محسن باقری - نقدزیست
471 subscribers
121 photos
85 videos
15 files
105 links
برای دیالوگ:
@mohsenbaghery

نقدزی قدیم:
T.me/naghdzee
Download Telegram
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1904 {قسمت دوم}

3- کمک سگ به باستر براون
Buster Brown's Dog to the Rescue
https://www.youtube.com/watch?v=lWTj01G5Fqo
🔰یک فیلم پیش افتاده در کارنامه پورتر به حساب می آید. دوربین و ماجرا بلکل با دغدغه های پورتر فاصله دارد و عقب گردی به همان نمایش های تئاتری اولین فیلم های اوست. کمی در طراحی صحنه توجه شده که اگر بخواهیم برای این فیلم با تسامح، چیزی دست و پا کنیم، قطعا به جزئیات صحنه میتوانیم به عنوان بهترین المان بپردازیم. تنها نکته ای که در این فیلم حالت تکامل به خود می گیرد این عناصر صحنه و اکسسوار است که بر جزئیات به جای نگاه تئاتر به آن جلوه ی سینمایی بخشیده است. چیزی که در طراحی صحنه تئاتر معمولا ما با عناصر جرئی روبرو نمی شویم و اکسسوار بولد شده را در صحنه بکار می گیریم. این جا کمی اندیشه سینمایی موجود است.
و نکته دوم یکی از شخصیت های بامزه ماجرا یعنی سگ قصه است، که زمینه ساز ماجرای فیلم بعدی او میشود. اساسا این فیلم در کلیت یک عقب گرد است و تکامل یافتگی درونش حس نمی شود و آن دو نکته دستاوردگونه هم نه در راستای تحلیل و تفحص نیست، بلکه با اما و اگرهایی آمدند.

4- کارخانه سگ / Dog Factory
https://www.youtube.com/watch?v=K19rbUD-dho
🔰 ماجرای این فیلم عجیب بود و در عین حال ساده. یعنی تماما تمهیدات و توجه اسپورتر در این فیلم به رویکردهای تکنیکی و تدوین نیست. یک کمدی انتزاعی و تخیلی! ولی به دلیل کپی بودن طرح اولیه که پیش از این بارها ساخته شده بود این اثر را در تاریخ سینما کاملا بی ارزش کرد. این که اسپورتر پس از این تحربیات، چرا به سراغ کپی رفت ؟ به نظرم توجه او به تجربه یک ماجرای انتزاعی و کمدی تخیلی در یک احساس نیاز درونی خلاصه میشوذ. برای جدا شدن از مولفه هایی که خود وابسته به داستان گویی مستندوار بود و بازسازی واقعیت . اینبار میخواهد تجربه ای از جنس بازسازی ماجرایی تخیلی داشته باشد ... ایرادی ندارد ولی کوچک است و برای پورتر می توانست بهتر از این باشد که به سراغ کپی نمیرفت.
تمرکز توجه ما به جعبه است و مرکزیت درام است.
سگ میگیره، سوسیس میده، سوسیس میگیره، سگ میده !! اما برای من عجیب بود؛ که تجربه دیدن یک فیلم انتزاعی با لحن کمدی را در آن سالها نیافته بودم.

5- نروی ناتس عروس را دوست دارد
Nervy Nat Kisses the Bride
https://www.youtube.com/watch?v=Y2lAx6JhosY

🔰 اسپورتر در این فیلم به دستآورد کمدی اسلک میرسد. کمدی که بر پایه تیپ پرسوناژ است. به نوعی اولین پایه ریزیهای خلق کمدین هایی مثل چاپلین و باستر کیتون است. هر چند این فیلم بدی است و امروزه روی ما تاثیر نمی گذارد. اما پورتر در اینجا با تکیه بر یک سری عوامل واقعا یک کمدی بر پایه شخصیت می سازد.
به شخصه عاشق پلان آخرش هستم و از فیلم خوشم نمی آید. پلان آخرش وقتی استفاده از موتیف عروسک های اسپورتر برای حادثه های بدلکاری و شکل دهندگی به حادثه را دوباره دیدم، ذوق کردم. واقعا استفاده از عروسک برای گرفتن خنده بوده، نه برای واقعی جلوه دادن و رئالیسم جادویی....
از سوی دیگر این اولین فیلم شخصیت محور هم به حساب می آید. اگر تجربه کپی فیلم قبلی او "کارخانه سگ" نمی بود. اسپورتر به چنین دستاوردهایی نمی رسید.

🚩 فیلمشناسی اس.پورتر / ویکیپدیا

🆔 @mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1904 {قسمت سوم}

6- چگونه نجیب زاده فرانسوی از طریق ستون روزنامه زن نیویورکی گرفت
How a French Nobleman Got a Wife through the New York Herald Personal Column

https://www.youtube.co/watch?v=IOhlARBlzAs 🎞

🔰اولین فیلم کمدی موقعیت آمریکا
... پورتر پیش از این فیلم، دو تجربه با موتیف «تعقیب» ساخته بود. فیلم مستند روایی «بازرسانی به کلارمونت» و فیلم «تعقیب دیوانه وار» بررسی شده بود. پورتر از ماجرای دویدن پسربچه پشت ارابه، مستند را روایتِ سینمایی می بخشد و در فیلم بعدی به تعقیب و گریز خل و دیوانه بازی در تیمارستان می رسید و در این فیلم ماجرایی طنز با موقعیت پدید می آورد و کمدی تعقیب موقعیت خویش را تثبیت می کند.
فیلم با نمای مدیوم کلوز از شخصیت شروع می کند که به شدت منطق روایی را دگرگون می سازد. این مدیوم کلوز غلط است و اساسا در آغاز باید با کمدی موقعیت و فضا شکل می گرفت و پبش میرفت. تعقیب و گریزها در موقعیت های جالبی روی می دهد. این موقعیت با تعدد شخصیت های زن در تعقیبِ مرد فرانسوی معمولا در بزنگاه های جالبی از لوکیشن میرسند و کمدی موقعیت خوبی را پدید می آورند. مثلا پریدن از تپه، رد شدن از نرده های چوبی. پله ها؛ چاله ها و زمین خوردن های دختران، کاملا می تواند پورتر را به دستاورد اولین کمدی موقعیت برساند. فیلم بسیار خوب، سرگرم کننده و بامزه است.

🔻🔻🔻🔻🔻
7-درمان سَرِپایی اروپا / The European Rest Cure,
https://www.youtube.com/watch?v=EmTm9p379t0

🔰 کمدی موقعیت این فیلم، بر پایه شخصیت و مکان استوار است. یعنی تضاد شخصیت با مکان های مختلف و فرهنگ های متفاوت است، که طنز می آفریند. عمده موقعیت ها را مکان تشکیل می دهد. شرایط جَوی دریا و تکان خوردنِ کَشتی در اینجا با تمهید جالبی پورتر را به دستاورد جدیدی رسانده است. این موج و برخورد کشتی، به راحتی با شخصیتی که اَدای موج زدگی دَرمی آورد و دوربین که روی اهرمی به چپ و راست درست مانند یک نیم دایره می رود و برمی گردد. ابن دستاورد در آن زمان به منزله تکامل بخشیدن به حرکت تکنیکی "پَن" است؛ که قبلا توسط همین فیلمساز ابداع شده بود. این کار از فرمی ترین بخش در زمینه انتقال حس با حرکت تکنیکی دوربین در آن سالهاست. با دوربینی که حالت موج زدگی را برای شخصیت و ما پذید می آورد. دیدن این بخش حتی در سال 2019 لذت بخش است، با توجه به ابرقهرمان های لوکسی لوسِ امروزی ... دستاورد حرکت دوربین در حالت دریازدگی و بالاآورندگی ! در بخش های بعدی، دوباره سروکله (عروسکِ بدلکار) اس.پورتر در سکانس های حادثه ای پیدا میشود و اسبابِ خنده و ذوق مرا برمی انگیزاند. به خصوص در بخش سقوط مرد از اهرام مصر.
نکته دیگر که ریویونویس ها از آن متعجب هستند، زمان بیش از حد طولانی برای سکانس های این فیلم است. چیزی که تا قبل از آن سابقه نداشت/ بلکه ریتم فیلم را به سرعت با پلان های سریع انجام می دادند؛ اما در این فیلم هر اپیزود، بیش از اندازه طول می کشد. من معتقدم که این سکانس های طولانی پایه گذار فیلم های اپیزودیک در سال های آتی می شود. البته ناخواسته !

8- زن و شوهر دهاتی در نمایشگاه / Rube Couple at County Fair
https://www.youtube.com/watch?v=H0GN7f-4zFM
🔰 این فیلم یک مستند-داستانی عالی، با تکاملِ در تکنیک "پَن" است. پورتر تمهیداتِ فنی را همیشه اول در مستند تست میکرد و بعد پایش به فیلمهای داستانی کشیده میشد. پیش از این در بازسازی واقعیت در فیلم "زندگی یک آتش نشان آمریکایی" / "ویدیو تحلیل این فیلم" / و بعد، «تعقیبِ» روایت در "ارابه سواری کلارمونت" در همین سال گذشته؛ این بار به فیلم مستند-داستانی کاملی میرسد. یک زن و شوهر دهاتی را میان شلوغی های یک نمایشگاه دنبال می کند. یعنی تکامل در تجربیات مستند را به خوبی طی می کند.
اینجا به تکمیل شدن تکنیک "پَن"، حرکت از چپ به راست یا از راست به چپ سر دوربین با نرمی صورت می گیرد و به راحتی برای اولین بار به صورت آزادانه هم به چپ و هم به راست در یک سکانس می چرخد تا زن و شوهر را در نمایشگاه تعقیب کند.
موتیف ها و کلیه ردپاهایی که اس پورتر به جای نهاده بود، در این فیلم یافت می شود و به یک زبان کامل مستند داستانی می رسد. کلیه این مسیر و سلسه آن دوباره اثبات میکند که پدرِ سینما در آن روزگار می زیست و فیلمهایش یکی پس از دیگری پایه ریزی های اولین ها در سینمای آمریکا بوده و جریان ساز...

