☯️ #جوم ۶ – آیا شوتیها قاچاقچیاند؟
✍️ مسعود غفوری
🔻 بخشی از یادداشت:
▫️ در شروع بحران کرونا، زمانی که ماسک و دستکش و اسپری ضد عفونیکننده از ضروریترین چیزها بود و کاملا هم نایاب شده بود، مسئولان شهرستان گراش (از مدیران دولت گرفته تا دانشکده علوم پزشکی) دست به دامان گروهی از خیرین و افراد مرتبط با کشورهای حاشیه خلیج فارس شده بودند که این کالاها را هر طور که شده وارد شهر کنند. حتی در مواردی این کالاها را با افتخار به شهرهای دیگر ارسال میکردند تا کارنامهی بهتری در مدیریت بحران برای خود بسازند.
🚘 این کالاها چطور به گراش، این شهر کوچک در جنوب استان فارس میرسید؟ از طریق شبکهای از لنجهای غیر قانونی در سواحل خلیج فارس، و بعد هم شوتیها، یعنی ماشینهای سواری که اجناس را از سواحل به مناطق مرکزی منتقل میکنند. رانندگان این ماشینها شبکهی گستردهای را در بسیاری از جادههای مناطق جنوب کشور تشکیل دادهاند و گاهی میتوان ماشینهایشان را به خاطر سرعت و همچنین ریسکپذیری بالایشان در جادهها شناسایی کرد. بسیاری از این افراد به ناچار وارد این شغل شدهاند، شغلی که به دلیل غیر قانونی بودن و خطرات زیادش، با شغل کولبری و سوختبری قابل مقایسه است.
▫️ حالا که سه سال از آن روزهای سخت گذشته، شاید دولت دوباره وارد کردن ماسک و دستکش خارجی را مصداق «قاچاق» بداند و این داستان را به فراموشی بسپارد.
⭕️ و این داستانی است که بارها تکرار شده است؛ مثلا وقتی کالاهای مورد نیاز در جبههها به صورت قاچاقی وارد کشور میشدند و به خط مقدم میرسیدند؛ یا وقتی یک دستگاه پزشکی به صورت قاچاقی به کشور وارد میشود و در بیمارستان مورد استفاده قرار میگیرد؛ یا وقتی مواد اولیه غذایی همچون برنج و گوشت برای اجرای مراسم مذهبی به صورت غیر قانونی بین استانها جابجا میشود. این موارد را کمتر کسی «قاچاق» میداند و افراد دخیل در آن را تحت عنوان «قاچاقچی» محکوم میکند. اتفاقا تامین کالا در شرایط بحرانی را نشاندهندهی مسئولیت اجتماعی این افراد میدانند.
🛒 این قضیه در مورد بسیاری از اجناس خارجی که در سوپرمارکتهای گراش و منطقه وجود دارد و مردم از روی عادت میخرند، از جمله سیگار، رِد بول یا کیتکَت هم صادق است. این اجناس خارجی از طریق شبکهای از شوتیها به گراش و دیگر شهرهای منطقه میرسند. در تعریف اداری و حقوقی، این کالاها غیر قانونی و قاچاق، و خود این افراد هم «قاچاقچی» محسوب میشوند. اما کافی است چند بار واژهی «قاچاقچی» را تکرار کنید و تصویرهایی را که از این کلمه در ذهن دارید مرور کنید تا به بیهودگی اطلاق این واژه به چنین افرادی پی ببرید. اینها را تنها یک سیستم صلب و بوروکراتیک میتواند با برچسب «قاچاقچی» شایستهی مجازات بداند. در عرف و در میان مردم، شوتیها نسبتی با قاچاقچیها ندارند، همانطور که کولبرها و لنجدارها ندارند.
📓 تعریف واژهها در عرف مهم است
▫️ واژهها معنایشان را از فرهنگ لغات نمیگیرند. معنای واژهها را موقعیت و زمینهی استفادهی آنها مشخص میکند و هیچوقت هم ثابت و صلب نیست.
📖 مشروعیت قوانین از مردم میآید
▫️ قوانین هم مشروعیتشان را از کتابهای حقوقی نمیگیرند، بلکه از خود مردم میگیرند. وقتی قانون حکم به ممنوعیت چیزی میدهد که در عرف جامعه کاملا رایج و مرسوم است و به راحتی در بازارِ عرضه و تقاضا وجود دارد، روشن است که باید در نوع این قانونگذاری بازنگری کرد. تاکید میکنم که ما در مورد قاچاق انسان و مواد مخدر صحبت نمیکنیم. صحبت در مورد کالاهای مصرفی همچون نوشابه و شکلات و میوه است.
📌 مرعوب کردن در مقابل مشروعیت بخشیدن
▫️ هر قدر که دولت با زبان بوروکراتیکش بخواهد بین واژهی قاچاقچی با واژههایی همچون شوتی و کولبر و لنجدار تناظر ایجاد کند، راه به جایی نمیبرد.
▫️ از یک طرف، دولت که در تامین کالای باکیفیت و مطلوب جامعه ناتوان است، با ممنوع کردن واردات کالاها، عملا آنها را به چرخهی قاچاق وارد میکند.
▫️و از طرف دیگر، حجم کالایی که توسط شوتیها و کولبرها و از طریق تهلنجی قاچاق میشود، در مقایسه با آمار قاچاق رسمی تقریبا هیچ است.
📌 قاچاقچی دانستن کسانی مثل شوتیها و کولبرها و لنجدارها از آن دسته مقولاتی است که احتمالا حالاحالاها مورد مناقشه خواهد ماند؛ تا جایی که فرمانده نیروی انتظامی کل کشور نیز شاید از روی اجبار بگوید: «کولبر را قاچاقچی نمیدانیم». به نظر میرسد مردم بسیار زودتر از اینها این تصمیم را گرفتهاند.
🔻#یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139702
▪️☯️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ مسعود غفوری
🔻 بخشی از یادداشت:
▫️ در شروع بحران کرونا، زمانی که ماسک و دستکش و اسپری ضد عفونیکننده از ضروریترین چیزها بود و کاملا هم نایاب شده بود، مسئولان شهرستان گراش (از مدیران دولت گرفته تا دانشکده علوم پزشکی) دست به دامان گروهی از خیرین و افراد مرتبط با کشورهای حاشیه خلیج فارس شده بودند که این کالاها را هر طور که شده وارد شهر کنند. حتی در مواردی این کالاها را با افتخار به شهرهای دیگر ارسال میکردند تا کارنامهی بهتری در مدیریت بحران برای خود بسازند.
🚘 این کالاها چطور به گراش، این شهر کوچک در جنوب استان فارس میرسید؟ از طریق شبکهای از لنجهای غیر قانونی در سواحل خلیج فارس، و بعد هم شوتیها، یعنی ماشینهای سواری که اجناس را از سواحل به مناطق مرکزی منتقل میکنند. رانندگان این ماشینها شبکهی گستردهای را در بسیاری از جادههای مناطق جنوب کشور تشکیل دادهاند و گاهی میتوان ماشینهایشان را به خاطر سرعت و همچنین ریسکپذیری بالایشان در جادهها شناسایی کرد. بسیاری از این افراد به ناچار وارد این شغل شدهاند، شغلی که به دلیل غیر قانونی بودن و خطرات زیادش، با شغل کولبری و سوختبری قابل مقایسه است.
▫️ حالا که سه سال از آن روزهای سخت گذشته، شاید دولت دوباره وارد کردن ماسک و دستکش خارجی را مصداق «قاچاق» بداند و این داستان را به فراموشی بسپارد.
⭕️ و این داستانی است که بارها تکرار شده است؛ مثلا وقتی کالاهای مورد نیاز در جبههها به صورت قاچاقی وارد کشور میشدند و به خط مقدم میرسیدند؛ یا وقتی یک دستگاه پزشکی به صورت قاچاقی به کشور وارد میشود و در بیمارستان مورد استفاده قرار میگیرد؛ یا وقتی مواد اولیه غذایی همچون برنج و گوشت برای اجرای مراسم مذهبی به صورت غیر قانونی بین استانها جابجا میشود. این موارد را کمتر کسی «قاچاق» میداند و افراد دخیل در آن را تحت عنوان «قاچاقچی» محکوم میکند. اتفاقا تامین کالا در شرایط بحرانی را نشاندهندهی مسئولیت اجتماعی این افراد میدانند.
🛒 این قضیه در مورد بسیاری از اجناس خارجی که در سوپرمارکتهای گراش و منطقه وجود دارد و مردم از روی عادت میخرند، از جمله سیگار، رِد بول یا کیتکَت هم صادق است. این اجناس خارجی از طریق شبکهای از شوتیها به گراش و دیگر شهرهای منطقه میرسند. در تعریف اداری و حقوقی، این کالاها غیر قانونی و قاچاق، و خود این افراد هم «قاچاقچی» محسوب میشوند. اما کافی است چند بار واژهی «قاچاقچی» را تکرار کنید و تصویرهایی را که از این کلمه در ذهن دارید مرور کنید تا به بیهودگی اطلاق این واژه به چنین افرادی پی ببرید. اینها را تنها یک سیستم صلب و بوروکراتیک میتواند با برچسب «قاچاقچی» شایستهی مجازات بداند. در عرف و در میان مردم، شوتیها نسبتی با قاچاقچیها ندارند، همانطور که کولبرها و لنجدارها ندارند.
📓 تعریف واژهها در عرف مهم است
▫️ واژهها معنایشان را از فرهنگ لغات نمیگیرند. معنای واژهها را موقعیت و زمینهی استفادهی آنها مشخص میکند و هیچوقت هم ثابت و صلب نیست.
📖 مشروعیت قوانین از مردم میآید
▫️ قوانین هم مشروعیتشان را از کتابهای حقوقی نمیگیرند، بلکه از خود مردم میگیرند. وقتی قانون حکم به ممنوعیت چیزی میدهد که در عرف جامعه کاملا رایج و مرسوم است و به راحتی در بازارِ عرضه و تقاضا وجود دارد، روشن است که باید در نوع این قانونگذاری بازنگری کرد. تاکید میکنم که ما در مورد قاچاق انسان و مواد مخدر صحبت نمیکنیم. صحبت در مورد کالاهای مصرفی همچون نوشابه و شکلات و میوه است.
📌 مرعوب کردن در مقابل مشروعیت بخشیدن
▫️ هر قدر که دولت با زبان بوروکراتیکش بخواهد بین واژهی قاچاقچی با واژههایی همچون شوتی و کولبر و لنجدار تناظر ایجاد کند، راه به جایی نمیبرد.
▫️ از یک طرف، دولت که در تامین کالای باکیفیت و مطلوب جامعه ناتوان است، با ممنوع کردن واردات کالاها، عملا آنها را به چرخهی قاچاق وارد میکند.
▫️و از طرف دیگر، حجم کالایی که توسط شوتیها و کولبرها و از طریق تهلنجی قاچاق میشود، در مقایسه با آمار قاچاق رسمی تقریبا هیچ است.
📌 قاچاقچی دانستن کسانی مثل شوتیها و کولبرها و لنجدارها از آن دسته مقولاتی است که احتمالا حالاحالاها مورد مناقشه خواهد ماند؛ تا جایی که فرمانده نیروی انتظامی کل کشور نیز شاید از روی اجبار بگوید: «کولبر را قاچاقچی نمیدانیم». به نظر میرسد مردم بسیار زودتر از اینها این تصمیم را گرفتهاند.
🔻#یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/139702
▪️☯️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
⭕️ گلها و گلایهها
🥼 یک پرستار از مشکلات همکارانش میگوید
☑️ هفتبرکه: هر سال به مناسبت روز و هفتهی پرستار، در برنامههای مختلف از پرستاران تجلیل میشود، اما گلایههای پرستاران هم هر سال به سال آینده منتقل میشود.
✍️ در این یادداشت، محمد نوروزی، کارشناس پرستاری و یکی از پرسنل سابق دانشکده علوم پزشکی گراش، سعی کرده است عمدهترین مسائل و مشکلات صنف پرستاران گراش را با توجه به وضعیت این صنف در کل کشور توضیح دهد و در نهایت، پیشنهادهایی برای کم کردن این مشکلات نیز ارائه کند.
🔻 بخشی از یادداشت نوروزی:
▫️ در چند سالی که افتخار همکاری با بیمارستان و دانشکده علوم پزشکی را، هم به عنوان پرستار بالینی و هم به عنوان کارشناس پرستاری ستاد دانشکده علوم پزشکی، داشتم، از نزدیک شاهد تلاشهای پرستاران عزیز بودم. اما از طرف دیگر، شاهد موضوعات و چالشهایی هم بودم که باعث دلسردی جامعه پرستاری شده بود. البته بخش زیادی از این مشکلات نه مخصوص دانشکده و بیمارستان گراش است، و نه حل کردن آنها بدون تغییرات اساسی در وزارتخانه امکانپذیر است.
🔻 میتوان عمدهترین مشکلات و چالشهای جامعه پرستاری گراش را به این شکل خلاصه کرد:
1️⃣ کمبود شدید نیروی کاری کادر پرستاری
▫️ طبق استاندارد جهانی برای نیروی پرستاری، به ازای هر تخت بیمارستانی در هر ۲۴ ساعت، دو و نیم پرستار نیاز است؛ و به ازای هر تخت ویژه، مثلا در بخشهای آیسییو و سیسییو، در هر ۲۴ ساعت، سه نفر. اما در ایران، طبق آمار وزارت بهداشت، به ازای هر تخت در ۲۴ ساعت، فقط هشتدهم پرستار وجود دارد، یعنی یکسومِ آمار جهانی! این وضعیت فاجعهبار متاسفانه در گراش هم وجود دارد و باعث میشود مثل خیلی جاهای دیگر در کشور، نیروها فرسوده و دلسرد شوند و آمار انصراف و مهاجرت بالا برود.
2️⃣ انباشته شدن معوقات و بینظمی در پرداختیهای همکاران
▫️ حقوق پرستاران مثل بسیاری دیگر از کارگران، شامل یک پایه حقوق است و چیزهایی مازاد بر آن، مثل کارانه و اضافه کار.
▪️ اما مسالهی بزرگتر، بحث اضافهکار و کارانه است که به کادر پیراپزشکی و پرستاری پرداخت میشود: به ازای هر ساعت اضافهکار، بین ۱۶ تا ۲۵ هزار تومان بر اساس سابقه کار به پرستاران تعلق میگیرد!
◾️ اما فاجعه اینجاست که همین اضافه هم سر وقت پرداخت نمیشود. متاسفانه معوقات بسیار طولانی برای پرداخت به پرستاران وجود دارد...
3️⃣ کمبود پانسیونها و دیگر امکانات رفاهی برای پرستاران
▫️ حقوق و پرداخت اضافهکاری یک موضوع است، و موضوعات رفاهی یک موضوع دیگر. در گراش، در مورد برخی امکانات همچون پانسیون برای پرستاران کمبود زیادی وجود دارد.
4️⃣ نگاههای تبعيضآمیز در محیطهای کاری (بهخصوص در بخشهای بالینی)
▫️ متاسفانه در کل جامعه پزشکی و پیراپزشکی ایران، نگاه تبعیضآمیز نسبت به پزشکان یک مسالهی عادی است، چه بین مردم و چه خود کادر درمان... در بیمارستان گراش هم پرسنل پرستاری حتی حق اعتراض هم نسبت به این قضیه ندارند.
5️⃣ پایین بودن آمار استخدامی و تبدیل وضعیت همکاران
▫️ما باید بتوانیم در مرحله اول حداقل این نیروهای بخش پیراپزشکی را که عمدتا هم نیرهای غیر بومی هستند، بعد از تعهد طرحشان نگه داریم.
🔴 این مسائل بارها و بارها در جلسات مختلف مطرح شد ولی متاسفانه نتیجه مطلوبی نداشت!
🟢 من پیشنهاد میکنم که از طریق خیرین، معوقات حقوق پرستاران پرداخت شود و تامین امکانات رفاهی برای پرستاران هم در اولویت قرار بگیرد.
🟠 وقتی بسیاری از بچههای گراشی که علاقهمند به تحصیل در رشتههای علوم پزشکی هستند، برای مشاوره به من و همکاران بومی من مراجعه میکنند، ما مجبوریم واقعیتها را مطرح کنیم؛ و بازگویی این واقعیتها باعث دلسرد شدن آنها برای تحصیل در این رشتهها و یا ترجیح دادن شهرهای دیگر برای کار میشود. اگر برای آینده برنامهای نداشته باشیم، این معضل ممکن است بزرگتر هم بشود.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140527
▪️🥼 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🥼 یک پرستار از مشکلات همکارانش میگوید
☑️ هفتبرکه: هر سال به مناسبت روز و هفتهی پرستار، در برنامههای مختلف از پرستاران تجلیل میشود، اما گلایههای پرستاران هم هر سال به سال آینده منتقل میشود.
✍️ در این یادداشت، محمد نوروزی، کارشناس پرستاری و یکی از پرسنل سابق دانشکده علوم پزشکی گراش، سعی کرده است عمدهترین مسائل و مشکلات صنف پرستاران گراش را با توجه به وضعیت این صنف در کل کشور توضیح دهد و در نهایت، پیشنهادهایی برای کم کردن این مشکلات نیز ارائه کند.
🔻 بخشی از یادداشت نوروزی:
▫️ در چند سالی که افتخار همکاری با بیمارستان و دانشکده علوم پزشکی را، هم به عنوان پرستار بالینی و هم به عنوان کارشناس پرستاری ستاد دانشکده علوم پزشکی، داشتم، از نزدیک شاهد تلاشهای پرستاران عزیز بودم. اما از طرف دیگر، شاهد موضوعات و چالشهایی هم بودم که باعث دلسردی جامعه پرستاری شده بود. البته بخش زیادی از این مشکلات نه مخصوص دانشکده و بیمارستان گراش است، و نه حل کردن آنها بدون تغییرات اساسی در وزارتخانه امکانپذیر است.
🔻 میتوان عمدهترین مشکلات و چالشهای جامعه پرستاری گراش را به این شکل خلاصه کرد:
1️⃣ کمبود شدید نیروی کاری کادر پرستاری
▫️ طبق استاندارد جهانی برای نیروی پرستاری، به ازای هر تخت بیمارستانی در هر ۲۴ ساعت، دو و نیم پرستار نیاز است؛ و به ازای هر تخت ویژه، مثلا در بخشهای آیسییو و سیسییو، در هر ۲۴ ساعت، سه نفر. اما در ایران، طبق آمار وزارت بهداشت، به ازای هر تخت در ۲۴ ساعت، فقط هشتدهم پرستار وجود دارد، یعنی یکسومِ آمار جهانی! این وضعیت فاجعهبار متاسفانه در گراش هم وجود دارد و باعث میشود مثل خیلی جاهای دیگر در کشور، نیروها فرسوده و دلسرد شوند و آمار انصراف و مهاجرت بالا برود.
2️⃣ انباشته شدن معوقات و بینظمی در پرداختیهای همکاران
▫️ حقوق پرستاران مثل بسیاری دیگر از کارگران، شامل یک پایه حقوق است و چیزهایی مازاد بر آن، مثل کارانه و اضافه کار.
▪️ اما مسالهی بزرگتر، بحث اضافهکار و کارانه است که به کادر پیراپزشکی و پرستاری پرداخت میشود: به ازای هر ساعت اضافهکار، بین ۱۶ تا ۲۵ هزار تومان بر اساس سابقه کار به پرستاران تعلق میگیرد!
◾️ اما فاجعه اینجاست که همین اضافه هم سر وقت پرداخت نمیشود. متاسفانه معوقات بسیار طولانی برای پرداخت به پرستاران وجود دارد...
3️⃣ کمبود پانسیونها و دیگر امکانات رفاهی برای پرستاران
▫️ حقوق و پرداخت اضافهکاری یک موضوع است، و موضوعات رفاهی یک موضوع دیگر. در گراش، در مورد برخی امکانات همچون پانسیون برای پرستاران کمبود زیادی وجود دارد.
4️⃣ نگاههای تبعيضآمیز در محیطهای کاری (بهخصوص در بخشهای بالینی)
▫️ متاسفانه در کل جامعه پزشکی و پیراپزشکی ایران، نگاه تبعیضآمیز نسبت به پزشکان یک مسالهی عادی است، چه بین مردم و چه خود کادر درمان... در بیمارستان گراش هم پرسنل پرستاری حتی حق اعتراض هم نسبت به این قضیه ندارند.
5️⃣ پایین بودن آمار استخدامی و تبدیل وضعیت همکاران
▫️ما باید بتوانیم در مرحله اول حداقل این نیروهای بخش پیراپزشکی را که عمدتا هم نیرهای غیر بومی هستند، بعد از تعهد طرحشان نگه داریم.
🔴 این مسائل بارها و بارها در جلسات مختلف مطرح شد ولی متاسفانه نتیجه مطلوبی نداشت!
🟢 من پیشنهاد میکنم که از طریق خیرین، معوقات حقوق پرستاران پرداخت شود و تامین امکانات رفاهی برای پرستاران هم در اولویت قرار بگیرد.
🟠 وقتی بسیاری از بچههای گراشی که علاقهمند به تحصیل در رشتههای علوم پزشکی هستند، برای مشاوره به من و همکاران بومی من مراجعه میکنند، ما مجبوریم واقعیتها را مطرح کنیم؛ و بازگویی این واقعیتها باعث دلسرد شدن آنها برای تحصیل در این رشتهها و یا ترجیح دادن شهرهای دیگر برای کار میشود. اگر برای آینده برنامهای نداشته باشیم، این معضل ممکن است بزرگتر هم بشود.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140527
▪️🥼 ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔆 کار داوطلبانه: چرا؟ چگونه؟ تا کی؟
☑️ هفتبرکه: پنجم دسامبر روز جهانی کار داوطلبانه نامگذاری شده است. این یادداشت با کمک هوش مصنوعی در مورد این نوع کار، مزایا و بایدها و نبایدهای آن، وظایف و حقوق داوطلب و ملاحظات دیگر کار داوطلبانه نگاشته شده است.
