Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
✅ فصل «گوسفِن تاشی» در هزار جریب
آیین چوپانی "گوسفِن تاشی" یا چیدن پشم گوسفند از دیرباز در مازندران به ویژه نواحی کوهستانی رواج داشته است و چوپانان طی دو مرحله در سال، یکی در اوایل بهار و یکی هم در اواخر تابستان تا اوایل پاییز پشم گوسفندان را میچینند تا علاوه بر سر حال و سبک شدن حیوان، پشم برای فروش یا ریسیدن نخ در تهیهی لباسهایی مانند لم چوقا، پَه شِلوال، قِوا (کت پشمی)، جورِب، دَسکَش و... استفاده میکنند.
دامداران در این فصل با تعیین زمان و مکانی خاص، پشمهای دام خود را میچینند و در همان مکان نیز تدارک ناهار میبینند (که چَرخِهپِلا نامیده میشود) و تا پایان کار پشم چینی و ریسه کردن آن در گُندلههای بزرگ، آنجا میمانند.
پشم گوسفند با چَرخه (قیچی بزرگ دو تکه مخصوص تراشیدن پشم گوسفند) و توسط افرادی خبره که به چرخهچی معروفند، چیده میشود. در پایان هم هدیهای به عنوان چرخهسری و یا پول نقد به چرخهچی میدهند تا زحمتش را جبران کنند.
نوشته و عکس: نجما نجار، روستای لند، هزارجریب
🆔 @Haavest
#چرخه
#گوسفند
#پشم_چینی
#چرخه_سری
#چرخه_چی
#چرخه_پلا
#هزارجریب
#مازندران
#نجما_نجار
#روستای_لند
آیین چوپانی "گوسفِن تاشی" یا چیدن پشم گوسفند از دیرباز در مازندران به ویژه نواحی کوهستانی رواج داشته است و چوپانان طی دو مرحله در سال، یکی در اوایل بهار و یکی هم در اواخر تابستان تا اوایل پاییز پشم گوسفندان را میچینند تا علاوه بر سر حال و سبک شدن حیوان، پشم برای فروش یا ریسیدن نخ در تهیهی لباسهایی مانند لم چوقا، پَه شِلوال، قِوا (کت پشمی)، جورِب، دَسکَش و... استفاده میکنند.
دامداران در این فصل با تعیین زمان و مکانی خاص، پشمهای دام خود را میچینند و در همان مکان نیز تدارک ناهار میبینند (که چَرخِهپِلا نامیده میشود) و تا پایان کار پشم چینی و ریسه کردن آن در گُندلههای بزرگ، آنجا میمانند.
پشم گوسفند با چَرخه (قیچی بزرگ دو تکه مخصوص تراشیدن پشم گوسفند) و توسط افرادی خبره که به چرخهچی معروفند، چیده میشود. در پایان هم هدیهای به عنوان چرخهسری و یا پول نقد به چرخهچی میدهند تا زحمتش را جبران کنند.
نوشته و عکس: نجما نجار، روستای لند، هزارجریب
🆔 @Haavest
#چرخه
#گوسفند
#پشم_چینی
#چرخه_سری
#چرخه_چی
#چرخه_پلا
#هزارجریب
#مازندران
#نجما_نجار
#روستای_لند
Forwarded from اتچ بات
✅ چرچیها در مناطق کوهستانی مازندران
وقتی خبر رسیدن چرچی (پارچهروش، بار روش یاچَچیروش) به گوش میرسید، موجی از شادی در روستا جاری میشد و برای اینکه چرچی ورود خود را اعلام کند، با صدای بلند و کشدار محصولات خود را جار میزد: پااارچه دارمی .... کلوش و چکمه دارمی ..... جاجیکا دارمی .... و بلافاصله زنان ده دورش را میگرفتند و چرچی هم بساطش را از اسب یا قاطر و الاغ پایین میگذاشت و در معرض دید خریداران مشتاق.
چرچیها، دستفروشان دورهگردی بودند که در فصل بهار و تابستان از جاهای دور به مناطق ییلاقی مازندران میرفتند و مایحتاج اولیه مردم روستاها را تامین میکردند. آنان از نخ و سوزن تا کفش و کلوش و دمپایی و پارچه تا ظروف و میوههای فصل و خشکبار را میفروختند و بجایش پول و خاک شیر، گندم و عدس و برنج، یا پشم و پوست و پنیر گوسفند و ذغال .... میگرفتند.
