عباس آخوندی
4.19K subscribers
113 photos
110 videos
1 file
547 links
‌‌‌‌‏استاد دانشگاه تهران،
‌‏فعال سیاسی در حوزه تمدن ایران‌شهری

ℹ️گفتگو، تبادل نظر و ارتباط مستقیم
@AbbasAkhoundiDiscussion

ℹ️سایت
AbbasAkhoundi.ir

ℹ️توییتر
twitter.com/AkhoundiAbbas

ℹ️اینستاگرام
instagram.com/dr.AbbasAkhoundi
Download Telegram
ابتذال امر به معروف و نهی از منکر حکومتی

چندی پیش در یادداشتی نوشتم که حکومت می‌تواند تنها مجری قانون باشد و نه حکم شرع. حوزه نیز باید از دولت اجرای قانون به مفهوم اراده‌ی عمومی و نه قانون به مثابه‌ی اراده‌های خاص را مطالبه کند. جابجایی این دو مفهوم مفهوم امر به معروف در جامعه را به این ابتذال کشیده‌است.
https://t.me/AbbasAkhoundi/1008
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ماه رمضان و شرک‌آلودگی جامعه

سلام دوستان

حلول ماه رمضان را تبریک می‌گویم
این روزها همواره با خود این دعا را زمزمه می‌کنم:

خدایا دلم را از آلودگی‌های غفلت، دورویی، شرک، شهرت‌طلبی و تزویر پاک گردان.

واقعیت آن است که از منظر دینی، جامعه به شکل کم‌سابقه‌ای شرک‌آلود شده‌است و ظلمی برتر از شرک در درگاه الهی وجود ندارد. هر گناهی مشمول غفران الهی می‌شود جز شرک.
باشد که در ماه بهار قران به توحید روی آوریم.
قصیدۀ غوک‌نامه از محمدرضا شفیعی کدکنی

امروز به‌طور اتفاقی به این شعر از استاد شفیعی کدکنی برخوردم. به سبب غمی که همگان در دل انباشته داریم، دریغم آمد که از راه غمگساری با شما در میان نگذارم. باشد که به قول مولانا بتوانیم سینه‌ها را هفت‌آب بشوییم.

گفته می‌شود این شعر در دهۀ 40 سروده شده است، اما... جان‌مایه‌ی شعر از درد امروزمان سخن می‌گوید.

و اما متن کامل شعر:

ای غوک‌ها که موجْ برآشفته خواب‌تان
و افکنده در تلاطمِ شطِّ شتاب‌تان

خوش یافتید این خزۀ سبز را پناه
روزی دو، گر امان بدهد آفتاب‌تان

دم از زلال خضر زنید و مسلّم است
کز این لجن‌کده‌ست همه نان و آب‌تان

بی‌شرم‌تر ز جمع شمایان نیافرید
ایزد که آفرید برای عذاب‌تان

کوتاه‌بین و تنگ‌نظر، گرچه چشم‌ها
از کاسه‌خانه جَسته برون چون حباب‌تان

در خاک رنگ خاکی و در سبزه سبزرنگ
رنگِ محیط بوده، هماره، مآب‌تان

از بیخ گوش نعره‌زنانید و گوش خلق
کر شد ازین مُکابرۀ بی‌حساب‌تان

یک شب نشد کز این همه بی‌داد بس کنید
وین سیم بگسلد ز چُگور و رَباب‌تان

تسبیح ایزد است به پندار عامیان
آن شوم‌ْشیونِ چو نَعیب غُراب‌تان

هنگام قول، آمرِ معروف و در عمل
از هیچ مُنکَری نبود اجتناب‌تان

بسیار ازین نفير نفسگیرتان گذشت
کو افعی‌ای که نعره زند در جواب‌تان

داند جهان که در همۀ عمر بوده است
روزی ز بال پشّه و خون ذُباب‌تان

جز جیغ و ویغ و شیون و فریاد و همهمه
کاری دگر نیامده از شیخ و شاب‌تان

تکرار یک ترانه و یک شوم‌ْنوحه است
سر تا به سر تمامِ سطورِ کتاب‌تان

چون است و چون که از دل گندابۀ قرون
ناگه گرفته است تب انقلاب‌تان؟

وز ژاژِ ژنده، خنده به خورشید می‌زند
شمع تمام‌ْکاستۀ نیمتاب‌تان

مانا گمان برید که ایزد به فضل خویش
کرده‌ست بهر فتح جهان انتخاب‌تان

یا خود زمان و گردش افلاک کرده است
بر جملۀ ممالک مالکْ‌رِقاب‌تان

گر جمع «مادران به خطا»، نام‌تان نهیم
هرگز نکرده‌ایم خطا در خطاب‌تان

نی اصل‌تان به‌قاعده، نی نسل‌تان درست
دانسته نیست سلسلۀ انتساب‌تان

جز این حقیقتی که یکی ابر جادُوی
آورد و برفشاند بر این خاک و آب‌تان

پروردتان به نم‌نم بارانِ خویشتن
تا برگذشت حد نصیب از نصاب‌تان

این آبگیر گند که آبشخور شماست
وین سان بوَد به کام ایاب و ذهاب‌تان

سیلی دمنده بود ز کهسار خشم خلق
کاین‌گونه گشته بسترِ آرام و خواب‌تان

تسبیح‌تان دعای بقای لجن‌کده‌ست
بادا که این دعا نشود مستجاب‌تان

ای مشت چَنگلوک زمین‌گیرِ پشّه‌خوار
شرم‌آور است دعوی اوج عقاب‌تان

گاهی درون خشکی و گاهی درون آب
تا چند ازین دوزیستنِ کامیاب‌تان؟

چون صبح روشن است که خواهد ز دست رفت
فردا، عنانِ دولتِ پا در رکاب‌تان

چندان که آفتاب تموزی شود پدید
این جلبکان سبز نگردد حجاب‌تان

این آبگیر عرصۀ این جنگ و دار و گیر
گردد بخار و سر دهد اندر سراب‌تان

و آنگاه، دیوْبادِ دمانی رسد ز راه
بِپْراکَنَد به هر طرفی با شتاب‌تان

وز یال دیوْباد درافتید و در زمان
بینم خموش و خسته و خرد و خراب‌تان

وین غوك‌جامه‌های چو دستارِ تازیان
یک یک شود به گردنِ نازک طناب‌تان

وان مار را گمارَد ایزد که بِشْکَرَد
آسودگی‌طلبْ تنِ خوش خورد و خواب‌تان

وز چشم مار رو به خموشی نهید و مار
باری درین مُجاوَبه سازد مُجاب‌تان

نک خواب‌تان به پهنۀ مرداب نیم‌شب
خوش باد تا سحر بدمد آفتاب‌تان

با این همه گزند که دیدیم دلخوشیم
تا بو که خلق درنگرد بی‌نقاب‌تان.