🔻🔻🔻🔻🔻
9- زندگی بی رحم، یا خودکشی ضدنژاد
The Strenuous Life; or, Anti-Race Suicide 19
https://www.youtube.com/watch?v=MJj9jF810Wo

🔰 تنها چیزی که ذر سکانس اول قابل ذکر است، استفاده حرکت "پن" چپ و دوباره به راست هنگام سوار شدن به درشکه است. همین و بس

پایان فیلم های
اس.پورتر در سال 1904
🚩 فیلمشناسی اس.پورتر / ویکیپدیا

🆔 @mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت اول}

1- هفت دوره از زندگی/ The Seven Ages
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=iBaPr5yAJY4

🔰 اس.پورتر رو به سوی فیلم کوتاه می آورد و از طول عمر انسان و بزرگترین موهبت میان انسانها یعنی عشق می گوید. اینکه اس.پورتر چرا و به چه صورتی آن شوخ و شَنگی کمدی هایش را کنار گذاشت.
اینبار نه در صدد ژانر پلیسی و ژانر کمدی، بلکه در صَدد ژانر عاشقانه برآمده و پایه گذاری این ژانر را هم به خوبی خاک برداری می کند. تعقیب در این فیلم کوتاه، اینبار برای دنبال کردن کلیه ماجرا نیست، بلکه برای دنبال کردن دو شخصیت از کودکی تا هفتاد سالگی است ! این ماجرا گذر زمان را که تا قبل از این محدود به ماجرا بود، به گذر یک عمر بدل میکند و زمان را در سینما به گونه ای جدید روایت می کند.
در آن زمان احساسات یک شخصیت بسیار سخت نمایشی سینمایی می گرفت. این فیلم احساسات یک زوج را به خوبی به تصویر می کشد و این از شانس های عاشقانه بودن اثر است. وگرنه در دوربین و تدوین و کارگردانی چیزی آنچانی لحاظ نشده است.

🔻🔻🔻🔻🔻
2- جنون سرقت / Kleptomaniac
https://www.youtube.com/watch?v=THIdbQnkj_U 🎞

🔰 اولین تلاش ها برای ژانر جنایی. درام به طرز عجیبی مغشوش و گنگ است. انگار دو زن از دو طبقه اجتماعی بورژوا و فقیر دست به عمل مشابه ی دزدی می زنند. هر دو مجاکمه می شوند، اما در محاکمه حتی منابع تاریخ سینما به این گنگ بودن داستان اشاره کرده اند 😒
تمهید و دستاوردی ندارد. ولی با توجه به تلاش پورتر، چیزی مابین درام اجتماعی چند شخصیتی مدنظر بود، چیزی شبیه به "مرد عوضی" هیچکاک !
نکته قابل توجه، رئالیسم صحنه های خارحی و "پن" دوربین است و صحنه های داخلی که به دوربین مدیوم لانگ ایستای تئاتری بدل می شود و در زمان وقوع درام هم بدون هیچ خلاقیتی در همان مدیوم لانگ می ماند و هیچ چیزی مشخص نمی شود و با توجه به نبود صدا و حتی میان نوشته در این فیلم، از دیالوگ های نامفهوم و کنش های پانتومیم گونه ی بد بازیگران، کلیه کنش شخصیت ها را مخدوش و گنگ جلوه کرده است.
به همین سبب یک فیلم ناموفق با ایده خوب و شریف است که باید از خیرش بگذریم ... هر چند در amdb تعریف و تمجیدهای بیش از اندازه ای در میان فیلمهای پورتر دریافت کرده باشد!
بحث ناعدالتی و حرفهای اجتماعی و اینگونه تمجیدها برای من که در عصر امروز زندگی می کنم و خود را جای آن سالها می گذارم، سخت است و کلیه این روند در ارتباط با اثر برای شخص بنده قابل پذیرش نمی باشد.
به ریویوهای نوشته شده برای این فیلم رجوع کنید
خلاصه داستان: یکی دیگر از اظهارات سیاسی ادیسون که هنوز هم صد سال پس از ساختن صدق می کند. یک زن ثروتمند یک قطعه خز را کِش می رود، در حالی که یک زن فقیر، یک نان برای گرسنگی کودکش دزدید. در دادگاه، زن ثروتمند خلاص می شود، در حالی که زن فقیر دخترش را بغل گرفته به زندان می افتد.
بخشی از ریویوها : بی شک این فیلم یک بیانیه سیاسی است که می گوید: زمانی که وقت خود را صرف خدمت می کنند، باید از آنها بدم می آمد اما پایان بسیار ناراحت کننده و بسیار دست و پا گیر است.
ریویویی دیگر : خسته کننده مثل جهنم. جالب ترین قسمت «هشدار» آغاز فیلم بود بدین شرح: دیگر فیلمسازان مجاز به استفاده از کلیپ های این فیلم در فیلم های خود نیستند.

🔻🔻🔻🔻🔻
3- چگونه جونز بازی خود را از دست داد
How Jones Lost His Roll
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=Qlxkfnbmv8k

🔰 یک داستان دم دستی صرفا برای یک ایده... دستاورد پورتر در این فیلم تلفیق انیمیشن با فیلم برای اولین بار بود. ایده میان نوشته های گرافیکی و متحرک برای فیلمی با مختصات کمدی موقعیت که بستر طنز خود را بر روی فریبکاری شخصیت هایش بنا نهاده بود، ایده خوبیست ولی به شدت مُتکی به همین ایده می ماند و هیچگونه تفکر و تنوع بصری در روایت ماجرا ندارد.
مُتون رقصان در آن زمان امری عجیب و غیرمتعارف بود و پورتر متاسفانه نان همین ایده را میخورد و دست به هیچ کار دیگری در این فیلم نمی زند. حیف !
اما یادتان نرود که ورود انیمیشن به عالم سینما برای اولین بار در همین فیلم بوده که با رقص کلمات در میان نوشته ها پایه ریزی شد.

🔻🔻🔻🔻🔻
4- لغزیدن سارق برای زندگی / The Burglar's Slide for Life
https://www.youtube.com/watch?v=xbg9ahGhIRQ

🔰همان موتیف سرقت اس.پورتر، اینبار با سارقی شهری در آپارتمان ... و موتیف سگ باهوش کارهای قبلی، در به دام انداختن سارق و سرانجام سکانس آخر که دار مکافات سختی برای دزد و دزدی می شود. لوکیشن عجیب فرار با طناب لباس شویی، حتی برای امروز هم عجیب است چه رسد به سال 1905 ...
کمدی بزن دررو، هیجانی و سرگرم کننده ولی نه چندان خلاق ...


🆔 @mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت دوم}

5- افتتاح مسابقات پارک
Opening of Belmont Park Race Course
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=cG8NqUtidIc

🔰 پورتر ابداعات و اختراعات ادیسون را همیشه در مستندسازی امتحان می کرد. این مستند صرفا برای تست تکنیک "پن" 120 درجه (حرکت نیم دایره) بین فضا انجام می گیرد. از دیگر امتیازات مستند، قرار گرفتن دوربین میان مردم است و مانند یک تماشاگر در میان آنها واقعه را دنبال میکند. درست کارکرد موبایل های امروزی و استوری های اینستاگرامی !. پیش از این دوربین به دلیل اندازه اش به مثابه یک خودرو، نمی توانست از درون مردم وافعه مستند را ضبط کند و نمیتوانست توجه مردم را به خود جلب نکند. در مستند "بازار ماهی فروشان" و "اسکله ماهیگیری" نگاه کنید.
در این مستند تماشاگران کاملا دوربین را نادیده گرفتند و دوربین به راحتی مانند موبایل های امروزی با "پن" به صورت دایره و 180 درجه ای، نزدیک به تکنیک "آرک" از مسابقات و تماشاگران می گیرد. این دستاورد بزرگی بود که در تکامل ابداعات ادیسون تست شد و اس . پورتر باید در فیلمهای بعدی از این دستاورد به خوبی برای روایت های داستانی و سینمایی خود بهره می گرفت.

🔻🔻🔻🔻🔻
6- سواری واگن برقی 5 ساله خوب
On a good old 5 [cent] trolley ride
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=HVS8vvk5uS8

🔰در تاریخ سینما چون ایده نو و جدیدی ندارد، کم تر تحویل گرفته شد. اما معتقدم این عدم تعادل واگن و تکان خوردن های مداوم که پیش از این در سکانسی از فیلم "درمان سرپایی به اروپا" تجرهای شده بود، اینجا بهتر و کمدی موقعیت ناب تری را رقم زدند.
به شخصه با موقعیتی که این واگن برای مسافران رقم می زند، لذت بردم. مسافران تیپیک هر کدام نمایندگی قشری از جامعه هستند. مار که در حین زمین خوردن مسافر از سبد بیرون می جهد، همه مسافران را مجبور به ترک واگن می کند. در سکانس های انتهایی تعقیب و گریز دیوانه وار که پیش از این در فیلم "تعقیب دیوانه وار" تجربه کرده بودیم. حال بماند که در اینجا با این شکل و شمایل دیوانه وار جمعی مردم برای گرفتن اردک و بعد دزدی اردک است و سنگ اندازی به دزد در آب که آن را هم قبلا در فیلم "گرفتن زن نیویورکی مرد فرانسوی" تجزیه کرده بودیم. پورتر کاملا یک جمع بندی از فیلم های چند سال اخیر خود را یا اسن فیلم رقم میزند و به زعم من این فیلم کمدی موقعیت بدی ارائه نداده و شوخی خوبی حتی با خودش می کند.

