بهانه | سیدمهدی سیدی
2 subscribers
786 photos
145 videos
34 files
233 links
مجالی برای آرام شدن؛ فرصتی برای اندیشیدن

دغدغه های فرهنگی اجتماعی، یادداشت، صوت و صدا، طنز، عکس نوشته، فرمول، تلنگر، پرسش های ناب و بدون پاسخ
Download Telegram
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍زندگی میان یک پرانتز؛ فرق ما و گوسفندها
سید مهدی سیدی

1- با گوسفند فرق داریم چون ما «زمان» را می‌فهمیم، ولی هیچ گوسفندی پیدا نمی‌شود که بین دیروز و امروز و فردا تفاوتی بفهمد.
2- ما چون «زمان» را می‌فهمیم پس زندگی‌مان داخل یک پرانتز تعریف می‌شود که قبل از آن حسرت‌ها و بعد از آن ترس‌ها قرار دارد.
3- ما به‌طور طبیعی در عمده لحظات زندگی یا در حال حسرت خوردن نسبت به گذشته خود هستیم و یا نگران آن‌چیزهایی هستیم که احتمالا در آینده رخ خواهد داد؛ غصه‌های دیروز - نگرانی‌های آینده!

تا اینجا تفاوت انسان و گوسفند معلوم شد. اما تفاوت انسان‌ها با هم در چیست؟
1- انسان‌های ضعیف آن‌هایی هستند که پرانتز عمرشان کوچک و تنگ است؛ یعنی حجم حسرت‌ها و ترس‌هایشان زیاد و پررنگ است.
2- اما انسان‌های قوی و پیشرو آنانی هستند که بر وسعت وجود خود افزوده و از حجم ترس‌ها و غم‌های خود کاسته‌اند. آنان بدون آنکه زندگی خود را در گذشته جا بگذارند و یا در انتظار آینده نامعلوم باشند، همین حالا را می‌سازند.
3- اشتباه نشود، به این معنا نیست که انسان‌های درست، هرگز گذشته خود را نمی‌پویند و یا آینده را رصد و برای آن برنامه‌ریزی نمی‌کنند؛ نه، هرگز! ولی آن‌ها می‌دانند تنها جایی که زورشان به مدیریت و اصلاح آن می‌رسد همین زندگی اکنون است، پس با خیالبافی و یا غم‌بارگی خود را برای آنچیزی که بر آن احاطه ندارند تلف نمی‌کنند.

حواس‌مان به پرانتز زندگی باشد؛ پس هرچه‌ می‌توانیم «کلمه» در آنجا بدهیم و وسعت آن را از سطرهای زندگی‌مان بیشتر کنیم.
Audio
📻 اعضاء خانواده تا چه میزان باید از وضعیت و اطلاعات اقتصادی خانواده خبر داشته باشند؟ / حد و اندازه فرزندان در این خصوص چیست؟
گفتگو با رادیو | سید مهدی سیدی
▫️ بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍 خواستن، رسیدن نیست
سید مهدی سیدی

قطعا اینگونه نیست که در زندگی به هرچه بخواهیم برسیم. این یک کلاهبرداری بزرگ است که مدام تبلیغ می‌کنند هرچه بخواهی حتما به آن می‌رسی! چراکه اصلا نظام خلقت به‌صورت «تضمینی» طراحی نشده است. یعنی هرگز قول‌وقراری وجود ندارد که در مسیر تلاش‌هایمان دقیقا به همان هدف‌هایی برسیم که انتظارش را می‌کشیم. اصلا گاهی پیش می‌آید نتیجه اقدامات ما، هیچ ارتباطی با تلاش و تکاپوی ما ندارد. چه بسیار آدم‌هایی که بدون تلاش و با تنبلی و بی‌عاری مطلق، به نتایجی رسیده‌اند که صدها عاقل و تلاشگر به آن نرسیده‌اند.
اشتباه نشود نمی‌خواهم بگویم تلاش نکنیم و یا اینکه نتیجه کارهایمان را محاسبه نکنیم. نه اصلا؛ بلکه می‌خواهم بگویم به دستاوردهای خود نگاه صفر و یک نداشته باشیم!

📙 پیشنهاد من:
معتقدم معنای زندگی ما فقط همان بخش انتخاب‌های ماست و بقیه آن تفاله و هدررفت ثانیه‌ها است. با این مبنا یک پیشنهاد متفاوت دارم:
به‌جای آنکه در انتخاب‌های خود دغدغه «نتیجه» آن را داشته باشیم دغدغه «فرایند انجام کار» را داشته باشیم.
حالا شما بگویید بین این دو گزینه کدام را انتخاب می‌کنید:
دوست دارید از مسیر درست به نتیجه غلط برسید یا از مسیر غلط به نتیجه درست؟

من خودم اولی را انتخاب می‌کنم چون تجربه و عقل می‌گوید ما باید فرایندهای انتخاب‌مان را درست کنیم (که البته عموما هم به نتایج درست و کامل می‌رسد) و اصلا و ابدا نگران نتایج آن نباشیم (که گاهی اوقات بهترین تلاش‌های ما ناامیدکننده‌ترین پاسخ‌ها را در پی دارد).

🖌شاید بپرسید چرا؟
چون اساسا نظام خلقت با تمام نیروهای مرئی و نامرئی خود بنای بر «مداخله» در کارهای ما دارد. گاهی اصلا قرار خلقت آن است که ما به‌رغم عقل و دانش و تلاش به «شکست مطلق» برسیم؛ شاید چون باید بشکنیم و ضعف خود را باور کنیم تا در پیله‌ای از غرور و خودبینی و توهم خفه نشویم. بعد از این مرحله خودآگاهی است که همچون پروانه‌ای عاشق از پیله رها می‌شویم و بال‌هایمان را به آسمان می‌سپاریم! (ببخشید کمی عاشقانه شد!)

