ترفندهای خانومی💋
8K subscribers
16.6K photos
608 videos
4 files
1.57K links
تبلیغ شما در کانال👇🕊
ترفندهای خانومی💋

👇👇 اطلاعات بیشتر و‌نحوه تبلیغ 👇👇
https://t.me/+v7jo-ZCa1CNmYjc0
Download Telegram
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#متن_های_دلنشین


اگر روزی به شما #خیانت شد ؛
حق ندارید #خودتان را #سرزنش کنید !

این اشتباه و ضعفِ فردِ مقابل شما بوده و هیچ توجیهی ، برایش منطقی نیست ...
اشتباه نکنید !
حتی اگر شما زشت ترین و بد اخلاق ترین آدمِ روی این سیاره هم باشید ؛
هیچ کس حق ندارد با این بهانه ها تحقیرتان کرده یا به شما خیانت کند ...

تنها #حقی که می شود به این قبیل افراد داد ، این است که ؛ اگر در کنار شما حالشان خوب نیست ، بساطشان را جمع کنند و بروند ، اما حق ندارند بمانند ، نقاب بزنند و با خیالِ راحت خیانت کنند ...

هرگز #گناهِ_دیگران را به پایِ ایراداتِ احتمالیِ خود نگذارید ...
شاید اگر همه در این خصوص محکم بودیم و خیانت را یک طرفه می دیدیم ، هیچ کس دلش به توجیه و فرافکنی خوش نمی شد ...
و شاید کمتر ، شاهدِ این هنجارشکنیِ غیر انسانی بودیم ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
👇👇👇
@a_bla1
🎀سیاست های زنانه🎀👠
#متن_های_دلنشین


اگر روزی به شما #خیانت شد ؛
حق ندارید #خودتان را #سرزنش کنید !

این اشتباه و ضعفِ فردِ مقابل شما بوده و هیچ توجیهی ، برایش منطقی نیست ...
اشتباه نکنید !
حتی اگر شما زشت ترین و بد اخلاق ترین آدمِ روی این سیاره هم باشید ؛
هیچ کس حق ندارد با این بهانه ها تحقیرتان کرده یا به شما خیانت کند ...

تنها #حقی که می شود به این قبیل افراد داد ، این است که ؛ اگر در کنار شما حالشان خوب نیست ، بساطشان را جمع کنند و بروند ، اما حق ندارند بمانند ، نقاب بزنند و با خیالِ راحت خیانت کنند ...

هرگز #گناهِ_دیگران را به پایِ ایراداتِ احتمالیِ خود نگذارید ...
شاید اگر همه در این خصوص محکم بودیم و خیانت را یک طرفه می دیدیم ، هیچ کس دلش به توجیه و فرافکنی خوش نمی شد ...
و شاید کمتر ، شاهدِ این هنجارشکنیِ غیر انسانی بودیم ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌
👇👇👇
@a_bla1
آدم‌های کوچک را می‌شناسید؟


همان‌ها که توان خوشحال کردن خود را به هیچ قیمتی ندارند و می‌کوشند به هرقیمتی، دیگران را غمگین کنند.

همان‌ها که آنقدر چشم و نگاهشان را به گام و دنیای آدم‌ها دوخته‌اند که سال‌های سال نه گامی برداشته‌اند، نه دنیاشان را ساخته‌اند، همان‌ها که برای کوتاهی‌های خود در قبال خود، دنبال مقصر می‌گردند میان دیگران!

همان‌ها که نظری تنگ دارند و بلندنظر نیستند، که به‌جای آرزو، حسرت می‌کشند و به‌جای تلاش، سنگ می‌اندازند، همان‌ها که دیر یا زود تاوان پس می‌دهند، تاوان خصلت‌های سیاهی که در دل پرورانده‌اند...

آدم‌های کوچک را می‌شناسید؟ آن‌ها سعی نمی‌کنند بزرگ شوند، به آب و آتش می‌زنند دیگران را کوچک کنند...

و خداوند حواسش به همه چیز هست،
و خداوند آدم‌های کوچک را دوست ندارد.



#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
بغلم کن دلم گرفته عزیز
من بریدم از عالم و همه چیز

خسته‌ام، خسته! هیچ می‌دانی؟
کل دنیام، غم گرفته عزیز ؟!

(بغلم کن اگرچه آشوبم
من به آغوش و بوسه‌ای خوبم...)

