااشکال است. ...

🔚 برای مطالعه ادامه متن، همین سطر را لمس کنید.

🎧 نسخه شنیداری در شنوتو
https://shenoto.com/album/podcast/226536/«توجیه‌المَسائل-دیوانی»-مسأله-شماره-۱-از-احکام-انتصابات

🌐 https://t.me/shokaranjam
دیوان اشعار *امیر پازواری* که به اهتمام زنده‌یاد محسن مجیدزاده ( م م روجا) گردآوری و از زبان تبری به فارسی برگردانده شده بود، در کنار دیوان شعرای بزرگ و نامی کشور عزیزمان ایران، به آدرس زیر در پایگاه *«گنجور»* قرار گرفت.
👇
🌐 https://ganjoor.net/pazevari

🆔 https://t.me/AmirpazevariNGO
به نام خداوندی که کریم است
به بهانه "روز جهانی زبان مادری" موسسه فرهنگی هنری پارپیرار با همکاری فرهنگسرای ارسباران و اجرای زنده" گروه موسیقی آوای شوکا" که گروه موسیقی اقوام ایرانی است، به سرپرستی آقای یاسر نوازنده گرجی و هنرمندان دیگر و با همکاری گروه همیاران پارپیرار شبی به یادماندنی و شاد را برای ما خواهند ساخت.بر این باوریم که یکی از راه های تقویت تعلق اجتماعی و تقویت انسجام اجتماعی و انتقال عناصر فرهنگی و حفظ میراث های ارزشمند ایران عزیز، تقویت زبان مادری و پذیرش تنوع اقوام می باشد.
زمان: چهارشنبه ۲ اسفند ۱۴۰۲
ساعت: ۱۹ الی ۲۱
مکان: فرهنگسرای ارسباران ،تهران، سید خندان،خ. ارسباران،خ. دانش
منتظر حضور بموقع شما و ترجیحا با لباس محلی هستیم.با توجه به ترافیک زیاد و مشکل پارک خودرو، به گونه ای برنامه ریزی شود که نیم ساعت قبل در محل برگزاری حضور داشته باشید و برنامه راس ساعت برگزار خواهد شد.

با احترام
روابط عمومی گروه موسیقی آوای شوکا و همیاران پارپیرار

🌐 https://t.me/AmirpazevariNGO
Forwarded from 🍷جام شوکران
📖 شرحی بر رِساله عَمَلیه «توجیه‌المَسائل دیوانی»

به کوشش رِندُ ‌العُلما دیوان‌سالار

📝به قلم سعید غلامی‌نتاج امیری

مساله شماره (۱) از احکام انفصالات:

📌 رُجحان اَبله بر اَصلح


اُولی‌ترین امر پس از جلوس بر کرسی ریاست و وزارت، نه انتصاب، که بل انفصال است. اَحوَط آن است، به فوریت ذبیحی برای ذبح یافته و به جهت سِقایت و آبیاریِ نهالِ دیوان و درگاه، آن را قربانی نمایید.
مَروی است: «اِنفصالات فی هنگام جلوسِ همایونی، اَفضَل مِن انتصابات، برای حفظ ناموس دیوانی». پیشینیان نیز در این فقره توصیه موکد نموده­‌اند که «احتیاط شرط عقل است» لذا شایسته است به آن ندای درون، که می‌گوید: «لذتی که در عزل هست در نصب نیست» را اجابت نموده و شقی‌ترین اَشقیا و سفیه‌ترین سُفَها و نااهل‌ترین رَقبا را یافته و فی­‌الفور، معزولش نمایید، تا که گربه را دَم حجله کشته باشید و لگام انتظام امور را در دست گرفته و قادر گردید، گام­‌های ترقّی­‌خواهانه آتی را محکم و استوارتر بردارید.
***
از ازمنه پیشین، تا همین ایام پیسین، مُفسّران و شارحان بسیاری، خود را به تعب وافر انداخته و تلاش ئموده­‌اند تا به کَنه موضوع حکم فوق‌ا‌لاشاره، برسند. لیک ما شرح یکی از مُحصّلان جوان علوم دیوانی که در جریده­‌ای الکترونی به طبع رسانده بود را بیشتر پسندیدیم و درخور تامل یافتیم، چرا که مُشاراِلیه به تقدّم «نظم و امنیت» بر «ترقّی و مَعدِلَت» و هکذا تقدّم «بود» بر «نِمود» در این مُلکِ دائما بی‌قرار، اشارت داشته بود. 
طلبه منفورالاثر، اوّل دلیل، بر استحکام حکم را، ضرورت ایجاد انتظام پس از دوره «شاه‌میری» و بین‌الریاستین در اداره‌جات، عنوان نموده بود و دویّم دلیل را اینگونه اقامه کرده بود که: فائق آمدن بر دانه‌درشت‌ها و عجیب‌الخلقه‌ها و افسارگسیختگان دیوانی، اَهَمِّ فِی­‌المُهمات است، مدیریت و تمشیت متوسط‌الحال‌ها و خدمه رامِ مرعوب شونده که هنر نبوده و نشان از اقتدار و کیاست نیست. ... احسنت بر این جوانانِ زیرک و دانا که بی­‌پروا حرف دل ما کهنه­‌کاران دیوانی را می­‌زنند.
پس یحتمل، ازاین‌روست که رند‌‌العلما دیوان­‌سالار این عمل را اَحوَط یا نزدیک‌تر به احتیاط دانسته و بر مرددّین در انتخاب، حجّت را تمام نموده تا در امور مُلک و میهن، «منفصل نمودن اَبله را بر متّصل نمودن اَصلح»، مُرجَّح بدانند.
گویی او که از اکابر روزگار بوده و مشایخی از محضرش کسب فیض نموده و شاگردان بسیاری را تربیت نموده، خود بر مولوی، جلال‌الدین محمد بلخی، اِقتِدا نموده است. مولانا در دفتر اول مثنویِ معنوی خود، حکایتی بس شنیدنی در این باب دارد که پاره­‌ای از ابیات آن را مِن­‌بابِ تبرّک و تمشیت شما نودیوانیان، عرضه می­‌داریم: 

