Forwarded from عکس نگار
چشم انداز تفکر در معماریِ معاصر ایران
در دوران پس از شایگان
هر نویسنده جهانگرد متفکری از سفرهای خود شرحی از دیدهها و شنیدهها را با ما در میان میگذارد. اما در سفری که از بَنارس شروع شد و از شهرهایِ اصفهان، پاریس و لوسآنجلس عبور کرد، شایگانِ جهاندیده، جهانبینی خود را درباره این چهار شهر عرضه کرد؛ و به ما گفت که چگونه این شهرها و بناهای درون آنها را اسطورهها، نیرویهای فرازمانی، ارادههای فرامکانی، آگاهیهای سرزمینی و نظامهای سرمایهدارانه شکل دادهاند.
ادای سهم داریوش شایگان به معماری و شهرسازی ایران از اولین نوشتهها تا آخرین گفتگوهایشان، قابلشناسائی و پیگیریست. توجه شایگان به معماری ایران توجّهی فنی و هنرشناسانه نیست. این متفکر آزاد و آزاداندیشِ ایرانِ معاصر معتقد است که بناها و شهرها دارای روح هستند و اندیشههای رنگارنگ و بلندپروازانه انسانی را نمایندگی میکنند. "فضا، مظهر تجّلی روح فیاض قوم ایرانی است". بناهائی که واجد ارزشهای معمارانه هستند میتوانند از مسیرِ زمانِ خطّی خارج شده و در مکان خود از جایگاهی جاودان برخوردار شوند.
دوران پس از شایگان با خود اندوختههای شایان توجه و اندوههای بس نگرانکنندهای را همراه دارد. اندوختههائی که ما را به جلوههایی از شناخت معماری ایران نزدیک میکنند و نگرانیهائی که میپرسند وضعیت تفکر آگاه و خلاق پس از او چگونه خواهد بود؟
با مهر و احترام
محمدرضا حائری
8 تیرماه 97
@Sounareh #سونره
در دوران پس از شایگان
هر نویسنده جهانگرد متفکری از سفرهای خود شرحی از دیدهها و شنیدهها را با ما در میان میگذارد. اما در سفری که از بَنارس شروع شد و از شهرهایِ اصفهان، پاریس و لوسآنجلس عبور کرد، شایگانِ جهاندیده، جهانبینی خود را درباره این چهار شهر عرضه کرد؛ و به ما گفت که چگونه این شهرها و بناهای درون آنها را اسطورهها، نیرویهای فرازمانی، ارادههای فرامکانی، آگاهیهای سرزمینی و نظامهای سرمایهدارانه شکل دادهاند.
ادای سهم داریوش شایگان به معماری و شهرسازی ایران از اولین نوشتهها تا آخرین گفتگوهایشان، قابلشناسائی و پیگیریست. توجه شایگان به معماری ایران توجّهی فنی و هنرشناسانه نیست. این متفکر آزاد و آزاداندیشِ ایرانِ معاصر معتقد است که بناها و شهرها دارای روح هستند و اندیشههای رنگارنگ و بلندپروازانه انسانی را نمایندگی میکنند. "فضا، مظهر تجّلی روح فیاض قوم ایرانی است". بناهائی که واجد ارزشهای معمارانه هستند میتوانند از مسیرِ زمانِ خطّی خارج شده و در مکان خود از جایگاهی جاودان برخوردار شوند.
دوران پس از شایگان با خود اندوختههای شایان توجه و اندوههای بس نگرانکنندهای را همراه دارد. اندوختههائی که ما را به جلوههایی از شناخت معماری ایران نزدیک میکنند و نگرانیهائی که میپرسند وضعیت تفکر آگاه و خلاق پس از او چگونه خواهد بود؟
با مهر و احترام
محمدرضا حائری
8 تیرماه 97
@Sounareh #سونره
معرفی نشریه.pdf
2.7 MB
مجله اندیشه ایرانشهر- فهرست مطالب- 1383-1397
Forwarded from Taraneyalda
اما قبل از گشت در تهران قدیم، یک سخنرانی درجه یک! که شنیدنش واجبه!