محمدرضا شفیعی کدکنی
از مجموعۀ شعر طفلی به نام شادی، دفترِ «زیر همین آسمان و روی همین خاک»، انتشارات سخن، چاپ ۱۳۹۹.
🔵بازخوانی مساله‌ی ایران، فلسطین و امنیّت منطقه‌ی خلیج فارس:
ضرورتِ تغییر انگاره‌ی کلی

🖋عباس آخوندی، اسفندماه 1402
🔻نکته‌ی کانونی این نوشته این است که ملّت‌های منطقه‌های خلیج فارس از جمله ایران و سایر کشورهای عرب منطقه، غرب آسیا و شمال آفریقا هم‌چون سایر ملّت‌ها تمنای رشد و توسعه دارند و این امر تنها از رهگذر ثبات و امنیّت پایدار در منطقه قابل تحقق است. فراتر آن‌که زمان و زمانه تغییر یافته‌است. لذا، دیگر قواعد دوران جنگ سرد و هم‌چنین، خاطرات تاریخی ملت‌های مسلمان منطقه، کارکرد پیشین را خود را در شکل‌دهی گروه‌های دوستی و دشمنی ندارند.

🔻موضوع این مقاله مساله بسیار مهمی است که بر زندگی همه ما ایرانیان و مردمان منطقه به‌ویژه با رویکرد ج.ا. اثر می‌گذارد. در عینِ حال بسیار سنگین و حوصله‌سربر است. لذا، تنها به کار کسانی می‌خورد که صبر و شکیبایی پرداختن به مساله‌ای چندوجهی، چالشی و مناقشه‌آمیز را داشته باشند.

🔻به گمان نویسنده، منطقه در حال زایش نظم جدیدی است که باید سایر جریان‌ها و ملّت‌ها را در اندازه‌ی واقعی‌شان؛ از جمله جریان مقاومت و شبکه‌های اجتماعی فراملّی آن، ایران و حوزه‌ی تمدنی آن، ملّت فلسطین، عراق، یمن و افغانستان را در این نظم دخالت دهد. و فراتر آن‌که باید مبنای نظم را به‌جای اتکای صِرف به تهدید و جنگ بر رقابت سازنده و همکاری بگذارد.

🔻مهم این است که در فراگرد تاریخی‌ای که در میانه‌ی آن‌ایم، ایران به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای و یک دولت-ملّت تاریخی و مستقل باید این پیش‌آگاهی از نظم در حالِ گذار منطقه را داشته‌باشد و در شکل‌دهی آینده‌ی خود و نظم پایدار منطقه نقش توسعه‌ای مثبت و فعالی ایفا کند. نقش مقاومتی و آرمان‌گرایانه کفایت نمی‌کند. و گرنه، عامل‌های شکل‌دهنده‌ی وضعیت پیش از 7 اکتبر از میان نرفته‌اند. تنها تضعیف شده‌اند. ایران باید به این درک تاریخی برسد که امنیت، رفاه و توسعه‌ی ایران تنها در چارچوب یک نظم جهانی و منطقه‌ای قابل تحقق است. نکته‌ی کانونی این نوشته توجه به همین امر پسین و نوع هدف‌گذاریِ قابل تحقق است.

🔻این مقاله طولانی در پی آن است که نگاه به امنیت منطقه خلیج فارس و موقعیت ایران در آن را مورد بازخوانی استراتژیک قرار دهد و از چارچوب نگاه‌های کلیشه‌ای جاری بیرون آید و یک چارچوب بسیار کلی دیگری را در میان بگذارد.

🔻پیشنهاد این قلم، بنیان نهادن یک نظم امنیّتی چندلایه‌ای منطقه‌ای در چارچوب امنیّت بین‌المللی است. بنای این نظم بر شالوده‌ای است که تردید در حمایت کورِ غرب از اسرائیل و استحاله‌ی ماهیتی اسرائیل به یک دولت سکولار را در درازمدت ممکن می‌داند. این ترتیبات در لایه‌ی نخست که منطقه‌ای است، مبتنی بر همکاری/رقابت با کشورهای منطقه است. در لایه‌ی دوم برقراری روابط استراتژیک بر مبنای همکاری/رقابت با اتحادیه اروپا که روابط بین‌المللی اعلامی خود را بر شالوده‌ی هنجاری حقوقِ بشر بنیان نهاده ‌است و هم‌چنین چین و روسیه در حوزه‌ی سیاسی و اقتصادی است. در حلقه‌ی سوم و در صورت تحقق دو لایه‌ی نخست باید در اندیشه‌ی همکاری/رقابت، مدیریت تنش و در نهایت ترک منازعه‌ی نظامی با امریکا نیز بود.

🔻برای خواندن متن کامل مقاله به لینک زیر مراجعه کنید.
https://vrgl.ir/fJo0r
نوروز به مثابه آفرینش دوباره

با سلام‌ و شادباش به تمام کسانی که نوروز را گرامی می‌دارند.

نوروز نشان هویت ما هست. با نوروز زندگی ما معنی پیدا می‌کند. نوروز به حرکت ستارگان معنایی فراتر از چرخش کائنات می‌دهد و زمان مفهومی به مثابه‌ی آفرینش تازه و بازتولید معرفت ما از هستی می‌دهد. تنها در این دستگاه معرفتی است که نوروز می‌تواند مبارک باشد و سرچشمه خلق امید باشد و گرنه چه تفاوتی با پیش از آن دارد؟
به‌هم بیاییم و با خود بیندیشیم که چه فضایی را می‌توانیم خلق کنیم. 
#حکومت_قانون
#ایده‌ی_ایران
#مشروطه
Forwarded from زبان و فرهنگ (سامان سامنی)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#سخنرانی
فایل تصویری مراسم رونمایی از کتاب «اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی ایران».

سخنران:
👤دکتر عباس آخوندی، استادیار گروه مطالعات آمریکا در دانشگاه تهران.

مکان: خانه اندیشمندان علوم انسانی.
زمان: 16 دی 1399.
@Langture
🔵عید فطر و جامعه‌ی شرک‌آلود

🖋عباس آخوندی، 24فروردین1403
🔻می‌خواستم به مناسبت ایام، مطلبی در باره جان‌مایه عید فطر که توحید و اجتناب از شرک است بنویسم، که یادداشت زیر از رهگذر دوستی به‌دستم رسید. مدت‌ها است، هر گاه از منظر دینی به حامعه‌ی ایران نگاه می‌کنم اثار شرک را همه‌جا می‌بینم و این بسیار آزارم می‌دهد.
🔻به گفته قران کریم: اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿۳۱﴾. اينان دانشمندان و راهبان خود و مسيح پسر مريم را به جاى خدا به الوهيت گرفتند با آنكه مامور نبودند جز اينكه خدايى يگانه را بپرستند كه هيچ معبودى جز او نيست، منزه است او از آنچه [با وى] شريك مى‏ گردانند.
🔻بی‌گمان، پرِ خود را نیز در میان می‌بینم و در پی تطهیر خود نیستم. از این رو نیز به خدا پناه می‌برم. حالیا، نوشتن یادداشت را به‌عهده تعویق می‌اندازم و یادداشت آقای سید محمود صدری عزیز را انتشار می‌دهم. البته این به‌معنی توافق با تمام مدعای آن نیست. خوانندگان در باره شواهدی که ایشان می‌آورند خود باید به تحقیق بپردازند. لیکن، جان‌مایه نوشته که برآمدن اشعری‌گری در ایران و جهان اسلام است شایسته تامل چندباره است. به آن بیندیشیم.