ما درین انبار، گندم می‌کنیم // گندم جمع آمده، گُم می‌کنیم
می‌نیندیشیم آخر ما به‌هوش // کین خلل در گندمست، از مَکرِ موش
موش تا انبار ما، حفره زَدَست // و از فن‌اش، انبار ما ویران شُدَست
اوّل ای جان، دفع شرِّ موش کن // وانگهان، در جمع گندم کوش کن
بشنو از اخبار آن صدر الصُــدور // لا صلــوة تَمَّ،  اِلا بِالحُضـور
گر نه موشی دزد، در انبار ماست // گندم اعمال چهل ساله، کجاست؟

ما آنچه شرط بلاغست با شما بگفتیم، خواه پند گيرید و خواه ملال، صالح و طالِح، مَتاعِ خویش نمودند، تا چه قبول اُفتد و چه در نظر آید.
***
به پایان آمد این دفتر، حکایت همچنان باقیست
اندیشه و تلاش را زِ بهر وطـن، پایانی نیست.

مهرتان افزون و غم از دل‌تان بیرون باد

🎧 نسخه شنیداری در شنوتو
https://shenoto.com/album/podcast/228266/رُجحان اَبلَه بر اَصلح

🎧 نسخه شنیداری تلگرام
🌐 https://t.me/shokaranjam/108
رجحان ابله بر اصلح
<unknown>
🎧 مساله شماره (۱) از احکام انفصالات:

📌رُجحان اَبله بر اَصلح

شرحی بر رِساله عَمَلیه «توجیه‌المَسائل دیوانی»
به کوشش رِندُ ‌العُلما دیوان‌سالار

🔏به قلم سعید غلامی‌نتاج امیری

آماده سازی و تولید پادکست: صبورا غلامی نتاج امیری

🍷جام شوکران؛
🌐 https://t.me/shokaranjam
مختصات_وضع_موجود_سپهر_اداری_ایران.pdf
614.2 KB
📜مروری بر مختصات و مولفه‌های وضع موجود سپهر اداری ایران؛ (با درود به روح پرفتوح ماکس‌وبر، تیلور و اعقاب‌شان، ما راه خویش در پیش می‌گیریم.)