🔻🔻🔻🔻🔻
7-کل خانواده سد و سگش
The Whole Dam Family and the Dam Dog
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=SmKluFW1to0

🔰 دستاوردهای زیادی در این فیلم به دست آمد. پایه ریزی مستند پرتره. اولین فیلم در ژانر خانوادگی . اولین فیلم شخصیت پرداز. اینها همگی در معرفی شخصیت های یک خانواده در کلوزآپ با فرم مصاحبه روی می دهد. شخصیت اول: پیرمردی که با عطسه های پشت سرهم و قیافه ای منحصر به فرد در حلوی دوربین معرفی می شود. این نماها کارکرد کارت پستال یا استیکرها و گیف های متحرک شبکه های مجازی هم دارد.
شخصیت دوم: مادری که با پُرحرفی یکی از وجوه شخصیتی آن معرفی می شود؛ مدام حرف میزند و صامت بودن سینما هم نمی تواند، مانعی برای انتقال شخصیت پرگوی او باشد.
شخصیت سوم: دختری نوجوان و تازه بالغ است که ناز و عشوه های لوسی می آید که لوس بودنش جلوه شخصیتی او می شود.
شخصیت چهارم: پسر نوجوانی که سیگار کشیدن آن بولد است. کبریتی که همیشه در کفِ چگونگی روشن شدنش در فیلم های کلاسیک هستم.
شخصیت پنجم: دختری در آستانه بلوغ که به ظاهر و زیبایی می اندیشد/
شخصیت بعدی (ششم) : کودکی بازیگوش که در حال بازی با آدامسِ در دهان است و بی خیالی و کودک پرواز است.
شخصیت هفتم: که پسربچه گریان، نغ نغو و لجباز است.
و در آخر با جمع این شخصیتها در یک قاب مدیوم شات، به نوعی کلیه خانواده را درون یک عکس می بَرد و وارد درام می کند. اینکه این دو بخش از دو فرم روایی و بصری بهره مند است به نوعی فرم اول و معرفی شخصیت ها را به مثابه تیتراژ بدل میکند و فرم دوم را درام تئاتریکال. تک تک اعضای خانواده معرفی می شود که خانواده بسازد نه شخصیت. این در نهایت می شود؛ اولین فیلم در ژانر خانوادگی سینمای آمریکا.
اما در بخش دوم که مچموع این شخصیت ها کنار میز غذاخوری جمع شده اند و قرار است داستانکی را دراماتیزه کنند. وجوه دراماتیک و گرداننده اصلی این بخش شخصیت سگی است که در نماهای معرفی شخصیت ها نادیده گرفته شد؛ این سگ با وظیفه ای که در پیشبرد قصه دارد، انگار شخصیتی است که از به حساب نیاورده شدن و در جمع خانواده نیاوردن او باعث کدورت شده و ناراحت است. برای همین در انتها، می زند جمعشان را با فردیت خود یکی می کند 😁
فیلم به شدت خوبیست که برای پرهیز از حرافی، بیش از این چیزی نمی گویم. خودتان ببینید.

🆔 @mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

8- جزیره کانوی در شب / Coney Island at Night
🎞https://www.youtube.com/watch?v=Wf8oRvzDkcA

ارزش گذاری : 3 ستاره از 4
🔰اولین فیلمبرداری در شب
، پیش از این در سال 1901 با دوربین «پاناروما» توسط ادیسون و فیلمبرداری پورتر در سری تجربیاتی نظیر فیلم «Pan-American Exposition by night» صورت پذیرفت. (حتما روی لینک کلیک کنید) . در آن فیلم دو تمهید ویژه به کار گرفته شد، 1) اینکه "پن" به "پاناروما" ارتقا یافت. 2) با کمک تدوین «فیداوت»کات به صورت نهان رقم خورد و به یکباره نمای روز به شب همان لحظه ی فیلمبرداری اتصال یافت و فیلمبرداری در شب خود را به رخ کشید.

اما در ابن فیلم حرکت دوربین در شب های پر زرق و برق شهربازی و تشبیه آن به فضایی جادویی از جزیره ایسلند، تجربه قبلی را به مستندی جادویی بدل کرد. مستندی که فضامحور است و از یک لوکیشن واقعی و قابی جادویی پدید آمده است. این فیلم اولین فضاسازی با دوربین است.

دستاورد ویژه دیگری
که برای اولین بار در سینما مشاهده شد، پلانی بود که با «تیلت داون» و «تیلت آپ» یک ساختمان بلند را از بالا به پایین تعقیب می کند و بالعکس از پایین به بالا می رود. پس دوربین توانست کلیه حرکات گردن یک انسان را در این فیلم انجام دهد. اینجا دوربین به معنی واقعی کلمه "گردن" دار می شود.
فیلم بسیار مهمی است و دیدنش الزامی ست.
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

9 سرقت کوچک قطار / The Little Train Robbery
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=p-6QOE3cq0E

ارزش گذاری:2 از 4 ستاره
🔰اولین بازسازی تاریخ سینما از یک فیلم ! ... این فیلم از بهترین فیلمهای آن سالها یعنی فیلمی که پورتر با آن به شهرت رسید: «سرقت بزرگ قطار» بازسازی شده است. این بازسازی یک ویژگی ممتاز دارد، که همه چیز در طبقه بندی کوچک تر و ماجرایی کودکانه درست مانند محیط یک شهربازی و اِشِل بازی های کودکانه تبدیل شده است. سرعت اساسا به ژانر اکشن تنه میزند؛ اما اکشنی کودکانه ! به نوعی این فیلم پایه ریزی ساختمان ژانر اکشن آمریکاست.

این که تدوین به شیوه فیلم قبلی «موازی» رفتار نمی کند و سرقت اساسا برای قطار شهربازی کودکان صورت می گیرد، نماها را به مدیوم لانگ شات با محیطی وسترن گون بدل می کند، که جالب اینجاست حتی وسترن هم در مقیاس کوچک تر در آمده... از این منظر فیلم اعجاب برانگیز است.

فیلم مولفه های اولین فیلم گنگستری را داراست. گروهی دزد به گروهی کودک مشغول بازی در قطار شهربازی حمله می کنند و پورتر بازسازی فیلم مهم خودش را رقم میزند. این یک بازسازی خلاقانه است... از یک سو مولفه های اولیه ژانر اکشن هم داراست اما هیچکدام به معنی واقعی کلمه به وقوع نمی پیوندد... مشکل پورتر اساسا در تاتی تاتی های نرم و آهسته و پیوسته است. سینما برای ادیسون و پورتر اول صنعت است و بسیار در این راستا به حق در حقیقت هستند.

ارزش گذاری این دست فیلم ها به میزان کاری ست که میخواهد انجام دهد. این فیلم صرفا میخواهد سرقت بزرگ قطار را به سرقت کوچک قطار تبدیل کند و به غیر از دو الی سه سکانس در مابقی سکانس ها موفق است. به جای نزدیکی به گنگسترها و عمق میدان وسترن به مدیوم لانگ های بدون عمق و نماهای باز منحنی شکل اکتقا می کند.

🆔 @mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

10- کلاه سفیدها / The White Caps
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=dPw8RTegNbU

ارزش گذاری : 2.5 از 4 ستاره
🔰تجربه فیلم قبلی و مجموعه موتیف های پورتر اینبار به کمک "والاس مک کوهن" تلفیق یافته و نسبتا فیلمی عجیب و به شدت گیرا در یرانگیزش حس رُعب و وحشت گام برداشته است. حس نگرانی و دلهره ... یک پلان بی نظیر در این فیلم است که هر بار دیدنش آدم را به وََجد می آورد. پلانی که بعد از فرار شخصیت از چنگال گروه کلاه سفید ها و شروع تعقیب، به سکانسی میرسد که در یک نمای ثابت لانگ شات، در عمق میدان جنگل. گروه کلاه سفید ها با آن ظاهر عجیب و پوششی غریب، رو به سوی دوربین نزدیک می شوند و حالتی وَهم آلود به مثابه زامبی ها پیدا کرده اند.
کاملا مقدمات فضای سورئال را برای ما می سازد. انگار در یک دنیای عجیب، مرد تاوان گناه تعرض به همسر خویش را می پردازد ... هر چند مقصر و بانی این تعرض و ضرب و شَتم همین گروهک بوده باشد. اتفاقا چیزی که جالب است، مرز گمگشتی در اطلاق خیر یا شر به این گروهک است. یعنی ما حسی از بد یا خوب بودن آنها نمیتوانیم به طور دقیق به خود راه دهیم. می توانند هم خیر باشند و هم شر ...
این فیلم از زمره اولین فیلم های پایه گذاری شده در زمینه سورئالیسم است. تجربه ای فوق العاده در ترسیم فضا، فیلمی متکی به فضا و طراحی لباس. از یک سو اولین فیلم رعب آور یا ژانر دلهره هم به حساب می آید. این فیلم خوب را از دست ندهید ...
تا اینجا بهترین فیلمی که در سال 1905 / یا / بهترین سکانسی که در بین کلیه این سالهای آغازین تاریخ سینما دیدم.

🆔 @Mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905

10- زمین هندوانه / The Watermelon Patch
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=DnbtDZYAg54

ارزش گذاری: 1.5 از 4
🔰 در اولین همکاری اس.پورتر با والاس مک کوئن در فیلم «کلاه سفیدها" به دستاورد ویژه آنان به مولفه مهمی چون لباس در میزانسن و دقت در طراحی لباسهای عجیب برخورد کردیم. ترکیب دو جهان بینی و تجمیع کوله بارهای تجربی آنها همچنین در خلق حال و هوای سورئال هم اقدامات ویژه صورت گرفت. این فیلمسازان در دومین تجربه مشترک خود، در فیلم «قطعه زمین هندوانه» علاوه بر تاکید وجوه رئالیستی به جنبه های انتقادی و طبقاتی جامعه یعنی سیاه و سفید هم طعنه هایی وارد می کند و کمدی شوخ و شنگ با ضرباهنگ تند و تدوین موازی در انتهای فیلم آن را قابل تحمل و دیدنی تر ساخته است.