💔 حالا اگر در ازدواج، تحصیل، کار، دوست‌یابی و یا هر انتخاب دیگر دقیقا به همان نتیجه مطلوب خود نرسیدید ذره‌ای نگرانی به خود راه ندهید، فقط مطمئن شوید که فرایند انتخاب‌تان درست بوده است؛ همین و بس.
▫️بسم الله الرحمن الرحیم
📍بحران زندگی ما کجاست؟ | گزارش کارگاه

جلسه ششم - 15 آبان 1401 (جلسه اول از دور دوم)
🖌 در قسمت نخست کارگاه در پاسخ به سؤال یکی از اعضاء، درباره فرهنگ اقتصادی خانواده و چگونگی بالا بردن سواد اقتصادی فرزندان گفتگو شد؛ اینکه با چه ترفندهایی می‌توانیم به فرزندان خود نگرش اقتصادی بدهیم؛ با این دقت که روش‌های ما با ضریب خوردن، بچه‌ها را به سمت خسیس شدن و یا روحیه بریز و بپاش نبرد. در همین خصوص درباره ضرورت و چگونگی ثبت داده‌های مالی در خانواده و استفاده از نرم‌افزارها برای طبقه‌بندی موضوعی هزینه‌ها و درآمدها تبادل نظر شد.

🖌در قسمت دوم کارگاه مروری بر مجموعه مباحث دوره اول ارائه شد. اینکه انسان دو جزئی است (جسم و روح) و به سمت کمال و بقا در حرکت است. اما برای پیمودن این مسیر باید از جاده انتخاب عبور کند. ولی باید بداند که انتخاب های او تابع شرایط و مداخله‌گرهایی است که احتمالا هیچ تضمینی برای دستیابی به نتایج دلخواه وجود ندارد. اینجاست که باید باور کرد «مسیر انتخاب» از «نتیجه انتخاب» مهم تر است.

🖌 در ادامه مباحث موضوع نقش‌های ما در زندگی مطرح شد. اینکه ما در طول زندگی نقش‌های بسیاری می‌پذیریم و افراد به خاطر همین نقش‌ها و جایگاه‌ها از ما انتظارات مختلف دارند. این نقش‌ها می‌تواند بزرگ و کوچک باشد؛ از نقش بندگی و مسلمانی و مادر و پدر بودن و شهروند بودن تا کاربر فلان نرم افزار یا باغبان گلدان های داخل خانه بودن.

📙 تمرینی در کلاس داده شد که اعضاء پنج تصور و درخواست خود را از نقش «استاد» در کلاس عنوان کنند. مواردی نظیر نظم در شروع و خاتمه کلاس، خوش پوشی، تمرکز بر موضوغ، گوش دادن به حرف کارآموزان، مشاوره پس از کلاس اشاره شد.

🖌 عنوان شد یکی از بحران‌های زندگی ما آنجا رقم می‌خورد که بین انتظارات جامعه از ما به خاطر نقش‌هایمان با تصورات و توانایی‌های ما فاصله می افتد. در این شرایط است که ما قدرت و تسلط خود را از دست می‌دهیم و در دراز مدت به عدم رضایت می‌رسیم.

⭕️ تمرین جلسه بعدی:
مجموعه نقش‌هایی را که در زندگی‌تان به دوش دارید فهرست کنید و یکی از نقش‌ها را تشریح کرده و مجموعه وظایف آن را بنویسید.
Audio
📻 تا چه مقدار باید برای آموزش فرزندان هزینه کنیم؟ آموزش فرزندان چه هزینه‌هایی دارد؟
گفتگو با رادیو | سید مهدی سیدی
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍آموزش فرزندان چقدر هزینه دارد؟
سید مهدی سیدی

می‌پرسند برای آموزش فرزندان چقدر باید هزینه کنیم؟
(البته عمده افراد، آموزش فرزندان را صرفا شامل هزینه‌های پولی می‌دانند.)
توجه شما را به چهار نوع هزینه آموزش جلب می‌کنم:

1️⃣ زمان: اصلی‌ترین هزینه‌ای که در هر نوع آموزش وجود دارد صرف زمان است. ثانیه‌های عمر ما - این طلای غیر قابل جایگزین - محدود است و برنامه‌های آموزشی - چه رسمی و چه غیررسمی - بخشی از زمان فرزندان ما را به خود اختصاص می‌دهند و به همین جهت او را از دریافت سایر آموزش‌ها محروم می‌کنند. پس باید دقت کنیم کدام آموزش و با کدام حجم زمانی برای او در نظر گرفته می‌شود.

2️⃣ تغییرات سبک زندگی: قرار دادن فرزندان در مسیر آموزش‌ورزی، سبک زندگی خانواده را دچار تغییر می‌کند. مثلا دیده‌ایم خانواده‌هایی که فرزند مدرسه‌ای دارند تا چه میزان سبک زندگی متفاوتی از سایر خانواده‌ها دارند (ساعت خواب، کیفیت تماشای تلویزیون، وضعیت رفت‌وآمدهای خانوادگی).

3️⃣ حذف و اضافه اولویت‌ها: در مطالعات آینده‌پژوهی گفته می‌شود فرزندان در عصر آینده در دادگاه‌ها علیه پدر و مادر خود شکایت خواهند کرد که چرا در دوران کودکی و نوجوانی به آن‌ها فلان آموزش را داده‌اند! توجه کنید: اعتراض نخواهند کرد که چرا فلان آموزش را به من «نداده‌اند»، بلکه معترض می‌شوند که چرا فلان آموزش را «داده‌اند». این نشان می‌دهد هر انتخاب آموزشی باعث می‌شود سایر انتخاب‌ها حذف شود و ابعاد دیگری از وجود فرزندان معطل بماند. پس لازم است والدین با نوعی تعادل و همه‌جانبه‌نگری با آموزش فرزندان مواجه شوند.

