فاصله ما تا تخت های بستری در بیمارستان های روانی چقدر است؟
روانپزشکی و به طبع آن روانشناسی علمی نوپاست. علمی که بسیاری از کارکردهای کنونی آن با صحیح و خطا آموخته شده است. در این میان، بیماران مبتلا به اختلالات روانی بیشترین آسیب را متحمل شده اند. تا همین دو قرن پیش، بسیاری از افراد مبتلا را به قل و زنجیر می بستند و برای سالها و شایدم تا پایان عمر، در محیط های بیمارستانی نگهداری می کردند. در گذشته، خط اول درمان، جدا کردن آنها از جامعه و چسباندن برچسب های غیرمنصفانه بر روی پیشانی آنها بود.
اما امروزه، به لطف پیشرفت های علمی کشورهای غربی، درمانهای روانی پیشرفت چشمگیری داشته و بسیاری از توهم ها و هذیان ها، خیلی سریع فروکش می کند.
بخش زیادی از بیماران روانی، برخلاف نمایش فیلم های سینمایی و یا برداشت های اشتباه مردم، اصلاً خطرناک نیستند. افراد مبتلا به اختلالات روانی، حق زندگی، بروز احساس و ادغام در جامعه را دارند. حقی که بسیاری از ما، به واسطه ترس های خودمان از آنها دریغ می کنیم.
هشت سال پیش، که برای اولین بار به مرکز نگهداری بیماران روانی مزمن احسان پا گذاشتم، احساس می کردم که وارد دنیایی عجیب و خطرناک شده ام. فکر می کردم پا گذاشن در این مراکز، یعنی درگیری و زد و خورد قطعی با بیماران! اما هر چقدر زمان بیشتری را سپری کردم، تفاوت ها را کمتر دیدم و اشتراکات انسانی را بیشتر یافتم. و در نهایت، با تمام وجودم متوجه شدم که آنچه برای این عزیزان رخ داده، ممکن بود برای هر کدام از ما نیز رخ دهد. در واقع تفاوت ما و آنها در اندکی شانس است. اگر مشکل ژنتیکی آنها را ما داشتیم، و یا زندگی بیش از حد بر ما سخت می گرفت، احتمالا ما در آن تخت ها بستری بودیم!
تا جای ممکن، بیماران روانی را نباید از جامعه جدا کرد و باید از برچسب زدن های زننده و یا طرد آنها خودداری کنیم. هرگز فراموش نکنیم که فاصله ما با آنها، اندکی تفاوت هورمونی و ژنتیکی است و حتی ممکن است روزی، ما به جای آنها بر تخت ها بستری شویم.
📝 امیر شیرین زاده
دکتری روانشناس بالینی دانشگاه تهران
🆔 @DrShirinzadeh
روانپزشکی و به طبع آن روانشناسی علمی نوپاست. علمی که بسیاری از کارکردهای کنونی آن با صحیح و خطا آموخته شده است. در این میان، بیماران مبتلا به اختلالات روانی بیشترین آسیب را متحمل شده اند. تا همین دو قرن پیش، بسیاری از افراد مبتلا را به قل و زنجیر می بستند و برای سالها و شایدم تا پایان عمر، در محیط های بیمارستانی نگهداری می کردند. در گذشته، خط اول درمان، جدا کردن آنها از جامعه و چسباندن برچسب های غیرمنصفانه بر روی پیشانی آنها بود.
اما امروزه، به لطف پیشرفت های علمی کشورهای غربی، درمانهای روانی پیشرفت چشمگیری داشته و بسیاری از توهم ها و هذیان ها، خیلی سریع فروکش می کند.
بخش زیادی از بیماران روانی، برخلاف نمایش فیلم های سینمایی و یا برداشت های اشتباه مردم، اصلاً خطرناک نیستند. افراد مبتلا به اختلالات روانی، حق زندگی، بروز احساس و ادغام در جامعه را دارند. حقی که بسیاری از ما، به واسطه ترس های خودمان از آنها دریغ می کنیم.
هشت سال پیش، که برای اولین بار به مرکز نگهداری بیماران روانی مزمن احسان پا گذاشتم، احساس می کردم که وارد دنیایی عجیب و خطرناک شده ام. فکر می کردم پا گذاشن در این مراکز، یعنی درگیری و زد و خورد قطعی با بیماران! اما هر چقدر زمان بیشتری را سپری کردم، تفاوت ها را کمتر دیدم و اشتراکات انسانی را بیشتر یافتم. و در نهایت، با تمام وجودم متوجه شدم که آنچه برای این عزیزان رخ داده، ممکن بود برای هر کدام از ما نیز رخ دهد. در واقع تفاوت ما و آنها در اندکی شانس است. اگر مشکل ژنتیکی آنها را ما داشتیم، و یا زندگی بیش از حد بر ما سخت می گرفت، احتمالا ما در آن تخت ها بستری بودیم!
تا جای ممکن، بیماران روانی را نباید از جامعه جدا کرد و باید از برچسب زدن های زننده و یا طرد آنها خودداری کنیم. هرگز فراموش نکنیم که فاصله ما با آنها، اندکی تفاوت هورمونی و ژنتیکی است و حتی ممکن است روزی، ما به جای آنها بر تخت ها بستری شویم.