▫️ کار داوطلبانه کاری است که در آن شما زمان و خدماتی را به صورت رایگان برای کمک به دیگران اختصاص میدهید. اغلب کارهای داوطلبانه برای خدمت به جامعه شکل میگیرد و در آن فرد داوطلب به آن حیطهی کاری علاقهمند است. «داوطلب شدن» میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ مانند کمک به یک موسسه خیریه محلی، کمک به برگزاری یک رویداد اجتماعی یا ارائه مهارتها و تخصصها به یک سازمان غیرانتفاعی. اما این تمام ماجرا نیست. کار داوطلبانه چارچوبها و بایدها / نبایدهایی دارد که باید به آن توجه کنید.
🔻 تفاوت بین کار داوطلبانه و کار رایگان
▫️ کار رایگان میتواند شبیه کار داوطلبانه باشد اما گاهی اوقات با هدف کسب تجربه، کارآموزی یا سایر مزایای رایگان انجام میشود. این نوع کارها اغلب در محیطهای حرفهای مانند دورههای کارآموزی قابل مشاهده است؛ جایی که هدفِ اصلی از همکاری، کسب تجربهی حرفهای به جای دلایل اجتماعی و نوعدوستانه است. با این وجود، میتوان گفت که هدف اصلی کار داوطلبانه، نوعدوستی است و نفع عمومی در آن رکن اساسی است.
🔻 مزایای کار داوطلبانه
1️⃣ رشد و توسعهی شخصی
2️⃣ تجربهی کار تیمی
3️⃣ تأثیر بر جامعه
4️⃣ ارتباطات اجتماعی
5️⃣ نشاط و رضایت فردی
🔻 وظایف داوطلب
1️⃣ تعهد: به زمانبندیها و کارهایی که با آنها موافقت کردهاید، متعهد باشید.
2️⃣ پایبندی به قوانین و خط مشیها
3️⃣ رازداری: ممکن است شما حین کار داوطلبانه از اطلاعاتی باخبر شوید که محرمانه است و شما باید با حساسیت از این اطلاعات مراقبت کنید.
4️⃣ حرفهای بودن: کار داوطلبانه به معنی کار غیرحرفهای نیست.
5️⃣ در دسترس بودن: شما باید به صورت مداوم با سرپرستان و همکاران خود در ارتباط باشید. به ویژه در مورد چالشهایی که ممکن است حین کار پیش آید.
🔻 حقوق در کار داوطلبانه
▫️ حقِ داشتن یک محیط امن
▫️ حق شفافیت در مورد نقش، وظایف و انتظاراتتان
▫️ حق پشتیبانی و آموزش
▫️ حق بیان نگرانیها
▫️ حق احترام
🔻 بایدها و نبایدهای کار داوطلبانه
✅ بایدها:
▫️ قابل اعتماد باشید: به موقع حاضر شوید و به تعهدات خود عمل کنید.
▫️ سازگار باشید: سعی کنید با گروه تعامل سازنده داشته باشید، از دیگران یاد بگیرید و به دیگران کمک کنید.
▫️ مشتاق باشید: روحیهی مثبت شما میتواند تفاوت بزرگی در گروه و اهداف آن ایجاد کند.
▫️ سوال بپرسید: وقتی شک دارید، به دنبال توضیح باشید.
❌ نبایدها:
▫️ تعهد بیش از حد: از انجام کاری که بیش از حد توان یا زمان شماست خودداری کنید.
▫️ کنار گذاشتن دستورالعملها
▫️ نادیدهگرفتن خود: اجازه ندهید کار داوطلبانه بر رفاه شخصی شما تأثیر بگذارد و موجب ایجاد استرس برای شما شود.
▫️ کار در انزوا: از کار در انزوا کامل خودداری کنید. با تیم در ارتباط باشید.
🔻 ملاحظات در کار داوطلبانه
▫️ تراز علایق و مهارتها
▫️ تعهد زمانی
▫️ علت را درک کنید.
⚠️ پیشگیری از سوءاستفاده در کار داوطلبانه
▫️ حقوق خود را بشناسید.
▫️ تحقیق در سازمان: اطمینان حاصل کنید که سازمان معتبر است و سابقه خوبی در برخورد با داوطلبان دارد.
▫️ با دیگر داوطلبان صحبت کنید.
❓ تا کی کار داوطلبانه را ادامه دهیم؟
▫️ ممکن است کار داوطلبانهی شما دارای مدت محدود یا نامحدود باشد. اگر شما در یک کار داوطلبانه با بازه زمانی نامحدود مشارکت میکنید، باید این سوالها را مدام مرور کنید:
▫️ آیا هنوز در این کار احساس ارزشمند بودن دارید؟
▫️ آیا احساس میکنید که تلاشهای شما تاثیرگذار است؟
▫️ آیا تعادل سالمی بین کار داوطلبانه، زندگی شخصی و کار شما برقرار است؟
▫️ آیا از طریق کار داوطلبانه احساس یادگیری و رشد دارید؟
▫️ آیا این کار با ارزشها و باورهای شخصی شما همخوان است؟
📌 به یاد داشته باشید، کلید موفقیت در کار داوطلبانه، یافتن تعادلی است که هم برای داوطلب و هم برای سازمان یا دلیلی که برای آن تلاش میکنید، سودمند باشد.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140914
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
☑️ هفتبرکه: پنجم دسامبر روز جهانی کار داوطلبانه نامگذاری شده است. این یادداشت با کمک هوش مصنوعی در مورد این نوع کار، مزایا و بایدها و نبایدهای آن، وظایف و حقوق داوطلب و ملاحظات دیگر کار داوطلبانه نگاشته شده است.
▫️ کار داوطلبانه کاری است که در آن شما زمان و خدماتی را به صورت رایگان برای کمک به دیگران اختصاص میدهید. اغلب کارهای داوطلبانه برای خدمت به جامعه شکل میگیرد و در آن فرد داوطلب به آن حیطهی کاری علاقهمند است. «داوطلب شدن» میتواند اشکال مختلفی داشته باشد؛ مانند کمک به یک موسسه خیریه محلی، کمک به برگزاری یک رویداد اجتماعی یا ارائه مهارتها و تخصصها به یک سازمان غیرانتفاعی. اما این تمام ماجرا نیست. کار داوطلبانه چارچوبها و بایدها / نبایدهایی دارد که باید به آن توجه کنید.
🔻 تفاوت بین کار داوطلبانه و کار رایگان
▫️ کار رایگان میتواند شبیه کار داوطلبانه باشد اما گاهی اوقات با هدف کسب تجربه، کارآموزی یا سایر مزایای رایگان انجام میشود. این نوع کارها اغلب در محیطهای حرفهای مانند دورههای کارآموزی قابل مشاهده است؛ جایی که هدفِ اصلی از همکاری، کسب تجربهی حرفهای به جای دلایل اجتماعی و نوعدوستانه است. با این وجود، میتوان گفت که هدف اصلی کار داوطلبانه، نوعدوستی است و نفع عمومی در آن رکن اساسی است.
🔻 مزایای کار داوطلبانه
1️⃣ رشد و توسعهی شخصی
2️⃣ تجربهی کار تیمی
3️⃣ تأثیر بر جامعه
4️⃣ ارتباطات اجتماعی
5️⃣ نشاط و رضایت فردی
🔻 وظایف داوطلب
1️⃣ تعهد: به زمانبندیها و کارهایی که با آنها موافقت کردهاید، متعهد باشید.
2️⃣ پایبندی به قوانین و خط مشیها
3️⃣ رازداری: ممکن است شما حین کار داوطلبانه از اطلاعاتی باخبر شوید که محرمانه است و شما باید با حساسیت از این اطلاعات مراقبت کنید.
4️⃣ حرفهای بودن: کار داوطلبانه به معنی کار غیرحرفهای نیست.
5️⃣ در دسترس بودن: شما باید به صورت مداوم با سرپرستان و همکاران خود در ارتباط باشید. به ویژه در مورد چالشهایی که ممکن است حین کار پیش آید.
🔻 حقوق در کار داوطلبانه
▫️ حقِ داشتن یک محیط امن
▫️ حق شفافیت در مورد نقش، وظایف و انتظاراتتان
▫️ حق پشتیبانی و آموزش
▫️ حق بیان نگرانیها
▫️ حق احترام
🔻 بایدها و نبایدهای کار داوطلبانه
✅ بایدها:
▫️ قابل اعتماد باشید: به موقع حاضر شوید و به تعهدات خود عمل کنید.
▫️ سازگار باشید: سعی کنید با گروه تعامل سازنده داشته باشید، از دیگران یاد بگیرید و به دیگران کمک کنید.
▫️ مشتاق باشید: روحیهی مثبت شما میتواند تفاوت بزرگی در گروه و اهداف آن ایجاد کند.
▫️ سوال بپرسید: وقتی شک دارید، به دنبال توضیح باشید.
❌ نبایدها:
▫️ تعهد بیش از حد: از انجام کاری که بیش از حد توان یا زمان شماست خودداری کنید.
▫️ کنار گذاشتن دستورالعملها
▫️ نادیدهگرفتن خود: اجازه ندهید کار داوطلبانه بر رفاه شخصی شما تأثیر بگذارد و موجب ایجاد استرس برای شما شود.
▫️ کار در انزوا: از کار در انزوا کامل خودداری کنید. با تیم در ارتباط باشید.
🔻 ملاحظات در کار داوطلبانه
▫️ تراز علایق و مهارتها
▫️ تعهد زمانی
▫️ علت را درک کنید.
⚠️ پیشگیری از سوءاستفاده در کار داوطلبانه
▫️ حقوق خود را بشناسید.
▫️ تحقیق در سازمان: اطمینان حاصل کنید که سازمان معتبر است و سابقه خوبی در برخورد با داوطلبان دارد.
▫️ با دیگر داوطلبان صحبت کنید.
❓ تا کی کار داوطلبانه را ادامه دهیم؟
▫️ ممکن است کار داوطلبانهی شما دارای مدت محدود یا نامحدود باشد. اگر شما در یک کار داوطلبانه با بازه زمانی نامحدود مشارکت میکنید، باید این سوالها را مدام مرور کنید:
▫️ آیا هنوز در این کار احساس ارزشمند بودن دارید؟
▫️ آیا احساس میکنید که تلاشهای شما تاثیرگذار است؟
▫️ آیا تعادل سالمی بین کار داوطلبانه، زندگی شخصی و کار شما برقرار است؟
▫️ آیا از طریق کار داوطلبانه احساس یادگیری و رشد دارید؟
▫️ آیا این کار با ارزشها و باورهای شخصی شما همخوان است؟
📌 به یاد داشته باشید، کلید موفقیت در کار داوطلبانه، یافتن تعادلی است که هم برای داوطلب و هم برای سازمان یا دلیلی که برای آن تلاش میکنید، سودمند باشد.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140914
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
🌴 درباره روز گراش: چرا دوبارهکاری؟ چرا دوگانهسازی؟
✍🏼 #یادداشت : محمد خواجهپور
بخش اول
▫️ ۱۱/۱۱ به عنوان «روز گراش» هرچند در ده سال گذشته با بیمهری مسئولان روبهرو شده است اما مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفته است. در جدیدترین بیمهری نسبت به این روز، امام جمعه گراش در نماز جمعه این هفته خواهان تغییر این روز شد.
🔻ابتدا عیناً بخشی از خطبه دوم نماز جمعه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۲ در دانشگاه علوم پزشکی گراش را به نقل از کانال ستاد نماز جمعه بخوانید تا در ادامه چند نکته کوتاه را در مورد آن یادآوری کنم.
💬 حجتالاسلام و المسلمین سید محمدباقر بخشایشپور امام جمعه گراش با اشاره به ۱۹ آذرماه سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «خوب حالا بنده میخواهم یک استفاده دقیقتری در حوزه فرهنگ در شهرستان به آن بپردازم بحمدالله و المنه شهرستان با همت شما مردم متدین به جهات مختلف دارای سرمایههای معنوی و سیاسی و اجتماعی و فکری هست یکی از مسائل مهم تعیین روز ملی شهرستان است. منظور هم معرفی روز ملی گراش هست که معیار همان حرکتهای انقلابی مردم ماست لذا باید در تقویم سال شهرستان روزی خاص مشخص شود که شاخصترین نماد پایمردی مردم ما بر سر آرمانهای انقلاب و دین در آن برجسته باشد. در تعیین این روز هم این نیست که یک جشنی، یک اجتماعی تشکیل بشود ولی چندان خروجی نداشته باشد، مثل روز گراش که بر حسب ارتقا به شهرستان در شب ۲۲ بهمن هر ساله هزینه هنگفتی مصرف میشود البته برنامههای بسیار خوبی است که به عنوان جشن شب ۲۲ بهمن خوب است و تکرارش هم عیبی ندارد.»
💬 امام جمعه گفت: «اما این خالی از معرفی هویت انقلابی دینی و سیاسی مردم در تاریخ شهرستان است بالاخره خیلی از بخشها به شهرستان ارتقا پیدا کردند ولی این اتفاق تاریخی و هویت بخشی نیست! عزیزان؛ ما نباید خودمان را به یک امر معمولی سرگرم بکنیم، ما محروم از حرکتهای برجسته در تاریخ گراش نیستیم! لازم است نخبگان علمی و فرهنگی و سیاسی اجتماعی همفکری بکنند و یک روز خاص را که معرف هویت انقلابی و فرهنگی است را مشخص بکنند.»
💬 بخشایشپور در ادامه خطبههای نماز جمعه گفت: «یکی از این روزهای برجسته و کم نظیر ۱۸ فروردین سال ۶۶ هست که در عملیات کربلای هشت ۱۰ تن از رزمندگان ما شهید و ۲۶ نفر مجروح شدند این رخداد امر کمی نیست. علی کل حال توجه به هویت دینی و تاریخی و انقلابی شهرستان به عنوان یک رخداد مهم و ماندگار باید در تقویم شهرستان ثبت شود که همان هم خاستگاه پیشرفت شهرستان باشد بنده از تمامی نخبگان دعوت میکنم در این مسئله به ما کمک بدهند تا انشاالله در شورای فرهنگ عمومی شهرستان آن را مصوب بکنیم.»
🔻اما چند نکته در مورد سخنان امام جمعه عزیز
1️⃣ در حالی امام جمعه پیشنهاد مصوب شدن روز گراش در شورای فرهنگ عمومی شهرستان را مطرح میکند که این موضوع پیشتر چند بار در شورای فرهنگ عمومی مطرح و در نهایت در جلسه ۲۹ آذر سال ۱۳۹۵ روز ۱۱ بهمن به عنوان روز گراش مصوب شد. پیش از آن نیز در سال ۱۳۹۱ شورای اسلامی شهر گراش این روز را به عنوان روز گراش مصوب کرده بود. در واقع موضوع تعیین روز گراش در شورای فرهنگ عمومی مطرح و مصوب شده است و مطرح کردن دوبارهی آن، به شکلی دوبارهکاری و نقص غرض است. زیرا امام جمعه به عنوان رییس فعلی شورای فرهنگ عمومی باید پاسبان تصمیمات جمعی و مصوبات شورای فرهنگ عمومی باشد و حتی اگر دلسوزانی با این مصوبه مخالف هستند، از جایگاه حقوقی رییس شورای فرهنگی عمومی از آن دفاع کند.
2️⃣ شهادت شهدای ده تن یک رخداد مهم در خاطره جمعی گراشیهاست. من با وجودی که آن زمان تنها ۷ سال سن داشتم، خاطراتی محو از آن دارم و چون حداقل شش نفر از آن جمع شهدا از خویشان دور و نزدیکم بودند، تا سالها این داغ برای خانواده ما تازه بود. اما اهمیت گرامیداشت این مناسبت نباید به صورت تقابلی و جایگزینیِ یک مناسبت دیگر باشد، بلکه میتوان هرساله این روز را با عنوان دیگری مانند «روز شهدای گراش» یا «روز ایثار» یا همانطور که در میان مردم از آنان یاد میکنند «روز شهدای ده تن» گرامی داشت. چه ضرورتی دارد که برای گرامیداشت یک مناسبت، مناسبت دیگری را نادیده گرفت؟
3️⃣ نامگذاریهای مناسبتی باید همراه با توجه به پیشینه موضوع و اقناع افکار عمومی باشد. نمونه مشابه آن نامگذاری میدان سوارکاری گراش به نام شهدای ده تن بود که با اعتراض خانواده شهیدان حسنزاده روبهرو شد و در نهایت با دو اسمه شدن میدان سوارکاری موضوع تلطیف شد. در سطح ملی هم تعیین عناوین جدید برای شب یلدا و روز چهارشنبه سوری از سوی شورای فرهنگ عمومی با واکنشهایی روبهرو شد.
🔻 ادامه و متن کامل در سایت هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140974
▪️▫️▪️
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت : محمد خواجهپور
بخش اول
▫️ ۱۱/۱۱ به عنوان «روز گراش» هرچند در ده سال گذشته با بیمهری مسئولان روبهرو شده است اما مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفته است. در جدیدترین بیمهری نسبت به این روز، امام جمعه گراش در نماز جمعه این هفته خواهان تغییر این روز شد.
🔻ابتدا عیناً بخشی از خطبه دوم نماز جمعه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۲ در دانشگاه علوم پزشکی گراش را به نقل از کانال ستاد نماز جمعه بخوانید تا در ادامه چند نکته کوتاه را در مورد آن یادآوری کنم.
💬 حجتالاسلام و المسلمین سید محمدباقر بخشایشپور امام جمعه گراش با اشاره به ۱۹ آذرماه سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: «خوب حالا بنده میخواهم یک استفاده دقیقتری در حوزه فرهنگ در شهرستان به آن بپردازم بحمدالله و المنه شهرستان با همت شما مردم متدین به جهات مختلف دارای سرمایههای معنوی و سیاسی و اجتماعی و فکری هست یکی از مسائل مهم تعیین روز ملی شهرستان است. منظور هم معرفی روز ملی گراش هست که معیار همان حرکتهای انقلابی مردم ماست لذا باید در تقویم سال شهرستان روزی خاص مشخص شود که شاخصترین نماد پایمردی مردم ما بر سر آرمانهای انقلاب و دین در آن برجسته باشد. در تعیین این روز هم این نیست که یک جشنی، یک اجتماعی تشکیل بشود ولی چندان خروجی نداشته باشد، مثل روز گراش که بر حسب ارتقا به شهرستان در شب ۲۲ بهمن هر ساله هزینه هنگفتی مصرف میشود البته برنامههای بسیار خوبی است که به عنوان جشن شب ۲۲ بهمن خوب است و تکرارش هم عیبی ندارد.»
💬 امام جمعه گفت: «اما این خالی از معرفی هویت انقلابی دینی و سیاسی مردم در تاریخ شهرستان است بالاخره خیلی از بخشها به شهرستان ارتقا پیدا کردند ولی این اتفاق تاریخی و هویت بخشی نیست! عزیزان؛ ما نباید خودمان را به یک امر معمولی سرگرم بکنیم، ما محروم از حرکتهای برجسته در تاریخ گراش نیستیم! لازم است نخبگان علمی و فرهنگی و سیاسی اجتماعی همفکری بکنند و یک روز خاص را که معرف هویت انقلابی و فرهنگی است را مشخص بکنند.»
💬 بخشایشپور در ادامه خطبههای نماز جمعه گفت: «یکی از این روزهای برجسته و کم نظیر ۱۸ فروردین سال ۶۶ هست که در عملیات کربلای هشت ۱۰ تن از رزمندگان ما شهید و ۲۶ نفر مجروح شدند این رخداد امر کمی نیست. علی کل حال توجه به هویت دینی و تاریخی و انقلابی شهرستان به عنوان یک رخداد مهم و ماندگار باید در تقویم شهرستان ثبت شود که همان هم خاستگاه پیشرفت شهرستان باشد بنده از تمامی نخبگان دعوت میکنم در این مسئله به ما کمک بدهند تا انشاالله در شورای فرهنگ عمومی شهرستان آن را مصوب بکنیم.»
🔻اما چند نکته در مورد سخنان امام جمعه عزیز
1️⃣ در حالی امام جمعه پیشنهاد مصوب شدن روز گراش در شورای فرهنگ عمومی شهرستان را مطرح میکند که این موضوع پیشتر چند بار در شورای فرهنگ عمومی مطرح و در نهایت در جلسه ۲۹ آذر سال ۱۳۹۵ روز ۱۱ بهمن به عنوان روز گراش مصوب شد. پیش از آن نیز در سال ۱۳۹۱ شورای اسلامی شهر گراش این روز را به عنوان روز گراش مصوب کرده بود. در واقع موضوع تعیین روز گراش در شورای فرهنگ عمومی مطرح و مصوب شده است و مطرح کردن دوبارهی آن، به شکلی دوبارهکاری و نقص غرض است. زیرا امام جمعه به عنوان رییس فعلی شورای فرهنگ عمومی باید پاسبان تصمیمات جمعی و مصوبات شورای فرهنگ عمومی باشد و حتی اگر دلسوزانی با این مصوبه مخالف هستند، از جایگاه حقوقی رییس شورای فرهنگی عمومی از آن دفاع کند.
2️⃣ شهادت شهدای ده تن یک رخداد مهم در خاطره جمعی گراشیهاست. من با وجودی که آن زمان تنها ۷ سال سن داشتم، خاطراتی محو از آن دارم و چون حداقل شش نفر از آن جمع شهدا از خویشان دور و نزدیکم بودند، تا سالها این داغ برای خانواده ما تازه بود. اما اهمیت گرامیداشت این مناسبت نباید به صورت تقابلی و جایگزینیِ یک مناسبت دیگر باشد، بلکه میتوان هرساله این روز را با عنوان دیگری مانند «روز شهدای گراش» یا «روز ایثار» یا همانطور که در میان مردم از آنان یاد میکنند «روز شهدای ده تن» گرامی داشت. چه ضرورتی دارد که برای گرامیداشت یک مناسبت، مناسبت دیگری را نادیده گرفت؟
3️⃣ نامگذاریهای مناسبتی باید همراه با توجه به پیشینه موضوع و اقناع افکار عمومی باشد. نمونه مشابه آن نامگذاری میدان سوارکاری گراش به نام شهدای ده تن بود که با اعتراض خانواده شهیدان حسنزاده روبهرو شد و در نهایت با دو اسمه شدن میدان سوارکاری موضوع تلطیف شد. در سطح ملی هم تعیین عناوین جدید برای شب یلدا و روز چهارشنبه سوری از سوی شورای فرهنگ عمومی با واکنشهایی روبهرو شد.