4️⃣ هزینه‌های مادی و پولی: آموزش در بسیاری از مواقع مشتمل بر هزینه‌های مادی است؛ به‌ویژه در دنیای پولی‌شده جدید، عمده آموزش‌ها مستلزم صرف هزینه است و ازآنجاکه آموزش، خود به یک کالای لوکس و به یک نشان شهرت اجتماعی تبدیل شده، عملا دوره‌های آموزشی تبدیل به کالای اقتصادی و تجاری شده که والدین را ناچار می‌کند درصد قابل توجهی از سبد هزینه خانوار را بر آموزش فرزندان سرمایه‌گذاری کنند. به همین دلیل گاهی شاهد خطاهایی هستیم. به‌عنوان نمونه بعضی والدین حسرت‌های ذهنی خود را بر فرزندان تحمیل می‌کنند و او را وادار می‌کنند آرزوهای ناکام پدر و مادر را تأمین کند. برای همین هزینه‌های هنگفتی (هر چهار نوع هزینه) بر او تحمیل کرده و عملا در «آینده کودک» دستکاری کرده و با مهندسی غلط استعدادها و مصنوعی‌سازی آموزش‌ها، او را به مسیر نادرست هل می‌دهند.
Audio
📻 فرزندان ما چگونه اقتصاد را یاد می‌گیرند؟ (دریافت اطلاعات - مشاهده مستقیم - تجربه زیسته)
گفتگو با رادیو | سید مهدی سیدی
▫️بسم الله الرحمن الرحیم
📍در کدام نقش خود موفق و در کدام افتضاح بوده‌ایم!
گزارش جلسه هفتم کارگاه - 23 آبان 1401 (جلسه دوم از دور دوم)

🔸انسان از جاده انتخاب، به رضایت می رسد. هرمقداری از رفتارها و کنش‌های انسان که در آن انتخاب وجود دارد جزو زندگی او حساب می‌شود و بقیه آن را نباید در محدده زندگی خود به شمار آورد.
🔸ما به چیزهایی از زندگی خود می‌توانیم افتخار کنیم که در آن دست به انتخاب زده‌ایم و قسمت‌هایی که هیچ سهمیه‌ای از انتخاب ارادی ما ندارد نه سزاوار افتخار است و نه مجاز به سرزنش (قیافه - خانواده محل تولد - حافظه - بیماری های مزمن...)
🔸ما انتخاب‌های خود را از مسیر نقش‌های مختلف به نتیجه می‌رسانیم. نقش‌ها شامل فعالیت‌هایی می‌شود که دیگران از ما انتظار دارند آن ها را در آن موقعیت انجام دهیم (مثل نقش مادری، فرزندی، معلمی، آشپزی...)
🔸نقش‌ها گاهی باعث می‌شود ما از خود واقعی خود دور شویم. اینجاست که گاهی شاهد شکاف‌هایی در زندگی خود باشیم؛ بدین معنا که خود واقعی ما اقتضاء خاصی دارد و نقشی که بر دوش ما گذاشته شده انتظارات دیگری را از ما طلب می‌کند.
🔸نقش‌ها دو لبه دارد؛ یک طرف آن ایفای نقش توسط خود ماست و سوی دیگر آن پذیرش توسط دیگران است. ممکن است به دلایل آشکار و پنهان دیگران ما را در نقش جدید نپذیرند و به توانمندی ما در آن نقش امتیاز مثبت ندهند.

🔺سه نوع نقش می‌توانیم برای خود متصور باشیم:
1️⃣ نقش‌های انتسابی؛ نقش‌هایی است که بدون انتخاب ما بر دوش ما سوار می‌شود؛ مثل نقش فرزند بودن، خاله بودن، ایرانی بودن
2️⃣ نقش‌های محول؛ نقش‌هایی است که به واسطه پذیرش نقش‌های دیگر به ما محول می‌شود؛ مثلا یک معلم ناچار است که برگه‌های امتحانی را هم تصحیح کند؛ یعنی این کار به خاطر معلم بودن به او محول شده است.
3️⃣ نقش های اکتسابی؛ نقش هایی است که ما با شایستگی و یا به خاطر دغدغه و علاقه خود آن را می‌پذیریم؛ مثلا نقش شرکت کننده در فلان کارگاه و یا پرستاری از یک پدر پیر در میان همه فرزندان.

🔸در این نقش‌های اکتسابی عموما اینگونه است که ما نقش را با علاقه و دغدغه آغاز می‌کنیم و از آن رضایت داریم اما به تدریج و با طولانی شدن آن و با بالا رفتن توقع دیگران از ما به خاطر آن نقش، دچار رنج یا ضعف می‌شویم.

🖍تمرین جلسه بعد
1️⃣ فهرستی را که از نقش‌های خود تهیه کرده‌اید طبقه‌بندی کرده و آنها را در سه دسته (انتسابی - محول - اکتسابی) تقسیم‌بندی کنید.
2️⃣ سه نقش را که در آن درخشیده‌اید (گل کرده‌اید) و سه نقش را که در آن امتیاز خوبی نمی‌گیرید (افتضاح هستید) فهرست کنید.
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
⚽️ چه تشابهی بین کتاب و ورزش فوتبال وجود دارد؟
🎤 گفتگو به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍گزارش کارگاه روش‌های کتابخوانی

تک‌جلسه کارگاهی با موضوع «چگونه مفید بخوانیم» برگزار شد.
ذیل چهار سؤال نکاتی را به صورت طبقه‌بندی شده ارائه کردیم:
چرا کتاب بخوانیم؟ - چه کتاب بخوانیم؟ - چگونه کتاب بخوانیم؟ - نتیجه و خروجی کتابخوانی ما چه باشد؟

در این مباحث هم به «ساخت منظومه پاکیزه ذهنی» اشاره کردیم و هم درباره «قفسه‌بندی ذهن» سخن گفتیم.
همچنین به دو قانون «30 - 40 - 30» و «بودجه‌بندی» کتاب پرداختیم.

