دکتر یحیی قائدی
1.31K subscribers
370 photos
58 videos
93 files
304 links
کانال اختصاصی دکتر یحیی قائدی
دانشیار گروه فلسفه تعلیم و تربیت دانشگاه خوارزمی
متخصص و پیشگام در حوزه فلسفه برای کودکان
برگزار کننده دوره های مقدماتی و پیشرفته تربیت مربی فلسفه برای کودکان
مشاوره فلسفی و کافه فلسفه
Download Telegram
بیماری پست
یحیی قائدی
۱۷اردیبهشت ۱۴۰۳
مراد از پست چیزی است که بر سر واژه‌هایی می‌آید مثلا پست مدرن یا پسا مدرن یا پسا سنت یا پسا صنعتی یا پسا انسانی.
اخیراً خیلی دارم به این پست فکر می‌کنم و پرسش بنیادی که برایم پیش آمده این است که چرا مدام باید گذر کرد و این گذر چقدر طبیعی است یا چقدر با طبیعت انسان سازگار است؟
دو پاسخ نخستین به این سوال می‌شود داد که گاهی این دو پاسخ روبروی هم قرار می‌گیرند:
پاسخ نخست: طبیعت انسان به سبب های روان‌شناختی و جامعه‌شناختی، گذر است.
به ویژه وقتی انسان‌ها مدتی در یک چیز می‌مانند به لحاظ روان‌شناختی نیازهایشان برطرف می‌شود و به لحاظ جامعه‌شناختی در تکرار گیر می‌افتند و برای گذر از تکرار به گذر فکر می‌کنند. و به لحاظ فلسفی و آن‌چه که به فکر کردن مربوط است این است که آدم‌ها وقتی به اندازه کافی به یک چیز فکر کردند آن چیز برای‌شان عادی، پیش پا افتاده و بدون چالش می‌شود و بنابراین چالش‌های دیگر، عدم تکرارهای دیگر و عبور از نیازهای تجربه شده را طلب می‌‌کنند.
پاسخ دوم: از سویی با طبیعت جسمانی و ذهنی انسان ممکن است ناسازگار باشد به این معنا که در انسان و نیز بطور کلی در طبیعت یعنی در انسان طبیعی و در طبیعت طبیعی، تغییرات بسیار کند صورت می‌گیرند بطوریکه چند میلیارد سال طول کشیده تا جهان به وضعیتی که اکنون در آن هستیم دربیاید و همین انسان خردمند نیز چندین میلیون سال طول کشیده تا به وضعیتی که اکنون در آن است تبدیل شود.کمابیش نظریه‌های روان‌شناسی تایید می‌کنند که یادگیری اساسا امری تدریجی است و حتی تغییرات بدنی نیز تدریجی صورت می‌گیرند.
بنابراین اگر اینطور باشد این سرعت به ویژه در دو قرن اخیر چگونه قابل توجیه است؟
ما می‌دانیم بسیاری از این گذر‌ها در برابر  fast ها بوده است به همین سبب جنبشی در دنیا تحت عنوان جنبش آهستگی پدیدار شد که خیلی از آن‌ها به سبب همین سرعت بود مثلا سرعت در غذا(slow foodدر مقابلfast food) سرعت در سفر(slow travel در مقابل fast travel)
سرعت در پول( slow money در مقابل fast money ) و بسیاری چیزهای دیگر.
از سویی ما می‌بینیم پست‌ها به سبب مقابله با سرعت‌ها پدیدار شدند ولی در عین حال ما هنوز می‌بینیم که پست‌هایی که بنیادشان این است که باید به انسان طبیعی یا تدریجی بازگشت یا به انسانی که بتواند به آهستگی و نرمی، هضم و درک کند، همان‌ها حتی دوباره به سرعت دچار هستند و این به نظر تناقض‌نما می‌آید یعنی پست‌هایی که بخشی از ادعاهای‌شان برگشتن به انسان و جامعه و طبیعت طبیعی آهسته است خودشان مدام عبور می‌کنند و می‌گذرند و زمان کافی داده نمی‌شود برای اینکه آنچه را که اکنون هستیم درک و هضم کنیم.
این وضعیتی است که من به آن فکر می‌کنم و من را دچار پرسش کرده است.
از سویی ما می‌دانیم که پست‌ها، بسیار جانیفتاده و سازمان نیافته و بی‌ساختاراند و به اینکه در وضعیت پست چه باید کرد، پاسخ‌های آشکاری ندارند و با تربیت‌های اجتماعی چگونه باید برخورد کرد و زندگی شخصی یا عمومی را چگونه باید ساماندهی کند و چگونه باید با دموکراسی مواجه شد و چون شهروند چه باید کرد.
وقتی انسان با چنین سردرگمی مواجه می‌شود من تصور می‌کنم اشتباهی که صورت گرفته است این است که دوباره پست را مطرح می‌کند و باید به جای پست، بازاندیشی صورت بگیرد به جای اینکه ما مدام عبور و گذر کنیم.
باز اندیشی واژه مناسبتری است برای اینکه درباره هر چیزی بکار ببریم مثل مدرنیته بازاندیشانه، تربیت بازاندیشانه، سیاست یا دموکراسی بازاندیشانه و بسیاری از چیزهای دیگر.
Photo from Yahya Ghaedi