Forwarded from Parsa_hasandokht_channel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بیابان
اثری برای (ارکستر سمفونیک، سازهای ملی، گروه کُر و آواز)
آهنگساز: پیمان سلطانی
خواننده: پارسا حسندخت
شاعر: احمد شاملو
هم خوان: نگار گرجیان
صدابردار: حامی حقیقی
کارگردان: معین هاشمی نسب
سال ساخت موسیقی ۱۳۷۲، بازنویسی ۱۳۸۹، ضبط ۱۳۹۸
بیابان به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، و رویداد کودتای بیست و هشت مردادِ سی و دو منتشر می شود.
نشر این اثر توسط علاقه مندان با رعایت حقوق معنوی صاحب اثر و عدم تغییر در متن(کپشن) بلامانع است.
@peyman_soltani2
ویدئوی کامل در پیچ -------------☝️
ویدئو با کیفیت HD در کانال یوتیوب
https://youu.be/STdu8B8Kptc
@peymansoltanii
@parsahasandokht
@soltani_peyman
@moeinhasheminasab
@h_aa_m_i
#پیمان_سلطانی
#پارساحسندخت
#احمد_شاملو
#محمد_مصدق
#peymansoltani
#parsahasandokht
#ahmadshamloo
#mohammadmosaddegh
اثری برای (ارکستر سمفونیک، سازهای ملی، گروه کُر و آواز)
آهنگساز: پیمان سلطانی
خواننده: پارسا حسندخت
شاعر: احمد شاملو
هم خوان: نگار گرجیان
صدابردار: حامی حقیقی
کارگردان: معین هاشمی نسب
سال ساخت موسیقی ۱۳۷۲، بازنویسی ۱۳۸۹، ضبط ۱۳۹۸
بیابان به مناسبت بیستمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، و رویداد کودتای بیست و هشت مردادِ سی و دو منتشر می شود.
نشر این اثر توسط علاقه مندان با رعایت حقوق معنوی صاحب اثر و عدم تغییر در متن(کپشن) بلامانع است.
@peyman_soltani2
ویدئوی کامل در پیچ -------------☝️
ویدئو با کیفیت HD در کانال یوتیوب
https://youu.be/STdu8B8Kptc
@peymansoltanii
@parsahasandokht
@soltani_peyman
@moeinhasheminasab
@h_aa_m_i
#پیمان_سلطانی
#پارساحسندخت
#احمد_شاملو
#محمد_مصدق
#peymansoltani
#parsahasandokht
#ahmadshamloo
#mohammadmosaddegh
Forwarded from Noise Reviews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤 📜 حسین علیزاده
(۱ شهریور ۱۳۳۰)
🎵 «تار و پود»
از موسیقی فیلم «دلشدگان» بهکارگردانی علی حاتمی
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
(۱ شهریور ۱۳۳۰)
🎵 «تار و پود»
از موسیقی فیلم «دلشدگان» بهکارگردانی علی حاتمی
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
Forwarded from Noise Reviews
👤 📜 حسین علیزاده
(۱ شهریور ۱۳۳۰)
◾️◾️
یکی از چهار چهرهی شاخص و تأثیرگذار مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی در چهل سال گذشتهی ایران، حسین علیزاده، نمونهای مثالزدنی از تحقق سرمایهگذاری روی تربیت موسیقیدانان در دورهی شکوفایی آموزش موسیقی در ایرانِ میان سالهای آغازین قرن تا انقلاب ۱۳۵۷ است. او در هنرستان موسیقی تهران با مدیریت دقیق و منظم «حسین دهلوی» بالید، به مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی از سوی «داریوش صفوت» دعوت شد، و به دانشکدهی هنرهای زیبا راه یافت. از بهترین استادان زمانه در رشتههای موسیقی سنتی و اروپایی نیز بهرهمند بود و همهی اینها در کنار استعدادی مثالزدنی و پشتکاری کممانند قرار گرفت و اگر چاشنی اقبال را هم به آن بیفزاییم، از علیزاده موسیقیدانی ساخته شد که شاید متعادلترین ثمر مکتب وزیری و خالقی با پشتوانهی آموزشهای سنتی از شهنازی و دوامی و فروتن و هرمزی، و همچنین آشنا به حدودی از سواد موسیقی اروپایی در ایران باشد؛ اتفاقی که بهندرت در کسی یکجا مجموع آمده است. پیش از آنکه با «پرویز مشکاتیان» گروه «عارف» و همراه «محمدرضا لطفی» کانون «چاووش» را بنا نهد در ارکسترهایی با «حسین دهلوی»، «فرامرز پایور» و «محمد اسماعیلی» تجربه اندوخت. در کوران انقلاب ۱۳۵۷ با انقلابیون همراه شد، ولی دیری نگذشت که با تعطیلی کانون چاووش در تهران از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ مجبور به اقامت در اروپا شد.