محمدرضا حائری و روایتش از تهران!!!
دوشنبه ۷ آبان. خانه گفتمان شهر(وارطان).
@taraneyalda
محمدرضا حائری و روایتش از تهران!!!
دوشنبه ۷ آبان. خانه گفتمان شهر(وارطان).
@taraneyalda
Forwarded from آرشیو نشریات آنلاین دانشگاه منچستر بریتانیا
آرشیو نشریات آنلاین دانشگاه منچستر همراه شما در سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است. تعدادی از مهمترین عناوین نشریات آن زمان, از جمله دوره های کامل روزنامه های کیهان و آیندگان, و مجله های فردوسی, سپید و سیاه و تهران مصور هفته های سرنوشت ساز بهمن ۱۳۵۷, در آرشیو موجود و قابل دسترسی آزاد هستند. با لینک خود به منابع آرشیو, میزان مراجعه را بالا ببرید و از این سو, از تداوم فعالیت آرشیو حمایت کنید.
Forwarded from کانال تخصصی مرمتگر (Deleted Account)
TEHBASE2(1275).DWG
4.5 MB
Forwarded from آسمانه
✏️در خدمت و خیانت معماران
علی طباطبایی
ساختمانها به عنوانِ محصولِ کار معماران مانند محصول کارِ هنرمندان دیگر پس از تولید از خواستها و انگیزههای اولیۀ سازنده فاصله میگیرند و مستقلاً به حیات خود ادامه میدهند. آنها با اثری که بر سیاق اجتماعی و فرهنگی خود دارند معنا مییابند و ممکن است در طی سالیان بسیار به شکلهای متفاوتی عمل کنند. البته دربارۀ معماری مسئله به همین فاصله و غیابِ مولف از اثر محدود نمیشود و به واسطۀ زندگیِ ساکنان و بهرهبرداران در بنا و کارکرد زندۀ آن همواره معانی تازه و تفسیرهای متنوعی پدید میآید که گاهی فاصلۀ زیادی از خواست طراح دارد و گاهی متضاد با نیتِ اولیۀ اوست. علاوه بر نمونههای بسیار خارجی برای این موضوع مثل بسیاری از کارهای ایدهمحورِ آیزنمن یا چومی نمونههای چنین اتفاقی را در معماری امروز ایران هم میتوان یافت. بناهایی که با ایده یا ادعایی در خصوص معنای خود شکل میگیرند و توجیه میشوند اما در عمل به ترتیبی دیگر کار میکنند و معنا میشوند. ایدۀ این طرحها در نشستها و گفتمان ( ! ) های معمارانه باقی میماند و وقتی سالها بعد در زمینه و زمانۀ واقعی عمل میکنند اثری بسیار متفاوت مییابد.
حدود دو سالِ پیش فیلم یکی از همین نشستها را در اینترنت دیدم. گفتوگویی با عنوانِ «دیسیپلین، آموزش، تئوری و گفتمان» که آنقدر حرفهای عجیب زیادی در آن شنیدم که از همان وقت دوست داشتم چیزی دربارهاش بنویسم. اما مانند نام جلسه صحبتها آنقدر کلی بود که نمیشد گوشهای از آن را گرفت و دربارهاش بحث و استدلالی روشن را سامان داد. به نظر بنا بود این جلسه تکلیفِ معماری در همۀ حوزهها را روشن کند و برود به کارهای مهمتر برسد! البته من هم در آن زمان چارچوب مفهومی مناسبی برای نقدِ این سخنان نداشتم و فقط تا آنجا که خواندهبودم و میدانستم نه پدیدارشناسی آن چیزی بود که آقای پویان روحی نقدش میکرد، نه منظور فوکو از قدرت و نسبتش با معماری آن مترسکی بود که مهندس دانشمیر نشان میداد و نه جایگاه کارفرما و حضورش در پروژه آنقدر بی معنا و مزاحم فرمپردازی مجسمهسازانهای بود که مهندس تغابنی به آن علاقهمند بود. اما اینها نظر شخصی من بود و در هیچ یک چندان تسلطی نداشتم که بتوانم به درستی و روشنی سخن بگویم. هرچند بعید میدانم سخنرانان جلسه هم به جز تجربههای حرفهای و شخصی خود و گاه فلسفههای شفاهی مبنای دیگری برای صحبتهایشان داشتند. چرا که این صحبتها نتیجۀ هیچ مکتوبی نبود و هیچ وقت مکتوب نشد که بتوان بعدا به آن رجوع کرد و جایگاهش را در زمینۀ کلیِ علوم انسانی فهمید و استدلالش را سنجید. این موضوع را در ادامه دربارۀ صحبت یکی از سخنرانان شرح بیشتری میدهم اما در کل مبنای حرفها شخص معمارِ قهرمان بود که به هر حال ساختمانی ساخته است و لابد نظرش درست است و گاهی اشاره به شرکت در جلسات آموزشی آقای بابک احمدی دربارۀ فلسفۀ هنر. ...