🔲دفن دین واقعی و برآمدن اسلام سیاسی و رسالت روشنفکران
✍️سید محمود صدری
از صدر اسلام تا به امروز ماجراهای فلسفی در جهان اسلام ظهور و بروز زیادی داشته‌است. در این رابطه نکات مهمی وجود دارد که تامل در آن، می‌تواند مسیردرست و سازنده‌ای که هدف شارع بوده را روشن و سدی در برابر اهداف منحرفان و فریبکاران شود. این مطلب مطول‌تر از یک مقاله و نوشته در فضای مجازی است که از این بابت پیشاپیش عذر و پوزش را بپذیرید.
۱
اندیشه‌ها وتفکرات و یا ماجراهای فلسفی و فکری که در جهان اسلام روی داده ریشه در عوامل چند داشته‌است.
اولین عامل در اختلاف اندیشه‌ها، برداشت انسانها از یک مکتب است. عالمان و پیروان یک مکتب به اندازه فهم و درک خود از آن برداشت دارند و چون تفاوت دانش و درک، یک امر طبیعی‌ است ازاین‌رو، متفاوت اندیشیدن در یک مکتب و در تاریخ تفکرات، منطبق با ماهیت و ذات وخلقت انسان می‌باشد و امری غیر معمول نیست.
دومین عامل، شرایط سیاسی و اجتماعی و فضای فرهنگی ست که در تفاوت برداشت‌های انسان موثر می‌باشد.
سومین عامل در تفاوت اندیشه‌ها واختلاف فکرها، ریشه در منافع فردی و گروهی و سیاسی و مادی و قدرت دارد.
روشن است که عوامل دوم و سوم می‌تواند خطرناک و مخرب و برای جوامع مضر و خسارت‌بار باشد.
۲
یکی از گرایشات قوی و یا اصلی‌ترین تفکر در جهان اسلام، اشعری‌گری است که امروزه نیز وجه غالب در بین علمای دین و حوزه‌ها و طلاب می‌باشد. اشعری‌گری و یا تمسک به ظواهر دین و چشم‌پوشی از مبنا و اصول آن و تعطیلی خرد در برابر ظواهر شرع، از شدت و ضعف برخوردار و دارای دامنه وسیعی است. اینکه گفته‌ شد اشعری‌گری دارای طیف و دامنه وسیع است به این دلیل می‌باشد که خوارج، تکفیریان، سلفیان، وهابیان و تقریبا تمام عالمان اهل سنت و اکثریت علمای شیعه را شامل می‌شود و این گروه‌ها و دستجات در دائره و قالب این تفکر جای دارند.
بعنوان نمونه ابن‌تیمیه برای اصالت دادن به ظواهر دین و نفی هرگونه عقل‌گرائی می‌گوید دو نوع عقل وجود دارد. عقلی که دین را بر می‌گزیند و تشخیص می‌دهد که وحی یک امر درست و صحیح می‌باشد. این عقل وظیفه ذاتی خود را به انجام رسانده‌است. عقل دوم بعد از این انتخاب کارها را باید بدست دین بسپارد و همه آنچه که در آن است را قبول کند. اینجا دیگر عقل دوم تحت امر و دستورات است و کاربردی بجز تبعیت ندارد.
ابن‌تیمیه برای آنکه عقل را در تشخیص روایات و مسائل دینی کنار بگذارد به این انحراف و تعریف دو عقل دست یازیده‌است. ایشان اگر عقل اول را هم قبول می‌کند چون به آن نیاز دارد. ابن‌تیمیه چنانچه عقل اول را کنار می‌گذاشت در توجیه پذیرش دین مشکل پیدا می‌نمود. چرا که دین برای انسان‌ها آمده و حیوانات که فاقد عقل هستند از آن دور می‌باشند و این انسان است که بوسیله خرد آن‌را قبول می‌کند. در واقع ابن‌تیمیه برای توجیه تفکر اشعریت حتی با عقل نیز بازی می‌کند و برای آن به یک تفسیر به اصطلاح فلسفی اما کاملا بی‌پایه و بی‌منطق قائل می‌شود.

متن کامل را در این لینک ببینید: https://vrgl.ir/bdpT9
🔲زمان دیپلماسی است، نه جنگ
فضا را سرد کنید. گرم نکنید

🖋عباس آخوندی، 29فروردین1403

این چند جمله را برای ثبت در تاریخ می نویسم. و با امید آن‌که با عقل سردِ سرد، دور از هیجان و با تدبیر مقامات تصمیم‌گیر امکان گریز از درگیری در جنگ فراهم شود.

1- در این موقعیت از تاریخ ایران باید به شدت نگران نفوذ سرویس‌ها و آشفته‌سازی فضا بود. فکر نکنیم، فضای هیجانی موجود، لزوما متضمن منافع ملی است. عقل سرد و تدبیر بر هیجان ارجحیت دارد.

2- عنوان حمله ایران به تاسیسات نظامی اسرائیل، تنبیه، دفاع از حیثیت ملی ایران، بازدارندگی و تمام بود. استحاله از این وضعیت به یک وضعیت جنگی و حماسی سم مهلک سیاست ایران در این مقطع است.


3- خط تبلیغی ایران باید این باشد که ما آنجا که لازم بود توانمان را نشان دهیم، دادیم. حالا همانند یک پیروز باید از صحنه بیرون بیاییم. نه آن‌که در صحنه بمانیم و ندای هل من مبارز سر دهیم. ما باید در اوج، از صحنه خارج شویم. ماندن ما در میدان ما را از اوج به زیر خواهد کشید.

4- سیاست تبلیغی ایران باید این باشد که ما تا آخرین لحظه طرفدار دیپلماسی هستیم و به آن وفادار خواهم ماند. البته که هوشیاری خود را برای دفاع از سرزمین ایران حفظ خواهیم کرد و برای آن جان‌فشانی خواهیم نمود. اینکه وزارتخارجه ما بگوید زمان پاسخ‌گویی ما به لحظه کاهش یافته است، این عین بی‌سیاستی است. هیچ کس در منازعه دست خود را رو نمی کند و برای خود پیشاپیش مشکل ایجاد نمی‌کند. او باید بگوید ما امیدواریم که تمام کشورهای جهان راه دیپلماسی را در پیش بگیرند. ایران باید تاکید کند که آماده مذاکره در تمام سطوح و با تمام کشورهای جهان و سازمان ملل برای استقرار امنیت در جهان و منطقه است.


