صدای شجریان
🔰 شماره چهلوپنجم ماهنامه سرمشق با ویژهنامهای برای خسروی آواز ایران منتشر میشود . شماره چهلوپنجم ماهنامه سرمشق به همراه ویژهنامهای برای استاد محمّدرضا شجریان به زودی در ۱۸۴ صفحه منتشر میشود. در این ویژهنامه، آثار و نوشتههایی از: فرهاد فخرالدینی،…
🔰 ادبیات ایران مدیون شجریان است
صدای زیبا و دلنشین با سونوریته زیبا شاید سلیقهای باشد بسیاری بودند که دیگران را بیشتر میپسندیدند اما توان اجرایی در انواع تحریرهای مختلف و تسلط کامل او بر ردیفها و آوازهای کلاسیک ایران تحریرهای زیبا روی ادوات صوتی و تلفیق شعر و موسیقی در نهایت زیبایی و به تعبیر خود استاد. حافظ و سعدی و مولانا و خیام و... فقط زندانی در بین صفحات دیوانها داخل کتابخانهها بودند، موسیقی بود که با تلفیقش با اشعار کلاسیک و هم عصر ادبیات ایران را زنده و سر زبانها انداخت. از این بابت استاد شجریان عزیزم بسیار تلاش کردند و امروزه ادبیات ایران مدیون عزیز دلم استاد شجریان است. خود موسیقی در فرمهای ایرانی مثل پیشدرآمد و تصنیف و رنگ و چهار مضراب و آواز مجلسی بوده هیچوقت در گذشته صحنهای نبوده گروههایی از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فرهنگ و هنر، گروه شیدا، گروه عارف، گروه صماعی و ... به همراهی و همکاری صمیمانه استاد شجریان صحنهای کرده و این نوع موسیقی را که مجلسی بود از بَست نشستن در مجالس به روی صحنه آوردند و خود استاد برای اینکه گروه کاملتر و قابلقبولتر در مقایسه با ارکسترهای معمول و مرسوم در دنیا باشد در ساخت سازهای ابداعی که اکثراً صدای بم (باس) داشتند چون اکثر سازهای اصیل ایرانی صدایی تیز و در وسعت سوپرانوی اروپاییها بودند. برای پُر کردن حجم صدای بیشتر گروههای ایرانی صدای بم و باس لازم بود که استاد شجریان این را احساس کرده و به ساخت سازهای بمخوان همت گماشت.
بخشی از یادداشت بیژن کامکار - نوازنده دف و رباب
منتشرشده در ویژهنامه خسروی آواز ایران، شماره ۴۵ ماهنامۀ سرمشق
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
صدای زیبا و دلنشین با سونوریته زیبا شاید سلیقهای باشد بسیاری بودند که دیگران را بیشتر میپسندیدند اما توان اجرایی در انواع تحریرهای مختلف و تسلط کامل او بر ردیفها و آوازهای کلاسیک ایران تحریرهای زیبا روی ادوات صوتی و تلفیق شعر و موسیقی در نهایت زیبایی و به تعبیر خود استاد. حافظ و سعدی و مولانا و خیام و... فقط زندانی در بین صفحات دیوانها داخل کتابخانهها بودند، موسیقی بود که با تلفیقش با اشعار کلاسیک و هم عصر ادبیات ایران را زنده و سر زبانها انداخت. از این بابت استاد شجریان عزیزم بسیار تلاش کردند و امروزه ادبیات ایران مدیون عزیز دلم استاد شجریان است. خود موسیقی در فرمهای ایرانی مثل پیشدرآمد و تصنیف و رنگ و چهار مضراب و آواز مجلسی بوده هیچوقت در گذشته صحنهای نبوده گروههایی از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی فرهنگ و هنر، گروه شیدا، گروه عارف، گروه صماعی و ... به همراهی و همکاری صمیمانه استاد شجریان صحنهای کرده و این نوع موسیقی را که مجلسی بود از بَست نشستن در مجالس به روی صحنه آوردند و خود استاد برای اینکه گروه کاملتر و قابلقبولتر در مقایسه با ارکسترهای معمول و مرسوم در دنیا باشد در ساخت سازهای ابداعی که اکثراً صدای بم (باس) داشتند چون اکثر سازهای اصیل ایرانی صدایی تیز و در وسعت سوپرانوی اروپاییها بودند. برای پُر کردن حجم صدای بیشتر گروههای ایرانی صدای بم و باس لازم بود که استاد شجریان این را احساس کرده و به ساخت سازهای بمخوان همت گماشت.