🔻 ادامه و متن کامل در سایت هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140974
▪️▫️▪️
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه گراش -گریشنا
🌴 درباره روز گراش: چرا دوبارهکاری؟ چرا دوگانهسازی؟ ✍🏼 #یادداشت : محمد خواجهپور بخش اول ▫️ ۱۱/۱۱ به عنوان «روز گراش» هرچند در ده سال گذشته با بیمهری مسئولان روبهرو شده است اما مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفته است. در جدیدترین بیمهری نسبت به این روز،…
🌴 درباره روز گراش: چرا دوبارهکاری؟ چرا دوگانهسازی؟
✍🏼 #یادداشت : محمد خواجهپور
بخش دوم
▫️ ۱۱/۱۱ به عنوان «روز گراش» هرچند در ده سال گذشته با بیمهری مسئولان روبهرو شده است اما مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفته است. در جدیدترین بیمهری نسبت به این روز، امام جمعه گراش در نماز جمعه این هفته خواهان تغییر این روز شد.
🔻این بخش از خطبه دوم نماز جمعه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۲ در دانشگاه علوم پزشکی گراش را در هفتبرکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140974
🔻در ادامه چند نکته دیگر در مورد سخنان امام جمعه عزیز
4️⃣ حرکتی اجتماعی - سیاسی را که بعد از چندین سال پیگیری مداوم به استقلال سیاسی و شهرستان شدن گراش انجامید، به سختی میتوان «خالی از معرفی هویت انقلابی دینی و سیاسی مردم در تاریخ شهرستان» قلمداد کرد؛ برعکس، شاید این بزرگترین حرکت سیاسی مردم شهرستان گراش در طول تاریخ این خطه باشد که هزاران نفر در موفقیت آن سهم کوچک و بزرگ دارند: از مسئولان سیاسی و اداری گراش در طول دهههای گذشته که این طرح را دنبال کردند؛ تا اعضای کمیتهی ارتقا که به جرات میتوان آن را یکی از موفقترین نمونههای مشارکت جمعی در تاریخ منطقه قلمداد کرد؛ تا خیرین بزرگواری که زمینههای عمرانی و اقتصادی این ارتقای سیاسی را فراهم کردند؛ تا نمایندهی وقت مجلس که این طرح را به سرانجام رساند؛ و شاید مهمتر از همه، مردم گراش بودند که با تکتک آرای خود در انتخابات مجلس در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار نمایندهای از گراش را به همین امید به مجلس فرستادند. وقتی پیشینهی شهرستان شدن گراش را مرور کنیم، نمیتوانیم آن را به یک ارتقای سیاسی کماهمیت تقلیل بدهیم.
5️⃣ در صورت تصویبِ تغییرِ مورد نظر امام جمعه محترم، با توجه به سابقه چندساله برگزاری این روز، به نوعی دوگانگی و تقابل شکل خواهد گرفت که یک سمت آن بخشی از مردم قرار دارند و در سمت دیگر مصوبات اداری و حکومتی که ایجاد این دوگانه و دوقطبی نمیتواند مطلوب باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز هفته پیش در دیدار بسیجیان با تاکید بر پرهیز از دوقطبیهای کاذب گفتند: «از دوقطبیهای کاذب بپرهیزید. در کشور مدام دوقطبی درست میکنند: طرفدار زید، طرفدار عمرو؛ طرفدار فلان فکر، طرفدار [فلان]؛ این حرفها چیست!»
6️⃣ حجتالاسلام و المسلمین بخشایشپور پنج سال است که در گراش حضور دارد و شاید از پیشینه موضوع چندان مطلع نباشد و چند صباحی دیگر نیز مهمان ماست. اما در حالی که پنج سال از حضور ایشان در گراش میگذرد، به نظر میرسد یک بار نیز در مراسمهای روز گراش همراهی نداشتهاند و حتی تاریخ برگزاری آن را که ۱۱ بهمنماه است، با دقت اعلام نکردهاند. اشارهی ایشان به هزینه هنگفت هم بسیار عجیب است زیرا در بیشتر این سالها، این روز بدون مراسم رسمی و فقط به صورت پویشهای مردمی برگزار شده است.
7️⃣ هرساله به خاطر روز گراش، دهه فجر برای گراشیها یک روز زودتر آغاز میشود و روز گراش به ۱۲ بهمن و جشنهای دهه فجر وصل میشود. این موضوع نشان میدهد که در تعیین روز گراش به جنبههای ملی و انقلابی مورد نظر ایشان نیز توجه شده است.
8️⃣ هویتِ فرهنگ یک هویت دستوری نیست، بلکه حاصل همراهی و همزیستی مردمان در کنار هم است. هویت فرهنگی نیز در طول سالها شکل میگیرد و دارای وجه مختلف و چندگانه است که انکار هر کدام از بخشهای آن باعث واکنشهایی از سوی کسانی میشود که با آن فرهنگ پیوند دارند. از این روی به جای ایجاد تقابل بین جنبههای مختلف فرهنگ، باید تلاش کرد این جنبهها را در کنار هم قرار داد و با یاری از تمام آنها، بنای فرهنگ را محکمتر ساخت.
✅ با این اشارات، به نظر میرسد دغدغه امام جمعه گراش قابل درک است اما به جای تغییر زمان روز گراش از ۱۱/۱۱ که به دلایل مختلف در میان مردم مقبولیت یافته است، میتوان مناسبتهای دیگر از جمله «روز شهدای ده تن»، «روز شهدای هواپیمایی»، «روز شیخ احمد انصاری»، «روز دکتر اقتداری» و ... را نیز همانند «روز گراش» به تقویم مناسبتهای شهرستان اضافه کرد و از این فرصت برای معرفی شهر و فرهنگ شهر گراش استفاده کرد، چون صرف نامگذاری کمکی به این هدف بزرگ نمیکند.
🔻متن کامل در سایت هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140974
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت : محمد خواجهپور
بخش دوم
▫️ ۱۱/۱۱ به عنوان «روز گراش» هرچند در ده سال گذشته با بیمهری مسئولان روبهرو شده است اما مورد توجه و اقبال مردم قرار گرفته است. در جدیدترین بیمهری نسبت به این روز، امام جمعه گراش در نماز جمعه این هفته خواهان تغییر این روز شد.
🔻این بخش از خطبه دوم نماز جمعه ۱۷ آذرماه ۱۴۰۲ در دانشگاه علوم پزشکی گراش را در هفتبرکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140974
🔻در ادامه چند نکته دیگر در مورد سخنان امام جمعه عزیز
4️⃣ حرکتی اجتماعی - سیاسی را که بعد از چندین سال پیگیری مداوم به استقلال سیاسی و شهرستان شدن گراش انجامید، به سختی میتوان «خالی از معرفی هویت انقلابی دینی و سیاسی مردم در تاریخ شهرستان» قلمداد کرد؛ برعکس، شاید این بزرگترین حرکت سیاسی مردم شهرستان گراش در طول تاریخ این خطه باشد که هزاران نفر در موفقیت آن سهم کوچک و بزرگ دارند: از مسئولان سیاسی و اداری گراش در طول دهههای گذشته که این طرح را دنبال کردند؛ تا اعضای کمیتهی ارتقا که به جرات میتوان آن را یکی از موفقترین نمونههای مشارکت جمعی در تاریخ منطقه قلمداد کرد؛ تا خیرین بزرگواری که زمینههای عمرانی و اقتصادی این ارتقای سیاسی را فراهم کردند؛ تا نمایندهی وقت مجلس که این طرح را به سرانجام رساند؛ و شاید مهمتر از همه، مردم گراش بودند که با تکتک آرای خود در انتخابات مجلس در سال ۱۳۸۶ برای اولین بار نمایندهای از گراش را به همین امید به مجلس فرستادند. وقتی پیشینهی شهرستان شدن گراش را مرور کنیم، نمیتوانیم آن را به یک ارتقای سیاسی کماهمیت تقلیل بدهیم.
5️⃣ در صورت تصویبِ تغییرِ مورد نظر امام جمعه محترم، با توجه به سابقه چندساله برگزاری این روز، به نوعی دوگانگی و تقابل شکل خواهد گرفت که یک سمت آن بخشی از مردم قرار دارند و در سمت دیگر مصوبات اداری و حکومتی که ایجاد این دوگانه و دوقطبی نمیتواند مطلوب باشد. رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز هفته پیش در دیدار بسیجیان با تاکید بر پرهیز از دوقطبیهای کاذب گفتند: «از دوقطبیهای کاذب بپرهیزید. در کشور مدام دوقطبی درست میکنند: طرفدار زید، طرفدار عمرو؛ طرفدار فلان فکر، طرفدار [فلان]؛ این حرفها چیست!»
6️⃣ حجتالاسلام و المسلمین بخشایشپور پنج سال است که در گراش حضور دارد و شاید از پیشینه موضوع چندان مطلع نباشد و چند صباحی دیگر نیز مهمان ماست. اما در حالی که پنج سال از حضور ایشان در گراش میگذرد، به نظر میرسد یک بار نیز در مراسمهای روز گراش همراهی نداشتهاند و حتی تاریخ برگزاری آن را که ۱۱ بهمنماه است، با دقت اعلام نکردهاند. اشارهی ایشان به هزینه هنگفت هم بسیار عجیب است زیرا در بیشتر این سالها، این روز بدون مراسم رسمی و فقط به صورت پویشهای مردمی برگزار شده است.
7️⃣ هرساله به خاطر روز گراش، دهه فجر برای گراشیها یک روز زودتر آغاز میشود و روز گراش به ۱۲ بهمن و جشنهای دهه فجر وصل میشود. این موضوع نشان میدهد که در تعیین روز گراش به جنبههای ملی و انقلابی مورد نظر ایشان نیز توجه شده است.
8️⃣ هویتِ فرهنگ یک هویت دستوری نیست، بلکه حاصل همراهی و همزیستی مردمان در کنار هم است. هویت فرهنگی نیز در طول سالها شکل میگیرد و دارای وجه مختلف و چندگانه است که انکار هر کدام از بخشهای آن باعث واکنشهایی از سوی کسانی میشود که با آن فرهنگ پیوند دارند. از این روی به جای ایجاد تقابل بین جنبههای مختلف فرهنگ، باید تلاش کرد این جنبهها را در کنار هم قرار داد و با یاری از تمام آنها، بنای فرهنگ را محکمتر ساخت.
✅ با این اشارات، به نظر میرسد دغدغه امام جمعه گراش قابل درک است اما به جای تغییر زمان روز گراش از ۱۱/۱۱ که به دلایل مختلف در میان مردم مقبولیت یافته است، میتوان مناسبتهای دیگر از جمله «روز شهدای ده تن»، «روز شهدای هواپیمایی»، «روز شیخ احمد انصاری»، «روز دکتر اقتداری» و ... را نیز همانند «روز گراش» به تقویم مناسبتهای شهرستان اضافه کرد و از این فرصت برای معرفی شهر و فرهنگ شهر گراش استفاده کرد، چون صرف نامگذاری کمکی به این هدف بزرگ نمیکند.
🔻متن کامل در سایت هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140974
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🔬 چرا تمایل به پژوهش روزبهروز کمتر میشود؟
☑️ هفتبرکه: امروز ۲۵ آذر روز پژوهش نامگذاری شده است.
✍️ دکتر عبدالله خورشیدی، دکترای فیزیک هستهای، در یادداشتی با ذکر مثالهایی از تجربیات تحقیقاتی خودش، به معضل عدم ارتباط بین دانشگاه و صنعت و فاصلهی زیاد بین طرحهای تحقیقاتی و کاربردی شدن آنها پرداخته است.
🔻 بخشی از یادداشت:
▫️ جهت پاسداشت امور پژوهشی و ترویج تحقیقات علمی، در تقویم ایران از ۱۹ تا ۲۵ آذر هفته پژوهش و فناوری نامگذاری شده است. هرچند ارتباط صنعت و دانشگاه در جامعه ایرانی به درستی تعریف نشده است و خروجی دانشگاهها نیز کمتر مرتبط با صنعت و بازار کار روز است، ولی پژوهشگران مستقلی نیز هستند که در علوم پایه و علوم انسانی به طور آزاد فعالیت دارند.
▫️ حرفه پژوهشگری همچون حرفه حقالتدریسی یا شراکت پیمانی در دانشگاهها هرچند کلاس و وجهه خوبی در جامعه به نمایش میگذارد، ولی عدم حمایت کافی نهادهای دولتی و خصوصی، باعث تقلیل بروندادها میگردد. لذا پژوهشگران مستقل مجبور به واکنشهای ایجابی و دچار کاهش تمایلات پژوهشی و نهایتا گرفتار به مساله روزمرگی میشوند.
⛓ همفکری و جمع شدن پژوهشگران علمی برای تعقیب هدفهای کارآمد و بهروز جامعه میتواند این نقیصه را کمی ترمیم کند. از تعریف یک طرح یا پروژهی خاص تا رساندن آن به یک خروجی مناسب در همباشیهای پژوهشی و اقتصادی میتواند راه خروج از معضلات امروز پژوهشگران باشد.
🤝 یک مربی اقتصادی در کنار یک ایدهی خلاقانه و مورد نیاز جامعه قطعا راهگشای طرفین مشارکت خواهد بود، چه پروژه آزمایشی و نیمهصنعتی در شهرکهای صنعتی و چه طرحهای درمانی و حتی فرهنگی و اجتماعی. چنین مشارکتی میتواند هفته پژوهش را متناسب با نیاز روز بازار ایرانی مطلوب سازد.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141138
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
☑️ هفتبرکه: امروز ۲۵ آذر روز پژوهش نامگذاری شده است.
✍️ دکتر عبدالله خورشیدی، دکترای فیزیک هستهای، در یادداشتی با ذکر مثالهایی از تجربیات تحقیقاتی خودش، به معضل عدم ارتباط بین دانشگاه و صنعت و فاصلهی زیاد بین طرحهای تحقیقاتی و کاربردی شدن آنها پرداخته است.
🔻 بخشی از یادداشت:
▫️ جهت پاسداشت امور پژوهشی و ترویج تحقیقات علمی، در تقویم ایران از ۱۹ تا ۲۵ آذر هفته پژوهش و فناوری نامگذاری شده است. هرچند ارتباط صنعت و دانشگاه در جامعه ایرانی به درستی تعریف نشده است و خروجی دانشگاهها نیز کمتر مرتبط با صنعت و بازار کار روز است، ولی پژوهشگران مستقلی نیز هستند که در علوم پایه و علوم انسانی به طور آزاد فعالیت دارند.
▫️ حرفه پژوهشگری همچون حرفه حقالتدریسی یا شراکت پیمانی در دانشگاهها هرچند کلاس و وجهه خوبی در جامعه به نمایش میگذارد، ولی عدم حمایت کافی نهادهای دولتی و خصوصی، باعث تقلیل بروندادها میگردد. لذا پژوهشگران مستقل مجبور به واکنشهای ایجابی و دچار کاهش تمایلات پژوهشی و نهایتا گرفتار به مساله روزمرگی میشوند.
⛓ همفکری و جمع شدن پژوهشگران علمی برای تعقیب هدفهای کارآمد و بهروز جامعه میتواند این نقیصه را کمی ترمیم کند. از تعریف یک طرح یا پروژهی خاص تا رساندن آن به یک خروجی مناسب در همباشیهای پژوهشی و اقتصادی میتواند راه خروج از معضلات امروز پژوهشگران باشد.
🤝 یک مربی اقتصادی در کنار یک ایدهی خلاقانه و مورد نیاز جامعه قطعا راهگشای طرفین مشارکت خواهد بود، چه پروژه آزمایشی و نیمهصنعتی در شهرکهای صنعتی و چه طرحهای درمانی و حتی فرهنگی و اجتماعی. چنین مشارکتی میتواند هفته پژوهش را متناسب با نیاز روز بازار ایرانی مطلوب سازد.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141138
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🪔 #یخدو ۱۰: با چُنگه شه خِر آده!
✍️ مریم مالدار
❗️ «اچم چُنگه زارم اَ.» این شاید یکی از بزرگترین تهدیدها برای نوزادان و بچههای سه -چهارساله است که به هیچ صراطی حاضر به خوردن دَکودَوای خودمونی و یا حتی شربتهای امروزی نیستند.
▫️ شاید خیلیها خاطرهی دور و درازی با چنگه داشته باشند، اما برای اقوام ما، به خصوص برای مادرم، چنگه یک ابزار روزمره است. اصلا برای اهل فامیل، دو وسیله همیشه یادآور مادرِ گرامی بنده است: یکی کیسه و سفیدآب است و دیگری چنگه! محال است بچههای فامیل ما از دستان شفابخش مادرم، با ضجه و خَرس، جرعهجرعه معجون مروِ تئر یا زنیون پیا را نخورده باشند.
📌 چنگه یک وسیله برنجی تقریبا سنگین است که برای خوراندن دارو به کودکان استفاده میشد. امروز سرنگ جای چنگه را گرفته است، اما در بعضی خانوادهها همچنان چنگه حرف اول را میزند. از جمله خانواده ما!
▫️ برای خوراندن دارو به بچههای دو تا چهارساله، مجبور بودیم کل خانواده را اسیر کنیم که یک نفر پای بچه را بگیرد، دیگری دو دستش را و نفر سوم سر بچه را آنقدر محکم بگیرد که مبادا قطرهای هدر رود. سپس مادر با یک دستش چنگهی حاوی دوا را و با دست دیگرش فک بچه را میگرفت تا بچه دهان باز کند و راهی جز سرازیر شدن دارو به معدهاش باقی نماند.
▫️ حالا شما فکر کنید یک نفر کم دارید. تکلیف برای مادر همیشه مشخص است: پایش را روی سینه بچه میگذاشت تا حرکت دستانش را مهار کند.
✔️ اینچنین بود که چنگه برای مادران نه تنها یک وسیلهی شفابخش که گاهی ابزاری برای تهدید به شمار میرفت: «اگه اتکه، اگه اتنخه یا… تبرم پش عمه یا خاله ... که مرو تئر تادت». و بچهی مظلوم همیشه از مادرم فراری بود تا زمانی که خودشناس بشود.
🔻 #یادداشت در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141197
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ مریم مالدار
❗️ «اچم چُنگه زارم اَ.» این شاید یکی از بزرگترین تهدیدها برای نوزادان و بچههای سه -چهارساله است که به هیچ صراطی حاضر به خوردن دَکودَوای خودمونی و یا حتی شربتهای امروزی نیستند.
▫️ شاید خیلیها خاطرهی دور و درازی با چنگه داشته باشند، اما برای اقوام ما، به خصوص برای مادرم، چنگه یک ابزار روزمره است. اصلا برای اهل فامیل، دو وسیله همیشه یادآور مادرِ گرامی بنده است: یکی کیسه و سفیدآب است و دیگری چنگه! محال است بچههای فامیل ما از دستان شفابخش مادرم، با ضجه و خَرس، جرعهجرعه معجون مروِ تئر یا زنیون پیا را نخورده باشند.
📌 چنگه یک وسیله برنجی تقریبا سنگین است که برای خوراندن دارو به کودکان استفاده میشد. امروز سرنگ جای چنگه را گرفته است، اما در بعضی خانوادهها همچنان چنگه حرف اول را میزند. از جمله خانواده ما!
▫️ برای خوراندن دارو به بچههای دو تا چهارساله، مجبور بودیم کل خانواده را اسیر کنیم که یک نفر پای بچه را بگیرد، دیگری دو دستش را و نفر سوم سر بچه را آنقدر محکم بگیرد که مبادا قطرهای هدر رود. سپس مادر با یک دستش چنگهی حاوی دوا را و با دست دیگرش فک بچه را میگرفت تا بچه دهان باز کند و راهی جز سرازیر شدن دارو به معدهاش باقی نماند.
▫️ حالا شما فکر کنید یک نفر کم دارید. تکلیف برای مادر همیشه مشخص است: پایش را روی سینه بچه میگذاشت تا حرکت دستانش را مهار کند.
✔️ اینچنین بود که چنگه برای مادران نه تنها یک وسیلهی شفابخش که گاهی ابزاری برای تهدید به شمار میرفت: «اگه اتکه، اگه اتنخه یا… تبرم پش عمه یا خاله ... که مرو تئر تادت». و بچهی مظلوم همیشه از مادرم فراری بود تا زمانی که خودشناس بشود.
🔻 #یادداشت در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141197
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
⚽️ اهمیت بازی فوتسال ایران – روسیه برای جنوب فارس
✍🏼 #یادداشت قاسم فرسوده
▫️مدیرعامل موسسه فوتبال هلالاحمر گراش
▫️برگزاری اولین بازی بینالمللی تیمهای ملی ایران در منطقه جنوب فارس و در کنار آن حضور مدیران ورزشی کشور فرصت مناسبی برای رشد ورزش در منطقه است.
▫️تیمهای ملی فوتسال ایران و روسیه این بار در شهر لار و در ورزشگاهی که به همت خیر محترم مرحوم منیری ساخته شده است با هم بازی میکنند و استقبال گسترده مردم از شهرهای مختلف فارس و هرمزگان نشانه این است که این بازی چه ظرفیت بزرگی را به وجود آورده است.