چرچیها گاهی اجناس خود را نسیه هم میدادند و دفعه بعد یا سال بعد که به روستا میرفتند طلب خود را میگرفتند.
در گذشته که بر سر هر کوچه و خیابانی مغازه نبود و امکان دسترسی به شهر هم وجود نداشت، این چرچیها بودند که وظیفه تامین نیازهای اولیه مردم را به عهده داشتند و روستا به روستا، کوچه به کوچه و خانه به خانه میرفتند و با اندک سودی که از این راه بدست میآوردند، هم زندگی خود را تامین مالی میکردند و هم نیازهای مردم روستاها را.
در مناطق هزارجریب بهشهر و چهاردانگه ساری و بخاطر نزدیکی با دامغان، بیشتر این فروشندهها که کامشی (کومشی، قُومسی) نامیده میشدند، چرچیگری میکردند.
چرچی معمولا در میدان ده یا جایی باز که در معرض دید مردم باشد، بساط میکرد و هنگام ظهر یکی از اهالی برایش ناهار میبرد و یا در حیاط هر کسی بود، ناهار را مهمان آن خانواده میشد و اگر به شب بر میخورد در منزل یکی از اهالی که بیشتر با او آشنا بود، میماند.
در فصل پاییز که برف میآمد، چرچی روزها و هفتهها در روستا ماندگار میشد و گاهی نیز در برف و بوران جنگل و کوهستان غافلگیر میشد و با توجه به مسافت طولانی بین هزارجریب تا دامغان و صعبالعبور بودن مسیر و کم رفت و آمدی راههای مالرو، جانشان را از دست میدادند.
امروزه با توجه به رفت و آمد روزانه مردم به شهر و وجود مغازه در هر روستا، کمتر کسی در مناطق کوهستانی مازندران به این شغل مشغولست و آخرین بازماندههای چرچیها و فروشندههای دوره گرد نسل گذشته نیز در این سالها از دنیا رفتهاند ولی گاهی فروشندههایی با خودروی وانت در این مناطق دیده شده است.
📝 نوشته: نجما نجار، روستای لند هزارجریب
📝 بازنویسی: عیناله آزموده، روستای بالاده، چهاردانگه
@Haavest
#چرچی
#هزارجریب
#چهاردانگه
#مازندران
#روستا
#نجما_نجار
#عین_اله_آزموده
📷 آقامیرفاضل حسینی کارکمی، ساکن روستای کارکم هزارجریب ، آخرین بازمانده چرچیها که در سال ۱۴۰۱ درگذشت.
وقتی خبر رسیدن چرچی (پارچهروش، بار روش یاچَچیروش) به گوش میرسید، موجی از شادی در روستا جاری میشد و برای اینکه چرچی ورود خود را اعلام کند، با صدای بلند و کشدار محصولات خود را جار میزد: پااارچه دارمی .... کلوش و چکمه دارمی ..... جاجیکا دارمی .... و بلافاصله زنان ده دورش را میگرفتند و چرچی هم بساطش را از اسب یا قاطر و الاغ پایین میگذاشت و در معرض دید خریداران مشتاق.
چرچیها، دستفروشان دورهگردی بودند که در فصل بهار و تابستان از جاهای دور به مناطق ییلاقی مازندران میرفتند و مایحتاج اولیه مردم روستاها را تامین میکردند. آنان از نخ و سوزن تا کفش و کلوش و دمپایی و پارچه تا ظروف و میوههای فصل و خشکبار را میفروختند و بجایش پول و خاک شیر، گندم و عدس و برنج، یا پشم و پوست و پنیر گوسفند و ذغال .... میگرفتند.
چرچیها گاهی اجناس خود را نسیه هم میدادند و دفعه بعد یا سال بعد که به روستا میرفتند طلب خود را میگرفتند.
در گذشته که بر سر هر کوچه و خیابانی مغازه نبود و امکان دسترسی به شهر هم وجود نداشت، این چرچیها بودند که وظیفه تامین نیازهای اولیه مردم را به عهده داشتند و روستا به روستا، کوچه به کوچه و خانه به خانه میرفتند و با اندک سودی که از این راه بدست میآوردند، هم زندگی خود را تامین مالی میکردند و هم نیازهای مردم روستاها را.
