دلاوران ایران زمین
50 subscribers
13.8K photos
3.29K videos
184 files
17.7K links
مبارزان میدانی درونمرز
https://t.me/Delavaraniranzamin1
Download Telegram
Forwarded from Attach Master
🔴 من زبان زور سرم نمی شود .

#زرتشت_احمدی_راغب

درود، شنبه ۱۷ خرداد ۹۹ برپایه ابلاغی که هفته پیش ؛ شعبه یک دادسرای اوین با اتهام انتسابی ؛ عکس برداری از مناطق ممنوع برایم ارسال کرد از شهریار بسوی تهران براه افتادم ، اما اتفاقی مضحک و درد آور درمیان راه سبب شد که به خانه بازگردم، این را برای آگاهی شما هم میهنانم می نویسم که فقط بدانید جمهوری اسلامی با ما چه می کند ؛

دست به جیب می برم چیزی در آن نیست، کارت عابر بانک را وارد دستگاه خودپرداز می کنم موجودی ندارد. تا عصر شنبه پیگیر می شوم و هزینه پرداخت کرایه تاکسی یکشنبه را ردیف می کنم.

امروز کاپش آتش نشانی را زیر بغل می زنم و راهی دادسرای اوین می شوم از شهریار تا دادسرا و زندان اوین باید سه کورس تاکسی عوض کنم یعنی هزینه رفت و برگشت براحتی بیش از ۵۰ هزار تومن است .

در سالن دادسرا مردم و مراجعان پیگیر پرونده های خود هستند ، کارمند جوانی با تماس تلفنی با شعبه ها حضور مراجعان را هماهنگ می کند .

به دفتر شعبه یک بازپرسی زنگ میزند و نام و حضورم را به آنجا اعلام می کند و دقایقی بعد راهی شعبه می شوم، جوان دفتردار فوری مرا به اتاق بازپرس هدایت می کند.

بازپرس پرسید دادگاه انقلاب چکار داشتی؟
گفتم جلسه رسیدگی به پرونده تبلیغ علیه نظام بود که با شکایت شهرداری به سبب اعتراضاتم برای بازگشت به کار درست کردند .
گفت ؛ آنجا عکس انداختی و توضیح دادی که اینجا بودم ؟
گفتم ؛ همیشه‌ این اطلاع رسانی ها را انجام میدهم .
بازپرس گفت ؛ همین الان برایت منع تعقیب زدم و می فرستم برای دادستان، شما هم این همه در فضای مجازی سر و صدا نکن، ولش کن ، سرتو بنداز پایین ،
گفتم : دو سال هست کارم را بزور از دستم گرفتند،‌ سکوت کنم، ، این همه ظلم و فساد را نمی بینید؟
گفت ؛ مجلس جدید با دولت مشکلات را حل خواهند کرد.

همراهان ارجمند؛ این همه وقت و انرژی، پرونده سازی، احضار ، رفت و آمد، نتیجه اینکه؛ روشنگری و فعالیت نکنم !؟

آیا نهادهای امنیتی و قضایی حکومت مذهبی به جای این پرونده سازی ها نمی توانند کار مثبت انجام داده و شغل مرا را پس بدهند ؟؟؟ من زبان زور و سرکوب سرم نمی شود و این را در گذر سال ها نشان دادم ...

🔰 پ ت:

یکی از دوستان را که بخاطر فعالیت در فضای مجازی به اطلاعات احضار کرده بودند میگوید:
بازجو از من دلیل اعتراضم را پرسید .

گفتم: آیا شما گرانی و فقر و بدبختی و فلاکت ملت را نمی بینید؟
آیا این زندگی در شان یک جامعه و مردم ایران هست ؟
بازجو گفت :
من هم مانند شما در این جامعه و با حقوق کارمندی زندگی می کنم و آنچه میگویید احساس می کنم .
گفتم : یعنی شما این همه ستم و بی عدالتی و اختلاف طبقات و فساد و وزری و اختلاس را می پذیرید و جایز و درست می دانید؟
گفت : نه من هم قبول ندارم و راضی نیستم . اما برخی نامدیریتی ها باعث این مشکلات شده و حضرت آقا پیگیر هستند تا این مشکلات رفع شود .
گفتم : آیا پیگیری حضرت آقا نتیجه ایی داده است ؟
سالهاست حضرت آقا پیگیر هست، اما نامدیریتی ها ادامه دارد و هر روز بدتر می شود .
ما اعتراض می کنیم تا صدای اجتماعی حضرت آقا شویم و پیگیری های ایشان به نتیجه برسد. وگرنه ایشان یک مرد تنها چه می توانند بکنند ؟
.....

این گفتگو ادامه پیدا کرده بود، اما وقتی حرف بازپرس احمدی راغب را دیدم خنده ام گرفت که زمانی امیدشان به حضرت اقایشان بود که پیگیری می کند، الان دلشان خوش به ابردزدی بنام قالیباف در مجلس دزدان هست، که وضعشان بهبود یابد .

عجب امیدهای بی پایان احمقانه عبثی .

اما ما اهل زور و سرکوب نیستیم . تا رسیدن به حق و برقراری حقیقت و آزادی و اجرای عدالت به مبارزه ادامه خواهیم داد و روزی این افراد که پشت میزها نشسته و عمله ستم و استبداد شده اند تا منافع حقیر خود را تامین کنند، شرمنده خواهند شد .
در نهایت
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است .
Forwarded from Attach Master
🔴 من زبان زور سرم نمی شود .

