از پیامکهای فرزندان تحت پوشش موسسه، خطاب به یکی از خادمین در جریان توزیع بسته های نوروز:

سلام شب بخیراقای...، ازامروزعصرکه اومدین به ماسرزدین و رفتین فقط حرف شماها هست، بخداقسم همینکه اومدین به ما سرزدین، مثل اینکه تمام دنیا رابه ما دادین.خیلی خیلی ممنونیم وخوشحال. ازطرف خدیجه،مریم ورعنا.

#دلنوشته
#من_هم_عمونوروزم
@bootorab_charity

🔷#دلنوشته یکی از فرزندان بوتراب

ظهر یکی از روزهای تابستان درب حیاطمون به صدا در اومد. درو که باز کردم یه پیرزن فقیر پشت در بود گفتم بفرمایید، گفت دخترم میدونم دختر جوانی هستی و حوصله من پیرزن را نداری و از قیافه بد و کثیف من خوشت نمیاد ولی خیلی گرسنه ام. چون ظاهرش تمیز نبود گفت نمیام داخل تا خونه تون کثیف نشه، گفتم این چه حرفیه بفرمایید. بهش غذا ،میوه و پتوی گرم دادم که گفت کرایه هم ندارم تو کیفم ده هزار تومن داشتم که پنج تومن بهش دادم . موقع رفتن گفت دخترم امیدوارم هر چی از خدا میخوای بهت بده.... صبح روز بعد ساعت ده با صدای تلفن از خواب بیدار شدم. تلفن و برداشتم دیدم خانم سهرابی گفت خانم چشم براه وسایلتو جمع کن که چند روز دیگه بری مشهد. قلبم تند تند میزد یاد پیرزن افتادم که گفته بود دعات میکنم. با کلی تشکر از خانم سهرابی خداحافظی کردم و بعد نشستم به گریه کردن. من اعتقاد خاصی به خدا و حکمت خدا دارم و تنها آرزوم اینه که خدا روزی بهم سرمایه ای بده تا منم بتونم مثل آقای سیدی حامی بشم. تو راه مشهد آنقدر شوکه شده بودم که اصلا به جریان های بین راه دقت نمیکردم و فقط یاد دعای پیرزن بودم.

◾️شهادت امام رضا(ع) بر همه شیعیان تسلیت باد