«اینک خزان» تجدید چاپ شد.
از دیوار برلین فقط چند متر یادگاری سر جایش مانده. آجرهایش را بهیورو میفروشند. الکساندر پرده را کنار میزند از پنجره بیرون را نگاه میکند. آسمان صاف است. رژیم دیگر نیست. اما زوال یک آدم، یک خانواده، یک کشور از کجا آغاز میشود؟ زمینی که زوال میتواند چنان در آن ریشه کند که هیچ تندبادی توان پدیدار کردن افقش را نداشته باشد کجاست؟ اشتازی شعاری داشت به این مضمون: «ما همه چیز را میدانیم.» و اشتازی همه چیز را میدانست: در پشت دیواری که کشورِ زوال را از جهان جدا میکرد. اشتازی، حزب حاکم، اطلاعات پشت دیوار را تنها از زاویهدید جاسوسانش میدید و همان را از زبان سخنگویانش بیان میکرد. اشتازی همه چیز را میدانست // اشتازی همه چیز را نمیدانست. تنها «دیوار» بود که حدود دانستن را تعیین میکرد. یک دیوار دیگر هم در کار بود. دیواری کوتاهتر: دیوار جهان زندگیِ خصوصی مردم. اشتازی از این دیوار راحتتر عبور میکرد تا دیوار اول. اما در پشت این دیوار هم تنها با گوش جاسوسها میشنید و با چشم جاسوسها میدید. چیزهای زیادی ندیده و نشنیده میماند. همان چیزهایی که هر «منِ» زوالناپذیری به هر حال در خود حفظ میکند. چیزهایی که به چشم میآیند اما دیده نمیشوند. چیزهایی که اشتازی هم نمیتواند بداند. و مرزهای زوال از کجا آغاز میشود؟ اینک خزان روایت واقعگرایانهٔ زندگی چندین نسل از یک خانواده در درون دیوارهاست و تاریخ زوال را از زاویهدید شخصیتهایش به تصویر میکشد. هر خاندانی در ادبیات آلمانی خودبخود توان «بودنبروک» شدن دارد. این خاندان هم مستثنا نیست. اویگن روگه از پدرمادرهایی گفته است که با تمام نیرو در گسترش دیوارها هرچه میتوانستند کردند و چنان مشتاق آجرچینی دیوارها بودند که فراموش کردند مشت آهنین اشتازی نهفقط دیوار زندگی دیگران را که آجرهای دیوارهای خودش را هم هدف میگیرد. خادمانی صادق، سخنگویانی پرشور که مثل پدر الکساندر روزی به لکنت میافتادند، با زبانی زوالیافته: بله، بله، بله، بله. شاید این زوالی محتوم است: «برای دستی که مشت شده است، دیوار دیوار است. و دیوارها همیشه با مشت آهنین فرونمیریزد.» شاید روزی که بعد از فروپاشی یکی از دیوارها آلکساندر رفته بود پرده را کنار زده بود تا ببیند خیابان همان خیابان است یا نه، آسمان آبیتر شده است یا نه، و جهان بدون اشتازی از پشت دیوار محو شده است یا نه، اینها را بهناگاه فهمید بود.
طبعاً اشتازی این را هم نمیدانست.
□ اینک خزان | اویگن روگه | ترجمهٔ محمد همتی | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۴۴۸ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
از دیوار برلین فقط چند متر یادگاری سر جایش مانده. آجرهایش را بهیورو میفروشند. الکساندر پرده را کنار میزند از پنجره بیرون را نگاه میکند. آسمان صاف است. رژیم دیگر نیست. اما زوال یک آدم، یک خانواده، یک کشور از کجا آغاز میشود؟ زمینی که زوال میتواند چنان در آن ریشه کند که هیچ تندبادی توان پدیدار کردن افقش را نداشته باشد کجاست؟ اشتازی شعاری داشت به این مضمون: «ما همه چیز را میدانیم.» و اشتازی همه چیز را میدانست: در پشت دیواری که کشورِ زوال را از جهان جدا میکرد. اشتازی، حزب حاکم، اطلاعات پشت دیوار را تنها از زاویهدید جاسوسانش میدید و همان را از زبان سخنگویانش بیان میکرد. اشتازی همه چیز را میدانست // اشتازی همه چیز را نمیدانست. تنها «دیوار» بود که حدود دانستن را تعیین میکرد. یک دیوار دیگر هم در کار بود. دیواری کوتاهتر: دیوار جهان زندگیِ خصوصی مردم. اشتازی از این دیوار راحتتر عبور میکرد تا دیوار اول. اما در پشت این دیوار هم تنها با گوش جاسوسها میشنید و با چشم جاسوسها میدید. چیزهای زیادی ندیده و نشنیده میماند. همان چیزهایی که هر «منِ» زوالناپذیری به هر حال در خود حفظ میکند. چیزهایی که به چشم میآیند اما دیده نمیشوند. چیزهایی که اشتازی هم نمیتواند بداند. و مرزهای زوال از کجا آغاز میشود؟ اینک خزان روایت واقعگرایانهٔ زندگی چندین نسل از یک خانواده در درون دیوارهاست و تاریخ زوال را از زاویهدید شخصیتهایش به تصویر میکشد. هر خاندانی در ادبیات آلمانی خودبخود توان «بودنبروک» شدن دارد. این خاندان هم مستثنا نیست. اویگن روگه از پدرمادرهایی گفته است که با تمام نیرو در گسترش دیوارها هرچه میتوانستند کردند و چنان مشتاق آجرچینی دیوارها بودند که فراموش کردند مشت آهنین اشتازی نهفقط دیوار زندگی دیگران را که آجرهای دیوارهای خودش را هم هدف میگیرد. خادمانی صادق، سخنگویانی پرشور که مثل پدر الکساندر روزی به لکنت میافتادند، با زبانی زوالیافته: بله، بله، بله، بله. شاید این زوالی محتوم است: «برای دستی که مشت شده است، دیوار دیوار است. و دیوارها همیشه با مشت آهنین فرونمیریزد.» شاید روزی که بعد از فروپاشی یکی از دیوارها آلکساندر رفته بود پرده را کنار زده بود تا ببیند خیابان همان خیابان است یا نه، آسمان آبیتر شده است یا نه، و جهان بدون اشتازی از پشت دیوار محو شده است یا نه، اینها را بهناگاه فهمید بود.
طبعاً اشتازی این را هم نمیدانست.
□ اینک خزان | اویگن روگه | ترجمهٔ محمد همتی | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۴۴۸ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«فلسفۀ تنهایی» تجدید چاپ شد.
آدمها به این دلیل زیاد به معنا و مفهوم «تنهایی» فکر میکنند که همگی تجربۀ دستاول و دائمی از آن دارند. تنهایی احساسی است که همهمان از کودکی با آن آشنا هستیم، از آن روز که انگار همه همبازی داشتند بهجز ما، از آن شب که در غم تنهایی گذراندیم، هرچند خیلی دلمان میخواست همراه و همدمی داشته باشیم، از آن مهمانیای که هیچکس را نمیشناختیم و دور و برمان پر از آدمهایی بود که سخت گرمِ صحبت با هم بودند، از آن شب که کنار همدممان به خواب رفتیم اما نمیدانستیم که دیگر همدم یکدیگر نیستیم.
با وجود اینکه تنهایی حسی آشناست، پرداختن به آن در دنیای شدیداً اجتماعیِ امروز امری دشوار است. درحقیقت هر کجا انسان باشد تنهایی نیز وجود دارد: تنها در خانه، تنها در میان انبوهی از افراد مختلف.
برای بسیاری از ما تنهایی میتواند در کیفیت زندگی روحی و روانی و حتی سلامت جسمیمان تأثیر بگذارد. اما همچنین بهترین لحظات زندگیمان میتواند در زمان تنهاییمان رخ دهد: زمانی که اندیشهای ناب تمام وجودمان را فرامیگیرد، اندیشهای که میتواند جایگاه ما را در زندگی آیندهمان مشخص کند.
اما تنهایی چیست؟ در چه کسی تأثیر میگذارد؟ سبب تنهایی چیست؟ تنهایی چگونه پدید میآید و چگونه ناپدید میشود؟
لارس اسونسن در کتابش، «فلسفۀ تنهایی»، با در نظر گرفتن نکات کلیدی در درک و دریافتهای قبلی از تنهایی در کنار یافتههای تجربی رشتههای دیگر، به بررسی احساس تنهایی و تحلیل مفهومی آن میپردازد و جنبههای تاریک و روشن آن را میکاود. اثری که مطالعۀ آن برای تمام کسانی که میخواهند درک عمیقتری از ماهیت وجودیشان داشته باشند ضروری است.
□ فلسفۀ تنهایی | لارس اسونسن | ترجمهٔ خشایار دیهیمی | نشرنو، چاپ سیزدهم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۴۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
آدمها به این دلیل زیاد به معنا و مفهوم «تنهایی» فکر میکنند که همگی تجربۀ دستاول و دائمی از آن دارند. تنهایی احساسی است که همهمان از کودکی با آن آشنا هستیم، از آن روز که انگار همه همبازی داشتند بهجز ما، از آن شب که در غم تنهایی گذراندیم، هرچند خیلی دلمان میخواست همراه و همدمی داشته باشیم، از آن مهمانیای که هیچکس را نمیشناختیم و دور و برمان پر از آدمهایی بود که سخت گرمِ صحبت با هم بودند، از آن شب که کنار همدممان به خواب رفتیم اما نمیدانستیم که دیگر همدم یکدیگر نیستیم.
با وجود اینکه تنهایی حسی آشناست، پرداختن به آن در دنیای شدیداً اجتماعیِ امروز امری دشوار است. درحقیقت هر کجا انسان باشد تنهایی نیز وجود دارد: تنها در خانه، تنها در میان انبوهی از افراد مختلف.
برای بسیاری از ما تنهایی میتواند در کیفیت زندگی روحی و روانی و حتی سلامت جسمیمان تأثیر بگذارد. اما همچنین بهترین لحظات زندگیمان میتواند در زمان تنهاییمان رخ دهد: زمانی که اندیشهای ناب تمام وجودمان را فرامیگیرد، اندیشهای که میتواند جایگاه ما را در زندگی آیندهمان مشخص کند.
اما تنهایی چیست؟ در چه کسی تأثیر میگذارد؟ سبب تنهایی چیست؟ تنهایی چگونه پدید میآید و چگونه ناپدید میشود؟
لارس اسونسن در کتابش، «فلسفۀ تنهایی»، با در نظر گرفتن نکات کلیدی در درک و دریافتهای قبلی از تنهایی در کنار یافتههای تجربی رشتههای دیگر، به بررسی احساس تنهایی و تحلیل مفهومی آن میپردازد و جنبههای تاریک و روشن آن را میکاود. اثری که مطالعۀ آن برای تمام کسانی که میخواهند درک عمیقتری از ماهیت وجودیشان داشته باشند ضروری است.
□ فلسفۀ تنهایی | لارس اسونسن | ترجمهٔ خشایار دیهیمی | نشرنو، چاپ سیزدهم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۴۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید» تجدید چاپ شد.
فهم و هضم آرای اندیشمندان بزرگ و کلاسیک کوششی است توانفرسا که عمری بلند و همتی بلندتر میطلبد. ویژگیهایی چون گسترۀ آثار و بعد زمانی و کژتابیهای زبان و بافتار تاریخی ظهور اثر و هندسۀ فکری متناسب با این رفتار، خوانش آثار اندیشمندان کلاسیک را برای خوانندۀ امروزین بسیار دشوار میکند. رویارویی با فروید نیز از این قاعده برکنار نیست. او نویسندهای است بالیده در اواخر قرن نوزدهم اتریش و فرهنگ آلمانی که بیتردید از شکوفاترین ادوار اندیشۀ بشری است؛ نویسندهای پرکار با قلمی هنرمند و خلاق که با پیشینهای در پزشکی و عصبشناسی و زیستشناسی و گرانبار از فرهنگ و اندیشۀ وین اواخر قرن نوزدهم و سخت وامدار ایدئالیسم و رمانتیسم آلمانی، مفاهیمی نوآیین را در کار میکند تا طرحی نو از سازوکار ذهن آدمی دراندازد.