در مناطق هزارجریب بهشهر و چهاردانگه ساری و بخاطر نزدیکی با دامغان، بیشتر این فروشندهها که کامشی (کومشی، قُومسی) نامیده میشدند، چرچیگری میکردند.
چرچی معمولا در میدان ده یا جایی باز که در معرض دید مردم باشد، بساط میکرد و هنگام ظهر یکی از اهالی برایش ناهار میبرد و یا در حیاط هر کسی بود، ناهار را مهمان آن خانواده میشد و اگر به شب بر میخورد در منزل یکی از اهالی که بیشتر با او آشنا بود، میماند.
در فصل پاییز که برف میآمد، چرچی روزها و هفتهها در روستا ماندگار میشد و گاهی نیز در برف و بوران جنگل و کوهستان غافلگیر میشد و با توجه به مسافت طولانی بین هزارجریب تا دامغان و صعبالعبور بودن مسیر و کم رفت و آمدی راههای مالرو، جانشان را از دست میدادند.
امروزه با توجه به رفت و آمد روزانه مردم به شهر و وجود مغازه در هر روستا، کمتر کسی در مناطق کوهستانی مازندران به این شغل مشغولست و آخرین بازماندههای چرچیها و فروشندههای دوره گرد نسل گذشته نیز در این سالها از دنیا رفتهاند ولی گاهی فروشندههایی با خودروی وانت در این مناطق دیده شده است.
📝 نوشته: نجما نجار، روستای لند هزارجریب
📝 بازنویسی: عیناله آزموده، روستای بالاده، چهاردانگه
@Haavest
#چرچی
#هزارجریب
#چهاردانگه
#مازندران
#روستا
#نجما_نجار
#عین_اله_آزموده
📷 آقامیرفاضل حسینی کارکمی، ساکن روستای کارکم هزارجریب ، آخرین بازمانده چرچیها که در سال ۱۴۰۱ درگذشت.
Telegram
attach 📎
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
✅ پخت نان سنتی برای نوروز در هزارجریب مازندران
با نزدیک شدن به نوروز باستانی، بانوان هزارجریبی پخت نان محلی با تنور خانگی را آغاز میکنند. این نان را "خاشِکِ نون، رِزِه نون یا اغوز دله نون هم میگویند.
◽️مواد اولیه:
آرد گندم، مایه خمیر، تخم مرغ یا تخم غاز، شیر، شکر،گردو، روغن جامد، و نمک.
◽️روش پخت:
ابتدا آرد الک شده را در لگن ریخته، مایه خمیر و نمک را اضافه میکنند.
روغن جامد را گرم کرده تا مایع و کمی ولرم شود. شیر را جوشانده و ولرم میکنند، شکر را با آب گرم حل کرده و تخم مرغ را شکسته و در ظرفی میریزند.
همه ی این مواد را داخل آرد ریخته و با هم مخلوط میکنند (آریشه کردن میگویند) و با دست ورز داده و خمیر که آماده شد، لای سفرهای پیچیده و یک ساعت صبر میکنند تا آماده پختن شود.
در این فاصله تا خمیر آماده شود گردو و شکر را آسیاب کرده تا برای مغز نان استفاده شود. وقتی خمیر آماده پخت شد (خمیر بموُئِن) چند خانم با کمک هم چانههای کوچکی از خمیر را بر میدارند و داخل آنرا با مخلوط مغز گردو و شکر آسیاب شده، پر میکنند.
تنور گِلی خانگی را با هیزم خشک گرم کرده و بانویی باتجربه، یک به یک این نانهای کوچک را به تنور داغ میچسباند و ده دقیقه صبر میکند تا نان کاملا بپزد و سپس آن را از تنور بیرون آورده، با آنکه دستان زحمتکش او از داغی تنور سوخته و صورتش سرخ شده، اما کِشتاک کودکان خانواده (نان کوچک مخصوص بچهها) را از یاد نمیبرد. نانهای پخته شده را در سفرهای میپیچند و در جای خنک میگذارند.
https://t.me/Haavest/13669
اغوز دله نون را در ایام نوروز برای پذیرایی از مهمان روی سفرهی نوروز میگذارند.
