رضا | reza
2 subscribers
1.89K photos
988 videos
43 files
397 links
Download Telegram
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
‘’ bbvv
“؟،،~~،،” ددر ،
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
رضا | reza
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
برنده جایزه نوبل صلح برای ترور هموطنانش همچنان در سکوت است. کسی که هر باره برای بدرفتاری با یک زندانی بیانیه صادر می کند!

خداوند مدعیان دروغ آزادی و صلح را رسوا خواهد کرد…
اگر شما گیوتین را به جلو صحنه آورده‌ اید و آن را با این شادمانی و افتخار افراشته و به آسمان رسانده‌ اید
فقط برای این است که؛
" بریدن سر ازهمه کار آسان‌ تر است و پروراندن اندیشه در سر از همه کار دشوارتر "...

🕴 داستایوفسکی

@Ancient_factt  ™️
ده آدمی بر سفره ای بخورند و دو سگ
بر مرداری با هم بسر نبرند. حریص با
جهانی گرسنه است و قانع به نانی سیر.
حکما گفته اند توانگری به قناعت به
از توانگری به بضاعت.

روده تنگ به یک نان تهی پرگردد
نعمت روی زمین پر نکند دیده تنگ
که شهوت آتشست از وی بپرهیز
بخود بر آتش دوزخ مکن تیز

@Ancient_factt  ™️
وقتی نادرشاه کشور هند رو گرفت
بخاطر غنایمی که به دست آورد ، ۳سال
مردم رو از پرداخت خراج و مالیات معاف کرد.

@Ancient_factt  ™️
حالا که ما یاد گرفته ایم در هوا مثل یک پرنده پرواز کنیم؛
و در دریا مثل یک ماهى شنا کنیم.
فقط یک چیز باقى مانده یاد بگیریم؛
آنهم اينكه مثل یک آدم روى زمین زندگى کنیم

👤 جرج برنارد شاو

@Ancient_factt  ™️
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
آنانی که دستی را که نانشان میداد گاز گرفتند،
محکومند به بوسیدن پاهایی که لگدشان میزد...

👤 اریک هافر

@Ancient_factt  ™️
‍میگویند در ۱۰۰ سال پیش در بازار تهران واقعه عجیبی اتفاق افتاد و آن این بود که یکی از دکانداران به نام حاج شعبانعلی عزم سفر کربلا نموده و دکان را به دو پسرش سپرده و روانه میشود.
بعد از چند ماه که مراجعت میکند میبیند که پسرانش دکان را از وسط تیغه کشیده اند و هر نیمی را یکی برداشته و به کسب و کار مشغول است.
چون خواست داخل شود راهش ندادند و در سوال و جواب و گفت و گو که این چه کاری است که شما کردید پسرانش میگویند:
حوصله نداشتیم تا مردن تو صبر بکنیم سهممان را جلو جلو برداشتیم.
از قضای روزگار به سالی نمیکشد که در بلوای مشروطیت یکی از پسران جلوی میدان بهارستان تیر خورده و دیگری چندی بعد به مرض وبا که آن موقع در تهران مسری شده بود از دنیا رفته و دو مرتبه دکان دست حاجی میافتد و تیغه را از وسط برداشته و کسب خود را از سر میگیرد....

تهران در قرن سیزدهم - جعفر شهری

@Ancient_factt  ™️