🔸 با آرزوی کتابخوان‌ شدن همه جامعه
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍تهران به چه نیاز دارد؟
سید مهدی سیدی

تهران، یک نیاز جدی دارد: «چشم‌انداز دوست‌داشتنی»؛ و این نیاز همه شهرها و روستاهاست.
ما زیرمجموعه‌ای از تصویرهای ذهنی خود هستیم. ما بیشتر از آنکه در «بیرون واقعی» خود، امتداد داشته باشیم «درون باطنی» خود عمق داریم. ساده‌تر آنکه ما با ذهنیات خود زندگی می‌کنیم نه با واقعیت‌ها.
با این توضیح، یکی از عناصری که به ما حس زندگی و امید حیات می‌بخشد همان تصویرهای جذابی است که نسبت به آینده داریم؛ آینده خود و شهری که در آن زندگی می‌کنیم. اینجاست که اهمیت چشم‌انداز برای شهرها، نمایان می‌شود. شهروندان می‌خواهند در ذهن خود به تصویر روشن و شفافی از تهران دست یابند؛ طوری که بتوانند خود و فرزندانشان را در افق آینده این شهر به‌درستی تصور کنند. این تصویر می‌تواند هم اقتصاد شهر را در بر بگیرد، هم معماری و شهرسازی، هم مناسبات انسانی و هم اخلاق و فرهنگ حاکم بر آن را. در سالیان اخیر چشم‌اندازهای مختلفی برای شهر تهران مطرح شده است که هرکدام امتیازاتی داشته اما هیچکدام نتوانسته‌اند به یک باور عمومی و یک انگیزه همگانی تبدیل شوند.

شاهد‌مثال آنکه اگر از تک‌تک شهروندان این شهر میلیونی سؤال بپرسیم که آینده تهران را در یک جمله توصیف و یا گزاره‌های جذاب آن را فهرست کنید به هیچ حد مشترکی دست نمی‌یابیم. اینچنین است که در پژوهش‌ها و افکارسنجی‌های مختلف اثبات شده است که تهران معاصر به‌شدت دچار بحران هویتی است و علقه‌ها و تصورهای شهروندی دچار چندپارگی شده است. انگار تهران به موجودی زنده و خسته تبدیل شده که هرکسی دارد مهار او را به سمت یک جهت متفاوت می‌کشد، پس این موجود سرگردان مدام دور خودش می‌چرخد و پیش نمی‌رود.

برای همین، کلانشهر تهران - پایتخت ایران اسلامی - بیش از هرچیز به یک «چشم‌انداز دوست‌داشتنی» نیاز مبرم دارد. تصویر آینده تهران، باید از جذابیت‌های لازم و کافی برخوردار باشد تا بتواند حرارت و شور کافی در دل شهروندان ایجاد کند. این جذابیت می‌تواند در محورهای گوناگونی ریشه داشته باشد: نیازمحور بودن، به‌روز بودن، عمومی بودن، معطوف به آینده بودن. مدیران شهری باید بکوشند با مطالعه عمیق و کشف سناریوهای محتمل پیش روی آینده تهران، و تقاطع‌گیری روندها با خواست و احتیاج شهروندان، پیکره‌ای مفهومی از شهر آینده را توصیف کنند که به مردم انرژی حرکت داده و تلاش‌های جمعی جامعه را به سمت ساخت‌وساز تهران مطلوب، عصاره‌کشی کند. این چشم‌انداز باید بتواند برای تک‌تک اهالی شهر، سهمی روشن از تلاش تعیین کند تا هرکس در حوزه مأموریت شهروندی خود به نفع تهران جذاب، نقش‌آفرینی نماید.

باید باور کنیم هرگز دولت‌ها و شهرداری‌ها نخواهند توانست «تهران آینده» را بسازند، بلکه مشارکت عمومی مردم و عزم جمعی است که می‌تواند تهران را به دوران نوین خود هدایت کند؛ مدیران شهری فقط باید این «تصویر روشن» را کشف کرده و آن را به روایت غالب ذهن‌ها تبدیل کنند؛ همین و دیگر هیچ.
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍گزارش کارگاه: نقش‌های من در زندگی
جلسه هشتم - 29 آبان 1401