ورود به کاخ باشکوه اندیشۀ هر اندیشمند بزرگی نیازمند نقشۀ راهی به تالارهای آن است، ورنه سالها به خیال کاخنشینی میتوان در جهلی مرکب بر در نشست و خامدستانه خلایق را فریب داد و خود را مقیم حرم انگاشت. نوشتههایی هستند که کلیدی در دست خواننده مینهند تا راه به ساحت هر اندیشۀ نابی بگشایند. این کلیدها در زبان فارسی چهبسا نایاب و در زبانهای غربی نیز کمیاباند. در زبان فارسی کم نیستند آثار مقدماتی در باب فروید و آراء و اندیشههای او.
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید» شرحی موجز و در عین حال فراگیر از حیات فکری زیگموند فروید، از آغاز تجارب بالینی او در وین دهۀ ۱۸۸۰ تا سالهای پایانی زندگیاش در دهۀ ۱۹۳۰ در لندن است. این نگاه گاهشمارانه در «آثار و اندیشههای زیگموند فروید» بهوضوح نشان میدهد که چگونه آرای فروید پیوسته غنا یافتند و در قالبی درمانگرانه ریخته شدند. از آنجا که رهیافتهای او، شامل مفاهیمی مانند عقدۀ ادیپ و تأویل رؤیا، همچنان بر بسیاری از رشتههای دانش اثرگذارند، این درآمد گیرا و خواندنی هم به کار اهل فن میآید و هم برای هر علاقهمند به روانکاوی و تاریخ اندیشه جذاب است.
□ آثار و اندیشههای زیگموند فروید | ژانمیشل کینودو | ترجمۀ علیرضا طهماسب، مجتبی جعفری | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۱۵ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
فهم و هضم آرای اندیشمندان بزرگ و کلاسیک کوششی است توانفرسا که عمری بلند و همتی بلندتر میطلبد. ویژگیهایی چون گسترۀ آثار و بعد زمانی و کژتابیهای زبان و بافتار تاریخی ظهور اثر و هندسۀ فکری متناسب با این رفتار، خوانش آثار اندیشمندان کلاسیک را برای خوانندۀ امروزین بسیار دشوار میکند. رویارویی با فروید نیز از این قاعده برکنار نیست. او نویسندهای است بالیده در اواخر قرن نوزدهم اتریش و فرهنگ آلمانی که بیتردید از شکوفاترین ادوار اندیشۀ بشری است؛ نویسندهای پرکار با قلمی هنرمند و خلاق که با پیشینهای در پزشکی و عصبشناسی و زیستشناسی و گرانبار از فرهنگ و اندیشۀ وین اواخر قرن نوزدهم و سخت وامدار ایدئالیسم و رمانتیسم آلمانی، مفاهیمی نوآیین را در کار میکند تا طرحی نو از سازوکار ذهن آدمی دراندازد.
ورود به کاخ باشکوه اندیشۀ هر اندیشمند بزرگی نیازمند نقشۀ راهی به تالارهای آن است، ورنه سالها به خیال کاخنشینی میتوان در جهلی مرکب بر در نشست و خامدستانه خلایق را فریب داد و خود را مقیم حرم انگاشت. نوشتههایی هستند که کلیدی در دست خواننده مینهند تا راه به ساحت هر اندیشۀ نابی بگشایند. این کلیدها در زبان فارسی چهبسا نایاب و در زبانهای غربی نیز کمیاباند. در زبان فارسی کم نیستند آثار مقدماتی در باب فروید و آراء و اندیشههای او.
«آثار و اندیشههای زیگموند فروید» شرحی موجز و در عین حال فراگیر از حیات فکری زیگموند فروید، از آغاز تجارب بالینی او در وین دهۀ ۱۸۸۰ تا سالهای پایانی زندگیاش در دهۀ ۱۹۳۰ در لندن است. این نگاه گاهشمارانه در «آثار و اندیشههای زیگموند فروید» بهوضوح نشان میدهد که چگونه آرای فروید پیوسته غنا یافتند و در قالبی درمانگرانه ریخته شدند. از آنجا که رهیافتهای او، شامل مفاهیمی مانند عقدۀ ادیپ و تأویل رؤیا، همچنان بر بسیاری از رشتههای دانش اثرگذارند، این درآمد گیرا و خواندنی هم به کار اهل فن میآید و هم برای هر علاقهمند به روانکاوی و تاریخ اندیشه جذاب است.
□ آثار و اندیشههای زیگموند فروید | ژانمیشل کینودو | ترجمۀ علیرضا طهماسب، مجتبی جعفری | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۱۵ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«مزدک» و «تاریخ خاص تنهایی» تجدید چاپ شدند.
«مزدک» رمان تاریخی بسیار موفقی است که با اتکا به واقعیتهای تاریخی و با بهرهگرفتن از زبان گویا و بیمحدودۀ رمان، چگونگی جنبش بزرگ مزدک و زمینههای اجتماعی و تاریخی آن را بازمیگوید. در این کتاب خواننده نهتنها با تاریخچۀ جنبش مزدکی که همچنین با شرایطی که این نهضت در آن پدید آمد و گسترش یافت، آشنا میشود. تاریخچۀ خود این جنبش را تا حد گستردهای میشناسیم؛ و بهویژه در سالهای اخیر بسیار کتابها در این باره در ایران انتشار یافته است. اما چگونگی دورانی که نهضت مزدک در آن شکل گرفت هنوز کمابیش ناشناخته و آمیخته با حدس و گمان بسیار است. این رمان بهویژه به شناخت این جنبه از تاریخچه کمک میکند.
«تاریخ خاص تنهایی» رمانی است تأملبرانگیز، غافلگیرکننده و «خاص»؛ تاریخِ زندگی انسانهایی است عاصی و دورمانده از عشق. خسروبیک که زمانی از اعضای اتحاد و ترقی بود و در برههای از زندگی کشتن را جایگزین عشقورزی کرد، سرانجام در آخرین روزهای عمر با ترس و حیرت به عشق رو میکند، اما دیگر دیر شده است. نِرمین همواره عشق را میجوید اما وقتی مردی به خاطرش رنج میکشد، او را ترک میکند، چون معتقد است هر عشقی تاریخ خاص خود را دارد؛ تاریخی که با جنگ، شکست، رنج، ویرانی و آتشبس پیش میرود.
□ مزدک | موریس سیماشکو | ترجمهٔ مهدی سحابی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۸۴ صفحه
□ تاریخ خاص تنهایی | احمد آلتان | ترجمهٔ علیرضا سیفالدینی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۰۵ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«مزدک» رمان تاریخی بسیار موفقی است که با اتکا به واقعیتهای تاریخی و با بهرهگرفتن از زبان گویا و بیمحدودۀ رمان، چگونگی جنبش بزرگ مزدک و زمینههای اجتماعی و تاریخی آن را بازمیگوید. در این کتاب خواننده نهتنها با تاریخچۀ جنبش مزدکی که همچنین با شرایطی که این نهضت در آن پدید آمد و گسترش یافت، آشنا میشود. تاریخچۀ خود این جنبش را تا حد گستردهای میشناسیم؛ و بهویژه در سالهای اخیر بسیار کتابها در این باره در ایران انتشار یافته است. اما چگونگی دورانی که نهضت مزدک در آن شکل گرفت هنوز کمابیش ناشناخته و آمیخته با حدس و گمان بسیار است. این رمان بهویژه به شناخت این جنبه از تاریخچه کمک میکند.
«تاریخ خاص تنهایی» رمانی است تأملبرانگیز، غافلگیرکننده و «خاص»؛ تاریخِ زندگی انسانهایی است عاصی و دورمانده از عشق. خسروبیک که زمانی از اعضای اتحاد و ترقی بود و در برههای از زندگی کشتن را جایگزین عشقورزی کرد، سرانجام در آخرین روزهای عمر با ترس و حیرت به عشق رو میکند، اما دیگر دیر شده است. نِرمین همواره عشق را میجوید اما وقتی مردی به خاطرش رنج میکشد، او را ترک میکند، چون معتقد است هر عشقی تاریخ خاص خود را دارد؛ تاریخی که با جنگ، شکست، رنج، ویرانی و آتشبس پیش میرود.
□ مزدک | موریس سیماشکو | ترجمهٔ مهدی سحابی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۸۴ صفحه
□ تاریخ خاص تنهایی | احمد آلتان | ترجمهٔ علیرضا سیفالدینی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۰۵ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«قطرهاشکی در اقیانوس» تجدید چاپ شد.
«قطرهاشکی در اقیانوس»، شاهکار برآمده از تجربهٔ زیستهٔ مانس اشپربر، عمدتاً داستانِ از اینجا راندگان و از آنجا ماندگان است، با این تفاوت که اینان نه از اینکه رانده شدهاند پشیماناند نه از اینکه مانده شدهاند سوگوار. این است وضعیت وجودی آن دسته از روشنفکران چپ اروپاییِ عمدتاً درگیرِ مبارزهٔ عملی که سودای حقیقتجویی را فدای استالینیسمِ مسلط نکردهاند؛ روشنفکرانی که درست به همین علت از مرامی که اقلاً بهلحاظ نظری بدان تعلق خاطر داشتهاند رانده یا اخراج شدهاند و در عین حال دست از مبارزه با فاشیسم هم برنداشتهاند و اکنون با دو دیو تمامیتخواه، فاشیسم و استالینیسم، پنجه در پنجه افکندهاند و حقیقت خود را میجویند؛ روشنفکرانی که اکنون هم آماج حملات همکیشان سابق خودند و هم آماج حملات خصم دیرین.
ویراست نخست «قطرهاشکی در اقیانوس» را که زندهیاد روشنک داریوش از آلمانی به فارسی گردانیده بود در سال ۱۳۶۲ منتشر کردیم. اکنون که نزدیک به چهل سال میگذرد ویراست دوم آن پس از مقابلۀ کامل با متن اصلی توسط آقای محمد همتی، و ویرایش نثر فارسی آن توسط آقای محمدرضا جعفری ضمن افزودن برخی پانوشتهای لازم، منتشر میشود.
□ قطرهاشکی در اقیانوس | مانس اشپربر | ترجمۀ روشنک داریوش | ویراستۀ محمدرضا جعفری، محمد همتی | نشرنو، ویراست دوم چاپ دوم ۱۴۰۲، (ویراست اول ۱۳۶۲)، قطع رقعی، جلد سخت، دوازده + ۱۰۰۲ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«قطرهاشکی در اقیانوس»، شاهکار برآمده از تجربهٔ زیستهٔ مانس اشپربر، عمدتاً داستانِ از اینجا راندگان و از آنجا ماندگان است، با این تفاوت که اینان نه از اینکه رانده شدهاند پشیماناند نه از اینکه مانده شدهاند سوگوار. این است وضعیت وجودی آن دسته از روشنفکران چپ اروپاییِ عمدتاً درگیرِ مبارزهٔ عملی که سودای حقیقتجویی را فدای استالینیسمِ مسلط نکردهاند؛ روشنفکرانی که درست به همین علت از مرامی که اقلاً بهلحاظ نظری بدان تعلق خاطر داشتهاند رانده یا اخراج شدهاند و در عین حال دست از مبارزه با فاشیسم هم برنداشتهاند و اکنون با دو دیو تمامیتخواه، فاشیسم و استالینیسم، پنجه در پنجه افکندهاند و حقیقت خود را میجویند؛ روشنفکرانی که اکنون هم آماج حملات همکیشان سابق خودند و هم آماج حملات خصم دیرین.
ویراست نخست «قطرهاشکی در اقیانوس» را که زندهیاد روشنک داریوش از آلمانی به فارسی گردانیده بود در سال ۱۳۶۲ منتشر کردیم. اکنون که نزدیک به چهل سال میگذرد ویراست دوم آن پس از مقابلۀ کامل با متن اصلی توسط آقای محمد همتی، و ویرایش نثر فارسی آن توسط آقای محمدرضا جعفری ضمن افزودن برخی پانوشتهای لازم، منتشر میشود.
□ قطرهاشکی در اقیانوس | مانس اشپربر | ترجمۀ روشنک داریوش | ویراستۀ محمدرضا جعفری، محمد همتی | نشرنو، ویراست دوم چاپ دوم ۱۴۰۲، (ویراست اول ۱۳۶۲)، قطع رقعی، جلد سخت، دوازده + ۱۰۰۲ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«سازمانهای امنیتی روس» تجدید چاپ شد.