▫️دو دوره مسابقات فوتسالی که در این مجموعه با استقبال خوب تماشاگران برگزار شد و اکنون استقبال مردم از دو بازی تیم ملی نشان میدهد که این مجموعه ورزشی میتواند میزبان رویدادهای مهمی باشد. مجموعهای که همانند بسیاری از ساختمانهای اداری، درمانی، آموزشی، ورزشی این منطقه به همت خیرین ساخته شده است.
▫️باید بپذیریم ورزش در منطقه ما درآمدزایی ندارد. از سوی دیگر بخش صنعت در منطقه بسیار ضعیف است ما تیمهای صنعتی و حمایت بخش صنعت را نداریم. هر چند هزینه کردن در بخش ورزش به نوعی سرمایهگذاری روی جوانان است اما تمام هزینههای این بخش بر دوش افراد معدود و خیرین علاقهمند به ورزش است.
▫️مثلا تیم هلالاحمر گراش که در ردههای مختلف مسابقات کشوری و استانی حضور دارد فقط به حمایتهای خیرین متکی است و حضور یک باشگاه در سطح ملی آن قدر سخت و پر هزینه است که تا همیشه نمیتوان با این روش ادامه داد.
▫️ما در لار هم تیم هندبال بانوان شهید چمران را داریم که در سطح ملی قهرمان شد و به مسابقات آسیایی هم اعزام شد. شهید چمران امسال امتیاز لیگ دسته اول فوتبال جوانان کشور را هم خریداری کرده است. تمام بار مالی تیمهای چمران هم بر دوش یک نفر است.
▫️تاکنون تداوم فعالیتهای ورزش به برکت خیرین بوده است و برگزاری موفق این بازی میتواند نتایج مثبت این هزینهها را به همشهریان و خیرین نشان دهد و در کنار آن افراد دیگر هم برای حمایت از تیمهای ورزشی ترغیب شوند.
▫️اما تمام بارها خواستهها نباید به سمت خیرین باشد.
▫️مورد بعد این که برگزاری این مسابقه همراه با حضور مسئولین کشوری و استانی است. قرار است وزیر ورزش و جوانان و رییس فدراسیون فوتبال با همکارانشان حضور داشته باشند. استاندار، نماینده مجلس، مدیرکل ورزش و جوانان استان و تعدادی دیگر از مسئولین هم حضور دارند و حضور مستقیم آنها در منطقه باعث میشود که نگاه آنان به امکانات و ظرفیتهای شهرستانهای جنوب فارس واقعیتر شود.
🏟 ورزشگاه منیری با همه هزینهها هنوز کاستیهایی دارد و ورزشگاههای دیگر منطقه نیز با نگاه بلند مدت میتواند استاندارد برگزاری بازیهای ملی و بینالمللی را در ورزشهای مختلف کسب کند. از فرصت حضور این مسئولین باید برای باز کردن پای شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی به جنوب فارس استفاده کرد. این شرکت به دلیل فعالیت تخصصی در زمینه ورزش میتواند نقش مهمی هم در افزایش و هم در استانداردسازی فضاهای ورزشی داشته باشد.
▫️ما در تیمهای هلالاحمر گراش به دلیل حضور در لیگهای کشوری جوانان، بزرگسالان و جام حذفی به نقاط مختلف ایران سفر میکنیم. در نقاط مختلف کشور شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی ورزشگاههای خوب و مجهزی را ساخته است اما متاسفانه این شرکت در جنوب فارس هیچ اقدامی نداشته است. لازم است کوتاهی این شرکت در سطح این منطقه جبران شود.
▫️در گراش برای سالن ورزشگاه محبی خیر محترم کار را شروع کرد اگر از آن زمان شرکت توسعه و نگهداری حتی به عنوان مشاور هم حضور داشت میتوانست کمک کند که این همه هزینه خیر و بعد بودجه دولتی دارای بازدهی مناسب و حداکثری باشد. در حال حاضرین هم زمین چمن مصنوعی ورزشگاه محبی را هم داریم که در وضعیت فعلی فقط برای زمین تمرینی مناسب است و اگر قرار است برای مسابقات رسمی استفاده شود باید تغییرات کلی داشته باشد و این ساخت و ساز هم از نظر تامین بودجهای و هم از نظر استانداردسازی باید با کمک شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی باشد.
▫️حضور تیم ملی و مسئولین ورزشی میتواند یک فرصت مغتنم نه فقط برای لارستان بلکه برای کل جنوب فارس باشد که هم نگاه مردم و هم نگاه مسئولین به اهمیت ورزش در منطقه ما را بهبود بخشد و در نهایت با ساخت ورزشگاههای استاندارد حضور تیمهای ملی در منطقه را تداوم داشته باشند که نه تنها به پیشرفت منطقه از نظر ورزشی کمک میکند از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز برکات زیادی خواهد داشت.
▫️این مسابقه را نباید فقط دو بازی فوتسال ساده دید، این بازی میتواند درهای تازهای را برای ورزش جنوب فارس باز کند.
🔻 در هفتبرکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141239
▪️▫️▪️
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت قاسم فرسوده
▫️مدیرعامل موسسه فوتبال هلالاحمر گراش
▫️برگزاری اولین بازی بینالمللی تیمهای ملی ایران در منطقه جنوب فارس و در کنار آن حضور مدیران ورزشی کشور فرصت مناسبی برای رشد ورزش در منطقه است.
▫️تیمهای ملی فوتسال ایران و روسیه این بار در شهر لار و در ورزشگاهی که به همت خیر محترم مرحوم منیری ساخته شده است با هم بازی میکنند و استقبال گسترده مردم از شهرهای مختلف فارس و هرمزگان نشانه این است که این بازی چه ظرفیت بزرگی را به وجود آورده است.
▫️دو دوره مسابقات فوتسالی که در این مجموعه با استقبال خوب تماشاگران برگزار شد و اکنون استقبال مردم از دو بازی تیم ملی نشان میدهد که این مجموعه ورزشی میتواند میزبان رویدادهای مهمی باشد. مجموعهای که همانند بسیاری از ساختمانهای اداری، درمانی، آموزشی، ورزشی این منطقه به همت خیرین ساخته شده است.
▫️باید بپذیریم ورزش در منطقه ما درآمدزایی ندارد. از سوی دیگر بخش صنعت در منطقه بسیار ضعیف است ما تیمهای صنعتی و حمایت بخش صنعت را نداریم. هر چند هزینه کردن در بخش ورزش به نوعی سرمایهگذاری روی جوانان است اما تمام هزینههای این بخش بر دوش افراد معدود و خیرین علاقهمند به ورزش است.
▫️مثلا تیم هلالاحمر گراش که در ردههای مختلف مسابقات کشوری و استانی حضور دارد فقط به حمایتهای خیرین متکی است و حضور یک باشگاه در سطح ملی آن قدر سخت و پر هزینه است که تا همیشه نمیتوان با این روش ادامه داد.
▫️ما در لار هم تیم هندبال بانوان شهید چمران را داریم که در سطح ملی قهرمان شد و به مسابقات آسیایی هم اعزام شد. شهید چمران امسال امتیاز لیگ دسته اول فوتبال جوانان کشور را هم خریداری کرده است. تمام بار مالی تیمهای چمران هم بر دوش یک نفر است.
▫️تاکنون تداوم فعالیتهای ورزش به برکت خیرین بوده است و برگزاری موفق این بازی میتواند نتایج مثبت این هزینهها را به همشهریان و خیرین نشان دهد و در کنار آن افراد دیگر هم برای حمایت از تیمهای ورزشی ترغیب شوند.
▫️اما تمام بارها خواستهها نباید به سمت خیرین باشد.
▫️مورد بعد این که برگزاری این مسابقه همراه با حضور مسئولین کشوری و استانی است. قرار است وزیر ورزش و جوانان و رییس فدراسیون فوتبال با همکارانشان حضور داشته باشند. استاندار، نماینده مجلس، مدیرکل ورزش و جوانان استان و تعدادی دیگر از مسئولین هم حضور دارند و حضور مستقیم آنها در منطقه باعث میشود که نگاه آنان به امکانات و ظرفیتهای شهرستانهای جنوب فارس واقعیتر شود.
🏟 ورزشگاه منیری با همه هزینهها هنوز کاستیهایی دارد و ورزشگاههای دیگر منطقه نیز با نگاه بلند مدت میتواند استاندارد برگزاری بازیهای ملی و بینالمللی را در ورزشهای مختلف کسب کند. از فرصت حضور این مسئولین باید برای باز کردن پای شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی به جنوب فارس استفاده کرد. این شرکت به دلیل فعالیت تخصصی در زمینه ورزش میتواند نقش مهمی هم در افزایش و هم در استانداردسازی فضاهای ورزشی داشته باشد.
▫️ما در تیمهای هلالاحمر گراش به دلیل حضور در لیگهای کشوری جوانان، بزرگسالان و جام حذفی به نقاط مختلف ایران سفر میکنیم. در نقاط مختلف کشور شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی ورزشگاههای خوب و مجهزی را ساخته است اما متاسفانه این شرکت در جنوب فارس هیچ اقدامی نداشته است. لازم است کوتاهی این شرکت در سطح این منطقه جبران شود.
▫️در گراش برای سالن ورزشگاه محبی خیر محترم کار را شروع کرد اگر از آن زمان شرکت توسعه و نگهداری حتی به عنوان مشاور هم حضور داشت میتوانست کمک کند که این همه هزینه خیر و بعد بودجه دولتی دارای بازدهی مناسب و حداکثری باشد. در حال حاضرین هم زمین چمن مصنوعی ورزشگاه محبی را هم داریم که در وضعیت فعلی فقط برای زمین تمرینی مناسب است و اگر قرار است برای مسابقات رسمی استفاده شود باید تغییرات کلی داشته باشد و این ساخت و ساز هم از نظر تامین بودجهای و هم از نظر استانداردسازی باید با کمک شرکت توسعه و نگهداری اماکن ورزشی باشد.
▫️حضور تیم ملی و مسئولین ورزشی میتواند یک فرصت مغتنم نه فقط برای لارستان بلکه برای کل جنوب فارس باشد که هم نگاه مردم و هم نگاه مسئولین به اهمیت ورزش در منطقه ما را بهبود بخشد و در نهایت با ساخت ورزشگاههای استاندارد حضور تیمهای ملی در منطقه را تداوم داشته باشند که نه تنها به پیشرفت منطقه از نظر ورزشی کمک میکند از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز برکات زیادی خواهد داشت.
▫️این مسابقه را نباید فقط دو بازی فوتسال ساده دید، این بازی میتواند درهای تازهای را برای ورزش جنوب فارس باز کند.
🔻 در هفتبرکه بخوانید:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141239
▪️▫️▪️
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
⚽️ مسابقه ملی فوتسال در لار، سوتی برای بیداری در گراش
✍️ یادداشتی از مهدی یحیایی
▫️ رییس هیات تنیس روی میز گراش
🔻 بخشی از یادداشت:
🏟 اینکه شهر لار زیرساخت ورزشی استانداردی برای برگزاری دیدار تیم ملی فوتسال ایران و روسیه را دارد و وزیر، رییس فدراسیون و سایر مقامات را هم به همین بهانه به لار میآورد، چیزی جز نتیجهی اراده و تلاش مسئولینش نیست و باید گفت صد رحمت و آفرین به همه آنها.
▫️ منطقه جنوب فارس در حوزههای مختلف از کمک خیرین بهره برده است و خیرین عزیز گراشی در تعدد و سخاوت نه تنها در منطقه که در کل کشور سرآمد هستند. بسیاری از اماکن ورزشی گراش هم خیرساز میباشد. اگرچه وزن مالی حوزه ورزش نسبت به بعضی حوزههای دیگر مانند مذهب یا درمان بسیار کمتر است و دلیل آن متاثر از عوامل مختلفی میباشد. عملکرد مسئولین، نوع نگاه جامعه به مقوله ورزش و همچنین نقش بزرگان ورزشی از عوامل تاثیرگذار است.
▫️ یکی از ضرورتهای حوزه ورزش گراش، بهره جستن خیرین محترم از مشاوران فنی و ورزشی است. متاسفانه مواردی وجود داشته است که سرمایهگذاری خیرین به خاطر نحوه طراحی، اجرا و یا نیازسنجی نادرست، بازدهی مطلوب را نداشته است.
📌 بگذارید به عنوان مسئول یکی از پرافتخارترین ورزشهای گراش یعنی تنیس روی میز مثالی بزنم: چرا ورزشگاه شهدا با قرارگیری در موقعیتی بسیار مناسب و خیابان اصلی شهر که در معرض دید عموم قرار گرفته، نتوانسته است از کمک درخور خیرین بهرهمند گردد؟
❓ چگونه است که شهر همجوار بزرگترین سالن تنیس روی میز کشور را ساخته و تجهیز میکند و در گراش، رشته ورزشی که فقط در یک سال اخیر سه مقام کشوری و چندین مقام منطقهای و استانی را کسب کرده، با کمبود فضا، امکانات و حتی سرویس بهداشتی مواجه میشود؟
❗️ یک گلایه را به عنوان مثال عرض کنم. تنیس روی میز گراش دو سال پیش میزبان رقابتهای هوپس کشور بود و بازیکنانی از هجده استان در گراش حضور یافتند. اما به جز افرادی معدود همچون رییس محترم شورا و رییس اداره ورزش و جوانان، بقیه مسئولین و پدرخواندهها حتی برای دقایقی شرف حضور نیافتند تا باعث دلگرمی بیشتر ورزشکاران قهرمان شهرمان شوند.
⭕️ اگر حضور در سالنها و تشویق بازیکنان برای مسئولین و بزرگان ورزش سخت است، به عنوان مثال نصب یک بنر تبریک برای کسب نایب قهرمانی نونهالان کشور توسط ورزشکار گراشی کار دشواری نبود. اگر بنر هزینه دارد، یک تبریک خشک و خالی در فضای مجازی، یک کامنت یا یک لایک که کار سادهای است.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141298
#ورزش
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ یادداشتی از مهدی یحیایی
▫️ رییس هیات تنیس روی میز گراش
🔻 بخشی از یادداشت:
🏟 اینکه شهر لار زیرساخت ورزشی استانداردی برای برگزاری دیدار تیم ملی فوتسال ایران و روسیه را دارد و وزیر، رییس فدراسیون و سایر مقامات را هم به همین بهانه به لار میآورد، چیزی جز نتیجهی اراده و تلاش مسئولینش نیست و باید گفت صد رحمت و آفرین به همه آنها.
▫️ منطقه جنوب فارس در حوزههای مختلف از کمک خیرین بهره برده است و خیرین عزیز گراشی در تعدد و سخاوت نه تنها در منطقه که در کل کشور سرآمد هستند. بسیاری از اماکن ورزشی گراش هم خیرساز میباشد. اگرچه وزن مالی حوزه ورزش نسبت به بعضی حوزههای دیگر مانند مذهب یا درمان بسیار کمتر است و دلیل آن متاثر از عوامل مختلفی میباشد. عملکرد مسئولین، نوع نگاه جامعه به مقوله ورزش و همچنین نقش بزرگان ورزشی از عوامل تاثیرگذار است.
▫️ یکی از ضرورتهای حوزه ورزش گراش، بهره جستن خیرین محترم از مشاوران فنی و ورزشی است. متاسفانه مواردی وجود داشته است که سرمایهگذاری خیرین به خاطر نحوه طراحی، اجرا و یا نیازسنجی نادرست، بازدهی مطلوب را نداشته است.
📌 بگذارید به عنوان مسئول یکی از پرافتخارترین ورزشهای گراش یعنی تنیس روی میز مثالی بزنم: چرا ورزشگاه شهدا با قرارگیری در موقعیتی بسیار مناسب و خیابان اصلی شهر که در معرض دید عموم قرار گرفته، نتوانسته است از کمک درخور خیرین بهرهمند گردد؟
❓ چگونه است که شهر همجوار بزرگترین سالن تنیس روی میز کشور را ساخته و تجهیز میکند و در گراش، رشته ورزشی که فقط در یک سال اخیر سه مقام کشوری و چندین مقام منطقهای و استانی را کسب کرده، با کمبود فضا، امکانات و حتی سرویس بهداشتی مواجه میشود؟
❗️ یک گلایه را به عنوان مثال عرض کنم. تنیس روی میز گراش دو سال پیش میزبان رقابتهای هوپس کشور بود و بازیکنانی از هجده استان در گراش حضور یافتند. اما به جز افرادی معدود همچون رییس محترم شورا و رییس اداره ورزش و جوانان، بقیه مسئولین و پدرخواندهها حتی برای دقایقی شرف حضور نیافتند تا باعث دلگرمی بیشتر ورزشکاران قهرمان شهرمان شوند.
⭕️ اگر حضور در سالنها و تشویق بازیکنان برای مسئولین و بزرگان ورزش سخت است، به عنوان مثال نصب یک بنر تبریک برای کسب نایب قهرمانی نونهالان کشور توسط ورزشکار گراشی کار دشواری نبود. اگر بنر هزینه دارد، یک تبریک خشک و خالی در فضای مجازی، یک کامنت یا یک لایک که کار سادهای است.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141298
#ورزش
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه گراش -گریشنا
📔 اولین سجلد فداغ به نام سام خان نریمانی ✍🏼 فاضل نریمانی ▫️حدود ۹۰ سال پیش، اولین مأمور ثبت احوال برای صدور شناسنامه به روستای فداغ میآید. ▫️طبیبیزاده که ظاهرا کارمند ثبت احوال لار بوده، در اسفند سال ۱۳۱۱ شمسی برای آمارگیری و صدور شناسنامه به فداغ میآید…
🌼 قصهی گل و بلبل و دیگر نامهای خانوادگی
✍🏼 #یادداشت نوریه بلبل
😳 بلبل؟ بله، فامیل ما بلبل است. بلبلی هم همان بلبل است با یک «یاء» اضافهتر.
▫️همیشه، هرجایی بعد از گفتن فامیلام، اگر کسی آن را نشنیده باشد، از زاویهای که به چشمهایش میدهد میتوانم تعجباش را ببینم. من فامیلم را دوست دارم اما قبلترها که کوچکتر بودم نه. قاعدهی زمان، همان که با گذشتنش خیلی چیزها را عوض میکند، اینجا کارساز بوده و حسِ من را به فامیلم عوض کرده است. این روزها بیشتر از هر زمانی آن را دوست دارم.
▫️ سالهای زیادی از دوران شناسنامه دادن و فامیل انتخاب کردن گذشته است. شاید به سن خیلی از ما قد ندهد و از بزرگترهایمان داستان یا نکتهای در مورد بعضی از نامهای خانوادگی شنیده باشیم. ۳ دی در تقویم ایران به نام روز ثبت احوال نامگذاری شده است. خالی از لطف نیست که به مناسبت این روز، کمی پای قصهی پشت نامهای خانوادگیِ بعضی از گراشیها بنشینیم.
▫️برای اینکه یخ مجلس آب بشود اول از همه خودم شروع کردم.
🔻گل و بلبل
▫️فامیل ما تقریباً کم است. این را از وقتی فهمیدم که گاهی در گوگل اسمهای مختلف را با فامیلمان سرچ میکنم و پیشنهادهایی که میدهد کم است.
🦜 خاطرهها و سوتیهای زیادی دارم از شوخیهایی که بعضیها با فامیلمان میکنند و به جای اینکه بلبل صدایمان بزنند، «قناری، طوطی» میگویند. من به پای این میگذارم که همان بعضیها سدیمکلریدهای وجودیشان کمی از حد اشباع زیادتر شده و برای اینکه فشار خون نگیرند، آن را کمی در احوالات زندگیشان خرج میکنند! بگذریم، اوایل ناراحت میشدم ولی همان قاعدهی زمان اینجا هم کارساز بوده و الان ناراحت نمیشوم.
🥳 فامیلمان رابطهی مستقیمی با احوالات خانوادگی و طایفهایمان دارد. این را از وقت گذراندن با ما میشود، فهمید. سعدی هم در تایید حرف من این بیت شعر را گفته است «گر گلشن خوشبو تویی، ور بلبل خوشگو تویی/ ور در جهان نیکو تویی، ما نیز هم بد نیستیم».
▫️بعضی وقتها در جواب «چرا بلبل؟» مجبوریم قصهی پشتش را که از نسلهای قبل سینه به سینه نقل شده است، بگویم:
💬 روزی جد پدریمان حاج ماشالله، به همراه همسرش گلناز بانو، برای گرفتن شناسنامه میروند. موقع تقسیم فامیل که میشود، کارمند ثبتاحوال گویا اهل دل و حافظشناس بوده به حاج ماشالله میگوید نام خودت و همسرت چیست؟ در جواب میگوید: «نام ماشالله، نام همسر گلناز». کارمند ثبتاحوال هم میگوید: «گل که داری. پس یک بلبل کم داری!» و از آنجا بود که فامیلمان میشود بلبل.
⚠️ پس دقت کنید که فامیل ما بلبل است، نه دیگر پرندههای زینتیِ خوشاَلحان.
🔻آخرین فروهرهای گراش
▫️قصهی پشت نامهای خانوادگیمان که فقط این نیست. ما داستان دیگری هم با نام خانوادگی دو مادربزرگهایم داریم. «فروهر». بله درست شنیدید، فامیل دو مادربزرگهایم فروهر است. زمانی که هر دو در قید حیات بودند ماجراهایی با فامیلشان داشتند.
▫️همیشه برایم سوال است روزی که پدرِ مادربزرگهایم، حاج حسنعلی، برای شناسنامه مراجعه میکند، کارمند ثبت احوال لابد گفتار، کردار و پندار نیک حاج حسنعلی را دیده و این فامیل را برایش انتخاب کرده است. البته بگویم این داستان تخیل ذهن من است و هیچ سندی در طایفه ندارد.