🆔 http://t.me/behtachanel
مدیرِ کلِّ امورِ جزئی
به بهانه پنج سال مدیریت منابع علمی، ترویج و نشر
یاسر کاسه‌ساز- پژوهشگر هسته‌ای- آبان 1402

📌 دیباچه
آبان 1397 بود که برای پذیرش این مدیریت انتخاب شدم. محل کارم در ساختمان کتابخانه مرکزی بود. ساختمانی زیبا، غرق در نور با همکارانی کوشا و فعالیت‌هایی متنوع. اداره کتابخانه، اداره انتشارات و اداره فاوا (که بعدها با اداره ترویج دانش هسته‌ای جایگزین شد) سه اداره مختلف با سه ماموریت کاملا متفاوت و مجزا. از همان روزهای اول، ظرفیت‌ها و زمینه‌های بکر و اثرگذاری را در مجموعه یافتم. شرح وظایف، ماموریت‌ها، نیروی انسانی و فضاهای فیزیکی موجود زمینه‌های متنوعی را برای فعالیت و اثرگذاری ایجاد می‌کرد. این ظرفیت‌ها به همراه ایده‌ها و دغدغه‌های موجود باعث شد به مسائلی برپدازیم که یا متولی نداشتند و یا چندین متولی داشتند. مسائلی مانند تاریخ و هویت سازمان، توجه به بزرگان و پیشکسوتان، مدیریت دانش، ترویج و اطلاع‌رسانی و حتی فرهنگ سازمانی و مسائل اجتماعی. به نظر می‌رسید که این موارد دلسوز و متولی ندارد (این مهم بارها و بارها برایم اثبات شد). اینگونه بود که کم کم و به مرور زمان، به "مدیر کل امور جزئی" تبدیل شدم. اما پرداختن به این جزئیات را مهم، واجب و موثر می‌دانستم، کما اینکه همکاران دلسوز زیادی نیز بر این موضوع تاکید می‌کردند. پرداختن به امور جزئی نیازمند تیم‌سازی، طرح و ایده موثر و همچنین نیروی انسانی خلاق بود که خوشبختانه همه آنها محقق شدند. اما محور و پایه اصلی، حمایت مدیران کلان و ارشد از این موضوعات بود که در این پنج سال این حمایت دارای افت و خیزهای مختلفی شد و برخی زمان‌ها جزئیات ما نه تنها در اولویت برنامه‌ها نبود بلکه حتی در فهرست دغدغه‌های مدیران ارشد نیز به چشم نمی‌خورد.

📌 مدیر یا دانشمند؟
کارها را خیلی جدی گرفته بودم. احساس می‌کردم مهمترین پست مدیریتی در سازمان را دارم. تا حدی هم درست احساس می‌کردم چرا که ریشه بسیاری از مشکلات و ناکارآمدی‌های سیستم‌های دولتی اتفاقا به همین امور جزئی مربوط می‌شود. وقتی نگاه می‌کنی که از نظر امکانات، بودجه، نیروی انسانی متخصص و سایر زیرساخت‎ها کمبودهای جدی نداریم اما با این حال کارها به درستی انجام نمی‌شود! حلقه گمشده، فرهنگ، دیدگاه، نگرش و اخلاق است که این مدیریت قابلیت‌های پرداختن به این موضوعات را داشت. فعالیت‌ها آغاز شد. به مرور یک اتفاق جالب توجهم را به خود جلب کرد و مرا بر سر یک دو راهی بسیار مهم قرار داد. برخی مدیران را دیدم که علی رغم کارهای اجرائی کلان و وقت گیری که داشتند اما به اندازه یک محقق با وقت آزاد، مقاله، پروژه، کتاب و غیره داشتند. چطور چنین چیزی ممکن بود؟!. کمی سر خورده شدم. منی که یک پست مدیریتی کوچک داشتم وقت نمی‌کردم که حتی یک مقاله پژوهشی را بخوانم اما... . شرایط برایم کمی سخت شد به ویژه اینکه در مرز ارتقاء به رتبه دانشیاری بودم (که به دلیل کمبود وقت و درگیر بودن به امور جزئی، سه سال بعد از آن توانستم شرایط دانشیاری را کسب کنم). با برخی دوستان و افراد با تجربه مشورت کردم. هر کس چیزی گفت:

🧷 ما هیئت علمی هستیم و چاره‌ای جز تحقیق و پژوهش نداریم؛ تو نیز همین کار را انجام بده؛

🧷 به هیچ عنوان ارتباط خود را با کارهای پژوهشی قطع نکن؛

🧷 هر چقدر هم که در کار اجرائی موفق باشی، کسی قدر تو را نمی‌داند؛ کارهای پژوهشی و علمی است که ارزشمند است؛

🧷 روزی دو یا سه ساعت درب اتاقت را قفل کن و کارهای پژوهشی انجام بده،

🧷 ببین سایر مدیران و به ویژه مدیران کلان به دنبال چه هستند؟ اگر آنهایی که از تو انتظار کار اجرائی دارند به دنبال کارهای پژوهشی، کارهای شخصی و ... هستند تو نیز بر همان روال باش و اگر آنها حرف از اهداف ملی و بزرگ می‌زنند و برای آنها وقت و انرژی کافی می‌گذارند تو نیز همان کار را انجام بده.

