Aasoo - آسو
26.7K subscribers
3.04K photos
316 videos
157 files
5.5K links
@Nashraasoo
فرهنگ، اجتماع و نگاهی عمیق‌تر به مباحث امروز

تماس با ما:‌ 📩
editor@aasoo.org
🔻🔻🔻
آدرس سایت:
aasoo.org
اینستاگرام:
instagram.com/NashrAasoo
فیس‌بوک:
fb.com/NashrAasoo
توییتر:
twitter.com/NashrAasoo
Download Telegram
نبردی که در آن بازنده شدیم 🔺
سوِتلانا آلکسیویچ: سخنرانی دریافت جایزه‌ی نوبل ادبیات ۲۰۱۵

✍️ من در کشوری زندگی کردم که مردن را از کودکی به ما آموخته بودند. به ما درس مرگ می‌دادند. می‌گفتند وجود انسان‌ها برای آن است که هرچه دارند ببازند، بسوزانند، و خود را قربانی کنند. به ما درس می‌دادند که عاشق آدم‌های مسلح باشیم. اگر در کشور دیگری بزرگ شده بودم، نمی‌توانستم راهی که رفته‌ام بروم. شر بی‌رحم است، و باید خودت را در مقابل آن واکسینه کنی. ما بین جلادان و قربانیان بزرگ شدیم. پدر و مادرهای‌مان در هراس زندگی می‌کردند و همه‌چیز را به ما نمی‌گفتند – و اغلب اصلاً چیزی نمی‌گفتند – اما هوای زندگی ما آلوده بود. شر از ما چشم بر نمی‌‌داشت.

@NashrAasoo 💭
پادکست «چهل خواننده‌ی زن ایرانیِ زیر چهل سال» مجموعه‌ای‌ست با پژوهش و نویسندگیِ امید احسانی و روایت شبنم طلوعی درباره‌ی تعدادی از خوانندگان زن ایرانی که در دو دهه‌ی اخیر مطرح شدند. خوانندگانی که یا هم‌چنان داخل ایرانند و یا فعالیتشان را از داخل ایران آغاز کرده‌اند.

aasoo.org/fa/podcast/4709
@NashrAasoo 🔻
«نشریه‌ی «تایم» اخیراً اعلام کرد که «کل جهان در خطر فرسودگی همدردی قرار دارد». هر چند بی‌اعتناییِ گاه‌به‌گاه به مشکلات شاید شیوه‌ی عاقلانه‌ای برای مراقبت از خود به نظر برسد اما اگر در بلند‌مدت هر گونه احساس همدردی با دیگران را از دست بدهیم فاجعه‌آمیز خواهد بود. آیا این یکی از پیامدهای اجتناب‌ناپذیر توجه به واقعیت‌های جهانِ اطرافمان است؟ آیا راه‌هایی برای جلوگیری از این وضعیت وجود دارد؟»

aasoo.org/fa/articles/4706
@NashrAasoo 🔻
آیا چیزی به نام فرسودگیِ همدردی وجود دارد؟ 🔻

✍️ اگر بخواهیم سخن بعضی از صاحب‌نظران را بپذیریم، باید بگوییم به علت چرخه‌ی فوق‌العاده ناخوشایند اخبارِ روزانه که ذخایر همدلیِ ما را تهی می‌کند، اکنون در میانه‌ی بحران همدردی هستیم. هر چه درد و رنج بیشتری می‌بینیم، ذهنمان را بیشتر به روی درد و رنجِ دیگران می‌بندیم و بی‌‌اعتنا‌تر می‌شویم. نتیجه شاید حتی این باشد که وقتی نزدیکانمان برای حمایت به سراغ ما می‌آیند، به سختی می‌توانیم با آن‌ها همدردی کنیم و از هر نوع ابراز احساساتی باز می‌مانیم.