😁 در ادامهی داستانهای پشت پردهی این نامخانوادگی، داستانی را سربسته بگویم که همیشه بعد از دیدن شناسنامهی بیبی میگفتند. «خانم فروهر، لیلا چه نسبتی با شما دارد؟» بیبی هم در جواب میگفت: «دخترم.» لازم است در توضیحات بگویم که خالهای به نام لیلا دارم یا خودتان متوجه شدید؟
🔻آن کارمند ثبت احوال
▫️اشتباهنویسی یا حروفاندازی در آن سالها یک چیز روتین بوده و کسی زیاد پیاش را نمیگرفته است. مثالهای زیادی از نامهای خانوادگی داریم که این مسئله را دارند و بعضی از آنها یک یا چند حرف کم، اضافه یا جابجا نسبت به نامخانوادگی اصلیشان دارند.
▫️مثلا پابرجا که در نوع خودش خیلی جالب است. «یاء» در کل این نامخانوادگی در گردش است. ۴ شکل نوشتاری دارد: پابرجا، پایبرجا، پابرجای، پایبرجای. با شنیدن آن در پسِ ذهنم صدای سالار عقیلی با آن ابهت همیشگیاش میآید که میگوید: «وطنم ای شکوه پابرجا!»
▫️قضیه تغییر دادن نام خانوادگی هم قصه دیگری است که آن را به کامنتهای شما وا میگذاریم. شما چه خاطرهای از نام خانوادگی خودتان یا فامیلیهای غیر معمولی که شنیدهاید، دارید؟ آن را بنویسید تا در گزارش بعدی به سراغ آنها برویم.
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140515
#روزها #ثبت_احوال ۳ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت نوریه بلبل
😳 بلبل؟ بله، فامیل ما بلبل است. بلبلی هم همان بلبل است با یک «یاء» اضافهتر.
▫️همیشه، هرجایی بعد از گفتن فامیلام، اگر کسی آن را نشنیده باشد، از زاویهای که به چشمهایش میدهد میتوانم تعجباش را ببینم. من فامیلم را دوست دارم اما قبلترها که کوچکتر بودم نه. قاعدهی زمان، همان که با گذشتنش خیلی چیزها را عوض میکند، اینجا کارساز بوده و حسِ من را به فامیلم عوض کرده است. این روزها بیشتر از هر زمانی آن را دوست دارم.
▫️ سالهای زیادی از دوران شناسنامه دادن و فامیل انتخاب کردن گذشته است. شاید به سن خیلی از ما قد ندهد و از بزرگترهایمان داستان یا نکتهای در مورد بعضی از نامهای خانوادگی شنیده باشیم. ۳ دی در تقویم ایران به نام روز ثبت احوال نامگذاری شده است. خالی از لطف نیست که به مناسبت این روز، کمی پای قصهی پشت نامهای خانوادگیِ بعضی از گراشیها بنشینیم.
▫️برای اینکه یخ مجلس آب بشود اول از همه خودم شروع کردم.
🔻گل و بلبل
▫️فامیل ما تقریباً کم است. این را از وقتی فهمیدم که گاهی در گوگل اسمهای مختلف را با فامیلمان سرچ میکنم و پیشنهادهایی که میدهد کم است.
🦜 خاطرهها و سوتیهای زیادی دارم از شوخیهایی که بعضیها با فامیلمان میکنند و به جای اینکه بلبل صدایمان بزنند، «قناری، طوطی» میگویند. من به پای این میگذارم که همان بعضیها سدیمکلریدهای وجودیشان کمی از حد اشباع زیادتر شده و برای اینکه فشار خون نگیرند، آن را کمی در احوالات زندگیشان خرج میکنند! بگذریم، اوایل ناراحت میشدم ولی همان قاعدهی زمان اینجا هم کارساز بوده و الان ناراحت نمیشوم.
🥳 فامیلمان رابطهی مستقیمی با احوالات خانوادگی و طایفهایمان دارد. این را از وقت گذراندن با ما میشود، فهمید. سعدی هم در تایید حرف من این بیت شعر را گفته است «گر گلشن خوشبو تویی، ور بلبل خوشگو تویی/ ور در جهان نیکو تویی، ما نیز هم بد نیستیم».
▫️بعضی وقتها در جواب «چرا بلبل؟» مجبوریم قصهی پشتش را که از نسلهای قبل سینه به سینه نقل شده است، بگویم:
💬 روزی جد پدریمان حاج ماشالله، به همراه همسرش گلناز بانو، برای گرفتن شناسنامه میروند. موقع تقسیم فامیل که میشود، کارمند ثبتاحوال گویا اهل دل و حافظشناس بوده به حاج ماشالله میگوید نام خودت و همسرت چیست؟ در جواب میگوید: «نام ماشالله، نام همسر گلناز». کارمند ثبتاحوال هم میگوید: «گل که داری. پس یک بلبل کم داری!» و از آنجا بود که فامیلمان میشود بلبل.
⚠️ پس دقت کنید که فامیل ما بلبل است، نه دیگر پرندههای زینتیِ خوشاَلحان.
🔻آخرین فروهرهای گراش
▫️قصهی پشت نامهای خانوادگیمان که فقط این نیست. ما داستان دیگری هم با نام خانوادگی دو مادربزرگهایم داریم. «فروهر». بله درست شنیدید، فامیل دو مادربزرگهایم فروهر است. زمانی که هر دو در قید حیات بودند ماجراهایی با فامیلشان داشتند.
▫️همیشه برایم سوال است روزی که پدرِ مادربزرگهایم، حاج حسنعلی، برای شناسنامه مراجعه میکند، کارمند ثبت احوال لابد گفتار، کردار و پندار نیک حاج حسنعلی را دیده و این فامیل را برایش انتخاب کرده است. البته بگویم این داستان تخیل ذهن من است و هیچ سندی در طایفه ندارد.
😁 در ادامهی داستانهای پشت پردهی این نامخانوادگی، داستانی را سربسته بگویم که همیشه بعد از دیدن شناسنامهی بیبی میگفتند. «خانم فروهر، لیلا چه نسبتی با شما دارد؟» بیبی هم در جواب میگفت: «دخترم.» لازم است در توضیحات بگویم که خالهای به نام لیلا دارم یا خودتان متوجه شدید؟
🔻آن کارمند ثبت احوال
▫️اشتباهنویسی یا حروفاندازی در آن سالها یک چیز روتین بوده و کسی زیاد پیاش را نمیگرفته است. مثالهای زیادی از نامهای خانوادگی داریم که این مسئله را دارند و بعضی از آنها یک یا چند حرف کم، اضافه یا جابجا نسبت به نامخانوادگی اصلیشان دارند.
▫️مثلا پابرجا که در نوع خودش خیلی جالب است. «یاء» در کل این نامخانوادگی در گردش است. ۴ شکل نوشتاری دارد: پابرجا، پایبرجا، پابرجای، پایبرجای. با شنیدن آن در پسِ ذهنم صدای سالار عقیلی با آن ابهت همیشگیاش میآید که میگوید: «وطنم ای شکوه پابرجا!»
▫️قضیه تغییر دادن نام خانوادگی هم قصه دیگری است که آن را به کامنتهای شما وا میگذاریم. شما چه خاطرهای از نام خانوادگی خودتان یا فامیلیهای غیر معمولی که شنیدهاید، دارید؟ آن را بنویسید تا در گزارش بعدی به سراغ آنها برویم.
☑️ 7Berkeh.ir/archives/140515
#روزها #ثبت_احوال ۳ #فامیلینیا
▪️▫️ ▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
📚 حافظ ما را نوبهار کرد!
✍🏼 #یادداشت عزیز نوبهار
6️⃣ پرونده #ثبت_احوال
▫️چند روز پیش روز ثبت احوال بود به ذهنم رسید قصه فامیلی خودم را بنویسم. اگر دیگر فامیلهای گراشی هم بتوانند این موضوع را مکتوب کنند میتواند موضوع جالبی برای تاریخ اجتماعی گراش باشد.
▫️قضیه مواجه من با فامیلیام از مدرسه شروع شد. وقتی در کلاس اول ابتدایی فامیلم را گفتم: خانم معلم شعر «آمد نوبهار، طی شد هجر یار» را خواند که بعدها فهمیدم شعری از نواب صفا است و در دهه ۲۰ مرحومه دلکش، که آن زمان خواننده مشهوری بوده، اجرا کرده است.
▫️برخورد بعدی من با این کلمه در مکانی بود کاملا متفاوت؛ قضیه به سالهایی برمیگردد که در سنین بچگی، اولین بار به جبهه رفتم. وقتی که صادق آهنگران نوحه «نوبهار آمد پدید...فجر صادق بر دمید...» را خواند از چهرهی دوستانم میتوانستم تشخیص دهم که از فردا کلی با این آهنگ شوخی میکنند. دقیقا هم همین شد، فردای آن روز در جبهه، رزمندگان تا من را می دیدند فوری صدا می زدند: نوبهار آمد پدید...! و با هم میخندیدیم.
▫️خیلی پیش میآید که یکی از دوستان ما جایی واقع میشود که کوچهای، مغازهای یا چیزی نام نوبهار است یا در شعرهای فارسی (معمولا از مولانا و سعدی) آن را میخواند، عکس میگیرد و برای من یا یکی از اعضای خانواده ارسال میکند.
▫️جالبترین آنها برای ما یکی آتشکده نوبهار در بلخ افغانستان بود و دیگری همین تیم فوتبال «نوبهار» یا به تلفظ ازبکی «نوفباخور» است که اخیرا در جام باشگاههای آسیا با نماینده کشورمان، نساجی مازندران بازی کرد.
▫️اما درباره این که فامیل نوبهار از کجا آمده، تا جایی که میدانم اولین شناسنامه با این فامیلی در گراش را پدربزرگم، کربلایی عزیز گرفته و این شهرت از او به ما ارث رسیده است. خود او عمو زادههایی داشته که اکنون نام خانوادگی پایبرجا دارند.
▫️قصه این فامیلی چنان که از مرحوم پدرم شنیدهام به سالهای قبل از ۱۳۱۴ بر میگردد. تا جایی که اطلاع دارم، پدر پدرم در آن سال از دنیا رفته و قبل از آن خودش، پسرش و بعدا دو دخترش با این شهرت، شناسنامه گرفتهاند. گویا در آن سالهای اولیه صدور شناسنامه برای ثبت آن مامورینی به شهرها میآمدهاند (اطلاع ندارم که این اتفاق در گراش افتاده یا لار). در آغاز هم خیلی از این امر استقبال نمیشده است، اما بعد که گفته میشود برای رفتن به حج و کربلا باید سجل داشته باشید، خیلیها شناسنامه میگیرند.
🔻پدربزرگم، به همراه پدر من که در آن زمان کمتر از ده سال داشته با هم برای سجل میروند. گویا مرحوم پدربزرگم که از بقیه سجل گرفتههای گراشی، شنیده بوده که میبایست کلمهای را برای فامیلیاش انتخاب کند ، قبل از رفتن فال گرفته و این بیت آمده که:
«ای روی ماهمنظر تو نوبهار حُسن»
▫️این بیت را به فال نیک میگیرد و آنجا فامیل نوبهار را پیشنهاد میدهد. گویا مامور سجل هم به کودک همراه پدربزرگم که لباس سفید با گلدوزی رنگی بر تن داشته اشاره میکند و میگوید، به این پسر بچه هم میآید. این مبدأ انتخاب فامیلی ما میشود و چون پدرم عمو و برادر نداشته این فامیلی فقط از این طریق استمرار یافته است. دو دختر کربلایی عزیز هم یکی همسر مرحوم حاجی غلام نوروزی و دیگری همسر مرحوم حاج محمد اسدالله روانبخش هستند که الحمدالله هنوز در قید حیات هستند.
▫️طبق این داستان، هر وقت کسی از من میپرسد، فامیل شما از کجا آمده با شوخی میگویم: حضرت حافظ شیرازی این فامیلی را برایمان انتخاب کرده است!
#روزها #ثبت_احوال ۶
🔻در هفتبرکه بخوانید :
☑️https://www.gerishna.com/archives/141518
#فامیلینیا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت عزیز نوبهار
6️⃣ پرونده #ثبت_احوال
▫️چند روز پیش روز ثبت احوال بود به ذهنم رسید قصه فامیلی خودم را بنویسم. اگر دیگر فامیلهای گراشی هم بتوانند این موضوع را مکتوب کنند میتواند موضوع جالبی برای تاریخ اجتماعی گراش باشد.
▫️قضیه مواجه من با فامیلیام از مدرسه شروع شد. وقتی در کلاس اول ابتدایی فامیلم را گفتم: خانم معلم شعر «آمد نوبهار، طی شد هجر یار» را خواند که بعدها فهمیدم شعری از نواب صفا است و در دهه ۲۰ مرحومه دلکش، که آن زمان خواننده مشهوری بوده، اجرا کرده است.
▫️برخورد بعدی من با این کلمه در مکانی بود کاملا متفاوت؛ قضیه به سالهایی برمیگردد که در سنین بچگی، اولین بار به جبهه رفتم. وقتی که صادق آهنگران نوحه «نوبهار آمد پدید...فجر صادق بر دمید...» را خواند از چهرهی دوستانم میتوانستم تشخیص دهم که از فردا کلی با این آهنگ شوخی میکنند. دقیقا هم همین شد، فردای آن روز در جبهه، رزمندگان تا من را می دیدند فوری صدا می زدند: نوبهار آمد پدید...! و با هم میخندیدیم.
▫️خیلی پیش میآید که یکی از دوستان ما جایی واقع میشود که کوچهای، مغازهای یا چیزی نام نوبهار است یا در شعرهای فارسی (معمولا از مولانا و سعدی) آن را میخواند، عکس میگیرد و برای من یا یکی از اعضای خانواده ارسال میکند.
▫️جالبترین آنها برای ما یکی آتشکده نوبهار در بلخ افغانستان بود و دیگری همین تیم فوتبال «نوبهار» یا به تلفظ ازبکی «نوفباخور» است که اخیرا در جام باشگاههای آسیا با نماینده کشورمان، نساجی مازندران بازی کرد.
▫️اما درباره این که فامیل نوبهار از کجا آمده، تا جایی که میدانم اولین شناسنامه با این فامیلی در گراش را پدربزرگم، کربلایی عزیز گرفته و این شهرت از او به ما ارث رسیده است. خود او عمو زادههایی داشته که اکنون نام خانوادگی پایبرجا دارند.
▫️قصه این فامیلی چنان که از مرحوم پدرم شنیدهام به سالهای قبل از ۱۳۱۴ بر میگردد. تا جایی که اطلاع دارم، پدر پدرم در آن سال از دنیا رفته و قبل از آن خودش، پسرش و بعدا دو دخترش با این شهرت، شناسنامه گرفتهاند. گویا در آن سالهای اولیه صدور شناسنامه برای ثبت آن مامورینی به شهرها میآمدهاند (اطلاع ندارم که این اتفاق در گراش افتاده یا لار). در آغاز هم خیلی از این امر استقبال نمیشده است، اما بعد که گفته میشود برای رفتن به حج و کربلا باید سجل داشته باشید، خیلیها شناسنامه میگیرند.
🔻پدربزرگم، به همراه پدر من که در آن زمان کمتر از ده سال داشته با هم برای سجل میروند. گویا مرحوم پدربزرگم که از بقیه سجل گرفتههای گراشی، شنیده بوده که میبایست کلمهای را برای فامیلیاش انتخاب کند ، قبل از رفتن فال گرفته و این بیت آمده که:
«ای روی ماهمنظر تو نوبهار حُسن»
▫️این بیت را به فال نیک میگیرد و آنجا فامیل نوبهار را پیشنهاد میدهد. گویا مامور سجل هم به کودک همراه پدربزرگم که لباس سفید با گلدوزی رنگی بر تن داشته اشاره میکند و میگوید، به این پسر بچه هم میآید. این مبدأ انتخاب فامیلی ما میشود و چون پدرم عمو و برادر نداشته این فامیلی فقط از این طریق استمرار یافته است. دو دختر کربلایی عزیز هم یکی همسر مرحوم حاجی غلام نوروزی و دیگری همسر مرحوم حاج محمد اسدالله روانبخش هستند که الحمدالله هنوز در قید حیات هستند.
▫️طبق این داستان، هر وقت کسی از من میپرسد، فامیل شما از کجا آمده با شوخی میگویم: حضرت حافظ شیرازی این فامیلی را برایمان انتخاب کرده است!
#روزها #ثبت_احوال ۶
🔻در هفتبرکه بخوانید :
☑️https://www.gerishna.com/archives/141518
#فامیلینیا
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
♨️ #یخدو ۱۱ : در ستایش زودپز، عضو تپل آشپزخانه
✍🏼 محمد خواجهپور
▫️ میگویند ایمن نیست ولی هنوز هیچ وسیله پختوپزی به خوبی زودپز خمرهای، طعم غذا را خاص نمیکند و با آن سوت دلکش با موسیقی قار و قور شکم همراه نمیشود.
▫️هر وقت اسم زودپز بیاید، این زودپزهای سوسول و جدید و ایمن به ذهن ما نمیرسد و هیچ کدام از این مدلهای رنگارنگ زودپز، هنوز جای زودپزهای قدیمی را نگرفنه است.
🔻برای هر کسی زودپز میتواند یادآور یک غذای خاص باشد. اما کار اصلی زودپزها در گراش پختن نخود، باقلا و در درجه بعد کلهپاچه است.
▫️نمیدانم این سبک پختن و خوردن نخود در گراش و بعضی شهرهای جنوبی در جاهای دیگر هم مرسوم است یا نه. اما پختن نخود در دیگ یک توهین آشکار به شعور نخودخوران است. برای آنهایی که آشنایی ندارند:
🔥 نخود را یک روز قبل از عملیات شسته و خیس میکنید و در این ۲۴ ساعت بهتر است چند بار آب آن را عوض کنید. داخل زودپز فقط نخود، آب، نمک و فلفل قرمز خشک میریزید و البته با کمی هوا، غذای جادویی پخته میشود. برای یک زودپز معمولی، زمان حدود یک ساعت و نیم مناسب است. ترکیب نهایی باید هم شفاف باشد و هم نخود به خوبی پخته شده باشد و این کار فقط از دست زودپز بر میآید.
👌🏻 کلهپاچه هم در لیست غذاهای زودپزی قرار میگیرد. ولی بعد از پختن باقلا یا کلهپاچه، تا چند نوبت مزه و بوی آنها روی پخت غذای بعدی اثر میگذارد. به خاطر همین بعضی خانوادهها ترجیح میدهند دو یا حتی سه زودپز برای پخت هر کدام از غذاهای زودپزی داشته باشند.
▫️در سالهای اخیر که زودپز دمده شده و احترام آن از بین رفته، به یکی از ظروف صحراو تبدیل شده است. به خاطر همین، زودپز برای پختن آبگوشت مستقیم روی آتش یا توی تنور میرود.
❌ برای ایمنی زودپز و پیشگیری از انفجار آن بهتر است در طول آشپزی یکی دو بار سوتک آن را بچرخانید که مطمئن شوید مسیر خروج هوا باز است در این صورت نگرانی خاصی نخواهید داشت. یکی دیگر از دردسرهای کار با زودپز، آب دیده شدن واشر آن است که هر از چند وقتی نیاز به تعویض دارد.
▫️البته فروشگاه کاخ بلور که یک بازار مکاره جذاب است، هنوز خدمات فروش و پس از فروش زودپزهای خمرهای را ارائه میکند تا این لوازم ضروری آشپزخانه هنوز هم در جهیزیه بعضی خانوادهها حضور داشته باشد و به کل فراموش نشود.
▫️زودپز صالحی را که مارک شناختهشدهی زودپز است، میتوانید با قیمت یک میلیون تومان بخرید و زودپزهای ارزانتر تا ۵۰۰ هزار تومان هم در دسترس است.
🔻تا اینجا که هنوز دارید مطلب را میخوانید، بد نیست یادی از پدران زودپز هم بکنیم:
▫️ به روایت ویکیپدیا، دنیس پاپن، فیزیکدان فرانسوی، سال ۱۶۷۹ دیگ زودپز را اختراع کرد و سال ۱۹۳۷ آلفرد ویلشتر زودپز کوچک آشپزخانهای را ساخته است.
❓ گرامیداشت زودپز را با یک کلمه خاص گراشی به پایان میبریم: «لیوِزَه».
برای این کلمه معادل فارسی چه پیشنهاد میدهید؟
🔻 #یادداشت در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141951
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 محمد خواجهپور
▫️ میگویند ایمن نیست ولی هنوز هیچ وسیله پختوپزی به خوبی زودپز خمرهای، طعم غذا را خاص نمیکند و با آن سوت دلکش با موسیقی قار و قور شکم همراه نمیشود.
▫️هر وقت اسم زودپز بیاید، این زودپزهای سوسول و جدید و ایمن به ذهن ما نمیرسد و هیچ کدام از این مدلهای رنگارنگ زودپز، هنوز جای زودپزهای قدیمی را نگرفنه است.
🔻برای هر کسی زودپز میتواند یادآور یک غذای خاص باشد. اما کار اصلی زودپزها در گراش پختن نخود، باقلا و در درجه بعد کلهپاچه است.
▫️نمیدانم این سبک پختن و خوردن نخود در گراش و بعضی شهرهای جنوبی در جاهای دیگر هم مرسوم است یا نه. اما پختن نخود در دیگ یک توهین آشکار به شعور نخودخوران است. برای آنهایی که آشنایی ندارند:
🔥 نخود را یک روز قبل از عملیات شسته و خیس میکنید و در این ۲۴ ساعت بهتر است چند بار آب آن را عوض کنید. داخل زودپز فقط نخود، آب، نمک و فلفل قرمز خشک میریزید و البته با کمی هوا، غذای جادویی پخته میشود. برای یک زودپز معمولی، زمان حدود یک ساعت و نیم مناسب است. ترکیب نهایی باید هم شفاف باشد و هم نخود به خوبی پخته شده باشد و این کار فقط از دست زودپز بر میآید.