📝 امیر شیرین زاده
دکتری روانشناس بالینی دانشگاه تهران
🆔 @DrShirinzadeh
❓پرسش : تفاوت حس تنهایی و زمان تنهایی چیست؟ چگونه می توان وابسته نبود؟ چه رابطه ای بین کشف استعدادها و تنهایی وجود دارد؟
🆔 @Drshirinzadeh
🆔 @Drshirinzadeh
چگونه بچه هایمان را از آسیب مدارس حفظ کنیم؟
📝امیر شیرین زاده
روانشناسان رفتاری معتقدند که بخش زیادی از مشکلات رفتاری، شخصیتی و ارتباطی انسان، به موضوع آموزش باز می گردد. و یکی از اصلی ترین مکان هایی که در آن آموزش ارائه می شود، مدارس است. مدارسی که از امروز، یکم مهر ماه، کار خود را شروع می کنند.
مدارس در ایران به شدت ناکارآمد هستند. هم از منظر تعلیم و هم از منظر تربیت. تقریبا بیشتر ما، خاطرات تلخ فراوانی از تنبیه و تحقیر در مدارس داریم. بخشی از آنچه به خوردمان داده شد، بعدتر سبب عذاب روان مان گشت و البته ساعت ها سلامت جسم و روان خود را در این حیطه آزرده ایم.
اما چه باید کرد؟
در اینجا چند نکته را که به نظرم کاربردی است، ذکر می کنم. در نظر داشته باشید که خودتان به عنوان بزرگسال. نیازمند یادگیری این مهارت ها هستید. بنابراین در خصوص هر کدام کلاس و دوره برویم و یا حداقل فایل های مناسب را در اینترنت دنبال کنیم.
۱. تفکر نقادانه را بیاموزیم و به فرزندانمان آموزش دهیم. بخش اعظم آنچه در مدارس به خورد بچه ها داده می شود، ایرادات اساسی دارد. تفکرات قدیمی، ناکارآمد و قدسی شده، ریشه بسیاری از مشکلات رفتاری و شخصیتی است. اگر می خواهیم بچه ها هر آشغالی را باور نکنند، چاقویی تیز و برنده و دقیق لازم دارند. چاقویی که با آن، خرافات و دروغ را از حقیقت و علم تفکیک کرد. این چاقو، تفکر نقادانه است. مهارتی که یادگیریش از نان شب هم، واجب تر است. تا می توانید در اینترنت در این مورد تحقیق کنید و تفاوت های علم و شبه علم را بیاموزید.
۲. جراتمندی را آموزش دهید. در یک سیستم آموزشی ناکارآمد (مانند مدارس ایران)، تبعیت بی چون و چرا و تسلیم اوامر بودن آموزش داده می شود. در صورتی که بچه ها باید بدانند قانون و تبعیت از آن، یک امر نسبی است. تبعیت بی چون و چرا، یکی پذیرش فشارهای شدید هیجانی در فرد. به فرزندانمان یاد دهیم که محترمانه و جراتمندانه، واکنشی های سالم نشان دهند و در برابر هر حرف و قانون و خواسته ای تسلیم نشوند. آموزش سبک های ارتباطی ضروت دارد.
۳. زبان دوم را بسیار جدی بگیرید. یادگیری زبان دوم، یک معجزه روانشناختی است. تحقیقات نشان می دهد که ساختارهای مغزی افرادی که زبان های دوم و سوم را می آموزند، متفاوت است. آنها منطقی تر فکر می کنند و توانایی بالاتری در حل مسئله و مشکلات زندگی دارند و مدیریت هیجانات را بهتر انجام می دهند. همچنین یادگیری زبان دوم، تعصب و دگم اندیشی را به میزان زیادی کاهش می دهد. به طبع توقع زیادی از آموزش زبان در مدارس نمی توان داشت، بنابراین آموزش زبان دوم را در خارج از مدارس، پیگیری کنید.
۴. رقابت ناسالم را حذف و همکاری را گسترش دهید. متاسفانه بسیاری از مدارس علی الخصوص مدارس سمپاد ، رقابت های بیمارگونه و ناسالم را تشویق می کنند. یادمان نرود که مدرسه برای زندگی بهتر است و نه ساختن افرادی که در تمام زندگی شان، حرص جلو بودن و عقب بودن از بقیه را داشته باشند و یا به طور مکرر خودشان را مقایسه نمایند. به بچه ها تاکید کنید که هر شخصی مسیر خودش را دارد و با همکاری و هماهنگی می توان جامعه ای بهتر ساخت.
۵. از فرزندمان حمایت بجا کنیم. اگر به هر دلیلی، حرف زور، رفتار اشتباه، منطق نادرست، تنبیه فیزیکی و روانی، و ... در مدارس دیدید، حمایت منطقی و به شیوه ای درست و سالم، کار مهمی است. بچه ها نیاز به پشتوانه دارند اما پشتوانه ای که اخلاقی و مهربانانه باشد.
۶. آموزش بهداشت جنسی و مراقبت جنسی دهیم. تجربیات دردناک زیادی از اولین پریود بدون آموزش و یا رفتارهای بیمارگونه در مدارس شنیده ام. آموزش جنسی به شیوه درست، فرزندتان را سالم تر و از خطرات احتمالی دورتر می کند. اما این آموزش باید متناسب با سن فرزند، نوع فرهنگ خانواده و متناسب با دانسته های او باشد. اگر این کار را نکنید، همسالان اشتباه و یا سایت های غلط، اینکار را خواهند کرد.