بخشی از یادداشت بیژن کامکار - نوازنده دف و رباب
منتشرشده در ویژهنامه خسروی آواز ایران، شماره ۴۵ ماهنامۀ سرمشق
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎞 ادای احترام جامعه موسیقی به خسرو آواز ایران؛ استاد محمدرضا شجریان در اختتامیه ششمین سالنوای موسیقی ایران ؛ 11 بهمن 1399
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Youtube Aparat
🎼 @SedayShajarian
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Youtube Aparat
🎼 @SedayShajarian
🔰 روایت علیزاده و شهبازیان از خسروی آواز ایران
ششمین سال نوای موسیقی ایران با برگزاری آیین نکوداشت استاد محمدرضا شجریان در قالب یک رویداد مجازی با حضور حسین علیزاده نوازنده و آهنگساز پیشگام موسیقی ایرانی و فریدون شهبازیان رهبر ارکستر و آهنگساز معتبر موسیقی کشورمان شامگاه گذشته ۱۱ بهمن ماه به کار خود پایان داد.
❇️ روایت قدیمی استاد آهنگساز از تجربه همکاری با محمدرضا شجریان
فریدون شهبازیان آهنگساز و رهبرارکستر در تجلیل از مقام هنری استاد محمدرضا شجریان گفت: خوشبختانه از او تعریف و تمجیدهای زیادی شده است. پس نیازی نیست که من بخواهم درباره مقام هنری این هنرمند بزرگوار دوباره صحبت کنیم. من اوایل کار آهنگسازی ام با همراهی محمدرضا شجریان در ارکستر گلها آغاز شد. محمدرضا شجریان هنرمندی بود که از مشهد به تهران آمد و وقتی در رادیو برنامه گلهای تازه را راه اندازی کردیم او جزو خوانندگانی بود که همواره با او کار می می کردیم و آثاری را به مرحله تولید می رساندیم که مورد توجه مخاطبان نیز قرار می گرفت.
یکی از اولین کارهایی که با محمدرضا شجریان تولید شد مربوط به پروژه «جام تهی» بود که خواندن اشعار این اثر به دلیل انتخاب شعر نو دربرگیرنده ویژگی هایی بود که از عهده هر خواننده ای بر نمی آمد. من در آن زمان بود که از او دعوت کردم تا این اثر را بخواند و او به قدری توانمند از عهده خوانندگی اثر برآمد که می توان گفت هم باعث شهرت من و هم باعث شهرت خود او شد. همین موضوع باعث شد تا همکاری ما برای پروژه های دیگر ادامه پیدا کرده و به تولید آثار پر مخاطب دیگری همچون آلبوم «رباعیات خیام» و تعدادی دیگر منجر شد که خوشبختانه تک تک کارها با استقبال خوب شنوندگان نیز مواجه گشت. آثاری همچون مجموعه گلبانگ که به آهنگسازی بنده و آقای یوسف زمانی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
من به خاطر دارم که محمدرضا شجریان برای بهره مندی از گونه های مختلف آوازی در ایران به یکباره با اتومبیل شخصی خود به شهرهایی مثل زابل می رفت. او همیشه می گفت در این منطقه ها خوانندگانی هستند که بسیاری از آثار قدیمی را حفظ هستند بنابراین لازم است که من حتما آثار این هنرمندان را از نزدیک بشنوم. او همیشه علاقه مند به فراگیری آثار هنرمندانی بود که گنجینه ای از آواهای قدیمی را در سینه داشتند. شرایطی که به طورحتم در آثار موسیقایی وی نیز مشهود است و ما در هر زمان شاهد نوآوری هایی در خواندن کارهایش بودیم که ذائقه شنیداری مخاطب هم با آن ارتباط موثری برقرار می کرد. و امروز بسیار متاسفم که محمدرضا شجریان را از دست دادیم و امیدوارم مردم عزیز مان قدر این هنرمندان را تا همیشه بدانند.
❇️ هویت موسیقی ما با محمدرضا شجریان تعریف می شود
اهدای تندیس ویژه ششمین سال نوای موسیقی ایران به حسین علیزاده مزین به نام استاد محمدرضا شجریان برای اهدای آن به موزه موسیقی توسط فریدون شهبازیان بخش بعدی آیین نکوداشت زنده یاد شجریان بود.
شهبازیان در این بخش گفت: خیلی خوشحالم که این وظیفه را به عنوان نماینده ششمین رویداد سال نوای موسیقی ایران داشته باشم که تندیس ویژه این رویداد را به دوست بسیار عزیزم حسین علیزاده تقدیم کنم تا این تندیس به وسیله او به موزه موسیقی سپرده شود.
حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده صاحب نام موسیقی ایرانی هم در آیین مجازی نکوداشت استاد محمدرضا شجریان که پایان بخش برنامه های ششمین سال نوای موسیقی ایران بود بیان کرد: خیلی احساس خوبی دارم که در این مراسم کنار شهبازیان هستم و این تندیس را به واسطه حضور این هنرمند به موزه موسیقی می رسانم. چقدر خوب است که رویداد معتبری چون ششمین سال نوای موسیقی ایران از استاد محمدرضا شجریان یاد می کند. من براین باورم هویت موسیقی ما با شجریان تعریف می شود.
🔗 https://t.me/SedayShajarian/1820
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
ششمین سال نوای موسیقی ایران با برگزاری آیین نکوداشت استاد محمدرضا شجریان در قالب یک رویداد مجازی با حضور حسین علیزاده نوازنده و آهنگساز پیشگام موسیقی ایرانی و فریدون شهبازیان رهبر ارکستر و آهنگساز معتبر موسیقی کشورمان شامگاه گذشته ۱۱ بهمن ماه به کار خود پایان داد.