🔸یکی از دلایلی که در جامعه، نقش‌ها تقسیم می‌شود مسئله نیازهاست. ما چون سرشار از نیاز به یکدیگر هستیم پس برای تأمین حوائج یکدیگر باید نقش‌های مختلفی را خلق کنیم و به نوعی با تقسیم کار در قالب نقش‌های مختلف نیازها را برطرف کنیم.
🔸در جامعه صنعتی جدید تعداد نقش‌ها زیاد و گاهی خرد شده است و همین باعث می‌شود هم بیشتر از قدمای خود دچار تناقض و یا تزاحم نقش بشویم و هم اینکه از «خود واقعی» خود فاصله بگیریم؛ گویی در هر روز ده ها بار نقش‌های (رل ها) خود را عوض می‌کنیم و همین باعث می‌شود دچار سردرگمی و یا تحیر بشویم.
🔸نقش‌ها دو سویه است. یک سویه آن ما هستیم که نقش را می‌پذیریم و سویه دیگر، پذیرش ما در آن نقش توسط دیگران است. اشکالی که پیش می‌آید آن است که ممکن است انتظار دیگران از ما در آن نقش با آن چیزی که خودمان تصور می‌کنیم فاصله داشته باشد. این شکاف بین «انتظار دیگران» و «عمل ما» باعث سوءتفاهم و یا دشمنی می‌شود. این مسئله را در زندگی‌های مشترک، زیاد می‌بینیم که گاهی زن و شوهر در کنار هم به رضایت نمی‌رسند و به رغم آنکه فکر می‌کنند نقش شوهری یا همسری را به درستی ایفا می‌کنند اما از طرف مقابل متهم به کم‌کاری یا نفهمی می‌شوند و در واقع نمی‌توانند به لحاظ ذهنی طرف مقابل خود را ارضاء کنند.
🔸یکی از راه‌های حل این مسئله آن است که دو طرف با هم مدام گفتگو داشته باشند و با صراحت انتظارات خود را از طرف مقابل ذکر کنند و با تبادل احساسی سعی کنند به نقاط مشترک در نقش آفرینی‌ها برسند.
🔸یک تقسیم بندی دیگر برای نقش‌ها، رسمی و غیر رسمی بودن است. بعضی نقش‌هایی که داریم رسما به عهده ماست و به صورت جدی از ما مؤاخذه می‌شود اما بعضی نقش‌ها غیر رسمی است و انگار از جنبه‌های تعارفی و اختیاری تجاوز نمی‌کند اما زمان و نیروی قابل توجهی از ما می‌گیرد. دقت شود ملاک رسمی بودن یا غیر رسمی بودن یک نقش، پرداخت حق‌الزحمه و حقوق نیست. ممکن است برای کاری پول دریافت کنیم اما غیر رسمی تلقی شود و یا بالعکس!
🔸ما در نقش‌هایی که پذیرفته‌ایم و یا بر دوش ما گذاشته‌اند توانایی‌های متفاوتی داریم. گاهی در یک نقش گل می‌کنیم و همگان، ما را در آن نقش ممتاز و زبانزد می‌دانند و حتی به خاطر همین موفقیت ممکن است کارهای دیگری را هم به ما حواله بدهند (نقش‌های محول) و گاهی ممکن است در یک نقش، خوب و قوی ظاهر نشویم و همین ضعف ممکن است تصویر ما را در نگاه دیگران مخدوش کند و یا اعتماد به نفس ما را از بین ببرد. برای اصلاح این آسیب لازم است مقدمتا فهرستی از نقش‌های خود داشته باشیم و وضعیت ایفای نقش خود را امتیاز دهیم و دلایل آن را شناسایی کنیم. در مراحل بعد به سمت بهبود و ترمیم پیش برویم.
🔸ما برای ایفای هر نقش نیاز به مهارت‌هایی داریم. حال ممکن است این مهارت‌ها را به صورت رسمی و درسی دریافت کنیم و یا ممکن است این مهارت‌ها را به صورت تجربی و تدریجی به دست آوریم.

🖌تمرین جلسه بعد)
یکی از نقش‌های غیر رسمی خود را انتخاب کرده و مجموعه مهارت‌هایی که برای آن نقش نیاز دارید فهرست کنید؛ آنگاه در قالب یک جدول به هرکدام از مهارت های خود از صفر تا بیست نمره بدهید.
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍پول توجیبی و چند نکته تربیتی
سید مهدی سیدی

هرکدام از رفتارهای ما در قبال فرزندان، اثر تربیتی دارد، حتی کوچکترین کارها و به‌ظاهر کم‌اهمیت‌ترین‌ها. یکی از موضوعاتی که محل توجه و دغدغه همیشگی والدین است مسائل اقتصادی و آموزش آن به بچه‌هاست. به‌عنوان نمونه سؤالات بسیاری در ذهن پدر و مادرها درباره پول توجیبی و چگونگی مدیریت آن وجود دارد.
فارغ از آنکه روش‌های صحیح پول‌توجیبی دادن و مدیریت آن چگونه باشد باید توجه کرد پول‌توجیبی و پیوست‌های آن اثرات تربیتی دارد. به این چهار نکته توجه کنید:

1️⃣ آشنایی با محدودیت‌ها:
پول‌توجیبی در ذات خود بچه‌ها را با محدودیت‌های زندگی آشنا می‌کند. چراکه او متوجه می‌شود پدر و مادرش عابر بانک نیستند و یا دستگاه چاپ پول ندارند که هرمقدار بخواهد برایش تأمین اعتبار کنند. بودجه خانواده و به‌تبع آن بودجه در اختیار فرزند محدودیت دارد و این یعنی تن دادن به محدودیت‌ها و پرهیز از خیالبافی‌های کاذب و پوچ.
2️⃣ اولویت‌بندی خواسته‌ها:
پول‌توجیبی به خاطر جنس محدود کننده خود، فرزند را وادار به اولویت‌گذاری در زندگی می‌کند؛ و این دقیقا یعنی علم اقتصاد: تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود. راز موفقیت در زندگی آن است که آدم‌ها بتوانند خواست‌های نامحدود خود را جدول‌کشی کرده و با اهم و مهم کردن آن منابع موجود را خرج کنند.
3️⃣ حرکت بر اساس ملاک‌ها و شاخص‌ها:
عموم والدین هنگام پرداخت پول‌توجیبی به فرزندان هیچ ملاک و معیار روشنی ندارند؛ یک عدد ثابت را مقرر کرده و هرماه آن را برای فرزند شارژ می‌کنند. درحالی‌که‌ می‌توانند با شاخص‌گذاری و شناورسازی پول‌توجیبی به بچه‌ها بفهمانند میزان درآمد بستگی به قابلیت‌ها و شرایط مختلف دارد پس باید بتوانند شایستگی‌های خود را بالا ببرند تا به دریافت‌های مالی بالاتر دست یابند.
4️⃣ تلاش برای مولد بودن:
فرزندان بعد از چندماه پول‌توجیبی گرفتن (البته با هدایت و آموزش والدین) باید به این نتیجه برسند که لازم است خود نیز برای بالابردن درآمدها تلاش کنند و صرفا بودجه خود را در محدوده پرداختی خانواده متوقف نکنند. اینجاست که کم‌کم باید بکوشند به درآمدهای متنوع و پاکیزه‌ای دست یابند تا به‌مرور درصد وابستگی‌شان به بودجه خانواده کاهش پیدا کند.
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍گزارش کارگاه: کارهای مهم و فوری ما کدام است؟
جلسه نهم - 6 آذر 1401