من وقتی این نان را میخورم، به این میاندیشم که آیا فرزندان هزارجریب مازندران در آینده هم از این آغوزدله نون خواهند پخت یا این سنت چند صد ساله فراموش خواهد شد؟
📝 و 📷 نجما نجّار
🆔@Haavest
#نوروز
#نان
#آئین_مازندرانی
#هزارجریب
#نجما_نجار
با نزدیک شدن به نوروز باستانی، بانوان هزارجریبی پخت نان محلی با تنور خانگی را آغاز میکنند. این نان را "خاشِکِ نون، رِزِه نون یا اغوز دله نون هم میگویند.
◽️مواد اولیه:
آرد گندم، مایه خمیر، تخم مرغ یا تخم غاز، شیر، شکر،گردو، روغن جامد، و نمک.
◽️روش پخت:
ابتدا آرد الک شده را در لگن ریخته، مایه خمیر و نمک را اضافه میکنند.
روغن جامد را گرم کرده تا مایع و کمی ولرم شود. شیر را جوشانده و ولرم میکنند، شکر را با آب گرم حل کرده و تخم مرغ را شکسته و در ظرفی میریزند.
همه ی این مواد را داخل آرد ریخته و با هم مخلوط میکنند (آریشه کردن میگویند) و با دست ورز داده و خمیر که آماده شد، لای سفرهای پیچیده و یک ساعت صبر میکنند تا آماده پختن شود.
در این فاصله تا خمیر آماده شود گردو و شکر را آسیاب کرده تا برای مغز نان استفاده شود. وقتی خمیر آماده پخت شد (خمیر بموُئِن) چند خانم با کمک هم چانههای کوچکی از خمیر را بر میدارند و داخل آنرا با مخلوط مغز گردو و شکر آسیاب شده، پر میکنند.
تنور گِلی خانگی را با هیزم خشک گرم کرده و بانویی باتجربه، یک به یک این نانهای کوچک را به تنور داغ میچسباند و ده دقیقه صبر میکند تا نان کاملا بپزد و سپس آن را از تنور بیرون آورده، با آنکه دستان زحمتکش او از داغی تنور سوخته و صورتش سرخ شده، اما کِشتاک کودکان خانواده (نان کوچک مخصوص بچهها) را از یاد نمیبرد. نانهای پخته شده را در سفرهای میپیچند و در جای خنک میگذارند.
https://t.me/Haavest/13669
اغوز دله نون را در ایام نوروز برای پذیرایی از مهمان روی سفرهی نوروز میگذارند.
من وقتی این نان را میخورم، به این میاندیشم که آیا فرزندان هزارجریب مازندران در آینده هم از این آغوزدله نون خواهند پخت یا این سنت چند صد ساله فراموش خواهد شد؟
📝 و 📷 نجما نجّار
🆔@Haavest
#نوروز
#نان
#آئین_مازندرانی
#هزارجریب
#نجما_نجار
Telegram
هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
✅ پخت نان سنتی برای نوروز در هزارجریب مازندران
با نزدیک شدن به نوروز باستانی، بانوان هزارجریبی پخت نان محلی با تنور خانگی را آغاز میکنند. این نان را "خاشِکِ نون، رِزِه نون یا اغوز دله نون .....
ادامه در پست بعدی 👇
@Haavest
با نزدیک شدن به نوروز باستانی، بانوان هزارجریبی پخت نان محلی با تنور خانگی را آغاز میکنند. این نان را "خاشِکِ نون، رِزِه نون یا اغوز دله نون .....
ادامه در پست بعدی 👇
@Haavest
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی (ROHAM)
✅ ابزار ریسندگی دستی در هزارجریب مازندران
🔰 شوُن سر یا شونِک چو -چَل
◻️ریسندگی دستی شکل قدیمی تاباندن الیاف به دور هم برای تشکیل نخ است که میتوان از آن برای ساخت لباس واقلام مختلف استفاده کرد.
◽️تاریخچه ریسندگی دستی به بیش از ده هزار سال میرسد.
نخستین ابزار ریسندگی وبافندگی در غار هوتو و کمربند بهشهر یافت شده است که به ۷هزار سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد.
ریسندگی دستی درگذشته یک ضرورت محسوب میشد وتقریبا در تمام خانوادهها انجام می شده است از این رو هر خانه ای در هزارجریب و روستاهای مازندران مجهز به دستگاه و ابزار لازم برای ریسندگی بوده است و هرکاری که با ریسندگی ارتباط داشت به نحوی از پرورش حیوانات به منظور پشم چینی گرفته تا پرورش محصولاتی مانند پنبه وابریشم که همه خانواده به آن مبادرت داشتهاند.