برای مشاهدهٔ نسخهٔ کامل نوشته، به پیوندهای زیر بروید یا بر روی دکمهٔ instant view بزنید.
https://goo.gl/f5Pyef
مشاهده نسخۀ اصلی در وبگاه آسمانه:
http://asmaneh.com/feed/5c8e4d657facd77504acf708
#یادداشت #علی_طباطبایی
@asmaaneh
علی طباطبایی
ساختمانها به عنوانِ محصولِ کار معماران مانند محصول کارِ هنرمندان دیگر پس از تولید از خواستها و انگیزههای اولیۀ سازنده فاصله میگیرند و مستقلاً به حیات خود ادامه میدهند. آنها با اثری که بر سیاق اجتماعی و فرهنگی خود دارند معنا مییابند و ممکن است در طی سالیان بسیار به شکلهای متفاوتی عمل کنند. البته دربارۀ معماری مسئله به همین فاصله و غیابِ مولف از اثر محدود نمیشود و به واسطۀ زندگیِ ساکنان و بهرهبرداران در بنا و کارکرد زندۀ آن همواره معانی تازه و تفسیرهای متنوعی پدید میآید که گاهی فاصلۀ زیادی از خواست طراح دارد و گاهی متضاد با نیتِ اولیۀ اوست. علاوه بر نمونههای بسیار خارجی برای این موضوع مثل بسیاری از کارهای ایدهمحورِ آیزنمن یا چومی نمونههای چنین اتفاقی را در معماری امروز ایران هم میتوان یافت. بناهایی که با ایده یا ادعایی در خصوص معنای خود شکل میگیرند و توجیه میشوند اما در عمل به ترتیبی دیگر کار میکنند و معنا میشوند. ایدۀ این طرحها در نشستها و گفتمان ( ! ) های معمارانه باقی میماند و وقتی سالها بعد در زمینه و زمانۀ واقعی عمل میکنند اثری بسیار متفاوت مییابد.
حدود دو سالِ پیش فیلم یکی از همین نشستها را در اینترنت دیدم. گفتوگویی با عنوانِ «دیسیپلین، آموزش، تئوری و گفتمان» که آنقدر حرفهای عجیب زیادی در آن شنیدم که از همان وقت دوست داشتم چیزی دربارهاش بنویسم. اما مانند نام جلسه صحبتها آنقدر کلی بود که نمیشد گوشهای از آن را گرفت و دربارهاش بحث و استدلالی روشن را سامان داد. به نظر بنا بود این جلسه تکلیفِ معماری در همۀ حوزهها را روشن کند و برود به کارهای مهمتر برسد! البته من هم در آن زمان چارچوب مفهومی مناسبی برای نقدِ این سخنان نداشتم و فقط تا آنجا که خواندهبودم و میدانستم نه پدیدارشناسی آن چیزی بود که آقای پویان روحی نقدش میکرد، نه منظور فوکو از قدرت و نسبتش با معماری آن مترسکی بود که مهندس دانشمیر نشان میداد و نه جایگاه کارفرما و حضورش در پروژه آنقدر بی معنا و مزاحم فرمپردازی مجسمهسازانهای بود که مهندس تغابنی به آن علاقهمند بود. اما اینها نظر شخصی من بود و در هیچ یک چندان تسلطی نداشتم که بتوانم به درستی و روشنی سخن بگویم. هرچند بعید میدانم سخنرانان جلسه هم به جز تجربههای حرفهای و شخصی خود و گاه فلسفههای شفاهی مبنای دیگری برای صحبتهایشان داشتند. چرا که این صحبتها نتیجۀ هیچ مکتوبی نبود و هیچ وقت مکتوب نشد که بتوان بعدا به آن رجوع کرد و جایگاهش را در زمینۀ کلیِ علوم انسانی فهمید و استدلالش را سنجید. این موضوع را در ادامه دربارۀ صحبت یکی از سخنرانان شرح بیشتری میدهم اما در کل مبنای حرفها شخص معمارِ قهرمان بود که به هر حال ساختمانی ساخته است و لابد نظرش درست است و گاهی اشاره به شرکت در جلسات آموزشی آقای بابک احمدی دربارۀ فلسفۀ هنر. ...