🔸ما برای هر انتخاب خود به چهار رکن: شناخت - هدف - اراده - روش نیازمند هستیم و تلاش داریم هر انتخاب خود را به نتیجه مطلوب برسانیم؛ اما ممکن است بیشتر از آنکه به فلسفه انتخاب‌های خود دقت کنیم و بر روی فرایندهای آن تمرکز داشته باشیم به نتیجه انتخاب بپردازیم و چون ممکن است به هزار و یک دلیل شناخته و ناشناخته به نتیجه مطلوب نرسیم (که در بسیاری از مواقع تقصیر ما هم نیست) دچار عدم رضایت در زندگی شویم. پس برای بالا بردن سطح رضایت در زندگی بیشتر به کیفیت و فرایند انتخاب‌های خود دقت کنیم نه نتایج آن.

🔸ما انتخاب‌های خود را در بستر نفش‌های خود به انجام می‌رسانیم. اینچنین است که مرور نقش‌ها و ساماندهی آن می‌تواند به کیفی‌سازی انتخاب‌های ما کمک کند.

🔸هرکدام از نقش‌های ما در زندگی شامل مجموعه وظایف ویژه خود است. ممکن است من در طول روز ده نقش ایفا ‌کنم و برای هر نقش باید سه وظیفه خاص خود را انجام دهم؛ اینجاست که در طول روز با سی وظیفه و کار منحصربه‌فرد مواجه هستم؛ اما چون شناخت روشنی از آن ندارم درگیر تداخل نقش‌ها و یا خستگی ذهنی می‌شوم.

🔸انسان مدرن به خاطر کثرت نقش‌های روزانه، با مجموعه متنوعی از کارها و وظایف مواجه است. پس لازم است کارهای روزمره خود را طبقه‌بندی کرده و برای ساماندهی تداخل‌های آن برنامه‌ریزی کند. یکی از بهترین روش‌ها آن است که کارها را از دو جنبه «مهم - غیر مهم» و «فوری - غیر فوری» تقسیم کنیم. با این نگاه هر روز چهار دسته کار و وظیفه داریم:
مهم و فوری - غیر مهم و فوری - مهم و غیر فوری - غیر مهم و غیر فوری.

🔸در این طبقه‌بندی، حتما باید کارهای «مهم» و «فوری» را در اولویت کارهای روزانه قرار دهیم.
در رده آخر، کارهای «غیر مهم» و «غیر فوری» است که ممکن است تا 30 درصد از کارهای روزانه ما را اشغال کند. شاید باید با خیال راحت و اعتمادبه‌نفس این طبقه از کارها را دور ریخت و زمان روزانه را برای دغدغه‌های مهم‌تر آزاد کرد.

🖍 تمرین)
1️⃣ فهرستی از کارهای «غیر مهم» و «غیر فوری» خود را شناسایی و تدوین کنید.
2️⃣ فهرستی از کارهای «مهم» «غیر فوری» را تدوین کنید. (دقت شود این دسته از کارها آنهایی است که انجام آن برای ما مهم است ولی زمان کافی پیش روی خود برای انجام آن داریم. اما اگر آن را در فرصت فراخ آن انجام ندهیم کم‌کم فرصت زمانی آن محدود شده و به‌ناگاه وارد دسته کارهای مهم و فوری می‌شود. آن‌وقت برای ما دردسر و عذاب بیشتری ایجاد می‌کند.
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍گزارش کارگاه: از کدام نقش می‌توان استعفا داد یا مرخصی گرفت؟
جلسه دهم - 13 آذر 1401

🔸 تقریبا تمام وظایفی که هر روز انجام می دهیم، هرکدام ذیل نقش‌های ما تعریف می‌شود. البته می‌شود کارهایی داشته باشیم که زیرمجموعه نقش خاصی نباشد (مثل غذا خوردن و یا خوابیدن) اما همان کارها هم ممکن است «کارکرد نقشی» پیدا کند؛ مثل موقعی که با فرزندمان غذا می‌خوریم و سعی می‌کنیم با او هم‌غذا بشویم تا هم به درستی غذا بخورد و هم درست غذا خوردن را بیاموزد. به هر تقدیر اگر ما بتوانیم هرکدام از کارهای روزانه خود را ذیل نقش‌ها ساماندهی کنیم خواهیم توانست به مدیریت بهتری در زندگی دست پیدا کنیم.

🔸 یکی از مشکلاتی که در زندگی روزمره داریم آن است که با تداخل کارها و جاماندگی از برنامه‌های روزانه مواجه می‌شویم. یکی از بهترین راه‌حل‌ها آن است که کارهایمان را از دو جهت تقسیم‌بندی کنیم:
مهم و غیر مهم - فوری و غیر مهم

🔸 معمولا ما در طول روز تعداد محدودی کار مهم و فوری داریم و بخش قابل توجهی از کارهای ما مهم اما غیر فوری است. به این معنا که بالاخره باید آن کار را انجام دهیم اما برای انجامش زمان کافی داریم و تا تاریخ سررسید آن فاصله داریم. ولی به خاطر تعلل‌ کارهای غیر فوری ما به کار فوری تبدیل می‌شود و به ما فشار روحی و روانی وارد کرده و با تداخل،‌ دردسر درست می‌کند.