✍️ این روزها فرسودگیِ همدردی پدیده‌ای مستند است. نخستین بار روان‌درمانگران و کارمندان بخش درمان و پزشکی بودند که متوجه شدند قرار گرفتن مکرر در معرض آسیب‌های روانیِ بیماران حس دلسوزی و همدردی‌شان را کاهش می‌دهد. بی‌تردید فشار شدید مراقبت از دیگران شما را بیشتر در معرض خطر خستگیِ مفرط قرار می‌دهد. فرسودگیِ همدردی می‌تواند یکی از نشانه‌های فرسایش روانی باشد. اما همان‌طور که مقاله‌ی نشریه‌ی «تایم» نشان می‌دهد، اصطلاح فرسودگیِ همدردی اکنون برای توصیف انفعال افراد در بسیاری از دیگر زمینه‌ها، از جمله واکنش‌ به اخبار، به کار می‌رود.

✍️ این ایده که تجربه‌ی غیرمستقیمِ رنج و درد می‌‌تواند حس همدلیِ ما را کاهش دهد در تحقیقات روان‌شناسی نیز تا حدی تأیید شده است. برای مثال، پژوهشی نشان داد که افراد پس از تماشای تبلیغات ناراحت‌کننده‌ی سازمان‌هایی مانند یونیسف کمتر مایل بودند به خیریه‌ای فعال در زمینه‌ی سرطان کمک کنند. این پژوهش البته یک عنصر مهم را نادیده گرفته بود: انتظارات افراد. به نظر می‌رسد که نادیده گرفتن این عنصر عیب و نقص بزرگی است. بر اساس یک پژوهش جدید و جذاب، فرسودگیِ همدردی اغلب نتیجه‌ی نوعی پیشگوییِ خودکام‌بخش (self-fulfilling prophecy) در مورد انتظارات و باورهایمان نسبت به منابع مغز است. پذیرش تأثیر باورهایمان در این زمینه می‌تواند بی‌درنگ تاب‌آوری‌مان را افزایش دهد.

@NashrAasoo 💭
Aasoo - آسو
«کتاب مردان مدافع حق رأی زنان: چطور زنان از مردان برای دستیابی به حق رأی بهره بردند، نوشته‌ی بروک کروگر، مدرس روزنامه‌نگاری در دانشگاه نیویورک، به بررسی نقش و تأثیر مردان آمریکا در آخرین سال‌های مبارزه‌ی طولانی زنان برای کسب حق رأی پرداخته است.» aasoo.or…
روزی روزگاری در نیویورک: مردانی که مدافع حقوق زنان شدند
فرناز سیفی

🔶 «تأسف‌بار است که مردان این‌همه سال دیدند ما زنان چطور در حال مبارزه و هزینه‌دادن‌ایم، و این‌چنین شمار اندک و ناچیزی از آنها به حمایت ما آمدند. مردان نفهمیدند که این مبارزه‌و هدفی برای همه‌ی ماست و نه‌فقط زنان.»
این بخشی از نامه الیزابت کدی استانتون، یکی از فعالان مدافع حق رأی زنان در ایالات متحده آمریکا است که آوریل ۱۸۹۹ در «انجمن ملی زنان آمریکایی مدافع حق‌رأی» خوانده شد. یک دهه بعد در نیویورک «اتحادیه‌ی مردان مدافع حق رأی زنان» شروع به کار کرد.

@NashrAasoo 🔻
«باید پذیرفت که فناوریِ شبکه‌ای «یگانه» علت مشکلاتِ کنونیِ ما نیست. هرچند شبکه‌های اجتماعی یکی از عوامل نابسامانیِ دموکراسی‌ها هستند اما صرفاً با تمرکز بر آن‌ها نمی‌توان این آشفتگی را توضیح داد. برای رفع این نابسامانی باید صادقانه بپذیریم که به احتمال زیاد سیاستِ ما عامل اصلیِ نارضاییِ عمومی است. اما احتمالاً این آخرین چیزی است که سیاستمدارانِ دل‌مشغول به انتخاباتِ بعدی حاضرند به آن اعتراف کنند.»