5- من از مقاله‌ای که امروز بایدن تحت "عنوان لحظه حقیقت اوکراین و اسرائیل" انتشار داد، اتخاذ یک سیاست سه مرحله‌ای را استنباط می‌کنم. مرحله اول مخالفت با تشدید جنگ، مرحله دوم اجازه درگیری و به قول خودشان دفاع از خود به اسرائیل و مرحله سوم ایجاد اجماع جهانی و منطقه‌ای برای یک نوع تحریم همه‌جانبه علیه توانمندی دفاعی ایران است. البته این روش سیاسی بایدن در درگیری‌های قبلی هم بوده‌است. در این مورد نیز به همین نوع عمل می‌کند و اینک در مرحه دوم به مفهوم رفع منع است. در مرحله بعدی وارد فرایند اجماع‌سازی علیه ایران خواهد شد. قطعا در این مرحله همه‌ی کشورهای منطقه به او خواهند پیوست. این را از موضع‌گیری وزرای خارجه انگلستان و آلمان در روز جاری نیز می‌توان فهمید. روسیه و چین نیز در یک فرایند زمان‌بر؛ تاکید می‌کنم زمان‌بر و نه فوری و در موقعیت‌هایی که ساخته خواهد شد با آن موافقت خواهند کرد و یا دستِ‌کم مخالفت نخواهند نمود. بنابراین، از قضا سیاست ما در برابر تجاوز مجدد اسرائیل باید خویشتنداری و احاله آن به موقعیت‌های دیگر و پاسخ‌های غیرمستقیم باشد. ما باید فضا را سرد کنیم. گرم نکنیم. گرم کردن فضا عین خواسته اسرائیل است. ‌
🔵به رایی لشکری را بشکنی پشت/ به شمشیری یکی تا ده توان کشت

🖋عباس آخوندی، 31/فروردین/1403
🔻امروز داشتم پادکست جلسه چهاردهم نقل و روایت خسرو و شیرین حکیم نظامی گنجوی به روایت استاد ساعد باقری را گوش می‌کردم که با ابیات زیر آغاز می‌شد. خانم معینی می‌خواند و چه خوب می‌خواند تا رسید به بیتی که در صدر گذاشتم.

❤️کلید فتح، رای آمد، پدید است/ که رای آهنین زرین کلید است
❤️ز صد شمشیرزن رای قوی به/ ز صد قالب کلاه خسروی به

🔻تا چه حد افسوس خوردم که در عمر گذشته و از دست رفته کمتر به شعر و ادبیات پرداختم و کمتر تاریخ خواندم. بی‌گمان اگر دولت‌مردان و سیاست‌ورزان ایران آگاه ازادبیات و تاریخ ایران بودند و همین یک بیت شعری که در صدر گذاشتم را فهم می‌کردند تا این حد به شمشیردست نمی‌یازیدند و رای‌زنی و دست‌یابی به رای مبتنی بر حکمت خسروانی و معاصر را برزورِ شمشیرسر می‌دانستند. که رای کلید فتح است و از صد شمشیر زن به است. چیرگی فضای خشونت‌آمیز بر لطافت و نازک‌اندیشی در ابعاد سیاسی و اجتماعی زندگی ایرانیان که در مهد تمدن مبتنی بر شعر و هنر زیسته‌اند، ثمر ستایشِ خشونت به نام دستور به نیکی و پرهیز از بدی، در قالب شریعت است. و این خود ناشی از کم‌بهره‌گی و گاهی بی‌بهره‌گی سیاست‌مداران از دو فضل ادبیات و تاریخ‌دانی است.

🔹دوستان دستِ‌کم سی دقیقه نخست پادکست زیر را گوش کنند. بی‌گمان بهره خواهند برد. گویی شرح حال امروز ما است.
https://t.me/c/1950083336/1362
Cool down the space. Don't heat it.


Abbas Akhondi , April 18, 2024

The Middle East region is in turbulence and the threshold of war more than ever. Thus, I'm writing a few sentences for the record. with the hope that it would be possible to escape the current conflict with cold intellect, away from the excitement, and with the contrivance of the decision-making authorities.
1- At this point in Iran's history, one should be very concerned about the influence of the intelligent services muddling the space. Needless to say, the current emotional space does not necessarily entail national interests. Cold and contrived wisdom precedes excitement.
2- The aims of Iran's attack on Israeli military installations were the punishment of the assailant, defense of Iran's national dignity, and deterrence and it was accomplished. Moving from this situation to a war and epic position could be a fatal poison to Iranian politics at this juncture.
3- Iran's public relations contour should be that it showed its strength where it was needed. Now, it has to get out of the scene like a winner. Not to stay on the scene and call for the new fighter. It has to get out of the scene at the uppermost. Staying on the field will drag it down from the top.
4- Iran should announce that it favors diplomacy until the last moment and will remain loyal to it. Of course, Iran will remain vigilant to defend its territory. Iranians will sacrifice themselves to defend their land. This position that was announced by the Deputy to Iran’s Minister of Foreign Affairs that ‘our response time has been reduced to the moment’ makes no sense. It was quite emotional. No one will show her/his hand in the middle of a conflict and create problems for her/himself in advance. He should say that we hope that all countries in the world will take the path of diplomacy. Iran should emphasize that it is ready to negotiate at all levels and with all countries and the United Nations to establish security in the world and the region.
5- I infer from the article that President Biden published entitled "The Moment of Truth in Ukraine and Israel," a three-step policy towards Iran-Israel conflict. In the first step, the Biden administration opposes any escalation of the war. Despite this, not only they do nothing but also they support Israel in full capacity at the United Nations Security Council by vetoing every resolution concerned to limit Israel’s heavy-handed military action to punish collectively Plestaineian civilians. They also arm and support Israel by providing required armaments and financial support. However, apart from inherent conflict within the US policy in this regard, it has been successful in portraying an adherence to the de-escalation policy from itself at the global level. In the second step, while Israel goes ahead without paying attention to the US notes, it adjusts its position to the field as the reality by emphasizing Israel’s right of self-defense and highlighting that there is a fundamental relationship between the US and Israel. In the third stage, the US tries to regain its leadership at the global level by leading the operations. Now, it seems that Biden is preparing himself for the third stage by building a global and regional consensus for a kind of all-out sanctions against Iran's defense capabilities. This has been Biden’s conduct in previous conflicts. Look at his stance on the Iraq-Gulf War, 1991. In this case, he also acts the same way, and now in the second stage, he is lifting the ban from Israel’s second action. In the next step, he will enter the process of consensus-building against Iran. He expects parallel to NATO most countries of the region will join him. This can also be seen from the position of the British and German foreign ministers announced visiting Israel this week: “The UK is calling for coordinated sanctions against Iran, who are responsible for so much of the malign activity in this region”. Russia and China, in a time-consuming process, and not now, will agree or at least not oppose this trend.
Forwarded from عکس نگار
Over time, some situations would be created that they will comply with the US policy. Thus, ironically, Iran’s policy against any new Israeli aggression should be based on self-restraint and the transferring of retaliation directly or indirectly to the time and place that suits It. Iran has already shown its power to retaliate against any Israeli aggression action. So, now, it needs to cool down the space. And do not warm it up. Warming up space is Israel's desire.
🔵 ایران و مساله زبان معیار
🖋عباس آخوندی، اردیبهشت ماه 1403