این بار سورئالیسم و شکست مرز واقعیت به صورتی کمیک در همان پلان آغازین با تغییر هویت مترسک ها به انسان و تعقیب دزدان روستایی سیاه پوست بهره برد. به خوبی تعقیب که از تالیف های پورتر به شمار می رفت، با طراحی لباس مترسک بی جان و تغییر لباس به اسکلت های جاندار به خوبی درام را داری تضاد و کنتراست های بصری - روایی خوبی می سازد.
تمهبد دوم در خانه و پس از جشن و پایکوبی و هندوانه خواری سیاه پوستان رخ می دهد. در یک سکانس از یک سو نمای «مدیوم شات" جمع را به نمای «مدیوم کلوز» توشات شخصیت های سیه چرده به آغاز خوردن وحشیانه هندوانه سوت شروع می دمد و علاوه بر شناخت بیشتر از موقعیت و کمی از نزدیک صورتی از دو شخصیت این خانواده را به یک کمدی شاداب خانوادگی بدل کند.

تدوین موازی
و تعلیق هم در انتهای کار تمهید ویژه بعدی است. این فیلمسازان در انتها و ماحصل درام، از صحنه های خارجی منزل و لو رفتن خانه آنان توسط روستاییان سفیدپوست ما را مطلع میسازد و تعلیق را شکل می دهد. سپس از راه دودکش محفظه شومینه را می بندند تا راهی برای بیرون کشیدن آنها در آن چارچوب پدید آید. در سکانس بعد وقتی به صحنه های داخلی (خانه) برمی گردیم ، نگاه تحقیرآمیزی به سیاهان که حتی در احساس خفگی بیشتر از به خود بی توجهی نشان می دهند و به هندوانه خوردن بسنده می کنند؛ تا در لحظات شماره افتادن نفس ها، از درب و پنجره و ییرون دویدن و اردنگی زدن سفید پوست های زمین دار را بهتر از سیاهان هندوانه خوار جلوه دهد...
تضادها به شکل تحقیر آمیزی نژادپرستانه از کار درآمده و به نیت خیرخواهی و بشردوستانه بر هم کنش نشده است.

@Mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

11- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=2s2_qPKBqys


ارزش گذاری: 0 از 4
🔰 پس از تجربیات خوب پورتر در زمینه «تدوین موازی» که زمینه ساز «تعلیق» بود؛ اینبارداستانی را از سه جهت به صورت موازی دنبال میکنیم. در صورتی که پیش از این نهایتا یک یا دو ماجرا به صورت همزمان و موازی روایت میشد. دختری که مرتبط با نگهبانی ایستگاه راه آهن است؛ راهی جنگل میشود و در بین راه در میان جنگل، دسته ای از راهزئان را که مشغول طرح و نقشه برای سرقت از قطار بودند مواجه میشود و توسط آنان به درخت بسته میشود؛ در این بین سگی که همراه دختر بود، جهت خبر کردن نگهبان به لوکیشن قبل برمی گردد. تقابل این سه ماجرا، یک دختر برای جلوگیری از به سرانجام نرسیدن قصد و هدف راهزنان، سگ برای خبر دادن نگهبان ایستگاه و دزدان کمین کرده برای دزدی به صورت موازی پیگیری میشود.تدوین موازی همیشه با خود حس تعلیق می سازد. تعلیقی که استادش به تمام معنایش آلفرد هیچکاک سالها بعد با دیدن همین تجربیات اولیه به آن توانست تکامل بخشد. تعلیق همیشه پیش از آنچه شخصیت بداند، ماجرایی برای مخاطب روایت می شود و او را آگاهی به چیزی می بخشد که شخصیت هنوز خودش بی خبر است. این فیلم صرفا تکامل در «تدوین موازی» به شمار میرود.

موتیف سگ در فیلمهای پورتر فوق العاده است. ماجرای سگ به تنهایی بار یک روایت دیگر را به دوش میکشد. وقتی ماجرا همزمان در سه قسمت موازی تعریف می شود زمینه ساز ارتقا حسی التهاب به اکشن را رثم میزند. هر سه ماجرا تعلیقی میسازد برای دو ماجرای دیگر...

دختر برای نگه داشتن و اطلاع دادن به قطار، از درآوردن لباس در نیم تنه پایین (شورت) استفاده می کند. پورتر هم با اقتباسی آزاد از ماجرای دهقان فداکار همدان خودمان این را شاخت یا در واقع دهقان فداکار ما این فیلم را در روزگار جوانی خود دیده و برای فداکاری خویش از این شخصیت الهام گرفت ! ایرانی ها برای درآوردن لباس هم مآخوذ به حیا هستند و این آمریکایی ها از هر چیزی، حتی فداکاری هم سوءاستفاده می کنند!

فارغ از اینکه این فیلم در راستای فیلم اکشن هم یک تکامل به حساب می آید، اما فیلم خوبی نیست. زن پس از نجات قطار به راحتی توسط عوامل به امان خدا سپرده می شود و نگهبان برای دستگیری سارقین معطلی و لِفت زیاد میدهد و دختر هم مانند عاشق ها بعد از نجات قطار مانند پارک ملت روی ریل راه آهن قدم میزند ! کاملا گیج و خِنگولانه به دستور فیلمساز ! سارقین قطار هم که اصلا معلوم نیست با خودشان چند چند هستند و چه میخواهند. این مسخره بازی های تعقیب و گریز ابلهانه روی ریل راه آهن صرفا برای قطار هِندلی احمقانه ای هست که اصلا مشخص نمی شود که چرا برمیدارند و این احمقانگی را چرا پیش می گیرند. عاشق سینه چاک هم با قطار بالیوودی ! هندی طور برای نجات دختر، با قطار در حال حرکت دختر را مانند عروسک از روی ریل برمیدارد!! قطار در حال حرکت و موتیف عروسک های بدلکار پورتر . «گویی هندی ها با این فیلم بالیوود را بنا نهادند» و بعد هم شلیک کنان الکی و بی منطق دزد و پلیسی به کل فیلم را به فاجعه کشاند.

فیلم بدیست . حیف/ اما در جهت تکامل قصه گویی در سینما بهتر است که ببینید. بخصوص در سری فیلم های پورتر این فیلم زمینه ساز اولیه از ژانر اکشن هم داراست.

🆔 @MOHSEN_BAGHERY_CRITIC
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

12- شب قبل از کریسمس / The Night Before Christmas
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=hQ0_JCz8uzU

ارزش گذاری : 0 از 4 ستاره
🔰سینما بیش از 20 سال هنوز از شر تئاتر و نماهای طولانی ثابت و تک قابِهای صحنه نمایش خلاص نشده و همچنان فیلمسازان به تک ایده های نو و جدید برای مخاطبان بسنده می کردند. شروع فیلم بسیار طولانی، بدون هیچ جذابیت و هیچ رویکرد دراماتیزه ای از خلاقیت می گریزد. پورتر تنها به قسمت دوم؛ یعنی تلفیق انیمیشن با فیلم دلخوش کرده که این درست است که جز دستاوردهای تکامل سینماست ولی خوب اجرا نمی شود.
تدوین های موازی خانواده و ماجرای بابانوئل درست است که زمینه ساز ماجرایی فانتزی و اولین فیلم فانتزی سینمای آمریکا می شود؛ اما بد و بی ذوق در دوربین و لوکیشن است. حتی انیمیشن از جنس سینما نیست و نهایتا از تکنیک های شعبده تئاتر کودکان و اساسا تئاترهای عروسکی بهره میگیرد نهایت خلاقیتی که خرج می دهد، امتداد حرکت سورتمه بابانوئل ها با وسعت دید قاب دوربین است که می تواند بیش از حد امتداد یابد و حول محور یک دایره باشد. متاسفانه این فیلم با توجه به صامت بودن میتوان گفت که به تئاتر هم بدهکار است !

دستاورد اس.پورتر و ادیسون را تلفیق انیمیشن با فیلم و پایه ریزی سینمای فانتزی در این فیلم قلمداد میکنند. قبلا ورود انیمیشن به سینما را در تحلیل فیلم «وقتی جونز بازی خود را از دست داد» با میان نوشته های فانتزی در گرافیک شرح دادیم؛ این بار نه تنها از انیمیشن های گرافیکی خبری نیست بلکه در تکامل به نمایش های چند دهه گذشته تئاتر باز می گردیم و در قصه گویی نه به مثابه خلاقیت و تکنولوژی، بلکه به همان صورتِ عروسکی که در تئاترهای فانتزی و کودکانه سال های رونقش بسنده می کند.
نمایش «دیوراما» نه تنها دستاورد نیست، بلکه حتی تکنیک سینمایی هم نیست.

آنچه که این فیلم را میان منتقدان amdb امتیاز بخشید، صرفا به فانتزی سنت های دیرینه و خانوادگی آمریکا برمیگردد که بهتر از این هم در میان فیلمهای همان سالها می توان یافت. منتقدان بازسازی تصویری از شعر کلاسیک سنتی در شب قبل از کریسمس را یکی از امتیازات فیلم بر می شمارند.
از جمله ی یکی از منتقدان همان تراود که در اوست. لیندا رون با نمره 10 از 10 برای فیلم نوشت !. ـاین فیلم از میان آثاری که تا به حال دیده ام، مورد علاقه من است ... من آن را دوست داشتم (هرچند وقت یکبار آن را می بینم) این فیلم برای آن تاریخ دلسوزانه ساخته شده است ... اگر دوست داشتید شور و شوق مسیح را تماشا کنید این فیلم را ببینید !... این الهام بخش داستان بسیار معروف کودکان است. به نظر من هر کسی باید این فیلم را انتخاب کند و آن را تماشا کند.»
بله دیگر ، چه بگوییم ...
یکی از منتقدان این گونه تکنیک پورتر و دستاوردش را شرح میدهد: سکانس از تکنیک دیورامای پیچیده بهره می برد که تصویربرداری از سانتا گوزن شمالی و سورتمه را از قسمت های یخ زده قطب شمالی به چراغ های روشن شهر وصل می کند. به نظر می رسد بعضی از گوزن های شمالی تکنیک پورتر را لو داده اند، اما هنوز هم یک موفقیت بزرگ برای فیلمی در سال 1905 است.
تکنبک دیوراما. [ ی ُ ] (فرانسوی ، اِ) در ویکیپدیا : شیوه ای از نمایش که در آن به پرده های نقاشی شده از مناظر، نورهای گوناگون می تابانند و تماشاگران برای تماشای آن، در تاریکی قرار می گیرند. به روایت دیگر : طریقه ای در نمایش صحنه ها که در آن بوسیله ٔ تصویری که به طرز خاصی بر پرده ای بدون کناره های آشکار نقاشی شده است و به کمک بازیگری نوربر پرده مناظری متغیر بنظر تماشاگران که در تاریکی قرار دارند میرسانند. این نام به پرده ٔنقاشی و به محل نمایش نیز اطلاق شود. (از دائرة المعارف فارسی ).
فیلم جورج ملی یس «سفر غم انگیز غیر ممکن / سفر غیر ممکن» که در سال 1904 ساخته شد بسیار بهتر از این فیلم است و این فیلم دستاورد که نمیتوان گفت ؛ ولی برای ژانر فانتزی و کودکانه سینمای آمریکا دست درازی به حساب می آید.