❇️ روایت قدیمی استاد آهنگساز از تجربه همکاری با محمدرضا شجریان
فریدون شهبازیان آهنگساز و رهبرارکستر در تجلیل از مقام هنری استاد محمدرضا شجریان گفت: خوشبختانه از او تعریف و تمجیدهای زیادی شده است. پس نیازی نیست که من بخواهم درباره مقام هنری این هنرمند بزرگوار دوباره صحبت کنیم. من اوایل کار آهنگسازی ام با همراهی محمدرضا شجریان در ارکستر گلها آغاز شد. محمدرضا شجریان هنرمندی بود که از مشهد به تهران آمد و وقتی در رادیو برنامه گلهای تازه را راه اندازی کردیم او جزو خوانندگانی بود که همواره با او کار می می کردیم و آثاری را به مرحله تولید می رساندیم که مورد توجه مخاطبان نیز قرار می گرفت.
یکی از اولین کارهایی که با محمدرضا شجریان تولید شد مربوط به پروژه «جام تهی» بود که خواندن اشعار این اثر به دلیل انتخاب شعر نو دربرگیرنده ویژگی هایی بود که از عهده هر خواننده ای بر نمی آمد. من در آن زمان بود که از او دعوت کردم تا این اثر را بخواند و او به قدری توانمند از عهده خوانندگی اثر برآمد که می توان گفت هم باعث شهرت من و هم باعث شهرت خود او شد. همین موضوع باعث شد تا همکاری ما برای پروژه های دیگر ادامه پیدا کرده و به تولید آثار پر مخاطب دیگری همچون آلبوم «رباعیات خیام» و تعدادی دیگر منجر شد که خوشبختانه تک تک کارها با استقبال خوب شنوندگان نیز مواجه گشت. آثاری همچون مجموعه گلبانگ که به آهنگسازی بنده و آقای یوسف زمانی پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
من به خاطر دارم که محمدرضا شجریان برای بهره مندی از گونه های مختلف آوازی در ایران به یکباره با اتومبیل شخصی خود به شهرهایی مثل زابل می رفت. او همیشه می گفت در این منطقه ها خوانندگانی هستند که بسیاری از آثار قدیمی را حفظ هستند بنابراین لازم است که من حتما آثار این هنرمندان را از نزدیک بشنوم. او همیشه علاقه مند به فراگیری آثار هنرمندانی بود که گنجینه ای از آواهای قدیمی را در سینه داشتند. شرایطی که به طورحتم در آثار موسیقایی وی نیز مشهود است و ما در هر زمان شاهد نوآوری هایی در خواندن کارهایش بودیم که ذائقه شنیداری مخاطب هم با آن ارتباط موثری برقرار می کرد. و امروز بسیار متاسفم که محمدرضا شجریان را از دست دادیم و امیدوارم مردم عزیز مان قدر این هنرمندان را تا همیشه بدانند.
❇️ هویت موسیقی ما با محمدرضا شجریان تعریف می شود
اهدای تندیس ویژه ششمین سال نوای موسیقی ایران به حسین علیزاده مزین به نام استاد محمدرضا شجریان برای اهدای آن به موزه موسیقی توسط فریدون شهبازیان بخش بعدی آیین نکوداشت زنده یاد شجریان بود.
شهبازیان در این بخش گفت: خیلی خوشحالم که این وظیفه را به عنوان نماینده ششمین رویداد سال نوای موسیقی ایران داشته باشم که تندیس ویژه این رویداد را به دوست بسیار عزیزم حسین علیزاده تقدیم کنم تا این تندیس به وسیله او به موزه موسیقی سپرده شود.
حسین علیزاده آهنگساز و نوازنده صاحب نام موسیقی ایرانی هم در آیین مجازی نکوداشت استاد محمدرضا شجریان که پایان بخش برنامه های ششمین سال نوای موسیقی ایران بود بیان کرد: خیلی احساس خوبی دارم که در این مراسم کنار شهبازیان هستم و این تندیس را به واسطه حضور این هنرمند به موزه موسیقی می رسانم. چقدر خوب است که رویداد معتبری چون ششمین سال نوای موسیقی ایران از استاد محمدرضا شجریان یاد می کند. من براین باورم هویت موسیقی ما با شجریان تعریف می شود.