📝امیر شیرین زاده
دکتری روانشناسی بالینی دانشگاه تهران
🆔 @DrShirinzadeh
📝امیر شیرین زاده
روانشناسان رفتاری معتقدند که بخش زیادی از مشکلات رفتاری، شخصیتی و ارتباطی انسان، به موضوع آموزش باز می گردد. و یکی از اصلی ترین مکان هایی که در آن آموزش ارائه می شود، مدارس است. مدارسی که از امروز، یکم مهر ماه، کار خود را شروع می کنند.
مدارس در ایران به شدت ناکارآمد هستند. هم از منظر تعلیم و هم از منظر تربیت. تقریبا بیشتر ما، خاطرات تلخ فراوانی از تنبیه و تحقیر در مدارس داریم. بخشی از آنچه به خوردمان داده شد، بعدتر سبب عذاب روان مان گشت و البته ساعت ها سلامت جسم و روان خود را در این حیطه آزرده ایم.
اما چه باید کرد؟
در اینجا چند نکته را که به نظرم کاربردی است، ذکر می کنم. در نظر داشته باشید که خودتان به عنوان بزرگسال. نیازمند یادگیری این مهارت ها هستید. بنابراین در خصوص هر کدام کلاس و دوره برویم و یا حداقل فایل های مناسب را در اینترنت دنبال کنیم.
۱. تفکر نقادانه را بیاموزیم و به فرزندانمان آموزش دهیم. بخش اعظم آنچه در مدارس به خورد بچه ها داده می شود، ایرادات اساسی دارد. تفکرات قدیمی، ناکارآمد و قدسی شده، ریشه بسیاری از مشکلات رفتاری و شخصیتی است. اگر می خواهیم بچه ها هر آشغالی را باور نکنند، چاقویی تیز و برنده و دقیق لازم دارند. چاقویی که با آن، خرافات و دروغ را از حقیقت و علم تفکیک کرد. این چاقو، تفکر نقادانه است. مهارتی که یادگیریش از نان شب هم، واجب تر است. تا می توانید در اینترنت در این مورد تحقیق کنید و تفاوت های علم و شبه علم را بیاموزید.
۲. جراتمندی را آموزش دهید. در یک سیستم آموزشی ناکارآمد (مانند مدارس ایران)، تبعیت بی چون و چرا و تسلیم اوامر بودن آموزش داده می شود. در صورتی که بچه ها باید بدانند قانون و تبعیت از آن، یک امر نسبی است. تبعیت بی چون و چرا، یکی پذیرش فشارهای شدید هیجانی در فرد. به فرزندانمان یاد دهیم که محترمانه و جراتمندانه، واکنشی های سالم نشان دهند و در برابر هر حرف و قانون و خواسته ای تسلیم نشوند. آموزش سبک های ارتباطی ضروت دارد.
۳. زبان دوم را بسیار جدی بگیرید. یادگیری زبان دوم، یک معجزه روانشناختی است. تحقیقات نشان می دهد که ساختارهای مغزی افرادی که زبان های دوم و سوم را می آموزند، متفاوت است. آنها منطقی تر فکر می کنند و توانایی بالاتری در حل مسئله و مشکلات زندگی دارند و مدیریت هیجانات را بهتر انجام می دهند. همچنین یادگیری زبان دوم، تعصب و دگم اندیشی را به میزان زیادی کاهش می دهد. به طبع توقع زیادی از آموزش زبان در مدارس نمی توان داشت، بنابراین آموزش زبان دوم را در خارج از مدارس، پیگیری کنید.
۴. رقابت ناسالم را حذف و همکاری را گسترش دهید. متاسفانه بسیاری از مدارس علی الخصوص مدارس سمپاد ، رقابت های بیمارگونه و ناسالم را تشویق می کنند. یادمان نرود که مدرسه برای زندگی بهتر است و نه ساختن افرادی که در تمام زندگی شان، حرص جلو بودن و عقب بودن از بقیه را داشته باشند و یا به طور مکرر خودشان را مقایسه نمایند. به بچه ها تاکید کنید که هر شخصی مسیر خودش را دارد و با همکاری و هماهنگی می توان جامعه ای بهتر ساخت.
۵. از فرزندمان حمایت بجا کنیم. اگر به هر دلیلی، حرف زور، رفتار اشتباه، منطق نادرست، تنبیه فیزیکی و روانی، و ... در مدارس دیدید، حمایت منطقی و به شیوه ای درست و سالم، کار مهمی است. بچه ها نیاز به پشتوانه دارند اما پشتوانه ای که اخلاقی و مهربانانه باشد.
۶. آموزش بهداشت جنسی و مراقبت جنسی دهیم. تجربیات دردناک زیادی از اولین پریود بدون آموزش و یا رفتارهای بیمارگونه در مدارس شنیده ام. آموزش جنسی به شیوه درست، فرزندتان را سالم تر و از خطرات احتمالی دورتر می کند. اما این آموزش باید متناسب با سن فرزند، نوع فرهنگ خانواده و متناسب با دانسته های او باشد. اگر این کار را نکنید، همسالان اشتباه و یا سایت های غلط، اینکار را خواهند کرد.
📝امیر شیرین زاده
دکتری روانشناسی بالینی دانشگاه تهران
🆔 @DrShirinzadeh
Forwarded from Science is for all🔬 (¥@$)
آیا زنها واقعا احساساتیتر از مردها هستند؟
اولین نکته که باید توجه کنیم اینکه منظور از کلمهی"احساسات" دقیقا کدام احساس است؟ در واقع این نوع نگاه در جامعه، طیف محدودی از احساسات را دربر میگیرد؛ به عنوان مثال وقتی میگوییم زنها احساسیتر هستند صرفا احساسات نرمی چون عشق، مهربانی و محبت برایمان تداعی میشود.