🔺پایان فیلم های اس.پورتر _ سال 1905

🆔 @Mohsen_baghery_critic
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت اول}
1- هفت دوره از زندگی / The Seven Ages
2- جنون سرقت / Kleptomaniac
3- چگونه جونز بازی خود را از دست داد / How Jones Lost His Roll
4- لغزیدن سارق برای زندگی / The Burglar's Slide for Life
در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/897

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
فیلمشناسی اسپورتر - سال 1905 {قسمت دوم}
5- افتتاح مسابقات پارک / Opening of Belmont Park Race Course
6- سواری واگن برقی 5 ساله خوب / On a good old 5 [cent] trolley ride
7-کل خانواده سد و سگش / The Whole Dam Family and the Dam Dog
در لینک زیر بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/906

⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
پرسش و پاسخ در رابطه با ایستادن روی پورتر و میزان اهمیت او
https://t.me/mohsen_baghery_critic/911

8- جزیره کانوی در شب / Coney Island at Night
https://t.me/mohsen_baghery_critic/916

9 سرقت کوچک قطار / The Little Train Robbery
https://t.me/mohsen_baghery_critic/918

پرسش در باب دوربین پورتر
https://t.me/mohsen_baghery_critic/919

پاسخ به پرسش دوربین پورتر سرقت کوچک قطار
https://t.me/mohsen_baghery_critic/920

10- کلاه سفیدها / The White Caps
https://t.me/mohsen_baghery_critic/921

11- زمین هندوانه / The Watermelon Patch
https://t.me/mohsen_baghery_critic/927

12- اوراقچیان قطار / The Train Wreckers
https://t.me/mohsen_baghery_critic/928

13- شب قبل از کریسمس / The Night Before Christmas
https://t.me/mohsen_baghery_critic/931

🆔 @Mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی پورتر - سال 1905

12- زندگی یک پلیس آمریکایی / Life of an American Policeman
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=6HFF8E_tbiw

ارزش گذاری : 1 از 4 ستاره
🔰پیش از این در تحلیل فیلم "زندگی آتش نشان آمریکایی" که اولین فیلم مهم اس.پورتر به حساب می آمد، توضیح دادیم که این بازسازی یک نمای واقعی و آرشیوی او را به مصداق خوبی از اینکه "سینما چیست" بدل کرد. سینما تجربه یک واقعه، یک شغل، یک ماجرا، یک قصه برای ماست. برای مخاطب تجربه درون پرده را به تجربه ای درونی منتهی میشد. در ویدیو بهتر توضیح دادم که چگونه تجربه یک آتش نشان با تلفیق بازسازی از واقعیت باعث میشد تا برای آتش نشان کلاه از سر برداریم و از این پس قدرشان را بدانیم.
اما فیلم این بار میخواهد زندگی پلیس های آمریکایی را نشان دهد. اول از همه دیگر خبری از بازسازی و چسباندن آن به یک نمای آرشیوی ضبط شده نیست.

داستان با پلیسی که کنار خانواده مشغول صرف صبحانه است و با همسر و فرزندش خوش و بش میکند، شزوع می شود. یک صحنه ساده با این هدف که پلیس هم آدم است و خانواده دارد ! (کلیشه). پلیس از آغوش خانواده برای امنیت و حراست از جان و مال هم میهنان به خارج از خانه می رود ... درست است که کلیشه است ولی با روایت اپیزودیک پلیس های دیگر به آن روح و جان ماندگاری بخشیده است.

به نوعی این فیلم اولین فیلم اپیزودیک به شمار می آید. با خروج اول صبح یک پلیس شروع می شود. بعد پلیسی دو کودک گمشده را بغل می کند. سکانس بعد مخاطب که در انتظار سرانجام آن دو کودک گمشده است در لابه لای مردمی که از عرض خیابان قصد عزیمت به آن سمت خیابان دارند، به یکباره پلیس دیگری هدف دوربین است و برای کمک به مردم و گذر دادن آنها به آن سمت خیابان اقدام میکند ! اینکار به بهترین شکل فیلمبرداری شده ... سکانس پلیسی که برای نجات دادن زنی که به قصد خودکشی به درون اب شیرجه زده بود اتصال یافته و پلیس سرانجام موفق به نجات او می شود. در سکانس بعدی تداوم امداد پلیس برای نجات زن و آمبولانسی که آن زمان کالسکه اسب بود و اکشن ... به طرز فوق العاده ای حرکت درشکه با اپیزود بعدی در سکانس بعد تداخل می یابد. و دو اپیزود با تداخل اتصال می یابد و یکی به مرور در پیش زمینه روایت ما جان می گیرد. این تکنیک در فیلم های اپیزودیک امروزی به کار میرود و پورتر در حد اعلا به تکنیک فیلمهای اپیزودیک فیلم های مدرن در آن زمان رسیده بود؛ حیف که 60 سال بعد تازه برای تکامل این تکنیک فیلمسازان مدرن دست به کار شدند!

یکی از مفسران تاریخ سینما به صراحت فیلم را اینگونه شرح داد، اغلب مردم آن دهه آتش نشانان را بر سر پلیس ها می زدند و نگاه جامعه به سوی پلیس اکثرا منفی بود. اس.پورتر به خوبی آن فیلم آتش نشان آمریکایی خود را با پلیس های امریکایی جایگزین می کند. برای آن دوره، این فیلم تلاش خوبی برای غلبه به آن نگاه مردمی بود.
از نگاه این مفسر اینطور میتوان نتیجه گرفت؛ اس.پورتر که خود همیشه پلیس را فقط از نگاه و سوی گروهک های راهزن یا دزد می دید و صرفا در بزنگاه ها پلیس های برای دستگیری سارقین می آمدند این بار از زاویه دید آنها می گیرد و ان ها را مشغول اعمالی از جنس نجات و رشادت برای مردم نشان میدهد و نه صرفا حمله و درگیری با سارقین. این نگاه هر چند تحمیلی ولی خیر و انسانی است. و در رابطه با روایت مستنددراماتبک که با قالب اپیزودیک به آن روایت داده این نگاه را توانسته به خوبی به نفع پلیس های آمریکایی به سمت و سوی خوبی جهت دهد.

🆔 @MOHSEN_BAGHERY_CRITIC
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلم شناسی اس.پورتر - سال 1906 {اولین فیلم در سال 1906}

46- پلیس در تعقیب خودروی سوخته /
Police Chasing Scorching Auto
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=LgGNcim4h8U

ارزش گذاری: 2 ستاره از 4 ستاره
🔰 پیش از این فیلم «زندگی یک پلیس آمریکایی» را تحلیل کردیم. فیلم اپیزودیک که از شرح رشادت ها و خدمات پلیس آمریکایی می گوید. یک اپیزود باقی مانده بود که خود به عنوان دستاوردی ویژه در امر سینمای پلیسی و جنایی به شمار می رفت. این فیلم اما در راستای موتیف «تعقیب» زمینه ساز ژانر حادثه ای بوده و به صورت جداگانه در سال 1906 پرده برداری شد.
این فیلم به شدت ویژه است. پیش از این (دوربین لومیرها در فیلم اولشان را به دوربین مدار بسته تشبیه کردم) . سپس یکی از فیلمهای پورتر را به نام «بازرسانی درشکه سوار به کلارمونت» را در تکامل به دوربین کنترل ترافیک پلیس های راهنمایی و رانندگی مشابهت دادم. اما این بار باز هم در راستای تکامل (به معنای واقعی کلمه) به دوربین کنترل نامحسوس پلیس های راهنمایی و رانندگی و اعمال قانون های معروف پلیس همیشه شریف تلویزیون میلی رسیده ایم.
چقدر جالب است که این فیلم در سال 1905 بهتر از کلیه برنامه های کنترل نامحسوس آن هم با تکنولوژی های امروزی! با این تفاوت که فیلم با یک ماجرای داستانی از نجات کودکی توسط پلیس به تعقیب و گریز پلیسی و جنایی میرسد. خودرویی که با سرعت زیادی از کنار کودک رد شده بود توسط پلیس در سکانس های بعدی به مانند فیلم های هیجانی اقدام میکند، منتها با این تفاوت که دوربین به جای سوار شدن بر روی قطار که پیش از این در ویدیو تحلیلی یکی از فیلم های پورتر «عاشقانه از راه آهن» توضیح دادم؛ اینبار بر روی خودرویی جایگذاری می شود و به تعقیب خودروی متخلف می شتابد.

در توصیف این فیلم یکی از منتقدان "کریکت" می نویسد :
فیلمبرداری در حال حرکت به سادگی انجام می شود، با نمایی بسیار صاف و مستقیم که در هر دورانی خوب است. یک شات در نزدیکی ماجراست که شما فقط می توانید به عنوان یک شات در حال حرکت آن را مشاهده کنید، اما در غیر این صورت تکنیک برای آن زمان بی عیب و نقص است. این هنوز در تحویل هیجانِ تعقیب و گریز از طریق وسایل نقلیه موتوری، موضوعی است که مطمئنا بسیار عجیب و غریب تر و حتی هیجان انگیزتر حتی در امروز به نظر می رسد.
دستاورد اس.پورتر و یار فیلمساز او والاس مک کوهن ارزش و اعتبار 2 ستاره را خواهد داشت.

