سایت مجلس شهدا
42 subscribers
5.93K photos
1.41K videos
73 files
964 links
صفحه رسمی سایت مجلس شهدا
Download Telegram
بسمه تعالی

مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.
کیان: این کار را نکنید امیر
مختار: برای چه؟
کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]

پلان دو :

عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد .
علی علیه اسلام تنها شده ،
در میان لشکریان قدم میزند ،
اشک میریزد و ندا میدهد :
«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»
عمار کجاست؟
عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .
تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،
اما حالا ..

پلان سه :

چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛
💥حمله فرهنگی ،
💥ناتو فرهنگی ،
💥شبیخون فرهنگی ،
همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .


کار به جایی میرسد که ندای
«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .

حالا خودش یک تنه به میدان می آید ،
حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد ،
برجام دو و سه و چهار ،
دنیای گفتمان .
همه را رد میکند ،
ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .
اما ....
حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .

تنها شده ،
خودش یک تنه به جنگ میرود .
خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .
میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟
یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .



کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...

أين عَمّار ؟

تکرار تاریخ*

*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...*

❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!

❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!

❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!

❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
کسی گوش نکرد !!

❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!!

❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!

❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...

📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...

❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!


📌علی (ع) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.

❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!

📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...

👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد

❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!

علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...


❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:
شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.

اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!


⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید

👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ،
علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.

❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!

❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت

❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع را از خلافت عزل میکنم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد

❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی ع را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!

❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست ....

👇👇👇👇👇


📌امام علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ...
چون دشمن شناس بود ...
.
.
❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد......

*باشد که از تاریخ درس گیریم*
@majlesshohada_ir
حضوری برای ظهور


💠هر سال خبرهای متفاوتی در مورد جمعیت عاشقان حسینی به گوش می رسد.
🔸یکی می گوید ده ، دیگری دوازده ، فرماندار کربلا اعلامیه می دهد که پانزده، و البته محلی ها باور ندارند به کم تر از بیست!
بیست میلیون زائر همه و همه در دو شبانه روز.. شب اربعین را سعی می کنند در کربلا باشند!
🔹روز اربعین محشر به پا می کنند و شام اربعین می مانند و فردایش ناگهان شهر خالی می شود!

💎بیست میلیون زائر.. بی هیچ امکاناتی.. با لباس های خاکی.. شب و روز را در شهر سپری می کنند..
نه هتلی هست.. نه اگر هم مسافرخانه ای باشد، این ظرفیت را دارد که انبوه زائران حسین (علیه السلام) را جای دهد.

🔸این سالها هیچ گزارشی نشده که کسی در فشار جمعیت زائران اربعین قالب تهی کند..
بمب می گذارند نامردها.. خیلی زن ها و بچه ها را می کشند.. اما کسی از فشار و نابسامانی، از بی برنامگی تلف نشده تا به حال... این جا مدیریت آل سعود نیست که جان بهایی نداشته باشد.. این جا مدیر، حسین(علیه السلام) است😍 👌

پس جان اگر شرف یابد، به بهایی بی نهایت خریداری می شود.. به بهای دیدار... شهود... شهادت...🍃🌷



https://t.me/arbaeen_ba_shoma/6683
‍خدایی بشین تاتهش بخون:
پلان اول :

مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.
کیان: این کار را نکنید امیر
مختار: برای چه؟
کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]

پلان دو :

عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد .
علی علیه اسلام تنها شده ،
در میان لشکریان قدم میزند ،
اشک میریزد و ندا میدهد :
«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»
عمار کجاست؟
عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .
تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،
اما حالا ..

پلان سه :

چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛
💥حمله فرهنگی ،
💥ناتو فرهنگی ،
💥شبیخون فرهنگی ،
همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .


⚡️کار به جایی میرسد که ندای
«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .

حالا خودش یک تنه به میدان می آید ،
حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد ،
برجام دو و سه و چهار ،
دنیای گفتمان .
همه را رد میکند ،
ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .
اما ....
حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .

تنها شده ،
خودش یک تنه به جنگ میرود .
خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .
میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟
یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .



کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...

أين عَمّار ؟

تکرار تاریخ*

*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...*

❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!

❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!

❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!

❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
کسی گوش نکرد !!

❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!!

❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!

❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...

📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...

❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!


📌علی (ع) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.

❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!

📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...

👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد

❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!

علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...


❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:
شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.

اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!


⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید

👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ،
علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.

❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!

❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت

❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع و معاویه را از خلافت عزل میکنم و رای را به شورا میسپارم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد

❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی (ع)را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!

❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 🌑🌑
👇👇👇👇👇


📌امام علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ...
چون دشمن شناس بود ...
.
.
❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد..باشد که از تاریخ درس گیریم*


🤷‍♂ @majlesshohada_ir

پلان اول :

مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهده بگیرم.
کیان: این کار را نکنید امیر
مختار: برای چه؟
کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]

پلان دو :

عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میرسد .
علی علیه اسلام تنها شده ،
در میان لشکریان قدم میزند ،
اشک میریزد و ندا میدهد :
«أین عمار؟ ...... أین عمار؟»
عمار کجاست؟
عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد .
تا وقتی عمار بود ، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست ،
اما حالا ..