بعد از مشخص کردن طیف احساسات باید بدانیم چطور اندازهگیری میشود و کجا ابراز میشود.
دومین نکته که باید توجه کنیم تفاوت تجربهی احساس(emotional experiences) با ابراز احساس(emotional expressivity) است. پژوهشها معمولا نشان میدهند که زنها احساساتشان را بیشتر ابراز میکنند و مردها به خاطر کلیشهها احساساتشان را کمتر ابراز میکنند.
در این پژوهش به تعدادی از زنها و مردها یک سری ویدیو نشان دادند که احساسات مختلف مثل خشم، غم، لذت و تعجب را در افراد فعال میکرد. مرحلهی بعد میزان ضربان قلب، میزان برانگیختگی و میزان ابراز احساسات اندازهگیری میشد.
نتایج نشان داد این سه عامل(برانگیختگی، ابراز و ضربان قلب) از احساسی به احساسی دیگر در زن و مرد متفاوت است مثلا وقتی ویدیو غمانگیز و تعجبآور را پخش کردند تفاوت چشمگیری در دو جنس دیده نمیشد ولی زمانی که ویدیو خشم و لذت پخش کردند زنها مقدار کمی برانگیختهتر شدند.
مورد بعدی نشان داد زنها احساساتشان به خصوص احساسات منفی را بیشتر از مردها ابراز میکنند اما تفاوتی قابل توجهی بین زن و مرد در تجربه احساسات وجود ندارد.
منبع:psychologytoday.com
«Channel of Science is for all»
اولین نکته که باید توجه کنیم اینکه منظور از کلمهی"احساسات" دقیقا کدام احساس است؟ در واقع این نوع نگاه در جامعه، طیف محدودی از احساسات را دربر میگیرد؛ به عنوان مثال وقتی میگوییم زنها احساسیتر هستند صرفا احساسات نرمی چون عشق، مهربانی و محبت برایمان تداعی میشود.
بعد از مشخص کردن طیف احساسات باید بدانیم چطور اندازهگیری میشود و کجا ابراز میشود.
دومین نکته که باید توجه کنیم تفاوت تجربهی احساس(emotional experiences) با ابراز احساس(emotional expressivity) است. پژوهشها معمولا نشان میدهند که زنها احساساتشان را بیشتر ابراز میکنند و مردها به خاطر کلیشهها احساساتشان را کمتر ابراز میکنند.
در این پژوهش به تعدادی از زنها و مردها یک سری ویدیو نشان دادند که احساسات مختلف مثل خشم، غم، لذت و تعجب را در افراد فعال میکرد. مرحلهی بعد میزان ضربان قلب، میزان برانگیختگی و میزان ابراز احساسات اندازهگیری میشد.
نتایج نشان داد این سه عامل(برانگیختگی، ابراز و ضربان قلب) از احساسی به احساسی دیگر در زن و مرد متفاوت است مثلا وقتی ویدیو غمانگیز و تعجبآور را پخش کردند تفاوت چشمگیری در دو جنس دیده نمیشد ولی زمانی که ویدیو خشم و لذت پخش کردند زنها مقدار کمی برانگیختهتر شدند.
مورد بعدی نشان داد زنها احساساتشان به خصوص احساسات منفی را بیشتر از مردها ابراز میکنند اما تفاوتی قابل توجهی بین زن و مرد در تجربه احساسات وجود ندارد.
منبع:psychologytoday.com
«Channel of Science is for all»
Psychology Today
Are Women More Emotional Than Men?
Women’s negative emotionality as experienced around the world.
Forwarded from ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
🔴مادامیکه که ایرانیان خلق و خوی دیکتاتوری دارند محال است از شر حکام دیکتاتور رهایی یابند
✍محسن رنانی
نوروز گذشته توانستم خواندن کتاب «نقد و تحلیل دیکتاتوری» نوشته «مانس اشپربر» را به پایان برسانم.
این روانشناس آلمانی، کتاب را در ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیشبینی کرده که کسی مانند هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. این کتاب که منتشر شد، نویسندهاش نه تنها ناچار شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد که کمونیستهای پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند.
این کتاب توسط کریم قصیم به فارسی ترجمه و درسال۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است، انتشارات دماوند در سال ۶۴ تعطیل شد.
اشپربر در این کتاب که متنی بسیار روان و گیرا دارد، با تحلیل *روانشناختی شخصیت و رفتار دیکتاتورها نشان میدهد که آنها به خودی خود دیکتاتور نمیشوند، آنها پیامد رفتار تودههایی هستند که خوی دیکتاتوری بخشی از آنهاست.*
*برای آن که دیکتاتوری برای همیشه از جامعهای رخت بربندد، باید روحیه دیکتاتوری تودهها از میان برود.*
*یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با ضعیفتر از خودمان نداریم.* ببینید بچههایمان به سوی گربهها و سگها سنگ میاندازند، سوارهها به پیادهها رحم نمیکنند، همهمان در کار خودمان فرمانروایی میکنیم. بقال حاکم است، نانوا حاکم است، راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه و همه در کار خود میخواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را میگیریم به جای آن که تحویل پلیساش بدهیم اول به او کتک مفصلی میزنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر میکند اول او را میزند.
هر جای خیابان که دوست داشتیم پارک میکنیم.
وقتی کسی با ما تصادف کرد با چماق پیاده میشویم.