🆔
@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906{دومین فیلم در سال 1906}

47- بختک ناشی از گوشت خرگوش / Dream Of A Rarebit Fiend
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=g98eVbp0zic

ارزش گذاری : 3.5 از 4 ستاره
🔰بهترین الگو برای اولین فیلم های ژانر فانتزی. یکی از بهترین های ژانر «فانتزی تاریک». پر از دستاوردهای تکنیکی و فرمی، که به کمک دو فیلمساز خوش قریحه و خوش ذوق آن زمان اس.پورتر و مک کوئن پایه ریزی شد. اولین فیلم کمدی وحشت یا کمدی فانتزی سیاه را به ارمغان آورد.

✳️ ویکیپدیا : خیال‌پردازی تاریک (تغییرمسیر از خیال‌پردازی تیره‌وتار) : فانتزی تاریک یا خیال‌پردازی تیره‌وتار (به انگلیسی: Dark fantasy) یک گونه هنری است که به عنوان زیر مجموعه سبک خیال‌ پردازی به‌ شمار می‌رود. این نوع سبک می‌تواند به آثارهای ادبی، هنری و سینمایی اشاره داشته باشد که آمیخته‌ای از عناصر خیال‌پردازی و عناصر وحشت هستند. خیال‌پردازی تیره‌وتار اقتباسی از عناصر گونه وحشت و اغلب دارای ویژگی‌هایی از قبیل تیره‌وتار، ترس و مرگ، غمناک، موضوعات خشن و وحشیانه همراه با موجودات فراطبیعی شیطانی است. با این حال، برخلاف گونه وحشت تمرکز داستان به منظور ترساندن خواننده نیست. در این سبک محدودیتی برای نشان دادن بخش تاریک طبیعت انسان وجود ندارد و قهرمان اصلی داستان لزوماً دلسوز نیست. همچنین برخی از نویسندگان از واژهٔ فانتزی تاریک (یا فانتزی گوتیک) به عنوان جایگزینی برای توصیف وحشت استفاده می‌کنند، چرا که آن‌ها احساس می‌کنند واژه دومی بیش از حد ترسناک یا تأثیرگذار است.
🔰به شخصه برای من شگفت انگیزه وقتی در سال 1906 چنین تکنیک های فوق العاده ای در ترسیم وضعیت یک انسان پس از مصرف بی رویه بی رویه نوعی غذا که مرسوم است توهماتی به همراه دارد، اینچنین عجیب عمل کند و دروازه رئال را شکسته و به دنیای رویا و توهمات ترسناک به فانتزی سورئال درآید و تجربه ناکرده را با تجربه ای که با فیلم کرده ام به تجربه ای که هرگز نخواهیم داشت، بدل می کند. این یک هنر والاست. بهترین فیلم پورتر تا به امروز و بهترین فیلمی که میتوانیم در آن سالها بیابیم.

👥 برای ترجمه نام فیلم به سراغ یاور همیشه مومن "محمدعلی شمس" شتافتم. او اینگونه پاسخ داد : این همون‌ خرگوشه (rabbit) با لهجه اهالی ‌ولز ظاهرا - اینها یه غذایی دارن به اسم خرگوش ولزی که البته حاوی گوشت خرگوش نیست. اون‌ fiend هم یعنی روح‌ پلید و شیطانی... برای اطلاعات بیشتر هم دوستی خود را در حق من تمام کرد و اطلاعات مفید دیگری بدین شرح، هدیه داد: داستان این فیلم هم اول کمیک استریپ بوده (داستان مصور). ‌و آدم ها با خوردن این غذا که حاوی پنیری تندمزه بود، دچار کابوس های ترسناک و عجیب می شدن؛ بنابراین منظور از قیمت دوم‌ اسم چیزی شبیه روح پلید، کابوس یا بختک ناشی از خوردن این غذای خاص هست. این سوژه بهانه ای بود برای نمایش سینمایی بخش تاریک وجود آدم ها در عالم رویا
👤 وقتی نام بختک را در میان توضیحات شمس عزیز شنیدم تجربه این فیلم برایم دلچسب تر شد. چیزی که در سینما از تجربه بختک در یاد نداشتم و با این فیلم به آن رسیدم؛ حتی تا به امروز ! لذا نام فیلم را به «بختک ناشی از گوشت خرگوش» ترجمه ای درون متنی کردم.

✳️ این فیلم اولین اقتباس از کمیک استریپ (انیمیشن) "وینسور مک کی" با همین نام به حساب می آمد. این فیلم برای اولین بار پر از جلوه های ویژه است که پیش از این تجربیات بدی را «ملی یس» داشت و پورتر تبدیل به احسن از آن استفاده میکند. نکته بعدی این است که این فیلم اولین بار موسیقی مختص به فیلم دارد و برایش ساخته شده است و این اولین موسیقی فیلم در تاریخ سینماست. موسیقی که در همین نسخه از لینک ویدیو فرستاده شده به آن اضافه شده است. زیرا در دوران سینمای صامت، فیلم هایی با موسیقی زنده در سالن نمایش نواخته و همزمان اکزان می شد.

و اما جالب ترین نکته که در سیر پژوهش های تاریخ سینما لمس کردم و به خود و فیلسوف خود بودن خویش افتخار کردم، این بود که بسیار زودتر از این حرفها پورتر و ادیسون به دستاورد جلوه های ویژه رسیده بودند؛ ولی به دلیل فشارها و اعتراصات هنرمندان تئاتر که برای بسته شدن سینما تشکل و تحکم به راه می انداختند، برای تولید و اکران اقدام نکردند. اما دقیقا در سالی که اوج فشارها به تحصن تئاتری ها کشیده بود، فیلم را به عنوان تودهنی ساختند که جادو و استقبال را به بی نهایت خود رساند و سینما را کاملا از تئاتر مجزا کرد. به گونه ای که هیچ نیازی حتی به بازیگران تئاتر احساس نمی شد و سینما میتوانست با تکنولوژی های روز افزون خود همه را میخکوب کند. این یک تودهنی بزرگ به مقابله تئاتری ها بود که حساب کار دستشان بیاید . درود ...

👇ادامه این یادداشت در پست بعد 👇
https://t.me/mohsen_baghery_critic/942

@mohsen_baghery_critic
قسمت دوم یادداشت بهترین فیلم پورتر
قسمت اول را اینجا بخوانید

🔰سکانس اول: پرخوری یک مرد در رستوران با نمای مدیوم کلوز است و خوردن و نوشیدن او را دیوانه وار به تصویر می کشد. در همین راستا نمای مدیوم کلوز یک کمدی تیپ پرسوناژ هم با حرکات عجله و وسوسه خوردن او مثلا ریختن نوشیدنی از دهانش رقم می خورد.

♻️ سکانس دوم؛ خارج شدن او از رستوران و تلو-تلو خوردن او در زمینی صاف با اندازه نمای مدیوم لانگ فضا و وضعیت شخصیت را ابژکتیو به تصویر میکشد. ابژه ای که نشاگر مستی او و در حال خود نبودن است.

❇️ سکانس سوم و تمهید اول در امتداد پلان های قبل؛ به یکباره به دستاورد جالب و عجیبی برمیخوریم که ضمن ابژکتیو بودن، حال و هوای سوبژکتیو شخصیت را تجربه می کنیم ! سه تصویر به صورت همزمان روی نمایشگر افتاده است. تصویر اول شخصیت و تلوخوردن اوست که در پس زمینه آن وسط کادر، قطب نمایی متحرک به چپ و راست می رود، مرد تلوتلو خوران به گونه ای که نمی تواند قطب نما را بگیرد، دورش مستانه می چرخد و مدام زمین میخورد تا بالاخره به آن می چسبد! تصویرسوم که در پس زمینه آمده خود نشانگر سرگیجه مستانه است و کروماکی خیابان و ماشین هاست که در فست موشن به سرعت، شهر و ساختمان و آدم ها و خیابان و ماشین ها با سرعت تند و "فست موشن" درآمیخته اند و عبور میکنند.

✳️ سکانس چهارم کمدی اسلپ استیک (بازی با بدن و صامت) بازیگر در زمین خوردن و تلو خوردن در منزل و سرانجام نشستن بر روی تخت. اما برای جلوه ویژه عجیب به تمهید دوم از شعبده های ملی یس روی آورده و با حذف لوازم منزل زمینه ساز بروز فانتزی سورئال می شود و در حقانیت پورتر نسبت به ملی یس همین بس که تجربه شخصیت این جا به تجربه ما بدل میشود. در حذف اشیا هم طنازی آمریکایی و ناب پورتر همین بس که برای حذف اولین اشیا با یک نخ نامرئی با جا به جا کردن توجه شخصیت و توجه مخاطب را به دگرگونی و حرکت اشیا در وسط خانه جلب می کند ! این حرکت بامزگی ناز آمریکایی ها در خود دارد. و بعد تک به تک لوازم منزل از جلوی دوربین بدون اینکه کات ها را حس کنیم با تمهید شعبده کات حذف می کند. اجی مجی لاترجی . این بار نه با منطق بی منطق ملی یس و شعبده بازی جلوی دوربین بلکه با منطق توهم شخصیت و درام. نمای لانگ از مرد و تخت خواب به خوبی به این کار کمک میکند.

❇️ سکانس پنجم با تمهید سوم روبرو میشویم و به کلوزی از مرد که در بستر توهمات خوابیده مواجه می شویم. بالای سر او موجوداتی به علامت کاری که در سر او مشغولند ابژکتیویته آن را میبینیم. تمهیدی برای تجربه دیدن تخیلات مرد و ابژه کردن سوبژکتیو یک شخصیت. نمونه این رویکرد تدوین پیش از این در شروع فیلم "زندگی یک آتش نشان آمریکایی" با دایره ای که بالای سر نگهبان خوابالو و در چُرت تجربه کردیم. این بار خبری از دایره ها نیست چون به دلیل فرم رویا در آن فیلم و فرم کابوس در اینجا باید کاملا آدم کوچولوها بالای سر شخصیت روی فرق سرش، مشغول کوبیدن پتک شوند. تکنیک احتمالا با کوچک و بزرگ کردن دو تصویر در هم آمیخته شده که یکی را بالای صفحه و آن یکی را در پایین صفحه به اجرا میگذارد با بزرگ و کوچک کردن شان در تدوین ساخته اند.