🔗 https://t.me/SedayShajarian/1820
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
Telegram
صدای شجریان
🎞 ادای احترام جامعه موسیقی به خسرو آواز ایران؛ استاد محمدرضا شجریان در اختتامیه ششمین سالنوای موسیقی ایران ؛ 11 بهمن 1399
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Youtube Aparat
🎼 @SedayShajarian
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Youtube Aparat
🎼 @SedayShajarian
🖊 استاد شجریان؛ نمونه بِرندینگ هنر ایرانی
✍️ فرزام توسلی (ناشر موسیقی)
روزنامه همدلی ؛ 26 بهمن 1399 - استاد «محمدرضا شجریان» اگر آواز نمیخواند و میسرود «شکسپیر» زمانه ما لقب میگرفت؛ اگر دست به رنگ میبُرد «داوینچیِ» دیگری در شرق بود و اگر سیاست را دنبال میکرد «چرچیل»! اگر چُنین بپنداریم که دستیابی به سطح بالای توانمندیهای هنری ایشان به تنهایی میتواند هر فرد دیگری را تبدیل به شجریان تازهای کند؛ سخت در اشتباهیم! موفقیت او ریشه در استفاده هوشمندانه از فرصتها و اِلمانهای مدیریتی زیادی دارد. شجریان، هم هنرمند بود و هم مدیریت هنری برندش را بر عهده داشت که در دنیای مدیریت «Self Management» خوانده میشود. در واقع جدای از این که در ادوار گوناگون افرادی مدیریت برنامههای ایشان را برعهده داشتند، در نهایت این خود استاد بود که تصمیمات اصلی و راهبردی میگرفت. او جدا از مباحث فنیِ یک هنرمند، هوش سرشاری در برندینگ هنریاش داشت. حتی دههها پیش از آن که اصطلاحاتی چون برند هنری یا مارکتینگ موسیقی رایج شود! از دلایل تمایزش نسبت به دیگر اساتید آواز ایرانی هم چون «ایرج» و «گلپا» هم همین مدیریت درست و منسجم برند بود و در نهایت به ایجاد کاریزما و ماندگاری «محمدرضا شجریان» انجامید. این در حالی است که دیگر اساتید آواز ایران نه تنها در برخی از مباحث هنری نسبت به استاد شجریان کم نداشتند، بلکه در زمینههایی نیز، سرآمد بودند. شخصیت اصلی برَند هنری استاد شجریان در دستهبندی «12 کهن الگو یا آرکیتایپهای شخصیت برند» مطابق با تعاریف «دانا یاSage » به شمار میآید. شخصی با ویژگیهای این آرکیتایپ فیلسوف، قابل اعتماد، کارآمد، با اعتماد به نفس بالا، مشاور و معلم است. هدف اصلی او این است که از هوش، تجزیه و تحلیل برای درک و شناخت جهان استفاده کند. در این کهنالگو، افراد اعتبار و احترام خود را با نمایش هوش و ذکاوتشان به دست میآورند که تمامی اینها با آنچه که از استاد شجریان در این سالها دیدیم همخوانی دارد. برندها میتوانند آمیزهای از چند آرکیتایپ باشند. به ویژه برندهای هنری که با رفتار انسانی دگرگونیهای زیادی خواهند داشت. از اینرو شجریان با هوشمندی بسیار، حدود یک دهه پیش از درگذشتش با استفاده از شرایط سیاسی آن روزها، شخصیت برند «قهرمان یا Hero» را نیز به کارنامه هنری خود افزود تا بخش اصلی تصویری که از او در خاطر جمعی ایرانیان میماند آمیختهای از برندهای «دانا» و «قهرمان» باشد. پس از اضافه شدن برند قهرمان به روند هنری شجریان، دیگر مانند گذشته لازم نبود حتماً کسی شنونده موسیقی او باشد تا سخن از بزرگیاش بگوید. شجریان در نگاه طرفداران جدیدش بزرگ بود. چون یک قهرمان ملی به شمار میآمد. سالها انتقادهای وارد شده به موسیقی ایرانی پیرامون نبود فرکانسهای بم، نبود گوناگونی در رنگ صوتی سازهای ایرانی، ارکستراسیون ساده و... توسط بسیاری از فعالان این سبک موسیقی با تندی روبهرو میشد. پاسخ بسیاری از اهل فن ساده بود؛ استناد به استاد شجریان و آثارش که یکی از نمادهای اصلی سنتگراییِ موسیقی ایرانی به شمار میآمد. اما وقتی استاد از سازهای ساخته خودش رونمایی میکرد و در چرایی ساخت آنها پاسخهایی از جنس پذیرفتن انتقادهای بالا را میداد، باید بار دیگر به هوش سرشارش در تغییر مسیرهای نامحسوس و به هنگام ایمان میآوردیم.
