این مقاله به شما کمک میکند تشخیص دهید احساس بدتان نسبت به کار، ناشی از یک مشکل جدی است یا صرفا به خاطر عادت کردن به روزمرگیهای کاریست.
محیط کار سمی: آیا در محیط کاری پر از ترس و ارعاب هستید که در آن به کارمندان بیاحترامی میشود؟ آیا رئیس شما با رفتارهای آزاردهنده، تلاشهایتان را کماهمیت جلوه میدهد یا دستاوردهایتان را کوچک میکند؟
فرسودگی شغلی: احساس خستگی دائمی و فرسودگی جسمی و روحی میتواند نشانهای از یک کار نامناسب باشد.
کسلکننده بودن کار: خستگی ناشی از بیحوصلگی مزمن که باعث کاهش رضایت شغلی میشود، با خستگی ناشی از چالشهای قابل مدیریت، متفاوت است.
* محیط کار سمی: اگر در چنین محیطی هستید، برنامهای برای خروج داشته باشید.
* فرسودگی شغلی: با رئیس و همکاران در مورد کاهش حجم کار و برونسپاری بخشهایی از آن صحبت کنید. ببینید آیا با گذشت زمان و اتمام پروژههای بزرگ، شرایط بهتر میشود یا خیر.
* کسلکننده بودن کار: مهارتهایی که میخواهید توسعه دهید و تجربیات حرفهای که به دنبالشان هستید را در نظر بگیرید. با رئیس و همکاران در مورد فرصتهای شغلی دیگر درون سازمان صحبت کنید. اگر چنین فرصتهایی وجود ندارد، به دنبال جایگزین باشید.
* به دنبال نکات مثبت و فرصتهای یادگیری در شغل فعلیتان باشید.
* بررسی کنید که آیا خودتان هم در ناراحتیتان نقش دارید؟ با انرژی مثبت وارد کار شوید و تمام تلاشتان را به کار بگیرید.
* مراقب تأثیر منفی همکاران ناراضی باشید و اجازه ندهید دیدگاه آنها قضاوتتان را تحت تأثیر قرار دهد.
* احساس ناراحتی ناشی از چالشهای کاری را با بدبختی مطلق اشتباه نگیرید.
* در نهایت، اگر با وجود راهحلهای گفتهشده همچنان احساس بدی نسبت به کار دارید، از ترک کردن آن نترسید.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
ذهنیت رشد و ذهنیت ثابت دو نوع طرز تفکر هستند که بر نحوهی نگرش افراد به تواناییها، هوش و استعدادشان تأثیر میگذارند.
* علاقهمند به یادگیری چیزهای جدید هستند.
* شکستها را به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد میبینند. آنها تسلیم نمیشوند و از چالشها به عنوان فرصتی برای پیشرفت استفاده میکنند.
* در صورت نیاز از دیگران کمک میخواهند. آنها میدانند که برای یادگیری و پیشرفت، گاهی اوقات نیاز به کمک و راهنمایی دیگران دارند.
* با همکاران خود همکاری میکنند و به دنبال راههایی برای تضمین موفقیت همه هستند.
* حاضرند برای رسیدن به موفقیت زمان و تلاش صرف کنند. آنها میدانند که هیچ چیز بدون تلاش به دست نمیآید و حاضرند برای رسیدن به اهداف خود سخت کار کنند.
* از بازخورد منفی به عنوان راهی برای بهبود عملکرد خود استفاده میکنند. آنها به جای نادیده گرفتن یا آزرده شدن از انتقاد، از آن به عنوان فرصتی برای یادگیری و پیشرفت استفاده میکنند.
* به طور مداوم به دنبال راههایی برای بهبود عملکرد خود هستند. آنها به دنبال چالشهای جدید هستند و از منطقه امن خود خارج میشوند.
* در برابر یادگیری فناوریهای جدید مقاومت میکنند و با تغییرات مخالفت میکنند. آنها از چیزهای جدید میترسند و ترجیح میدهند در منطقه امن خود باقی بمانند.
* شکستها را به عنوان نشانهای از عدم توانایی خود میبینند. آنها به راحتی تسلیم میشوند و از چالشها دوری میکنند.
* به ندرت از دیگران کمک میخواهند. آنها معتقدند که باید همه چیز را به تنهایی انجام دهند و از اینکه به کمک دیگران نیاز داشته باشند، خجالت میکشند.
* احساس تهدید از موفقیت دیگران میکنند و از همکاری با آنها دلخور میشوند.
* از انجام هر کاری که "خیلی سخت" میدانند خودداری میکنند. آنها به راحتی تسلیم میشوند و حتی تلاش نمیکنند تا چیزهای جدید را یاد بگیرند.
* بازخورد منفی را نادیده میگیرند یا از آن ناراحت میشوند. آنها انتقاد را به عنوان حمله شخصی تلقی میکنند و به جای اینکه از آن یاد بگیرند، از آن آزرده میشوند.
* به طور فعال از هر چالش جدیدی دوری میکنند. آنها از منطقه امن خود خارج نمیشوند و از امتحان کردن چیزهای جدید میترسند.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
در دنیای امروز، نقش شخصیت در موفقیت شغلی و کسب درآمد بر کسی پوشیده نیست. برخی از ویژگیهای شخصیتی مانند وجدان کاری، برونگرایی و موافقت، به طور سنتی با موفقیت بیشتر در حوزههای مختلف شغلی مرتبط بودهاند. اما این سوال همواره مطرح بوده که این ویژگیها در چه سنی و برای چه گروههایی از افراد بیشترین تاثیر را دارند.