aasoo.org/fa/articles/4723
@NashrAasoo 🔻
در میان اوباش مجازی🔻

🔶 ماریانا اسپرینگ اولین خبرنگار بی‌بی‌سی در حوزه‌ی «اطلاعات گمراه‌کننده و شبکه‌های اجتماعی» است، شغلی که می‌توان آن را به دراز کشیدن برای مدتی طولانی روی تختی پُر از میخ‌های بسیار تیز تشبیه کرد. اسپرینگ روزنامه‌نگار تحقیقیِ مصمّم و جسوری است که بارها برای درک و فهم، و نه مسخره یا محکوم کردنِ اطلاعات گمراه‌کننده و نفرت‌پراکنیِ اینترنتی، به درون این چاه فاضلابِ مجازی شیرجه زده است. و به پاس قدردانی از زحماتش جوایز ارزنده‌ای را دریافت کرده است. اما او در عین حال آماج بعضی از شرورانه‌ترین حملاتِ هدف‌مندی بوده که تا کنون روزنامه‌نگاران با آن مواجه بوده‌اند: برای مثال، از میان ۱۴۴۸۸ مطلبی که در فاصله‌ی ژانویه و ژوئن ۲۰۲۳ در شبکه‌های اجتماعی علیه کارکنان بی‌بی‌سی منتشر شد ۱۱۷۷۱ فقره به او ربط داشت. هر روزنامه‌نگاری که بتواند چنین حمله‌ی بی‌امانی را تاب آورَد و آرامشِ خود را حفظ کند شایسته‌ی احترام است.

🔶 در میان اوباش مجازی روایت جذابِ اوست از پاشنه‌ی آشیلِ لیبرال‌‌دموکراسی‌های معاصر که از دید بسیاری پنهان مانده است. بخش عمده‌ی این کتاب به نظریه‌های توطئه اختصاص دارد ــ به پیروان این نظریه‌ها و کسانی که از رواج این نظریه‌ها سود می‌برند. اما نگاه تیزبینِ اسپرینگ صرفاً به خسارت جانبیِ چنین نظریه‌هایی برای افراد معتقد به ‌آن‌ها و خانواده‌هایشان محدود نمی‌ماند بلکه به نقش این نظریه‌ها در تضعیف قابلیت گفت‌وگو و مشورت در دموکراسی‌ها نیز توجه می‌کند. اسپرینگ به ما نشان می‌دهد که چطور فناوری دنیایی را ایجاد کرده است که در آن، به قول جاناتان سوئیفت، «دروغ پرواز می‌کند، و حقیقت لنگان‌لنگان از پیِ آن می‌رود». در چنین دنیایی حتی دروغ‌های فاحش و آشکار هم از میان نمی‌روند زیرا اینترنت هرگز چیزی را از یاد نمی‌بَرَد. اسپرینگ، با بیان جزئیاتی گویا و غم‌انگیز، شرح می‌دهد که آدم‌ها در فضای مجازی چه حرف‌های هولناکی می‌زنند و چه کارهای وحشتناکی می‌کنند. اما او در عین حال با شهامتی ستودنی می‌کوشد تا با اوباش مجازیِ فحّاش و مُفتری (ترول‌ها) ارتباط برقرار کند، کاری که گاهی نتایج واقعاً جالبی دارد.»