❇️ سکانس ششم و تمهید چهارم فوق العاده است و به شدت عجیب... تخت با سرعت باورنکردنی به تکان خوردن و چرخشی هلیکوپتری در می آید. قطعا از جلوه ویژه ای مانند مقیاس کوچکتر عروسکی منزل و تخت استفاده کرده و البته از بزرگ نمایی در لنز دوربین هم بهره جسته که دقیق این تکنیک را نمیشناسم. هر چه هست فوق العاده است. در این چرخش ها تخت به بیرون از خانه پرتاب می شود!

❇️ سکانس هفتم و تمهید پنجم پرواز بازیگر با تخت بر فراز آسمان، هر چند این تکنیک به نظر می رسد که چنان قدرت باقی سکانس ها را ندارد و زود لو میرود ولی باز هم فوق العاده است. انگار پورتر هر چه سینما و استفاده از ابزار تکنولوژی بلد بوده را استفاده کرده تا دهان تئاتری ها و تحصن شان را بشکند. پورتر سینما را به معنای واقعی کلمه مقابل تئاتر عَلَم کرد. جدا شدن بازیگر از تخت میان آن پرواز آسمانی به نوبه خود جالب است و همچنین سقوطش...

❇️ سکانس هشتم و تمهید ششم: گیر کردن لباس شخصیت به نمادی از تیروکمان یک ساختمان و نهایتا پاره شدن لباس و سقوط شخصیت؛ سقوطی که سقف را درهم شکسته و دوباره به روی تخت می افتد. بدون احساس کات، کلیه لوازم منزل برمیگردد در بهترین کات نامرئی تا بدینجا و بلافاصله و به سرعت شخصیت از روی تخت می افتد و برای ما یادآور تجربه های سقوط خودمان در خواب میشود و از خواب پریدن هایمان... که این هم عالی صورت میگیرد. افتادن از روی تخت به کف زمین خانه ! چیزی که فرقی نمیکند ایرانی باشیم یا آمریکایی؛ همه تجربه کرده ایم.
دیدنیست و دیوانه وار در استفاده از تکنولوژی جلوه های ویژه ... شاهکار سینمای صامت آمریکا

@mohsen_baghery_critc
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال1906 {سومین فیلم در سال 1906}

48- سراشیبی زمستان / A Winter Straw Ride
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=syWeC6A_yUg

ارزش گذاری: نیم از 4 ستاره
🔰 اولین کمدی بزن و بکوب، جوانانه و شاداب آمریکایی ... وقتی جوانان به دو گروه دختر و پسر به گونه ای دوئلی نوجوانانه با تیراندازی برف در دستور کار خودشان قرارد دادند بی توجه به دوربین، تیم تولید، کارگردان و فیلمبردار مشغول بازی می شوند . و کارگردان؛ یک مستندنمایی با کلی سیاه لشکر و یک کمدی اسلپ استیک با اجرای نه چندان خوب که این جا بصورت جمعی صورت می گیرد. اما باز به فیلم خوبی نمیرسی و حس میکنی پورتر پشت دوربین غمگینه !

اسلپ‌استیک یا کمدی بزن‌بکوب (Slapstick) گونه‌ای کمدی است که در آن تحرک بدنی نقش اول را بازی می‌کند. اسلپ‌استیک پر از صحنه‌های جنجالی زدوخورد، سروصدا و مسخره‌بازی است و در آن از تصادم‌های عجیب ‌و غریب، شوخی‌های فیزیکی به شکلی مبالغه ‌آمیز استفاده می‌کند.

دخترها هنگام سوار شدن به سورتمه با برف بازی کوچکی سفری را با سورتمه سواری آغاز میکنند. تدوین تداومی مانند فیلم «بازرسانی به کلارمونت" درشکه را در نمایی دیگر تعقیب میکند. پسران در کمینه گوله های برفی را آماده و در کمین رسیدن درشکه هستند. بلافاصله با رسیدن سورتمه به سمت دختران پرتاب می کنند و تفریح همراه با حنگ و زد و برخورد نمایش میشود. احساس میکنم دوربین و پورتر از این مناسبات خیلی به شوق نمی آید و ذوقی ندارد. فیلمی که انگار برای تفریح و جذب سرمایه کمپانی مناسب است. خلاصه که پسر ها اولین ضربه را میزنند. پسرها شیرن مثل شمشیرند!
تدوین تداومی در سکانس بعد به خوبی درشکه را نشان میدهد که باید از کنار پلی رد شود. دختران به خوبی راکورد را حفظ می کنند و مشغول تِکاندن ته مانده های برفی از لباسشان هستند.
در درشکه دوم دختری به زمین می افتد و می خندم بعد خیلی سریع میگویم چقدر لوس ! اما دوباره به کار سخت فیلمبردار برای درست در آمدن ماسبات افتان و خیزان رفتن درآبد به خوبی یک دختر از سورتمه می افتد! دخترها بادکنک اند دست بزنی میترکند!

رسیدن درشکه به قسمتی که برف ها جنع شده بود، سورتمه را واژگون می کند و درشکه چی و دختران را نقش بر برف ها می کند. کاملا فیلمبردار و کارگردان در طراحی لحظه سقوط، جایگیری دوربین را در محل مناسبی طراحی کرده اند. این امر شاید ساده به نظر برسد ولی در فیلمبرداری آن سالها یک دستکمی از دست آورد ندارد. به همین دلیل فیلم از ریتم و آهنگ خوش بصری و نمکین بهره مند است.

سکانس های بعدی همگی تعقیب دختران و گرفتن انتقام از پسران است که واقعا لحظاتی جالب است. مثل خفه کردن پسر زیر کوله باری از برف و گیر آوردن و تا حدی که جا داشت، برف به خوردش دادن و مثل کبک سر در برف فرو بردن و موانع و سدهایی که دختران در تعقیب پسران طی میکنند. زمین خوردن ها و شادابی و نشاط ... لباس های مشکی سیاهی لشکران و سقیدی برف از امتیازات دیگر این فیلم است که قطعا از خلاقیت های فیلمساز مشترک آن سال استیو مک کوهن انتظار میرفت. کافیست فیلمها را به ترتیب دنبال کنید، بدون هیچ پژوهشی موتیف و هنر هر فیلمساز را به راحتی شناسایی می کنید.

در انتها هم: دخترها موشن! مثل خرگوشن، پسرها لوسن مثل خروسن! منتقد هم باید منتقد باشد. منتقدی که منتقد نباشد؛ منتقد نیست !

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906 {چهارمین فیلم در سال 1906}

49- کودکان وحشتناک / The Terrible Kids
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=faV_tgB69yg

ارزش گذاری : 1.5 از 4 ستاره
🔰 موتیف از سال 1904 به عنوان یکی از کاراکترهای پیش برنده در درام استفاده شد. در دو فیلم «کمک سگ به باسترکیتون» و «کارخانه سگ». پورتر از سگ به خوبی به عنوان عامل جذابیت و بامزه کردن در نمای ایستا دوربین استفاده می کرد و فضا را مفرح می کرد. شبیه به کلیپ های کوتاه شبکه های مجازی. مثلا در فیلم اول از یک نمای تئاتری غیر جذاب با سگ به کلیپی قابل تحمل 2 دقیقه ای بدل ساخت که جنبه رئال داشت و در فیلم دوم از سگ برای انتزاعی کردن داستان بهره برد که جنبه رئالیسم جادویی داشت؛ ولی هر دو فیلم نسخه های کاملی نشدند.
در سال 1905 پورتر از موتیف سگ در سه فیلم استفاده کرد؛ «جنون سرقت / Kleptomaniac» که از سگ عالی در پیشبرد ژانر دزد و پلیس و تعقیب بهره گرفت، و سگ را به پلیس ماجرا تبدیل کرد. سپس در فیلم «کل خانواده سد و سگش» به طرز عجیبی از سگ به عنوان یک شخصیت جدا افتاده در یک خانواده استفاده می کند و عامل نقطه شروع درام و پایان و همه چیز را با سگ به عنوان بازیگر بهره مند میشود. و در نهایت با فیلم سوم در سال 1905 «اوراقچیان قطار» از سگ به عنوان کاراکتری فرعی برای پیشبرد تدوین موازی در چند روایت تک خطی استفاده کرد.

اما در این فیلم به کامل ترین شکل استفاده از این موتیف نزدیک میشویم و واقعا یک فیلم با محوریت سگ بامزه و در عین حال عوضی دو کودک به خنده های بزن بکوب و قهقهه های سینمای صامت آن سال ها میرسیم. این فیلم بدون سگ کلیه کمدی بزن دررویی و خنده های از درون حادثه را به ابهام می برد. این سگ در فیلم اولین شاخه های کمدی و زمزمه های کمدی حادثه مانند لورل و هاردی را رقم میزند. کمدی که نه در سبک بلکه در پرداخت به کمال رسیده و با استفاده از دو شخصیت کودک این سگ را عاملی برای مردم ازاری های بامزه و جذاب تبدیل می کند. سگی که با آزار و اذیت های حادثه محور شبیه فیلم اولیه "برادران اومیر" با نام «باغبان آب پاشی شده» به کلیپ های سرگرم کننده خوب بدل می کند. کلیپ هایی تلویزیونی که در برنامه جُنگ نوروزی تلویزیون بعضا همگی تجربه کردیم.

پورتر چگونه از سگ ها بازی میگرفت؟ چون اینکار را منحصر به فرد انجام می دهد. همین فیلم سرخپوست از با این همه اذعا یک سگ دست آموز نداشت که بازی کند، چطور آن سالها اینچنین از سگ های باهوشی بازی میگرفت. سگ های تربیت شده ای که از انسانها بهتر بازی کردند.