برای پاسخ به این سوال، محققان از دادههای منحصر به فرد مطالعه ترمن استفاده کردهاند. این مطالعه که از سال ۱۹۲۲ آغاز شده، به بررسی و رصد زندگی بیش از ۱۰۰۰ فرد با هوش بسیار بالا (حداقل IQ 140) میپردازد.
این تحقیق نشان میدهد که ویژگیهای شخصیتی مانند وجدان کاری، برونگرایی و موافقت، نقش کلیدی در تعیین سطح درآمد افراد در طول زندگی دارند. این تاثیر در سنین بالاتر و برای افراد با تحصیلات تکمیلی به طور قابلتوجهی افزایش مییابد.
* این تحقیق بر روی افراد با هوش بسیار بالا انجام شده است.
* با اینکه افراد مورد مطالعه با اکثریت جامعه متفاوت هستند، اما به نظر میرسد الگوهای مشابهی در تاثیر شخصیت بر درآمد وجود داشته باشد.
* این تحقیق مسیرهایی را که از طریق آن ویژگیهای شخصیتی بر درآمد تأثیر میگذارند، مانند وجدان کاری، برونگرایی و تحصیلات، مشخص میکند.
ویژگی های افراد موافق (Agreeable)
موافق (Agreeable) یکی از پنج ویژگی اصلی شخصیت در مدل آزمون شخصیت اقیانوس (OCEAN) است. افراد با این ویژگی به طور کلی همدل، صبور، متواضع، سازگار و تمایل به کمک به دیگران دارند.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
حقوق نجومی مدیرعاملها همیشه سر و صدا به پا میکنه. اما چطور میشه پاداش رو بر اساس عملکرد تعیین کرد؟ تو این مقاله، 2 تا درس از ماجرای ایلان ماسک و پاداش 100 میلیارد دلاریش میگیریم!
درس اول: پاداش رو به عملکرد گره بزنید
هیئتمدیرهها باید بر اساس عملکرد، به مدیرعاملها پاداش بدن. اما این عملکرد یعنی چی؟ لازمهش اینه که مدیرعامل با هیئتمدیره مذاکره کنه و قراردادی رو امضا کنه که توش، اهداف عملکردی مدیرعامل، سهم پاداش نقدی و سهام بر اساس رسیدن به اهداف، و عواقب عدم دستیابی به این اهداف در بلندمدت مشخص بشه.
درس دوم: همه چی پول نقد نیست!
به ماجرای ایلان ماسک، مدیرعامل تسلا نگاه کنید. بستهی پاداش اون که زمانی 100 میلیارد دلار ارزش داشت، الان به خاطر افت سهام تسلا، به 56 میلیارد دلار رسیده. جالبه که بستهی پاداش ماسک اصلا شامل حقوق یا پاداش نقدی نبوده! در عوض، قرار بوده بر اساس رسیدن ارزش سهام تسلا به 650 میلیارد دلار طی 10 سال، بهش سهام داده بشه.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
این مقاله به افرادی که در جایگاه مدیریت قرار دارند و احساس می کنند این نقش با شخصیت یا مهارت های آنها همخوانی ندارد، راهنمایی ارائه می دهد.
* مدیریت تیم مهارتی کلیدی است اما لزوما برای همه افراد مناسب نیست.
* افرادی که به نقش مدیریت ارتقا پیدا می کنند، ممکن است متوجه شوند که این نقش با شخصیت یا مهارت هایشان همخوانی ندارد.
* کارمندان ناراضی با مدیران ناکارآمد، سازمان را ترک می کنند.
* تفکر درونی: به این موضوع فکر کنید که آیا از جنبه های مختلف نقش مدیریتی مثل مسئولیت ها، سبک مدیریت و فرهنگ سازمانی رضایت دارید یا خیر.
بررسی گزینه ها:
* منافع بازگشت به نقش فردی: قبل از هر اقدامی، با یک مشاور صحبت کنید تا بتوانید تمام جوانب این تصمیم را بسنجید.
* بررسی های داخلی: ببینید آیا در گذشته در سازمان شما فردی از نقش مدیریت به نقش فردی برگشته است یا خیر.
* فرصت های جایگزین: به این فکر کنید که آیا در همان تیم فرصت پیشرفت شغلی دیگری وجود دارد که نیازمند مدیریت نباشد.
1. صحبت با مدیر: پیش از صحبت با تیم، با یک مشاور مسیر گفتگو با مدیر خود را مشخص کنید.
2. آماده سازی برای صحبت: دستاوردهای خود را در نقش مدیریت، همراه با اعداد و آمار مشخص، آماده کنید تا بتوانید اهدافتان را برای بازگشت به نقش فردی به خوبی ارائه دهید.
3. صحبت با تیم: با صداقت و همدردی با تیم خود صحبت کنید و به آن ها اطمینان دهید که همچنان از رشد حرفه ای آن ها حمایت خواهید کرد.
4. دریافت بازخورد: در طول دوره انتقال، برای دریافت بازخورد از همه ذینفعان پذیرا باشید و در صورت نیاز رویکرد خود را تعدیل کنید.
رهبری تیم های موفق نیازمند هوش هیجانی، همدردی، چشم انداز، همکاری، آموزش و توانمندسازی است. در صورتی که احساس می کنید این مهارت ها با نقاط قوت شما همخوانی ندارد، بازگشت به نقش فردی می تواند به نفع رشد حرفه ای شما و تیم تان باشد.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از پروفسور راجر مارتین که هاروارد منتشر کرد - خلاصه در ادامه متن..
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
DonRezaei|امیرحسین رضائی
.
.
.
🔖 برنامهریزی کافی نیست، استراتژی داشته باشید!
در دنیای پویای کسبوکار، برنامهریزی و استراتژی دو مفهوم مجزا هستند که هر کدام نقشی حیاتی ایفا میکنند.