پس از بازگشت به ایران در دههی شصت و هفتاد با طرح تکنوازیهای تمرینشده هوش از سر هنرجویان موسیقی ایرانی رُبود و عدهی زیادی را در غیبت «لطفیِ» مهاجرت کرده و «مشکاتیانِ» خلوتگزیده، به سوی خود جلب کرد. «ترکمن» و «همنوایی» را بگذاریم اگر در جوار «سواران دشت امید»، «حصار» و« نینوا» همه ساختهی یک نفر بودند، اما فضاهای بسیار دور از هم و متنوعی را برای دنبالکنندگان ترسیم میکردند. چند اثر او همهگیر شده: «سواران دشت امید»، سرودهای انقلابیاش و «نینوا» و دو اثرش را اهل موسیقی از یاد نخواهند برد: «ترکمن»، «همنوایی». چند اثرش در زمان اجرا و انتشار پیشْرو و پیشبَرنده بودند و بر اذهانِ کاونده تأثیری بلامنازع داشتند: «هجرانی»، «راز نو» و «آوای مهر»؛ و با آثاری در اوایل دههی هشتاد و با همراهی محمدرضا شجریان در کنار کیهان کلهر، به شکل عامتری شناخته شد: «فریاد»، «زمستان است» و «بی تو به سر نمیشود».
سری «ده قطعه برای تار» که از سال ۱۳۵۸ اولیناش منتشر شد و تا امروز به ۶ جلد رسیده، نوازندگی چند نسل از تارنوازان و سهتارنوازان را شکل داد، نیز آموزش مقدماتی سهتار و دورهی متوسطهی تار و سهتارش در رَوَند آموزش این سازها نیروبخش و تعیینکننده تلقی میشوند.
حسین علیزاده موسیقیهای بسیاری برای سینمای ایران نوشت و جوایز بسیاری برای آنها بُرد: «گبه»، «دلشدگان»، «زیر تیغ»، «زشت و زیبا»، «لاکپشتها هم پرواز میکنند».
◾️◾️
#آمدگان_و_رفتگان
@noisereviews
(۱ شهریور ۱۳۳۰)
◾️◾️
یکی از چهار چهرهی شاخص و تأثیرگذار مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی در چهل سال گذشتهی ایران، حسین علیزاده، نمونهای مثالزدنی از تحقق سرمایهگذاری روی تربیت موسیقیدانان در دورهی شکوفایی آموزش موسیقی در ایرانِ میان سالهای آغازین قرن تا انقلاب ۱۳۵۷ است. او در هنرستان موسیقی تهران با مدیریت دقیق و منظم «حسین دهلوی» بالید، به مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی از سوی «داریوش صفوت» دعوت شد، و به دانشکدهی هنرهای زیبا راه یافت. از بهترین استادان زمانه در رشتههای موسیقی سنتی و اروپایی نیز بهرهمند بود و همهی اینها در کنار استعدادی مثالزدنی و پشتکاری کممانند قرار گرفت و اگر چاشنی اقبال را هم به آن بیفزاییم، از علیزاده موسیقیدانی ساخته شد که شاید متعادلترین ثمر مکتب وزیری و خالقی با پشتوانهی آموزشهای سنتی از شهنازی و دوامی و فروتن و هرمزی، و همچنین آشنا به حدودی از سواد موسیقی اروپایی در ایران باشد؛ اتفاقی که بهندرت در کسی یکجا مجموع آمده است. پیش از آنکه با «پرویز مشکاتیان» گروه «عارف» و همراه «محمدرضا لطفی» کانون «چاووش» را بنا نهد در ارکسترهایی با «حسین دهلوی»، «فرامرز پایور» و «محمد اسماعیلی» تجربه اندوخت. در کوران انقلاب ۱۳۵۷ با انقلابیون همراه شد، ولی دیری نگذشت که با تعطیلی کانون چاووش در تهران از ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ مجبور به اقامت در اروپا شد.
پس از بازگشت به ایران در دههی شصت و هفتاد با طرح تکنوازیهای تمرینشده هوش از سر هنرجویان موسیقی ایرانی رُبود و عدهی زیادی را در غیبت «لطفیِ» مهاجرت کرده و «مشکاتیانِ» خلوتگزیده، به سوی خود جلب کرد. «ترکمن» و «همنوایی» را بگذاریم اگر در جوار «سواران دشت امید»، «حصار» و« نینوا» همه ساختهی یک نفر بودند، اما فضاهای بسیار دور از هم و متنوعی را برای دنبالکنندگان ترسیم میکردند. چند اثر او همهگیر شده: «سواران دشت امید»، سرودهای انقلابیاش و «نینوا» و دو اثرش را اهل موسیقی از یاد نخواهند برد: «ترکمن»، «همنوایی». چند اثرش در زمان اجرا و انتشار پیشْرو و پیشبَرنده بودند و بر اذهانِ کاونده تأثیری بلامنازع داشتند: «هجرانی»، «راز نو» و «آوای مهر»؛ و با آثاری در اوایل دههی هشتاد و با همراهی محمدرضا شجریان در کنار کیهان کلهر، به شکل عامتری شناخته شد: «فریاد»، «زمستان است» و «بی تو به سر نمیشود».
سری «ده قطعه برای تار» که از سال ۱۳۵۸ اولیناش منتشر شد و تا امروز به ۶ جلد رسیده، نوازندگی چند نسل از تارنوازان و سهتارنوازان را شکل داد، نیز آموزش مقدماتی سهتار و دورهی متوسطهی تار و سهتارش در رَوَند آموزش این سازها نیروبخش و تعیینکننده تلقی میشوند.