🔻شاید برترین خدمت سعدی نیک‌نهاد به ایران بنیان‌گذاری زبان معیار فارسی در ایران است. زبان سعدی نه تنها نشانه‌ی ادبیات فاخر و اندیشه‌ی حکمت‌آمیز ایرانیان است که بازخوانی ضمنی اندیشه‌ی سیاسی ایران‌شهری نیز هست. البته فضل تقدم با فردوسی است. لیکن، نباید نقش نظامی گنجوی، سعدی، حافظ، خاقانی، سنایی و مولوی و دیگر بزرگان زبان فارسی را نادیده گرفت. باز در میان همه‌ی این بزرگان سعدی درخششی خاص دارد. چرا که اوست که توانست متنی را به عنوان متن قابل قبول آموزش مکتب‌خانه‌ها و مدرسه‌ها در تمام سطوح در جهان فارسی‌زبان بدون هرگونه دستور از هیچ پادشاه و حکمرانی خلق کند. انتخاب دو اثر گران‌بار او انتخاب طبیعی در پهنه‌ی ایران‌شهری بود.

🔻گلستان و بوستان سعدی چنان رشته‌ی وحدتی را در جهان فارسی‌زبانان ایجاد کرد، که هنوز مانندی برای‌اش نیامده است. و اکنون که زمانه بر ایرانیان است، هنوز امن‌ترین پناهگاه ملی ما زبان فارسی است. هرچند، خناسانی در پی نفاق در میان ایرانیان با گویش‌های گونه‌گون هستند، لیکن هم‌چنان سعدی با زبان لطف و پراندیشه‌ی خود رشته‌ی پیوند را میان همه‌ی ایرانیان مستحکم نگاه داشته و گوش شنوا به تمام دیگر گویش‌ها و زبان‌های شیرین قومی و محلی دارد.

🔻در یادداشت زیر جناب آقای مصطفی نصیری مروری به بازخوانی میراث سعدی از منظر اندیشه‌ی ایران‌شهری شادروان استاد جواد طباطبایی دارد که بسیار قابل تامل است.

🔲غوغای سعدی/مصطفی نصیری


🔹شیخ مصلح‌الدین سعدی - علیه‌الرحمه - جایگاه برجسته‌ای در فرهنگ و ادب ایرانی دارد. گرچه جایگاه ادبی و فرهنگی سعدی همواره در جامعه ایرانی به صورت خاص، و در جامعه ایران بزرگ فرهنگی و جهان فارسی‌زبان به صورت عام مورد توجه بوده است، اما شوربختانه کارکرد و جایگاه سیاسی وی به همان اندازه، از نظرهای ما دور مانده بود.
🔹اغراق نخواهد بود اگر بگویم که این شادروان دکتر جواد طباطبایی بود که نگاه ما به سعدی و حافظ و فردوسی و برخی منابع شعر و ادب فارسی را تغییر داد، و باز همو بود که نشان داد بسیاری از این منابع، که ما آن‌ها را صرفا در حوزه ادبیات می‌فهمیدیم، به طریق اولی منابع مهم سیاست‌نامه‌ای ایرانی هستند.
🔹سعدی یکی از آن منابع سیاست‌نامه‌ای سترگ بود که شادروان دکتر طباطبایی با مفهوم "جدید در قدیم" اهمیت او را بازشناسی کرد. سعدی هرچند به صورت کلی در دوران قدیم آگاهی ملی ایرانی قرار داد، اما در عین‌حال، او کسی است که نسبت به دیگر ابناء آن روزگار، بسیار جلوتر از دوره تاریخی خود می‌اندیشید. تاکنون می‌پنداشتیم که سعدی با خلق دو اثر معروف گلستان و بوستان، تنها معیاری برای زبان فارسی رسمی و کلاسیک ایجاد کرد و با این کار - البته بسیار سترگ - این تنها زبان "قدیم‌جدید" دنیا را، تا ورود در دوران جدید و شکل‌گیری نهاد جدید آموزش، از اختلاف گویش مرسوم و معمول در دنیای قدیم رهایی بخشید. هرچند این کار در تاریخ تحول زبان فارسی در حوزه تمدنی ایران بسیار اهمیت دارد، اما همین ارمغان در سنجه با دستاورد این کار، خود بسیار ناچیز می‌نُمایاند، زیرا از نخستین ارمغان‌های تبدیل بوستان و گلستان برای معیارِ حد فصاحت و بلاغتِ زبانِ فارسیِ کلاسیک و رسمی، این بود که این دو اثر به دو مهمترین منبع درسی در همه مکتب‌خانه‌ها در سراسر حوزه تمدنی فلات ایران برگزیده شدند. درواقع با خلق دو اثر بوستان و گلستان سعدی، تو گویی که مکتب‌خانه‌ها در سراسر این فلات پهناور، و حتی در مواردی فراتر از آن، در گستره جهان اسلام، به یک یک سیستم آموزشی روشمند و یکپارچه تبدیل شدند.

متن کامل در لینک زیر
https://vrgl.ir/LNqNs
🔲آپارتاید و پاکسازی نژادی اسرائیل در غزه: نگاه از درون

🖋عباس آخوندی، اردی‌بهشت 1403
🔻مدتی است که ویدیویی شامل گفتگو با خانم مژگان (اورلی) نوی، یهودیِ اسرائیلیِ ایرانی تبار در فضای مجازی در حال چرخش است. امروز فرصت کردم که آن را به‌طور کامل ببینم. انصافا، دیدنی و شنیدنی است. نگاهی از درون به زندگی اجتماعی ساکنان اسرائیل، کرانه باختری و نوار غزه است. این گفتگو اطلاعاتی دستِ‌اول از وضعیت اجتماعی و فرهنگی و سیاسی در اختیار بییندگان قرار می‌دهد که در برابر کشتار بیش از 41هزار انسان بی‌گناه و معلول، زخمی و بی‌سرپرست شدن ده‌ها هزار کودک و زن و آواره‌شدن صدهاهزار خانوار ارزش تمرکز و دیدن را دارد.