بسیاری از مدیران در دام برنامهریزی گرفتار میشوند و فراموش میکنند که استراتژی لازمهی بقا و پیشرفت در این میدان رقابتی است.
برنامهریزی به معنی لیست کردن کارهایی است که باید انجام شود، در حالی که استراتژی نقشه راهی برای غلبه بر رقبا و دستیابی به اهداف بلندمدت ارائه میدهد.
🔵 تفاوت کلیدی در اینجاست:
☑️ برنامهریزی بر اقدامات تمرکز دارد، اما استراتژی بر نتایج متمرکز است.
☑️ برنامهریزی در مدت کوتاه قابل انجام است، اما استراتژی چشماندازی بلندمدت را ترسیم میکند.
☑️ برنامهریزی با بودجه و منابع سروکار دارد، اما استراتژی با مزیت رقابتی و ارزشآفرینی برای مشتریان مرتبط است.
مثال:
فرض کنید شما مدیر یک شرکت هواپیمایی هستید.
* برنامهریزی شما شامل تعیین مسیرهای پروازی، زمانبندی پروازها، استخدام خلبان و مهماندار و ... میشود.
* استراتژی شما شامل انتخاب نوع ایرلاین (ارزانقیمت، لوکس و ...)، تعیین بازار هدف (مسافران تجاری، مسافران تفریحی و ...)، ارائه خدمات متمایز (سرگرمی در پرواز، غذای باکیفیت و ...) و ... میشود.
🔵 چرا استراتژی مهمتر از برنامهریزی است؟
* جهتدهنده است: استراتژی به شما میگوید به کجا میخواهید بروید و چگونه میخواهید به آنجا برسید.
* تمرکز را افزایش میدهد: استراتژی به شما کمک میکند تا منابع خود را بر روی مهمترین فعالیتها متمرکز کنید.
* انعطافپذیری را ارتقا میدهد: استراتژی به شما امکان میدهد تا در صورت نیاز، مسیر خود را با توجه به تغییرات بازار یا شرایط رقابتی تغییر دهید.
* موفقیت را تضمین میکند: استراتژی شانس شما را برای دستیابی به اهداف بلندمدت به طور قابلتوجهی افزایش میدهد.
🔵 چگونه یک استراتژی کارآمد تدوین کنیم؟
* چشمانداز خود را ترسیم کنید: بلندمدت چه چیزی را میخواهید به دست آورید؟
* رقبای خود را بشناسید: نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟
* مزیت رقابتی خود را مشخص کنید: چه چیزی شما را از رقبا متمایز میکند؟
* بازار هدف خود را تعیین کنید: به چه کسانی میخواهید خدمات یا محصولات خود را ارائه دهید؟
* برنامه عملیاتی خود را تدوین کنید: چگونه به اهداف خود خواهید رسید؟
* استراتژی خود را بهطور مرتب رصد و ارزیابی کنید: آیا در مسیر رسیدن به اهدافتان هستید؟
🟢 به خاطر داشته باشید:
* استراتژی یک فرایند مداوم است و نیاز به تعهد و توجه مستمر دارد.
* استراتژی باید منعطف باشد و با توجه به شرایط بازار و رقابت تغییر کند.
* استراتژی باید با ارزشها و فرهنگ سازمان شما همسو باشد.
با اتخاذ یک استراتژی کارآمد، میتوانید به عنوان یک مدیر، سازمان خود را به سمت موفقیت هدایت کنید و در این دنیای رقابتی پیشرو باشید.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei✅
.
.
در دنیای پویای کسبوکار، برنامهریزی و استراتژی دو مفهوم مجزا هستند که هر کدام نقشی حیاتی ایفا میکنند.
بسیاری از مدیران در دام برنامهریزی گرفتار میشوند و فراموش میکنند که استراتژی لازمهی بقا و پیشرفت در این میدان رقابتی است.
برنامهریزی به معنی لیست کردن کارهایی است که باید انجام شود، در حالی که استراتژی نقشه راهی برای غلبه بر رقبا و دستیابی به اهداف بلندمدت ارائه میدهد.
مثال:
فرض کنید شما مدیر یک شرکت هواپیمایی هستید.
* برنامهریزی شما شامل تعیین مسیرهای پروازی، زمانبندی پروازها، استخدام خلبان و مهماندار و ... میشود.
* استراتژی شما شامل انتخاب نوع ایرلاین (ارزانقیمت، لوکس و ...)، تعیین بازار هدف (مسافران تجاری، مسافران تفریحی و ...)، ارائه خدمات متمایز (سرگرمی در پرواز، غذای باکیفیت و ...) و ... میشود.
* جهتدهنده است: استراتژی به شما میگوید به کجا میخواهید بروید و چگونه میخواهید به آنجا برسید.
* تمرکز را افزایش میدهد: استراتژی به شما کمک میکند تا منابع خود را بر روی مهمترین فعالیتها متمرکز کنید.
* انعطافپذیری را ارتقا میدهد: استراتژی به شما امکان میدهد تا در صورت نیاز، مسیر خود را با توجه به تغییرات بازار یا شرایط رقابتی تغییر دهید.
* موفقیت را تضمین میکند: استراتژی شانس شما را برای دستیابی به اهداف بلندمدت به طور قابلتوجهی افزایش میدهد.
* چشمانداز خود را ترسیم کنید: بلندمدت چه چیزی را میخواهید به دست آورید؟
* رقبای خود را بشناسید: نقاط قوت و ضعف آنها چیست؟
* مزیت رقابتی خود را مشخص کنید: چه چیزی شما را از رقبا متمایز میکند؟
* بازار هدف خود را تعیین کنید: به چه کسانی میخواهید خدمات یا محصولات خود را ارائه دهید؟
* برنامه عملیاتی خود را تدوین کنید: چگونه به اهداف خود خواهید رسید؟
* استراتژی خود را بهطور مرتب رصد و ارزیابی کنید: آیا در مسیر رسیدن به اهدافتان هستید؟
* استراتژی یک فرایند مداوم است و نیاز به تعهد و توجه مستمر دارد.