شجریان در هفتاد سالگی همچنان فرزند زمانه خویش بود و با انعطاف به نیازهای روز میاندیشید. ساختن سازهای جدید توسط او که از نمادهای اصولگرایی در موسیقی سنتی به شمار میآمد، پیامی دیگر داشت؛ این که موسیقی نیاز به دگرگونی و نوآوری دارد و باید آن را پذیرفت! همزمان بر خلاف آنچه در گذشته از او در خاطر جمعی بسیاری وجود داشت، طرحی از آرکیتایپ «خلاق یا Creator» را نیز به برندینگ خود افزود که برجسته شدن آن، بستگی به چگونگی استفاده از این ادوات توسط آهنگسازان و نوازندگان ایرانی دارد. ساختن ساز و رنگآمیزی بهتر موسیقی ایرانی هدف پایانی او به نظر میرسید و قطعاً از برنامههای درازمدت شجریان بود. در برههای که ایشان از این سازها رونمایی کرد حدود 10سال از درگیریاش با سرطان میگذشت. او میدانست زمان زیادی برای تثبیت این نوآوریها ندارد و باید در آخرین اجراهایش نسبت به نهادینه کردن آنها بکوشد. اما اتفاقات غیر قابل پیشبینی آن دوران و مواضع او همه چیز را تحت تاثیر قرار داده بود و اذهان عمومی بیشتر از هر چیزی تشنه نظرات سیاسی شجریان بود.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
✍️ فرزام توسلی (ناشر موسیقی)
روزنامه همدلی ؛ 26 بهمن 1399 - استاد «محمدرضا شجریان» اگر آواز نمیخواند و میسرود «شکسپیر» زمانه ما لقب میگرفت؛ اگر دست به رنگ میبُرد «داوینچیِ» دیگری در شرق بود و اگر سیاست را دنبال میکرد «چرچیل»! اگر چُنین بپنداریم که دستیابی به سطح بالای توانمندیهای هنری ایشان به تنهایی میتواند هر فرد دیگری را تبدیل به شجریان تازهای کند؛ سخت در اشتباهیم! موفقیت او ریشه در استفاده هوشمندانه از فرصتها و اِلمانهای مدیریتی زیادی دارد. شجریان، هم هنرمند بود و هم مدیریت هنری برندش را بر عهده داشت که در دنیای مدیریت «Self Management» خوانده میشود. در واقع جدای از این که در ادوار گوناگون افرادی مدیریت برنامههای ایشان را برعهده داشتند، در نهایت این خود استاد بود که تصمیمات اصلی و راهبردی میگرفت. او جدا از مباحث فنیِ یک هنرمند، هوش سرشاری در برندینگ هنریاش داشت. حتی دههها پیش از آن که اصطلاحاتی چون برند هنری یا مارکتینگ موسیقی رایج شود! از دلایل تمایزش نسبت به دیگر اساتید آواز ایرانی هم چون «ایرج» و «گلپا» هم همین مدیریت درست و منسجم برند بود و در نهایت به ایجاد کاریزما و ماندگاری «محمدرضا شجریان» انجامید. این در حالی است که دیگر اساتید آواز ایران نه تنها در برخی از مباحث هنری نسبت به استاد شجریان کم نداشتند، بلکه در زمینههایی نیز، سرآمد بودند. شخصیت اصلی برَند هنری استاد شجریان در دستهبندی «12 کهن الگو یا آرکیتایپهای شخصیت برند» مطابق با تعاریف «دانا یاSage » به شمار میآید. شخصی با ویژگیهای این آرکیتایپ فیلسوف، قابل اعتماد، کارآمد، با اعتماد به نفس بالا، مشاور و معلم است. هدف اصلی او این است که از هوش، تجزیه و تحلیل برای درک و شناخت جهان استفاده کند. در این کهنالگو، افراد اعتبار و احترام خود را با نمایش هوش و ذکاوتشان به دست میآورند که تمامی اینها با آنچه که از استاد شجریان در این سالها دیدیم همخوانی دارد. برندها میتوانند آمیزهای از چند آرکیتایپ باشند. به ویژه برندهای هنری که با رفتار انسانی دگرگونیهای زیادی خواهند داشت. از اینرو شجریان با هوشمندی بسیار، حدود یک دهه پیش از درگذشتش با استفاده از شرایط سیاسی آن روزها، شخصیت برند «قهرمان یا Hero» را نیز به کارنامه هنری خود افزود تا بخش اصلی تصویری که از او در خاطر جمعی ایرانیان میماند آمیختهای از برندهای «دانا» و «قهرمان» باشد. پس از اضافه شدن برند قهرمان به روند هنری شجریان، دیگر مانند گذشته لازم نبود حتماً کسی شنونده موسیقی او باشد تا سخن از بزرگیاش بگوید. شجریان در نگاه طرفداران جدیدش بزرگ بود. چون یک قهرمان ملی به شمار میآمد. سالها انتقادهای وارد شده به موسیقی ایرانی پیرامون نبود فرکانسهای بم، نبود گوناگونی در رنگ صوتی سازهای ایرانی، ارکستراسیون ساده و... توسط بسیاری از فعالان این سبک موسیقی با تندی روبهرو میشد. پاسخ بسیاری از اهل فن ساده بود؛ استناد به استاد شجریان و آثارش که یکی از نمادهای اصلی سنتگراییِ موسیقی ایرانی به شمار میآمد. اما وقتی استاد از سازهای ساخته خودش رونمایی میکرد و در چرایی ساخت آنها پاسخهایی از جنس پذیرفتن انتقادهای بالا را میداد، باید بار دیگر به هوش سرشارش در تغییر مسیرهای نامحسوس و به هنگام ایمان میآوردیم.