🔻در ادامه شخصا حساس شدم که از مصاحبه‌شونده قدری اطلاعات بیشتر کسب کنم. آن‌چه در یک بررسی کوتاه بر روی اینترنت به‌دست اوردم، حاکی از این است که او در کودکی و در اوج جریان انقلاب اسلامی در ایران، در سن 8 سالگی به همراه والدینش به اسرائیل مهاجرت کرده است و در این مدت 45 سال شهروند اسرائیلی است. در حال حاضر رئیس هیات مدیره مرکز اطلاعات برای حقوق بشر در مناطق اشغالی به نام بتسلیم (B’tselem- https://www.btselem.org) است. او خود را به عنوان یک یهودی غیرصهیونیست معرفی می‌کند.

🔻به‌نظر می‌رسد که از جهت سیاسی دارای گرایش‌های سوسیالیستی باشد. مصاحبه را نیز با تارنمای پیکار و اندیشه، ارگان رسمی سازمان مارکسیستی ایرانی پیکار انجام داده‌است. این‌که آیا هیچ تعلق خاطری به این سازمان دارد، برای من روشن نیست. پر واضح است که شخصا هیچ تعلق خاطری به مارکسیسم ندارم. به‌ویژه سازمانی که ثمره‌ی تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلقدر پیش از انقلاب اسلامی، مجری تصفیه‌های خونین درون سازمان و بر مبنای نفاق و انحراف بنیان یافته‌است، ندارم. لیکن، اینها سبب نمی‌شود که گوش شنوا به صداهای گوناگون نداشته باشیم. اتفاقاتی در جهان در حال رخ‌داد است که باید چشم بینا و گوش شنوا داشته باشیم و موضع‌های گروه‌های مختلف پیرامون آنها را بدانیم.

🔻خوبی این مصاحبه این است که اطلاعاتی در باره‌ی بنیان‌های نژادپرستانه اسرائیل و راه‌کارهای مبتنی بر اشغال و کشتار دسته‌جمعی فلسطینیان توسط آنان در اختیار بینندگان قرار می‌دهد که در گونه‌ی تکراری آن در رسانه‌ی ایران شاید برای گروهی دل‌زنک شده‌باشد. در این مصاحبه دریافتی روشن و زنده از واقعیت جاری در اسرائیل به‌دست خواهید آورد که برای حصول اطمینان از درستی آنها باید شخصا بیشتر پژوهش کنید. مهم نیست که به باورها و گفته‌های خانم نوی ایمان داشته باشیم. و آنها را تصدیق کنیم. مهم این است که پنجره‌ای به‌روی ما می‌گشاید و این ارزشمند است. به هرروی، با دیدن این ویدیو مطمئن خواهید شد که روند حاکمیت آپارتاید و پاکسازی نژادی و کاربست مشت آهنین در اسرائیل، قابل تداوم نیست، حتی اگر تمام زراد‌خانه‌های عالم پشت اسرائیل قرار گیرند.

🔻و اما لینک ویدیو
https://www.youtube.com/watch?v=U9wnwsoYIH8&ab_channel=AndeeshehvaPeykar
Forwarded from اتچ بات
🔲اعتراض دانشگاه‌های بزرگ جهان به آپارتاید و نسل‌کشی اسرائیل و سکوت دانشگاه‌های ایران

🖋عباس آخوندی، اردیبهشت‌ماه 1403
🔻بی‌گمان برترین دلیل ناهم‌راهی بخش بزرگی از جامعه‌ی ایران از جمله نخبگان دانشگاهی با اعتراض‌های جهانی در برابر جنایات نظام آپارتایدی و نسل‌کشی وحشتناک اسرائیل به سیاست داخلی ایران بازمی‌گردد. متاسفانه نظام حکمرانی به‌قدری دور از عدل و انصاف با شهروندان خود رفتار کرده و زندگی را بر آنان از هر حیث تنگ کرده که آنان حتی در چنین وضعیت‌هایی که وجدان هر انسان آزاده‌ای به‌درد می‌آید از هر اقدامی که نشان از همراهی با حکومت باشد پرهیز می‌کنند. لیکن افزون بر این که بسیار مهم هم هست، به زعم من، فهم نسل جوان در ایران و جهان و هم‌چنین جریان روشنفکری مدرن از مساله فلسطین با سیاست رسمی ایران تفاوت بنیادین دارد. ایران هم‌چنان در چنبره‌ی رویکرد ایدئولوژیک به مساله فلسطین درگیر است، حال آنکه مساله نسل جدید زندگی انسانی است.

🔻در باره بحث فلسطین و مواجهه‌ی نسل جوان غربی با آن بسیار مهم است که فهم دقیقی از مفهوم "زمانه" در قالب فلسفه زمان و تاریخی اندیشی و مفهوم "مکان" به مفهوم تمدن و یا معرفت غالب در ارتباطات بین‌الاذهانی آدمیان در جهان داشته باشیم. وقتی آنان در آمریکا اعتراض می‌کنند، تصور ما این است که دلیل و نحوه رویکرد آنان به موضوع اعتراضی همان نگاهی است که حکومت در ایران دارد. باید بدانیم که این‌گونه نیست.

🔻نکته‌های کانونی اعتراضی آنها سلب حق زندگی از فلسطینیان، مفهوم نژادپرستی، پاکسازی نژادی و حق تعیین سرنوشت است. اساسا، آنان تفاوت زیادی میان جوان یهودی اسرائیلی و مسلمان فلسطینی حس نمی‌کنند و در دوگانه یهودی/صهیونیست-مسلمان باقی نمی‌مانند.چون آنان از مفهوم هویت دینی عبور کرده‌اند. حال آن‌که برای ما انتفاضه بیداری مسلمانان علیه صهیونیست‌ها است.

🔻در ایران نیز، در گفته فعالان حوزه‌ی سیاست فلسطین نقد آپارتایدی را می‌بینیم. لیکن، نقد آنان از این منظر بیشتر جنبه سلبی و در جهت نشان دادن جنایات اسرائیل را دارد. در حوزه‌ی سیاست‌گذاری، بلافاصله جمهوری اسلامی وارد همان گفتمان دوگانه‌ی صهیونیزم/اسلام و جنبش مسلمانان علیه یهودیان صهیونیست و حرکت‌های ایدئولوژیکی اسلامی می‌شود و با جریانهای مدرن ضد آپارتاید هم‌سو و هم‌موضع نمی‌شود.
در هر صورت مهم است که فهم دقیقی از آنچه در دانشگاه‌های آمریکا در حال وقوع است داشته باشیم و بدانیم که ضرورتا آن با فهم دولت ایران یکی نیست. من مقاله‌ای بسیار طولانی در این باره اخیرا نوشته‌ام که در نشریه آگاهی نو انتشار یافته و لینک آن را نیز اینجا قرار می‌دهم تا صورت تمایل به آن مراجعه شود. راهبردی که من پیشنهاد می‌کنم پی‌گیری راهبرد زمانه پسند است تا امکان همگرایی جهانی بیشتری فراهم آورد‌.