استفاده از پشم گوسفند رایج ترین و کم هزینه ترین نوع الیاف برای ریسیدن بود و دسترسی آسان باعث میشد بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد.
◽️مراحل چیدن پشم تا ریسیدن آن
پشم گوسفند پس از چیده شدن شسته و خشک میشود، ابتدا آن را با شانه ای مخصوص (شوُن سر یا شونک چو) حلاجی میکنند، سپس آنرا با چَل نخ ریسی یا کاتلوم (دوک نخ ریسی) با تاباندن مداوم به صورت نخ تبدیل میکنند.
نخ بدست آمده اگر با کاتلوم ریسیده شود کمی ضخیم بوده و برای بافت گِوال (جوال)خورجین (خارجین) توبره (توره) طناب (رَسِن) مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر با چَل ریسیده شود نخی نازکتر بدست میآید که برای بافتن جوراب، دستکش، چوقا، ساق پیچ، پاتو یا پاتاوه و....استفاده میشود.
📝نجما نجّار
#هاوست
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار
#چل
#کاتلوم
#شونسر
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
🔰 شوُن سر یا شونِک چو -چَل
◻️ریسندگی دستی شکل قدیمی تاباندن الیاف به دور هم برای تشکیل نخ است که میتوان از آن برای ساخت لباس واقلام مختلف استفاده کرد.
◽️تاریخچه ریسندگی دستی به بیش از ده هزار سال میرسد.
نخستین ابزار ریسندگی وبافندگی در غار هوتو و کمربند بهشهر یافت شده است که به ۷هزار سال پیش از میلاد مسیح باز میگردد.
ریسندگی دستی درگذشته یک ضرورت محسوب میشد وتقریبا در تمام خانوادهها انجام می شده است از این رو هر خانه ای در هزارجریب و روستاهای مازندران مجهز به دستگاه و ابزار لازم برای ریسندگی بوده است و هرکاری که با ریسندگی ارتباط داشت به نحوی از پرورش حیوانات به منظور پشم چینی گرفته تا پرورش محصولاتی مانند پنبه وابریشم که همه خانواده به آن مبادرت داشتهاند.
استفاده از پشم گوسفند رایج ترین و کم هزینه ترین نوع الیاف برای ریسیدن بود و دسترسی آسان باعث میشد بیشتر مورد استفاده قرار بگیرد.
◽️مراحل چیدن پشم تا ریسیدن آن
پشم گوسفند پس از چیده شدن شسته و خشک میشود، ابتدا آن را با شانه ای مخصوص (شوُن سر یا شونک چو) حلاجی میکنند، سپس آنرا با چَل نخ ریسی یا کاتلوم (دوک نخ ریسی) با تاباندن مداوم به صورت نخ تبدیل میکنند.
نخ بدست آمده اگر با کاتلوم ریسیده شود کمی ضخیم بوده و برای بافت گِوال (جوال)خورجین (خارجین) توبره (توره) طناب (رَسِن) مورد استفاده قرار میگیرد.
اگر با چَل ریسیده شود نخی نازکتر بدست میآید که برای بافتن جوراب، دستکش، چوقا، ساق پیچ، پاتو یا پاتاوه و....استفاده میشود.
📝نجما نجّار
#هاوست
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار
#چل
#کاتلوم
#شونسر
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
Telegram
هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی (ROHAM)
✅آغاز کوچ دامداران هزارجریب به
مناطق بالا دست
◽️کوچ گری یا یِلاق یِشلاق(ییلاق وقشلاق) رسم کهن و دیرینهای است که همه ساله در اوایل اردبیهشت آغاز و در آستانهی فصل پاییز به پایان می رسد.
روستاییان دامدار در این ایام به همراه دامهایشان از شهر یا مناطق جلگه ای به روستای زادگاه خود یا مناطق مرتفع نقل مکان کرده و در آنجا به تامین معاش زندگی خود میپردازند.
◽️این نوع سفر از دیرباز تا به امروز همچنان در بین روستاییان منطقهی هزارجریب رواج داشته و طبق سنت دیرینه به ییلاقات کوچ میکنند تا در خنکای هوای پاک روستا ایام تابستان را سپری کنند و دامها هم در مراتع و دشت ها چرا کنند و با فرارسیدن فصل پاییز به مناطق جلگهای کوچ کنند.
