همياران نيكوكار جوان🤝
48 subscribers
1.6K photos
363 videos
9 files
468 links
آیدی ارتباط با مدیر کانال همیاران نیکوکار جوان:👇🏻👇🏻

https://telegram.me/Hamyaranenikokarejavan1
Download Telegram
Forwarded from پارازیت
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 این پسر دهه هفتادی، پول‌هایش را در همدان خرج کودکان بی‌سرپرست می‌کند


@Parasitte |
پارازیت👁‍🗨🎭
‏عروسک‌های بستری!🥺

این تصویر از بخش‌مراقبت‌های ویژه کودکان کرونایی در اهواز است.
تعداد نوزادان و کودکان مبتلا به کرونا در خوزستان و موارد بستری در بخش‌های ویژه رو به افزایش است.
کرونا با دنیا کودکانه بچه‌ها خیلی بی رحم‌تر از قبل است...
به خاطر این بچه‌های معصوم رعایت کنیم...🙏

🆔 @GizmizTel 💯
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔅‏انيميشن فوق العاده تأمل برانگيز ! گاهی وقتها میتونی با کوچکترین حرکت زندگیت رو زیبا کنی! «دستت رو از جيبت دربياور» !

🔅آن کس که بهشت را روی زمین نیافته است،
در آسمان نیز نخواهد یافت.
اقامتگاهِ خدا، جنب خانهٔ ماست،
و اثاثِ خانهٔ او عشق است.

🔅انیمیشنی که انسانیت ما رو تعقیب میکنه👌

🆔 @GizmizTel 💯
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بهار بهانه ایست برای
بهاری شدن دل
و من این بهانه را با
هزاران خاطره ای خوش
پیشکش میکنم به خانه گرم وجودتون
سالتون پر از عشق و سلامتی و شـادی

عـیدتـون مـبـارک

سعید چاوشی اکبری
Forwarded from ژن خوب
سیما رئیسی دختر نابینای بلوچ است که این روزها به او لقب چشم‌ و‌ چراغ چابهار گفته میشود، ایشان با عصای‌سفیدی در دست، سواحل دریا را قدم میزند و زباله‌ جمع‌آوری می کند👏
۲۲ آوریل مصادف است با روز جهانی زمین پاک

👁‍🗨👁‍🗨👁‍🗨
@zhenekhoub
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سرود ای معلم اجرا شعر و آهنگ توسط فریبا عزتپور مددجوی آسایشگاه کهریزک
🔹روایت جالب مادر دختر ۴ ساله از اقدام زیبای یک آتش نشان

🔸چند شب پیش دختر چهار ساله من انگشتش تو سوراخ در سماور گیر کرد و در نیومد و به آتش نشانی زنگ زدم. چهار نفر اومدن و خودشونم به اورژانس زنگ زده بودن و دو نفر هم از اورژانس اومدن. انقدر به فکر دخترم و اینکه نترسه بودن که دوساعت کامل کارشون طول کشید، کاری که میشد در یه ربع تموم کرد ولی نمیخواستن بچه بترسه و گریه کنه. انقدر درحال کار با دخترم صحبت کردند، با دخترم شعر خوندن، آواز خوندن که بچه چهار ساله با اعتماد کامل راحت نشست و گذاشت کارشون رو انجام بدن. در حين کار یکی از آتش نشانها گفت جایزه چی میخوای و دخترم گفت دوتا «پفیلا» یکی برای من یکی برای داداشم. دو روز بعد در کمال ناباوری همون آتش نشان زنگ زد و گفت نادیا خونست جایزشو براش بیارم؟