عزيزانم
اگر كودك يا نوجوان داريد حتما عضو كانال زير شويد:
@farzandeshadam

به کودکان کمک کنیم احساساتشان را درک کنند
1.با دقت تمام گوش دهید
در بیشتر مواقع سکوت از روی همدردی،همان چیزی است که کودک به آن نیاز دارد
2.احساسات آنان را با کلمه ای تصدیق کنید «آهان. هوم. م م. صحیح و....»
3.احساسات کودکان را با عبارتی بیان کنید. کودک کلماتی که تجربه کرده است را میشنود عمیقا آرامش می یابد زیرا می بیند کسی بر احساس باطنی اش آگاهی یافته است
4.به طور خیالی آرزوهایشان را برآورده کنید.
گاهی اگر کسی درک کند تا چه اندازه دلتان چیزی را می خواهد عدم دسترسی به آن برایتان آسانتر می شود

«گوشه نشانی»
یکی از تکنیک‌های تربیتی شامل کارهایی مانند «گوشه نشانی» است.
برای مثال، اگرکودکی عصبانی شود و اسباب بازی‌اش را پرت کند، او به طور موقت از محیطی که در آن رفتار نامناسب رخ داده جدا می‌شود، در این فاصله زمانی کودک می‌تواند آرامش خود را باز ‌یابد.
هدف گوشه نشانی این است که به کودک آموزش داده شود زمانی که ناراحت است چطور خود را آرام کند تا بتواند در آینده به جای پرت کردن اسباب بازی‌هایش به خود آرامش دهد

واقعیت این است که برای هیچ کدام از ما نیمه‌ای وجود ندارد. نیمه‌ای نیست تا گم هم بشود. بدنبال نیمه گمشده‌ی خود گشتن اشتباه محض است! زیرا ما اصلا نیمه نیستیم. هر کدام از ما یک «من» هستیم. «من»ی که باید قوی، مستقل، شاد و آزاد باشد. درست همانطور که آفریده شده‌ایم در انتظار یک «او» باشیم. اویی که تکامل و استقلال و آزادی ما را به رسمیت بشناسد و برایش احترام قائل شود. آنگاه میشود یک «ما» بود. « ما »یی همیشگی، قوی و شاد. خودتان را نیمه نکنید، یک من قوی باشید تا یک اویی پیدا کنید.

ما در دوران کودکی به شیوه های مختلف آسیب دیده ایم:طرد،انتقاد،حمایت افراطی،بدرفتاری،بی توجهی یا محرومیت. در اثر این تجارب اولیه،تله های زندگی بخشی از وجودمان شده اند. بعد از طی دوران کودکی و ترک خانه پدری،با ایجاد موقعیت ها یا انتخاب افراد به باز آفرینی همان شرایط تلخ اولیه دوران کودکی می پردازیم.به عبارتی، در حال حاضر دیگران ما را کنترل می کنند،با ما بدرفتاری میکنند یا به نیازهای ما توجه نمی کنند و از این رو تله های زندگی دست از سرما بر نمی دارند و تداوم می یابند. شاید به دلیل همین تداوم تله های زندگی است که در دستیابی به اهداف زندگی با ناکامی و شکست روبه رو می شویم

احساساتتان را ینویسید
تحقیقات نشان می‌دهد با نوشتن روزانه احساسات و برون ریزی هیجانات، استرس روانی کاهش میابد و باعث بهبود سلامت روانی می گردد.

احساسی که به راحتی به یک رابطه ضربه می زند حس کنترل یا تمایل به تغییر طرف مقابل است.
اگه یک نفر بخواهد شما را به شیوه خودش تغییر دهد چه احساسی پیدا می کنید؟
ای کاش به جای سعی در ساختن انسانی با معیارهای خودمان، طرف مقابل را همان گونه که هست ببینیم.رابطه های ما تهی از احساس درک و همدلی است.
گاهی مثل یک دوست واقعی باشیم.
راه حل ندهیم سرزنش نکنیم و به هم حس شیرین " می فهممت" را هدیه کنیم.

کسانی هستند که همیشه می خواهند نقش اول را به عهده
داشته باشند و مهم ترین فرد باشند. این افراد شخصیتی کنترل گر دارند.آن ها همیشه می خواهند از همه چیز مطلع باشند؛ شایعه ها، روابط دوستانشان با دیگران، بچه هایشان با چه کسانی رفت و آمد می کنند و چه دوستانی دارند و یا در مدرسه چه می آموزند.آن ها سعی می کنند در خانه های خود عنان امور را محکم به دست بگیرند و همیشه داوطلب پذیرفتن مسئولیت های بیشترند زیرا از این راه شانس بیشتری دارند که از امور مختلف آگاه باشند و بدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است .