تو نباشی چقدر پائیزم!
تو که باشی بهار مرغوبم ...

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
خدای همیشه خوبِ من ؛
این روزها کمی بیشتر از همیشه نیاز دارم به تو نزدیک باشم
نیاز دارم حس کنم که در آغوشم گرفته ای ، حس کنم که گاهی دستانت را زیر چانه ات زده ای و داری از آن بالا تلاشِ دیوانه وارِ مرا نگاه می کنی و می خندی .
نیاز دارم که متعلق به تو باشم ، به مبدا و مقصد تمامِ انرژی های خوبِ دنیا ...
به شرع و حکم و اعتقاد هیچکس کاری ندارم ! هرکس مسیرِ منطق و احساسِ خودش را می رود ،
و من به حکم دلم ، می خواهم اینبار کمی عمیق تر ، تمرینِ انسانیت کنم ، و تلاش کنم که به کسی بد نکنم ، دلی را نرنجانم ، مهربان تر باشم و بانیِ حالِ خوب و لبخندِ آدم هایی که مرا می شناسند .
تمرین کنم که خوب تر باشم و خوب تر بمانم ، که کمی بیشتر ، آدم ها را دوست داشته باشم و در حد توانم برای بهتر شدنِ جهان و حالِ آدم ها تلاش کنم .
حس کردم بهترین زمان برای نزدیک تر شدن به تو ، حالا باشد ، با استناد به حسِ خوبِ تصوراتی که از ماهِ خوبِ تو در کودکی ام داشتم ، و با استناد به عطر بهشتیِ چادرنمازِ مادرم و تمامِ احساساتِ خوبی که از این حال و هوای آشنا ، به خاطر دارم .
حس کردم حتی اگر طاقتِ جسمانی ام کم بود ، همین که خوب باشم ، تو ارادتم را می پذیری ، همین که خوبی کنم تو نگاهم می کنی و همین که دستی را بگیرم و اشکی را پاک کنم ، تو در آغوشم می گیری ...
کمی بیشتر حواست به من باشد ؛
من آمده ام اخلاق و رفتار و باورهایم را از صافیِ منطق و انصافِ خودت رد کنم ،
آمده ام که ثابت کنم می توان سیبِ ممنوعه خورد ، ولی حق الناس نخورد ، دروغ نگفت ، بی انصافی نکرد و بی انصاف نبود
آمده ام که انسانِ بهتری باشم ...
کاش زودتر مرا در آغوش بگیری
که آغوشِ تو
بزرگترین انگیزه برای خوب بودن است !

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
خیال بباف، نفس بکش، کتاب بخوان، ذوق کن.
به هر شکلی که می‌شود؛ زنده باش و دستان زمخت زندگی را محکم بگیر.
کسی را پیدا کن که پایه‌ی دیوانگی‌هات باشد، با تو زیر باران خیس شود، با تو توی خیابان بلند بخندد، با تو موزیک گوش کند، برقصد، کتاب بخواند، فیلم ببیند. کسی را پیدا کن که سن و سال حالیش نباشد، که از قضاوت‌ها نهراسد، که ساده، ذوق کند، که سبز باشد، بکر باشد، دیوانه باشد.
کسی را پیدا کن که با تو از طرح ناموزون ابرها، به دهکده‌های خیال برسد، که سرکش باشد و با تو بدون آسمان و بال، پرواز کند، که با تو چای بنوشد و شعر بخواند و دیوانگی کند.
دنیا به قدر کافی، آدمِ بی‌ذوق دارد، دنبال کسی باش که ذوق داشته‌باشد و از تماشای ماه و شب و کهکشان، به وجد بیاید و حضور و حرف‌هاش، تو را جانی دوباره ببخشد و ترغیب کند به زیستن ...