* استراتژی باید منعطف باشد و با توجه به شرایط بازار و رقابت تغییر کند.
* استراتژی باید با ارزشها و فرهنگ سازمان شما همسو باشد.
با اتخاذ یک استراتژی کارآمد، میتوانید به عنوان یک مدیر، سازمان خود را به سمت موفقیت هدایت کنید و در این دنیای رقابتی پیشرو باشید.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تا حالا به این فکر کرده بودین که با لباسای قدیمی کیف مسافرتی درست کنین، یا از لاستیک دوچرخه جاکلیدی بسازین؟ این کار رو بهش میگن "اپسایکل" که حسابی داره تو دنیا طرفدار پیدا میکنه.
شرکتای بزرگ مد و مبلمان دارن از مواد دور ریختنی مثل چادر ماشین، کمربند ایمنی و شیشه نوشابه، کیف، میز و چراغ درست میکنن. حتی برندای لوکس هم وارد بازی شدن و از تیکه های چرم اضافی ماشیناشون، جاکلیدی و کیف موبایل میسازن.
اینکه از وسایل کهنه چیزای جدید بسازیم، اصلا چیز جدیدی نیست. اما چرا الان تو کشورهای پیشرفته هم مد شده؟ خب، بخشی ازش به خاطر محیط زیست و علاقه به پایداریه. ولی خیلیا هم از اینکه از وسایل دست دوم استفاده کنن خوششون نمیاد.
جالب اینجاست که تحقیقات نشون داده مهمترین دلیلی که آدما محصولات اپسایکل رو دوست دارن، خلاقیتشونه! مثلا اینکه یه کیف از چادر کامیون درست شده باشه، خیلی بیشتر از یه کیف معمولی براشون جالبه.
چطور از وسایل دور ریختنی چیزای باحال درست کنیم؟
* طراحا باید از قطعات صنایع مختلف استفاده کنن. مثلا برندای مد میتونن با شرکتای ماشین سازی همکاری کنن و از چرمای اضافی اونها تو محصولاتشون استفاده کنن.
* طراحا باید بتونن کارکردهای جدیدی برای وسایل پیدا کنن. مثلا طراحای فویرویر تونستن از شیلنگ های آتش نشانی که دیگه استفاده نمیشد، وسایل محکم و ضد آب درست کنن.
* بخش بازاریابی شرکتا باید روی خلاقیت این محصولات تو تبلیغاتشون تاکید کنن. مثلا نشون بدن که چطور یه چادر کامیون قدیمی تبدیل به یه کیف شده.
پس اگه دنبال یه راه خلاقانه و باحال برای کم کردن دور ریختنی ها هستین، اپسایکل رو امتحان کنین!
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
سلام و امیدوارم خوب و سلامت باشید
شش ماه پیش من یک فراخوان در پیج اینستاگرامم منتشر کردم تا با ایده ای که مربوط به بازارهای مالی (فارکس) داشتم، با کمک متخصصین حوزه های مختلف (از مارکتینگ تا مالی و مدیریت و بقیه قسمت های کسب و کار) یک کسب و کار (استارت آپ) راه اندازی کنیم.
روزها و ساعت های زیادی (5ماه هفته ای دو جلسه 2 ساعته گروهی + ساعت ها بحث و گفتگوهای خارج از جلسات) به صورت جمعی همفکری و ایده پردازی کردیم و در نهایت بیزینس پلن فنوم فایننس طراحی و شروع به اجرا کردیم.
امروز که این پیام رو مینویسم از محصول اول رو نمایی کردیم. نامش PHENOM TA هست و قراره یک دستیار برای تریدرهای فارکس باشه. چه کمکی میکنه؟
اولین مشتری این محصول خود من بودم. من نمیخواستم و وقت نمیکردم تمام خبرها و داده هارو چک کنم. (باید اینجا بگم برای دوستانی که شناخت ندارن من حدود 6 ساله ترید میکنم و معاملاتم بر اساس سنتیمنت روز یا فاندامنتال بلند مدت هست) پس به دنبال جایی بودم که در ابتدای سشن ها به طور خلاصه به من بگه در مارکت چه خبره؟
خب این کار رو در PHENOM TA انجام دادیم. دو تا قابلیت دیگه هم بهش اضافه کردیم. در PHENOM TA اخبار و داده ها از تمام منابع اطلاعاتی مثل خبرگزاری ها، فارکس فکتوری و ... جمع آوری و خلاصه میشه و روزی چند مرتبه به صورت خلاصه ارائه میشه.
دومین قابلیتی که PHENOM TA داره اینه که میره نظر و تحلیل های فاندامنتالی و سنتیمنتی بزرگترین تحلیل گران مارکت رو که بیشترشون کارمندان موسسات مالی بزرگ مثل جی پی مورگان، بانک های به نام دنیا و رسانه های بزرگ مثل بلومبرگ هستن، رو جمع آوری خلاصه سازی، جمع بندی و منتشر میکنه.
سومین قابلیتی که بهش اضافه کردیم در + PEHENOM TA بر اساس این اخبار، دادهها، بیانیهها و تحلیلها اینه که در هر سشن پیشنهادات معاملاتی کم ریسک میده😍.
حالا اگر معامله گر فارکس هستی و این متن رو کامل خوندی، PHENOM TA فعلا رایگان در دسترس هست و میتونی از قابلیت اول و دوم استفاده کنی.
امیدوارم بتونید ازش استفاده کافی ببرید و با معاملات کمتر، از ضررها کم کنید!