برای مشاهدهٔ نسخهٔ کامل نوشته، به پیوندهای زیر بروید یا بر روی دکمهٔ instant view بزنید.
https://goo.gl/f5Pyef
مشاهده نسخۀ اصلی در وبگاه آسمانه:
http://asmaneh.com/feed/5c8e4d657facd77504acf708
#یادداشت #علی_طباطبایی
@asmaaneh
Telegraph
در خدمت و خیانت معماران
ساختمانها به عنوانِ محصولِ کار معماران مانند محصول کارِ هنرمندان دیگر پس از تولید از خواستها و انگیزههای اولیۀ سازنده فاصله میگیرند و مستقلاً به حیات خود ادامه میدهند. آنها با اثری که بر سیاق اجتماعی و فرهنگی خود دارند معنا مییابند و ممکن است در طی…
Forwarded from Mohammadreza Haeri
کارگروه نمایش ِ انجمن صنفي کارگردانان سینمای مستند با همکاری كانون فيلم خانه سينما برگزار ميكند: نمايش فیلم مستند "زمستان است" ساخته مهرداد زاهدیان به همراه نشستي با حضور كارگردان و محمد رضا حائری (معمار و پژوهشگر). شنبه ۲۸ دی، ساعت ١٨ سالن سیف الله داد خانه سينما. (خیابان انقلاب خیابان بهار جنوبی خیابان سمنان شماره ۲۹).
Forwarded from Reza Lahiji @lahijireza
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
باهاوس یعنی چه...؟ بمناسبت صد سالگی....
Forwarded from Vahid Online وحید آنلاین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
"تو بیمارستان کینگز کالج بریتانیا یه بیمار حین جراحی مغز برای بیرون آوردن یه تومور ویلون نواخته تا جراح اشتباها به مراکزی که نواختن رو کنترل میکنه آسیب نزنه. بیمار یه نوازندۀ حرفهای ویلونه و جراحش یه ایرانی-انگلیسی به نام پروفسور کیومرث اشکانه. بیمار کاملا شفا یافته."
Keykhoon _ ℹ️ itv
📡 @VahidOnline
Keykhoon _ ℹ️ itv
📡 @VahidOnline
Forwarded from میراث باشی
🔺خانه تاریخی بروجردی کاشان استودیو شبکه ۳ شد
🔸فعالان میراث فرهنگی کاشان از سخنرانی شیخ حسین انصاریان برای ایام #محرم که قرار است از شبکه ۳ سیما پخش شود در #خانه_تاریخی_بروجردیها خبر دادند.
🔸این در حالی است که آنها متذکر میشوند برای دکوراسیون و نمای استودیو، پرچمها و شمایلهای محرم را با #میخ به در و دیوار قسمت سرپوشیده خانه بروجردی که زیباترین و بکرترین قسمت خانه است، کوبیدهاند.
به کجا چنین شتابان!