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

سیاست‌های زنانه
باید با چند نفر که خالصانه تو را دوست دارند و تو هیچ احساسی به‌‌شان نداری برخورد کنی تا بفهمی؛ می‌شود کسی تو را از ته دل بخواهد و تو به او هیچ احساسی نداشته‌باشی.
باید چند بار با اشخاصی مواجه شوی و با بی‌میلیِ تمام، پاسخِ احساسات عمیقی که سمت تو روانه می‌کنند را بدهی تا بپذیری می‌شود کسی را که اینهمه تو را دوست دارد، اینهمه دوست نداشت!
باید برایت اتفاق بیفتد و باید در همان جایگاهی که ناممکنش می‌پنداری قرار بگیری و احساسات و عشق کسی را پس بزنی تا بپذیری اگر کسی به علاقه‌ و توجه خاص تو، بی‌تفاوت و از سر عادت پاسخ داده، هیچ عشقی را از سر هیچ مصلحتی و در هیچ پستویی پنهان نکرده! این‌ها توجیه احساسات لجوج و بی‌منطق توست که برای ابراز خودش، بهانه‌های واهی جور می‌کند.
عشق اگر عشق باشد، این حرف‌ها حالی‌ش نیست!
و عاشق اگر عاشق باشد، بدون ابراز محبت و علاقه‌اش به تو، نابود می‌شود!
مگر می‌شود کسی را اینهمه دوست داشت و اینهمه تنهاش گذاشت؟

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
من دوست داشتم کسی بود که مرا می‌فهمید...
کسی بود که می‌فهمید چقدر بیش از توانم جنگیدم، کسی بود که می‌فهمید چقدر گذار از خیلی چیزها برایم سخت بوده، کسی بود که می‌فهمید چقدر بغض، پشت لبخندهام پنهان کرده‌ام و کسی شانه‌هام را محکم می‌فشرد و می‌گفت: می‌فهمم چه روزهای سختی پشت سر گذاشتی و چقدر جسورانه با همان پاهای خسته و دست‌های لرزانت ایستادی و اوضاع را درست کردی.
من دوست داشتم کسی بود که مرا می‌فهمید، کسی بود که نگرانم می‌شد، کسی بود که رنج‌هام، غمگینش می‌کرد و تمام تلاشش را به کار می‌گرفت تا من، لابه‌لای اینهمه دشواری و اندوه، احساس خوشبختی کنم.
من دوست داشتم کسی برای تمام زمان‌هایی که از خودم گذشتم، دوست‌ترم می‌داشت و به‌خاطر تمام نیازهایی که سرکوب کردم محکم‌تر در آغوشم می‌فشرد. کسی که می‌دانست من هم می‌توانستم حواسم فقط به خودم باشد، می‌توانستم خودخواه باشم، می‌توانستم فقط نیازهای خودم را ببینم، می‌توانستم فقط به آرامش و حالِ خوبِ خودم فکر کنم.
من دوست داشتم کسی بود که مرا با تمام بغض و اندوهی که داشتم، محکم در آغوش می‌کشید و آرام می‌کرد.

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
بر ماست که بهشت کوچکی کنج خانه‌هامان بسازیم، با گیاه و شعر و موسیقی.
بر ماست که آسمان را به زیر سقف اتاق‌هامان ببریم، بر ماست که لبخند بزنیم، بر ماست که تحت هر شرایطی، سرزنده و امیدوار بمانیم، برماست که بدانیم، بر ماست که بیشتر بدانیم...
که بعد از این، هر خانه، یک سیاره‌ست... سیاره‌هامان را سبز و با شکوه نگاه داریم و از گزند بیماری و اندوه، به دور.
بر ماست که خیال‌های خوب کنیم و نور را از روزنه‌ی کوچک نگاه‌هامان به زیر پوست لطیف و بی‌گناه خانه تزریق کنیم و دل بدهیم به ساقه‌های سبز و باریک امید.
دل بدهیم به آوای آرام موسیقی و طعم چای و عطر شمعدانی و آغوش سبز و پناه‌دهنده‌ی عشق.
بر ماست که کنج سیاره‌هامان، بهشت شورانگیز و روشنی بسازیم و بی‌بهانه و با صدایی بلند، زندگی کنیم...
بر ماست که بخوانیم، بر ماست که بدانیم، بر ماست که امیدوار بمانیم...

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
من فقط می‌خواستم بگویی: 《تو از پسش بر می‌آیی》همین! می‌خواستم از تو بشنوم و جسورتر شوم، از تو بشنوم و در مقابل هرچه مشکل و سختی هست، سینه سپر کنم و از هیچ چیز نترسم.
من فقط می‌خواستم تو با نگاه و حرف‌هات مرا حمایت کنی، می‌خواستم ادای آدم‌‌هایی را در بیاوری که حواسشان به همه چیز هست. باور کن نیازی به هیچ تلاش اضافه‌ای نبود؛ خودم قدرت می‌گرفتم و همه چیز را درست می‌کردم، خودم پای همه چیز می‌ایستادم، خودم از خودم دفاع می‌کردم.
اما نبود! تو حواست به هیچ چیز نبود...

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
از تو ممنونم برای تمام روزهایی که کنار من بودی، برای من وقت گذاشتی و به حرف‌هام گوش دادی، که دیوانه‌بازی‌هام را تحمل کردی، که خشم‌های سرکوب شده‌‌ام را سمت تو سرریز کردم و هیچ اعتراضی نکردی، که کوله‌بار عظیم اندوهم را کشان کشان تا آغوش مهربان تو آوردم و از من گرفتی‌، که بغض‌هام را مقابل تو باریدم و نوازشم کردی، که ترس‌هام را برای تو آوردم و در آغوشم گرفتی. از تو ممنونم که همیشه حتی در بدترین روزهای زندگی‌ات با من مهربان بودی، به من امید دادی و از حجم دلهره‌ها و دردهام کم کردی. از تو ممنونم برای زمان‌هایی که دوستم داشتی، مراقبم بودی، حمایتم کردی و حرف‌هام را شنیدی و سعی کردی مرا آرام کنی و کاری کنی که احساس بهتری به آدم‌ها و جهان داشته‌باشم.
ما روزهای خوبی کنار هم داشتیم و تو آدمِ خوبی برای من بودی... اگر انتخاب کنی از یک جایی به بعد ادامه ندهی؛ حق می‌دهم، اگر از یک جایی به بعد، همنشین بهتری پیدا کردی و بیشتر دوستش داشتی؛ حق می‌دهم، اگر از یک جایی به بعد خواستی پیش من نباشی و با من حرف نزنی و دوستم نداشته‌باشی، حق می‌دهم و درک می‌کنم که هیچ آدمی نیامده که برای همیشه بماند.
این خوشبختیِ بزرگی بود که با تو آشنا شدم و توسط کسی مثل تو در مدت کوتاهی، اینهمه دوست داشته‌شدم.
و خوشحالم برای اعتمادی که به تو داشتم و برای تک تک ثانیه‌هایی که با تو گذشت،
و با تو چقدر خوب گذشت!
از تو ممنونم،
بخاطر همه چیز از تو ممنونم...

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
خدایا آمده‌ام برای حال مردم کشورم دست به دامانت بگیرم و دعا کنم، برای خاطر دل‌های بیقرار و سینه‌های داغداری که از تباهی و دردها گریخته‌اند و امیدشان به نگاه و دستان مهربان توست، ناامیدشان نکن خدا!
دلم گرفته از این روزهای سردی که هرثانیه داریم در آتش اضطراب ناگزیر آن می‌سوزیم و گرم نمی‌شویم، دلم گرفته از شرایطی که هست، از اینکه مردم کشورم را نا آرام و بیقرار می‌بینم و کاری از دستم ساخته نیست، از اینکه نمی‌شود پنهان کنم که چقدر ترسیده و چقدر بیتابم این‌روزها.
می‌ترسم آخر خسته از انتظار و ناامید از معجزه شویم...
چقدر نیاز دارم بیایی و کنار گوشم آرام بگویی؛ نگران نباش، خودم درستش می‌کنم، خودم مراقب عزیزانت هستم، خودم حواسم به همه چیز هست، نگران نباش...
خداااا! رهایمان نکن میان اینهمه درد، ما بدون تو کودکان گم شده در دل شب‌های تاریک یک بیابانیم؛ دستان ما را بگیر که می‌ترسیم از سیاهی، دستان ما را بگیر...