حسین علیزاده موسیقیهای بسیاری برای سینمای ایران نوشت و جوایز بسیاری برای آنها بُرد: «گبه»، «دلشدگان»، «زیر تیغ»، «زشت و زیبا»، «لاکپشتها هم پرواز میکنند».
◾️◾️
#آمدگان_و_رفتگان
@noisereviews
Forwarded from Noise Reviews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤 📜 محمدرضا شجریان
(۱ مهر ۱۳۱۹)
🎵 سازوآواز در مخالف چهارگاه همراه با نی جمشید عندلیبی/ آلبوم «دستان»، اثر پرویز مشکاتیان
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
(۱ مهر ۱۳۱۹)
🎵 سازوآواز در مخالف چهارگاه همراه با نی جمشید عندلیبی/ آلبوم «دستان»، اثر پرویز مشکاتیان
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
Forwarded from Noise Reviews
👤 📜 محمدرضا شجریان
(۱ مهر ۱۳۱۹)
◾️◾️
محمدرضا شجریان، تنها موسیقیدان سدهی گذشته است که قاطبهی اهل ایران، یکصدا، صدای درون خود را در صدای او میجویند و میشنوند؛ با مقدار متوازن و متناسبی از هر چه در فرهنگ و هنر ایرانی میتوان سراغ کرد از خصوصیات اخلاقی و اجتماعی و صنعت و هنر و گرایشهای سیاسی. او نزد ایرانیان نزدیکترین حس است برای درک آن رویینتنیای که در متون حماسی و اسطورهای وصف شده و سیاوشوار از بزنگاههای تاریخ جان به در میبرد. استاد آوازی که پرکارترین موسیقیدان دهههای گذشته است و همیشه جانب مردم گرفته است یا مردم چنین تلقیای از جانب او درک کردهاند.
گسترهی صدایش، از پای سفرهی افطار تا صدای رسای مبارزات سیاسی مردم، در بزنگاههای تاریخی مختلف، از پیش از انقلاب تا سال ۱۳۸۸ را در بر میگیرد. تسلط بیحدش در اجرا و تراوش قطرانی از آنچه بر آواز و گاه حتا ساز در سدهی گذشته، گذشته است از حنجرهاش، او را صاحب مقامی ویژه کرده است. همنشینی با بزرگترین استادان موسیقی ایرانی و اجراهای بیشمار او با استادان بلامنازع این هنر و بهره و شناختی که او از شاگردی اینان به کف آورده، طبعآزماییاش در تجربهی شیوههای گوناگون این موسیقی از اجراهای خصوصی تا کار با ارکسترهای بزرگ، تواناییِ تثبیتِ بیانی رمانتیک در آواز ایرانی و همپایی و همراهی مردم در مناسبخوانیهایش، حضورش را برای مردمی شیفتهی چشم به یک قهرمان دوختن، آنچنان مغتنم کرده که او را به سمبلی برای ایجاد حس ایرانی بودن و مفتخر بودن از این «بودن» بدل کرده است. او پرافتخارترین هنرمند موسیقی ایرانی در کسب عناوین بینالمللی است: جایزهی یونسکو، جایزهی آقاخان، نشان صلح، نشان شوالیه، نامزدی جایزه گرمی و ...
از مشهد، زادگاهش، آواز را با تلاوت قرآن آغاز کرد، و تا ۱۳۵۰ که چهار سال از فعالیت حرفهایاش در تهران میگذشت به احترام پدرش که شاید آوازخوان شدناش را خوش نمیداشت با نام مستعار «سیاوش بیدگانی» فعالیت کرد. پیش از آن مقدمات نواختن سنتور و خوشنویسی را دنبال کرده بود و دانشسرای عالی را به اتمام رسانده بود. آشنایی او با «فرامرز پایور» نقطهی عطفی در فعالیت هنریاش رقم زد، پیش از آن، از «احمد عبادی» و «اسماعیل مهرتاش» بهره برده بود. آشناییاش با نورعلی برومند، منظر اصلی نگاهش به آواز را متحول کرد؛ «سیدحسین طاهرزاده» و تأثیرات او بر گسترش بیان در آواز ایرانی را به شکلی عملی دنبال کرد و تا حدود غیرقابلوصفی در پیشتر بردن این بیان موفق شد. اجرایی تاریخی از دستگاه «راست و پنجگاه» در ۱۳۵۴ به همراه «محمدرضا لطفی» و «ناصر فرهنگفر» در «جشن هنر شیراز» تأثیر زیادی در شناساندن تواناییها و تسلط او در آواز ایرانی به شنوندگان پرشمار موسیقی ایران در دههی پنجاه داشت. همچنین اجرای دستگاه نوا در سال ۱۳۵۶ در جشن هنر شیراز، پیوستناش به «مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی» و