https://t.me/AbbasAkhoundi/1142
مطلبی بسیار ارزشمند و مرتبط با شرایط روز اجتماعی و سیاسی ایران و روشنگر با تکیه بر راهبرد اصلاحات خشونت‌پرهیز.
👇👇
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
نیروی موسس مردم و قانون اساسی
---
امروز نهم اردیبهشت در نشست رونمایی از کتاب «مفهوم سیاسی قانون» اثر مارتین لاگلین با ترجمه دکتر محمد راسخ که در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد، شرکت کردم. متن زیر چکیده سخنرانی اینجانب در آن نشست است:
سه دهه است قانون اساسی به یک مساله در عرصه عمومی ایران تبدیل شده است. کسانی «حفظ» وضع موجود را بر مبنای قانون اساسی جمهوری اسلامی مصوب آذرماه سال 1358 موجه و منتقدان و مخالفین را با استناد به مفاد قانون محکوم می‌کنند. بخشی از نیروهای مخالف، «تغییر»کلی قانون یا دستکم اصلاحات ساختاری در متن قانون اساسی را طلب می‌‌کنند. کسانی هم در این میان مساله را در «تفسیر» قانون می‌جویند و از امکان تغییرات در چارچوب همین قانون موجود دفاع می‌کنند. در این میان تنها گروه اول یعنی «حفظ» کنندگان وضع موجود نظام، مدعای خود را به کرسی نشانده. خود را حافظ قانون اساسی می‌داند و هر نقد موثری را با استناد به قانون خارج از موضوع تلقی می‌کنند.
کتاب «مفهوم سیاسی قانون» اثر مارتین لاگلین و با ترجمه دکتر محمد راسخ، حوزه بحث را اساساً به جای دیگری می‌برد. نویسنده سوالاتی در میان می‌نهد که هر سه گروه یاد شده به آن بی‌توجهند: متنی که نامش قانون اساسی است، به خود وابسته است؟ یکباره از آسمان نازل شده یا یک خالق و آفرینشگر روی همین زمین داشته است؟ پاسخ به این پرسش‌ها از نظر نویسنده روشن است: آنکه این متن را خلق کرده مردم‌اند. آیا مردم در یک وضع عادی به وضع این قانون همت گماشته‌اند؟ پاسخ این است که نه، مردم در یک وضعیت که همانا وضعیت انقلابی بود، به فاعلیت جمعی رسیدند و قدرت وضع و خلق این متن را پیدا کردند. مردم در یک وضعیت استئنایی احساس کردند می‌توانند خود مرجع عالی وضع و تاسیس دولت باشند. سوال بعدی آن است که آیا در نوع و نحو تاسیس همه اجماع داشتند یا در آن سال‌ها مساله تاسیس خود یک مساله مورد منازعه بود؟ مطالعه تاریخ آن دوران روایت «مکتب مفهوم سیاسی قانون» را تصدیق می‌کند که تاسیس یک مساله تنازعی است. صداهای گوناگونی در میدان بود و تصویرها و آمال متعددی پیرامون نظم مطلوب وجود داشت. آنگاه سوال بعدی را باید در میان نهاد: متن مصوبی که نامش قانون اساسی است، آیا نقطه پایانی بر این میدان منازعه بود یا برای پیشبرد مطلوب این منازعه یک نقطه آغاز محسوب می‌شود؟
بر مبنای مکتبی که لاگلین متعلق به آن است، نقطه آغاز داستان «اراده سیاسی» است. فاعلان آن مردم‌اند. خواست آنان بنانهادن دولت به مثابه تجلی اراده عمومی است. اما تحقق این اراده در یک زمان تاریخی مشخص انجام شدنی نبوده و نیست چرا که موضوع محل منازعه بوده است. تدوین متن قانون وجاهتی جز آن نداشته که روند به نتیجه رساندن منازعه را قانونمند کند. در واقع قانون قرار نبوده و نیست که مردم را به خانه بازگرداند و متولیان امور، خود را غایت آمال محقق شده مردم بپندارند. قانون بی‌پشتوانه و حضور مدام مردم در صحنه پرمنازعه سیاست، طریقیت خود را فراموش می‌کند. موضوعیت پیدا می‌کند. هنگامی که قانون موضوعیت پیدا کرد، تبدیل به ابزاری در دست حکومت می‌شود تا مردم هوس روز آغازین را از سر بدر کنند.
بنابراین مساله پیش روی ما، حفط یا تغییر یا تفسیر قانون اساسی نیست، مساله «بازگردان» قانون اساسی به جایگاه راستین آن است. قانون اساسی اگر بستر مولد خود را نادیده بگیرد، تنها بی‌اثر نمی‌شود بلکه به یک سد و مانع بزرگ برای قلمرو عمومی و تحقق اراده مردمان تبدیل می‌شود. به عاملی در تولید بیگانگی عمیق در حیات سیاسی.
در تاریخ معاصرمان، دوبار دست به تدوین قانون اساسی زدیم. با زبان لاگلین دوبار در مرجعیت بخشی به امر سیاسی با زبان قانون ناکام مانده‌ایم. دلیل آن چیست؟ آیا باید کس یا کسانی را در این میان متهم کنیم یا کسری‌هایی در اساس داشته‌ایم. آیا حقیقتاً مردمانی که در صحنه انقلاب‌های مشروطه و انقلاب اسلامی حاضر شدند، اراده ناب به تاسیس بودند؟
اراده به تاسیس اتفاقی است که از نظر نویسنده در سرآغاز مدرنیته ضمن جدال با استیلای کلیسای مسیحی ظهور کرد. مردم در کشورهای اروپایی خود را رویاروی تفسیری از دین می‌دیدند که خداوند را قاهر مطلق، روحانیون را متولیان رسمی دین و تک تک افراد را بندگان تسلیم خداوند می‌خواستند. چندانکه گویی جهان انسانی قرار است یک کلیسای جامع و بزرگ باشد. سقف بلند کلیسا نشانه آسمان بود که بر فراز جغرافیای عالم ساخته شده است. خداوند پشت این سقف نشسته و احکام و اسرار مگوی خود را به شمار محدود روحانیون کلیسایی گفته است. حال تک تک آدمیان روی زمین باید از زاویه نصایح و احکام متولیان کلیسا، خود را و ارتباط خود با دیگران را تنظیم کنند. حیات کلیسا وابسته به اولویت بخشی به یک قاعده عمودی بر همه مناسبات افقی و چهره به چهره مردم وابسته بود. ادامه 👇🏼👇🏼👇🏼
Forwarded from javad kashi (Javad Kashi)
قلمرو امر سیاسی به همان معنای عمیقی که نویسنده کتاب عرضه می‌کند، با ظهور و خلق مردم جلوه می‌کند. «مردم» هنگامی موضوعیت پیدا می‌کند که تک تک آدمیان از نقطه نظر ارتباطات افقی و روزمره خود، بدون ارجاع به هیچ امر بیرونی یک خود جمعی و سیاسی خلق کنند. خودی که ضامن آزادی و برابری میان تک تک افراد است. آزادی فردی که محصول مناسبات جهان جدید است، جز در پرتو خلق یک «خود سیاسی» عینیت پیدا نمی‌کند. اما خود سیاسی که یک پدیدار جمعی است، یک مساله تنازعی است. تاسیس اتفاقی است که خواسته می‌شود اما همواره به تعلیق می‌افتد. امر سیاسی دقیقا در همین تعلیق مدام معنادار می‌شود. خواست «خود سیاسی» که یک خود همبسته جمعی است، یک دال تهی، اما جذاب و برانگیزاننده است. شرط دوام و نشاط حیات سیاسی است.
خواست مردم برای آنکه خود جمعی‌شان را محقق کنند، بی‌آنکه به هیچ عامل استعلایی ارجاع دهند، اتفاقی ضد دین و موجودیت استعلایی خدا نبود. مطالعه الهیات سیاسی غرب نشان می‌دهد این رویداد در درون منازعات کلیسایی ظاهر شد. مساله در قرون شانزده و هفده عبارت از آن بود که آیا خداوند به همان سیاقی که متولیان کلیسا مدعی‌اند به نحو سلسله مراتبی ظهور پیدا می‌کند؟ ابتدا در وحی و متون مقدس ظهور می‌کند بعد متولیان کلیسا و تفسیر رسمی آنها مرجعیت می‌یابد آنگاه برای مردم چیزی نمی‌ماند الا آنکه مواد خام شکل بخشی مطابق اراده متولیان کلیسا باشند؟ یا تفسیر دیگری هم ممکن است؟ اراده عقلانی و جمعی مردم، خود صورت مادی شده و تجسد یافته خداوند روی زمین است. همانچه بعدها با شعار صدای مردم صدای خداست بیان شد. آنگاه نسبت افقی مردم با هم به شرط سیاسی شدن، وجاهت اخلاقی، دینی و سیاسی پیدا می‌کند. این همان اراده به تاسیس است که امر سیاسی را به مثابه پیش شرط قانون اساسی معنادار می‌کند.
سوال خود را تکرار می‌کنم: آیا حقیقتاً مردمانی که در صحنه انقلاب‌های مشروطه و انقلاب اسلامی حاضر شدند، اراده ناب به تاسیس بودند؟ پاسخ من منفی است. ما در بستر تاریخی خود اعم از آنکه مسحور ایدئولوژی‌ ناسیونالیستی، اسلام‌گرا یا چپ مارکسیست بودیم، با اراده به تاسیس هم در سطح فردی و هم در سطح جمعی فاصله بسیار داشتیم. اساساً اینجا چیزی تحت عنوان اراده موسس وجود نداشت. همه اراده‌های مکلف بودیم. بار سنگین تکالیف ایدئولوژیک بر دوش همه ما سنگینی می‌کرد. ما همه وجدان‌های معذب بودیم. چرا که در عمل به تکالیف انقلابی، دینی یا سیاسی و ایدئولوژیک‌مان کم کاری کرده بودیم. ثقل سنگین دستگا‌ه‌های ایدئولوژیک از همه ما سوژه‌های خمیده پشت ساخته بود. اراده مکلف را هرچه بنامید، اراده آزاد موسس نیست. حاصل تجمیع میلیونی آنها نیز با مقوله مردم و اراده به تاسیس در قلمرو امر سیاسی هنوز فاصله دارد. اراده مکلف جستجوگر کسانی است که راه هدایت را بنمایانند و آنها را سبک بار کنند. نیازمند کسانی هستند که با تبعیت تام ازآنها سنگینی بار انتخاب را از دوش‌شان بردارند. ما دوبار انقلاب کردیم. اما هنوز هم با تحقق مردم به مثابه یک اراده جمعی موسس که ضامن اراده آزاد فردی است فاصله داریم. اگرچه در فرایند تحولات تاریخی به آن نزدیک‌تر شده‌ایم.
من خیال می‌کنم به سوی مردم شدن پیش می‌رویم. خواست ارتباطات هم عرضی میان من و تو بی وساطت هیچ امر استعلایی امروز بیش از همیشه موضوعیت پیدا کرده است. ما به تجلی صدای خدا در صدای مردم نزدیک‌تر از همیشه‌ایم. جمهوری اسلامی اگر به تداوم و حفظ خود می‌اندیشد باید با این صدا همساز شود. کسانی که به تغییر جزئی یا کلی می‌اندیشند، باید تغییر را در این جایگاه جستجو کنند و هواداران تفسیر هم باید باور کنند تفسیر مد نظرشان تنها با احیای حیات سیاسی معنادار خواهد شد
@javadkashi
Forwarded from مجید تفرشی/ Majid Tafreshi (Majid Tafreshi)
🔰ایران، فلسطین و امنیت خلیج فارس