روسیه: سرزمین داستایفسکی و تالستوی و دورهٔ موسوم به «زرین» در ادبیات؛ سرزمین تزارها؛ نارودنیکها؛ انقلاب؛ کمونیسم؛ سرزمین یسهنین و ماندلشتام و آخماتوا و دورهٔ موسوم به «سیمین» در ادبیات؛ مُلک طلق استالین؛ گولاک و تصفیههای مهیب؛ ارتش سرخ؛ سرزمین «برادر بزرگ» خلقهای شبحزده؛ سرزمین گلاسنوست و پروستریکا؛ سرزمین یلتسین؛ ودکا؛ پولشویی؛ مافیا؛ پوتین؛ قتل روزنامهنگارها؛ بانکدارها؛ قتل هرکس که سری بلند کند، بپرسد، یا حتی خیال کند...
روسیه اما بیش از هرچیز، نه سرزمین این ابژهها و سرزمین مردمانش، بلکه سرزمین سازمانهای امنیتی مخوفیست که حیات و ممات آدمیان را در چنگ دارند. شمهای از این تاریخ هولناک را میتوان در کتاب سازمانهای امنیتی روس بازیافت.
۶ مارس ۲۰۱۹: شرفالدین گدایف. اگر هنوز داستانش را پی نگرفتهاید پی بگیرید. داستانی معرکهست. بعد از مرور این داستان، حتماً دوست خواهید داشت که تبار این داستان را بشناسید. کتابی که پیشنهاد میکنیم تبار داستانِ گدایف را تا رفیق استالین عقب میبرد.
نظریهٔ اصلی کتاب این است که هیچکس بهتر از امنیتیچیها نمیداند اوضاع بر چه منوال است و به چه سمتوسویی میرود. هرچه زمامداران با درجاتی از پارانویا در توهم قدرت سیر میکنند، امنیتیچیها هوشیارانه میدانند که جریان وقایع به چه سمت میرود. البته امنیتیچیهای آندروپوفها و پوتینها این آگاهی را آسان به دست نیاوردهاند. بریا، نیای بزرگ امنیتیچیهای روس، همهچیز داشت الّا درک قدرت حضرات کمبنیهتر، و میتوانند برای مقابله با دشمن مشترکِ قدرقدرتی که اوست متحد شوند تا جانشان را حفظ کنند. همین آگاهیست که به این متخصصان دسیسه امکان بهرهبرداری از شرایط را میدهد. فقط کافیست آتشی را که در شُرُفِ گُر گرفتن است بهموقع الو بدهی و آتشی را که درگرفته است بهفراخور منافعت بیشتر گر بدهی یا بهکلی خاموش کنی...
□ سازمانهای امنیتی روس | پاتریک پنو | ترجمۀ محمدسعید عطارها | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۴۲ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
روسیه: سرزمین داستایفسکی و تالستوی و دورهٔ موسوم به «زرین» در ادبیات؛ سرزمین تزارها؛ نارودنیکها؛ انقلاب؛ کمونیسم؛ سرزمین یسهنین و ماندلشتام و آخماتوا و دورهٔ موسوم به «سیمین» در ادبیات؛ مُلک طلق استالین؛ گولاک و تصفیههای مهیب؛ ارتش سرخ؛ سرزمین «برادر بزرگ» خلقهای شبحزده؛ سرزمین گلاسنوست و پروستریکا؛ سرزمین یلتسین؛ ودکا؛ پولشویی؛ مافیا؛ پوتین؛ قتل روزنامهنگارها؛ بانکدارها؛ قتل هرکس که سری بلند کند، بپرسد، یا حتی خیال کند...
روسیه اما بیش از هرچیز، نه سرزمین این ابژهها و سرزمین مردمانش، بلکه سرزمین سازمانهای امنیتی مخوفیست که حیات و ممات آدمیان را در چنگ دارند. شمهای از این تاریخ هولناک را میتوان در کتاب سازمانهای امنیتی روس بازیافت.
۶ مارس ۲۰۱۹: شرفالدین گدایف. اگر هنوز داستانش را پی نگرفتهاید پی بگیرید. داستانی معرکهست. بعد از مرور این داستان، حتماً دوست خواهید داشت که تبار این داستان را بشناسید. کتابی که پیشنهاد میکنیم تبار داستانِ گدایف را تا رفیق استالین عقب میبرد.
نظریهٔ اصلی کتاب این است که هیچکس بهتر از امنیتیچیها نمیداند اوضاع بر چه منوال است و به چه سمتوسویی میرود. هرچه زمامداران با درجاتی از پارانویا در توهم قدرت سیر میکنند، امنیتیچیها هوشیارانه میدانند که جریان وقایع به چه سمت میرود. البته امنیتیچیهای آندروپوفها و پوتینها این آگاهی را آسان به دست نیاوردهاند. بریا، نیای بزرگ امنیتیچیهای روس، همهچیز داشت الّا درک قدرت حضرات کمبنیهتر، و میتوانند برای مقابله با دشمن مشترکِ قدرقدرتی که اوست متحد شوند تا جانشان را حفظ کنند. همین آگاهیست که به این متخصصان دسیسه امکان بهرهبرداری از شرایط را میدهد. فقط کافیست آتشی را که در شُرُفِ گُر گرفتن است بهموقع الو بدهی و آتشی را که درگرفته است بهفراخور منافعت بیشتر گر بدهی یا بهکلی خاموش کنی...
□ سازمانهای امنیتی روس | پاتریک پنو | ترجمۀ محمدسعید عطارها | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۴۲ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«فلسفۀ کییرکگور» تجدید چاپ شد.
هر کسی که بخواهد فلسفۀ سورن کییرکگور را جمعبندی کند باید دستکم از سه نکته غفلت نکند: نکتۀ اول اینکه کییرکگور بیشتر آثارش را با نام مستعار منتشر کرد و نه با نام خودش، خصوصاً آنهایی را که سبب شهرت او شدند. استفادۀ او از اسامی مستعار مجعول نشان میدهد که «حقایق» نهفته در این آثار لزوماً عقاید خود کییرکگور نیستند. بهعکس، جمیع منتقدان بر این عقیدهاند که این آثار به احتمال قریب به یقین «حقایقی» را در مورد زندگی، صرفاً از منظر خاص و محدود به ما عرضه میکند. نکتۀ دوم این است که کییرکگور یک فیلسوف سیستماتیک نبود. او میخواست علیه «سیستمها» بشورد. آنچه اهمیت دارد ارتباطی است که نکتۀ اول و دوم با هم دارند، چون استفاده از اسامی مستعار کاملاً برای کسی که معتقد است یک منظر واحد «درست» نسبت به زندگی وجود ندارد کاری بجاست. و سرانجام نکتۀ سوم، همانگونه که هنری ئی. الیسون میگوید: «کییرکگور دائماً از دست ما میگریزد و اغفالمان میکند. مثل سقراط، که همۀ عمر ستایشگرش بود، کییرکگور هم فکر میکرد وظیفهاش توضیح دادن نیست، نیش زدن است...»
آیا این بدان معناست که در آثار کییرکگور یک فلسفۀ کلی وجود ندارد؟ بهعکس، میتوان از بههم پیوستن منظرهای مختلف در آثار او یک فلسفۀ کلی استخراج کرد. در نوشتههای مختلف او میتوان حقایق مشترکی پیدا کرد که حاکی از «تصویر بزرگی» هستند که کییرکگور پیش چشم داشت. در نوشتههای او بر برخی مضامین کراراً تأکید میشود. اگر بفهمیم وقتی کییرکگور از «حقیقتْ چیزی نیست مگر ذهنیت» [داشتن چیزی در ذهن و عمل کردن به آن]، «یا این/یا آن»، حوزههای زیباشناختی و اخلاقی و دینی زندگی، ایمان، «خلوص دل»، شور، و اینکه «اصل کار در زندگی این است که خودت را بیابی و من خودت را بهدست آوری» سخن میگوید چه منظوری دارد، آنگاه میتوانیم فلسفۀ کییرکگور را درک کنیم. اگرچه کییرکگور به ما نمیگوید چگونه باید زندگی کنیم، انتخابهای پیشرو را به ما مینمایاند و میگوید چه چیزهایی در انتخاب ما دخیل هستند و توضیح میدهد چرا دست زدن به انتخاب شخصی و بهنگام اهمیت حیاتی دارد.
□ فلسفۀ کییرکگور | سوزان لی اندرسن | ترجمۀ خشایار دیهیمی | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۲۴ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
هر کسی که بخواهد فلسفۀ سورن کییرکگور را جمعبندی کند باید دستکم از سه نکته غفلت نکند: نکتۀ اول اینکه کییرکگور بیشتر آثارش را با نام مستعار منتشر کرد و نه با نام خودش، خصوصاً آنهایی را که سبب شهرت او شدند. استفادۀ او از اسامی مستعار مجعول نشان میدهد که «حقایق» نهفته در این آثار لزوماً عقاید خود کییرکگور نیستند. بهعکس، جمیع منتقدان بر این عقیدهاند که این آثار به احتمال قریب به یقین «حقایقی» را در مورد زندگی، صرفاً از منظر خاص و محدود به ما عرضه میکند. نکتۀ دوم این است که کییرکگور یک فیلسوف سیستماتیک نبود. او میخواست علیه «سیستمها» بشورد. آنچه اهمیت دارد ارتباطی است که نکتۀ اول و دوم با هم دارند، چون استفاده از اسامی مستعار کاملاً برای کسی که معتقد است یک منظر واحد «درست» نسبت به زندگی وجود ندارد کاری بجاست. و سرانجام نکتۀ سوم، همانگونه که هنری ئی. الیسون میگوید: «کییرکگور دائماً از دست ما میگریزد و اغفالمان میکند. مثل سقراط، که همۀ عمر ستایشگرش بود، کییرکگور هم فکر میکرد وظیفهاش توضیح دادن نیست، نیش زدن است...»
آیا این بدان معناست که در آثار کییرکگور یک فلسفۀ کلی وجود ندارد؟ بهعکس، میتوان از بههم پیوستن منظرهای مختلف در آثار او یک فلسفۀ کلی استخراج کرد. در نوشتههای مختلف او میتوان حقایق مشترکی پیدا کرد که حاکی از «تصویر بزرگی» هستند که کییرکگور پیش چشم داشت. در نوشتههای او بر برخی مضامین کراراً تأکید میشود. اگر بفهمیم وقتی کییرکگور از «حقیقتْ چیزی نیست مگر ذهنیت» [داشتن چیزی در ذهن و عمل کردن به آن]، «یا این/یا آن»، حوزههای زیباشناختی و اخلاقی و دینی زندگی، ایمان، «خلوص دل»، شور، و اینکه «اصل کار در زندگی این است که خودت را بیابی و من خودت را بهدست آوری» سخن میگوید چه منظوری دارد، آنگاه میتوانیم فلسفۀ کییرکگور را درک کنیم. اگرچه کییرکگور به ما نمیگوید چگونه باید زندگی کنیم، انتخابهای پیشرو را به ما مینمایاند و میگوید چه چیزهایی در انتخاب ما دخیل هستند و توضیح میدهد چرا دست زدن به انتخاب شخصی و بهنگام اهمیت حیاتی دارد.
□ فلسفۀ کییرکگور | سوزان لی اندرسن | ترجمۀ خشایار دیهیمی | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۲۴ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«واقعیت ناپیدا» تجدید چاپ شد.
این کتاب بهبهترین نحو نشان میدهد که یک دانشمند چطور میتواند نویسنده هم باشد؛ میتواند همانقدر که عدد و فرمول بلد است، تکنیک نوشتن هم بلد باشد؛ همانقدر که ذرات بنیادی و میدانهای کوانتومی را میشناسد، ادبیات و تاریخ هم بداند و همه را نهایتاً در قلهٔ بلند «تخیل» به هم برساند. بتواند نقاط اوج نبوغ اینشتین و دانته را نه دو نقطهٔ متفاوت از دو جهان دوردست که دو خورشید هممدار ببیند و فوتونهای شباهتشان را نشان بدهد. «واقعیت ناپیدا» با بنیادها سر و کار دارد. بنیادهای ماده، بنیادهای فکر، بنیادهای دانش، بنیادهای تخیل. بعید میدانم که چیزی از باورها و تصوراتتان از جهان وجود داشته باشد که بعد از خواندن این کتاب به ارتعاش و تلاطم نیفتد [بماند که گرانش کوانتومی میگوید همان تصورات هم چیزی جز ارتعاشات کوانتومی نیست، همانطور که این کتاب و گوشی شما و اینستاگرام و این کلمات و انگشت شما روی صفحهٔ موبایل!].