🔶 اگر حس هویتِ آدم‌ها به عقایدشان گره خورده باشد، در این صورت بعید است که بتوان آن‌ها را متقاعد کرد که اکثر واکسن‌ها خطرناک نیستند. درست همان‌طور که (باز هم به قول منکن) نمی‌توان مسئله‌ای را به کسی فهماند که منفعت مالی‌اش در گرو نفهمیدنِ همان مسئله است. بسیاری از نظریه‌های توطئه «خودبه‌خود آب‌بندی‌شده»اند ــ یعنی در برابر واقعیت‌ها مقاوم‌اند و با استناد به واقعیت‌ها نمی‌توان آن‌ها را بی‌اعتبار کرد. پس از مطالعه‌ی این کتابِ خوبِ روزنامه‌نگاری تنها چیزی که شاید مایه‌ی دلگرمی باشد این است که همدلی گاهی نتیجه‌بخش است. به‌جای اینکه با عصبانیت واقعیت‌ها را به هواداران نظریه‌های توطئه گوشزد کنیم، چرا نکوشیم تا بفهمیم که چطور به چنین چیزهایی عقیده پیدا کرده‌اند؟ این همان کاری است که ماریانا اسپرینگ تلاش کرده تا انجام دهد. چنین کاری لزوماً بیهوده نیست. حیف که، بنا به قول رایج در سیلیکون ولی، ظرفیت انسان برای همدلی نامحدود نیست.

@NashrAasoo 💭
Aasoo - آسو
«این کانونِ جنگی است که دولت روسیه علیه مردم خودش پیش می‌برد. در روسیه، سر از اداره‌ی پلیس درآوردن وحشتناک است. بهتر است که آدم به چنگ دزدان و تبهکاران بیفتد تا به دست پلیس. رژیم‌های بسیاری در گذشته و حال از شکنجه استفاده کرده و می‌کنند اما در روسیه شکنجه…
جامعه‌ی روسیه بر پایه‌ی عرف مافیا بنا نهاده شده است 🔺
سرگی مدودف

🔹«اگر روزی روسیه بخواهد متلاشی شود، به‌خاطر کمبود تخم‌مرغ یا قطعی شوفاژ نخواهد بود. روس‌ها استعداد فوق‌العاده‌ای در بردباری دارند، اما نمی‌توانند سرنوشتِ خود را رقم بزنند. دگرگونی‌های بزرگ تاریخی هرگز کار آن‌ها نبوده است، بلکه همیشه به ایشان تحمیل شده است. آن‌ها هیچ نقشی در انقلاب ۱۹۱۷ نداشتند: نظام استبدادی خودبه‌خود فروریخت. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ نیز ناشی از فشار اعتراضات مردمی نبود، بلکه به این‌علت روی داد که مسکو در جنگ سرد بازنده شد و بهای نفت به بشکه‌ای ده دلار سقوط کرد.»

@NashrAasoo 💭
«نتیجه‌ی نخستین حضور زنان بر صحنه‌ی نمایش، نه گُل‌باران و تشویق و حمایت بلکه پرتاب سنگ و کلوخ و دشنام و به آتش کشیده شدن «تئاتر سعادت» و «کانون بانوان» بود. با وجود این، زنان تسلیم نشدند و هرچند همه‌ی زنانِ پیشگام در تئاتر بهای سنگینی برای نوآوری‌پرداختند اما آن‌ها سرانجام ممنوعیت حضور زنان در عرصه‌ی نمایش را از میان برداشتند و دستاوردهای چشمگیری از خود بر جا گذاشتند.»

aasoo.org/fa/articles/4705
@NashrAasoo 🔻
زنان پیشگام در تئاتر؛ ستارگان گمنام بر صحنه‌ی نمایش🔻

🔸 تئاتر در ایران همچون دیگر عرصه‌ها مدت‌ها در انحصار مردان بود، و مردانِ زن‌پوش به جای زنان در تعزیه و نمایش بازی می‌کردند. حضور زنان در سالن‌های تئاتر و تماشاخانه‌ها، خواه به‌عنوان بازیگر و خواه در جایگاه تماشاگر، ممنوع بود. در سال ۱۲۹۵، به همت سیدعلی نصر در «گراند هتل»، زنان ــ البته زنان غیرمسلمان ــ برای نخستین بار در ایران در دنیای نمایش حضور یافتند. در سال ۱۳۰۲ ساری امانی، «مجمع فرهنگی و هنری پیک سعادت نسوان» را در رشت راه‌اندازی کرد و امیر سعادت نیز «تئاتر سعادت» را با حضور اولین زنان ایرانی تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۵ هنرستان موسیقیِ علینقی وزیری آغاز به کار کرد و فضای تازه‌ای به روی زنان در عرصه‌ی اپرا و نمایش گشود. در سال ۱۳۱۴ با تأسیس «کانون بانوان» توسط صدیقه دولت‌آبادی زمینه برای حضور زنان در تئاتر فراهم شد؛ دولت‌آبادی خودش نمایش‌نامه‌هایی برای مطرح کردن حقوق زنان نوشت.