محشور شدن با «عبدالله دوامی»، انتشار سه مجموعه از آثارش از سوی «انتشارات رادیو تلویزیون ملی ایران»، انتشار «رباعیات خیام» ساختهی «فریدون شهبازیان» با دکلمهی «احمد شاملو» از سوی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، همکاری با «مؤسسهی فرهنگی هنری چاووش» و مشخصاً «محمدرضا لطفی» و پس از آن انتشار چندین آلبوم همراه «پرویز مشکاتیان» در دههی شصت که در اوج دوران کاری و پختگی آواز او صورت بست؛ او را به صدایی خاموشناشدنی، بُرّان، معترض، مسلط، روشنفکر، مردمی، آگاه و تاریخی بدل کرد. هرچند پس از آن هم آثار قابل تأملی در موسیقی ایرانی با همکاری و همّت او ساخته و منتشر شد؛ مجموعهی کنسرتهایش در اواخر دههی شصت و دههی هفتاد همراه «داریوش پیرنیاکان»، «جمشید عندلیبی» و «مرتضی اعیان» انتشار چند آلبوم تأثیرگذار با مشارکت پرویز مشکاتیان، «کامبیز روشنروان»، «محمدرضا درویشی»، «کیهان کلهر»، «داریوش طلایی»، «حسین علیزاده»، «علی حاتمی»، «مجید درخشانی» و «گروه آوا»؛ «گنبد مینا»، «جان عشاق» و «دود عود»، «آسمان عشق»، «شب، سکوت، کویر» و «دلشدگان» و همراهیاش در کنسرتهایی با «حسین علیزاده»، «کیهان کلهر» و «همایون شجریان» که نقش مؤثری در شناساندن دوبارهی او به نسل جدیدی از مشتاقاناش و همچنین معرفی تواناییهای فرزندش در آواز داشت، همه و همه او را به طرز ویژهای در مرکز توجه مشتاقان و دنبالکنندگان آواز ایرانی قرار داد. او با تسلطی مثالزدنی و با بیانی منحصربهفرد تعداد زیادی از شاهکارهای ادب فارسی را جان بخشیده و غزلهای بسیاری از حافظ، سعدی، عطار و مولوی را در ذهن شنوندگانش تثبیت و تفسیر کرده است. شجریان -چه بخواهیم و چه نخواهیم- درون روح هر ایرانی منزلی دارد و راح صوتاش -چه بپسندیم و چه نپسندیم- معیار آواز ایرانی است. او تذکار مشخصی است از نقش مؤثر یک هنرمند در ذهن یک ملت، به رغم خواستهها و ارادههای مسدودکننده.
◾️◾️
(۱ مهر ۱۳۱۹)
◾️◾️
محمدرضا شجریان، تنها موسیقیدان سدهی گذشته است که قاطبهی اهل ایران، یکصدا، صدای درون خود را در صدای او میجویند و میشنوند؛ با مقدار متوازن و متناسبی از هر چه در فرهنگ و هنر ایرانی میتوان سراغ کرد از خصوصیات اخلاقی و اجتماعی و صنعت و هنر و گرایشهای سیاسی. او نزد ایرانیان نزدیکترین حس است برای درک آن رویینتنیای که در متون حماسی و اسطورهای وصف شده و سیاوشوار از بزنگاههای تاریخ جان به در میبرد. استاد آوازی که پرکارترین موسیقیدان دهههای گذشته است و همیشه جانب مردم گرفته است یا مردم چنین تلقیای از جانب او درک کردهاند.
گسترهی صدایش، از پای سفرهی افطار تا صدای رسای مبارزات سیاسی مردم، در بزنگاههای تاریخی مختلف، از پیش از انقلاب تا سال ۱۳۸۸ را در بر میگیرد. تسلط بیحدش در اجرا و تراوش قطرانی از آنچه بر آواز و گاه حتا ساز در سدهی گذشته، گذشته است از حنجرهاش، او را صاحب مقامی ویژه کرده است. همنشینی با بزرگترین استادان موسیقی ایرانی و اجراهای بیشمار او با استادان بلامنازع این هنر و بهره و شناختی که او از شاگردی اینان به کف آورده، طبعآزماییاش در تجربهی شیوههای گوناگون این موسیقی از اجراهای خصوصی تا کار با ارکسترهای بزرگ، تواناییِ تثبیتِ بیانی رمانتیک در آواز ایرانی و همپایی و همراهی مردم در مناسبخوانیهایش، حضورش را برای مردمی شیفتهی چشم به یک قهرمان دوختن، آنچنان مغتنم کرده که او را به سمبلی برای ایجاد حس ایرانی بودن و مفتخر بودن از این «بودن» بدل کرده است. او پرافتخارترین هنرمند موسیقی ایرانی در کسب عناوین بینالمللی است: جایزهی یونسکو، جایزهی آقاخان، نشان صلح، نشان شوالیه، نامزدی جایزه گرمی و ...