آیا معتقدید که «زمان وجود دارد»؟ باور دارید که «فضا وجود دارد»؟ خیال میکنید که «جهان بیانتهاست»؟ تصور میکنید که «بیگبنگ نقطهٔ آغاز هستی است»؟ شنیدهاید که «هرچه به سیاهچاله برسد نابود میشود و دیگر برنمیگردد»؟ از کلماتی مانند «بیشمار» و «بینهایت» زیاد استفاده میکنید؟ اگر نتوانید طاقت بیاورید، این کتاب همهٔ این تصورات شما را از آنچه «واقعیت» تلقی میکنید شخم میزند. سعی کنید بخوانید و تاب بیاورید. «واقعیت ناپیدا» کتابیست توأمان مهاجم و قصهگو، توأمان بیرحم و نوازشگر، بیاعتنا و شیدا، توأمان فیزیک و ادبیات، مارش و رقص، تشر و تَسلیٰ. شما را به تماشای جهانِ عمیقاً تکاندهندهای دعوت میکند که هم این جهانِ پیش چشمتان هست هم نیست. هم آن جهانی هست که خواندهاید و شنیدهاید، هم نیست. روولی جنون دانته در نوشتن و خطرپذیری فیزیکدانهای مدرن را در هم آمیخته و با نثری چنان ساده و زنده دموکریتوس و آناکسیماندر را قدمزنان تا مرزهای سیاهچاله و کیهان پیش برده است که مخاطب هر لحظه ممکن است از خود بپرسد که این نویسندهایست کارکشته با چند رمان یا یکی از بزرگترین فیزیکدانهای نظری زندهٔ جهان؟ و ممکن است از خود بپرسد که چه میشد اگر همه کتابهای علمی همینطور نوشته میشد؟ چطور میتوان تخیل را تا چنین مرزهای باورناپذیری به حرکت وا داشت؟
□ واقعیت ناپیدا | کارلو رووِلّی | ترجمۀ علی شاهی | نشرنو، چاپ ششم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۶۳ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
این کتاب بهبهترین نحو نشان میدهد که یک دانشمند چطور میتواند نویسنده هم باشد؛ میتواند همانقدر که عدد و فرمول بلد است، تکنیک نوشتن هم بلد باشد؛ همانقدر که ذرات بنیادی و میدانهای کوانتومی را میشناسد، ادبیات و تاریخ هم بداند و همه را نهایتاً در قلهٔ بلند «تخیل» به هم برساند. بتواند نقاط اوج نبوغ اینشتین و دانته را نه دو نقطهٔ متفاوت از دو جهان دوردست که دو خورشید هممدار ببیند و فوتونهای شباهتشان را نشان بدهد. «واقعیت ناپیدا» با بنیادها سر و کار دارد. بنیادهای ماده، بنیادهای فکر، بنیادهای دانش، بنیادهای تخیل. بعید میدانم که چیزی از باورها و تصوراتتان از جهان وجود داشته باشد که بعد از خواندن این کتاب به ارتعاش و تلاطم نیفتد [بماند که گرانش کوانتومی میگوید همان تصورات هم چیزی جز ارتعاشات کوانتومی نیست، همانطور که این کتاب و گوشی شما و اینستاگرام و این کلمات و انگشت شما روی صفحهٔ موبایل!].
آیا معتقدید که «زمان وجود دارد»؟ باور دارید که «فضا وجود دارد»؟ خیال میکنید که «جهان بیانتهاست»؟ تصور میکنید که «بیگبنگ نقطهٔ آغاز هستی است»؟ شنیدهاید که «هرچه به سیاهچاله برسد نابود میشود و دیگر برنمیگردد»؟ از کلماتی مانند «بیشمار» و «بینهایت» زیاد استفاده میکنید؟ اگر نتوانید طاقت بیاورید، این کتاب همهٔ این تصورات شما را از آنچه «واقعیت» تلقی میکنید شخم میزند. سعی کنید بخوانید و تاب بیاورید. «واقعیت ناپیدا» کتابیست توأمان مهاجم و قصهگو، توأمان بیرحم و نوازشگر، بیاعتنا و شیدا، توأمان فیزیک و ادبیات، مارش و رقص، تشر و تَسلیٰ. شما را به تماشای جهانِ عمیقاً تکاندهندهای دعوت میکند که هم این جهانِ پیش چشمتان هست هم نیست. هم آن جهانی هست که خواندهاید و شنیدهاید، هم نیست. روولی جنون دانته در نوشتن و خطرپذیری فیزیکدانهای مدرن را در هم آمیخته و با نثری چنان ساده و زنده دموکریتوس و آناکسیماندر را قدمزنان تا مرزهای سیاهچاله و کیهان پیش برده است که مخاطب هر لحظه ممکن است از خود بپرسد که این نویسندهایست کارکشته با چند رمان یا یکی از بزرگترین فیزیکدانهای نظری زندهٔ جهان؟ و ممکن است از خود بپرسد که چه میشد اگر همه کتابهای علمی همینطور نوشته میشد؟ چطور میتوان تخیل را تا چنین مرزهای باورناپذیری به حرکت وا داشت؟
□ واقعیت ناپیدا | کارلو رووِلّی | ترجمۀ علی شاهی | نشرنو، چاپ ششم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۲۶۳ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«بچههای تانر» تجدید چاپ شد.
بچههای تانر رمان مطرح و نسبتاً مفصل روبرت والزر است؛ همزمان، نخستین و تنها اثر بلند او و نخستین رمان از سهگانۀ معروفش هم هست: بچههای تانر، دستیار، و یاکوب فون گونتن. خوشبختانه هر دو رمان دیگر او به زبان فارسی موجودند و، از بخت خوش، از زبان آلمانی ترجمه شدهاند. از این جهت، میشود گفت والزر، با آنکه دیر به فارسیزبانان معرفی میشود، در عوض شناخت خواننده در آثارش از سرچشمه و دستاول است. در هر حال، بچههای تانر داستان سیمون تانر است، نویسندۀ خودخواندۀ خیالپرستی که مدام بی اینکه خطایی مرتکب شود که باعث شود عذرش را بخواهند شغلهای بیاهمیت خودش را ترک میکند: موجودی پوچ و بیقیدوبند، هزارپیشهای سودایی.
والزر در گفتگوی معروف با کارل زلیگ میگوید بچههای تانر را اوایل سال ۱۹۰۶ در سه چهار هفته پشت هم و بدون ویرایش و حک و اصلاح نوشته است. مکان رمان دو شهر بزرگ و یک روستاست که هرگز هیچ نامی از آن نیامده، فقط استثنائاً نام اسطورهایـخیالانگیزِ شهر پاریس را در رمان در خلال یکی از رؤیاهای سیمون میبینیم که درواقع هیچ بخشی از رمان در آن روی نمیدهد. سیمون، آدم اصلی رمان، بهترتیب با کلاوس و کاسپار و خواهرش هدویگ در رابطه است و حجم اصلی اثر را مناسبات بین آنها شکل میدهد، سپس خردهروابطش با برادر دیوانهوضعش امیل، مادر روانگسیختۀ درگذشتهاش و پدرش و خاطراتش از آنها میآید.
مشهور است که کافکا از ستایشگران والزر و بهویژه این رمان بوده است و، جز آن، نوشتههای این دو نیز سخت شبیه هماند. کافکا دربارۀ سیمون تانر مینویسد: «با چمدانی سبک و چشمانی باز و تطمیعناپذیر، این بیسروپای مدرن از دل جهان میپوید و در پایان هیچ از او نمیماند الّا لذت خواننده.» همو در جایی دیگر مینویسد: «(در قهرمان این رمان) شاهد یکی از بدترین ترقیها هستیم، ولی فقط ترقیِ بد است که به جهان ما نور میبخشد.»
در کنار کافکا، والتر بنیامین نیز از ستایشگران پُرشور کار رابرت والزر بوده است. او دربارۀ والزر مینویسد: «این داستانها (نوشتههای والزر) بهطرز کاملاً غیرمعمولی لطیفاند و این را هرکسی درمییابد. ولی هرکسی این را نمیبیند که نهفقط تنش عصبی زندگی تبهگن بلکه احساس ناب و زنده و پویای زندگی نیز در آنها نهفته است.»
□ بچههای تانر | روبرت والزر | ترجمهٔ علی عبداللهی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، بیست و دو + ۳۲۸ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
بچههای تانر رمان مطرح و نسبتاً مفصل روبرت والزر است؛ همزمان، نخستین و تنها اثر بلند او و نخستین رمان از سهگانۀ معروفش هم هست: بچههای تانر، دستیار، و یاکوب فون گونتن. خوشبختانه هر دو رمان دیگر او به زبان فارسی موجودند و، از بخت خوش، از زبان آلمانی ترجمه شدهاند. از این جهت، میشود گفت والزر، با آنکه دیر به فارسیزبانان معرفی میشود، در عوض شناخت خواننده در آثارش از سرچشمه و دستاول است. در هر حال، بچههای تانر داستان سیمون تانر است، نویسندۀ خودخواندۀ خیالپرستی که مدام بی اینکه خطایی مرتکب شود که باعث شود عذرش را بخواهند شغلهای بیاهمیت خودش را ترک میکند: موجودی پوچ و بیقیدوبند، هزارپیشهای سودایی.
والزر در گفتگوی معروف با کارل زلیگ میگوید بچههای تانر را اوایل سال ۱۹۰۶ در سه چهار هفته پشت هم و بدون ویرایش و حک و اصلاح نوشته است. مکان رمان دو شهر بزرگ و یک روستاست که هرگز هیچ نامی از آن نیامده، فقط استثنائاً نام اسطورهایـخیالانگیزِ شهر پاریس را در رمان در خلال یکی از رؤیاهای سیمون میبینیم که درواقع هیچ بخشی از رمان در آن روی نمیدهد. سیمون، آدم اصلی رمان، بهترتیب با کلاوس و کاسپار و خواهرش هدویگ در رابطه است و حجم اصلی اثر را مناسبات بین آنها شکل میدهد، سپس خردهروابطش با برادر دیوانهوضعش امیل، مادر روانگسیختۀ درگذشتهاش و پدرش و خاطراتش از آنها میآید.
مشهور است که کافکا از ستایشگران والزر و بهویژه این رمان بوده است و، جز آن، نوشتههای این دو نیز سخت شبیه هماند. کافکا دربارۀ سیمون تانر مینویسد: «با چمدانی سبک و چشمانی باز و تطمیعناپذیر، این بیسروپای مدرن از دل جهان میپوید و در پایان هیچ از او نمیماند الّا لذت خواننده.» همو در جایی دیگر مینویسد: «(در قهرمان این رمان) شاهد یکی از بدترین ترقیها هستیم، ولی فقط ترقیِ بد است که به جهان ما نور میبخشد.»
در کنار کافکا، والتر بنیامین نیز از ستایشگران پُرشور کار رابرت والزر بوده است. او دربارۀ والزر مینویسد: «این داستانها (نوشتههای والزر) بهطرز کاملاً غیرمعمولی لطیفاند و این را هرکسی درمییابد. ولی هرکسی این را نمیبیند که نهفقط تنش عصبی زندگی تبهگن بلکه احساس ناب و زنده و پویای زندگی نیز در آنها نهفته است.»
□ بچههای تانر | روبرت والزر | ترجمهٔ علی عبداللهی | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، بیست و دو + ۳۲۸ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«فلسفۀ جان استیوارت میل» تجدید چاپ شد.
فیلسوف، منتقد اجتماعی، اقتصاددان سیاسی، کارمند دولت و متفکر لیبرال انگلیسی. او از جمله کسانی بود که به رادیکالهای منفی قرن نوزدهم شهره بودند. میل به همراه جرمی بنتام از مبدعین اصل فایدهگرایی بود. با این اعتقاد که اعمال و افعال اخلاقی را میتوان با رجوع به اصل راهنمای «بیشترین خوشبختی برای بیشترین افراد» ارزیابی کرد. این اصل معروف است به اصل نفع. مطابق این اصل، فرد به هنگام مواجهه با مسئلهای اخلاقی، بهگونهای باید عمل کند که اطمینان یابد پیامدها و نتایج عملش تعیینکنندۀ بیشترین خوشبختی و نیکی برای اکثریت کسانی است که متاثر از آن عملاند. از نظر میل، این طبیعت آدمی است که از رنج بپرهیزد و به دنبال لذت باشد.
هدف او در کتاب «در باب آزادی» کشف و توضیح «ماهیت و حدود» سلطۀ جامعه بر فرد است. پیامد اصلی چنین سلطهای خود را در بافت «نبرد» میان آزادی فردی و اقتدار سیاسی نشان میدهد. اگرچه تنش میان آزادی و اقتدار که دغدغۀ میل بهشمار میرود چیز تازهای نیست و در عصرهای گذشته نیز همواره مطرح بوده است، اما از نظر میل جامعۀ مدرن با تنظیم و اجرای منحصربهفردی از این مسأله روبهرو است. کوتاه آنکه، جامعۀ مدرن به گونهای دستخوش رشد و گسترش تاریخی شده که ماهیت و شرایط این نبرد را از نو تعریف کرده است.