وقتی داخل کوچهای باریک رانندگی میکنیم، حتما باید راننده مقابل دنده عقب بگیرد تا ما رد شویم چون کوچه ارث پدرمان بوده!
*اینها همه نشانههای خوی دیکتاتوری نهفتهای است که در همه ما وجود دارد.*
اشپربر نشان میدهد که چگونه شخصیت روانی یک دیکتاتور در گذر زمان تحول مییابد و او را از یک زندگی معمولی محروم میکند. به گونهای که دیکتاتور رفته رفته دچار سادیسم (دیگر آزاری) و سپس مازوخیسم (خود آزاری) میشود.
اشپربر با دستهبندی انواع ترس نشان میدهد که *دیکتاتورها دچار «ترس تهاجمی» هستند* و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است *اعتیاد به دشمنتراشی و ایده «دشمنانگاری هر کس با ما نیست»* از سوی دیکتاتورها رهاورد ترس عمیقی است که در آنها نهفته است. او از قول افلاطون مینویسد «هر کس میتواند شایستهدلیری باشد بجز دیکتاتور» و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان میدهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان میدهد که دیکتاتوری ویژگی است که در نبود شجاعت پیدا میشود. و *این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد.* ولی وقتی تودههای دارای خوی دیکتاتوری با یکی از دیکتاتورها همراهی میکنند و از او پشتیبانی میکنند، از او یک فرمانروای به تمام معنی دیکتاتور میسازند.
اشپربر نشان میدهد که چگونه ترس در گذر زمان به نفرت تبدیل میشود و آنگاه تودهها برای ارضای نفرتشان از عدهای، دیکتاتوری را یاری میکنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی میرسد که تودهها به علت نفرت از همین دیکتاتور، او را به کمک دیکتاتور دیگری به چوبهدار میسپارند.
او به زیبایی نشان میدهد که چگونه *دیکتاتورها با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه حلهای عامه پسندــ اما غیر قابل اجراــ میدهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایدههای خود نیستند، چرا که آموختهاند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی میتوانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند هستنند و نمیگذارند تا آنها به اهدافشان برسند.*
اشپربر البته تحلیلاش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمیکند ولی برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانهاش (استالین و هیتلر) میآورد.
🔻با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را بر میداریم و نام هر دیکتاتور دیگری را میگذاریم میبینیم چقدر تحلیل تازه است. گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
https://t.me/virayeshe_zehn
✍محسن رنانی
نوروز گذشته توانستم خواندن کتاب «نقد و تحلیل دیکتاتوری» نوشته «مانس اشپربر» را به پایان برسانم.
این روانشناس آلمانی، کتاب را در ۳۲ سالگی و در دهه ۳۰ میلادی پیش از آنکه هیتلر جهان را به کام جنگ جهانی دوم بکشاند، نگاشته است. او در کتاب خود از روی تحلیل روانی رفتار دیکتاتورها، پیشبینی کرده که کسی مانند هیتلر سرانجام خودکشی خواهد کرد. این کتاب که منتشر شد، نویسندهاش نه تنها ناچار شد برای مصون ماندن از خشم نازیها به زندگی پنهانی روی آورد که کمونیستهای پیرو استالین نیز خواندن این کتاب را ممنوع کردند.
این کتاب توسط کریم قصیم به فارسی ترجمه و درسال۱۳۶۳ توسط انتشارات دماوند به چاپ رسیده است، انتشارات دماوند در سال ۶۴ تعطیل شد.
اشپربر در این کتاب که متنی بسیار روان و گیرا دارد، با تحلیل *روانشناختی شخصیت و رفتار دیکتاتورها نشان میدهد که آنها به خودی خود دیکتاتور نمیشوند، آنها پیامد رفتار تودههایی هستند که خوی دیکتاتوری بخشی از آنهاست.*
*برای آن که دیکتاتوری برای همیشه از جامعهای رخت بربندد، باید روحیه دیکتاتوری تودهها از میان برود.*
*یادمان نرود که ما ایرانیها رابطه خوبی با ضعیفتر از خودمان نداریم.* ببینید بچههایمان به سوی گربهها و سگها سنگ میاندازند، سوارهها به پیادهها رحم نمیکنند، همهمان در کار خودمان فرمانروایی میکنیم. بقال حاکم است، نانوا حاکم است، راننده تاکسی حاکم است. مامور پلیس و قاضی و همه و همه در کار خود میخواهیم حکومت کنیم. وقتی در خیابان دزد را میگیریم به جای آن که تحویل پلیساش بدهیم اول به او کتک مفصلی میزنیم، پلیسمان وقتی خطاکاری را دستگیر میکند اول او را میزند.
هر جای خیابان که دوست داشتیم پارک میکنیم.
وقتی کسی با ما تصادف کرد با چماق پیاده میشویم.
وقتی داخل کوچهای باریک رانندگی میکنیم، حتما باید راننده مقابل دنده عقب بگیرد تا ما رد شویم چون کوچه ارث پدرمان بوده!
*اینها همه نشانههای خوی دیکتاتوری نهفتهای است که در همه ما وجود دارد.*
اشپربر نشان میدهد که چگونه شخصیت روانی یک دیکتاتور در گذر زمان تحول مییابد و او را از یک زندگی معمولی محروم میکند. به گونهای که دیکتاتور رفته رفته دچار سادیسم (دیگر آزاری) و سپس مازوخیسم (خود آزاری) میشود.