از مشهد، زادگاهش، آواز را با تلاوت قرآن آغاز کرد، و تا ۱۳۵۰ که چهار سال از فعالیت حرفهایاش در تهران میگذشت به احترام پدرش که شاید آوازخوان شدناش را خوش نمیداشت با نام مستعار «سیاوش بیدگانی» فعالیت کرد. پیش از آن مقدمات نواختن سنتور و خوشنویسی را دنبال کرده بود و دانشسرای عالی را به اتمام رسانده بود. آشنایی او با «فرامرز پایور» نقطهی عطفی در فعالیت هنریاش رقم زد، پیش از آن، از «احمد عبادی» و «اسماعیل مهرتاش» بهره برده بود. آشناییاش با نورعلی برومند، منظر اصلی نگاهش به آواز را متحول کرد؛ «سیدحسین طاهرزاده» و تأثیرات او بر گسترش بیان در آواز ایرانی را به شکلی عملی دنبال کرد و تا حدود غیرقابلوصفی در پیشتر بردن این بیان موفق شد. اجرایی تاریخی از دستگاه «راست و پنجگاه» در ۱۳۵۴ به همراه «محمدرضا لطفی» و «ناصر فرهنگفر» در «جشن هنر شیراز» تأثیر زیادی در شناساندن تواناییها و تسلط او در آواز ایرانی به شنوندگان پرشمار موسیقی ایران در دههی پنجاه داشت. همچنین اجرای دستگاه نوا در سال ۱۳۵۶ در جشن هنر شیراز، پیوستناش به «مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی» و محشور شدن با «عبدالله دوامی»، انتشار سه مجموعه از آثارش از سوی «انتشارات رادیو تلویزیون ملی ایران»، انتشار «رباعیات خیام» ساختهی «فریدون شهبازیان» با دکلمهی «احمد شاملو» از سوی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان»، همکاری با «مؤسسهی فرهنگی هنری چاووش» و مشخصاً «محمدرضا لطفی» و پس از آن انتشار چندین آلبوم همراه «پرویز مشکاتیان» در دههی شصت که در اوج دوران کاری و پختگی آواز او صورت بست؛ او را به صدایی خاموشناشدنی، بُرّان، معترض، مسلط، روشنفکر، مردمی، آگاه و تاریخی بدل کرد. هرچند پس از آن هم آثار قابل تأملی در موسیقی ایرانی با همکاری و همّت او ساخته و منتشر شد؛ مجموعهی کنسرتهایش در اواخر دههی شصت و دههی هفتاد همراه «داریوش پیرنیاکان»، «جمشید عندلیبی» و «مرتضی اعیان» انتشار چند آلبوم تأثیرگذار با مشارکت پرویز مشکاتیان، «کامبیز روشنروان»، «محمدرضا درویشی»، «کیهان کلهر»، «داریوش طلایی»، «حسین علیزاده»، «علی حاتمی»، «مجید درخشانی» و «گروه آوا»؛ «گنبد مینا»، «جان عشاق» و «دود عود»، «آسمان عشق»، «شب، سکوت، کویر» و «دلشدگان» و همراهیاش در کنسرتهایی با «حسین علیزاده»، «کیهان کلهر» و «همایون شجریان» که نقش مؤثری در شناساندن دوبارهی او به نسل جدیدی از مشتاقاناش و همچنین معرفی تواناییهای فرزندش در آواز داشت، همه و همه او را به طرز ویژهای در مرکز توجه مشتاقان و دنبالکنندگان آواز ایرانی قرار داد. او با تسلطی مثالزدنی و با بیانی منحصربهفرد تعداد زیادی از شاهکارهای ادب فارسی را جان بخشیده و غزلهای بسیاری از حافظ، سعدی، عطار و مولوی را در ذهن شنوندگانش تثبیت و تفسیر کرده است. شجریان -چه بخواهیم و چه نخواهیم- درون روح هر ایرانی منزلی دارد و راح صوتاش -چه بپسندیم و چه نپسندیم- معیار آواز ایرانی است. او تذکار مشخصی است از نقش مؤثر یک هنرمند در ذهن یک ملت، به رغم خواستهها و ارادههای مسدودکننده.
◾️◾️
Forwarded from Noise Reviews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤 📜 پرویز مشکاتیان
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
🎵 مقدمهی «در غم» با همراهی تمبک ناصر فرهنگفر
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
🎵 مقدمهی «در غم» با همراهی تمبک ناصر فرهنگفر
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
Forwarded from Noise Reviews
👤 📜 پرویز مشکاتیان
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
◾️◾️
یکباره در سنتور سر بر کرد، رَنگ و آرایههای سنتورش بسیار توجه برانگیخت، بیآنکه شمشیری برای شیوههای دیگر از رو بسته باشد. ساز زد و ساخت و شهابوار جانش را در ردّ پُررنگی که بر آسمان هنر موسیقی انداخت، صرف کرد. جانش مصرفِ گزیدهکاریهایش در سه دههی اول زندگیاش شد. در نیشابور به دنیا آمد، و در رود جاری موسیقی خانگی شناور شد؛ پدرش، «حسن مشکاتیان»، سنتور و ویولن و سهتار مینواخت.
همراه پذیرفته شدن در دانشکدهی هنرهای زیبای تهران، خود را همپای جریان اجتماعی-هنریِ رَوندهی دههی پنجاه و کسانی چون «حسین علیزاده» و «محمدرضا لطفی» دید. از «داریوش صفوت» و «فروتن» و «هرمزی» و «دوامی» آموخت، و در جشنهای هنر شیراز همراه اعضای مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی برنامهها اجرا کرد. دوبار «جایزهی موسیقی باربد» را رُبود. وقتی «بیست قطعه برای سنتور» را منتشر کرد کمتر کسی تصور میکرد که در کمتر از یک دهه «پرویز مشکاتیان» با انتخابهایش به تأثیرگذارترین موسیقیدان دههی شصت بدل شود؛ او بههنگام خود را از سیاست کنار کشید، مهاجرت نکرد، ماند، ساخت و چندان در مهآلودترین سالهای تاریخ و هنر صدسال گذشته، هفتسال اول دههی شصت، آثار شنیدنی و جاودان تولید کرد که نامش همخانهی زنده نگهداشتن چراغ سنتور و موسیقی ایرانی، به همراه «محمدرضا شجریان» و «گروه عارف»ای که سر پا نگه داشت، شد. «برآستان جانان»، «بیداد»، «سرِّ عشق»، «نوا» و «دستان» پنجسال شوق شنیدن و ذوق را در مخاطبان موسیقی ایرانی زنده نگهداشتند و آنقدر آثار استخوانداری بودند که اگر شعلهشان نبود، شمع آن شادُروان برپا شده در دهههای چهل و پنجاه، تن به قیچیِ پولاد میداد و شاید جز آتشِ زیرِ خاکستری از آن برجا نمیماند. او نقش بهسزایی در شناساندن موسیقی ایرانی در اروپا و آمریکا ایفا کرد و با کنسرتهای درخشان و متنوعی در دههی شصت و هفتاد همراه گروه عارف و محمدرضا شجریان مخاطبین گستردهای برای آن موسیقی پدید آورد. شناخت نسبی او از ادبیات کلاسیک فارسی مایهی ساختن تصنیفهایی شنیدنی و تأثیرگذار شد همچنانکه صدای تنظیمها و گروهی که سرپرستی میکرد به تمبر و ویژگیهایش رسیده بود.
مشکاتیان هرچند زود و حسرتبار، اما با تأثیر بسیار بر جوانب مهمی از موسیقی ایرانی، چشم از جهان فروبست. بیش از هر چیز شاگردان بسیار تربیت کرد، قطعات پُرشمار ساخت و شوق و ذوق موسیقی، دغدغهی والایش بود.
◾️◾️
#آمدگان_و_رفتگان
@noisereviews
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
◾️◾️
یکباره در سنتور سر بر کرد، رَنگ و آرایههای سنتورش بسیار توجه برانگیخت، بیآنکه شمشیری برای شیوههای دیگر از رو بسته باشد. ساز زد و ساخت و شهابوار جانش را در ردّ پُررنگی که بر آسمان هنر موسیقی انداخت، صرف کرد. جانش مصرفِ گزیدهکاریهایش در سه دههی اول زندگیاش شد. در نیشابور به دنیا آمد، و در رود جاری موسیقی خانگی شناور شد؛ پدرش، «حسن مشکاتیان»، سنتور و ویولن و سهتار مینواخت.
همراه پذیرفته شدن در دانشکدهی هنرهای زیبای تهران، خود را همپای جریان اجتماعی-هنریِ رَوندهی دههی پنجاه و کسانی چون «حسین علیزاده» و «محمدرضا لطفی» دید. از «داریوش صفوت» و «فروتن» و «هرمزی» و «دوامی» آموخت، و در جشنهای هنر شیراز همراه اعضای مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی برنامهها اجرا کرد. دوبار «جایزهی موسیقی باربد» را رُبود. وقتی «بیست قطعه برای سنتور» را منتشر کرد کمتر کسی تصور میکرد که در کمتر از یک دهه «پرویز مشکاتیان» با انتخابهایش به تأثیرگذارترین موسیقیدان دههی شصت بدل شود؛ او بههنگام خود را از سیاست کنار کشید، مهاجرت نکرد، ماند، ساخت و چندان در مهآلودترین سالهای تاریخ و هنر صدسال گذشته، هفتسال اول دههی شصت، آثار شنیدنی و جاودان تولید کرد که نامش همخانهی زنده نگهداشتن چراغ سنتور و موسیقی ایرانی، به همراه «محمدرضا شجریان» و «گروه عارف»ای که سر پا نگه داشت، شد. «برآستان جانان»، «بیداد»، «سرِّ عشق»، «نوا» و «دستان» پنجسال شوق شنیدن و ذوق را در مخاطبان موسیقی ایرانی زنده نگهداشتند و آنقدر آثار استخوانداری بودند که اگر شعلهشان نبود، شمع آن شادُروان برپا شده در دهههای چهل و پنجاه، تن به قیچیِ پولاد میداد و شاید جز آتشِ زیرِ خاکستری از آن برجا نمیماند. او نقش بهسزایی در شناساندن موسیقی ایرانی در اروپا و آمریکا ایفا کرد و با کنسرتهای درخشان و متنوعی در دههی شصت و هفتاد همراه گروه عارف و محمدرضا شجریان مخاطبین گستردهای برای آن موسیقی پدید آورد. شناخت نسبی او از ادبیات کلاسیک فارسی مایهی ساختن تصنیفهایی شنیدنی و تأثیرگذار شد همچنانکه صدای تنظیمها و گروهی که سرپرستی میکرد به تمبر و ویژگیهایش رسیده بود.
مشکاتیان هرچند زود و حسرتبار، اما با تأثیر بسیار بر جوانب مهمی از موسیقی ایرانی، چشم از جهان فروبست. بیش از هر چیز شاگردان بسیار تربیت کرد، قطعات پُرشمار ساخت و شوق و ذوق موسیقی، دغدغهی والایش بود.
◾️◾️
#آمدگان_و_رفتگان
@noisereviews
آموزشگاه موسیقی چند مضراب
Video
بعد از اتمام نسخههای فیزیکی از این پس تنها از طریق بیپتیونز و لینک زیر میتوانید به طور قانونی آلبوم نقطهی دف را تهیه کنید.
این اثر با نگاهی به
میراث موسیقی قلندری و صوفیانه از چهار جغرافیای متفاوت:
*سوریه و تونس(سماع سوری)
*عربستان و عمان(سماع صحاری)
*عراق(سماع بغدادی)
*کردستان ایران(سماع سنه)
مایهی پیوستگی این چند حوزه را به گوش میرساند.
حوزهی ریتمیکی که در این اثر شنیده می شود، از ریتم های آیین زار در جنوب ایران، ریتم های موسیقی بومی اعراب آبادان، و موسیقی شادمانی جنوب موسوم به «بندری» وام گرفته شده.
https://beeptunes.com/album/564237610/%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%AF%D9%81
این اثر با نگاهی به
میراث موسیقی قلندری و صوفیانه از چهار جغرافیای متفاوت:
*سوریه و تونس(سماع سوری)
*عربستان و عمان(سماع صحاری)
*عراق(سماع بغدادی)
*کردستان ایران(سماع سنه)
مایهی پیوستگی این چند حوزه را به گوش میرساند.
حوزهی ریتمیکی که در این اثر شنیده می شود، از ریتم های آیین زار در جنوب ایران، ریتم های موسیقی بومی اعراب آبادان، و موسیقی شادمانی جنوب موسوم به «بندری» وام گرفته شده.
https://beeptunes.com/album/564237610/%D9%86%D9%82%D8%B7%D9%87-%D8%AF%D9%81
بیپ تونز
دانلود آلبوم نقطه دف نبیل یوسف شریداوی + کیفیت 128 و 320
دانلود آلبوم نبیل یوسف شریداوی به نام نقطه دف با کیفیت بالا (128 و 320) و mp3 با لینک مستقیم. به همراه متن ترانه ها و پخش آنلاین. دانلود تکی و یکجا
Forwarded from Noise Reviews
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
👤 📜 پرویز مشکاتیان
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
🎵 مقدمهی «در غم» با همراهی تمبک ناصر فرهنگفر
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
🎵 مقدمهی «در غم» با همراهی تمبک ناصر فرهنگفر
#آمدگان_و_رفتگان
کانال تلگرام نویز👇🏻
🔗http://goo.gl/Epcd1b
Forwarded from Noise Reviews
👤 📜 پرویز مشکاتیان
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
◾️◾️
یکباره در سنتور سر بر کرد، رَنگ و آرایههای سنتورش بسیار توجه برانگیخت، بیآنکه شمشیری برای شیوههای دیگر از رو بسته باشد. ساز زد و ساخت و شهابوار جانش را در ردّ پُررنگی که بر آسمان هنر موسیقی انداخت، صرف کرد. جانش مصرفِ گزیدهکاریهایش در سه دههی اول زندگیاش شد. در نیشابور به دنیا آمد، و در رود جاری موسیقی خانگی شناور شد؛ پدرش، «حسن مشکاتیان»، سنتور و ویولن و سهتار مینواخت.
همراه پذیرفته شدن در دانشکدهی هنرهای زیبای تهران، خود را همپای جریان اجتماعی-هنریِ رَوندهی دههی پنجاه و کسانی چون «حسین علیزاده» و «محمدرضا لطفی» دید. از «داریوش صفوت» و «فروتن» و «هرمزی» و «دوامی» آموخت، و در جشنهای هنر شیراز همراه اعضای مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی برنامهها اجرا کرد. دوبار «جایزهی موسیقی باربد» را رُبود. وقتی «بیست قطعه برای سنتور» را منتشر کرد کمتر کسی تصور میکرد که در کمتر از یک دهه «پرویز مشکاتیان» با انتخابهایش به تأثیرگذارترین موسیقیدان دههی شصت بدل شود؛ او بههنگام خود را از سیاست کنار کشید، مهاجرت نکرد، ماند، ساخت و چندان در مهآلودترین سالهای تاریخ و هنر صدسال گذشته، هفتسال اول دههی شصت، آثار شنیدنی و جاودان تولید کرد که نامش همخانهی زنده نگهداشتن چراغ سنتور و موسیقی ایرانی، به همراه «محمدرضا شجریان» و «گروه عارف»ای که سر پا نگه داشت، شد. «برآستان جانان»، «بیداد»، «سرِّ عشق»، «نوا» و «دستان» پنجسال شوق شنیدن و ذوق را در مخاطبان موسیقی ایرانی زنده نگهداشتند و آنقدر آثار استخوانداری بودند که اگر شعلهشان نبود، شمع آن شادُروان برپا شده در دهههای چهل و پنجاه، تن به قیچیِ پولاد میداد و شاید جز آتشِ زیرِ خاکستری از آن برجا نمیماند. او نقش بهسزایی در شناساندن موسیقی ایرانی در اروپا و آمریکا ایفا کرد و با کنسرتهای درخشان و متنوعی در دههی شصت و هفتاد همراه گروه عارف و محمدرضا شجریان مخاطبین گستردهای برای آن موسیقی پدید آورد. شناخت نسبی او از ادبیات کلاسیک فارسی مایهی ساختن تصنیفهایی شنیدنی و تأثیرگذار شد همچنانکه صدای تنظیمها و گروهی که سرپرستی میکرد به تمبر و ویژگیهایش رسیده بود.