«فلسفۀ جان استیوارت میل» نوشتۀ سوزان لی اندرسن یکی از باکیفیتترین شرحهای ممکن از آرای این فیلسوف و منتقد اجتماعی لیبرال است. فیلسوفی که ایمان داشت یگانه بخشی از رفتار شخص که وی در قبال آن مسئول جامعه است بخشی است که به دیگران ارتباط دارد.
□ فلسفۀ جان استیوارت میل | سوزان لی اندرسن | ترجمۀ خشایار دیهیمی | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۴۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
فیلسوف، منتقد اجتماعی، اقتصاددان سیاسی، کارمند دولت و متفکر لیبرال انگلیسی. او از جمله کسانی بود که به رادیکالهای منفی قرن نوزدهم شهره بودند. میل به همراه جرمی بنتام از مبدعین اصل فایدهگرایی بود. با این اعتقاد که اعمال و افعال اخلاقی را میتوان با رجوع به اصل راهنمای «بیشترین خوشبختی برای بیشترین افراد» ارزیابی کرد. این اصل معروف است به اصل نفع. مطابق این اصل، فرد به هنگام مواجهه با مسئلهای اخلاقی، بهگونهای باید عمل کند که اطمینان یابد پیامدها و نتایج عملش تعیینکنندۀ بیشترین خوشبختی و نیکی برای اکثریت کسانی است که متاثر از آن عملاند. از نظر میل، این طبیعت آدمی است که از رنج بپرهیزد و به دنبال لذت باشد.
هدف او در کتاب «در باب آزادی» کشف و توضیح «ماهیت و حدود» سلطۀ جامعه بر فرد است. پیامد اصلی چنین سلطهای خود را در بافت «نبرد» میان آزادی فردی و اقتدار سیاسی نشان میدهد. اگرچه تنش میان آزادی و اقتدار که دغدغۀ میل بهشمار میرود چیز تازهای نیست و در عصرهای گذشته نیز همواره مطرح بوده است، اما از نظر میل جامعۀ مدرن با تنظیم و اجرای منحصربهفردی از این مسأله روبهرو است. کوتاه آنکه، جامعۀ مدرن به گونهای دستخوش رشد و گسترش تاریخی شده که ماهیت و شرایط این نبرد را از نو تعریف کرده است.
«فلسفۀ جان استیوارت میل» نوشتۀ سوزان لی اندرسن یکی از باکیفیتترین شرحهای ممکن از آرای این فیلسوف و منتقد اجتماعی لیبرال است. فیلسوفی که ایمان داشت یگانه بخشی از رفتار شخص که وی در قبال آن مسئول جامعه است بخشی است که به دیگران ارتباط دارد.
□ فلسفۀ جان استیوارت میل | سوزان لی اندرسن | ترجمۀ خشایار دیهیمی | نشر نو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۴۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«درآمدی نو بر روانکاوی» تجدید چاپ شد.
معمولاً بهترین توصیه به نوآموزان روانکاوی، بهویژه آنهایی که مایلاند از سردرگمی بپرهیزند، رجوع مستقیم به آثار فروید است. نه صرفاً به این دلیل که فروید سرچشمۀ روانکاوی است یا به سبب وضوح افکار و سبک او یا حتی بدین خاطر که «بازگشت به فروید» همچنان از واجبات روانکاوی است. بلکه بدان سبب که در آن سالهای نخستین، مراجعه به یک «متن اصلی» واحد در روانکاوی میسر بود، حال آنکه امروزه به موازات گسترش و دگرگونی جنبش روانکاوی و بروز مناقشه و اختلاف در آن، دستیابی به چنین متنی بیش از پیش دشوار شده است.
اما روانکاوی چیست؟ نیمقرن پیش پاسخ به این پرسش تقریباً آسان بود. روانکاو کسی بود که به اهمیت فرایندهای ناهشیار، تعارضات، دفاعها، عقدۀ اُدیپ و محوریت سائق جنسی در رشد و تحول شخصیت و اختلالات روانی باور داشت. از آن زمان سالها میگذرد و دیگر فهرستی از اصول عقاید روانکاوی در کار نیست. التفات روانکاوان پسافرویدی به وجوه پیشاُدیپی و روابط موضوعی اندیشۀ روانکاوانه را متحول کرده است. افزون بر این، ارتباط روزافزون روانکاوی با روانشناسی رشد، انسانشناسی، رفتارشناسی، روانشناسی شناختی، فلسفه و علوم اعصاب به غنای یافتههای آن افزوده و بینشهای نظری آن را اصلاح و تعدیل کرده، و بهتبع آن فنون «معیار» درمانی را نیز دگرگون ساخته است. از اینرو، شاید بهتر باشد روانکاوی معاصر را «روانکاوی پسافرویدی» بنامیم.
«درآمدی نو بر روانکاوی»، چنانکه از نام آن پیداست، «درآمدی» بر روانکاوی است. آشنایی با روانکاوی بهزبانی ساده و علمی. کتابی که بهاختصار و البته بهوضوح به شرح اصول و مبادی نظری و عملی روانکاوی میپردازد و در باب مناقشۀ همیشگی ماهیت اندیشۀ روانکاوانه و شأن علمی روانکاوی سخن میگوید.
«درآمدی نو بر روانکاوی» کتابی است که درمان و اصول بنیادین روانکاوی جدید را در بر میگیرد و با جذابیتهای نظری میتواند هم برای دانشجویان و روانکاوان و رواندرمانگران و هم برای مخاطبانی که قصد آشنایی با اصول روانکاوی جدید دارند مفید واقع شود.
□ درآمدی نو بر روانکاوی | آنتونی بیتمن، جرمی هلمز | ترجمۀ علیرضا طهماسب | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۴۴۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
معمولاً بهترین توصیه به نوآموزان روانکاوی، بهویژه آنهایی که مایلاند از سردرگمی بپرهیزند، رجوع مستقیم به آثار فروید است. نه صرفاً به این دلیل که فروید سرچشمۀ روانکاوی است یا به سبب وضوح افکار و سبک او یا حتی بدین خاطر که «بازگشت به فروید» همچنان از واجبات روانکاوی است. بلکه بدان سبب که در آن سالهای نخستین، مراجعه به یک «متن اصلی» واحد در روانکاوی میسر بود، حال آنکه امروزه به موازات گسترش و دگرگونی جنبش روانکاوی و بروز مناقشه و اختلاف در آن، دستیابی به چنین متنی بیش از پیش دشوار شده است.
اما روانکاوی چیست؟ نیمقرن پیش پاسخ به این پرسش تقریباً آسان بود. روانکاو کسی بود که به اهمیت فرایندهای ناهشیار، تعارضات، دفاعها، عقدۀ اُدیپ و محوریت سائق جنسی در رشد و تحول شخصیت و اختلالات روانی باور داشت. از آن زمان سالها میگذرد و دیگر فهرستی از اصول عقاید روانکاوی در کار نیست. التفات روانکاوان پسافرویدی به وجوه پیشاُدیپی و روابط موضوعی اندیشۀ روانکاوانه را متحول کرده است. افزون بر این، ارتباط روزافزون روانکاوی با روانشناسی رشد، انسانشناسی، رفتارشناسی، روانشناسی شناختی، فلسفه و علوم اعصاب به غنای یافتههای آن افزوده و بینشهای نظری آن را اصلاح و تعدیل کرده، و بهتبع آن فنون «معیار» درمانی را نیز دگرگون ساخته است. از اینرو، شاید بهتر باشد روانکاوی معاصر را «روانکاوی پسافرویدی» بنامیم.
«درآمدی نو بر روانکاوی»، چنانکه از نام آن پیداست، «درآمدی» بر روانکاوی است. آشنایی با روانکاوی بهزبانی ساده و علمی. کتابی که بهاختصار و البته بهوضوح به شرح اصول و مبادی نظری و عملی روانکاوی میپردازد و در باب مناقشۀ همیشگی ماهیت اندیشۀ روانکاوانه و شأن علمی روانکاوی سخن میگوید.
«درآمدی نو بر روانکاوی» کتابی است که درمان و اصول بنیادین روانکاوی جدید را در بر میگیرد و با جذابیتهای نظری میتواند هم برای دانشجویان و روانکاوان و رواندرمانگران و هم برای مخاطبانی که قصد آشنایی با اصول روانکاوی جدید دارند مفید واقع شود.
□ درآمدی نو بر روانکاوی | آنتونی بیتمن، جرمی هلمز | ترجمۀ علیرضا طهماسب | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۴۴۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«برابری و جانبداری» تجدید چاپ شد.
تامس نیگل تقریر درخشانی از مسألۀ اصلی سیاست دارد: «در حالی که منافع و ارزشها ما را به تعارض با یکدیگر سوق میدهند، چگونه میتوانیم با ضوابط اخلاقی در جهانی مشترک زندگی کنیم؟» او، در کتاب برابری و جانبداری دو نوع اصلی سیاستورزی را مطرح میکند: اولی، سیاست برابریطلبانه و دیگرگزینانه است که معطوف به کاهش درد و رنج انسانهاست و علیالخصوص میخواهد فوری و فوتیترین نیازهای محرومترین افراد جامعه را برآورده کند. مدافعان چنین سیاستی میگویند که دولت باید میان ارزشهای گوناگون و تصورات مختلف از زندگی خوب بیطرف باشد. دومی، سیاستورزی جانبدارانه و خودخواهانه است که معطوف به افزایش قدرت برای تأمین منافع شخصی یا گروهی است و آنچه اصالت دارد افزایش قدرت و برآوردن نفع شخصی است. مدافعان چنین سیاستی میگویند که دولت باید از ارزشهای شخصی و گروهی آنها با توسل به قدرت عریان دفاع کند. نیگل میگوید سیاست نوع اول، یعنی برابری، سیاست آرمانی است که غالباً در عالم سیاست غایب اما همیشه اخلاقی بوده است. سیاست نوع دوم، یعنی جانبداری، سیاستی واقعانگارانه است که همیشه در عالم سیاست حاکم است اما همیشه غیراخلاقی بوده است. نیگل میگوید مارکسیسم بر سیاست نوع اول، یعنی سیاست مبتنی بر برابری، تأکید داشت که به خاطر غفلت از قوت و قدرت نفع شخصی به شکست انجامید. سرمایهداری بر سیاست نوع دوم، یعنی سیاست مبتنی بر نفع شخصی، تأکید دارد که به خاطر غفلت از اعتبار و نفوذ اخلاقی نفع غیرشخصی و نابرابری چندان مشروعیتی ندارد. بااینوصف، دغدغۀ اصلی نیگل این است که آیا میتوان جانبداری معقول را که غیراخلاقی نباشد با برابریطلبی معقول که ناکجاآبادگرایانه نباشد، جمع کرد؟ به باور منتقدان «برابری و جانبداری» یکی از عمیقترین و مهمترین کتابهایی است که تاکنون در زمینۀ نظریههای سیاسی منتشر شده است.