👌🏻 کلهپاچه هم در لیست غذاهای زودپزی قرار میگیرد. ولی بعد از پختن باقلا یا کلهپاچه، تا چند نوبت مزه و بوی آنها روی پخت غذای بعدی اثر میگذارد. به خاطر همین بعضی خانوادهها ترجیح میدهند دو یا حتی سه زودپز برای پخت هر کدام از غذاهای زودپزی داشته باشند.
▫️در سالهای اخیر که زودپز دمده شده و احترام آن از بین رفته، به یکی از ظروف صحراو تبدیل شده است. به خاطر همین، زودپز برای پختن آبگوشت مستقیم روی آتش یا توی تنور میرود.
❌ برای ایمنی زودپز و پیشگیری از انفجار آن بهتر است در طول آشپزی یکی دو بار سوتک آن را بچرخانید که مطمئن شوید مسیر خروج هوا باز است در این صورت نگرانی خاصی نخواهید داشت. یکی دیگر از دردسرهای کار با زودپز، آب دیده شدن واشر آن است که هر از چند وقتی نیاز به تعویض دارد.
▫️البته فروشگاه کاخ بلور که یک بازار مکاره جذاب است، هنوز خدمات فروش و پس از فروش زودپزهای خمرهای را ارائه میکند تا این لوازم ضروری آشپزخانه هنوز هم در جهیزیه بعضی خانوادهها حضور داشته باشد و به کل فراموش نشود.
▫️زودپز صالحی را که مارک شناختهشدهی زودپز است، میتوانید با قیمت یک میلیون تومان بخرید و زودپزهای ارزانتر تا ۵۰۰ هزار تومان هم در دسترس است.
🔻تا اینجا که هنوز دارید مطلب را میخوانید، بد نیست یادی از پدران زودپز هم بکنیم:
▫️ به روایت ویکیپدیا، دنیس پاپن، فیزیکدان فرانسوی، سال ۱۶۷۹ دیگ زودپز را اختراع کرد و سال ۱۹۳۷ آلفرد ویلشتر زودپز کوچک آشپزخانهای را ساخته است.
❓ گرامیداشت زودپز را با یک کلمه خاص گراشی به پایان میبریم: «لیوِزَه».
برای این کلمه معادل فارسی چه پیشنهاد میدهید؟
🔻 #یادداشت در هفتبرکه:
☑️ 7Berkeh.ir/archives/141951
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🪓 چرا شورا و شهرداری با افکار عمومی لج کرده است؟
✍️ محسن مهرابی
⁉️ با شروع دوره شورای ششم، بحث فضای سبز و زیباسازی شهری بدل به یکی از پر چالشترین بخشهای مدیریت شهر شده است، به نحوی که هر روز صدای اره برقی از گوشهای بلند است و در مقابل نیز صدای منتقدین این تصمیمات در فضای مجازی و حقیقی به گوش میرسد؛ صدایی که البته رییس شورا معتقد است از سوی عدهای خاص و معدود بوده که آن هم از سر بیاطلاعی از طرحهاست؛ هرچند معلوم نیست رییس شورا چطور و با چه سازوکاری به این جمعبندی رسیده است.
🪚 این مناقشه اما با آغاز پروژه زیباسازی رفوژ بلوار سرداران (کمربندی) و تصمیم بر قطع درختان کویتی این بلوار حالا به اوج خود رسیده است اما باز هم کارگران بیوقفه مشغول به کار هستند و انگار هرچه نقدها بیشتر شود، عجلهی شهرداری برای قلع و قمع درختان نیز افزایش مییابد.
🔅 من کارشناس فضای سبز نیستم، نظری هم در مورد استدلالهای شهردار گراش برای قطع درختان کویتی نمیتوانم بدهم. اما این چند خط را برای دفاع از آنچه که به آن «افکار عمومی» گفته میشود مینویسم.
❓در جایی که به تعداد درختان قطع شده، افرادی هستند که خود را کارشناس میدانند و هر کدام سعی دارند دیگری را ناآگاه به مسئله جلوه دهند، بیتوجهی شورا و شهرداری به علامت سوالهای افکار عمومی نازیباترین اتفاق ممکن است، تا جایی که مدتها از مصاحبهی رییس شورا میگذرد و مشخص نیست زمان قرار بود چه چیزی را به مردم نشان دهد که دانشور از مردم خواسته بود که به آنها زمان دهند.
🗳 شورای شهر در اصل یک نهاد مدنی و مردمی و برآمده از انتخاب مردم است و نه انتصاب دولتی و حاکمیتی. هرچند نفس مردمی بودن و حاکمیتی نبودن شوراهای شهر طی سنوات اخیر و با آییننامه و مدل برگزاری انتخاباتها از اساس زیر سوال است و تلاشهای عیان شورا و شهردار در جهت جلب رضایت یکی دو نهاد مشخص در شهرستان نمایانگر این موضوع است که انگار رضایت آنان از رضایتمندی مردم مهمتر است، اما باز هم نمیتوان نقش مردم را در انتخاب اعضا نادیده گرفت.
📌 چیزی که باید آن را مکرر به اعضای شورای شهر گوشزد کرد این است که شما در نهایت وظیفهی جلب رضایت شهروندان را دارید و افکار عمومی و رضایتمندی شهروندان ابدا موضوع بیاهمیتی نیست که در تمام مدت مسئولیت خود بارها نسبت به آن بیتفاوت بودهاید و دائم با وعدههای «پیگیری میکنیم» و «افشاگری میکنیم» سعی در شانه خالی کردن از بار مسئولیت داشته باشید.
🌳 موضوع فضای سبز و بیتوجهی به سوالات و ابهامات افکار عمومی و اصرار بر یک رویهی غلط، آنجا خطرناک میشود که حتی شورای شهر برآمده از رای مردم هم برایش مهم نیست که پاسخگو باشد. پاسخگو بودن در سطح مدیریتی گراش، خیلی شدیدتر از سطوح کلان، بدل به آرزویی محال شده و اعضای شورای شهر هر روز بیشتر بر این پاسخگو نبودن خود و نادیده گرفتن افکار عمومی تاکید دارند.
⚔️ من نه قصد دارم جوانان شورا را نفی کنم و نه تلاشهایشان را زیر سوال ببرم و معتقدم این شورا کماکان باید مورد حمایت مردم قرار گیرد، چرا که پروندههای مهمی همچون محدوده روی میز است و شورا تنها نهادِ مردمیِ باقیمانده برای دفاع از حقوق مردم گراش است. در جایی که دغدغهها به در افتادن با یک روز مردمی و یا عوض کردن مدیر یک کانون دانشآموزی تقلیل یافته و مفاهیم مهم مدنی به ابتذال کشیده شده، در جایی که نه هنرمند و فعال سیاسی و اجتماعی حمایت میشود و نه قانون در حال اجراست، شورای شهر آخرین گزینهی باقیمانده برای رجوع و مطالبه است و باید نهاد شورا تقویت شود.
❓ باید خیلی جدی پرسید که چرا خبری از طرح تفضیلی نیست؟ پروژه تصفیهخانه شهر و هدایت روانآبها به کجا رسید؟ چرا باید هر روز شاهد جلسات بیخروجی باشیم؟ کمربندی به کجا رسید؟ رینگ ساحلی چرا تکمیل نمیشود؟ چرا تمام مطالبات شهر طی سالهای اخیر شده «محمدآباد» و «سلطانآباد» و «شهرک آزادگان» و برای همیشه این مسائل حل نمیشود و دیگر کسی نمیپرسد شهرک جدید چه شد؟ چرا کسی پاسخگوی مزایدههای نجومی زمینهای دولتی گراش نیست؟ با اقدامات نمایشی و عکس گرفتن با المانهای پیش پا افتاده، هیچ تحولی در سطح شهر رخ نخواهد داد.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/143072
#شوراششم
▪️🪓▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ محسن مهرابی
⁉️ با شروع دوره شورای ششم، بحث فضای سبز و زیباسازی شهری بدل به یکی از پر چالشترین بخشهای مدیریت شهر شده است، به نحوی که هر روز صدای اره برقی از گوشهای بلند است و در مقابل نیز صدای منتقدین این تصمیمات در فضای مجازی و حقیقی به گوش میرسد؛ صدایی که البته رییس شورا معتقد است از سوی عدهای خاص و معدود بوده که آن هم از سر بیاطلاعی از طرحهاست؛ هرچند معلوم نیست رییس شورا چطور و با چه سازوکاری به این جمعبندی رسیده است.
🪚 این مناقشه اما با آغاز پروژه زیباسازی رفوژ بلوار سرداران (کمربندی) و تصمیم بر قطع درختان کویتی این بلوار حالا به اوج خود رسیده است اما باز هم کارگران بیوقفه مشغول به کار هستند و انگار هرچه نقدها بیشتر شود، عجلهی شهرداری برای قلع و قمع درختان نیز افزایش مییابد.
🔅 من کارشناس فضای سبز نیستم، نظری هم در مورد استدلالهای شهردار گراش برای قطع درختان کویتی نمیتوانم بدهم. اما این چند خط را برای دفاع از آنچه که به آن «افکار عمومی» گفته میشود مینویسم.
❓در جایی که به تعداد درختان قطع شده، افرادی هستند که خود را کارشناس میدانند و هر کدام سعی دارند دیگری را ناآگاه به مسئله جلوه دهند، بیتوجهی شورا و شهرداری به علامت سوالهای افکار عمومی نازیباترین اتفاق ممکن است، تا جایی که مدتها از مصاحبهی رییس شورا میگذرد و مشخص نیست زمان قرار بود چه چیزی را به مردم نشان دهد که دانشور از مردم خواسته بود که به آنها زمان دهند.
🗳 شورای شهر در اصل یک نهاد مدنی و مردمی و برآمده از انتخاب مردم است و نه انتصاب دولتی و حاکمیتی. هرچند نفس مردمی بودن و حاکمیتی نبودن شوراهای شهر طی سنوات اخیر و با آییننامه و مدل برگزاری انتخاباتها از اساس زیر سوال است و تلاشهای عیان شورا و شهردار در جهت جلب رضایت یکی دو نهاد مشخص در شهرستان نمایانگر این موضوع است که انگار رضایت آنان از رضایتمندی مردم مهمتر است، اما باز هم نمیتوان نقش مردم را در انتخاب اعضا نادیده گرفت.
📌 چیزی که باید آن را مکرر به اعضای شورای شهر گوشزد کرد این است که شما در نهایت وظیفهی جلب رضایت شهروندان را دارید و افکار عمومی و رضایتمندی شهروندان ابدا موضوع بیاهمیتی نیست که در تمام مدت مسئولیت خود بارها نسبت به آن بیتفاوت بودهاید و دائم با وعدههای «پیگیری میکنیم» و «افشاگری میکنیم» سعی در شانه خالی کردن از بار مسئولیت داشته باشید.
🌳 موضوع فضای سبز و بیتوجهی به سوالات و ابهامات افکار عمومی و اصرار بر یک رویهی غلط، آنجا خطرناک میشود که حتی شورای شهر برآمده از رای مردم هم برایش مهم نیست که پاسخگو باشد. پاسخگو بودن در سطح مدیریتی گراش، خیلی شدیدتر از سطوح کلان، بدل به آرزویی محال شده و اعضای شورای شهر هر روز بیشتر بر این پاسخگو نبودن خود و نادیده گرفتن افکار عمومی تاکید دارند.
⚔️ من نه قصد دارم جوانان شورا را نفی کنم و نه تلاشهایشان را زیر سوال ببرم و معتقدم این شورا کماکان باید مورد حمایت مردم قرار گیرد، چرا که پروندههای مهمی همچون محدوده روی میز است و شورا تنها نهادِ مردمیِ باقیمانده برای دفاع از حقوق مردم گراش است. در جایی که دغدغهها به در افتادن با یک روز مردمی و یا عوض کردن مدیر یک کانون دانشآموزی تقلیل یافته و مفاهیم مهم مدنی به ابتذال کشیده شده، در جایی که نه هنرمند و فعال سیاسی و اجتماعی حمایت میشود و نه قانون در حال اجراست، شورای شهر آخرین گزینهی باقیمانده برای رجوع و مطالبه است و باید نهاد شورا تقویت شود.
❓ باید خیلی جدی پرسید که چرا خبری از طرح تفضیلی نیست؟ پروژه تصفیهخانه شهر و هدایت روانآبها به کجا رسید؟ چرا باید هر روز شاهد جلسات بیخروجی باشیم؟ کمربندی به کجا رسید؟ رینگ ساحلی چرا تکمیل نمیشود؟ چرا تمام مطالبات شهر طی سالهای اخیر شده «محمدآباد» و «سلطانآباد» و «شهرک آزادگان» و برای همیشه این مسائل حل نمیشود و دیگر کسی نمیپرسد شهرک جدید چه شد؟ چرا کسی پاسخگوی مزایدههای نجومی زمینهای دولتی گراش نیست؟ با اقدامات نمایشی و عکس گرفتن با المانهای پیش پا افتاده، هیچ تحولی در سطح شهر رخ نخواهد داد.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/143072
#شوراششم
▪️🪓▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
🗳 درس آموزی از اولین کمپین انتخاباتی اوزیها برای مجلس
✍🏼 #یادداشت : فرهاد ابراهیمپور - فعال اجتماعی اوز
#مجلس۱۲
▫️ از میان ۱۵ کاندید نهایی انتخابات که در پنج شهرستان اوز، گراش، خنج، لار و جویم رقابت کردند. آقای علاالدین بروجردی پیروز این رقابتها شد و آقای مهران عسکری کاندیدای اوزی بین ۱۵ نفر، پنجم شد.
▫️ما در این مسیر که برای اولین بار بعد از ۴۰ سال کاندیدای شهرمان دکتر مهران عسکری تایید صلاحیت شده بود، با آنچه در توان داشتیم حضور پیدا کردیم و در این مسیر به بیشتر نقاط حوزه انتخابیه در ۵ شهرستان رفتیم.
🔻 با تمام تلاش با وجود همه مشکلات
▫️منطقه وسیع بود، جاهایی که شاید هیچ گاه در عمرمان نرفته بودیم و حالا به خاطر انتخابات آنجا میرفتیم، مردم از این که از اوز و اهل سنت هم بعد از سالیان دراز نامزدی حضور دارند، خوشحال بودند و تشویق هم میکردند.
▫️ما نزدیک یک ماه فرصت تبلیغ و هماهنگی از دست دادیم چون اول تایید شدیم و بعد رد صلاحیت کردند و در آخر تایید کردند این امر موجب شد ما وقت گرانبهایی را برای تدارک تبلیغاتی از دست بدهیم.
▫️متاسفانه منابع مالی ما بسیار کم بود، عزیزان اندکی حمایت کردند. نه پوستر آنچنانی داشتیم و نه بنرهای بزرگ و زیاد، ما به جای آن نداشتنها به شهرها سفر کردیم و از فضای مجازی و ارتباط رودر روی مردمی استفاده کردیم .
🔻علت شکست ما در این آزمون
▫️برای تاریخ و برای نسلهای آینده مهم خواهد بود که چرا اوزیها در اولین رقابت انتخاباتی مجلس که بعد از ۴۰ سال از اوز یک کاندیدای جوان داشت، نتوانست پیروز شود.
1️⃣ مهمترین عامل و اصلیترین عامل در شکست که برای ما بیشتر مشهود بود عدم استقبال مردم و به خصوص جوانان بود که از مشارکت دوری کردند مردمی که به حق خواسته های زیادی داشتند که در چندین دوره نمایندگان قبلی نه تنها برآورده نشده بود بلکه با انبوهی از نارضایتی همراه گردیده است و سبب قهر از صندوق رای شد.
2️⃣ حریفان اصلی ما که در دو شهرستان لارستان و گراش بودند تجربه چندین ساله داشتند. لاریها که ۹ دوره همیشه نماینده داشتند و از لابی و جمعیت بالا و اعمال نفوذ در دیگر شهرها و بخش ها برخوردار بودند و تجربه فراوانی داشتند گراشی ها که در دو دوره نماینده ای از شهرشان به مجلس راه یافته بود باز بیشتر از ما تجربه و امکانات داشتند و توانستند بهتر از ما عمل کنند.
3️⃣ به نظر می رسد در این دوره از انتخابات برای جلب و جذب رای بیشتر، طرح دیگری اجرا شده است و ان هم اضافه شدن تعداد نامزدهای تأیید شده و کمتر شناخته شده محلی بود. تنها فرد مطرح که سابقه حضور در چندین دوره مجلس داشت آقای علاالدین بروجردی بود، بقیه ناشناخته و اکثرا بدون سابقه سیاسی در سطح بالا بودند.
4️⃣ عرصه رقابتها نه سیاست و برنامه مدون برای کشور ،که قومی و طایفهای و مذهبی و منطقه ای شد و آن که منطقه وسیعتر و جمعیت بیشتر و زور و پول و تبلیغات و تعصب بیشتر داشت توانستند بهتر بهره بگیرند.
🔻آیا با این توضیحات صلاح بود که در انتخابات شرکت کنیم؟
💬 بله باز هم باید شرکت میکردیم. قبلاً در نوشتهای دلایل روشن خود را برای شرکت و حمایت از دکتر مهران عسکری اعلام کرده بودم که میتوانید بخوانید و این را نوعی تقویت باور در آینده شهر و جوانان اوز میدانم.
▫️کناره گیری از عرصه انتخابات و سیاست برای شهر اوز نه تنها مفید نمیدانم بلکه باعث شده در خودباوری و عنصر توانستن ذلیل شویم و همیشه دنبالهرو همسایگان باشیم این انفعال که همواره با منفینگری توام شده است نه بار معنایی تولید کرده است نه توانسته ما را از یک ناراضی فراتر برد تا جایی که همواره در حسرت شدن فلان شهر شدن به سر میبریم .
❓ آیا بروجردی به پیروی از نمایندگان پیشین در برخورد با خواستههای بحق مردم پیش خواهد رفت یا طرحی برای برون رفت از این انجماد پیدا خواهد کرد که با قومیت و گروه و جریان خودی و غیر خودی فاصله پیدا میکند . زمان و فعالیت ایشان نشان خواهد داد کدام سوی طریق آقای نماینده است؟
▫️همشهریان عزیز ما اول راه هستیم، ما توان پیروز شدن نداشتیم اما گام مهمی برداشتیم تا انفعال پیشه نکنیم و برای نسل آینده مشوق باشیم.
🔻متن کاملتر یادداشت در سایت هفتبرکه:
https://7berkeh.ir/archives/144206
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍🏼 #یادداشت : فرهاد ابراهیمپور - فعال اجتماعی اوز
#مجلس۱۲
▫️ از میان ۱۵ کاندید نهایی انتخابات که در پنج شهرستان اوز، گراش، خنج، لار و جویم رقابت کردند. آقای علاالدین بروجردی پیروز این رقابتها شد و آقای مهران عسکری کاندیدای اوزی بین ۱۵ نفر، پنجم شد.
▫️ما در این مسیر که برای اولین بار بعد از ۴۰ سال کاندیدای شهرمان دکتر مهران عسکری تایید صلاحیت شده بود، با آنچه در توان داشتیم حضور پیدا کردیم و در این مسیر به بیشتر نقاط حوزه انتخابیه در ۵ شهرستان رفتیم.
🔻 با تمام تلاش با وجود همه مشکلات
▫️منطقه وسیع بود، جاهایی که شاید هیچ گاه در عمرمان نرفته بودیم و حالا به خاطر انتخابات آنجا میرفتیم، مردم از این که از اوز و اهل سنت هم بعد از سالیان دراز نامزدی حضور دارند، خوشحال بودند و تشویق هم میکردند.
▫️ما نزدیک یک ماه فرصت تبلیغ و هماهنگی از دست دادیم چون اول تایید شدیم و بعد رد صلاحیت کردند و در آخر تایید کردند این امر موجب شد ما وقت گرانبهایی را برای تدارک تبلیغاتی از دست بدهیم.
▫️متاسفانه منابع مالی ما بسیار کم بود، عزیزان اندکی حمایت کردند. نه پوستر آنچنانی داشتیم و نه بنرهای بزرگ و زیاد، ما به جای آن نداشتنها به شهرها سفر کردیم و از فضای مجازی و ارتباط رودر روی مردمی استفاده کردیم .
🔻علت شکست ما در این آزمون
▫️برای تاریخ و برای نسلهای آینده مهم خواهد بود که چرا اوزیها در اولین رقابت انتخاباتی مجلس که بعد از ۴۰ سال از اوز یک کاندیدای جوان داشت، نتوانست پیروز شود.
1️⃣ مهمترین عامل و اصلیترین عامل در شکست که برای ما بیشتر مشهود بود عدم استقبال مردم و به خصوص جوانان بود که از مشارکت دوری کردند مردمی که به حق خواسته های زیادی داشتند که در چندین دوره نمایندگان قبلی نه تنها برآورده نشده بود بلکه با انبوهی از نارضایتی همراه گردیده است و سبب قهر از صندوق رای شد.
2️⃣ حریفان اصلی ما که در دو شهرستان لارستان و گراش بودند تجربه چندین ساله داشتند. لاریها که ۹ دوره همیشه نماینده داشتند و از لابی و جمعیت بالا و اعمال نفوذ در دیگر شهرها و بخش ها برخوردار بودند و تجربه فراوانی داشتند گراشی ها که در دو دوره نماینده ای از شهرشان به مجلس راه یافته بود باز بیشتر از ما تجربه و امکانات داشتند و توانستند بهتر از ما عمل کنند.
3️⃣ به نظر می رسد در این دوره از انتخابات برای جلب و جذب رای بیشتر، طرح دیگری اجرا شده است و ان هم اضافه شدن تعداد نامزدهای تأیید شده و کمتر شناخته شده محلی بود. تنها فرد مطرح که سابقه حضور در چندین دوره مجلس داشت آقای علاالدین بروجردی بود، بقیه ناشناخته و اکثرا بدون سابقه سیاسی در سطح بالا بودند.