📝نجما نجار
📸جواد فدایی نیا
خِشِی مِه کُوچِ بارا دِل مِه هِمرا
بِهارِ بُو مِه اَرمُون گِل مِه هِمرا
دِکارِم دِلخِشِی رِه مَل دَوِندِه
نِمارِ کُهنِه دارِ پِل مِه هِمرا
✍️ کوکی
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#هاوست
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار
#کوچ
#ییلاق
#قشلاق
مناطق بالا دست
◽️کوچ گری یا یِلاق یِشلاق(ییلاق وقشلاق) رسم کهن و دیرینهای است که همه ساله در اوایل اردبیهشت آغاز و در آستانهی فصل پاییز به پایان می رسد.
روستاییان دامدار در این ایام به همراه دامهایشان از شهر یا مناطق جلگه ای به روستای زادگاه خود یا مناطق مرتفع نقل مکان کرده و در آنجا به تامین معاش زندگی خود میپردازند.
◽️این نوع سفر از دیرباز تا به امروز همچنان در بین روستاییان منطقهی هزارجریب رواج داشته و طبق سنت دیرینه به ییلاقات کوچ میکنند تا در خنکای هوای پاک روستا ایام تابستان را سپری کنند و دامها هم در مراتع و دشت ها چرا کنند و با فرارسیدن فصل پاییز به مناطق جلگهای کوچ کنند.
📝نجما نجار
📸جواد فدایی نیا
خِشِی مِه کُوچِ بارا دِل مِه هِمرا
بِهارِ بُو مِه اَرمُون گِل مِه هِمرا
دِکارِم دِلخِشِی رِه مَل دَوِندِه
نِمارِ کُهنِه دارِ پِل مِه هِمرا
✍️ کوکی
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#هاوست
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار
#کوچ
#ییلاق
#قشلاق
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی (ROHAM)
✅مِرقی
◽️مِرقی نام محلی گونهای از قارچهای خوراکی است که در مناطق کوهستانی مازندران به صورت خودرو رشد میکند.
◽️این نوع قارچ پس از اولین رگبار بهاری و با ایجاد رعد و برق و شوک طبیعت، در زمین هایی که به طور طبیعی هاگ قارچ وجود دارد سر از خاک بیرون میآورد و اغلب در زمینهای شیب دار و کاله (بایر) و زیر درختان کهنسال رشد میکند.
پیدا کردن این قارچهای خوشمزه، بسیار سخت است و اهالی بومی منطقه که شناخت کافی به قارچهای سمی و غیرسمی(خوراکی) دارند، برای چیدن آن به دشت میروند و آنرا به آرامی با دست میچینند. این نوع قارچ پس از رویش باید طی سه تا چهار روز چیده شود، چون تابش آفتاب باعث خشک شدن آن میشود.
◽️روش استفاده:
مرقی پس از چیده شدن با آب سرد شسته میشود. بعد آنرا آبپز کرده و آبش دور ریخته میشود. سپس با روغن و پیاز تفت داده و ادویه (فلفل و زردچوبه و نمک) اضافه کرده و با نان خورده میشود. مرقی اغلب به صورت سرخ شده یا کبابی استفاده میشود.
این گیاه خودرو در اکثر مناطق کوهستانی مازندران و هزارجریب میروید. نیمه فروردین تا نیمه اردبیهشت ماه، بهترین زمان برای چیدن مرقی است.
📝 نجما نجار
📸 اینترنت
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#مرقی
#قارچ
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار
◽️مِرقی نام محلی گونهای از قارچهای خوراکی است که در مناطق کوهستانی مازندران به صورت خودرو رشد میکند.
◽️این نوع قارچ پس از اولین رگبار بهاری و با ایجاد رعد و برق و شوک طبیعت، در زمین هایی که به طور طبیعی هاگ قارچ وجود دارد سر از خاک بیرون میآورد و اغلب در زمینهای شیب دار و کاله (بایر) و زیر درختان کهنسال رشد میکند.