فنوم فایننس | راهحلهای هوشمندانه، سریع، آسان و به صرفه در بازارهای مالی
@PHENOMfinance☑️
شش ماه پیش من یک فراخوان در پیج اینستاگرامم منتشر کردم تا با ایده ای که مربوط به بازارهای مالی (فارکس) داشتم، با کمک متخصصین حوزه های مختلف (از مارکتینگ تا مالی و مدیریت و بقیه قسمت های کسب و کار) یک کسب و کار (استارت آپ) راه اندازی کنیم.
روزها و ساعت های زیادی (5ماه هفته ای دو جلسه 2 ساعته گروهی + ساعت ها بحث و گفتگوهای خارج از جلسات) به صورت جمعی همفکری و ایده پردازی کردیم و در نهایت بیزینس پلن فنوم فایننس طراحی و شروع به اجرا کردیم.
امروز که این پیام رو مینویسم از محصول اول رو نمایی کردیم. نامش PHENOM TA هست و قراره یک دستیار برای تریدرهای فارکس باشه. چه کمکی میکنه؟
اولین مشتری این محصول خود من بودم. من نمیخواستم و وقت نمیکردم تمام خبرها و داده هارو چک کنم. (باید اینجا بگم برای دوستانی که شناخت ندارن من حدود 6 ساله ترید میکنم و معاملاتم بر اساس سنتیمنت روز یا فاندامنتال بلند مدت هست) پس به دنبال جایی بودم که در ابتدای سشن ها به طور خلاصه به من بگه در مارکت چه خبره؟
خب این کار رو در PHENOM TA انجام دادیم. دو تا قابلیت دیگه هم بهش اضافه کردیم. در PHENOM TA اخبار و داده ها از تمام منابع اطلاعاتی مثل خبرگزاری ها، فارکس فکتوری و ... جمع آوری و خلاصه میشه و روزی چند مرتبه به صورت خلاصه ارائه میشه.
دومین قابلیتی که PHENOM TA داره اینه که میره نظر و تحلیل های فاندامنتالی و سنتیمنتی بزرگترین تحلیل گران مارکت رو که بیشترشون کارمندان موسسات مالی بزرگ مثل جی پی مورگان، بانک های به نام دنیا و رسانه های بزرگ مثل بلومبرگ هستن، رو جمع آوری خلاصه سازی، جمع بندی و منتشر میکنه.
سومین قابلیتی که بهش اضافه کردیم در + PEHENOM TA بر اساس این اخبار، دادهها، بیانیهها و تحلیلها اینه که در هر سشن پیشنهادات معاملاتی کم ریسک میده😍.
حالا اگر معامله گر فارکس هستی و این متن رو کامل خوندی، PHENOM TA فعلا رایگان در دسترس هست و میتونی از قابلیت اول و دوم استفاده کنی.
امیدوارم بتونید ازش استفاده کافی ببرید و با معاملات کمتر، از ضررها کم کنید!
فنوم فایننس | راهحلهای هوشمندانه، سریع، آسان و به صرفه در بازارهای مالی
@PHENOMfinance
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
مهارت مهمی که در دنیای دانشمحور به شما برتری میدهد، توانایی متقاعد کردن و تغییر ذهن دیگران است. برخی اقتصاددانان معتقدند که مهارت متقاعد کردن، عامل ایجاد یکچهارم یا بیشتر از کل درآمد ملی آمریکاست.
افراد موفق در هر حرفهای، کسانی هستند که میتوانند دیگران را به عمل بر اساس ایدههایشان ترغیب کنند. برای مثال:
* کارآفرینان، سرمایهگذاران را برای حمایت از استارتآپهایشان متقاعد میکنند.
* متقاضیان شغل، استخدامکنندگان را برای استخدام خود قانع میکنند.
* سیاستمداران، مردم را برای رأی دادن به خودشان ترغیب میکنند.
* رهبران، کارمندان را برای اجرای برنامههای خاص متقاعد میکنند.
به عبارت ساده، متقاعد کردن دیگر یک مهارت جانبی نیست، بلکه مهارتی اساسی است که میتواند به جذب سرمایهگذار، فروش محصولات، ساخت برند، الهام بخشیدن به تیمها و ایجاد جنبشهای اجتماعی کمک کند.
برای اینکه مانند ارسطو، فیلسوف یونانی، در هنر متقاعد کردن استاد شوید، میتوانید از پنج ابزار کلیدی او در سخنرانی یا ارائهتان استفاده کنید:
1. اعتبار (Ethos): با نشان دادن تجربیات مرتبط، اعتماد مخاطب را جلب کنید.
2. منطق (Logos): با ارائه آمار و دادههای قابلتوجه، استدلال منطقی داشته باشید.
3. احساس (Pathos): با استفاده از داستانسرایی، مخاطب را از نظر احساسی درگیر کنید.
4. استعاره (Metaphor): با مقایسه ایده جدید با چیزی آشنا، مفهوم را برای مخاطب روشن کنید.
5. اختصار (Brevity): پیام خود را کوتاه و گویا نگه دارید و با قویترین نقطه شروع کنید.
ایدههای خوب با مهارت متقاعد کردن میتوانند شما را در زمینهی کاریتان به یک ستاره تبدیل کنند.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
DonRezaei|امیرحسین رضائی
فراتر از نظم.pdf
.
.
.
🔖 خلاصه 12 قانون کتاب فراتر از نظم: دوازده قانون دیگر برای زندگی اثر جردن پیترسون
کتاب "فراتر از نظم: دوازده قانون دیگر برای زندگی" اثر جردن پیترسون دنبالهای بر کتاب پرفروش "12 قانون زندگی" او است. در این کتاب، پیترسون 12 قانون دیگر را ارائه میدهد که به خوانندگان کمک میکند تا زندگی معنادارتر و رضایتبخشتری داشته باشند.