□ برابری و جانبداری | تامس نیگل | ترجمۀ جواد حیدری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۵۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
تامس نیگل تقریر درخشانی از مسألۀ اصلی سیاست دارد: «در حالی که منافع و ارزشها ما را به تعارض با یکدیگر سوق میدهند، چگونه میتوانیم با ضوابط اخلاقی در جهانی مشترک زندگی کنیم؟» او، در کتاب برابری و جانبداری دو نوع اصلی سیاستورزی را مطرح میکند: اولی، سیاست برابریطلبانه و دیگرگزینانه است که معطوف به کاهش درد و رنج انسانهاست و علیالخصوص میخواهد فوری و فوتیترین نیازهای محرومترین افراد جامعه را برآورده کند. مدافعان چنین سیاستی میگویند که دولت باید میان ارزشهای گوناگون و تصورات مختلف از زندگی خوب بیطرف باشد. دومی، سیاستورزی جانبدارانه و خودخواهانه است که معطوف به افزایش قدرت برای تأمین منافع شخصی یا گروهی است و آنچه اصالت دارد افزایش قدرت و برآوردن نفع شخصی است. مدافعان چنین سیاستی میگویند که دولت باید از ارزشهای شخصی و گروهی آنها با توسل به قدرت عریان دفاع کند. نیگل میگوید سیاست نوع اول، یعنی برابری، سیاست آرمانی است که غالباً در عالم سیاست غایب اما همیشه اخلاقی بوده است. سیاست نوع دوم، یعنی جانبداری، سیاستی واقعانگارانه است که همیشه در عالم سیاست حاکم است اما همیشه غیراخلاقی بوده است. نیگل میگوید مارکسیسم بر سیاست نوع اول، یعنی سیاست مبتنی بر برابری، تأکید داشت که به خاطر غفلت از قوت و قدرت نفع شخصی به شکست انجامید. سرمایهداری بر سیاست نوع دوم، یعنی سیاست مبتنی بر نفع شخصی، تأکید دارد که به خاطر غفلت از اعتبار و نفوذ اخلاقی نفع غیرشخصی و نابرابری چندان مشروعیتی ندارد. بااینوصف، دغدغۀ اصلی نیگل این است که آیا میتوان جانبداری معقول را که غیراخلاقی نباشد با برابریطلبی معقول که ناکجاآبادگرایانه نباشد، جمع کرد؟ به باور منتقدان «برابری و جانبداری» یکی از عمیقترین و مهمترین کتابهایی است که تاکنون در زمینۀ نظریههای سیاسی منتشر شده است.
□ برابری و جانبداری | تامس نیگل | ترجمۀ جواد حیدری | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۵۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«از آسمان به گل سرخ» تجدید چاپ شد.
کشف نامههای این زوج، هفتادوهفت سال پس از ناپدیدشدن آنتوان دو سنت-اگزوپری اتفاقی شوکهکننده است. کنسوئلو دو سنت-اگزوپری شخصیت مهمی در زندگی آنتوان دو سنت ــ اگزوپری بود؛ آنقدر مهم که الهامبخش «شازده کوچولو» شد؛ آنقدر عزیز که آنتوان اقرار میکند که میخواسته اثر جاودانهاش را به او تقدیم کند و در یکی از آخرین نامههایش افسوس میخورد که چرا این کار را نکرده است.
با وجود این، شگفتانگیز است که گرچه کنسوئلو نقشی چشمگیر در زندگی و آثار اگزوپری داشته است، بسیاری ترجیح دادهاند که راجع به او سکوت کنند و حتی در اغلب زندگینامههای نویسنده حرف چندانی از او به میان نمیآید. آنتوان و کنسوئلو اولبار در آرژانتین دیدار کردند. در دم عاشق هم شدند. آنتوان دعوتش کرد سوار هواپیما بر فراز آسمان پرواز کنند. در طی همین پرواز خطرناک و نمایشی بود که آنتوان از کنسوئلو که از ترس میلرزید خواستگاری کرد، و این آغاز قصهای شد عاشقانه و پر فراز و نشیب که لحظاتش در کتاب «از آسمان به گل سرخ» ثبت است.
نامههای کتاب «از آسمان به گل سرخ» روایت دو زندگی است؛ زندگی زنی که از پسِ پردههای زمان بهزیبایی پدیدار شده است، و زندگی نویسندهای خلبان که آنطور که خود میگفت تنها با مرگ به آرامش میرسید و وعده میداد که در ابدیت چشمانتظار گل سرخ زندگیاش بماند.
□ از آسمان به گل سرخ | نامههای عاشقانۀ آنتوان و کنسوئلو دو سنت-اگزوپری | ترجمۀ ابوالفضل اللهدادی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۴۷ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
کشف نامههای این زوج، هفتادوهفت سال پس از ناپدیدشدن آنتوان دو سنت-اگزوپری اتفاقی شوکهکننده است. کنسوئلو دو سنت-اگزوپری شخصیت مهمی در زندگی آنتوان دو سنت ــ اگزوپری بود؛ آنقدر مهم که الهامبخش «شازده کوچولو» شد؛ آنقدر عزیز که آنتوان اقرار میکند که میخواسته اثر جاودانهاش را به او تقدیم کند و در یکی از آخرین نامههایش افسوس میخورد که چرا این کار را نکرده است.
با وجود این، شگفتانگیز است که گرچه کنسوئلو نقشی چشمگیر در زندگی و آثار اگزوپری داشته است، بسیاری ترجیح دادهاند که راجع به او سکوت کنند و حتی در اغلب زندگینامههای نویسنده حرف چندانی از او به میان نمیآید. آنتوان و کنسوئلو اولبار در آرژانتین دیدار کردند. در دم عاشق هم شدند. آنتوان دعوتش کرد سوار هواپیما بر فراز آسمان پرواز کنند. در طی همین پرواز خطرناک و نمایشی بود که آنتوان از کنسوئلو که از ترس میلرزید خواستگاری کرد، و این آغاز قصهای شد عاشقانه و پر فراز و نشیب که لحظاتش در کتاب «از آسمان به گل سرخ» ثبت است.
نامههای کتاب «از آسمان به گل سرخ» روایت دو زندگی است؛ زندگی زنی که از پسِ پردههای زمان بهزیبایی پدیدار شده است، و زندگی نویسندهای خلبان که آنطور که خود میگفت تنها با مرگ به آرامش میرسید و وعده میداد که در ابدیت چشمانتظار گل سرخ زندگیاش بماند.
□ از آسمان به گل سرخ | نامههای عاشقانۀ آنتوان و کنسوئلو دو سنت-اگزوپری | ترجمۀ ابوالفضل اللهدادی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۳۴۷ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«ژاک قضا و قدری و اربابش» تجدید چاپ شد.
شاهکارهای ادبی نیازی به معرفی ندارند. «دُن کیشوت» را چگونه باید معرفی کرد؟ یا «تریسترام شندی» را؟ یا مثلاً «کمدی الهی» را؟ «ژاک قضا و قدری و اربابش» هم از همینهاست؛ نه نیازی به معرفی دارد نه اصلاً میشود معرفیاش کرد. مثلاً چه بگوییم؟ بگوییم دیدرو پدر رماننویسان پستمدرن است و تمام آنها بازی با قواعد مألوف رمان را از همین داستان ژاک یاد گرفتهاند؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمان بهترین پاسخ به این پرسش است که چگونه در یک داستان جذاب میتوان به رابطۀ واقعیت و داستان و فاصلهای که با یکدیگر دارند فکر کرد؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمانی است که خواننده را هر لحظه شگفتزده میکند و به راهی پیشبینیناپذیر میکشاند؟ باز هم کافی نیست. هرچه بگوییم باز هم چیزی ناگفته باقی میماند و این ناگفته همان است که هر اثر برجستۀ ادبی را به شاهکار مبدل میکند.
رمان پُر است از دخالتهای کنایهآمیز و جذاب راوی که مدام در شیوههای قراردادی داستانگویی تأمل میکند و خواننده را به همراه داستان به مسیرهایی ناشناخته میکشاند، راویای که همراه با شخصیتها منتظر میماند تا سوارها نزدیک شوند و بشناسدشان یا حتی همراه با شخصیتها مست میشود و میخوابد و صفحهای را سفید میگذارد. آخر آدمِ خواب چگونه میتواند روایت کند؟ و این شگفتیها همه در رمانی جمع شده که شخصیت اصلی آن معتقد است «همهچیز آن بالا نوشته شده است».
این رمان دیدرو یکی از شاهکارهای ادبی بشر و یکی از بهترین رمانهای تاریخ است و باید بگویم حتی این هم برای معرفی این رمان کافی نیست.
احتمالاً باید احساس خوشبختی کنیم که این رمان را مترجمی مانند مینو مشیری به زبان فارسی برگردانده است.
□ ژاک قضا و قدری و اربابش | دنی دیدرو | ترجمهٔ مینو مشیری | نشرنو، چاپ دوازدهم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ده + ۳۵۶ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
شاهکارهای ادبی نیازی به معرفی ندارند. «دُن کیشوت» را چگونه باید معرفی کرد؟ یا «تریسترام شندی» را؟ یا مثلاً «کمدی الهی» را؟ «ژاک قضا و قدری و اربابش» هم از همینهاست؛ نه نیازی به معرفی دارد نه اصلاً میشود معرفیاش کرد. مثلاً چه بگوییم؟ بگوییم دیدرو پدر رماننویسان پستمدرن است و تمام آنها بازی با قواعد مألوف رمان را از همین داستان ژاک یاد گرفتهاند؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمان بهترین پاسخ به این پرسش است که چگونه در یک داستان جذاب میتوان به رابطۀ واقعیت و داستان و فاصلهای که با یکدیگر دارند فکر کرد؟ کافی نیست. یا بگوییم این رمانی است که خواننده را هر لحظه شگفتزده میکند و به راهی پیشبینیناپذیر میکشاند؟ باز هم کافی نیست. هرچه بگوییم باز هم چیزی ناگفته باقی میماند و این ناگفته همان است که هر اثر برجستۀ ادبی را به شاهکار مبدل میکند.
رمان پُر است از دخالتهای کنایهآمیز و جذاب راوی که مدام در شیوههای قراردادی داستانگویی تأمل میکند و خواننده را به همراه داستان به مسیرهایی ناشناخته میکشاند، راویای که همراه با شخصیتها منتظر میماند تا سوارها نزدیک شوند و بشناسدشان یا حتی همراه با شخصیتها مست میشود و میخوابد و صفحهای را سفید میگذارد. آخر آدمِ خواب چگونه میتواند روایت کند؟ و این شگفتیها همه در رمانی جمع شده که شخصیت اصلی آن معتقد است «همهچیز آن بالا نوشته شده است».
این رمان دیدرو یکی از شاهکارهای ادبی بشر و یکی از بهترین رمانهای تاریخ است و باید بگویم حتی این هم برای معرفی این رمان کافی نیست.
احتمالاً باید احساس خوشبختی کنیم که این رمان را مترجمی مانند مینو مشیری به زبان فارسی برگردانده است.
□ ژاک قضا و قدری و اربابش | دنی دیدرو | ترجمهٔ مینو مشیری | نشرنو، چاپ دوازدهم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ده + ۳۵۶ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«هواردز اِند» منتشر شد.
بر این خاکستریِ خفۀ همگانیِ زندگیِ ماشینی تهمایۀ رنگی بزن! همه را با یک چوب مران! از تعصب بپرهیز! یکشکلیِ حاکم بر حیات را بهنوعی درهم شکن! با همدلی با انسانها، به حیات تیرۀ خود رنگ و بویی بده! همۀ نیروها در کارند تا تو را عام کنند؛ خاص باش! با شکستن نظم حاکم بر روابط اجتماعی، توازنی تازه پدید آر! برای ایجاد این توازن، هم به دل گرم و هم به عقل سرد نیاز داری. افراط در هر سو تو را به بیراهۀ جنون یا جزمیت میکشد. دل بده! عشق بورز! از خود مایه بگذار! فرزانگی بیاموز! این است چکیدۀ «هواردز اند».
«هواردز اِند» نام دگرشدهٔ خانهای است که در عالم واقع نیز وجود دارد، تصویر زندهای از زندگانی آغاز قرن بیستم در انگلستان. فاستر ده سال، از کودکی تا نوجوانی، در این خانه زیست و با رمانش آن را به یکی از مشهورترین خانههای تاریخ ادبیات تبدیل کرد، خانهای که اختلاف بر سر به ارث بردن آن تلاشی نمادین است برای به تصویر کشیدن آیندهٔ یک کشور.
ادوارد مورگان فاستر، که در مقام منتقد اجتماعی در بسیاری از آثارش به اختلاف طبقاتی، ریاکاری، امپریالیسم بریتانیا و مسائل جنسیتی پرداخته است، آثاری نیز دربارهٔ داستاننویسی و نقد ادبی دارد. مهارت بینظیر فاستر در کمدی و طنز در «هواردز اِند» بهروشنی مشهود است و نیز قدرت بیپیرایهٔ سبک او که گهگاه به مرز شعر میرسد.
بسیاری از منتقدان ادبی این اثر را شاهکار فاستر میدانند.
□ هواردز اِند| ادوارد مورگان فاستر | ترجمهٔ احمد میرعلایی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، بیست و هشت +۴۱۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
بر این خاکستریِ خفۀ همگانیِ زندگیِ ماشینی تهمایۀ رنگی بزن! همه را با یک چوب مران! از تعصب بپرهیز! یکشکلیِ حاکم بر حیات را بهنوعی درهم شکن! با همدلی با انسانها، به حیات تیرۀ خود رنگ و بویی بده! همۀ نیروها در کارند تا تو را عام کنند؛ خاص باش! با شکستن نظم حاکم بر روابط اجتماعی، توازنی تازه پدید آر! برای ایجاد این توازن، هم به دل گرم و هم به عقل سرد نیاز داری. افراط در هر سو تو را به بیراهۀ جنون یا جزمیت میکشد. دل بده! عشق بورز! از خود مایه بگذار! فرزانگی بیاموز! این است چکیدۀ «هواردز اند».