اشپربر با دستهبندی انواع ترس نشان میدهد که *دیکتاتورها دچار «ترس تهاجمی» هستند* و در واقع بخش بزرگی از رفتار آنها ناشی از این نوع ترس است. اشپربر معتقد است *اعتیاد به دشمنتراشی و ایده «دشمنانگاری هر کس با ما نیست»* از سوی دیکتاتورها رهاورد ترس عمیقی است که در آنها نهفته است. او از قول افلاطون مینویسد «هر کس میتواند شایستهدلیری باشد بجز دیکتاتور» و بعد خودش به زیبایی و با تحلیل روانشناختی نشان میدهد که این سخن افلاطون چقدر دقیق است. در واقع نشان میدهد که دیکتاتوری ویژگی است که در نبود شجاعت پیدا میشود. و *این رفتار در همه سطوح قدرت (پدر، معلم، رئیس اداره، پلیس محله و ...) نمود دارد.* ولی وقتی تودههای دارای خوی دیکتاتوری با یکی از دیکتاتورها همراهی میکنند و از او پشتیبانی میکنند، از او یک فرمانروای به تمام معنی دیکتاتور میسازند.
اشپربر نشان میدهد که چگونه ترس در گذر زمان به نفرت تبدیل میشود و آنگاه تودهها برای ارضای نفرتشان از عدهای، دیکتاتوری را یاری میکنند تا آنان را نابود کند و بعد دوباره زمانی میرسد که تودهها به علت نفرت از همین دیکتاتور، او را به کمک دیکتاتور دیگری به چوبهدار میسپارند.
او به زیبایی نشان میدهد که چگونه *دیکتاتورها با ساده کردن مسائل پیچیده زندگی، راه حلهای عامه پسندــ اما غیر قابل اجراــ میدهند و اصلا هم نگران عدم قابلیت اجرای این ایدههای خود نیستند، چرا که آموختهاند وقتی راه حلشان به نتیجه نرسید به راحتی میتوانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمند هستنند و نمیگذارند تا آنها به اهدافشان برسند.*
اشپربر البته تحلیلاش را معطوف به شخصیت سیاسی خاصی نمیکند ولی برخی مثالهایش را از رفتار دیکتاتورهای زمانهاش (استالین و هیتلر) میآورد.
🔻با این حال، زیبایی این کتاب به این است که وقتی نام هیتلر و استالین را بر میداریم و نام هر دیکتاتور دیگری را میگذاریم میبینیم چقدر تحلیل تازه است. گویا اشپربر آن را همین دیروز و برای تحلیل رفتار دیکتاتورهای این زمانه نوشته است.
https://t.me/virayeshe_zehn
Telegram
ویرایش ذهن | شهابالدین حائری شیرازی
نکاتی از نگاه محمدحسن(شهاب الدین)
حائری شیرازی
در برابر ضعفها توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت ما
#داستان_زندگی
پاسخگویی به سوالات @mhhaeri
لینک تدریس فقه https://t.me/tadris_haeri
کانال تلگرام https://t.me/virayeshe_zehn
حائری شیرازی
در برابر ضعفها توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است و تکمیل رسالت ما
#داستان_زندگی
پاسخگویی به سوالات @mhhaeri
لینک تدریس فقه https://t.me/tadris_haeri
کانال تلگرام https://t.me/virayeshe_zehn
Forwarded from پارادوکس (mehdi khosravani)
💢 منتشر میشود:
دورهی دوجلدی دنیای سارا (تفکر نقادانه برای کودکان) راهی چاپخانه شد و به زودی توسط نشر کرگدن منتشر خواهد شد.
.
یک جلد از این دوره مخصوص کودکان است و یک جلد از آن (راهنمای آموزگاران و والدین)، چنانکه از اسماش پیداست، آموزگاران و والدین را راهنمایی میکند که چهطور تفکر نقادانه را به کودکان آموزش دهند.
.
ردهی سنی کتاب: 8 تا 14 سال
نویسنده: لیندا الدر
ترجمه و بازنویسی: مهدی خسروانی
تعداد صفحات دورهی دوجلدی: 236 صفحه
بهای دوره: 190 هزار تومان
.
پیشخرید کتاب از هماکنون با تخفیف ویژه در سایت نشر کرگدن امکانپذیر است.
قیمت کتاب در ایام پیشخرید: 161 هزار تومان
لینک پیشخرید کتاب با تخفیف ویژه:
https://www.kargadanpub.com
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
دورهی دوجلدی دنیای سارا (تفکر نقادانه برای کودکان) راهی چاپخانه شد و به زودی توسط نشر کرگدن منتشر خواهد شد.
.
یک جلد از این دوره مخصوص کودکان است و یک جلد از آن (راهنمای آموزگاران و والدین)، چنانکه از اسماش پیداست، آموزگاران و والدین را راهنمایی میکند که چهطور تفکر نقادانه را به کودکان آموزش دهند.
.
ردهی سنی کتاب: 8 تا 14 سال
نویسنده: لیندا الدر
ترجمه و بازنویسی: مهدی خسروانی
تعداد صفحات دورهی دوجلدی: 236 صفحه
بهای دوره: 190 هزار تومان
.
پیشخرید کتاب از هماکنون با تخفیف ویژه در سایت نشر کرگدن امکانپذیر است.