قوانین این کتاب عبارتند از:
1. مسئولیت خود را در قبال زندگیتان بر عهده بگیرید.
اولین قدم برای داشتن یک زندگی بهتر، پذیرفتن مسئولیت کامل زندگی خودتان است. این بدان معناست که به جای سرزنش دیگران برای مشکلاتتان، باید مسئولیت انتخابها و اقدامات خود را بر عهده بگیرید.
2. به خودتان ایمان داشته باشید.
شما توانایی انجام کارهای بزرگ را دارید. به خودتان و تواناییهایتان ایمان داشته باشید و از دنبال کردن رویاهایتان نترسید.
3. با دیگران صادق باشید.
صداقت کلید هر رابطه سالمی است. با دیگران صادق باشید، حتی زمانی که دشوار است.
4. سخت کار کنید.
هیچ چیز بدون تلاش به دست نمیآید. اگر میخواهید به اهدافتان برسید، باید سخت کار کنید.
5. به دیگران کمک کنید.
به دیگران کمک کنید، حتی زمانی که انتظار بازگشت ندارید. کمک به دیگران نه تنها دنیا را به مکانی بهتر تبدیل میکند، بلکه به شما احساس رضایت و خوشبختی نیز میدهد.
6. خطر کنید.
از ریسک کردن نترسید. بزرگترین پاداشها اغلب با بزرگترین خطرات همراه هستند.
7. از گذشته خود درس بگیرید، اما در آن زندگی نکنید.
گذشته شما نمیتواند آینده شما را تعیین کند. از گذشته خود درس بگیرید، اما اجازه ندهید شما را عقب نگه دارد.
8. آینده خود را تصور کنید.
برای آینده خود اهدافی تعیین کنید و برای رسیدن به آنها برنامهریزی کنید. تصور کنید که میخواهید چه کسی باشید و چه کاری میخواهید انجام دهید.
9. با درد و رنج روبرو شوید.
درد و رنج بخشی از زندگی است. از روبرو شدن با درد و رنج نترسید، بلکه از آن به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری استفاده کنید.
10. از مرگ نترسید.
مرگ بخشی طبیعی از زندگی است. از مرگ نترسید، بلکه بر زندگی خود تمرکز کنید و از هر لحظه نهایت استفاده را ببرید.
11. نظم را در زندگی خود ایجاد کنید.
زندگی بدون نظم آشفته و استرسزا خواهد بود. نظم را در زندگی خود ایجاد کنید و به برنامه خود پایبند باشید.
12. با خدا صلح کنید.
صلح با خدا به شما آرامش و معنای زندگی میدهد. با خدا ارتباط برقرار کنید و به او ایمان داشته باشید.
قوانین کتاب "فراتر از نظم" راهنمایی عملی برای داشتن یک زندگی بهتر ارائه میدهد. این قوانین ساده اما قدرتمند هستند و میتوانند به شما کمک کنند تا به اهدافتان برسید و به خوشبختی و رضایت برسید.
نکاتی برای استفاده از این قوانین در زندگی:
* یک قانون را در هر زمان روی آن تمرکز کنید. سعی کنید هر قانون را در زندگی روزمره خود اعمال کنید و ببینید چه تفاوتی ایجاد میکند.
* صبور باشید. تغییر زمان میبرد. انتظار نداشته باشید که یک شبه زندگی خود را دگرگون کنید.
* به خودتان سخت نگیرید. همه اشتباه میکنند. اگر از مسیر خارج شدید، خودتان را سرزنش نکنید. فقط دوباره به مسیر خود بازگردید.
کتاب "فراتر از نظم" منبع ارزشمندی برای هر کسی است که به دنبال بهبود زندگی خود است. اگر به دنبال راهنمایی و انگیزه هستید، این کتاب را حتماً بخوانید.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei✅
.
.
کتاب "فراتر از نظم: دوازده قانون دیگر برای زندگی" اثر جردن پیترسون دنبالهای بر کتاب پرفروش "12 قانون زندگی" او است. در این کتاب، پیترسون 12 قانون دیگر را ارائه میدهد که به خوانندگان کمک میکند تا زندگی معنادارتر و رضایتبخشتری داشته باشند.
قوانین این کتاب عبارتند از:
1. مسئولیت خود را در قبال زندگیتان بر عهده بگیرید.
اولین قدم برای داشتن یک زندگی بهتر، پذیرفتن مسئولیت کامل زندگی خودتان است. این بدان معناست که به جای سرزنش دیگران برای مشکلاتتان، باید مسئولیت انتخابها و اقدامات خود را بر عهده بگیرید.
2. به خودتان ایمان داشته باشید.
شما توانایی انجام کارهای بزرگ را دارید. به خودتان و تواناییهایتان ایمان داشته باشید و از دنبال کردن رویاهایتان نترسید.
3. با دیگران صادق باشید.
صداقت کلید هر رابطه سالمی است. با دیگران صادق باشید، حتی زمانی که دشوار است.
4. سخت کار کنید.
هیچ چیز بدون تلاش به دست نمیآید. اگر میخواهید به اهدافتان برسید، باید سخت کار کنید.
5. به دیگران کمک کنید.
به دیگران کمک کنید، حتی زمانی که انتظار بازگشت ندارید. کمک به دیگران نه تنها دنیا را به مکانی بهتر تبدیل میکند، بلکه به شما احساس رضایت و خوشبختی نیز میدهد.
6. خطر کنید.
از ریسک کردن نترسید. بزرگترین پاداشها اغلب با بزرگترین خطرات همراه هستند.