«هواردز اِند» نام دگرشدهٔ خانهای است که در عالم واقع نیز وجود دارد، تصویر زندهای از زندگانی آغاز قرن بیستم در انگلستان. فاستر ده سال، از کودکی تا نوجوانی، در این خانه زیست و با رمانش آن را به یکی از مشهورترین خانههای تاریخ ادبیات تبدیل کرد، خانهای که اختلاف بر سر به ارث بردن آن تلاشی نمادین است برای به تصویر کشیدن آیندهٔ یک کشور.
ادوارد مورگان فاستر، که در مقام منتقد اجتماعی در بسیاری از آثارش به اختلاف طبقاتی، ریاکاری، امپریالیسم بریتانیا و مسائل جنسیتی پرداخته است، آثاری نیز دربارهٔ داستاننویسی و نقد ادبی دارد. مهارت بینظیر فاستر در کمدی و طنز در «هواردز اِند» بهروشنی مشهود است و نیز قدرت بیپیرایهٔ سبک او که گهگاه به مرز شعر میرسد.
بسیاری از منتقدان ادبی این اثر را شاهکار فاستر میدانند.
□ هواردز اِند| ادوارد مورگان فاستر | ترجمهٔ احمد میرعلایی | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، بیست و هشت +۴۱۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«دنیای پنهان نفت» تجدید چاپ شد.
با گسترش نیاز به انرژی، نفت همچنان در صدر منابع تأمینکنندۀ انرژی قرار دارد. با توجه به بار اقتصادی و اهمیت سیاسی نفت، کشورها برای عقد قرارداد، بهمنظور دسترسی به منابع نفتی خود و همچنین حفاظت از منابع انرژیشان، در رقابت با یکدیگر قرار دارند. اما بازیگردانان پشتصحنۀ این صنعت چه کسانی هستند؟
اغلب پژوهشهایی که پیرامون صنعت نفت شکل گرفتهاند از منظر ژئوپلیتیک، اقتصاد سیاسی و مسائل محیطزیستی به این صنعت میپردازند. کِن سیلوِرستین، گزارشگر سابق تحقیقی ارشد مؤسسۀ فرستلوکمدیا، در کتابش، «دنیای پنهان نفت»، به بررسی نقش افرادی چون دلالها، کارچاقکنها، لابیگرها، گنگسترها و دیکتاتورها در این صنعت میپردازد: افرادی که نه مالک میدان نفتی هستند و نه پالایشگاهی از خود دارند، اما با داشتن روابط و ارتباطاتی میان دولتها و شرکتهای نفتی، تسهیلگر انعقاد قراردادهای نفتی پشت درهای بستهاند.
سیلوِرستین با پرداختن به نقش کسانی که تاکنون توجه چندانی به ایشان نشده است به پژوهش دربارۀ جنبۀ تاریک این صنعت میپردازد: کارچاقکنهایی که در سطح جهان فعالاند و نفوذ بسیار دارند اما تلاش میکنند که، با باقی ماندن در سایه، به گسترش نفوذ و افزایش ثروت خود بپردازند.
هر فصل از کتاب به یکی از این شخصیتها میپردازد و بیانگر این است که چرا صنعتی که فراهمآورندۀ مایۀ حیات تمدن مدرن است بیش از اینکه سودآور باشد صنعتی است با شکافهای عمیق و تیره و تار.
«دنیای پنهان نفت» از این منظر نشان میدهد که چگونه وقتی پای منفعت اقتصادی در میان است، قدرتهای جهانی حاضر به قربانی کردن ارزشهایی چون حقوق بشر در سایر کشورها هستند و حاضرند چشم خود را بر هر خشونتی ببندند. درواقع، به نظر میرسد دیکتاتورهایی که مردمان خود را در چنگال خویش گرفتهاند باید در جایگاه خود بمانند، چرا که عامل ثبات بازار جهانیاند و تعامل با دیکتاتورها بهمراتب آسانتر از گفتوگو و معامله با دولتهای ملی است.
□ دنیای پنهان نفت | کن سیلورستین | ترجمۀ پیروز اشرف | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۲۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
با گسترش نیاز به انرژی، نفت همچنان در صدر منابع تأمینکنندۀ انرژی قرار دارد. با توجه به بار اقتصادی و اهمیت سیاسی نفت، کشورها برای عقد قرارداد، بهمنظور دسترسی به منابع نفتی خود و همچنین حفاظت از منابع انرژیشان، در رقابت با یکدیگر قرار دارند. اما بازیگردانان پشتصحنۀ این صنعت چه کسانی هستند؟
اغلب پژوهشهایی که پیرامون صنعت نفت شکل گرفتهاند از منظر ژئوپلیتیک، اقتصاد سیاسی و مسائل محیطزیستی به این صنعت میپردازند. کِن سیلوِرستین، گزارشگر سابق تحقیقی ارشد مؤسسۀ فرستلوکمدیا، در کتابش، «دنیای پنهان نفت»، به بررسی نقش افرادی چون دلالها، کارچاقکنها، لابیگرها، گنگسترها و دیکتاتورها در این صنعت میپردازد: افرادی که نه مالک میدان نفتی هستند و نه پالایشگاهی از خود دارند، اما با داشتن روابط و ارتباطاتی میان دولتها و شرکتهای نفتی، تسهیلگر انعقاد قراردادهای نفتی پشت درهای بستهاند.
سیلوِرستین با پرداختن به نقش کسانی که تاکنون توجه چندانی به ایشان نشده است به پژوهش دربارۀ جنبۀ تاریک این صنعت میپردازد: کارچاقکنهایی که در سطح جهان فعالاند و نفوذ بسیار دارند اما تلاش میکنند که، با باقی ماندن در سایه، به گسترش نفوذ و افزایش ثروت خود بپردازند.
هر فصل از کتاب به یکی از این شخصیتها میپردازد و بیانگر این است که چرا صنعتی که فراهمآورندۀ مایۀ حیات تمدن مدرن است بیش از اینکه سودآور باشد صنعتی است با شکافهای عمیق و تیره و تار.
«دنیای پنهان نفت» از این منظر نشان میدهد که چگونه وقتی پای منفعت اقتصادی در میان است، قدرتهای جهانی حاضر به قربانی کردن ارزشهایی چون حقوق بشر در سایر کشورها هستند و حاضرند چشم خود را بر هر خشونتی ببندند. درواقع، به نظر میرسد دیکتاتورهایی که مردمان خود را در چنگال خویش گرفتهاند باید در جایگاه خود بمانند، چرا که عامل ثبات بازار جهانیاند و تعامل با دیکتاتورها بهمراتب آسانتر از گفتوگو و معامله با دولتهای ملی است.
□ دنیای پنهان نفت | کن سیلورستین | ترجمۀ پیروز اشرف | نشرنو، چاپ دوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۲۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
«زندگی و مرگ شهردار کاستربریج» تجدید چاپ شد.
در میان تمامی رماننویسان انگلیسی، هاردی هم بومیترین و هم جهانیترینِ آنها است. داستانهای او در منطقۀ جغرافیایی فوقالعاده محدودی روی میدهند و بهشدت وامدارِ تاریخ، وضعیت ارضی و جغرافیایی، فرهنگ عامه، و دیگر جنبههای جامعهای کاملاً مشخص در مقطعی معین از تاریخ آن هستند. در عین حال، درونمایههای آثارش همانهایی هستند که دغدغۀ ادبیات اروپا از زمان کتاب مقدس و دوران کلاسیک بودهاند. هاردی برای خلق ابعاد بومی و منطقهایِ آثارش به انواع و اقسام منابع متوسل شده است، هم منابع چاپی (مانند روزنامههای قدیمی) و هم تاریخ شفاهی، که بخشی از آن را خود از دوران کودکی به یاد داشت. اما اینهمه در قالب آشناتر و در دسترسترِ ارجاعات فرهنگی تنظیم شده و گردِ هم آمدهاند، ارجاعاتی که از ادبیات و اساطیر متأخر تا ادبیات و تاریخ امروز را در بر میگیرند.
تا حدی به همین دلیل است که هاردی نویسندهای فوقالعاده تلمیحپرداز است که هر لحظه آماده است از چارچوب دنیای محدودی که شخصیتهایش ساکن آنند روی گرداند و پا بگذارد به جهان ادبیات و اسطوره و هنر و تاریخ و باستانشناسی و فلسفه و گسترهای وسیع از دیگر موضوعات؛ هرچند آنچه شاید «روی گرداندن» به نظر میآید اغلب استراتژی نویسنده است برای شدت و غنا بخشیدن به «آنِ» داستانی.
«زندگی و مرگِ شهردار کاستربریج» رمانی است متفاوت با غالب آثار ادبیات داستانی قرن نوزدهم ـــ که صرفاً گرایش دارند از عشق به ازدواج برسند، از معصومیت به پختگی، یا از نادانی به دانایی. پیوندی مدرن است میان رمانهای عصر ویکتوریایی و تراژدیهای بزرگ شکسپیری بهویژه شاهلیر. درامی تراژیک است که کانون توجه اصلی در آن نه فردیت، که خودِ طبیعت بشر است.
ظهور و سقوط مایکل هنچارد ـــ قهرمان رمان ـــ با شکوفایی و سپس زوال یک روش زندگی مطابقت دارد در حالی که استیلای «بشر نوینی» که همانا دانلد فارفره باشد نشانهٔ گذار به یک شیوهٔ زندگی کاملاً متفاوت است.
□ زندگی و مرگ شهردار کاستربریج | تامس هاردی | ترجمهٔ پژمان طهرانیان | ویراستۀ محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۶ + ۵۰۹ صفحه، #تجدید_چاپ.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
در میان تمامی رماننویسان انگلیسی، هاردی هم بومیترین و هم جهانیترینِ آنها است. داستانهای او در منطقۀ جغرافیایی فوقالعاده محدودی روی میدهند و بهشدت وامدارِ تاریخ، وضعیت ارضی و جغرافیایی، فرهنگ عامه، و دیگر جنبههای جامعهای کاملاً مشخص در مقطعی معین از تاریخ آن هستند. در عین حال، درونمایههای آثارش همانهایی هستند که دغدغۀ ادبیات اروپا از زمان کتاب مقدس و دوران کلاسیک بودهاند. هاردی برای خلق ابعاد بومی و منطقهایِ آثارش به انواع و اقسام منابع متوسل شده است، هم منابع چاپی (مانند روزنامههای قدیمی) و هم تاریخ شفاهی، که بخشی از آن را خود از دوران کودکی به یاد داشت. اما اینهمه در قالب آشناتر و در دسترسترِ ارجاعات فرهنگی تنظیم شده و گردِ هم آمدهاند، ارجاعاتی که از ادبیات و اساطیر متأخر تا ادبیات و تاریخ امروز را در بر میگیرند.
تا حدی به همین دلیل است که هاردی نویسندهای فوقالعاده تلمیحپرداز است که هر لحظه آماده است از چارچوب دنیای محدودی که شخصیتهایش ساکن آنند روی گرداند و پا بگذارد به جهان ادبیات و اسطوره و هنر و تاریخ و باستانشناسی و فلسفه و گسترهای وسیع از دیگر موضوعات؛ هرچند آنچه شاید «روی گرداندن» به نظر میآید اغلب استراتژی نویسنده است برای شدت و غنا بخشیدن به «آنِ» داستانی.
«زندگی و مرگِ شهردار کاستربریج» رمانی است متفاوت با غالب آثار ادبیات داستانی قرن نوزدهم ـــ که صرفاً گرایش دارند از عشق به ازدواج برسند، از معصومیت به پختگی، یا از نادانی به دانایی. پیوندی مدرن است میان رمانهای عصر ویکتوریایی و تراژدیهای بزرگ شکسپیری بهویژه شاهلیر. درامی تراژیک است که کانون توجه اصلی در آن نه فردیت، که خودِ طبیعت بشر است.
ظهور و سقوط مایکل هنچارد ـــ قهرمان رمان ـــ با شکوفایی و سپس زوال یک روش زندگی مطابقت دارد در حالی که استیلای «بشر نوینی» که همانا دانلد فارفره باشد نشانهٔ گذار به یک شیوهٔ زندگی کاملاً متفاوت است.