#زرتشت_احمدی_راغب

درود، شنبه ۱۷ خرداد ۹۹ برپایه ابلاغی که هفته پیش ؛ شعبه یک دادسرای اوین با اتهام انتسابی ؛ عکس برداری از مناطق ممنوع برایم ارسال کرد از شهریار بسوی تهران براه افتادم ، اما اتفاقی مضحک و درد آور درمیان راه سبب شد که به خانه بازگردم، این را برای آگاهی شما هم میهنانم می نویسم که فقط بدانید جمهوری اسلامی با ما چه می کند ؛

دست به جیب می برم چیزی در آن نیست، کارت عابر بانک را وارد دستگاه خودپرداز می کنم موجودی ندارد. تا عصر شنبه پیگیر می شوم و هزینه پرداخت کرایه تاکسی یکشنبه را ردیف می کنم.

امروز کاپش آتش نشانی را زیر بغل می زنم و راهی دادسرای اوین می شوم از شهریار تا دادسرا و زندان اوین باید سه کورس تاکسی عوض کنم یعنی هزینه رفت و برگشت براحتی بیش از ۵۰ هزار تومن است .

در سالن دادسرا مردم و مراجعان پیگیر پرونده های خود هستند ، کارمند جوانی با تماس تلفنی با شعبه ها حضور مراجعان را هماهنگ می کند .

به دفتر شعبه یک بازپرسی زنگ میزند و نام و حضورم را به آنجا اعلام می کند و دقایقی بعد راهی شعبه می شوم، جوان دفتردار فوری مرا به اتاق بازپرس هدایت می کند.

بازپرس پرسید دادگاه انقلاب چکار داشتی؟
گفتم جلسه رسیدگی به پرونده تبلیغ علیه نظام بود که با شکایت شهرداری به سبب اعتراضاتم برای بازگشت به کار درست کردند .
گفت ؛ آنجا عکس انداختی و توضیح دادی که اینجا بودم ؟
گفتم ؛ همیشه‌ این اطلاع رسانی ها را انجام میدهم .
بازپرس گفت ؛ همین الان برایت منع تعقیب زدم و می فرستم برای دادستان، شما هم این همه در فضای مجازی سر و صدا نکن، ولش کن ، سرتو بنداز پایین ،
گفتم : دو سال هست کارم را بزور از دستم گرفتند،‌ سکوت کنم، ، این همه ظلم و فساد را نمی بینید؟
گفت ؛ مجلس جدید با دولت مشکلات را حل خواهند کرد.

همراهان ارجمند؛ این همه وقت و انرژی، پرونده سازی، احضار ، رفت و آمد، نتیجه اینکه؛ روشنگری و فعالیت نکنم !؟

آیا نهادهای امنیتی و قضایی حکومت مذهبی به جای این پرونده سازی ها نمی توانند کار مثبت انجام داده و شغل مرا را پس بدهند ؟؟؟ من زبان زور و سرکوب سرم نمی شود و این را در گذر سال ها نشان دادم ...

🔰 پ ت:

یکی از دوستان را که بخاطر فعالیت در فضای مجازی به اطلاعات احضار کرده بودند میگوید:
بازجو از من دلیل اعتراضم را پرسید .

گفتم: آیا شما گرانی و فقر و بدبختی و فلاکت ملت را نمی بینید؟
آیا این زندگی در شان یک جامعه و مردم ایران هست ؟
بازجو گفت :
من هم مانند شما در این جامعه و با حقوق کارمندی زندگی می کنم و آنچه میگویید احساس می کنم .
گفتم : یعنی شما این همه ستم و بی عدالتی و اختلاف طبقات و فساد و وزری و اختلاس را می پذیرید و جایز و درست می دانید؟
گفت : نه من هم قبول ندارم و راضی نیستم . اما برخی نامدیریتی ها باعث این مشکلات شده و حضرت آقا پیگیر هستند تا این مشکلات رفع شود .
گفتم : آیا پیگیری حضرت آقا نتیجه ایی داده است ؟
سالهاست حضرت آقا پیگیر هست، اما نامدیریتی ها ادامه دارد و هر روز بدتر می شود .
ما اعتراض می کنیم تا صدای اجتماعی حضرت آقا شویم و پیگیری های ایشان به نتیجه برسد. وگرنه ایشان یک مرد تنها چه می توانند بکنند ؟
.....

این گفتگو ادامه پیدا کرده بود، اما وقتی حرف بازپرس احمدی راغب را دیدم خنده ام گرفت که زمانی امیدشان به حضرت اقایشان بود که پیگیری می کند، الان دلشان خوش به ابردزدی بنام قالیباف در مجلس دزدان هست، که وضعشان بهبود یابد .

عجب امیدهای بی پایان احمقانه عبثی .

اما ما اهل زور و سرکوب نیستیم . تا رسیدن به حق و برقراری حقیقت و آزادی و اجرای عدالت به مبارزه ادامه خواهیم داد و روزی این افراد که پشت میزها نشسته و عمله ستم و استبداد شده اند تا منافع حقیر خود را تامین کنند، شرمنده خواهند شد .
در نهایت
#نور_بر_تاریکی_پیروز_است .