7. از گذشته خود درس بگیرید، اما در آن زندگی نکنید.
گذشته شما نمیتواند آینده شما را تعیین کند. از گذشته خود درس بگیرید، اما اجازه ندهید شما را عقب نگه دارد.
8. آینده خود را تصور کنید.
برای آینده خود اهدافی تعیین کنید و برای رسیدن به آنها برنامهریزی کنید. تصور کنید که میخواهید چه کسی باشید و چه کاری میخواهید انجام دهید.
9. با درد و رنج روبرو شوید.
درد و رنج بخشی از زندگی است. از روبرو شدن با درد و رنج نترسید، بلکه از آن به عنوان فرصتی برای رشد و یادگیری استفاده کنید.
10. از مرگ نترسید.
مرگ بخشی طبیعی از زندگی است. از مرگ نترسید، بلکه بر زندگی خود تمرکز کنید و از هر لحظه نهایت استفاده را ببرید.
11. نظم را در زندگی خود ایجاد کنید.
زندگی بدون نظم آشفته و استرسزا خواهد بود. نظم را در زندگی خود ایجاد کنید و به برنامه خود پایبند باشید.
12. با خدا صلح کنید.
صلح با خدا به شما آرامش و معنای زندگی میدهد. با خدا ارتباط برقرار کنید و به او ایمان داشته باشید.
قوانین کتاب "فراتر از نظم" راهنمایی عملی برای داشتن یک زندگی بهتر ارائه میدهد. این قوانین ساده اما قدرتمند هستند و میتوانند به شما کمک کنند تا به اهدافتان برسید و به خوشبختی و رضایت برسید.
نکاتی برای استفاده از این قوانین در زندگی:
* یک قانون را در هر زمان روی آن تمرکز کنید. سعی کنید هر قانون را در زندگی روزمره خود اعمال کنید و ببینید چه تفاوتی ایجاد میکند.
* صبور باشید. تغییر زمان میبرد. انتظار نداشته باشید که یک شبه زندگی خود را دگرگون کنید.
* به خودتان سخت نگیرید. همه اشتباه میکنند. اگر از مسیر خارج شدید، خودتان را سرزنش نکنید. فقط دوباره به مسیر خود بازگردید.
کتاب "فراتر از نظم" منبع ارزشمندی برای هر کسی است که به دنبال بهبود زندگی خود است. اگر به دنبال راهنمایی و انگیزه هستید، این کتاب را حتماً بخوانید.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به عنوان یک پدر یا مادر شاغل، مدیریت همزمان مسئولیت های مختلف در طول هفته کاری می تواند دشوار باشد. این تمرین ساده می تواند به شما در کنترل برنامه تان کمک کند.
ابتدا با ایجاد یک تقویم مرکزی شروع کنید، جایی که بتوانید رویدادهای مهم مربوط به خانواده و کار را در آن ثبت کنید. اگر شریک زندگی یا همسری دارید، این تقویم را با او به اشتراک بگذارید و عادت کنید که در طول هفته به طور فعال آن را به روز رسانی کنید.
سپس، در پایان آخر هفته ۲۰ دقیقه وقت بگذارید تا برای هفته بعد برنامه ریزی کنید. تقویم خود را مرور کنید و هر رویداد مهمی را که ممکن است در هفته گذشته فراموش کرده باشید به آن اضافه کنید.
هنگامی که تقویم شما پر شد، آن را تک تک بررسی کنید تا مهمترین اولویت ها را شناسایی کنید. سپس برنامه ریزی را شروع کنید. چه کسی مسئول چه کاری است؟ چه چیزی نیاز به جابجایی یا تغییر زمان دارد؟ چه تصمیماتی (مانند برنامه ریزی وعده های غذایی) را می توان از قبل گرفت؟ و در نهایت، چه تعهداتی نیاز به یک طرح پشتیبان دارند؟
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
تحقیقات دانشگاه هاروارد نشان میدهد افرادی که در گرفتن کمک مورد نیاز و همچنین کمک به دیگران مهارت دارند، همیشه از این کلمه استفاده میکنند. رابرت چالدینی، نویسنده کتاب «تاثیرگذاری»، میگوید این کلمه همچنین باعث افزایش همکاری و مشارکت میشود.
احتمالا برای کسب و کار یا پروژه جدیدی ایده پردازی کردهاید و نسبت به مسیری که در پیش گرفتهاید مطمئن هستید، اما چه میشود اگر اشتباه کرده باشید؟
تمایل یا بهتر است بگوییم نیاز دارید تا نظر دیگران را بدانید، به ویژه افرادی که به دانش، خرد و تجربه آنها اعتماد دارید. همچنین بد نیست بدانید که احتمالا به کمک آنها برای عملی کردن ایدهتان نیاز خواهید داشت. (چه کسی تا به حال صرفا برای دریافت نظر، مورد خطاب قرار نگرفته است؟)
راه حل چیست؟ ,طبق گفتهی رابرت چالدینی، نویسنده کتاب پرفروش «تاثیرگذاری: روانشناسی اقناع»، درخواست نظر کار اشتباهی است.
چالدینی میگوید: «وقتی نظر کسی را میپرسید، در واقع یک منتقد به وجود میآورید. از لحاظ روانشناسی، آن فرد نیم قدمی به عقب برمیدارد و با خود فکر میکند که در قبال ایدهی شما در چه جایگاهی قرار دارد. در این حالت، او و سایرین در مقابل ایدهی شما قرار میگیرند.»
این، مشکل درخواست نظر است. استفاده از کلمهی «نظر» شبیه درخواست «بازخورد» است. همانطور که محققان دانشکدهی کسب و کار هاروارد کشف کردهاند:
بازخورد اغلب با ارزیابی همراه است. [تاکید اضافه شده] این امر باعث میشود تا تصور عملکرد بهتر فرد در آینده دشوار شود. در نتیجه، فرد ارائه دهندهی بازخورد، در نهایت، راهکارهای کمانتقاد و غیرقابل اجرا ارائه میدهد.