📍با نزدیک شدن به ایام متبرکه محرم هر ساله شاهد شنیدن چنین اخباری هستیم، محرم یکی از میراثهای ارزشمند ناملموس ایرانیان است و حتی تعزیه آن ثبت جهانی شده است اما ضمن تلاش برای حفظ این سنت، نباید برای اجرای این میراث ارزشمند معنوی به بناهای تاریخی آسیب بزنیم.
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
🔸فعالان میراث فرهنگی کاشان از سخنرانی شیخ حسین انصاریان برای ایام #محرم که قرار است از شبکه ۳ سیما پخش شود در #خانه_تاریخی_بروجردیها خبر دادند.
🔸این در حالی است که آنها متذکر میشوند برای دکوراسیون و نمای استودیو، پرچمها و شمایلهای محرم را با #میخ به در و دیوار قسمت سرپوشیده خانه بروجردی که زیباترین و بکرترین قسمت خانه است، کوبیدهاند.
به کجا چنین شتابان!
📍با نزدیک شدن به ایام متبرکه محرم هر ساله شاهد شنیدن چنین اخباری هستیم، محرم یکی از میراثهای ارزشمند ناملموس ایرانیان است و حتی تعزیه آن ثبت جهانی شده است اما ضمن تلاش برای حفظ این سنت، نباید برای اجرای این میراث ارزشمند معنوی به بناهای تاریخی آسیب بزنیم.
instagram.com/miras_bashi
@mirasbashi
Forwarded from Mohammadreza Haeri
جهان سست است و بی بنیاد
ازین فرهادکش فریاد
دیشب صدای تیشه فرهاد از بیستون معماری ایران بر نیامد... آری همه شنیدیم که فرهاد به خوابی شیرین رفت... خوابی شیرین که بر همسر ارجمند ش، فرزندان برومندش، دوستان دلبندش و آشنایان علاقمندش خوابی تلخ است تلخِ تلخ...
اما چه تلخ چه شیرین فرهاد از این خواب سنگین برنخواهد خاست... اما چه تلخ وچه شیرین فرهاد بیدار نخواهد شد... هشیار نخواهد شد... صاحب گفتار نخواهد شد...
پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ
چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
اما آیا پیمانه فرهاد پر شده بود؟
به سابقه دوستی... فرهاد بیدار است... فرهاد هشیار است ....صاحب گفتار است و آن قدر خاطره های شیرین از منش و بینش و دانش و روش او به یاد دارم و آنقدر او را همچنان همراه دارم که او در خواب شیرین هم باشد برای من بیدار است ....
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند....
نام فرهاد نیکوست... چهره فرهاد نیکوست... سخنانش نیکوست.... آنقدر سخنان نیکو از او شنیده ام... آنقدر سخنان نیکو از او شنیده ایم که تا عمر داریم میتوانیم به یادآوریم... با آن سخنان بیندیشیم...به آن سخنان عمل کنیم و نامی نیکو همچو فرهاد بر جای بگذاریم....
همچو فرهاد بود کوه کنی کنی پیشه ما
کوه ما سینه ما ناخن ما تیشه ما
عشق شیری است قوی پنجه و می گوید فاش
هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ما
فرهاد از جان گذشت و زبان به شکوه نگشود....در ماه های گذشته بارها و بارها با هم گفتگو کردیم و هرگز از سهمگینی بیماری شکایتی نکرد... از نابسامانی دارودرمان گفت... از پریشانی ایران و جهان گفت اما هرگز از وضع خود شکایتی نکرد....
در دهههای گذشته با فرهاد سفرها رفتیم خاصه به شیراز ....بارها در دفتر اندیشه ایرانشهر به گفتگو نشستیم خاصه درباره معماری و فرهنگ ایران.... بارها در مسابقات معماری کنار هم بودیم و هر بار از او می آموختم و هر بار که فرهاد از خود مثالی می آورد مثال او حاوی مطلبی ارزشمند بود ....هرگز برای جلوه دادن خود نبود از خودش میگفت اما پیامش چیز دیگری بود. خود را در میان میآورد اما در همان میان ناپدید می شد و ماجرائی ارزشمند، آموختنی و دوست داشتنی جلوه گر می شد.... این منش او بود....
در سفرها به معماران محلی بسیار توجه داشت به وجود و آثار معماران محلی بسیار ارج می نهاد....غیر مستقیم به معماران تهرانی می آموخت و از کبر و غرور دست برداریم ....در مسابقات معماری به همه طرحها توجه می کرد... اگرچه ذائقه و سلیقه خاص خودش را داشت ولی از هر طرحی اگر ایده ای می داشت یا اگر از مفهوم خلاقی برخوردار بود... آن طرح را حتماً معرفی میکرد... از آن دفاع می کرد و آن طرح به ردههای بالاتر ارتقاء می یافت ....و به خاطر همین دفاعیات... به خاطر همین دفاعیات بار تهمت هایی ناروا را تحمل کرد... فرهاد از تنگ چشمی و انحصار طلبی و تبعیض بیشتر در رنج بودند تا از بیماری....
فرهاد به آینده فکر میکرد ...بسیار آینده نگر بود و آینده معماری را در محافظت از محیط زیست میدانست... در تمام مسابقه های معماری، داوری او بر مبنای حفاظت از زمین و حفاظت از سرزمین بود.... این بینش او بود...او صاحب جهانبینی بود ...گسترده، دقیق و جزئی نگر... همواره مقیاس های کلان و خرد را همزمان در نظر داشت... هم از جریانات جهانی و هنر جهانی مطلع بود هم از معماری ایران و هم از جزئیات مصالح و اجرا ...تفسیر هایش از آنچه که می دید و میشنید متفاوت و متمایز و آموزنده بود.... طرح هایش از دانش او ایده می گرفت و می دانست که چگونه ایده را از قوه به فعل درآورد ....
آنچه گفتم یک از هزار بود ...در این فرصت کوتاهِ همدردی با خانواده فرهاد و جامعه معماری ایران ...این مختصر ادای سهمی کوچک است... باید در جایی دیگر در فرصتی دیگر با دوستانی که او را میشناسند و به شیوه و منش او آشنا هستند به اتفاق بنشینیم و فرهاد احمدی را برای نسلهای جوانتر معماری ایران با درستی و صداقت معرفی کنیم بدون ستایش های دروغین و اگر منتقد او هستیم با استواری و منطق سخن بگوئیم... این گونه معماری معاصر ایران در بیداری و فرهاد در خواب روزگار شیرین تری را شاهد خواهند بود.
محمدرضا حائری مازندرانی
۱۲ شهریور ۱۳۹۹
تهران
ازین فرهادکش فریاد
دیشب صدای تیشه فرهاد از بیستون معماری ایران بر نیامد... آری همه شنیدیم که فرهاد به خوابی شیرین رفت... خوابی شیرین که بر همسر ارجمند ش، فرزندان برومندش، دوستان دلبندش و آشنایان علاقمندش خوابی تلخ است تلخِ تلخ...
اما چه تلخ چه شیرین فرهاد از این خواب سنگین برنخواهد خاست... اما چه تلخ وچه شیرین فرهاد بیدار نخواهد شد... هشیار نخواهد شد... صاحب گفتار نخواهد شد...
پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ
چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ
اما آیا پیمانه فرهاد پر شده بود؟
به سابقه دوستی... فرهاد بیدار است... فرهاد هشیار است ....صاحب گفتار است و آن قدر خاطره های شیرین از منش و بینش و دانش و روش او به یاد دارم و آنقدر او را همچنان همراه دارم که او در خواب شیرین هم باشد برای من بیدار است ....
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند....
نام فرهاد نیکوست... چهره فرهاد نیکوست... سخنانش نیکوست.... آنقدر سخنان نیکو از او شنیده ام... آنقدر سخنان نیکو از او شنیده ایم که تا عمر داریم میتوانیم به یادآوریم... با آن سخنان بیندیشیم...به آن سخنان عمل کنیم و نامی نیکو همچو فرهاد بر جای بگذاریم....