پیدا کردن این قارچهای خوشمزه، بسیار سخت است و اهالی بومی منطقه که شناخت کافی به قارچهای سمی و غیرسمی(خوراکی) دارند، برای چیدن آن به دشت میروند و آنرا به آرامی با دست میچینند. این نوع قارچ پس از رویش باید طی سه تا چهار روز چیده شود، چون تابش آفتاب باعث خشک شدن آن میشود.
◽️روش استفاده:
مرقی پس از چیده شدن با آب سرد شسته میشود. بعد آنرا آبپز کرده و آبش دور ریخته میشود. سپس با روغن و پیاز تفت داده و ادویه (فلفل و زردچوبه و نمک) اضافه کرده و با نان خورده میشود. مرقی اغلب به صورت سرخ شده یا کبابی استفاده میشود.
این گیاه خودرو در اکثر مناطق کوهستانی مازندران و هزارجریب میروید. نیمه فروردین تا نیمه اردبیهشت ماه، بهترین زمان برای چیدن مرقی است.
📝 نجما نجار
📸 اینترنت
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#مرقی
#قارچ
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار
Telegram
attach 📎
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
✅ اصطلاح شال عروسی در فرهنگ مردم هزارجریب
◽️شال عاروسی: هوای آفتابی توام با رگبار باران که به عقیده ی مردم هزارجریب، زمان عروسی شغال ها است.
◽️شال عاروسی-شال عارسی(عروسی شغال) نوعی پدیدهی طبیعی زیباست که از درهم آمیختن باران و آفتاب منظره دیدنی به وجود می آید که خیلی اندک و زودگذر است و مردم هزارجریب مازندران آن را خوش يمن دانسته وبه فال نیک میگیرند.
کودکاندر زمان شال عاروسی زیر باران رفته و به شادی کودکانه پرداخته و آواز سر می دهند.
◽️دیدن این پدیده زیبا در حالی است که آسمان کاملا ابری است و نور خورشید از لابلای ابرها بر زمین میتابد و هم زمان مقداری باران نیز میبارد.
📝 نجما نجّار
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#مازندران
#هزارجریب
#هاوست
#شال_عروسی
#فرهنگ_عامه
#پدیده_طبیعی
#نجما_نجار
◽️شال عاروسی: هوای آفتابی توام با رگبار باران که به عقیده ی مردم هزارجریب، زمان عروسی شغال ها است.
◽️شال عاروسی-شال عارسی(عروسی شغال) نوعی پدیدهی طبیعی زیباست که از درهم آمیختن باران و آفتاب منظره دیدنی به وجود می آید که خیلی اندک و زودگذر است و مردم هزارجریب مازندران آن را خوش يمن دانسته وبه فال نیک میگیرند.
کودکاندر زمان شال عاروسی زیر باران رفته و به شادی کودکانه پرداخته و آواز سر می دهند.
◽️دیدن این پدیده زیبا در حالی است که آسمان کاملا ابری است و نور خورشید از لابلای ابرها بر زمین میتابد و هم زمان مقداری باران نیز میبارد.
📝 نجما نجّار
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#مازندران
#هزارجریب
#هاوست
#شال_عروسی
#فرهنگ_عامه
#پدیده_طبیعی
#نجما_نجار
Forwarded from هاوِست - فرهنگ و هنر مازرونی
✅ آئین عرفه و عید قربان در هزارجریب
در این مجال کوتاه، از رسوم عید قربان در منطقه هزارجریب که هنوز هم اجرا میشود به چند مورد اشاره میشود:
شخصی که مالدار هست به تنهایی گوسفندی قربانی میکند، اگر مالدار نباشد با چند نفر دیگر گوسفـندی خریده و به صورت شراکتی قربانی میکنند. از این رو هر خانوادهای کـه شریک در قربانی باشد مقداری نمک سنگی میبرد تا گوسفند پیش از ذبح شدن، زبان بزند. گاهی هم حبه قند به گوسفند میدهند که بخورد. بر سر گوسفند حنا میبندند و به چشمان گوسفند سرمه میکشند. زیرا باور دارند وقتی حضـرت ابراهیم (ع) قبل از ایـنکه اسماعیل را مهیای قربانی کند به او نبات داد و دور چشمانش را سرمه کشید و دیگر اینکه هدیهای زیبا به پیشگاه معبود آورده باشند.
