📜 يَا قَديمَ الْاِحْسَان، بِحَقِّ الْحُسَيْن
🔸 #حسین_جان
📿 #شب_قدر
با شیون و شِین "یا قدیم الاحسان"
با این همه دِین "یا قدیم الاحسان"
ما آمده ایم تا ببخشی ما را
امشب به "حسین" "یا قدیم الاحسان"
#یوسف_رحیمی
#بالحسین_الهی_العفو
#آبروی_دو_عالم
#شهر_الرمضان
🆔 @heiatghaemiyehsefidshahr
🔸 #حسین_جان
📿 #شب_قدر
با شیون و شِین "یا قدیم الاحسان"
با این همه دِین "یا قدیم الاحسان"
ما آمده ایم تا ببخشی ما را
امشب به "حسین" "یا قدیم الاحسان"
#یوسف_رحیمی
#بالحسین_الهی_العفو
#آبروی_دو_عالم
#شهر_الرمضان
🆔 @heiatghaemiyehsefidshahr
🔹 #قمرالعشیره
📿 #شهر_الرمضان
#افطار_نهم
شده تسبیحِ باران: یا اباالفضل
نوای چشمه ساران: یا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با "کام عطشان": یا اباالفضل
#یوسف_رحیمی
➡️ @heiatghaemiyehsefidshahr
📿 #شهر_الرمضان
#افطار_نهم
شده تسبیحِ باران: یا اباالفضل
نوای چشمه ساران: یا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با "کام عطشان": یا اباالفضل
#یوسف_رحیمی
➡️ @heiatghaemiyehsefidshahr
🔹يَا قَديمَ الْاِحْسَان، بِحَقِّ الْحُسَيْن
📿 #بالحسین_الهی_العفو
با شیون و شِین "یا قدیم الاحسان"
با این همه دِین "یا قدیم الاحسان"
ما آمده ایم تا ببخشی ما را
امشب به "حسین" "یا قدیم الاحسان"
#یوسف_رحیمی
#آبروی_دو_عالم
#شهر_الرمضان
#حسین_جان
#شب_قدر
➡️ @heiatghaemiyehsefidshahr
📿 #بالحسین_الهی_العفو
با شیون و شِین "یا قدیم الاحسان"
با این همه دِین "یا قدیم الاحسان"
ما آمده ایم تا ببخشی ما را
امشب به "حسین" "یا قدیم الاحسان"
#یوسف_رحیمی
#آبروی_دو_عالم
#شهر_الرمضان
#حسین_جان
#شب_قدر
➡️ @heiatghaemiyehsefidshahr
#مصائب_شام #مرثیه_حضرت_رقیه
بر نیزهها از دور میدیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار میشد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودیهای چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
___________________
🔹هیئت قائمیه سفیدشهر🔹
🆔 @heiatghaemiyehsefidshahr
بر نیزهها از دور میدیدم سرت را
بابا! تو هم دیدی دو چشم دخترت را؟
چشمانم از داغ تو شد باغ شقایق
در خون رها وقتی که دیدم پیکرت را
ای کاش جای آن همه شمشیر و نیزه
یک بار میشد من ببوسم حنجرت را
بابا تو که گفتی به ما از گوشواره
همراه خود بردی چرا انگشترت را
با ضرب سیلی تا که افتادم ز ناقه
دیدم کبودیهای چشم مادرت را
یک روز بودم یاس باغ آرزویت
حالا بیا با خود ببر نیلوفرت را
🔸شاعر:
#یوسف_رحیمی
___________________
🔹هیئت قائمیه سفیدشهر🔹
🆔 @heiatghaemiyehsefidshahr