در مقابل، هنگامی که از فردی «راهنمایی» خواسته میشود، او کمتر روی ارزیابی و بیشتر روی اقدامات احتمالی آینده تمرکز میکند. در حالی که گذشته قابل تغییر نیست، آینده مملو از امکانات است.
بنابراین، اگر از کسی راهنمایی بخواهید، او به جای گذشتهی غیرقابل تغییر، به آینده و فرصتهای بهبود بیشتر فکر میکند.
به زبان ساده، درخواست بازخورد مانند درخواست نمره است. شما بر کاری که انجام شده تمرکز میکنید، نه کاری که میتواند انجام شود. شما آنچه هست را ارزیابی میکنید، نه آنچه میتواند باشد. در این صورت، فرد برای اینکه احساسات شما را جریحهدار نکند، احتمالا تنها چند انتقاد ملایم ارائه میدهد و در غیر این صورت، به شما خواهد گفت که ایده یا برنامهتان دستکم محکم است. (هرچند که لطف واقعی این است که به شما چیزی را بگویید که میخواهید بشنوید، نه آنچه نیاز دارید بشنوید.)
پس به جای «نظر»، از چه کلمهای استفاده کنید؟
راهنمایی!
درخواست راهنمایی باعث میشود فرد مقابل به «امکانات» فکر کند. درخواست راهنمایی مانند پرسیدن این سوال است که «چه کاری میتوانم انجام دهم؟» (نه «چه کاری باید انجام دهم؟»). چرا که راهنمایی به طور ضمنی باعث میشود تا گفتگو بر آینده متمرکز شود.
نتیجه چه خواهد شد؟ محققان هاروارد دریافتند که درخواست «راهنمایی» به جای «نظر» - تنها با تغییر یک کلمه - منجر به این میشود که پاسخ دهندگان بیش از یک سوم موارد بیشتری را برای بهبود و بیش از نصف راه بیشتری را برای بهبود پیشنهاد دهند.
چالدینی میگوید: «هنگامی که راهنمایی میخواهید، فرد مقابل نیم قدم به سمت شما برمیدارد. آنها در درون ایدهی شما با شما مشارکت میکنند تا بهترین راه برای ساختاردهی آن را بیابند. بنابراین، حالا شما و آن فرد در مقابل دیگران قرار دارید.»
منبع
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
.
.
.
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Harvard Business Review
Why Asking for Advice Is More Effective Than Asking for Feedback
Conventional wisdom says you should ask your colleagues for feedback. However, research suggests that feedback often has no (or even a negative) impact on our performance. This is because the feedback we receive is often too vague — it fails to highlight…
تسلا در اقدامی غافلگیرکننده، کل تیم بازاریابی و محتوای خود را اخراج کرد. این اتفاق پس از یک سال "آزمایش تبلیغات" با تردید از سوی ایلان ماسک و همزمان با گزارشهایی از مشکلات سایبرتراک و گزارش درآمدی آتی این شرکت رخ داده است.
اگرچه اخراج این تیم بخشی از کاهش 10 درصدی نیروی کار تسلا است، اما رویکرد متناقض این شرکت به بازاریابی جای نگرانی دارد. سال گذشته، ماسک با اکراه به "امتحان کمی تبلیغات" رضایت داد، اما یک سال بعد نتایج را "کلیشهای" دانست.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
به گفته یک کارشناس ارتباطات استنفورد، افرادی که با اعتماد به نفس صحبت می کنند این 3 کار را انجام می دهند.
بسیاری از افراد هنگام صحبت در جمع دچار اضطراب می شوند. این ترس ریشه در تکامل ما دارد و به غریزه بقا بازمیگردد. با وجود این، راهکارهای علمی و موثری برای کاهش این اضطراب وجود دارد.
متخصص ارتباطات، مت آبراهامز، 3 راز کلیدی برای افزایش اعتماد به نفس در سخنرانی عمومی ارائه میدهد:
1. غلبه بر علائم فیزیکی اضطراب:
* تنفس عمیق شکمی: تنفس عمیق به آرامش سیستم عصبی و کاهش تپش قلب و لرزش دست کمک میکند.
* حرکات هدفمند: قدم زدن، ژستگرفتن و حرکات فیزیکی میتوانند به آزاد شدن انرژی عصبی و کاهش اضطراب کمک کنند.
2. تمرکز بر "حال" :
* مبارزه با کمالگرایی: به جای تمرکز بر بینقص بودن، بر برقراری ارتباط موثر و انتقال پیام خود به مخاطب تمرکز کنید.
* غلبه بر ترس از عدم موفقیت: به جای نگرانی از نتیجه، بر حضور در لحظه و لذت بردن از فرآیند سخنرانی تمرکز کنید.
3. معطوف کردن توجه به مخاطب:
* کنجکاوی: نسبت به مخاطبان خود کنجکاو باشید و علایق و نیازهای آنها را درک کنید.
* مهارت گوش دادن: به طور فعال به مخاطبان خود گوش دهید و به سوالات و نظرات آنها توجه کنید.
* درک اهمیت موضوع: موضوع سخنرانی خود را از دیدگاه مخاطبان ببینید و بر مواردی تمرکز کنید که برای آنها مهم است.
با به کارگیری این 3 راز، میتوانید اضطراب خود را در سخنرانی عمومی کاهش دهید و با اعتماد به نفس بیشتری در مقابل مخاطبان خود صحبت کنید.
امیرحسین رضائی|مشاور مدیریت
@donrezaei
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM