This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای خشم به جان تاخته! توفان شرر شو
ای بغض گل انداخته! فریاد خطر شو
ای روی برافروخته! خود پرچم ره باش
ای مشت برافراخته! افراختهتر شو
ای حافظ جان وطن! از خانه برون آی
از خانه برون چیست که از خویش به در شو
گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش
ور تیغ فرو بارد، ای سینه! سپر شو
خاک پدران است که دست دگران است
هان ای پسرم! خانه نگهدار پدر شو
دیوار مصیبتکدهی حوصله بشکن
شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهکان را بدرانی
چون شیر درین بیشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
خود بر سرِ این تن به قضا داده، قدر شو
فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است
در یک نفس تازه اثرهاست، اثر شو
ایرانی آزاده! جهان چشم به راه است
ایران کهن در خطر افتاده، خبر شو
مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان
بر ظلمت این شام سیهفام سحر شو!
شاعر: فریدون مشیری
#فریدون_مشیری
#وطن
@FereidounFarahandouz
ای بغض گل انداخته! فریاد خطر شو
ای روی برافروخته! خود پرچم ره باش
ای مشت برافراخته! افراختهتر شو
ای حافظ جان وطن! از خانه برون آی
از خانه برون چیست که از خویش به در شو
گر شعله فرو ریزد، بشتاب و میندیش
ور تیغ فرو بارد، ای سینه! سپر شو
خاک پدران است که دست دگران است
هان ای پسرم! خانه نگهدار پدر شو
دیوار مصیبتکدهی حوصله بشکن
شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خود جگر روبهکان را بدرانی
چون شیر درین بیشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست
خود بر سرِ این تن به قضا داده، قدر شو
فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است
در یک نفس تازه اثرهاست، اثر شو
ایرانی آزاده! جهان چشم به راه است
ایران کهن در خطر افتاده، خبر شو
مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان
بر ظلمت این شام سیهفام سحر شو!
شاعر: فریدون مشیری
#فریدون_مشیری
#وطن
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خاکم به سر، زغصه به سَر خاک اگر کنم
خاکِ وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوَخ! کلاه نیست وطن ، گر که از سرم
برداشتند، فکرِ کلاهی دگر کنم!
مرد آن بود که این کُلهش ، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم!
من آن نیَم که یکسره تدبیرِ مملکت
تسلیمِ هرزه گردِ قضا و قدر کنــم
زیر و زبر اگر نکنی خاکِ خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبَر کنم
جاییست آرزوی من ، ار من به آن رسم
از روی نعشِ لشکرِ دشمـن گذر کنم
هر آنچه میکنی بکن ای دشمنِ قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بَتر کنم
من آن نیَم که به مرگِ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بسترِ راحت هدر کنم
معشوقِ عشقی ای وطن! ای عشقِ پاک من!
ای آن که ذکـــرِ عشقِ تو شام و سحر کنم
عشقت نه سَرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم
عشقِ تو در وجودم و مهرِ تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم!
شعر: خاکم به سر
شاعر: میرزاده عشقی
#میرزاده_عشقی
#وطن
@FereidounFarahandouz
خاکِ وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوَخ! کلاه نیست وطن ، گر که از سرم
برداشتند، فکرِ کلاهی دگر کنم!
مرد آن بود که این کُلهش ، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم!
من آن نیَم که یکسره تدبیرِ مملکت
تسلیمِ هرزه گردِ قضا و قدر کنــم
زیر و زبر اگر نکنی خاکِ خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبَر کنم
جاییست آرزوی من ، ار من به آن رسم
از روی نعشِ لشکرِ دشمـن گذر کنم
هر آنچه میکنی بکن ای دشمنِ قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بَتر کنم
من آن نیَم که به مرگِ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بسترِ راحت هدر کنم
معشوقِ عشقی ای وطن! ای عشقِ پاک من!
ای آن که ذکـــرِ عشقِ تو شام و سحر کنم
عشقت نه سَرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم
عشقِ تو در وجودم و مهرِ تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم!
شعر: خاکم به سر
شاعر: میرزاده عشقی
#میرزاده_عشقی
#وطن
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوگند
شعری از تورج نگهبان
و نماآهنگی با ترانهای از بنان
ای ایران! ای مرز پر گهر!
#تورج_نگهبان
#بنان
#وطن
@FereidounFarahandouz
شعری از تورج نگهبان
و نماآهنگی با ترانهای از بنان
ای ایران! ای مرز پر گهر!
#تورج_نگهبان
#بنان
#وطن
@FereidounFarahandouz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای تمامی ای ایران هایی که نگذاشتند در کنار یکدیگر همصدا بخوانیم
این ویدئو را با دیگران به اشتراک بگذارید 🙏
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمهی هنر
دور از تو اندیشهی بدان.
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن ار تو سنگ ِ خاره ای من آهنم
جان ِ من فدای خاک پاک میهنم
مهر ِ تو چون شد پیشهام
دور از تو نیست اندیشهام
در راه تو
کی ارزشی دارد این جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
سنگ ِ کوهت دُر و گوهر است
خاک ِ دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم.
برگو بی مهر ِ تو چون کنم
تا گردش ِ جهان و دور ِ آسمان بهپاست
نور ِ ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست اندیشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ايران ِ ما
ایران ای خرّم بهشت ِ من
روشن از تو سرنوشت ِ من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت در دل نپرورم
از آب و خاک و مهر ِ تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود تهی شود دلم
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست انديشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
#ایران
#وطن
شعر: حسین گل گلاب
@FereidounFarahandouz
این ویدئو را با دیگران به اشتراک بگذارید 🙏
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمهی هنر
دور از تو اندیشهی بدان.
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن ار تو سنگ ِ خاره ای من آهنم
جان ِ من فدای خاک پاک میهنم
مهر ِ تو چون شد پیشهام
دور از تو نیست اندیشهام
در راه تو
کی ارزشی دارد این جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
سنگ ِ کوهت دُر و گوهر است
خاک ِ دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم.
برگو بی مهر ِ تو چون کنم
تا گردش ِ جهان و دور ِ آسمان بهپاست
نور ِ ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست اندیشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ايران ِ ما
ایران ای خرّم بهشت ِ من
روشن از تو سرنوشت ِ من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت در دل نپرورم
از آب و خاک و مهر ِ تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود تهی شود دلم
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست انديشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
#ایران
#وطن
شعر: حسین گل گلاب
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تفنگت را زمین بگذار!
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیانکن
ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریزِ مهر تو
تو ای با دوستی دشمن.
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.
برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسانکش برون آید.
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلتانی؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست،
ولی حق را -برادر جان- به زور این زبان نافهم آتش بار
نباید جست!
اگر این بار شد وجدان خواب آلودهات بیدار،
تفنگت را زمین بگذار!
شعر: فریدون مشیری
#فریدون_مشیری
#وطن
@FereidounFarahandouz
که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار
تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیانکن
ندارم جز زبانِ دل، دلی لبریزِ مهر تو
تو ای با دوستی دشمن.
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید.
برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسانکش برون آید.
تو از آیین انسانی چه میدانی؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی؟
چرا باید که با یک لحظه غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلتانی؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
و حق با توست،
ولی حق را -برادر جان- به زور این زبان نافهم آتش بار
نباید جست!
اگر این بار شد وجدان خواب آلودهات بیدار،
تفنگت را زمین بگذار!
شعر: فریدون مشیری
#فریدون_مشیری
#وطن
@FereidounFarahandouz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از قول من به جباران این جهان بگویید که در ظلمت خویش، حتی پلاس پارهای را به گور نخواهند برد.
ما از کمینگاه اهریمنان خواهیم گذشت؛ ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست؛
ما زندگی را، آزادی و عدالت را ستایش خواهیم کرد؛
و بخشی از شعر زندهیاد منوچهر کوهن
کوروش آسوده مخواب!
#مهسا_امینی
#وطن
#کوروش
#منوچهر_کوهن
@FereidounFarahandouz
ما از کمینگاه اهریمنان خواهیم گذشت؛ ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست؛
ما زندگی را، آزادی و عدالت را ستایش خواهیم کرد؛
و بخشی از شعر زندهیاد منوچهر کوهن
کوروش آسوده مخواب!
#مهسا_امینی
#وطن
#کوروش
#منوچهر_کوهن
@FereidounFarahandouz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
عارف قزوینی
هنگام ِ می و فصل ِ گل و گشت ِ چمن شد
دربار ِ بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر ِ کرَم خطهیِ ری رشک ِ خُتَن شد
دلتنگ چو من مرغ ِ قفس بهر ِ وطن شد
چه کج رفتاری ای چرخ!
چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ!
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ!
از خون ِ جوانان ِ وطن لاله دمیده
از ماتم ِ سرو قدشان سرو خمیده
در سایهی گل، بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ِ ایران
ما را نگذارند به یک خانهی ویران
یا رب بستان داد ِ فقیران ز امیران
از اشک همه رویِ زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک ِ وطن هست، به سر کن
غیرت کن و اندیشهی ایام ِ بتر کن
اندر جلو ِ تیر ِ عدو سینه سپر کن
از دست ِ عدو نالهی من از سر ِ درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی ِ عشّاق نه چون بازی ِ نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت ِ نبرد است
عارف ز ازل تکیه بر ایام ندادهست
جز جام به کس دست چو خیام ندادهست
دل جز به سر ِ زلف ِ دلارام ندادهست
صد زندگی ِ ننگ به یک نام ندادهست
#عارف_قزوینی
#وطن
@FereidounFarahandouz
هنگام ِ می و فصل ِ گل و گشت ِ چمن شد
دربار ِ بهاری تهی از زاغ و زغن شد
از ابر ِ کرَم خطهیِ ری رشک ِ خُتَن شد
دلتنگ چو من مرغ ِ قفس بهر ِ وطن شد
چه کج رفتاری ای چرخ!
چه بد کرداری ای چرخ!
سر کین داری ای چرخ!
نه دین داری، نه آیین داری ای چرخ!
از خون ِ جوانان ِ وطن لاله دمیده
از ماتم ِ سرو قدشان سرو خمیده
در سایهی گل، بلبل از این غصه خزیده
گل نیز چو من در غمشان جامه دریده
خوابند وکیلان و خرابند وزیران
بردند به سرقت همه سیم و زر ِ ایران
ما را نگذارند به یک خانهی ویران
یا رب بستان داد ِ فقیران ز امیران
از اشک همه رویِ زمین زیر و زبر کن
مشتی گرت از خاک ِ وطن هست، به سر کن
غیرت کن و اندیشهی ایام ِ بتر کن
اندر جلو ِ تیر ِ عدو سینه سپر کن
از دست ِ عدو نالهی من از سر ِ درد است
اندیشه هر آن کس کند از مرگ، نه مرد است
جانبازی ِ عشّاق نه چون بازی ِ نرد است
مردی اگرت هست، کنون وقت ِ نبرد است
عارف ز ازل تکیه بر ایام ندادهست
جز جام به کس دست چو خیام ندادهست
دل جز به سر ِ زلف ِ دلارام ندادهست
صد زندگی ِ ننگ به یک نام ندادهست
#عارف_قزوینی
#وطن
@FereidounFarahandouz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
ز پوچِ جهان هیچ اگر دوست دارم
تو را ای کهن بوم و بَر دوست دارم!
تو را ای کهن پیرِ جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم!
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر دوست دارم!
تو را ای کهن زادبومِ بزرگان
بزرگ آفرین نامور، دوست دارم!
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم!
اگر قولِ افسانه، یا متنِ تاریخ
وگر نقد و نقلِ سیَر دوست دارم!
اگر خامه تیشهست و خط نَقر در سنگ
بر اوراق کوه و کمر دوست دارم!
وگر ضبطِ دفتر ز مشکین مرکب
نئین خامه، یا کلکِ پر دوست دارم!
گمانهای تو چون یقین میستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم!
هم اُرمزد و هم ایزدانت پرستم
هم آن فره و فروهر دوست دارم!
به جان، پاک پیغمبرِ باستانت
که پیریست روشننگر دوست دارم!
گرانمایه زردشت را من فزونتر
ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم!
بشر بهتر از او ندید و نبیند
من آن بهترین از بشر دوست دارم!
...
شعر : تورا ای کهن بوم و بر دوستدارم
شاعر: مهدی اخوان ثالث
موسیقی: مرتضی حنانه
#مهدی_اخوان_ثالث
#مرتضی_حنانه
#وطن
@FereidounFarahandouz
https://t.me/fereidounfarahandouz/867
تو را ای کهن بوم و بَر دوست دارم!
تو را ای کهن پیرِ جاوید برنا
تو را دوست دارم، اگر دوست دارم!
تو را ای گرانمایه، دیرینه ایران
تو را ای گرامی گهر دوست دارم!
تو را ای کهن زادبومِ بزرگان
بزرگ آفرین نامور، دوست دارم!
هنروار اندیشهات رخشد و من
هم اندیشهات، هم هنر دوست دارم!
اگر قولِ افسانه، یا متنِ تاریخ
وگر نقد و نقلِ سیَر دوست دارم!
اگر خامه تیشهست و خط نَقر در سنگ
بر اوراق کوه و کمر دوست دارم!
وگر ضبطِ دفتر ز مشکین مرکب
نئین خامه، یا کلکِ پر دوست دارم!
گمانهای تو چون یقین میستایم
عیانهای تو چون خبر دوست دارم!
هم اُرمزد و هم ایزدانت پرستم
هم آن فره و فروهر دوست دارم!
به جان، پاک پیغمبرِ باستانت
که پیریست روشننگر دوست دارم!
گرانمایه زردشت را من فزونتر
ز هر پیر و پیغامبر دوست دارم!
بشر بهتر از او ندید و نبیند
من آن بهترین از بشر دوست دارم!
...
شعر : تورا ای کهن بوم و بر دوستدارم
شاعر: مهدی اخوان ثالث
موسیقی: مرتضی حنانه
#مهدی_اخوان_ثالث
#مرتضی_حنانه
#وطن
@FereidounFarahandouz
https://t.me/fereidounfarahandouz/867
Forwarded from فریدون فرح اندوز
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سوگند
شعری از تورج نگهبان
و نماآهنگی با ترانهای از بنان
ای ایران! ای مرز پر گهر!
#تورج_نگهبان
#بنان
#وطن
@FereidounFarahandouz
شعری از تورج نگهبان
و نماآهنگی با ترانهای از بنان
ای ایران! ای مرز پر گهر!
#تورج_نگهبان
#بنان
#وطن
@FereidounFarahandouz
Forwarded from فریدون فرح اندوز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
من زنده ام مادر
نوشتار: مسعود نقره کار
گفتار: فریدون فرح اندوز
دیماه ۱۳۹۸
مهرماه۱۴۰۱
#مهسا_امینی
#وطن
@FereidounFarahandouz
نوشتار: مسعود نقره کار
گفتار: فریدون فرح اندوز
دیماه ۱۳۹۸
مهرماه۱۴۰۱
#مهسا_امینی
#وطن
@FereidounFarahandouz
Forwarded from فریدون فرح اندوز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بگذارید این وطن دوباره وطن شود!
شعر: لنگستن هیوز (1902 - 1967)
برگردان: احمد شاملو (1304 - 1379)
صدا: فریدون فرحاندوز
#احمد_شاملو
#وطن
@FereidounFarahandouz
شعر: لنگستن هیوز (1902 - 1967)
برگردان: احمد شاملو (1304 - 1379)
صدا: فریدون فرحاندوز
#احمد_شاملو
#وطن
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ای خطهی ایران مهین! ای وطن من!
شعری از محمدتقی بهار - ملک الشعراء بهار
#وطن
#بهار
@FereidounFarahandouz
شعری از محمدتقی بهار - ملک الشعراء بهار
#وطن
#بهار
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شعر: رضا مقصدی
صدا: فریدون فرحاندوز
در سوگ نیکتا اسفندانی
و همه جانباختگان راه آزادی
بهویژه رفتگان آبان ۹۸
#وطن
#رضا_مقصدی
@FereidounFarahandouz
صدا: فریدون فرحاندوز
در سوگ نیکتا اسفندانی
و همه جانباختگان راه آزادی
بهویژه رفتگان آبان ۹۸
#وطن
#رضا_مقصدی
@FereidounFarahandouz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
برای تمامی ای ایران هایی که نگذاشتند در کنار یکدیگر همصدا بخوانیم
این ویدئو را با دیگران به اشتراک بگذارید 🙏
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمهی هنر
دور از تو اندیشهی بدان.
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن ار تو سنگ ِ خاره ای من آهنم
جان ِ من فدای خاک پاک میهنم
مهر ِ تو چون شد پیشهام
دور از تو نیست اندیشهام
در راه تو
کی ارزشی دارد این جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
سنگ ِ کوهت دُر و گوهر است
خاک ِ دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم.
برگو بی مهر ِ تو چون کنم
تا گردش ِ جهان و دور ِ آسمان بهپاست
نور ِ ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست اندیشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ايران ِ ما
ایران ای خرّم بهشت ِ من
روشن از تو سرنوشت ِ من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت در دل نپرورم
از آب و خاک و مهر ِ تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود تهی شود دلم
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست انديشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
#ایران
#وطن
شعر: حسین گل گلاب
@FereidounFarahandouz
این ویدئو را با دیگران به اشتراک بگذارید 🙏
ای ایران ای مرز پر گهر
ای خاکت سرچشمهی هنر
دور از تو اندیشهی بدان.
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن ار تو سنگ ِ خاره ای من آهنم
جان ِ من فدای خاک پاک میهنم
مهر ِ تو چون شد پیشهام
دور از تو نیست اندیشهام
در راه تو
کی ارزشی دارد این جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
سنگ ِ کوهت دُر و گوهر است
خاک ِ دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کی برون کنم.
برگو بی مهر ِ تو چون کنم
تا گردش ِ جهان و دور ِ آسمان بهپاست
نور ِ ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست اندیشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ايران ِ ما
ایران ای خرّم بهشت ِ من
روشن از تو سرنوشت ِ من
گر آتش بارد به پیکرم
جز مهرت در دل نپرورم
از آب و خاک و مهر ِ تو سرشته شد دلم
مهرت ار برون رود تهی شود دلم
مهر ِ تو چون شد پیشهام.
دور از تو نیست انديشهام
در راه ِ تو کی ارزشی دارد اين جان ِ ما
پاینده باد خاک ِ ایران ِ ما
#ایران
#وطن
شعر: حسین گل گلاب
@FereidounFarahandouz
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از قول من به جباران این جهان بگویید که در ظلمت خویش، حتی پلاس پارهای را به گور نخواهند برد.
ما از کمینگاه اهریمنان خواهیم گذشت؛ ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست؛
ما زندگی را، آزادی و عدالت را ستایش خواهیم کرد؛
و بخشی از شعر زندهیاد منوچهر کوهن
کوروش آسوده مخواب!
#مهسا_امینی
#وطن
#کوروش
#منوچهر_کوهن
@FereidounFarahandouz
ما از کمینگاه اهریمنان خواهیم گذشت؛ ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست؛
ما زندگی را، آزادی و عدالت را ستایش خواهیم کرد؛
و بخشی از شعر زندهیاد منوچهر کوهن
کوروش آسوده مخواب!
#مهسا_امینی
#وطن
#کوروش
#منوچهر_کوهن
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیّد محمّدرضا کردستانی با تخلّصِ میرزاده عشقی (۲۰ آذر ۱۲۷۳ – ۱۲ تیر ۱۳۰۳) شاعر، روزنامهنگار، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی دوره مشروطیّت
خاکم به سر، زغصه به سَر خاک اگر کنم
خاکِ وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوَخ! کلاه نیست وطن ، گر که از سرم
برداشتند، فکرِ کلاهی دگر کنم!
مرد آن بود که این کُلهش ، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم!
من آن نیَم که یکسره تدبیرِ مملکت
تسلیمِ هرزه گردِ قضا و قدر کنــم
زیر و زبر اگر نکنی خاکِ خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبَر کنم
جاییست آرزوی من ، ار من به آن رسم
از روی نعشِ لشکرِ دشمـن گذر کنم
هر آنچه میکنی بکن ای دشمنِ قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بَتر کنم
من آن نیَم که به مرگِ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بسترِ راحت هدر کنم
معشوقِ عشقی ای وطن! ای عشقِ پاک من!
ای آن که ذکـــرِ عشقِ تو شام و سحر کنم
عشقت نه سَرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم
عشقِ تو در وجودم و مهرِ تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم!
شعر: خاکم به سر
شاعر: میرزاده عشقی
#میرزاده_عشقی
#وطن
@FereidounFarahandouz
خاکم به سر، زغصه به سَر خاک اگر کنم
خاکِ وطن که رفت، چه خاکی به سر کنم؟
آوَخ! کلاه نیست وطن ، گر که از سرم
برداشتند، فکرِ کلاهی دگر کنم!
مرد آن بود که این کُلهش ، برسر است و من
نامردم ار که بی کُله، آنی به سر کنم!
من آن نیَم که یکسره تدبیرِ مملکت
تسلیمِ هرزه گردِ قضا و قدر کنــم
زیر و زبر اگر نکنی خاکِ خصم را
وی چرخ! زیر و روی تو، زیر و زبَر کنم
جاییست آرزوی من ، ار من به آن رسم
از روی نعشِ لشکرِ دشمـن گذر کنم
هر آنچه میکنی بکن ای دشمنِ قوی!
من نیز اگر قوی شدم از تو بَتر کنم
من آن نیَم که به مرگِ طبیعی شوم هلاک
وین کاسه خون به بسترِ راحت هدر کنم
معشوقِ عشقی ای وطن! ای عشقِ پاک من!
ای آن که ذکـــرِ عشقِ تو شام و سحر کنم
عشقت نه سَرسری ست که از سر به در شود
مهرت نه عارضیست که جای دگر کنم
عشقِ تو در وجودم و مهرِ تو در دلم
با شیر اندرون شد و با جان به در کنم!
شعر: خاکم به سر
شاعر: میرزاده عشقی
#میرزاده_عشقی
#وطن
@FereidounFarahandouz
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خلاصهای از زندگی و فعالیتهای
دکتر منوچهر ستوده
ایرانشناس و پژوهشگر برجستهی ایرانی
۱۲۹۲ - ۱۳۹۵
به قلم حمیدرضا یعقوبی
#مشاهیر
#وطن
@FereidounFarahandouz
دکتر منوچهر ستوده
ایرانشناس و پژوهشگر برجستهی ایرانی
۱۲۹۲ - ۱۳۹۵
به قلم حمیدرضا یعقوبی
#مشاهیر
#وطن
@FereidounFarahandouz