نکته جالب درباره کنترل گران این که اغلب نخستین ویژگی که با آن این افراد را می شناسید میل وافرشان به سرپرستی امور نیست، آنان دست کم یک ویژگی برجسته و شاخص دارند که شما را به خود جذب می کند . مثلاً شخصیتی شوخ و بامزه اند . چنین ویژگی هایی به قدری جذاب و گیرا هستند که افراد جذب شده هیچ وقت فکر نمی کنند در زیر چنین جذابیت هایی ، میل کنترل گری نهفته است.

دلبستگی یا وابستگی

دلبستگی یعنی اینکه با آنچه در ارتباط قرار گرفته ایم به آن عشق می ورزیم یا دوستش داریم احساس وحدت و یگانگی می کنیم.
با وجود لذت شادمانی، سعادت و خوشی در آن ما نیز خشنود می شویم. در این حالت، بودن یا نبودن او در کنار ما احساس بسیار خوب یا بسیار بد به ما نمی دهد بلکه وجود او باعث حس رضایت در درون ما می شود.

وابستگی
در وابستگی ما آنچنان مجذوب کسی می شویم که احساس می کنیم با نبودن او ما نیز نابود می شویم. در این حالت دچار وابستگی بیمار گونه شده ایم.
ما به شخصی فکر می کنیم که ما را اذیت می کند اما نمی توانیم آن را رها کنیم یا ارتباطی را تصور کنیم که ما را ناراحت می کند.

آدم گرسنه ، فست فود را به يک فسنجان ترجيح ميدهد . چرا ؟ چون صبر و تحمل ندارد ، گرسنه است ، طاقت گرسنگى را ندارد . آدمى هم كه روح گرسنه دارد ، به دنبال سريع ترين روش ها ميرود تا گرسنگى روح خود را برطرف سازد . روح گرسنه با چه سير ميشود ؟ با رابطه ، با بودن با فردى قابل اعتماد و بسيار صميمى كه در اصطلاح به چنين فردى ميگوييم يار . آدمى كه روح گرسنه دارد ممكن است از شدت گرسنگى به بدترين آدم روى زمين اعتماد كند و او را به اشتباه يار بنامد ، چون خسته است از تنهايى ، گرسنه ى رابطه است ، به هر قيمتى ميخواهد اين تنهايى را تمام كند . صبر ندارد يا طاقت ندارد كه منتظر يک يار اصيل و واقعى بماند . يارى كه نه به واسطه گرسنگى روح ، بلكه به واسطه عقل و منطق و عشق انتخاب كرده است . چنين افراد بى طاقتى به هيچ چيز جز ضرر نميرسند . چه فردى كه جسم گرسنه دارد و به ضرر فست فود راضى ميشود و چه فردى كه روح گرسنه دارد و براى سير كردن روح بدترين و كمترين آدمها را يار مينامد . زندگى خود را فست فودى نكنيد ! چه در امر ميل غذا ، چه در امر انتخاب يار .

تنبیه منطقی چیست؟!

تنبیه طبیعی- نتایج دردناک رفتارهای  فرد- بهترین معلم ها هستند. وقتی کودک از پوشیدن کت در هوای بارانی امتناع می کند، نتیجه ی طبیعیِ اجازه دادن به او که  بدون کت بیرون رود این است که خیس و احتمالا ناراحت خواهد شد. وقتی این یک انتخاب است، نتیجه ی طبیعی بهترین ابزار آموزش است. کودک هیچکس جز خودش را برای رنج خود سرزنش نمی کند و احتمالا دفعه بعد در هوای بارانی کت خواهد پوشید.
تنبیه طبیعی همچنین نتیجه ی اعمال فرد هست اما توسط دیگری تحمیل می شود. در هر دو صورت، کودک نوعی از دردسر را بخاطر رفتارش تجربه خواهد کرد

‍ راه‌های سالم غلبه بر عصبانیت را به کودک آموزش دهید :

وقتی خیلی عصبانی است محل مناقشه را ترک کند

چند دقیقه به خود فرصت دهد تا حالش بهتر شود

به صورت کلامی از خود دفاع کند، مثلا به خواهر یا برادرش بگوید : «اصلاً از کارت خوشم نیامد»

با ریلکسیشن خود را آرام سازد. مثلاً از او بخواهید : "حالا مثل ماکارونی نپخته خودت را سخت کن و حالا مثل ماکارونی پخته بدنت را شل کن"