قیمت کتاب در ایام پیشخرید: 161 هزار تومان
لینک پیشخرید کتاب با تخفیف ویژه:
https://www.kargadanpub.com
🌐 کانال پارادوکس:
🆔 @paradoxizer
Forwarded from رَوا | روانشناسی دین
زیگموند فروید، روانشناس و بنیانگذار روانکاوی، به موضوعاتی مانندِ جامعه، علم و دين نيز پرداختهاست. فروید خود را یک خداناباور و از جدیترین منتقدان دین میدانست. در این پادکست و نوشتار، قصد داریم به اولین مقاله فروید درباره ديندارى يا همان مقاله معروف سال ۱۹۰۷ بپردازیم. برای این منظور، ابتدا مقدمهای کوتاه در مورد نظریات بنیادین و کلّی فروید بیان میکنیم و سپس به مقاله ۱۹۰۷ میپردازیم. در این مقاله فروید دینداری را با روانرنجوری وسواسی مقایسه کرده و نتیجه میگیرد که دین يك روانرنجوری جهانی است. پس از ارائه گزارشى جامع از اين مقاله، ملاحظاتى را در مورد آن مطرح مىكنيم. فروید نوشتههای دیگری نيز در مورد دین دارد که رَوا در آینده به آنها خواهد پرداخت.
🔖متن کامل نوشته:
کلیک کنید.
🎧نسخه صوتی:
کستباکس|تلگرام
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://t.me/Ravaschool
🔖متن کامل نوشته:
کلیک کنید.
🎧نسخه صوتی:
کستباکس|تلگرام
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://t.me/Ravaschool
فروید و دین ۱
Ravaschool
نسخه صوتی فایل "دین از نگاه فروید در مقاله ۱۹۰۷" را بشنوید.
ترجمه و تحقیق: یلدا دانشی
گوینده: مهدیه زمانی
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://t.me/Ravaschool
ترجمه و تحقیق: یلدا دانشی
گوینده: مهدیه زمانی
رَوا | روایتی روادارانه از روانشناسی دین
https://t.me/Ravaschool
روز جهانی بهداشت روان
سلامت روان برای همه
سلامت روان یک حق اساسی برای تمام افراد است. همه افراد، هر که هستند و در هر کجا که هستند، حق دارند از بالاترین سطح ممکن سلامت روان برخوردار باشند. این شامل حق محافظت در برابر خطرات سلامت روان، حق دسترسی به مراقبتهای بهداشتی در دسترس، مقرونبهصرفه و با کیفیت خوب و حق آزادی، استقلال و مشارکت در جامعه است.
سلامت روان برای تندرستی کلی ما امری ضروری است. با این حال، از هر هشت نفر در جهان یک نفر با بیماری روانی زندگی میکند که میتواند بر سلامت جسمی، رفاه، نحوه ارتباط با دیگران و معیشت آنها تاثیر بگذارد. داشتن بیماری روان هرگز نباید دلیلی برای محروم کردن فرد از حقوق انسانی او یا حذف وی از تصمیمگیری در مورد سلامتی خود باشد. با این حال، در سراسر جهان، افراد مبتلا به بیماریهای روان همچنان با طیف وسیعی از نقض حقوق انسانی خود مواجه هستند.
راههای حمایت از سلامت روان خود و دیگران:
• در مورد سلامت روان صحبت کنید و به دیگران کمک کنید بفهمند که سلامت روان به همان اندازه سلامت جسمی مهم است
• از کلیشهها و تعصبات در مورد بیماریهای روان بپرهیزید
• از افرادی که با بیماریهای روان زندگی میکنند حمایت کنید و به آنها کمک کنید تا در جامعه مشارکت کنند
• چنانچه احساس نیاز میکنید، به دنبال کمک حرفهای برای سلامت روان خود باشید
سازمان جهانی بهداشت
🆔️ @DrShirinzadeh
سلامت روان برای همه
سلامت روان یک حق اساسی برای تمام افراد است. همه افراد، هر که هستند و در هر کجا که هستند، حق دارند از بالاترین سطح ممکن سلامت روان برخوردار باشند. این شامل حق محافظت در برابر خطرات سلامت روان، حق دسترسی به مراقبتهای بهداشتی در دسترس، مقرونبهصرفه و با کیفیت خوب و حق آزادی، استقلال و مشارکت در جامعه است.
سلامت روان برای تندرستی کلی ما امری ضروری است. با این حال، از هر هشت نفر در جهان یک نفر با بیماری روانی زندگی میکند که میتواند بر سلامت جسمی، رفاه، نحوه ارتباط با دیگران و معیشت آنها تاثیر بگذارد. داشتن بیماری روان هرگز نباید دلیلی برای محروم کردن فرد از حقوق انسانی او یا حذف وی از تصمیمگیری در مورد سلامتی خود باشد. با این حال، در سراسر جهان، افراد مبتلا به بیماریهای روان همچنان با طیف وسیعی از نقض حقوق انسانی خود مواجه هستند.
راههای حمایت از سلامت روان خود و دیگران:
• در مورد سلامت روان صحبت کنید و به دیگران کمک کنید بفهمند که سلامت روان به همان اندازه سلامت جسمی مهم است
• از کلیشهها و تعصبات در مورد بیماریهای روان بپرهیزید
• از افرادی که با بیماریهای روان زندگی میکنند حمایت کنید و به آنها کمک کنید تا در جامعه مشارکت کنند
• چنانچه احساس نیاز میکنید، به دنبال کمک حرفهای برای سلامت روان خود باشید
سازمان جهانی بهداشت
🆔️ @DrShirinzadeh
Forwarded from Zamimeh.org
راهنمای_صحبت_با_کودکان_در_مورد_تبعیض_جنسیتی.pdf
890.4 KB
در این کتابچه که در تیم ضمیمه تهیه شده، راهکارهایی برای گفتگو با کودکان دربارهی تبعیض جنسیتی ارائه کردیم. این گفتگوها کمک میکنند تا کودکان با این مفاهیم آشنا شده، حقوق خود را بشناسند و جهانی برابر را طلب کنند. همینطور به کودکان میآموزیم که چگونه کلیشهها به چالش بکشند و البته نباید از رفتارهای روزمرهی خود نیز غافل شویم.