(به مناسبت روز ملی خلیج فارس)

🔹سخنران:
دکتر عباس آخوندی
استاد دانشگاه و وزیر پیشین راه و شهرسازی

زمان: جمعه، ۱۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ (۳ می ۲۰۲۴)
ساعت ۲۱ به وقت تهران (۱۸:۳۰ به وقت لندن)
خانه «گفتارها»، کلابهاوس

🔗لینک ورود:
https://www.clubhouse.com/invite/RXpcVeOzq6Vk2pGebnvo339YVnyWS0pgZn8:4zlFO9EL3eslrWhHBNTcftUxrIyTD-JuLRuTXy91x4s
Forwarded from اتچ بات
🔲 به کجا چنین شتابان

🔹عباس آخوندی، ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

🔻لطفا به این‌گزارش آقای دکتر مرتضی جابری مقدم استاد محترم شهرسازی دانشگاه تهران توجه کنید. واقعا نمی‌دانم چه از جان شهر و مردم می‌خواهند. چه لجاجتی با زندگی‌ مردم دارند. شگفت آنکه نهادهای دینی که آشکارا می‌بینند از نام دین چنین سوء استفاده می‌شود خاموشند. نهادهای به‌اصطلاح اصول‌گرا معلوم نیست به چه اصلی وفادارند. دولت و وزارت راه و شهرسازی در باره این تخلفات آشکار از طرح جامع و تفصیلی وحقوق شهروندی مردم بی‌تفاوتند. قوه قضائیه نسبت به این‌گونه امور حساسیت خود را از دست داده‌است.

🔻چگونه اینان به خودشان اجازه می‌دهند در شهری که اغلب روزهای سال در وضعیت هوای ناسالم است، این‌گونه به تخریب پارک‌ها و قطع درختان دست یازند؟ شمایان از کجا آمده‌اید که زندگی مردم برایتان پشیزی ارزش ندارد؟

🔻شورای شهر چه می‌کند؟ نهادهای مدنی کجایند؟ احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب چرا لب به اعتراض نمی‌گشایند؟ آیا نباید قدری آزادگی داشت و در برابر این تخلفات ایستادگی کرد؟ ما را چه می‌شود؟