این فیلم زمینه های بدآموزی و مناسب نبودن فیلم برای کودکان را با خود داشت و در آی ام دی بی هم به عنوان اولین فیلمهایی که بحث بدآموزی و درجه بندی سنی را مطرح کرد. انگار اولین فیلمی به شمار میرفت که توجه به درجه بندی سنی را برای فیلمها نیازش را احساس میکردند./

ضعف این کلیپ پورتر تنها در بخش های تعقیب است که خیلی اجرای خوبی ندارد. انگار با وجود سگ تعقیب هر فصل مردم آزاری متقطع و به زور و به یکباره در انتها متصل گردیده ... دکوپاژ با وجود سگ و امکانات آن زمان قابل اغماص است. اما سگ بعد از اینکه راه فرار دو کودک را ایجاد میکند، بسیار پایان را به خوبی از پس کلیشه های مرسوم تعقیب و گریز پورتر رها میسازد. این فیلم مشترک با والاس مک کوهن انگار تماما ردپای پورتر دیده می شود و خلاقیت مک کوهن با توجه به ژانر کمدی کار حتی در طراحی لباس هم دیده و احساس نمی شود.

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906 {پنجمین فیلم در سال 1906}

50- محافظت از قطار کوه های راکی اکسپرس
The Hold-Up Of The Rocky Mountain Express
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=at_3yIi--cA

ارزش گذاری: 0 از 4 ستاره
🔰 پورتر حالا به تنهایی برای ساختن ، به تجربه های خام پناه می آورد بلکه در فیلمهای بعدی از دانه ای که کاشته - نهایت داشته و سپس برداشت را بهره گیرد. برای دستیابی به تکنیک جدید، پاشنه ها را بالا میزند. پورتر بعد از موفق ترین فیلم خود "سرقت بزرگ قطار"، همیشه دوزبین خود را از جناح سارقین به روایت درام می رسید، اما اینبار دوربین ناظر پلیسی و تعقیب کننده دزدان...
دوربین را جلوی قطار نصب میکند (مانند چشمان قطار) و روایتِ سرقتی مهیج را هدف قرار می دهد - مانند دوربین نامحسوس که در تحلیل فیلم «تعقیب خودروی سوخته» شرح دادیم. اینبار دوربین نامحسوس قطار.

🔸علاوه بر ژانر جنایی و پلیسی که پیش از این با پورتر ارمغان یافته بود، پایه ریزی استفاده از قطار برای حس و حال تحرک دوربین گویی پردازش اولیه تکنیک تراولینگ در نگاه فرمی پورتر و ادیسون بوده ولی به سرانجامی قطعی توسط آنان صورت نگرفت. از لحاظ فرمی اینجا نشانه هایش را میتوان یافت. این تکنیک چشمان قطار ، حرکت تعقیب یک سرقت را به مانند دوربین روی ریل تبدیل کرده و حس و حال دوربینی متحرک را پدید آورد. فیلمی که این بار ماجرای سرقت را از زاویه دیدی ثابت، بدون کات، بی تحرک و صرفا با تعقیب و گریزِ دزد و پلیسی روایت میشود.

🔸 اما با وجود همه ی این گفته ها، جتی برای زمینه سازی چنین دستاورد ویژه و مهمی همچون تراولینگ آن هم توسط پدر سینما یعنی ادوین اس.پورتر، باز ما با فیلم خوبی طرف نمی شویم. هر کاری کنیم، این یک فیلم نمی شود، صرفا یک تمرین است، مانند تمرینی که قبل از ساخت فیلم سرقت بزرگ با «عاشقانه ای در ایستگاه راه آهن» تجربه و تمرین کرده بود.

🔸از اواسط هم فیلم به محل سرقت سارقین میرود و آنقدر در زمینه داستانی مخدوش است که به شیوه فیلم سال گذشته خود «اوراقچی قطار» تقلبی و الکی، سارقین را در بر روی ریل رکاب زنان جای میدهد تا گرگم به هوا بازی کنند؛ فشار اهرم و تعقیب قطار، شلیک همگی به زور الصاق شده اند/ این بار از جانب قطار سارقین را تعقیب میکنیم؛ و این تجربه کوچک توانست حال و هوای pov برایمان رقم بزند. یعنی این فیلم هم اولین زمینه های تکنیک پی او وی را در خود داشت./

#️⃣در ادامه ریویو خوبی در سایت amdb تک و تنها جا خوش کرده بود که دعوتش کرده تا به زبان تحت الفظی بگویم برایتان که چه میگوید:
سه سال پس از ساخته شدن «سفر بزرگ قطار»، ادوین پورتر با یک دیدگاه متفاوت به همان داستان بازگشته ایم که متأسفانه از عملکرد خوبی برخوردار نیست. با این وجود دست به یک تجربه جالب در تیراندازی از نقطه نظر می زند.
قسمت اول فیلم و همچنین تعقیب نهایی سارقین که نیمی از طول فیلم را به خود اختصاص میدهند، چیزی بیشتر از عکسهای مسافرتی از جاده و مناظر نیست- این ماجرا از نظر کابین لوکوموتیو گفته می شود، همه این کارها با شلیک کوتاه و بلند انجام می شود و عدم تنوع به سادگی کارایی آن را از بین برده است. به عنوان یک تمرین جالب است - اما این به عنوان یک داستان یا پیشرفتِ موفقیت آمیز در تکنیک فیلم کار نمی کند.

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال1906 {ششمین فیلم در سال 1906}

51- چگونه اداره را برای دیدن بازی بیس بال پپیچانیم
How The Office Boy Saw The Ball Game-rare
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=yzqGrbr8YA8

ارزش گذاری: 1 از 4 ستاره 
🔰 پس از این؛ در فیلم قبل، تجربه بی ثمر پورتر در زمینه نمای نقطه نظر و مسیر تمرینی او در ساخت حس و حال pov را حدس زده بودم. در اینجا بخوانید:
https://t.me/mohsen_baghery_critic/948

به سرعت در فیلم بعدی از این فیلمساز خوش قریحه و باهوش و تکامل گرا، رسیدن به تمهید تکنیکی نمای نقطه نظر را می بینیم به گونه ای که نسبت به دانستگی فیلمساز از این تکنیک دچار شک شوید. او در این فیلم به خوبی از تکنیک «پی او وی» برای اولین بار استفاده می کند! همه چیز به دست این فیلمساز به اولین قدم ها و دست آوردها ختم می شود،الحق که پدر همه ی سینماست. پایه ریز و ستون ساز ...

ماجرا از این قرار است؛ در اداره ای صحبت بر سر دیدن بازی مهم بیس بال است و در گرفتن مرخصی کری خوانی میان کارکنان برقرار است. شخصیت اصلی پس از ورود رئیس به یکباره نقشه پیچاندن اداره را به بهانه فوت مادرش می پیچاند و با شکلک کری خود را برای کارمندان دیگر تکمیل میکند در سکانس بعد از بالای تیر برق با یک دوربین شکاری برای دیدن مسابقه اقدامات او را می بینیم. او نگاه میکند و نمای پی او وی مشاهدات او برای ما به تصویر در می آید. دستاورد بزرگی است.

از یک سو این اولین دستمایه های درام ورزشی و ستون ژانر ورزشی هم به شمار می آید. یکی از موقعیت های کمدی ورزشی برای پورتر و سینما. نشستن بالای تیربرق کنشی مدرن برای آن سالها به شمار میرفت که فقط از اندیشه پورتر بر می آمد و این فیلمساز را واقعا یک سر و گردن از فیلمسازان هم رده خود در تاریخ سینما تثبیت می کند.
ولی صرفا یک نمره برای دستاورد خوب پورتر و مسیر تکاملی اش که همیشه مرا در روند پیگیری کارنامه او شگفت زده می کند کافی به نظر میرسد و دست مریزاد دارد...

@mohsen_baghery_critic
#تاریخ_سینما #ادوین_اس_پورتر
فیلمشناسی اس.پورتر - سال 1906 {هفتمین فیلم در سال 1906}

52-گرفتن شواهد / Getting Evidence
🎞 https://www.youtube.com/watch?v=Ey5pIoGhJ8E

ارزش گذاری: 2 از 4 ستاره 
🔰 اولین فیلم کمدی اسلپ استیک پورتر به بهترین شکل،
پس از تجربه در فیلم های ریز و درشت و فیلم گروهی «سراشیبی زمستان» در سال اخیر، حوادثی بس غافلگیرکننده و و بامزه را در این کار خلق می کند. این حوادث در کمدی بزن و بکوب که با عکاس فضولش که در بستر بلایا و حوادث عجیب و غریب، بالاخره موفق به انجام وظیفه می شود و سرانجام میفهمد که سوژه را به کل اشتباه گرفته پورتر او را به فضول هرگز نیاسود به اتمام و عاقبتی ناخوش می رساند. کمدی خوبیست و بعضی از حوادث در آن بهتر است. ولی بستر کلیه حوادث از میزان خوبی بهره مند است. تکنیک پورتر در خلق حادثه بسیار طبیعی تر گردیده و استفاده از تکنیک عروسک_بدل بسیار باورپذیر از کار درآمده است.
این فیلم یک عکاس خیلی خوب در نقش بازیگر دارد و می توانست به تیپ پرسوناژ خوبی بدل شود، اگر مجموعه کارهایش را مانند کمدین های پس از خود ادامه میداد. این کار بازیگری دارد که رد پایش می تواند ما را در تاریخ سینما بعدها به چارلی چاپلین و کمدی های لورل و هاردی یا باستر کیتون برساند.

بیش از این به صحبت بیشتر مجالی نیست. فقط ببینید - لذت ببرید و بدانید که قطعا در بررسی فیلمساز بعدی، هیچ خبری از این دست آثار نخواهد بود - از لذت تداوم، لذت قصه و لذت درام. باید به ملی یس و زجر تحمل شعبده بازیهایش اکتفا کنیم و از این تصویر شعبده به آن یکی با همان دستاورد اولیه و بی ذوق او در جلوه های ویژه برویم و تمرین صبوری کنیم. آخرین لذت ها برای تحمل درد فیلمهای بی درد اروپایی از نوع جلوه زده اش...

🔺پایان فیلم های اس.پورتر _ سال 1905

@mohsen_baghery_critic