برای مطالعه بیشتر کتابچه را دانلود کنید و در به اشتراک گذاشتن آن نیز کوشا باشید.
📎 ضمیمه اولین کمپین رفع تبعیض جنسیتی از کتابهای درسی
Instagram | Twitter | YouTube
📎 @Zamimehorgh
برای مطالعه بیشتر کتابچه را دانلود کنید و در به اشتراک گذاشتن آن نیز کوشا باشید.
📎 ضمیمه اولین کمپین رفع تبعیض جنسیتی از کتابهای درسی
Instagram | Twitter | YouTube
📎 @Zamimehorgh
Forwarded from امیر شیرین زاده
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎬 چرا اعدام ناکارآمد و ناعادلانه است؟ استدلال مخالفان اعدام چیست؟
ℹ️ این فایل ۱۵ سال پیش تهیه شده است و ممکن است برخی از آمارهای مطرح شده، تغییر کرده باشد.
✅️ در بازنشر استدلال های درست، کوشا باشیم
🆔️ @DrShirinzadeh
ℹ️ این فایل ۱۵ سال پیش تهیه شده است و ممکن است برخی از آمارهای مطرح شده، تغییر کرده باشد.
✅️ در بازنشر استدلال های درست، کوشا باشیم
🆔️ @DrShirinzadeh
برای برخی اشخاص، بزرگی از جایی جوانه می زند!
و اطرافیان می پرسند که چرا نمی توانی در چارچوب زیست کنی؟ مگر همرنگ جماعت بودن، چه ایرادی دارد؟
و تو می گویی، با شوق پروازم چه کنم؟
🆔️ @DrShirinzadeh
و اطرافیان می پرسند که چرا نمی توانی در چارچوب زیست کنی؟ مگر همرنگ جماعت بودن، چه ایرادی دارد؟
و تو می گویی، با شوق پروازم چه کنم؟
🆔️ @DrShirinzadeh
سال نوی شما مبارک.
امیدوارم در این سال، شاهد سقوط سیستمی باشیم که عامل آوارگی میلیونها نفر در خارج، و فقر فرهنگی و اقتصادی میلیونها نفر در داخل شده است.
امیدوارم هر کداممان ویژگی های شخصیتی ناکارآمد خودمان را که سبب تقویت این سیستم معیوب می شود، شناسایی و رفع کنیم.
به امید ایرانی آباد.
ارادتمند، امیر شیرین زاده
🫠🫡🥳🪴🌻🙏
امیدوارم در این سال، شاهد سقوط سیستمی باشیم که عامل آوارگی میلیونها نفر در خارج، و فقر فرهنگی و اقتصادی میلیونها نفر در داخل شده است.
امیدوارم هر کداممان ویژگی های شخصیتی ناکارآمد خودمان را که سبب تقویت این سیستم معیوب می شود، شناسایی و رفع کنیم.
به امید ایرانی آباد.
ارادتمند، امیر شیرین زاده
🫠🫡🥳🪴🌻🙏
طرح رو خودم ویرایش و ترکیب کردم 😊
شاید از دید یک گرافیست کار خاصی نباشه یا حتی جالب نباشه، ولی برای من بخشی از تفریحات روز اول نوروز بود. 🙃
مراسم سال نو و این ایام، سالها سبب وحدت ایرانیان با قومیت ها و زبان و گویش های مختلف شده است. بسیار تلاش کردند نوروز، چهارشنبه سوری و یا سیزده به در را منحرف یا از بین ببرند، ولی هنوز، نتیجه ای نگرفته اند.
تمرکز بر نقاط سالم مشترک، ایجاد اتحاد و یکپارچگی می کند.
فراموش نکنیم آینده ما، به آینده ایران گره خورده است.
🆔️ @DrShirinzadeh
شاید از دید یک گرافیست کار خاصی نباشه یا حتی جالب نباشه، ولی برای من بخشی از تفریحات روز اول نوروز بود. 🙃
مراسم سال نو و این ایام، سالها سبب وحدت ایرانیان با قومیت ها و زبان و گویش های مختلف شده است. بسیار تلاش کردند نوروز، چهارشنبه سوری و یا سیزده به در را منحرف یا از بین ببرند، ولی هنوز، نتیجه ای نگرفته اند.
تمرکز بر نقاط سالم مشترک، ایجاد اتحاد و یکپارچگی می کند.
فراموش نکنیم آینده ما، به آینده ایران گره خورده است.
🆔️ @DrShirinzadeh
چرا بقول خودت به موهوم اهمیت میگذاری؟ دنیا دمدمی است، دو روز دیگر ماها خاک میشویم. چرا سر حرفهای پوچ وقتمان را تلف بکنیم؟ چیزی که میماند همان خوشی است، وقت را باید غنیمت شمرد. باقیش پوچ است، و بعد افسوس دارد.
#صورتکها
#صادق_هدایت
🆔️ @DrShirinzadeh
#صورتکها
#صادق_هدایت
🆔️ @DrShirinzadeh