Diarghalam
27 subscribers
51 photos
2 links
کانالی به قلم سید سروش غفاری

Instagram.com/diarghalam


Diarghalam.blog.ir
دیر به دیر update میشود شکیبا باشید😊

@sorooshghafari
Download Telegram
دلیل شعر ندارم که از تو دم بزنم
نه خاطرات قشنگی که هی رقم بزنم
تو در خیال خوت فکر عاشقی دگری؟
چگونه جای نمک در خوراک سم نزنم

#سروش_غفاری
7 شهریور 97
Join us: @diarghalam
شعرخوانی
برادر سید سروش غفاری
🏴 آمدم آزاد از دست یزیدم کن حسین
تا نمردم پای عشق خود شهیدم کن حسین

🔊 #شعر_خوانی
🎧 برادر #سروش_غفاری

📆 #شب_سوم #محرم۱۴۴۰

☑️ @b_haram
Diarghalam
برادر سید سروش غفاری – شعرخوانی
در عزای حسین ع
شب سوم
تقدیم به خانم رقیه:

شعر کم بود و ماجرا بسیار
از من اصرار و از غزل انکار

باز شد کنج میز من مقتل
اول کار من شد آخر کار

صفحه صفحه ورق زدم گشتم
صفحه صفحه، سه ساله، سر، گهوار

از کدامش قلم زنم تو بگو
کوفه یا شام، کوچه یا بازار

از تلاطم، حرم بدون عمو
از بیابان تشنه ی پر خار

از سه ساله که سخت غمگین است
از سه ساله که سخت شد بیمار

خواب بابا و شانه روی سرش
در میان خرابه شد بیدار

از دل خانه ها که بوی طعام
از خرابه صدای ناله ی زار

بر طبق این عدو چه آورده؟
میرسد لحظه لحظه ی دیدار

آه بابا چه دیر آمده ای
آمدی و دلم گرفته قرار

از همان لحظه ای که غوغا شد
همگی پا گذاشتیم به فرار

چه بگویم؟خلاصه بعد از تو
کمک رفتنم شده دیوار

آه بابا عمو کجا رفته
حرمله میدهد مرا آزار

#سروش_غفاری

Join us: @diarghalam
وقتی که معشوقم تویی اقرار خواهم کرد
هی "دوست دارم من تو را" تکرار خواهم کرد
اصلا شبیهت نیست در عالم که میدانم
بر ماندنت حتی شده اصرار خواهم کرد

#سروش_غفاری

Join us: @diarghalam
دیشب میان رویا دیدم کنارت هستم
در جمع آشنایان، دیدم که یارت هستم
از خواب چون پریدم، لبخند بر لبم بود
جانا عنایتی کن، من بی قرارت هستم

#سروش_غفاری

28 مهر 97

Join us: @diarghalam
میان خواب میبینم تو را هر شب
میان خواب میپرسم چرا هر شب
من و خواب و خیالِ تو کنار هم
تو اما نیستی در این سرا هر شب

#سروش_غفاری

1 آبان 97
Join us: @diarghalam
تا باب توبه هست، پشیمان شروع کن
شعری شبیه نم نم باران شروع کن

درگیر نفس خود شده ای بی خود از خدا
پرواز را ز گوشه ی زندان شروع کن

خاموشی مسیر، تو را مسخ می کند
از آیه های روشن قرآن شروع کن

راهی بجز وساطت مردان خوب نیست
با یک سفر به سوی خراسان شروع کن

#سروش_غفاری
آبان 97
Join us: @diarghalam
تو را میبینمت در بین آغوشی
و میدانم
دگر راهی برای بازگشت خاطراتم نیست

تو را میبینمت خندان
و خوشحالم که میخندی
زمان دیگر
زمان شرح این احساس مبهم نیست

#سروش_غفاری
آذر 97
@diarghalam
خوشحال میشم اگر نظرتون رو به صورت ناشناس با استفاده از این ربات برام ارسال کنید
@diarghalam_bot
فقط کافیه ربات رو اجرا کنید و نظرتون رو داخلش ارسال کنید
سپاس از توجهتون
هی ناز کنی بر سر بازار دل من
هی دل بفروشم که خریدار تو باشم
دلدادگی ام را چه کسی درک توان کرد؟
هر روز تلاشم شده دل دار تو باشم