🔸 دقت شود تقریبا در زندگی، هیچ کاری از اول فوری نبوده است؛ عمده کارهای فوری همان غیرفوری‌ها بوده‌اند که به موقع انجام نشده و برای ما تبدیل به امر فوری شده‌اند؛ مثل:
معاینه دندانپزشکی، تعویض روغن ماشین، تمدید گواهینامه، پرداخت شارژ و اجاره، ملاقات با یک بیمار، خرید یک وسیله خاص... .

🔸 می‌شود همانگونه که کارها و شرح وظایف خود را طبقه‌بندی می‌کنیم، با همان مدل، نقش‌های خود را هم اولویت‌گذاری کنیم. ما نقش‌های مختلفی بر دوش خود داریم که گاهی باهم تزاحم و تصادف پیدا می‌کند. پس بهتر است تکلیف خودمان را با خودمان روشن کنیم که در اینگونه موارد کدام نقش را به نفع نقش دیگر کنار می‌گذاریم (قدرت نه گفتن). به تعبیری بعضی نقش‌ها هست که هرگز نمی‌توانیم از آن استعفا بدهیم، بعضی نقش‌ها هست که می‌توانیم از استعفا بدهیم و یا حداقل برای مدتی از آن مرخصی بگیریم.

🖍 تمرین)
جدولی (سه ماهه) برای کارهای مهم و غیر فوری خود درست کنید. برای هرکار ردیفی اختصاص داده و فرصت زمانی آن را در جدول تعیین کنید. آن‌وقت می‌توانید یک داشبورد مدیریتی برای رصد کارهای مهم و غیر فوری خود ایجاد کنید. آن را به صورت روزانه مرور کنید و با تعیین آلارم‌هایی (پیش‌تر از آنکه به سررسید قطعی یک کار برسید) خود را مجاب کنید آن کار را به تأخیر نیندازید.
Audio
📻 چگونه در کسب و کارهای خانوادگی شکست نخوریم؟
گفتگو با رادیو | سید مهدی سیدی
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍فرصت‌های خطرناک پیش‌روی شغل‌های خانوادگی
سید مهدی سیدی

در این متن، منظور از شغل‌های خانوادگی، همان کسب‌وکارهای فامیلی است. همیشه در طول تاریخ - چه در ایران و چه هرجای دنیا - اینگونه بوده است که مردم به مشارکت خانوادگی در اقتصاد علاقه‌مند بوده و با اشتیاق تمام در همراهی با خویشاوندان دست به‌کار راه‌اندازی شغل‌های مختلف شده‌اند. امروز سردر بسیاری از مغازه‌ها عبارت «حاج ... و پسران» نقش بسته و در عرصه جهانی نیز برخی شرکت‌های بزرگ و برندهای معروف جهانی (نشان تجاری) نیز - با قدمتی بیش از یک قرن - خانوادگی اداره می‌شوند.
اما به چند دلیل، امکان راه‌اندازی کسب‌وکارهای خانوادگی ساده‌تر از سایر مشارکت‌هاست. از جمله آنکه‌ افراد خانواده بیش از هر فرد غریبه‌ای به خویشان خود «اعتماد» دارند و با شناخت خوبی که از هم دارند می‌توانند ضعف‌های هم را تحمل کنند و کمتر دچار سوء‌تفاهم بشوند. همزمان در مشارکت‌های خانوادگی، «اخلاق» و «ایثار» به نحو مطلوب‌تری رعایت می‌شود و تاب‌آوری شرکا برای استفاده دیرتر از سود شرکت، بالاتر است.
اما همه این فرصت‌ها می‌تواند در صورت خیالبافی خام به پاشنه آشیل شغل‌های خانوادگی تبدیل شده تاجایی‌که نه‌تنها شراکت اقتصادی را منهدم کند بلکه باعث شود ارتباطات چندین خانواده، گسسته شده و برادران و خواهران و دایی‌ها و عموهایی را به نفرت از هم بکشاند. پس لازم است هرکدام از اهالی فامیل که می‌خواهند به صورت مشترک در شغلی سرمایه‌گذاری کنند به این موارد دقت کنند:

📙 هرگز احساسی تصمیم نگیرند و هر وقت در حاشیه یک مهمانی فامیلی به یک ایده جذاب اقتصادی رسیدند برای ثبت شرکت یا راه‌اندازی مغازه عجله نکنند؛ ایده را چند روزی در آب نمک بخوابانند و جنبه‌های مختلف آن را به دقت بررسی کرده و پس از آنکه با مطالعات بالینی و مشاهدات میدانی مطمئن شدند که شانس موفقیت از هفتاد هشتاد درصد بالاتر است وارد مرحله بعدی شوند.
📘 به تداخل نقش‌ها دقت کنند تا مبادا مناسبات اقتصادی آنان در محیط خانواده و فامیل جایگزین مناسبات سببی و نسبی شود؛ آنچنان که امروز بعضی زن و شوهرها که با هم شراکت اقتصادی دارند در محیط خانواده هم به جای آنکه همدم و مونس یکدیگر باشند به شریک و رقیب اقتصادی دیگری تبدیل شده و تاجرانه برای هم چرتکه می‌اندازند.
📗 پرهیز از رودربایستی و کنار گذاشتن تعارفات مرسوم فامیلی؛ به هرتقدیر هر نوع فعالیت اقتصادی نیازمند جدیت، نظم و حسابداری شفاف است. مبادا که با تعارفات مرسوم، حساب و کتاب مشترک را به ابهام بیندازند و با تقویت سوءتفاهم‌ها حریم همدیگر را بدرند. خلاصه آنکه از قدیم گفته‌اند حساب حساب است، کاکا برادر!
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍مرز ظریف و باریک؛ از تغییر تا تنوع