□ زندگی و مرگ شهردار کاستربریج | تامس هاردی | ترجمهٔ پژمان طهرانیان | ویراستۀ محمدرضا جعفری | نشرنو، چاپ سوم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد سخت، ۶ + ۵۰۹ صفحه، #تجدید_چاپ.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو
@nashrenow | nashrenow.com
دکتر پ موسیقیدان برجستهای بود. سالها خوانندۀ معروفی بود و بعد هم معلم مدرسۀ موسیقی منطقه شده بود. در مدرسه، در روابطش با شاگردان برای اولین بار مشکلات عجیب و غریبی رخ نمودند. دکتر پ گاهی هنرجوها را نمیشناخت، یا دقیقتر بگویم قیافهشان را نمیشناخت. اما به محض آنکه هنرجو صحبت میکرد از صدایش او را بهجا میآورد. چنین مواردی بیشتر و بیشتر اتفاق افتادند و مایۀ سردرگمی و حیرت و گاهی هم خنده میشدند. دکتر پ نه فقط روزبهروز قدرت تشخیص قیافهها را بیشتر از دست میداد، بلکه در جاهایی هم که قیافهای در کار نبود قیافهای میدید: شبیه آقای ماگوی مهربانی بود که در خیابان بر سر شیر آتشنشانی و پارکومتر دست نوازش میکشید، چون آنها را به جای سر بچهها میگرفت؛ با خوشرویی دستههای کندهکاری شدۀ مبلها را خطاب قرار میداد و از اینکه جواب نمیگرفت متحیر میشد. اوایل این اشتباهاتِ عجیب و غریب شوخی قلمداد میشدند و مایۀ خنده بودند، حتی برای خود دکتر پ. مگر نه اینکه همیشه اهل مزاح و شوخی بود و حس طنز خارقالعادهای هم داشت؟ توان موسیقیاش مانند همیشه عالی بود، احساس بیماری نمیکرد، هیچوقت به آن خوبی نبود، این خبط و خطاها هم بهقدری مضحک و بهقدری سادهلوحانه بودند که جدی تلقی نمیشدند یا نمیشد آنها را جدی گرفت. تا سه سال بعد هم کسی فکر نمیکرد که «یک جای کار ایراد دارد»، تا اینکه دیابت گرفت. دکتر پ که میدانست دیابت به چشم آسیب میرسانَد به چشمپزشک مراجعه کرد و چشمپزشک هم خیلی دقیق شرح حالش را بررسی و معاینهاش کرد. چشمپزشک عاقبت نتیجه گرفت که «چشمهای شما مشکلی ندارند. اما قسمت بینایی مغز شما مشکل دارد. شما به من نیاز ندارید، باید به متخصص مغز و اعصاب مراجعه کنید.» به این ترتیب و با این راهنمایی، دکتر پ آمد پیش من.
□ مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت! | الیور ساکس | ترجمۀ ماندانا فرهادیان | نشر نو، چاپ هشتم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۳۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
□ مردی که زنش را با کلاه اشتباه میگرفت! | الیور ساکس | ترجمۀ ماندانا فرهادیان | نشر نو، چاپ هشتم ۱۴۰۲، قطع رقعی، جلد شومیز، ۳۳۰ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«فیزیک و طبیعت» تجدید چاپ شد.
گفتهاند که دیدگاه انسان معاصر به طبیعت آنقدر نسبت به گذشته دگرگون شده است که تمامی روابط ما با طبیعت، حتی روابط هنرمندان با آن، باید بر اصول جدیدی استوار شود. در قرون پیشین، فلسفۀ طبیعیِ جمعوجوری دیدگاههای انسان را بیان میکرد، اما امروزه، نظرگاه انسان عمدتاً با علوم جدید و فناوری نوین معین میشود. به همین دلیل، بررسی مفهوم طبیعت در علم معاصر و بهخصوص در فیزیک معاصر، نهتنها برای محققان علم، بلکه برای همه مهم است. دگرگونیهای بنیادین دانشهای نوین را باید نشانۀ تغییر در نحوۀ زیست خود بدانیم و همین بر تمامی جنبههای زندگی ما اثر دارد.
ورنر هایزنبرگ، یکی از بزرگترین فیزیکدانهای تاریخ بشر، در کتاب «فیزیک و طبیعت» تحول دیدگاه فیزیک مدرن نسبت به طبیعت را روایت میکند، از علیت و تفکر فلسفی میگوید، مفهوم طبیعت را در تاریخ علم پی میگیرد و به آراء پیشگامان فیزیک مدرن میپردازد. او معتقد است که فیزیک مدرن با کشفیات کپلر و گالیله و نیوتن تولد یافت؛ کشفیاتی که مؤلفهٔ بنیادیشان قطع رابطه با تصویر قرون وسطایی از طبیعت بود.
نکتهٔ بسیار مهم دیگری که هایزنبرگ بر آن تأکید دارد اهمیت آگاهی از فرهنگ کلاسیک و مطالعهٔ فلسفه و تاریخ اندیشهٔ غربی در آموزش دانشمندانی است که فقط متخصص نیستند و میخواهند تبعات عملی و نظری کار خود را در بستر مجموعهٔ گستردهٔ فعالیتهای بشری بسنجند.
□ فیزیک و طبیعت | ورنر هایزنبرگ | ترجمۀ مزدا موحد | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۸ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
گفتهاند که دیدگاه انسان معاصر به طبیعت آنقدر نسبت به گذشته دگرگون شده است که تمامی روابط ما با طبیعت، حتی روابط هنرمندان با آن، باید بر اصول جدیدی استوار شود. در قرون پیشین، فلسفۀ طبیعیِ جمعوجوری دیدگاههای انسان را بیان میکرد، اما امروزه، نظرگاه انسان عمدتاً با علوم جدید و فناوری نوین معین میشود. به همین دلیل، بررسی مفهوم طبیعت در علم معاصر و بهخصوص در فیزیک معاصر، نهتنها برای محققان علم، بلکه برای همه مهم است. دگرگونیهای بنیادین دانشهای نوین را باید نشانۀ تغییر در نحوۀ زیست خود بدانیم و همین بر تمامی جنبههای زندگی ما اثر دارد.
ورنر هایزنبرگ، یکی از بزرگترین فیزیکدانهای تاریخ بشر، در کتاب «فیزیک و طبیعت» تحول دیدگاه فیزیک مدرن نسبت به طبیعت را روایت میکند، از علیت و تفکر فلسفی میگوید، مفهوم طبیعت را در تاریخ علم پی میگیرد و به آراء پیشگامان فیزیک مدرن میپردازد. او معتقد است که فیزیک مدرن با کشفیات کپلر و گالیله و نیوتن تولد یافت؛ کشفیاتی که مؤلفهٔ بنیادیشان قطع رابطه با تصویر قرون وسطایی از طبیعت بود.
نکتهٔ بسیار مهم دیگری که هایزنبرگ بر آن تأکید دارد اهمیت آگاهی از فرهنگ کلاسیک و مطالعهٔ فلسفه و تاریخ اندیشهٔ غربی در آموزش دانشمندانی است که فقط متخصص نیستند و میخواهند تبعات عملی و نظری کار خود را در بستر مجموعهٔ گستردهٔ فعالیتهای بشری بسنجند.
□ فیزیک و طبیعت | ورنر هایزنبرگ | ترجمۀ مزدا موحد | نشر نو، چاپ چهارم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۶۸ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
«دلهرههای کودکی» تجدید چاپ شد.
آلیس میلر نویسندهای است که آثارش در بین محققان و روانکاوان همواره بحثهای گستردهای را دامن زده است. این نویسندۀ سوئیسیِ متولد لهستان، بیش از بیست سال، بهعنوان روانکاو و مدرس روانکاوی فعالیت کرد تا اینکه در سال ۱۹۷۱، بهواسطۀ نقاشیهای خودجوشش، دوران کودکی خود را بازیافت و پس از آن اعتبار نظریههای روانکاوی را بهجد زیر سؤال برد.
او باور دارد که کنار آمدن با ترسهای ناشی از آسیبهای دوران کودکی پیشرفت ما را در شناخت خودمان به تأخیر میاندازد و سرکوب آسیبهای دوران کودکی ریشۀ اصلی اختلالات روانی و جنایتکاری است.
میلر لزوم سرکوب و انکار در دوران کودکی را برای کودک رد نمیکند، اما به آسیبهایی هم اشاره میکند که این سازوکارها در روان کودک به جا میگذارند و آثارشان در بزرگسالی بروز مییابند. با این حال، تأکید دارد که سختترین و بدترین محیطهای زندگی در دوران کودکی نیز بهخودیخود پرورندۀ جنایتکار یا مجرم نیستند. خاطرات ناخودآگاه از اتفاقاتِ واپسرانده، که اغلب ما را به کارهای مخرب وامیدارند، امکان دارد به خودآگاه ما راه یابند و در آینده در دسترسمان قرار گیرند تا نیازهای واقعی خود را بهروشی مسالمتآمیز برآورده کنیم.
او در این کتاب از ریشههای خشونت و بیرحمی جامعه میگوید که در شیوههای سنتی تربیت و آموزشِ کودکان نهفته است و میتواند کودکی را به دورانی سخت و طاقتفرسا و حتی حصاری بیدررو بدل کند، و با جسارت تمام دانستههای پیشین را به چالش میکشد و شرح میدهد که چگونه میتوانیم احساسات گمشده و گذشتۀ سرکوبشدۀ خود را بازیابیم و از یافتههای جدید او برای رهایی خودمان استفاده کنیم و شروعی جدید و سالم برای خود و فرزندانمان رقم بزنیم.
«دلهرههای کودکی» ما را به اعماق ذهن و ضمیرمان هدایت میکند.
□ دلهرههای کودکی | آلیس میلر | ترجمۀ امید سهرابینیک | نشرنو، چاپ سیزدهم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۷۵ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com
آلیس میلر نویسندهای است که آثارش در بین محققان و روانکاوان همواره بحثهای گستردهای را دامن زده است. این نویسندۀ سوئیسیِ متولد لهستان، بیش از بیست سال، بهعنوان روانکاو و مدرس روانکاوی فعالیت کرد تا اینکه در سال ۱۹۷۱، بهواسطۀ نقاشیهای خودجوشش، دوران کودکی خود را بازیافت و پس از آن اعتبار نظریههای روانکاوی را بهجد زیر سؤال برد.
او باور دارد که کنار آمدن با ترسهای ناشی از آسیبهای دوران کودکی پیشرفت ما را در شناخت خودمان به تأخیر میاندازد و سرکوب آسیبهای دوران کودکی ریشۀ اصلی اختلالات روانی و جنایتکاری است.
میلر لزوم سرکوب و انکار در دوران کودکی را برای کودک رد نمیکند، اما به آسیبهایی هم اشاره میکند که این سازوکارها در روان کودک به جا میگذارند و آثارشان در بزرگسالی بروز مییابند. با این حال، تأکید دارد که سختترین و بدترین محیطهای زندگی در دوران کودکی نیز بهخودیخود پرورندۀ جنایتکار یا مجرم نیستند. خاطرات ناخودآگاه از اتفاقاتِ واپسرانده، که اغلب ما را به کارهای مخرب وامیدارند، امکان دارد به خودآگاه ما راه یابند و در آینده در دسترسمان قرار گیرند تا نیازهای واقعی خود را بهروشی مسالمتآمیز برآورده کنیم.
او در این کتاب از ریشههای خشونت و بیرحمی جامعه میگوید که در شیوههای سنتی تربیت و آموزشِ کودکان نهفته است و میتواند کودکی را به دورانی سخت و طاقتفرسا و حتی حصاری بیدررو بدل کند، و با جسارت تمام دانستههای پیشین را به چالش میکشد و شرح میدهد که چگونه میتوانیم احساسات گمشده و گذشتۀ سرکوبشدۀ خود را بازیابیم و از یافتههای جدید او برای رهایی خودمان استفاده کنیم و شروعی جدید و سالم برای خود و فرزندانمان رقم بزنیم.
«دلهرههای کودکی» ما را به اعماق ذهن و ضمیرمان هدایت میکند.
□ دلهرههای کودکی | آلیس میلر | ترجمۀ امید سهرابینیک | نشرنو، چاپ سیزدهم ۱۴۰۳، قطع رقعی، جلد شومیز، ۱۷۵ صفحه، #تجدید_چاپ.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفارش و خرید از وبسایت نشرنو:
@nashrenow | nashrenow.com