پلان سه :

چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند ؛
💥حمله فرهنگی ،
💥ناتو فرهنگی ،
💥شبیخون فرهنگی ،
همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم .


⚡️کار به جایی میرسد که ندای
«أین عمار» شان به آسمان میرود ، اما باز هم فقط نگاه میکنیم .

حالا خودش یک تنه به میدان می آید ،
حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد ،
برجام دو و سه و چهار ،
دنیای گفتمان .
همه را رد میکند ،
ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند .
اما ....
حواسمان نیست ، که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده .

تنها شده ،
خودش یک تنه به جنگ میرود .
خودش میگوید من سالهاست دارم شمشیر میکشم .
میدانی وقتی فرمانده ، ولی ، خودش به میدان می آید یعنی چه ؟
یعنی حال و اوضاع لشکر خرااب است .



کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند مدت حضرت آقا ، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر ، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد ...

أين عَمّار ؟

تکرار تاریخ*

*معلم تاریخمان میگفت:*
*که امیرالمومنین (ع) جنگ را در صفین برده بود ...*

❗️❗️در دقیقه 90 برخی شعار تعامل و اعتدال سر دادند و اصلا یادشان رفت معاویه همان فرزند هند جگرخوار است !!!

❗️❗️علی (ع) را به پای میز "مذاکره" کشاندند !!!

❗️❗️و جنگ برده اش را ناتمام گذاشتند !!!

❗️👈هر چه علی (ع) گفت "مذاکره" خدعه دشمن است، اینها میخواهند جنگ باخته را دوباره ببرند ...
کسی گوش نکرد !!

❗️📌تازه حاضر نشدند ابن عباس و حتی مالک را که نماینده علی (ع) بود به مذاکره بفرستند !!!

❗️👈گفتند مالک جنگ طلب، خشن و غیر منعطف است !!!

❗️👈بلاخره پایشان را در یک کفش کردند که حتما باید ابوموسی اشعری !!! برای مذاکره برود ...

📌علی (ع) گفت من به ابوموسی مطمئن نیستم...

❗️👈آنها گفتند شما بدبین هستی. ابوموسی خوب و انقلابی ست !!!


📌علی (ع) گفت:من به نتیجه این مذاکرات خوشبین نیستم. شما به هدفی که از این مذاکرات دارید نمیرسید.

❗️👈گفتند در مذاکرات خوشبینی و بدبینی معنا ندارد !!!

📌علی (ع) گفت باشد ... مذاکره کنید، این هم تجربه ای میشود برای مردم ... که بفهمند به ترسوها و آنها که پای مقاومت ندارند نباید اعتماد کرد ...

👈مذاکره ابوموسی و عمر و عاص شروع شد

❗️👈تا مدتها متن مذاکرات محرمانه بود !!!

علی (ع) مالک را فرستاد تا به ابوموسی بگوید ما پشتیبان توایم، مبادا به عمرو عاص اعتماد کنی، او شیطان بزرگ است...


❗️👈ابوموسی ابرو در هم کشید و به مالک گفت:
شما توهم توطئه دارید !!! عمروعاص مودب و باهوش است.

اگر او به من قولی دهد به او اعتماد میکنم !!!


⭕️👈روز اعلام نتیجه مذاکرات حکمیت فرا رسید

👈در مذاکرات محرمانه البته به طور شفاهی تعهد کرده بودند که هر دو نفرشان ،
علی (ع) و معاویه را عزل کنند و امر را به رای عمومی بگذارند.

❗️👈در مسجد عمروعاص اول به ابوموسی تعارف زد. گفت تو بزرگ مایی !!!!

❗️👈ابوموسی خندید و بالای منبر رفت

❗️❗️و گفت: چنانکه این انگشتر را از دست در می آورم علی ع و معاویه را از خلافت عزل میکنم و رای را به شورا میسپارم !!!! بعد پایین آمد و با لبخند به عمروعاص بفرما زد

❗️👈عمروعاص بالا رفت و گفت چنانچه این انگشتر را از دست در میآورم علی (ع)را خلع و چنانچه دوباره این انگشتر را به دست میکنم معاویه را نصب مینمایم !!!

❗️❗️ابوموسی خشکش زده بود ...فایده ای هم نداشت ... خود کرده را تدبیر نیست .... 🌑🌑
👇👇👇👇👇


📌امام علی (ع) از همان ابتدا خوشبین نبود ...
چون دشمن شناس بود ...
.
.
❗️❗️👈 اینچنین بود که معاویه جنگ باخته نظامی را تبدیل به پیروزی سیاسی کرد..باشد که از تاریخ درس گیریم*

@majlesshohada_ir
۷#حسین_جان❤️

جسم و روحم با حرم گشتہ عَجین
حال و روزم با غمٺ گشتہ غَمین

این سہ جملہ خواب شبهاے من اسٺ
ڪربلا پاے پیاده أربعین

حسین جان💚
هوامو داشتہ باش🌴
ڪه #اربعین حرم باشم💚

#33_روز تا #اربعین🥀
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