4️⃣ عرصه رقابتها نه سیاست و برنامه مدون برای کشور ،که قومی و طایفهای و مذهبی و منطقه ای شد و آن که منطقه وسیعتر و جمعیت بیشتر و زور و پول و تبلیغات و تعصب بیشتر داشت توانستند بهتر بهره بگیرند.
🔻آیا با این توضیحات صلاح بود که در انتخابات شرکت کنیم؟
💬 بله باز هم باید شرکت میکردیم. قبلاً در نوشتهای دلایل روشن خود را برای شرکت و حمایت از دکتر مهران عسکری اعلام کرده بودم که میتوانید بخوانید و این را نوعی تقویت باور در آینده شهر و جوانان اوز میدانم.
▫️کناره گیری از عرصه انتخابات و سیاست برای شهر اوز نه تنها مفید نمیدانم بلکه باعث شده در خودباوری و عنصر توانستن ذلیل شویم و همیشه دنبالهرو همسایگان باشیم این انفعال که همواره با منفینگری توام شده است نه بار معنایی تولید کرده است نه توانسته ما را از یک ناراضی فراتر برد تا جایی که همواره در حسرت شدن فلان شهر شدن به سر میبریم .
❓ آیا بروجردی به پیروی از نمایندگان پیشین در برخورد با خواستههای بحق مردم پیش خواهد رفت یا طرحی برای برون رفت از این انجماد پیدا خواهد کرد که با قومیت و گروه و جریان خودی و غیر خودی فاصله پیدا میکند . زمان و فعالیت ایشان نشان خواهد داد کدام سوی طریق آقای نماینده است؟
▫️همشهریان عزیز ما اول راه هستیم، ما توان پیروز شدن نداشتیم اما گام مهمی برداشتیم تا انفعال پیشه نکنیم و برای نسل آینده مشوق باشیم.
🔻متن کاملتر یادداشت در سایت هفتبرکه:
https://7berkeh.ir/archives/144206
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
👁🗨 #ازچشم_شما
⚠️ هزار قدم، نیم ساعت، این همه آشغال!
✍️ یکی از خوانندگان هفتبرکه
▫️ ماشين را پارک كردم و تعدادی كیسه پلاستيكی همراه خود برداشتم تا همزمان كه پيادهروی میكنم، بطریهای كنار جاده را هم جمع كنم. از كنار ترمينال جدید شروع كردم به پيادهروی. هنوز چند متر هم راه نرفته بودم كه با تعداد زيادی بطری مواجه شدم. حتی به ميدان ورودی شهر هم نرسيده بودم!
❗️ توی یک فضای هزار متری، در عرض تقريبا نيم ساعت، صندوق عقب ماشينم پر از بطری شيشهای شد. كيسههایی كه همراه داشتم تمام شد وگرنه آنجا به اندازهی یک وانتبار پر از بطری بود.
🚗 شاید بسیاری از مردم ندانند که یکی از تخلفات رانندگی، «پرتاب کردن یا ریختن ضایعات، زباله، اشیاء، آب دهان و بینی و امثالهم از وسیله نقلیه به سطح معابر» است. برای این تخلف ۳۰۰ هزار ریال در کلانشهرها و ۲۰۰هزار ریال در شهرهای دیگر جریمه تعیین شده است. كاش همانند كشورهای عربی و غربی این تخلف با سختگیری بالایی جريمه میشد...
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145464
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
⚠️ هزار قدم، نیم ساعت، این همه آشغال!
✍️ یکی از خوانندگان هفتبرکه
▫️ ماشين را پارک كردم و تعدادی كیسه پلاستيكی همراه خود برداشتم تا همزمان كه پيادهروی میكنم، بطریهای كنار جاده را هم جمع كنم. از كنار ترمينال جدید شروع كردم به پيادهروی. هنوز چند متر هم راه نرفته بودم كه با تعداد زيادی بطری مواجه شدم. حتی به ميدان ورودی شهر هم نرسيده بودم!
❗️ توی یک فضای هزار متری، در عرض تقريبا نيم ساعت، صندوق عقب ماشينم پر از بطری شيشهای شد. كيسههایی كه همراه داشتم تمام شد وگرنه آنجا به اندازهی یک وانتبار پر از بطری بود.
🚗 شاید بسیاری از مردم ندانند که یکی از تخلفات رانندگی، «پرتاب کردن یا ریختن ضایعات، زباله، اشیاء، آب دهان و بینی و امثالهم از وسیله نقلیه به سطح معابر» است. برای این تخلف ۳۰۰ هزار ریال در کلانشهرها و ۲۰۰هزار ریال در شهرهای دیگر جریمه تعیین شده است. كاش همانند كشورهای عربی و غربی این تخلف با سختگیری بالایی جريمه میشد...
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145464
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
🌀 تارون میانِ مخمصهی تحملناپذیر هستی و مرگ
✍️ راحله بهادر
▫️ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
🎭 اجرای دوباره و زیبای نمایشنامهی «۱۱۳ دقیقه پس از غروب» از گروه هنری صبا در لار، بهانهای برای نوشتن این یادداشت شد. این نمایشنامهی یک پردهای نوشتهی سیلویا خوری به شکل دقیقی، مینیاتور و خُردجهانی از دنیای بیرونی یا کلان جهانی است که با تسلط دوبارهی افراطگرایان مذهبی، تعلیق، عدم قطعیت، وحشت و بیثباتی با همهی اجزای آن آمیخته است. ترسِ سیال در کلیت فضای نمایشنامه ما را در شکل کلاسیک به یاد سینمای دلهرهآور هیچکاک میاندازد. تشویش و شک و تردید مداوم بین شخصیتهای نمایش و دشواری تصمیمگیری، سایههای جنگ در بیرون از چهاردیواری خانه است. در این میان تحلیل کنش شخصیت تارون (با بازی محمود علیپور)، مرد جوانی که تا قبل از این مترجم نیروهای آمریکایی بوده و حالا در تعقیب طالبان است، تمرکز این یادداشت است.
🌏 تارون محبوس در دنیای درون و بیرون، یادآور مفهومی در فلسفهی هستیشناسی هایدگر است به نام دازاین (da-sein) (اجازه بدهید با احتیاط و فقط در اشارهای کوتاه به ایشان نزدیک بشویم!). دازاین کلمهای آلمانی و البته یکی از مفاهیمِ ساختهی خودِ هایدگر و معادل انسان است. اما مهم است که به پیشوند آن توجه کنیم. Da به معنی آنجا (اشاره به مکان) و sein همان سوژه یا انسان است. او این مفهوم را در رابطه با قرار داشتن انسان در جهان و محدودیت زمانیاش تعریف میکند. هایدگر با نفی فلسفهی جاودانگی آن را مغایر با دازاین یا انسان و زندگی اصیل میداند. چون جاودانگی و قرار گرفتن انسان در یک گسترهی زمانی بیپایان هر امکانی را در زندگی او ممکن میکند و بنابراین مفاهیمی چون انتخاب و تصمیمگیری بیمعنا میشود. اما لازمهی رد زندگی جاودانه در بیان هایدگر «مرگآگاهی» است. مرگآگاهی یعنی مواجهی انسان با زمان، هستی انسان در زمانی محدود، که ناتمام نیست و در اینجاست که اراده و اختیار و انتخاب (هر سه مفهوم از مشخصات دازاین و در دایرهی تعریف هایدگر از او است) انسان معنا پیدا میکند. قرار گرفتن و مواجه با این «نیستی» نه تنها زدودن یاس بلکه شروع به «هستی»، تغییر و جنبش و انتخاب زندگی اصیل برای دازاین است....
▫️ با این توضیح میتوان گفت شخصیت تارون منفعل است و نشانهای از بودن در جهان، مرگآگاهی و اراده در تصمیمگیری در او وجود ندارد....
📌 نمایش در مکانی بسته که اتاقی در خانهی عافیه، خواهر تارون است اتفاق میافتد. حتی در داخل خانه نشانهای از امنیت جانی و روانی برای تارون وجود ندارد. هر صدای در و زنگ تلفن او را پریشان میکند. حتی شکل محبوس بودن تارون از این هم فراتر میرود. او بیشترِ حضورش در نمایش در کمدی میگذرد که از ترس در آن پنهان شده است. تارون سوژهای غیرسیاسی در فضایی به شدت سیاسی است: یعنی فاقد قدرت تصمیمگیری که معلولِ خفقان حاکم است. او بر خلاف دو شخصیت دیگر (عافیه و جاوید) کنشِ فعال سیاسی در دایرهی یک شهروند معمولی را ندارد و با عدم انتخاب برای خودش، خالی از کنشگری موثر سیاسی است....
✔️ در این بین شاید بتوان گفت عافیه (با بازی عاطفه امینزاده) نقطهی مقابل سرگشتگی تارون و مرکزیت اخلاقی روایت است. نشانههای این دازاین اصیل، بارداری ناموفقِ او، تقلا برای نجات جان برادرش، رفت وآمد به بیرون و خیاطی کردن است. در همهی این تکاپوها، اراده و انتخاب او برای معنادار شدن در زمان و مکان خودش وجود دارد. بر خلاف اضطراب و پریشانی مداومش، دازاین قوی و متمرکزی است که اتفاقا در سختترین شرایط –در میانهی جنگ– دست به انتخاب میزند. او یک سوژهی فعال سیاسی است نه فقط به دلیل خودآگاهی و اراده بلکه به یک دلیل مهمتر یعنی «زن بودن»؛ مفهوم یا هویت و وجودی که سیستم سیاسی حاکم بر زندگی آنها در پی زدودن آن است اما عافیه با آگاهی نسبت به زمان و مکان خود و داشتنِ نگرانی و اضطرابی که لازمهی پویایی در تصمیمگیری دازاین اصیل است، در تلاش برای معنادار کردن زندگیاش و همراهی با هستی و به طور ضمنی قبول مرگ است. در پایانبندی نمایش هم وجود گهواره وسط اتاق که نشانهای از ادامهی زندگی است، شاید پاداش عافیه در مواجه با زمان محدود انسان و متناهی بودن هستی است وقتی ما چارهای جز «زندگی کردن» و قبول شکوهمندیِ مرگ به خاطر ماهیت زندگیبخش آن نداریم.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145949
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ راحله بهادر
▫️ کارشناس ارشد زبان و ادبیات انگلیسی
🎭 اجرای دوباره و زیبای نمایشنامهی «۱۱۳ دقیقه پس از غروب» از گروه هنری صبا در لار، بهانهای برای نوشتن این یادداشت شد. این نمایشنامهی یک پردهای نوشتهی سیلویا خوری به شکل دقیقی، مینیاتور و خُردجهانی از دنیای بیرونی یا کلان جهانی است که با تسلط دوبارهی افراطگرایان مذهبی، تعلیق، عدم قطعیت، وحشت و بیثباتی با همهی اجزای آن آمیخته است. ترسِ سیال در کلیت فضای نمایشنامه ما را در شکل کلاسیک به یاد سینمای دلهرهآور هیچکاک میاندازد. تشویش و شک و تردید مداوم بین شخصیتهای نمایش و دشواری تصمیمگیری، سایههای جنگ در بیرون از چهاردیواری خانه است. در این میان تحلیل کنش شخصیت تارون (با بازی محمود علیپور)، مرد جوانی که تا قبل از این مترجم نیروهای آمریکایی بوده و حالا در تعقیب طالبان است، تمرکز این یادداشت است.
🌏 تارون محبوس در دنیای درون و بیرون، یادآور مفهومی در فلسفهی هستیشناسی هایدگر است به نام دازاین (da-sein) (اجازه بدهید با احتیاط و فقط در اشارهای کوتاه به ایشان نزدیک بشویم!). دازاین کلمهای آلمانی و البته یکی از مفاهیمِ ساختهی خودِ هایدگر و معادل انسان است. اما مهم است که به پیشوند آن توجه کنیم. Da به معنی آنجا (اشاره به مکان) و sein همان سوژه یا انسان است. او این مفهوم را در رابطه با قرار داشتن انسان در جهان و محدودیت زمانیاش تعریف میکند. هایدگر با نفی فلسفهی جاودانگی آن را مغایر با دازاین یا انسان و زندگی اصیل میداند. چون جاودانگی و قرار گرفتن انسان در یک گسترهی زمانی بیپایان هر امکانی را در زندگی او ممکن میکند و بنابراین مفاهیمی چون انتخاب و تصمیمگیری بیمعنا میشود. اما لازمهی رد زندگی جاودانه در بیان هایدگر «مرگآگاهی» است. مرگآگاهی یعنی مواجهی انسان با زمان، هستی انسان در زمانی محدود، که ناتمام نیست و در اینجاست که اراده و اختیار و انتخاب (هر سه مفهوم از مشخصات دازاین و در دایرهی تعریف هایدگر از او است) انسان معنا پیدا میکند. قرار گرفتن و مواجه با این «نیستی» نه تنها زدودن یاس بلکه شروع به «هستی»، تغییر و جنبش و انتخاب زندگی اصیل برای دازاین است....
▫️ با این توضیح میتوان گفت شخصیت تارون منفعل است و نشانهای از بودن در جهان، مرگآگاهی و اراده در تصمیمگیری در او وجود ندارد....
📌 نمایش در مکانی بسته که اتاقی در خانهی عافیه، خواهر تارون است اتفاق میافتد. حتی در داخل خانه نشانهای از امنیت جانی و روانی برای تارون وجود ندارد. هر صدای در و زنگ تلفن او را پریشان میکند. حتی شکل محبوس بودن تارون از این هم فراتر میرود. او بیشترِ حضورش در نمایش در کمدی میگذرد که از ترس در آن پنهان شده است. تارون سوژهای غیرسیاسی در فضایی به شدت سیاسی است: یعنی فاقد قدرت تصمیمگیری که معلولِ خفقان حاکم است. او بر خلاف دو شخصیت دیگر (عافیه و جاوید) کنشِ فعال سیاسی در دایرهی یک شهروند معمولی را ندارد و با عدم انتخاب برای خودش، خالی از کنشگری موثر سیاسی است....
✔️ در این بین شاید بتوان گفت عافیه (با بازی عاطفه امینزاده) نقطهی مقابل سرگشتگی تارون و مرکزیت اخلاقی روایت است. نشانههای این دازاین اصیل، بارداری ناموفقِ او، تقلا برای نجات جان برادرش، رفت وآمد به بیرون و خیاطی کردن است. در همهی این تکاپوها، اراده و انتخاب او برای معنادار شدن در زمان و مکان خودش وجود دارد. بر خلاف اضطراب و پریشانی مداومش، دازاین قوی و متمرکزی است که اتفاقا در سختترین شرایط –در میانهی جنگ– دست به انتخاب میزند. او یک سوژهی فعال سیاسی است نه فقط به دلیل خودآگاهی و اراده بلکه به یک دلیل مهمتر یعنی «زن بودن»؛ مفهوم یا هویت و وجودی که سیستم سیاسی حاکم بر زندگی آنها در پی زدودن آن است اما عافیه با آگاهی نسبت به زمان و مکان خود و داشتنِ نگرانی و اضطرابی که لازمهی پویایی در تصمیمگیری دازاین اصیل است، در تلاش برای معنادار کردن زندگیاش و همراهی با هستی و به طور ضمنی قبول مرگ است. در پایانبندی نمایش هم وجود گهواره وسط اتاق که نشانهای از ادامهی زندگی است، شاید پاداش عافیه در مواجه با زمان محدود انسان و متناهی بودن هستی است وقتی ما چارهای جز «زندگی کردن» و قبول شکوهمندیِ مرگ به خاطر ماهیت زندگیبخش آن نداریم.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/145949
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/7B-Wa
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Telegram
Gerishna Box! گریشنا باکس
🧩 زیستن در میانهی فرهنگها: ریشههای گراشی، شاخههای جهانی
✍️ راحله بهادر
📌 معرفی ستون جدید هفتبرکه با عنوان #درمیانه
🌐 شاید آنجا که بر اساس داستانهای مذهبی، نخستین بار انسان از بهشت رانده و ساکن زمین شد، هویت انسان هم با تبعید و مهاجرت آمیخته شد؛ زمین که مفهومش در واقع تلاش ابدی برای ساختن زندگی است. حالا در دوران پساپستمدرن، شهروندِ این جهان بودن بیش از هر زمان دیگری یک مفهوم دیاسپورایی بیمرز است. آدمهایی که دور از وطن زندگی میکنند، با پراکندگی و گوناگونی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قومی و زبانی، جهانی را میسازند که تکثر چهرهی اصلی آن است. در روزگار ما، برای بسیاری از انسانها مرزی ثابت و همیشگی به نام وطن که تولد و زیستن و مرگ آنها در آنجا باشد وجود ندارد و همهی اینها در چند کشور اتفاق میافتد. کوچ کردن به هر دلیلی، از انسان مفهومی به نام مهاجر میسازد اما در جوامع سنتیتر مثل گراش، شاید هنوز ریشهها باعث اتصال نسلهای جدید مهاجر به زادگاه خود یا زادگاه نیاکانشان میشود. گراشیها هم بخشی از این جامعهی دیاسپورا یا مهاجران و دورافتادگان از وطن هستند که همچون بنفشهها در تمام جهان پراکندهاند.
🌀 گراشیهای بسیاری از قدیم در کشورهای حوزهی خلیج فارس علاوه کسبوکار و تجارت، به زندگی هم مشغول بودهاند و این برای ما پدیدهی تازهای نیست. اما این مهاجرتها به قارههای دیگر هم بوده و هست و حتما حالا که دارید این جملات را میخوانید، نامِ حداقل یک همشهریِ مهاجر از ذهن شما هم گذشت. خیلی از آنها حالا دیگر از نسل جدید و شهروند کشوری دیگر هستند و به سختی میتوان آنها را گراشی نامید. اما آنها هنوز به واسطهی خانوادههای پدر یا مادریشان که از همین زاد و بوم هستند، فرزندان گراش حساب میشوند. نسل اولِ مهاجران علقههای زیادی با شهر مادری دارند؛ اما نسل دوم یاد میگیرند که چطور این حس و ارتباط را محدود کنند؛ و نسل سوم عموما در فرهنگ کشور مقصد حل میشوند و تنها به تصویرهایی گذرا از سرزمین مادریشان بسنده میکنند.
🖤 شاید تلخترین و بهیادماندنیترین نامهایی که در چند سال اخیر از میان مهاجرین گراشی به ذهن خیلی از ماها میآید، سارا و صبا سعادت، دختران دکتر عباس سعادت و دکتر شکوفه چوپاننژاد باشند. دختران جوانی که در حادثهی هواپیمای اوکراینی جانشان را از دست دادند، سالها خارج از ایران زندگی میکردند و گاهبهگاه برای دیدار اقوام به گراش میآمدند اما ریشههای آنها باعث شد آنها را از خودمان و همشهریمان بدانیم. سرانجام این دو برای همیشه به گراش برگشتند و در خاک شهر پدری آرام گرفتند.
🌏 این آدمها بهانهای شدند برای باز کردن ستونی تازه در هفتبرکه که در آن راویِ سرگذشت و زندگی مهاجران گراشی شویم. معرفی و شناختن نام و نشان و ریشههای گراشی و زندگی آنها، چیدن تکههای پازل پراکندهی مهاجرانِ گراشی است تا بدانیم فرزندان گراش و همشهریهای ما مانند شاخهها تا کجا گستردهاند. این جامعهی مهاجران همچون آینهای است که جامعهی چندوجهی، دنیادیده و پیشروی گراش را بازتاب میدهد و شناخت آنها برای شناخت گراش و گراشیها لازم است. از طرفی دیگر، آنها که زندگیشان را با نشیبوفرازهای مختلف در نقاط مختلف جهان میگذرانند، به نوعی با رشتههای نامرئی به گراش وصلند، و حفظ ارتباط با آنها میتواند بهانهای برای استفاده از موفقیتها و تجربیات زیستهی آنها باشد.
☑️ این سلسله روایتها دربارهی زندگی گراشیهای مهاجر خارج از ایران است؛ آنها که در میانهی دو یا چند کشور زندگی و هویتشان را ساختهاند اما نام گراش به گوشهای از زندگیشان سنجاق شده است. نام ستون، «درمیانه» اشارهای به همین تلفیق هویتی ناشی از چندگانگی جغرافیایی است. «درمیانه» معادلی است که برای واژه انگلیسی inbetweener برگزیدهایم؛ واژهای علمی که امروزه به آدمها یا چیزهایی اشاره دارد که در میانه چند گروه یا خصوصیت قرار میگیرند و از همهی آنها چیزی در خود دارند.
▫️ حتما شما هم در میان اقوام و دوستان دور و نزدیک چنین آدمهایی را میشناسید. کمک شما در معرفی آنها مثل همیشه میتواند باعث تنوع و تفاوت روایتها شود.
🔻 #یادداشت در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146111
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ راحله بهادر
📌 معرفی ستون جدید هفتبرکه با عنوان #درمیانه
🌐 شاید آنجا که بر اساس داستانهای مذهبی، نخستین بار انسان از بهشت رانده و ساکن زمین شد، هویت انسان هم با تبعید و مهاجرت آمیخته شد؛ زمین که مفهومش در واقع تلاش ابدی برای ساختن زندگی است. حالا در دوران پساپستمدرن، شهروندِ این جهان بودن بیش از هر زمان دیگری یک مفهوم دیاسپورایی بیمرز است. آدمهایی که دور از وطن زندگی میکنند، با پراکندگی و گوناگونی فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قومی و زبانی، جهانی را میسازند که تکثر چهرهی اصلی آن است. در روزگار ما، برای بسیاری از انسانها مرزی ثابت و همیشگی به نام وطن که تولد و زیستن و مرگ آنها در آنجا باشد وجود ندارد و همهی اینها در چند کشور اتفاق میافتد. کوچ کردن به هر دلیلی، از انسان مفهومی به نام مهاجر میسازد اما در جوامع سنتیتر مثل گراش، شاید هنوز ریشهها باعث اتصال نسلهای جدید مهاجر به زادگاه خود یا زادگاه نیاکانشان میشود. گراشیها هم بخشی از این جامعهی دیاسپورا یا مهاجران و دورافتادگان از وطن هستند که همچون بنفشهها در تمام جهان پراکندهاند.