🔸 وارتو طریان، معروف به بانو لالا، نخستین زنی است که روی صحنه‌ی تئاتر بازی کرد و به‌عنوان بازیگر حرفه‌ای شناخته شد. او در سال ۱۲۷۵ در خانواده‌ای ارمنی در تبریز به دنیا آمد. وارتو طریان در سال ۱۳۰۰ در نمایش «پری‌چهر و پری‌زاد» در کنار پری آقابابوف روی صحنه رفت ــ این اولین بار بود که یک زن نقش اصلیِ نمایشی را بر عهده داشت. نمایش‌نامه را رضا شهرزاد نوشت و آرتو طریان آن را کارگردانی کرد. در سال ۱۳۰۲ وارتو طریان به پیشنهاد نورالهدی منگنه، از اعضای «جمعیت نسوان وطن‌خواه»، نمایش «آدم و حوا» را با همکاریِ پری آقابابوف به روی صحنه برد. نمایش «آدم و حوا» به کارگردانی و اجرای وارتو طریان، نخستین نمایشی است که تهیه و کارگردانی و اجرای آن را زنان بر عهده داشتند و توانستند حضور خود را به دنیای مردانه‌ی تئاتر در آن دوران تحمیل کنند. وارتو طریان در سال ۱۳۵۳ از دنیا رفت، بی‌آنکه کسی جایگاه تاریخی‌اش در تئاتر ایران را به رسمیت بشناسد و از او تجلیل کند.

🔸 پس از انقلاب به علت محدودیت‌های تحمیل‌شده بر زنان، مهین اسکویی نیز بیکار و خانه‌نشین شد اما از پای ننشست و در خانه‌اش مرکزی آموزشی برای بازیگری تشکیل داد. عباس جوانمرد درباره‌ی او می‌گوید: «هیچ درِ بسته‌ای نتوانست خیال و اندیشه‌ی سرکش مهین را حبس کند. بال پرواز بازیگری، کارگردانی‌اش اگر شکسته شد، عشق و همتش هرگز نشکست. کلاس‌های خانگی و ترجمه‌های ماندنی و پایه‌ای که هر یک گنجینه‌ی عظیمی از تئوری و عمر تئاتری اوست، پدید آمد.» به گفته‌ی احمد دامود، «مهین نه فقط تحولی را در زمینه‌ی تکنیک و کیفیت وارد تئاتر کرد، بلکه از نظر فکری نیز تماشاگران را با مسائلی آشنا کرد که برایشان تجربه‌ی جدید و متفاوتی بود.» مهین اسکویی در خاطراتش می‌گوید که گاهی به مهری آهی، مترجم و استاد زبان روسی، زنگ می‌زده و از او درباره‌ی ترجمه‌سؤالاتی می‌کرده است. مهری آهی ‌گفته است که نمی‌دانم این‌ها چیست که ترجمه می‌کنی، این‌ها بسیار مشکل‌اند. مهین اسکویی پاسخ داده که «من می‌خواهم از خودم یک یادگار به جا بگذارم. روزی من از دنیا می‌روم. بازیِ من را هم که نسل جدید ندیده‌اند ولی این کتاب چاپ می‌شود و می‌ماند.»

@NashrAasoo 💭
«ایدئولوژی‌زده‎»
✍️ مانا نیستانی

@NashrAasoo 🔺