#نرگس_صرافیان_طوفان


سیاست‌های زنانه
بیرون از این خانه جنگ است، جنگی نابرابر میان ویروس‌ها و انسان، جنگی که معلوم نیست کدام از آن جان سالم به در خواهیم‌برد! بیایید قاطعانه‌تر از قبل در خانه بمانیم.
در خانه بمانیم و کتاب بخوانیم و گل بکاریم و چای بنوشیم و فیلم ببینیم و آرام باشیم. در خانه بمانیم و ویروس‌ها را پشت دیوارها سرکوب کنیم.
در خانه بمانیم و با هم حرف بزنیم، از مشکلاتِ بیات شده، از تردیدهای بر دل مانده، از غم‌های بر جان نشسته، حرف بزنیم و حرف‌های هم را بشنویم.
در خانه بمانیم و خورشید را از پشت پنجره‌‌ها تماشا کنیم، و آسمان شب را و ستاره‌های بیقراری که چشمک‌زنان، خبر از رسیدن روزهای خوب می‌دهند.
در خانه بمانیم و از جان خودمان و عزیزانمان حفاظت کنیم. که اگر به سرگرمی‌ست؛ می‌توان در خانه داشت، که اگر به عزاداری‌ست؛ می‌توان در خانه بهتر از بیرون عزاداری کرد و مدیون جان انسان‌های دیگری نبود، که اگر به دوست داشتن است، زیر این سقف‌ها بهتر می‌توان عشق را پیدا کرد و دلخوش بود.
می‌توان فضای سبزی از گل‌ها مهیا کرد، میان آن نشست، لبخند زد و چای یا قهوه‌ای نوشید و از خاطرات سال‌های دور حرف زد. می‌توان کنار هم شاد بود و با غم‌ها مقابله کرد. می‌توان چشم‌ها را بست و خیال‌های خوب بافت، یا فیلم‌های خوب دید و به جزایر دور دست جهان سفر کرد.
آن بیرون تعداد سپاه دشمن، بیشتر از ماست و ما مجبوریم مدتی در خانه بمانیم تا کم شوند و آن‌وقت بتوانیم با سپر از پسِ تعداد کمی که باقی مانده‌اند بر آییم.
لطفا همراه شویم با هم و با رعایت تمام موارد ایمنی، انرژی خوب برای ایرانمان بفرستیم تا دوباره دست به زانو بگیرد و بلند شود، با خودتان مدام تکرار کنید: ما دوباره سبز می‌شویم، ما دوباره به روزهای خوب بر می‌گردیم، روزهایی خوب‌تر از قبل... و این احساس خوب را به دیگران هم منتقل کنید و یادآوری کنید که باید متحد باشیم و امیدوارانه در خانه بمانیم تا در این جنگ پیروز شویم. تا تعداد کشته‌هامان را هر روز کمتر کنیم و به صفر برسانیم. و کاری کنیم که دیگر بیش از این کم نشویم ..‌.

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
حدِ وسط نداشتم، هیچ‌گاه! یا شادِ شاد، یا غمگینِ غمگین. یا شادی، داشت پروازم می‌داد، یا غم، داشت مرا می‌کشت.
در دوست داشتن هم همین بودم، همیشه.
یا آنقدر دوست داشتم، که حد نداشت، یا آنقدر دوست نداشتم که اهمیتی داشته‌باشد. و همین مانع از معاشرت من با آدم‌ها می‌شد.
من زود از همه چیز خسته می‌شدم و خیلی زود حوصله‌ام از رابطه‌ها و رفت و آمدها و بحث‌های بی‌نتیجه سر می‌رفت...
من داشتم هر روز تنهاتر می‌شدم،
با دست‌های خودم.

#نرگس_صرافیان_طوفان

سیاست‌های زنانه
آرامم...
نشسته‌ام گوشه‌ای و به هیچ‌ چیز فکر نمی‌کنم،
مطلقاً به هیچ‌ چیز
مطلقاً به هیچ‌کس
و این یعنی آرامم
خیلی آرام...
و آرامش و قرار
از شکاف افکار من
چکه می‌کند.

#نرگس_صرافیان_طوفان

ترفندهای خانومی💋
حالم خوب نیست و می‌ترسم با کسی حرف بزنم. که این‌روزها حرف زدن، بیشتر غمگینم می‌کند. چیزهایی‌ هست که نمی‌خواهی حتی در ذهن خودت مرورشان کنی و بازگو کردنشان، به هم‌زدن خاکستر می‌ماند و آتش خفته‌ی درونت را شعله‌ور می‌کند. دردهایی هست که نپذیرفته‌ای، که نمی‌پذیری، که نمی‌خواهی بپذیری!
در زندگی همه‌ی ما زمان‌هایی می‌رسد که قوی‌ترین آدم زمین هم اگر باشیم، حریف ارتش مسلح اندوه نیستیم.
دارم یک‌تنه می‌جنگم و هر شب با سربازانی خسته و زخمی از نبردی نابرابر، به رختخوابم باز می‌گردم.

#نرگس_صرافیان_طوفان‌

ترفندهای خانومی💋