شجریان در هفتاد سالگی همچنان فرزند زمانه خویش بود و با انعطاف به نیازهای روز میاندیشید. ساختن سازهای جدید توسط او که از نمادهای اصولگرایی در موسیقی سنتی به شمار میآمد، پیامی دیگر داشت؛ این که موسیقی نیاز به دگرگونی و نوآوری دارد و باید آن را پذیرفت! همزمان بر خلاف آنچه در گذشته از او در خاطر جمعی بسیاری وجود داشت، طرحی از آرکیتایپ «خلاق یا Creator» را نیز به برندینگ خود افزود که برجسته شدن آن، بستگی به چگونگی استفاده از این ادوات توسط آهنگسازان و نوازندگان ایرانی دارد. ساختن ساز و رنگآمیزی بهتر موسیقی ایرانی هدف پایانی او به نظر میرسید و قطعاً از برنامههای درازمدت شجریان بود. در برههای که ایشان از این سازها رونمایی کرد حدود 10سال از درگیریاش با سرطان میگذشت. او میدانست زمان زیادی برای تثبیت این نوآوریها ندارد و باید در آخرین اجراهایش نسبت به نهادینه کردن آنها بکوشد. اما اتفاقات غیر قابل پیشبینی آن دوران و مواضع او همه چیز را تحت تاثیر قرار داده بود و اذهان عمومی بیشتر از هر چیزی تشنه نظرات سیاسی شجریان بود.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🖊 استاد شجریان؛ نمونه بِرندینگ هنر ایرانی
✍️ فرزام توسلی (ناشر موسیقی)
بخش دوم - با تمام برنامهریزیهایی که پیرامون سازها و صداهای جدیدش داشت، بستر ملتهب سیاسی آن دوران و پیشروی سرطان فرصت لازم برای دفاع درست از این ابداعات را به او نداد تا در برندینگ شجریان آرکیتایپ «قهرمان» گوی پیشی را از آرکیتایپ «خلاق» بگیرد. هر چند او به درستی شرایط آن زمان را درک میکرد و میدانست کدامیک بیشتر به جاودانگیاش میانجامد. برندهای «دانا» ماندگارند، به ویژه وقتی با برند «قهرمان» آمیخته شوند.
از اینرو شجریان یک اسم نامیرا برای برند کشور ایران به شمار میآید. اما دوراندیشی او پیرامون نامیرایی به اینها خلاصه نمیشود. در واقع پروژه همایون شجریان که از سالهای آغازین تولدش برای ادامه راه پدر به جریان افتاده بود، شجریان بزرگ را زندهتر از قبل نگه میدارد. محمدرضا و همایون شجریان هر دو باغبان یک درخت هستند و جداکردن آنها از یکدیگر درست نیست. همایون میخواهد شاهزاده نجیبی برای نامیرایی خاندان شجریان باشد. همایون شجریان با پشتیبانی چند دهه هنر و زندگیآموزی نزد پدر، در جوانی چندین برابر آنچه که باید پخته است. همایون نیز مانند محمدرضا شجریان شخصیت اصلی برند هنری خود را «دانا یا Sage» انتخاب کرده، اما اکنون در کنار برند دانا با توجه به معصومیتی که به ذات از ظاهر او برداشت میشود و رویدادهای پس از درگذشت استاد شجریان، طرحی از آرکیتایپ «معصوم یا Innocent» را نیز به برندینگ خود افزود. او در سالهای آینده به ویژه دوران بازنشستگیاش احتمالاً نقشهای دیگری را هم بر طرح برند خود میافزاید. زندگی هنری شجریان سرشار از نکات مدیریتی و هوشمندی در انتخاب بهترین گزینههاست. اگر محل خاکسپاریاش انتخاب او بود، شاهکار دوراندیشیاش به شمار میآید. اگر هم از روی اجبار کسانی بود، نه تنها دلیلی بر کمرنگ شدن نامش در روح جمعی ایرانیان نیست، بلکه روند اسطورهسازی برند شجریان را آسانتر میکند. فردوسی نیز مانند شجریان همزمان که نمادی از «دانایی» برای ملت ایران به شمار میآید، برای آنچه که زنده نگه داشتن ادبیات پارسی خوانده میشود یک «قهرمان» ملی است. بیگمان آرمیدن در کنار بزرگترین برند فرهنگی -هنری تاریخ ایران «فردوسی بزرگ» که بیشترین شباهت را با آرکیتایپ شجریان دارد، پایانی بیهمتاست که ماندگاری شجریان را در هزارههای آینده بیشتر تضمین میکند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
✍️ فرزام توسلی (ناشر موسیقی)
بخش دوم - با تمام برنامهریزیهایی که پیرامون سازها و صداهای جدیدش داشت، بستر ملتهب سیاسی آن دوران و پیشروی سرطان فرصت لازم برای دفاع درست از این ابداعات را به او نداد تا در برندینگ شجریان آرکیتایپ «قهرمان» گوی پیشی را از آرکیتایپ «خلاق» بگیرد. هر چند او به درستی شرایط آن زمان را درک میکرد و میدانست کدامیک بیشتر به جاودانگیاش میانجامد. برندهای «دانا» ماندگارند، به ویژه وقتی با برند «قهرمان» آمیخته شوند.