🔸 همه ما تلاش داریم از «وضعیت موجود» به «وضعیت مطلوب» تغییر کنیم. این تغییر، خروجی «کمال‌طلبی» ماست. انسان هرگز نمی‌خواهد به آنچه هست قانع باشد پس همواره افق‌های بالاتری از زندگی را هدف می‌گیرد. این بهبودها می‌تواند زمینه‌های مختلفی را در بر بگیرد؛ از بهبودهای جسمی تا ارتقاء روحی، اجتماعی، اقتصادی، معنوی.
🔸 انسان در مسیر انتخاب‌های خود، نیاز به «تغییر» دارد. این تغییرات مستمر باعث می‌شود نقش‌های خود را بهتر ایفا کنیم و انتظارات دیگران را بهتر اجابت کنیم.
🔸 نقش‌های انسان در میانه یک طیف قرار می‌گیرد؛ یک سوی آن نقش‌هایی است که ما آن را به بهترین نحو ایفا می‌کنیم (عالی هستیم) و این سوی طیف نقش‌هایی هست که ما در آن بسیار ناکارآمد و ضعیف هستیم (افتضاح هستیم). این دو حد طیف، بهترین نقاط برای انجام تغییر و بهبود عملکرد است. یعنی باید اینگونه در نظر بگیریم در نقش‌هایی که عالی هستیم یک قدم بهتر شویم و در عالی بودن متوقف نمانیم و در نقش‌هایی که ضعیف هستیم هم بهتر شویم و به سمت خوب شدن پیش رویم. هرگز ضعیف ماندن در نقش‌ها را نپذیریم و با آن کنار نیاییم.
🔸 یکی از خطرات پیش روی انسان جدید، تنوع‌طلبی است. البته میل به تنوع ریشه در کمال‌طلبی انسان دارد اما اگر برای آن هدف روشن و مسیر درست طراحی نکنیم تنوع‌طلبی‌های ما هم «پوچ» و هم «کور» می‌شود. یعنی درون آن از مغز و معنا خالی می‌شود و اینکه مسیر آن نیز مبهم و بی‌فرجام می‌شود. دقیقا مثل اتفاقی که برای بسیاری از نسل بشر در قرن اخیر افتاده که مدام در حال تغییر و تنوع هستند اما راضی نمی‌شوند. پس مرز ظریف و باریکی بین «تغییر» و «تنوع» وجود دارد.

🖍 تمرین) پنج کار نیمه‌تمام خود را شناسایی کنیم و ظرف یک هفته، یکی از آن کارها را به اتمام رسانده و پرونده آن را ببندیم.
#معرفی_کتاب
📙چنین گفت خدا
📘 ترجمه حدیث معراج پیامبر گرامی اسلام (ص) - مترجم: محمدمهدی رضایی - نشر معارف

🖍 حدیث معراج، یکی از احادیث مهم و زیربنایی است که علمای بسیاری به آن توجه داده‌اند و در جلسات اخلاقی مهم درباره آن شرح گفته‌اند.
▫️بسم‌الله الرحمن الرحیم
📍تغییرهای یک درصدی و سودهای 37 برابری

کیست که نخواهد بهتر شود؟ این «بهتر شدن» از لوازم زندگی آدم‌هاست چون همه آدم‌ها از درون خود به بی‌نهایت، کشش دارند و جاذبه‌ای آنان را به‌سوی بالاترین‌ها و با کیفیت‌ترین‌ها فرا می‌خواند.
«تغییر» یعنی پیمودن مسیر از نقطه‌ای که هستیم تا نقطه‌ای که باید باشیم؛ و این مسیر تغییر گاه جذاب و گاه هراس‌آور، گاه آسان و گاه دشوار، گاه فردی و گاه جمعی است.
همه ما تجربیاتی از تغییر داریم؛ چه تجربیات موفق و دوست‌داشتنی و چه تجربیات شکست‌خورده و حال‌بدکن.

🖌اما فرمول تغییر چیست؟
ما برای تغییر نیاز به دو مسیر موازی داریم:
1️⃣ بخش اول آن است که با تکرارها، تلقین‌ها، پاداش‌ها و جریمه‌ها سعی کنیم تغییرات جزئی در زندگی خود ایجاد کنیم. یادمان نرود راز موفقیت آن است که هر تغییر را کوچک و جزئی آغاز کنیم منتها در آن مستمر و همیشگی باشیم. همین تغییرات جزئی، حتی اگر در اندازه بهبود روزی یک درصد طراحی شود می‌تواند در طول یک سال، 37 برابر عملکرد ما را بهتر کنید؛ دقت کنید: 37 برابر

2️⃣ بخش دوم آن است که هویت خود را تغییر دهیم؛ کسی که می‌خواهد تغییر کند باید آن شخصیت مطلوبی را که در نظر دارد در ذهنش محقق کند و همواره در فکر و عمل باور کند که به همان شخصیت تبدیل شده است. کسی در مرحله ترک سیگار است، از او می‌پرسند سیگار می‌کشی؟ ممکن است جواب بدهد در حال ترک هستم و ممکن است جواب بدهد سیگاری نیستم؛ این پاسخ دوم همان «تغییر هویت» است. ما در تغییرهای بنیادین نیاز به همین نگرش داریم: من کتابخوان هستم؛ من بهترین پدر یا مادر دنیا هستم؛ من خیلی متمرکز و اهل فکرم؛ من خیلی بانشاط و خوش‌برخورد هستم!

🖍 تمرین)
یک رفتار مطلوب را که از آن فاصله دارید برای خود هدف‌گذاری کنید و برای آن یک عادت تکرارپذیر طراحی کنید و به مدت یک هفته آن کار را تکرار کنید. سعی کنید در ذهن‌تان برای این تکرار (انجام و عدم انجام آن) یک آیین‌نامه ساده و جریمه وضع کنید تا اگر به هردلیل موجه و یا ناموجه در طول هفته از انجام آن کار طفره رفتید نحوه برخورد با خود و جبران آن را از پیش بدانید.