همچو فرهاد بود کوه کنی کنی پیشه ما
کوه ما سینه ما ناخن ما تیشه ما
عشق شیری است قوی پنجه و می گوید فاش
هر که از جان گذرد بگذرد از بیشه ما
فرهاد از جان گذشت و زبان به شکوه نگشود....در ماه های گذشته بارها و بارها با هم گفتگو کردیم و هرگز از سهمگینی بیماری شکایتی نکرد... از نابسامانی دارودرمان گفت... از پریشانی ایران و جهان گفت اما هرگز از وضع خود شکایتی نکرد....
در دهههای گذشته با فرهاد سفرها رفتیم خاصه به شیراز ....بارها در دفتر اندیشه ایرانشهر به گفتگو نشستیم خاصه درباره معماری و فرهنگ ایران.... بارها در مسابقات معماری کنار هم بودیم و هر بار از او می آموختم و هر بار که فرهاد از خود مثالی می آورد مثال او حاوی مطلبی ارزشمند بود ....هرگز برای جلوه دادن خود نبود از خودش میگفت اما پیامش چیز دیگری بود. خود را در میان میآورد اما در همان میان ناپدید می شد و ماجرائی ارزشمند، آموختنی و دوست داشتنی جلوه گر می شد.... این منش او بود....
در سفرها به معماران محلی بسیار توجه داشت به وجود و آثار معماران محلی بسیار ارج می نهاد....غیر مستقیم به معماران تهرانی می آموخت و از کبر و غرور دست برداریم ....در مسابقات معماری به همه طرحها توجه می کرد... اگرچه ذائقه و سلیقه خاص خودش را داشت ولی از هر طرحی اگر ایده ای می داشت یا اگر از مفهوم خلاقی برخوردار بود... آن طرح را حتماً معرفی میکرد... از آن دفاع می کرد و آن طرح به ردههای بالاتر ارتقاء می یافت ....و به خاطر همین دفاعیات... به خاطر همین دفاعیات بار تهمت هایی ناروا را تحمل کرد... فرهاد از تنگ چشمی و انحصار طلبی و تبعیض بیشتر در رنج بودند تا از بیماری....
فرهاد به آینده فکر میکرد ...بسیار آینده نگر بود و آینده معماری را در محافظت از محیط زیست میدانست... در تمام مسابقه های معماری، داوری او بر مبنای حفاظت از زمین و حفاظت از سرزمین بود.... این بینش او بود...او صاحب جهانبینی بود ...گسترده، دقیق و جزئی نگر... همواره مقیاس های کلان و خرد را همزمان در نظر داشت... هم از جریانات جهانی و هنر جهانی مطلع بود هم از معماری ایران و هم از جزئیات مصالح و اجرا ...تفسیر هایش از آنچه که می دید و میشنید متفاوت و متمایز و آموزنده بود.... طرح هایش از دانش او ایده می گرفت و می دانست که چگونه ایده را از قوه به فعل درآورد ....
آنچه گفتم یک از هزار بود ...در این فرصت کوتاهِ همدردی با خانواده فرهاد و جامعه معماری ایران ...این مختصر ادای سهمی کوچک است... باید در جایی دیگر در فرصتی دیگر با دوستانی که او را میشناسند و به شیوه و منش او آشنا هستند به اتفاق بنشینیم و فرهاد احمدی را برای نسلهای جوانتر معماری ایران با درستی و صداقت معرفی کنیم بدون ستایش های دروغین و اگر منتقد او هستیم با استواری و منطق سخن بگوئیم... این گونه معماری معاصر ایران در بیداری و فرهاد در خواب روزگار شیرین تری را شاهد خواهند بود.
محمدرضا حائری مازندرانی
۱۲ شهریور ۱۳۹۹
تهران
Forwarded from معمار به گوش باش!!!! (پری سا مقدم)
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 #هویت_در_معماری
#معماری_پایدار
#مصاحبه با مهندس #فرهاد_احمدی
#معماریtv
#معمار_به_گوش_باش
@memarbegoshbashe
#معماری_پایدار
#مصاحبه با مهندس #فرهاد_احمدی
#معماریtv
#معمار_به_گوش_باش
@memarbegoshbashe