از اینرو شجریان یک اسم نامیرا برای برند کشور ایران به شمار میآید. اما دوراندیشی او پیرامون نامیرایی به اینها خلاصه نمیشود. در واقع پروژه همایون شجریان که از سالهای آغازین تولدش برای ادامه راه پدر به جریان افتاده بود، شجریان بزرگ را زندهتر از قبل نگه میدارد. محمدرضا و همایون شجریان هر دو باغبان یک درخت هستند و جداکردن آنها از یکدیگر درست نیست. همایون میخواهد شاهزاده نجیبی برای نامیرایی خاندان شجریان باشد. همایون شجریان با پشتیبانی چند دهه هنر و زندگیآموزی نزد پدر، در جوانی چندین برابر آنچه که باید پخته است. همایون نیز مانند محمدرضا شجریان شخصیت اصلی برند هنری خود را «دانا یا Sage» انتخاب کرده، اما اکنون در کنار برند دانا با توجه به معصومیتی که به ذات از ظاهر او برداشت میشود و رویدادهای پس از درگذشت استاد شجریان، طرحی از آرکیتایپ «معصوم یا Innocent» را نیز به برندینگ خود افزود. او در سالهای آینده به ویژه دوران بازنشستگیاش احتمالاً نقشهای دیگری را هم بر طرح برند خود میافزاید. زندگی هنری شجریان سرشار از نکات مدیریتی و هوشمندی در انتخاب بهترین گزینههاست. اگر محل خاکسپاریاش انتخاب او بود، شاهکار دوراندیشیاش به شمار میآید. اگر هم از روی اجبار کسانی بود، نه تنها دلیلی بر کمرنگ شدن نامش در روح جمعی ایرانیان نیست، بلکه روند اسطورهسازی برند شجریان را آسانتر میکند. فردوسی نیز مانند شجریان همزمان که نمادی از «دانایی» برای ملت ایران به شمار میآید، برای آنچه که زنده نگه داشتن ادبیات پارسی خوانده میشود یک «قهرمان» ملی است. بیگمان آرمیدن در کنار بزرگترین برند فرهنگی -هنری تاریخ ایران «فردوسی بزرگ» که بیشترین شباهت را با آرکیتایپ شجریان دارد، پایانی بیهمتاست که ماندگاری شجریان را در هزارههای آینده بیشتر تضمین میکند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🔰 کیخسرو پورناظری: شجریان پایش را جایی گذاشت که دست هیچکس به او نمیرسد
بخشی از گفتگوی کیخسرو پورناظری با روزنامه همشهری:
❇️ شما در یکی از مصاحبههایتان اشاره کرده بودید که استاد شجریان نیم قرن بیرقیب بوده و این بیرقیب بودنشان هم خوب بوده و هم بد. از نظر شما این بیرقیب بودن استاد شجریان از چه جهت خوب بوده و از چه جهت بد؟
🔺 استاد حسن کسایی گفته بود ایشان پایش را جایی گذاشته که دست هیچکس به او نمیرسد. این تلاش مردی را میرساند که در یک هنری به یک قله رفیعی میرسد که دست نیافتنی است.این جنبه مثبت است و جنبه منفی این بیرقیب بودن هنر استاد شجریان است چون اگر ۴۰سال کسی از این خواننده بالاتر نرود جای دریغ دارد. استاد شجریان به جایی رفته که غیرقابل دسترس است. البته این توانایی، نبوغ وبینظیر بودن کار استاد شجریان را میرساند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
بخشی از گفتگوی کیخسرو پورناظری با روزنامه همشهری:
❇️ شما در یکی از مصاحبههایتان اشاره کرده بودید که استاد شجریان نیم قرن بیرقیب بوده و این بیرقیب بودنشان هم خوب بوده و هم بد. از نظر شما این بیرقیب بودن استاد شجریان از چه جهت خوب بوده و از چه جهت بد؟
🔺 استاد حسن کسایی گفته بود ایشان پایش را جایی گذاشته که دست هیچکس به او نمیرسد. این تلاش مردی را میرساند که در یک هنری به یک قله رفیعی میرسد که دست نیافتنی است.این جنبه مثبت است و جنبه منفی این بیرقیب بودن هنر استاد شجریان است چون اگر ۴۰سال کسی از این خواننده بالاتر نرود جای دریغ دارد. استاد شجریان به جایی رفته که غیرقابل دسترس است. البته این توانایی، نبوغ وبینظیر بودن کار استاد شجریان را میرساند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🖊 تحلیلی بر رنسانس آواز ایرانی در مکتب استاد شجریان
✍️ عزیز قاسم زاده (خواننده و مدرس آواز)
📌 کاریزمای شجریان تنها محصول هنر بیبدیل، بینظیر و جانشینناپذیر او نیست؛ استاد شجریان بهراستی جمع معانی بود. در جمع معانی بودن استاد، معنایی علاوه بر احاطه استاد به هنرهای مختلف و همراهی همیشگی ایشان با دردها و رنجهای مردم سرزمینش مراد است.