🌀 گراشیهای بسیاری از قدیم در کشورهای حوزهی خلیج فارس علاوه کسبوکار و تجارت، به زندگی هم مشغول بودهاند و این برای ما پدیدهی تازهای نیست. اما این مهاجرتها به قارههای دیگر هم بوده و هست و حتما حالا که دارید این جملات را میخوانید، نامِ حداقل یک همشهریِ مهاجر از ذهن شما هم گذشت. خیلی از آنها حالا دیگر از نسل جدید و شهروند کشوری دیگر هستند و به سختی میتوان آنها را گراشی نامید. اما آنها هنوز به واسطهی خانوادههای پدر یا مادریشان که از همین زاد و بوم هستند، فرزندان گراش حساب میشوند. نسل اولِ مهاجران علقههای زیادی با شهر مادری دارند؛ اما نسل دوم یاد میگیرند که چطور این حس و ارتباط را محدود کنند؛ و نسل سوم عموما در فرهنگ کشور مقصد حل میشوند و تنها به تصویرهایی گذرا از سرزمین مادریشان بسنده میکنند.
🖤 شاید تلخترین و بهیادماندنیترین نامهایی که در چند سال اخیر از میان مهاجرین گراشی به ذهن خیلی از ماها میآید، سارا و صبا سعادت، دختران دکتر عباس سعادت و دکتر شکوفه چوپاننژاد باشند. دختران جوانی که در حادثهی هواپیمای اوکراینی جانشان را از دست دادند، سالها خارج از ایران زندگی میکردند و گاهبهگاه برای دیدار اقوام به گراش میآمدند اما ریشههای آنها باعث شد آنها را از خودمان و همشهریمان بدانیم. سرانجام این دو برای همیشه به گراش برگشتند و در خاک شهر پدری آرام گرفتند.
🌏 این آدمها بهانهای شدند برای باز کردن ستونی تازه در هفتبرکه که در آن راویِ سرگذشت و زندگی مهاجران گراشی شویم. معرفی و شناختن نام و نشان و ریشههای گراشی و زندگی آنها، چیدن تکههای پازل پراکندهی مهاجرانِ گراشی است تا بدانیم فرزندان گراش و همشهریهای ما مانند شاخهها تا کجا گستردهاند. این جامعهی مهاجران همچون آینهای است که جامعهی چندوجهی، دنیادیده و پیشروی گراش را بازتاب میدهد و شناخت آنها برای شناخت گراش و گراشیها لازم است. از طرفی دیگر، آنها که زندگیشان را با نشیبوفرازهای مختلف در نقاط مختلف جهان میگذرانند، به نوعی با رشتههای نامرئی به گراش وصلند، و حفظ ارتباط با آنها میتواند بهانهای برای استفاده از موفقیتها و تجربیات زیستهی آنها باشد.
☑️ این سلسله روایتها دربارهی زندگی گراشیهای مهاجر خارج از ایران است؛ آنها که در میانهی دو یا چند کشور زندگی و هویتشان را ساختهاند اما نام گراش به گوشهای از زندگیشان سنجاق شده است. نام ستون، «درمیانه» اشارهای به همین تلفیق هویتی ناشی از چندگانگی جغرافیایی است. «درمیانه» معادلی است که برای واژه انگلیسی inbetweener برگزیدهایم؛ واژهای علمی که امروزه به آدمها یا چیزهایی اشاره دارد که در میانه چند گروه یا خصوصیت قرار میگیرند و از همهی آنها چیزی در خود دارند.
▫️ حتما شما هم در میان اقوام و دوستان دور و نزدیک چنین آدمهایی را میشناسید. کمک شما در معرفی آنها مثل همیشه میتواند باعث تنوع و تفاوت روایتها شود.
🔻 #یادداشت در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146111
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ whatsapp.com/channel/0029VaRz2bh35fM0vnYDtv3K
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
Telegram
Gerishna Box! گریشنا باکس
💢 نه طاقت خاموشی، نه میل سخن داریم!
✍️ یادداشتی از محسن مهرابی
▫️ فعال اجتماعی
🔻 بخشی از یادداشت:
📌 این یک یادداشت شخصی است، یک دلنوشته. پس اگر دوست ندارید، میتوانید آن را مطالعه نکنید.
🏠 یک بار دوستی گفت «گراش خونم کم شده!» و من هر بار که به یاد این حرف میافتم، با تمام وجود آن را میفهمم. گراش برای من و برای بسیاری دیگر که کم و بیش میشناسم چیزی فراتر از یک شهر و زادگاه، که گویی یک هویت و سبک زندگی است و ما برای خودمان در کنار هر کار و برنامه و پروژه شخصی دیگر، یک کلانپروژه به اسم گراش داریم...
🚦 برای من اما موضوع وقتی پررنگتر میشود که مشکلات و معضلات و آیندهی نامعلوم شهرم را میبینم و هرچه که تلاش میکنم و تلاش میکنیم، گویی قرار نیست این صداها به جایی برسد.
🚫 شاعر راست میگوید؛ امید رهایی نیست تا زمانی که همه دورِ هم دیوار میکشند و روبهروی هم سد میشوند.
✉️ پیش از فرا رسیدن نوروز و سال نو، به صورت مکتوب از فرماندار خواستم که مجوز برگزاری همایشی با عنوان «دغدغه گراش» را صادر کند تا با دعوت از صاحبنظران و دلسوزان و نخبگان -گرچه خود به این واژه نقد جدی دارم- بنشینیم و کمی گپ بزنیم که برای توسعه شهرستان، برای برونرفت از بحرانهای اساسی موجود، برای آینده باید چه کرد؛ تا هر کسی سهمی در این تلاش بر عهده بگیرد و اگر خدا بخواهد جمعیتی، گروهی، حزبی محلی یا انجمنی یا هر عنوان دیگری شکل بگیرد که کمکی به حال و اوضاع شهر بشود. اما حالا که به پایان اردیبهشت نزدیک شدهایم، جناب فرماندار محترم حتی فرصت نکردهاند که مخالفت صریح و قاطع خود را مکتوب کنند؛ یا شاید فرصتش را دارند ولی مایی را که دلمان برای این شهر میسوزد، قابل پاسخ دادن نمیدانند.
⚖️ گرچه چند بار عزم کردم که از این رفتار و این واکنش که گویی خاص شهرستان ماست و این همه ضدیت با افکار عمومی و جامعه مدنی به مراجع بالاتری همچون استانداری یا وزارت کشور شکایت ببرم (و از شما چه پنهان امکان و زبانش را هم داشتم)، اما شکایت که را به که ببرم؟ شکایت کارگزار این دستگاه را به کارگزار همان دستگاه؟!
⚠️ القصه، حرفم فقط این همایش و گلههای بعدش نبود؛ اصل حرف این است که این مدل برخوردها و رفتارها که بیشتر از سمت مسئولینی است که درکی اشتباه از فضای گراش دارند و طی سالهای اخیر هم شدت گرفته، گروههای فعال مردمی را سرخورده کرده و دیگر رمق و امیدی برای اینکه نقشآفرینی کنند نیست. مثلا وقتی کنکور از گراش به اوز میرود، باید «نردبان» حرف بزند و صدای دانشآموزانی باشد که از این تصمیم آسیب میبینند؛ اما خبری از آنان نیست. یا وقتی بنایی میراثی رو به نابودی است، همچون برکه حاج اسدالله، این انجمن ایکوموس گراش است که باید نقشآفرینی کند، اما خبری از آنها هم نیست. حتی در انتخابات مجلس هم که رخوت و بیرمقی آن بر همگان واضح بود، باید «جمعیت جوانان گراش» و «گروه دهنفره» باشند که در شورآفرینی و ایجاد فضای انتخاباتی فعال شوند، اما سرخوردگی و ناامیدی از هرگونه امکان نقشآفرینی در این فضای بسته سبب شده دیگر خبری از انجمنها و سمنها و گروههای شناسنامهدار مردمی نباشد.
❗️ و دود این اتفاق، مستقیم به چشم شهر و مردم شهر میرود؛ نه آن مسئولی که دو روز دیگر برای همیشه از گراش میرود.
‼️ ما عادت کردهایم که با فعالان اجتماعی و مجازی در این شهر به راحتی برخورد شود و کسی عین خیالش نباشد. دادستان اسبق گراش که به شهرستان دیگری رفته بود و دادستان شده بود، به خود من گفت که در حوزه فضای مجازی برخوردهایی را که در گراش میکردم، اینجا نمیکنم!
📣 آقایان شورای تامین، حضرات شورای شهر، آقای امام جمعه، نهادهای امنیتی، گروههای اثرگذار مردمی، مجامع محترم خیرین در حوزههای مختلف، مردم شریف گراش، این شهر با سرعت عجیبی به سمت انزوا، عقبماندگی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی و انسانی پیش میرود. به جای آنکه تمرکز کنید بر نشنیدن و ساکت کردن، صداهای بلندشده از هر سو را بشنوید. مگر مولا علی(ع) نفرمودند: «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ، و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ»؛ «به گفته بنگر نه به گوینده» (غررالحکم، ص 361)؟
💢 پس بشنوید. دست از دور گردن دلسوزان و فعالان شهر بردارید. فضا را باز کنید و اجازه بدهید که حرفها زده شود، نقدها بیان شود، آنان که حرفی برای گفتن دارند حضور داشته باشند و هوایی تازه در فضای مدنی و سیاسی شهر دمیده شود.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146362
▪️💢▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
✍️ یادداشتی از محسن مهرابی
▫️ فعال اجتماعی
🔻 بخشی از یادداشت:
📌 این یک یادداشت شخصی است، یک دلنوشته. پس اگر دوست ندارید، میتوانید آن را مطالعه نکنید.
🏠 یک بار دوستی گفت «گراش خونم کم شده!» و من هر بار که به یاد این حرف میافتم، با تمام وجود آن را میفهمم. گراش برای من و برای بسیاری دیگر که کم و بیش میشناسم چیزی فراتر از یک شهر و زادگاه، که گویی یک هویت و سبک زندگی است و ما برای خودمان در کنار هر کار و برنامه و پروژه شخصی دیگر، یک کلانپروژه به اسم گراش داریم...
🚦 برای من اما موضوع وقتی پررنگتر میشود که مشکلات و معضلات و آیندهی نامعلوم شهرم را میبینم و هرچه که تلاش میکنم و تلاش میکنیم، گویی قرار نیست این صداها به جایی برسد.
🚫 شاعر راست میگوید؛ امید رهایی نیست تا زمانی که همه دورِ هم دیوار میکشند و روبهروی هم سد میشوند.
✉️ پیش از فرا رسیدن نوروز و سال نو، به صورت مکتوب از فرماندار خواستم که مجوز برگزاری همایشی با عنوان «دغدغه گراش» را صادر کند تا با دعوت از صاحبنظران و دلسوزان و نخبگان -گرچه خود به این واژه نقد جدی دارم- بنشینیم و کمی گپ بزنیم که برای توسعه شهرستان، برای برونرفت از بحرانهای اساسی موجود، برای آینده باید چه کرد؛ تا هر کسی سهمی در این تلاش بر عهده بگیرد و اگر خدا بخواهد جمعیتی، گروهی، حزبی محلی یا انجمنی یا هر عنوان دیگری شکل بگیرد که کمکی به حال و اوضاع شهر بشود. اما حالا که به پایان اردیبهشت نزدیک شدهایم، جناب فرماندار محترم حتی فرصت نکردهاند که مخالفت صریح و قاطع خود را مکتوب کنند؛ یا شاید فرصتش را دارند ولی مایی را که دلمان برای این شهر میسوزد، قابل پاسخ دادن نمیدانند.
⚖️ گرچه چند بار عزم کردم که از این رفتار و این واکنش که گویی خاص شهرستان ماست و این همه ضدیت با افکار عمومی و جامعه مدنی به مراجع بالاتری همچون استانداری یا وزارت کشور شکایت ببرم (و از شما چه پنهان امکان و زبانش را هم داشتم)، اما شکایت که را به که ببرم؟ شکایت کارگزار این دستگاه را به کارگزار همان دستگاه؟!
⚠️ القصه، حرفم فقط این همایش و گلههای بعدش نبود؛ اصل حرف این است که این مدل برخوردها و رفتارها که بیشتر از سمت مسئولینی است که درکی اشتباه از فضای گراش دارند و طی سالهای اخیر هم شدت گرفته، گروههای فعال مردمی را سرخورده کرده و دیگر رمق و امیدی برای اینکه نقشآفرینی کنند نیست. مثلا وقتی کنکور از گراش به اوز میرود، باید «نردبان» حرف بزند و صدای دانشآموزانی باشد که از این تصمیم آسیب میبینند؛ اما خبری از آنان نیست. یا وقتی بنایی میراثی رو به نابودی است، همچون برکه حاج اسدالله، این انجمن ایکوموس گراش است که باید نقشآفرینی کند، اما خبری از آنها هم نیست. حتی در انتخابات مجلس هم که رخوت و بیرمقی آن بر همگان واضح بود، باید «جمعیت جوانان گراش» و «گروه دهنفره» باشند که در شورآفرینی و ایجاد فضای انتخاباتی فعال شوند، اما سرخوردگی و ناامیدی از هرگونه امکان نقشآفرینی در این فضای بسته سبب شده دیگر خبری از انجمنها و سمنها و گروههای شناسنامهدار مردمی نباشد.
❗️ و دود این اتفاق، مستقیم به چشم شهر و مردم شهر میرود؛ نه آن مسئولی که دو روز دیگر برای همیشه از گراش میرود.
‼️ ما عادت کردهایم که با فعالان اجتماعی و مجازی در این شهر به راحتی برخورد شود و کسی عین خیالش نباشد. دادستان اسبق گراش که به شهرستان دیگری رفته بود و دادستان شده بود، به خود من گفت که در حوزه فضای مجازی برخوردهایی را که در گراش میکردم، اینجا نمیکنم!
📣 آقایان شورای تامین، حضرات شورای شهر، آقای امام جمعه، نهادهای امنیتی، گروههای اثرگذار مردمی، مجامع محترم خیرین در حوزههای مختلف، مردم شریف گراش، این شهر با سرعت عجیبی به سمت انزوا، عقبماندگی و بحرانهای اجتماعی و سیاسی و انسانی پیش میرود. به جای آنکه تمرکز کنید بر نشنیدن و ساکت کردن، صداهای بلندشده از هر سو را بشنوید. مگر مولا علی(ع) نفرمودند: «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ، و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ»؛ «به گفته بنگر نه به گوینده» (غررالحکم، ص 361)؟
💢 پس بشنوید. دست از دور گردن دلسوزان و فعالان شهر بردارید. فضا را باز کنید و اجازه بدهید که حرفها زده شود، نقدها بیان شود، آنان که حرفی برای گفتن دارند حضور داشته باشند و هوایی تازه در فضای مدنی و سیاسی شهر دمیده شود.
🔻 #یادداشت کامل در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146362
▪️💢▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
هفتبرکه | گریشنا
چه کسی مسئول سرخوردگی گروههای مردمی در گراش است؟ - هفتبرکه - گریشنا
هفتبرکه – محسن مهرابی: این یک یادداشت شخصی است، یک دلنوشته. پس اگر دوست ندارید، میتوانید آن را مطالعه نکنید.
👁🗨 #ازچشم_شما:
💥 ترقهبازی یا بازی با جان بیماران
❌ هفتبرکه: تیراندازی و ترقهبازی در عروسیها همیشه محل بحث و اعتراض بوده است. اما وقتی این کار در نزدیکی بیمارستان و محلهای حساسی همچون سیسییو و آیسییو اتفاق میافتد، عملا به کاری غیرقانونی و غیر اخلاقی تبدیل میشود که میتواند موجب خطر جانی برای بیماران شود. گفتنی است که حتی بوق زدن در نزدیکی کلینیکها و بیمارستانها هم از لحاظ قانونی ممنوع است و جریمه دارد، چه برسد به تیراندازی و ترقهبازی!
🔻 این مطلب کوتاه را یکی از پرستاران بیمارستان امیرالمومنین برای هفتبرکه فرستاده است و در آن به صورت واضحی توضیح داده است که منظور از خطرات جانی جبرانناپذیر چیست.
✍️ پرستار بیمارستان گراش
⚠️ این عکس واضح و باکیفیتی نیست، ولی چند دقیقه پیش از پنجرهی بخش مراقبتهای ویژه قلبی سیسییو ccu گرفتم. ظاهرا مراسم عروسی بود و طبق عادت نادرستی که هست، قبل از میدان بیمارستان، روبهروی مجتمع سیمرغ، دقیقا جایی که پنجرههای بخش سیسییو مشرف به آنجاست، توقف میکنند و شروع به تیراندازی و استفاده از انواع و اقسام ترقه میکنند.
🔴 امشب یکی از مریضهای قلبی به علت صدای انفجار، دچار بیقراری، افزایش شدید ضربان قلب و افزایش فشار خون شد. البته خدا را شکر مدیریت و کنترل شد و به خیر گذشت.
📌 اینجا مریضهایی که سکته قلبی کردهاند یا مشکوک به سکته هستند، برای جلوگیری از ایجاد لخته و سکته قلبی مجدد، داروی هپارین را که ضد لخته است به صورت مداوم دریافت میکنند. اگر بیماری که خونش به سبب گرفتن دارو رقیق شده، دچار افزایش شدید فشار خون شود، از آن طرف احتمال ریسک پارگی عروق مغز و سکته مغزی بالا به وجود میآید.
▫️ دقیقا مشابه همین اتفاقی که شرح دادم، حدود دو سه روز قبل برای یک مریض گراشی رخ داد. طبق شنیدهها از همکاران بخش، مریض به علت افزایش فشار خون در ccu بستری بوده و بعد از کنترل فشار، با دستور دارویی ترخیص میشود. به هر دلیل در خانه دچار افزایش فشار خون میشود و متاسفانه به خاطر خونریزی مغزی، سکته مغزی و نهایتا بعد از دو روز در icu فوت میشود.
❌ خلاصه این موارد را نوشتم که باید از یک جایی فرهنگسازی کرد که حداقل این سروصداها در نقاط حساس شهر نظیر میدان بیمارستان ایجاد نشود. با قاطعیت میگویم تابهحال حتی یک بار از مریضها و همراهانشان بابت این سروصداها، آرزو و دعای خیر نشنیدم.
🔻 #یادداشت و نظر شما در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146480
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh
💥 ترقهبازی یا بازی با جان بیماران
❌ هفتبرکه: تیراندازی و ترقهبازی در عروسیها همیشه محل بحث و اعتراض بوده است. اما وقتی این کار در نزدیکی بیمارستان و محلهای حساسی همچون سیسییو و آیسییو اتفاق میافتد، عملا به کاری غیرقانونی و غیر اخلاقی تبدیل میشود که میتواند موجب خطر جانی برای بیماران شود. گفتنی است که حتی بوق زدن در نزدیکی کلینیکها و بیمارستانها هم از لحاظ قانونی ممنوع است و جریمه دارد، چه برسد به تیراندازی و ترقهبازی!
🔻 این مطلب کوتاه را یکی از پرستاران بیمارستان امیرالمومنین برای هفتبرکه فرستاده است و در آن به صورت واضحی توضیح داده است که منظور از خطرات جانی جبرانناپذیر چیست.
✍️ پرستار بیمارستان گراش
⚠️ این عکس واضح و باکیفیتی نیست، ولی چند دقیقه پیش از پنجرهی بخش مراقبتهای ویژه قلبی سیسییو ccu گرفتم. ظاهرا مراسم عروسی بود و طبق عادت نادرستی که هست، قبل از میدان بیمارستان، روبهروی مجتمع سیمرغ، دقیقا جایی که پنجرههای بخش سیسییو مشرف به آنجاست، توقف میکنند و شروع به تیراندازی و استفاده از انواع و اقسام ترقه میکنند.
🔴 امشب یکی از مریضهای قلبی به علت صدای انفجار، دچار بیقراری، افزایش شدید ضربان قلب و افزایش فشار خون شد. البته خدا را شکر مدیریت و کنترل شد و به خیر گذشت.
📌 اینجا مریضهایی که سکته قلبی کردهاند یا مشکوک به سکته هستند، برای جلوگیری از ایجاد لخته و سکته قلبی مجدد، داروی هپارین را که ضد لخته است به صورت مداوم دریافت میکنند. اگر بیماری که خونش به سبب گرفتن دارو رقیق شده، دچار افزایش شدید فشار خون شود، از آن طرف احتمال ریسک پارگی عروق مغز و سکته مغزی بالا به وجود میآید.
▫️ دقیقا مشابه همین اتفاقی که شرح دادم، حدود دو سه روز قبل برای یک مریض گراشی رخ داد. طبق شنیدهها از همکاران بخش، مریض به علت افزایش فشار خون در ccu بستری بوده و بعد از کنترل فشار، با دستور دارویی ترخیص میشود. به هر دلیل در خانه دچار افزایش فشار خون میشود و متاسفانه به خاطر خونریزی مغزی، سکته مغزی و نهایتا بعد از دو روز در icu فوت میشود.
❌ خلاصه این موارد را نوشتم که باید از یک جایی فرهنگسازی کرد که حداقل این سروصداها در نقاط حساس شهر نظیر میدان بیمارستان ایجاد نشود. با قاطعیت میگویم تابهحال حتی یک بار از مریضها و همراهانشان بابت این سروصداها، آرزو و دعای خیر نشنیدم.
🔻 #یادداشت و نظر شما در هفتبرکه:
☑️ 7berkeh.ir/archives/146480
▪️▫️▪️
🔴 7Berkeh.ir
✔️ t.me/HaftBerkeh
✔️ Whatsapp : bit.ly/wa-ger
✔️ Instagram.com/7Berkeh
✔️ eitaa.com/Haftberkeh
✔️ Ble.ir/7Berkeh