هیچکدام از گذاره‌های بالا نتوانست راهگشا باشد. همیشه چیزهایی وجود دارد که با اینکه مبنای عقلی ندارد اما "شهود" و "باورهای قلبی" و آنچه که تنها تو می‌بینی و درک می‌کنی، باعث می‌شود خودت را آرام کنی و به مسیرت ادامه دهی. لذا به مرور با خودم کنار آمدم و این شعر سعدی همیشه آویزه گوشم بود که:
گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج
وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را

📌 تقابل وظیفه و اشتیاق
از همان ابتدا پی بردم که نقش آفرینی این مجموعه بزرگ نمی‌تواند صرفا از مسیر انجام وظایف و در نظر گرفتن رویه‌ها و قوانین سازمانی محقق گردد. اینجا نیازمند نوعی فداکاری است که ریشه آن داشتن باور و اعتقاد به "امور جزئی" بود. اینجا بود که تقابل بین شور و اشتیاق و انجام وظیفه خود نمایی می‌کرد.
بارها و بارها دیدم که چه کارهای مختلفی وجود دارد که می‌توانی انجام ندهی! و کسی نیز تو را بابت عدم انجام آنها سرزنش نمی‌کند اما این اشتیاق بود که همه ما را به انجام آنها مجاب می‌کرد و البته از بازخوردهای مثبت آنها انرژی و انگیزه مجدد دریافت می‌کردیم. شک ندارم که انجام کارهای بزرگ و اثربخش را نمی‌توان صرفا با دستور و قوانین و زندگی کارمندی به سرانجام رساند. این "اشتیاق" به انجام کارهاست که انجام آنها را ممکن می‌سازند اما این اشتیاق از کجا و چگونه ایجاد می‌شود؟ پاسخ این سوال را حداقل در مورد خودم نمی‌دانم اما می‌دانم این وظیفه هر مدیری است که این اشتیاق و انگیزه را در زیر مجموعه خود ایجاد کند. جایی خواندم از مولا علی علیه السلام که " آفت کار، دل نبستن به آن است". شاید همین دل بسته کردن افراد به کارها و فعالیت‌هایشان یک عامل کلیدی باشد و یا اینکه اگر نمی‌توانیم افراد را به کارهایشان دل بسته کنیم، لا اقل کسانی که به کارهایشان دل بسته‌اند را حمایت نماییم.
ادامه دارد...

#خاطرات_اداری

🆔 http://t.me/behtachanel
Forwarded from 🍷جام شوکران
📚 ره‌توشه سفر ما به اعماق سبک مدیریت ایرانیان در سال ۱۴۰۲


(📌) گزارش فصول پژوهش:-

- فصل نخست پروژه فکری اندیشه ورزی در مدیریت ایرانیان. ویرایش ۱۶ کلیات پژوهش / پروپوزال
https://t.me/shokaranjam/20

- فصل دوم پژوهش: مرور مبانی نظری و پیشینه تحقیق
https://t.me/shokaranjam/33

[ 📌 ] روایت یک پژوهش:

۱- یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
https://t.me/shokaranjam/5

۲- چرا سازمان‌های دولتی در ایران شکست می‌خورند؟
https://t.me/shokaranjam/19

۳- احسان نراقی و نگاهش به علم مدیریت
https://t.me/shokaranjam/26

۴- پیشینیان چه گفته‌اند؟
فراز و فرودهای تدوین فصل دوم پژوهش ما (مدیریت ایرانیان)
https://t.me/shokaranjam/34

۵- گزارش نتایج نظرسنجی از همراهان پروژه فکری اندیشه‌ورزی در مدیریت ایرانیان «ما»
https://t.me/shokaranjam/51

۶- گفتمان‌سازی
https://t.me/shokaranjam/97

۷- که عشق اول نمود آسان، ولی افتاد مشکل‌ها

[ 📌 ] گفتگوهای منتشر نشده‌:

-گفتگو با دکتر پاک‌ذات
- گفتگو با دکتر پورعزت
- گفتگو با دکتر محمدی
- گفتگو با حاج‌آقا نهاوندی‌فر

[ 📌 ]داستان کوتاه جام شوکران:

- جرعه اول: دوگانه موجود و مطلوب
https://t.me/shokaranjam/11

- جرعه دوم: بچه مثبت یا بچه زرنگ
https://t.me/shokaranjam/13

- جرعه سوم: خودکامگی اداری و سلطان قلب‌ها
https://t.me/shokaranjam/16

- جرعه چهارم: مشاعره میان دست و دل
https://t.me/shokaranjam/23

- جرعه پنجم: شفافیتِ پنهان کارانه
https://t.me/shokaranjam/31

- جرعه ششم: رابطه شرقی یا ضابطه غربی
https://t.me/shokaranjam/37

- جرعه هفتم:  دوگانه تکنولوژی؛ قطار یا قاطر!
https://t.me/shokaranjam/46

- جرعه هشتم: قانون دمپایی
https://t.me/shokaranjam/55

- جرعه نهم: سوراخ‌کاری قانونی
https://t.me/shokaranjam/86

- جرعه دهم: اصلاحات پرشمار و خویشاوند سالاری ماندگار
https://t.me/shokaranjam/99

[ 📌 ]مقاله علمی و یادداشت تحلیلی:

۱- مروری بر مختصات و مولفه‌های وضع موجود سپهر اداری ایران؛ (با درود به روح پرفتوح ماکس‌وبر، تیلور و اعقاب‌شان، ما راه خویش در پیش می‌گیریم.)
https://t.me/behtachanel/1315

۲- گونه‌شناسی مدیران دولتی در ایران (ناتمام)

۳- توجه به جزئیات در مدیریت مهم است، فایرفاکس بیمارستان گاندی (منتشر نشده)

۴- نقد حکمرانی اداری ایران عهد قاجار، از منظر رساله سرمکتوم میرزا هدایت‌الله وزیردفتر (در دست انتشار)

۵- استعفای عاطفی کارکنان سازمان‌های دولتی در ایران (ناتمام)

۶- چهل نکته پیرامون سنت مدیریت ایرانیان
https://t.me/behtachanel/1277

[ 📌 ] پادکست توجیه‌المسائل دیوانی:

- اپیزود ۱ : احکام انتصابات، وجوب بر تعجیل
https://t.me/shokaranjam/101

- اپیزود ۲ : شبهات دیوانی، قصد از دخول به کاخ؟!
https://t.me/shokaranjam/104

- اپیزود ۳ : احکام انفصالات، رجحان ابله بر اصلح
https://t.me/shokaranjam/108

[ 📌 ] مصاحبه با مطبوعات:

۱- بانگ نخست، چرا جام شوکران
https://t.me/shokaranjam/8

۲- مدیریت ایرانیان؛ آنچه که در دانشگاه‌های ایران تدریس نمی‌شود.
https://t.me/shokaranjam/94

[ 📌 ] معرفی متون مرتبط:

۱- نیاز به یک علم جدید مدیریت - احسان نراقی
https://t.me/shokaranjam/27

۲- شرق و علوم اجتماعی غرب - احسان نراقی
https://t.me/shokaranjam/28

۳- فرهنگ شرق و غرب: تحلیل تاریخ از دیدگاه روان‌شناسی اثر استاد زنده‌یاد مرتضی رهبانی
https://t.me/shokaranjam/38

۴- رساله یک کلمه میرزا یوسف مستشارالدوله
https://t.me/shokaranjam/57

۵- نقش دل در مدیریت، زنده‌یاد مجتبی کاشانی
https://t.me/shokaranjam/91

[ 📌 ] خاطرات اداری شما:

- کوچ‌نگار ۹۸ قانون دمپایی
https://t.me/shokaranjam/58

- مدیرکل امور جزئی
https://t.me/behtachanel/1316

[ 📌 ]رویداد جانبی:

- نمایشگاه مجازی نگاره‌های فرجام قانون در ایران معاصر https://t.me/shokaranjam/62

***

🍷جام شوکران؛
🌐 https://t.me/shokaranjam
Forwarded from علی رضاقلی
موسسه مطالعات دین و اقتصاد
با همکاری
خانه اندیشمندان علوم انسانی
برگزار می نماید:

همایش سالانه ی پوینده مردی به راه

به مناسبت دومین سالگرد درگذشت استاد علی رضاقلی

زمان: جمعه ۱۷ فروردین ۱۴۰۳ از ساعت ۱۵:۳۰

مکان: خیابان استاد نجات اللهی، نبش ورشو، خانه اندیشمندان علوم انسانی

https://t.me/ali_rezagholi