مشکاتیان هرچند زود و حسرتبار، اما با تأثیر بسیار بر جوانب مهمی از موسیقی ایرانی، چشم از جهان فروبست. بیش از هر چیز شاگردان بسیار تربیت کرد، قطعات پُرشمار ساخت و شوق و ذوق موسیقی، دغدغهی والایش بود.
◾️◾️
#آمدگان_و_رفتگان
@noisereviews
(۲۴ اردیبهشت ۱۳۳۴ - ۳۰ شهریور ۱۳۸۸)
◾️◾️
یکباره در سنتور سر بر کرد، رَنگ و آرایههای سنتورش بسیار توجه برانگیخت، بیآنکه شمشیری برای شیوههای دیگر از رو بسته باشد. ساز زد و ساخت و شهابوار جانش را در ردّ پُررنگی که بر آسمان هنر موسیقی انداخت، صرف کرد. جانش مصرفِ گزیدهکاریهایش در سه دههی اول زندگیاش شد. در نیشابور به دنیا آمد، و در رود جاری موسیقی خانگی شناور شد؛ پدرش، «حسن مشکاتیان»، سنتور و ویولن و سهتار مینواخت.
همراه پذیرفته شدن در دانشکدهی هنرهای زیبای تهران، خود را همپای جریان اجتماعی-هنریِ رَوندهی دههی پنجاه و کسانی چون «حسین علیزاده» و «محمدرضا لطفی» دید. از «داریوش صفوت» و «فروتن» و «هرمزی» و «دوامی» آموخت، و در جشنهای هنر شیراز همراه اعضای مرکز حفظ و اشاعهی موسیقی ایرانی برنامهها اجرا کرد. دوبار «جایزهی موسیقی باربد» را رُبود. وقتی «بیست قطعه برای سنتور» را منتشر کرد کمتر کسی تصور میکرد که در کمتر از یک دهه «پرویز مشکاتیان» با انتخابهایش به تأثیرگذارترین موسیقیدان دههی شصت بدل شود؛ او بههنگام خود را از سیاست کنار کشید، مهاجرت نکرد، ماند، ساخت و چندان در مهآلودترین سالهای تاریخ و هنر صدسال گذشته، هفتسال اول دههی شصت، آثار شنیدنی و جاودان تولید کرد که نامش همخانهی زنده نگهداشتن چراغ سنتور و موسیقی ایرانی، به همراه «محمدرضا شجریان» و «گروه عارف»ای که سر پا نگه داشت، شد. «برآستان جانان»، «بیداد»، «سرِّ عشق»، «نوا» و «دستان» پنجسال شوق شنیدن و ذوق را در مخاطبان موسیقی ایرانی زنده نگهداشتند و آنقدر آثار استخوانداری بودند که اگر شعلهشان نبود، شمع آن شادُروان برپا شده در دهههای چهل و پنجاه، تن به قیچیِ پولاد میداد و شاید جز آتشِ زیرِ خاکستری از آن برجا نمیماند. او نقش بهسزایی در شناساندن موسیقی ایرانی در اروپا و آمریکا ایفا کرد و با کنسرتهای درخشان و متنوعی در دههی شصت و هفتاد همراه گروه عارف و محمدرضا شجریان مخاطبین گستردهای برای آن موسیقی پدید آورد. شناخت نسبی او از ادبیات کلاسیک فارسی مایهی ساختن تصنیفهایی شنیدنی و تأثیرگذار شد همچنانکه صدای تنظیمها و گروهی که سرپرستی میکرد به تمبر و ویژگیهایش رسیده بود.
مشکاتیان هرچند زود و حسرتبار، اما با تأثیر بسیار بر جوانب مهمی از موسیقی ایرانی، چشم از جهان فروبست. بیش از هر چیز شاگردان بسیار تربیت کرد، قطعات پُرشمار ساخت و شوق و ذوق موسیقی، دغدغهی والایش بود.
◾️◾️
#آمدگان_و_رفتگان
@noisereviews
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 11 months. If it remains inactive in the next 9 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
The account of the user that owns this channel has been inactive for the last 5 months. If it remains inactive in the next 28 days, that account will self-destruct and this channel may no longer have an owner.
The owner of this channel has been inactive for the last 5 months. If they remain inactive for the next 29 days, they may lose their account and admin rights in this channel. The channel will remain accessible for all users.
The owner of this channel has been inactive for the last 5 months. If they remain inactive for the next 17 days, they may lose their account and admin rights in this channel. The channel will remain accessible for all users.
The owner of this channel has been inactive for the last 5 months. If they remain inactive for the next 7 days, they may lose their account and admin rights in this channel. The channel will remain accessible for all users.