#سروش_غفاری
آذر 97
Join us: @diarghalam
انگیزه‌ی اشعار من مهتاب و باران نیست
انگیزه‌ی اشعار من، نه، حبس و زندان نیست

انگیزه‌ی اشعار من معجونی از عشق است
چیزی بجز دلدادگی‌هایم به جانان نیست

تعبیر یک جملست، یک "من دوستت دارم"
تفسیر این معنی برای شهر آسان نیست

پیغمبری هستم که حرفم را نمی‌فهمند
من را بجز این شعر اعجازی به دستان نیست

#سروش_غفاری
آذر 97
Join us: @diarghalam
هر ادمی پیغمبریست ناشناخته
و هر پیغمبری را معجزه ایست بی مثال
و تو پیغمبری هستی که
به چشم هایت ایمان آورده ام

#سروش_غفاری
دی ماه 97
Join us: @diarghalam
اردیبعشق ۹۸
#سروش_غفاری
join us: @diarghalam
روی دلی که دست تو دارم حساب کن
با نذرِ بوسه روی لبِ من ثواب کن

هی دردِ دوریت بده و شعرِ تر بگیر
بعدش تمام جان مرا یک کتاب کن

با لشکرِ کمانِ دو ابروی خود بیا
این چشم غرقِ خونِ مرا غرقِ خواب کن

یک عمر در خماری یک کوزه شهدِ ناب
با بوسه‌ای دهانِ مرا پر شراب کن

بار دگر ز کودک و خوابی که دیده‌ای
با من بگو دوباره دلم را کباب کن

یا من میانِ جان و تنِ خویشتن فشار
یا قصد جانِ من کن و من را جواب کن

۱۱ آذر ۱۳۹۸
#سروش_غفاری
join us: @diarghalam
نمیدانم تو را دلدار باید گفت یا دلبر
ولی هر گز نخواه یافت یاری از خودت بهتر

همیشه قبل خوابیدن برایت شعر می‌خوانم
اگرچه گاه بی‌معنی اگر چه گاه بی‌آخر

۱۴ اسفند ۱۳۹۸
#سروش_غفاری

join us: @diarghalam
مزن به لاف مسلمانی خودت بر در
که نقطه «ب» بسم الله است یا حیدر

۱۷ اسفند ۱۳۹۸
#سروش_غفاری

join us: @diarghalam
تویی تو، نازدانه، مهربان بانوی شیرینم
تویی معنای خوشبختی مثال مرغ آمینم