ابتدا در گوشهای از حیاط، چالهای میکنند و سپس دعا میخوانند و گوسفند را رو به قبله، قربانی میکنند و معمولا صبح زود ایـن کار را انجام میدهند. خون قـربانی باید درون چاله بریزد و سپس روی آن را با خاک میپوشانند تا توسط انسان و حیوانات دیگر لگدمال نشود.
استخوانهای گوسفند قربانی را پشت بام خانه انداخته یا جایی دفن میکنند و بر این باورند که نباید سگ و گربه یا حیوان دیگری آنرا بخورد یا بو کند.
پس از پوست کندن حیوان، سهم بیشتر این گوشت را به همسایگان به ویژه کسانی که استطاعت مالی ندارند و قربانی نکرده باشند، میدهند.
همچنین باور دارند که با مالیدن خون قربانی به دست، بعضی از بیماریهای پوستی برطرف میشود. گاهی هم خون قربانی را به نذر یا تبرک بر پیشانی کودکان میمالند.
پوشیدن لباس نو و تمیز کردن منزل (بِندوستن، گِل اِندود کردن دیوارها) هم در این روز انجام میشود. سرزدن به اقوام دور و نزدیک و خانوادههایی که عزیزی از دست داده باشد و زیارت اهـلِ قبور، به صـورت دستهجمعی یا انفرادی هم از دیگر رسوم روز عید قربان است.
در گذشـتههای نه چندان دور، به یُمن ایـن عید، گـوش دخـتران کوچک را در روز عرفه با سوزن سوراخ میکردند و گـوشواره میانداختند.
✍ نجما نجّار
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#هاوست
#عید_قربان
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار_هزارجریبی
در این مجال کوتاه، از رسوم عید قربان در منطقه هزارجریب که هنوز هم اجرا میشود به چند مورد اشاره میشود:
شخصی که مالدار هست به تنهایی گوسفندی قربانی میکند، اگر مالدار نباشد با چند نفر دیگر گوسفـندی خریده و به صورت شراکتی قربانی میکنند. از این رو هر خانوادهای کـه شریک در قربانی باشد مقداری نمک سنگی میبرد تا گوسفند پیش از ذبح شدن، زبان بزند. گاهی هم حبه قند به گوسفند میدهند که بخورد. بر سر گوسفند حنا میبندند و به چشمان گوسفند سرمه میکشند. زیرا باور دارند وقتی حضـرت ابراهیم (ع) قبل از ایـنکه اسماعیل را مهیای قربانی کند به او نبات داد و دور چشمانش را سرمه کشید و دیگر اینکه هدیهای زیبا به پیشگاه معبود آورده باشند.
ابتدا در گوشهای از حیاط، چالهای میکنند و سپس دعا میخوانند و گوسفند را رو به قبله، قربانی میکنند و معمولا صبح زود ایـن کار را انجام میدهند. خون قـربانی باید درون چاله بریزد و سپس روی آن را با خاک میپوشانند تا توسط انسان و حیوانات دیگر لگدمال نشود.
استخوانهای گوسفند قربانی را پشت بام خانه انداخته یا جایی دفن میکنند و بر این باورند که نباید سگ و گربه یا حیوان دیگری آنرا بخورد یا بو کند.
پس از پوست کندن حیوان، سهم بیشتر این گوشت را به همسایگان به ویژه کسانی که استطاعت مالی ندارند و قربانی نکرده باشند، میدهند.
همچنین باور دارند که با مالیدن خون قربانی به دست، بعضی از بیماریهای پوستی برطرف میشود. گاهی هم خون قربانی را به نذر یا تبرک بر پیشانی کودکان میمالند.
پوشیدن لباس نو و تمیز کردن منزل (بِندوستن، گِل اِندود کردن دیوارها) هم در این روز انجام میشود. سرزدن به اقوام دور و نزدیک و خانوادههایی که عزیزی از دست داده باشد و زیارت اهـلِ قبور، به صـورت دستهجمعی یا انفرادی هم از دیگر رسوم روز عید قربان است.
در گذشـتههای نه چندان دور، به یُمن ایـن عید، گـوش دخـتران کوچک را در روز عرفه با سوزن سوراخ میکردند و گـوشواره میانداختند.
✍ نجما نجّار
🆔 هاوست، کانال فرهنگ و هنر مازندران
@Haavest
#هاوست
#عید_قربان
#مازندران
#هزارجریب
#نجما_نجار_هزارجریبی
Telegram
attach 📎