مهارت‌های حل مسئله را به کودک آموزش دهید. مثلاً به او یاد دهید که به جای رفتار پرخاشگرانه اول چند نفس عمیق کشیده و تا عدد 10 بشمارد، دوباره نفس عمیق بکشد و فکر کند که با چه روشی این مشکل را حل کند

شکست عشقی برای کسی که گرفتار تله رهاشدگی است موضوع جدیدی نیست. آنها احتمالا رابطه عاطفی خوبی با والدین ندارند. شکست های عشقی بعدی در واقع تكرار همان شکست اولیه است! شکست در رابطه با مادر یا پدر

وقتی در تله های زندگی گیر می افتیم معیارهایمان برای انتخاب شریک عاطفی تحت تاثیر قرار می گیرد. حتی روش برخوردمان با مشکلات . رابطه هم بشدت تحت تاثیر ضعف های ماست
اینطور است که می بینی نه تنها با فرد سوء استفاده گری وارد رابطه شده ای بلکه سال ها هم در آن رابطه باقی می مانی.
تله های زندگی می گویند کسی که در پیشبرد رابطه بی کفایت است در تمام کردن رابطه هم بی کفایت می شود

در بسیاری از تنش های خانوادگی، منشاء تعارض افرادی هستند که می خواهند مشکلات درونی خود را از طریق روابط حل کنند.
شاید مردی که همواره در برآوردن نیازهایش ناکام بوده،دوست داشته باشد همسرش همواره به او بله بگوید. یا زنی که در کودکی به او بی توجهی شده است، دوست داشته باشد همسرش در همه حال کنارش باشد و لحظه ای دوری آزارش دهد. در چنین مواردی مقصر نه مرد است و نه زن، بلکه گذشته ایست که آنها با خود به رابطه آورده اند.
شاید گاه تنها راه حل مشکلات زوجین، تن دادن به جلسات مشاوره ای، برای رهایی از بار سنگین گذشته شان باشد

هر فردی یک صدای منتقد درونی دارد ولی در افرادی که عزت نفس پایینی دارند این صدا بلندتر و خطرناکتر است‌.منتقد شما را به خاطر اشتباهایتان سرزنش می کند.منتقد شما را با دیگران مقایسه می کند تا نشان دهد شما چندان خوب نیستید.
واقعیت این است که شما آنقدر به گوش دادن به او و باور کردن حرفهایش عادت کرده اید که هنوز یاد نگرفته اید چگونه صدایش را قطع کنید.
بلندی صدای منتقد و خطرناکی آن رابطه مستقیم با شدت احساس آدم خوب نبودن شما دارد. اگر حرکات منع کننده اولیه نسبتا ملایم بوده باشند،منتقد ممکن است به ندرت حمله کند.اما اگر در کودکی پیغامهای گزنده ای دریافت می کردید مبنی بر اینکه کار اشتباه انجام داده اید و یا بچه بدی هستید،منتقد در هر فرصتی که به دست بیاورد از شما انتقاد خواهد کرد

در دید وبازدیدها اگر کودک نوپایی را میشناسید و مخصوصا اگر او را دوست دارید؛
او را به زور بغل نکنید
به زور نبوسید
به زور از آغوش والدینش بیرون نکشید.

اضطراب جدایی و اضطراب غریبه مرحله ای طبیعی از رشد کودک است.

اگر کودکی را دوست دارید، به او تنها پیشنهاد دهید و اگر تمایلی نشان نداد یا گریه کرد، ناراحت نشوید یا او را به زور بغل نکنید. این فشارها می تواند باعث آسیبهای جبران ناپذیر مثل خجالتی شدن، خشونت، لجبازی یا بیقراری در کودکان بشه.

مهمترین نیاز مراجعین نوجوان

"داشتن یک رابطه خوب و صمیمانه با یک فرد بزرگسال معتبر به غیر از والدین خود"

منظور از معتبر این است که من از منظر آنها گوشی شنوا برای حرف های آنها باشم تا آنها را متقاعد سازم که آنها هم شنونده حرف های من باشند و از طریق همین نوع ارتباط است که می توانم به آنها کمک کنم که بار دیگر با والدین خود، در هر سن و سالی که هستند، وارد ارتباط شوند.
ویلیام گلاسر

این وقایع دردناک نیستند که موجب ناراحتی شما می شوند بلکه این خودتان هستید که بی جهت ناراحت شدن بابت آنها را "انتخاب میکنید"
بله شما یک انتخاب گر هستید و خودتان واکنش روانی خویش را می سازید.
البته خوشبختانه می توانید این را انتخاب کنید که خودتان را ناراحت نکنید و واکنش های مفیدتری نشان بدهید