همیشه پیش تو خوشحالم و خندان و شادانم
همیشه وقت دوری خسته و لبریز و غمگینم

به جای سجده پیشانی به پیشانیت خواهم زد
همین یک مصرع زیباست هم دینم هم آئینم

از آن گنجینه چشمت نگاهی رو به من انداز
تو که دانی همیشه من به چشمان تو مسکینم

تمام طول یلدا را برایت شعر میخوانم
که حتی یک دقیقه بیشتر پیش تو
بنشینم

یلدا 1399

#سروش_غفاری

Join us: @diarghalam
از آن همیشه مشغول خسته کننده که بیرون آمدم،
زمین هنوز خیس بود.
روشنایی نه این که بود؛ اما هنوز کامل نرفته بود.
از پیچ اول کوچه آرام عبور کردم، هنوز به پیچ دوم نرسیده بودم که صدای تمپو و نی امبان آرام آرام گوشم را قلقلک می داد.
نرسیده به ورودی مترو صدایش را کامل میشنیدم،
چند لحظه که دنبال صدا گشتم متوجه حضور جوان جنوبی شدم.
جلو درب نمایشگاه ماشین، طوری که اگر باران گرفت سازش خیس نشود، زیر طاق کوچک ساختمان نشسته بود.
تنها بود.
تمپو را ضبط کوچک کنار دستش میزد و مسئولیت نواختن نی امبان با او بود.
بی نظیر نمیزد نه!
اما غمِ به زور شاد شده اش از پشت نواهای تکراری بندری اش مشخص بود
پول های خردِ هزاری و پانصدی جلوی پایش نشان میداد، نوایش خیلی به گوشه شاسی سواران و نمایشگاه داران تقاطع سهروردی بهشتی خوش نمی آید.
کیف پولم را که نگاه کردم فهمیدم من هم نباید خیلی از این نوایِ تکراریِ جدید ذوق زده میشد.
دو دل که کرایه تاکسی ام را به او بدهم یا نه، دست آخر پنجی کهنه ته کیف پولم را روی مقوای نم دار جلو پایش گذاشتم.
به رسم تشکر با آرنج، فشاری به پوسته های سازش داد و چند لحظه ای را با صدای بلند تر نواخت.
چون بی تاب دیدن او که تاب من است بودم، خیلی منتظر شنیدن ادامه آهنگش نشدم، با یک لبخند، رد پله برقی ها را گفته به داخل مترو سر خوردم.
هنوز نوای جنوبی از گوشم کامل خارج نشده بود که با صدای تک نوازی ویالون تلفیق شد.
آهنگ غمگینی که اسمش را نمیدانم اما هزاران بار شنیده بودمش.
این یکی را بر خلاف جوان بندری زیاد دیده بودم. جوان تو پر همیشه با لباس های رنگ پریده که ویالون کهنه اش روی شونه اش زار میزد، بر خلاف امروز که لباس گشاد تمیز و رنگ و رو داری پوشیده بود.
نزدیک تر که میشدم به این فکر رفتم که مثل ظاهرش چقدر نسبت به ماه گذشته که اولین بار صدای سازش را شنیدم بهتر مینواخت.
حیف که دیگر کیف پولم خالی بود.
بدون مکث از کنارش میگذشتم.
در کنار پول های داخل کاور سازش که بیشتر پنجی و دهی بود کارت های ویزیت مشکی طلایی با عکس ویالون خودنمایی میکرد.
تا انتهای پله های مترو هنوز صدای دلنواز نواختنش را به گوش میکشیدم.
نزدیک یلادست
تمام شهر را جوانان ساز میزنند
کاش برای یلدا یشان بود
نه تکه های کاغذ چرکی که سرنوشت هایمان را مشخص می کند.
یلدا 1400
#سروش_غفاری

Join us: @diarghalam
قسم به لحظه دیدار تو، که جان من هستی
منم که آنِ تو هستم تویی که آنِ من هستی
ببین چگونه گره خورده روح من به وجودت
که بی‌اراده بگویم تو خود روان من هستی
تمام ثانیه‌ها و دقیقه‌ها به تو سنجم
تویی که در گذر زندگی، زمان من هستی
عجل سراغ من آمد در عنفوان جوانی
و رفت با نظر تو که چون امان من هستی
شکست میخورم از جنگ با سپاه لغت‌ها
برای وصف تویی که خودت جهان من هستی
چه بود در پس آن گریه‌های شام صلاتم
که بهر آن همه یا رب، تو «ارمغان» من هستی
بخوان که شعر قشنگی ست شعر زندگی ما
"منی که آن تو هستم تویی که آن من هستی"

#سروش_غفاری
30 بهمن 1400
تقدیم با عشق به ارمغان زندگی ام

Join us: @diarghalam
من تلخ ترین شب های ایران را لمس میکنم
بغض در من زندانی کهنه ایست که بیرون از وطنم کار پیدا نخواهد کرد. زیرا مجرم است در من.
و من چگونه چونان زندان بانی شریف او را در خود نگه میدارم.
کاش قاضیان کشورم حکم به اعدامش میدادن.
اما من بیکار خواهم شد. در فردای روزی که بغض را اعدام میکنند.
به راستی چگونه است. فردای روزی که بغض را اعدام میکنند.
شایعاتی چند در باره آزادی شنیده‌ام.
به راستی آزادی چگونه است؟
فردای روزی که بغض را اعدام میکنند میخواهم دیگر زندان بان نباشم

۲۹ آبان ۱۴۰۱

Join us: @diarghalam