📌 شیوهی جملهبندی شعری و تحریری در آوازخوانی استاد شجریان تکامل بیشتری به نسبت استادان گذشته دارد. در اکثر شیوههای پیشین بهوضوح میتوان کلیشههای تکراری جملهها را کموبیش مشاهده کرد. ضمن اینکه علاوه بر تنوع و گسترش موتیفهای تحریری در شیوهی استاد، تحریر در واقع تکمیلکننده و در اتصال با جملهی شعری است.
📌 آموزش آواز تا قبل از شجریان صورتبندی دقیق و معینی نداشت. اساتید گذشته معمولاً بهصورت جمعی شاگردان را میپذیرفتند و نکات و دستگاهها را به آنان میآموختند. در میان خوانندگان نسل گلها تا به امروز تنها استاد شجریان است که به ارتقای موقعیت آوازی و امر تربیت شاگرد در زمانه ما یاری رساندهاند.
📌 بهرغم پیچیدگی شیوهی استاد شجریان، مکتب او قابلیت ارائه متدیک برای آموزش آواز ایرانی را بیش از سایر شیوهها داراست و اگر هنرجویی بهطور جدی و دقیق روی شیوه استاد شجریان متمرکز شود، بهتر میتواند نقاط ضعف و قوت جغرافیای صدایش را وارسی کند.
📌 استاد شجریان در عین تکامل مرکب خوانی گاه گوشههایی از یک دستگاه و آواز را در دستگاه دیگر بهگونهای به کار برده که علاوه بر اینکه نشاندهنده مدولاسیون دقیق و عمیق اوست، گویی این گوشهها کارکرد تازهای در دستگاه دیگری پیدا کردهاند. بهعنوانمثال میتوان به گوشههای قرایی و دیلمان در «همایون مثنوی» اشاره کرد.
📌 اگر اساس موسیقی پلی فونیک در چندصدایی آواها و نواها شکلگرفته است؛ در جملهبندیهای شعری و تحریری استاد، به دلیل گستردگی لحظهبهلحظه نظام جملهبندی و کثرت موتیفها گویی نوعی پلی فونی را همزمان در مونوفونی میشنویم.
بخشی از یادداشت این مدرس آواز
منتشرشده در شماره نخست فصلنامه پنداشت
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
✍️ عزیز قاسم زاده (خواننده و مدرس آواز)
📌 کاریزمای شجریان تنها محصول هنر بیبدیل، بینظیر و جانشینناپذیر او نیست؛ استاد شجریان بهراستی جمع معانی بود. در جمع معانی بودن استاد، معنایی علاوه بر احاطه استاد به هنرهای مختلف و همراهی همیشگی ایشان با دردها و رنجهای مردم سرزمینش مراد است.
📌 شیوهی جملهبندی شعری و تحریری در آوازخوانی استاد شجریان تکامل بیشتری به نسبت استادان گذشته دارد. در اکثر شیوههای پیشین بهوضوح میتوان کلیشههای تکراری جملهها را کموبیش مشاهده کرد. ضمن اینکه علاوه بر تنوع و گسترش موتیفهای تحریری در شیوهی استاد، تحریر در واقع تکمیلکننده و در اتصال با جملهی شعری است.
📌 آموزش آواز تا قبل از شجریان صورتبندی دقیق و معینی نداشت. اساتید گذشته معمولاً بهصورت جمعی شاگردان را میپذیرفتند و نکات و دستگاهها را به آنان میآموختند. در میان خوانندگان نسل گلها تا به امروز تنها استاد شجریان است که به ارتقای موقعیت آوازی و امر تربیت شاگرد در زمانه ما یاری رساندهاند.
📌 بهرغم پیچیدگی شیوهی استاد شجریان، مکتب او قابلیت ارائه متدیک برای آموزش آواز ایرانی را بیش از سایر شیوهها داراست و اگر هنرجویی بهطور جدی و دقیق روی شیوه استاد شجریان متمرکز شود، بهتر میتواند نقاط ضعف و قوت جغرافیای صدایش را وارسی کند.
📌 استاد شجریان در عین تکامل مرکب خوانی گاه گوشههایی از یک دستگاه و آواز را در دستگاه دیگر بهگونهای به کار برده که علاوه بر اینکه نشاندهنده مدولاسیون دقیق و عمیق اوست، گویی این گوشهها کارکرد تازهای در دستگاه دیگری پیدا کردهاند. بهعنوانمثال میتوان به گوشههای قرایی و دیلمان در «همایون مثنوی» اشاره کرد.
📌 اگر اساس موسیقی پلی فونیک در چندصدایی آواها و نواها شکلگرفته است؛ در جملهبندیهای شعری و تحریری استاد، به دلیل گستردگی لحظهبهلحظه نظام جملهبندی و کثرت موتیفها گویی نوعی پلی فونی را همزمان در مونوفونی میشنویم.
بخشی از یادداشت این مدرس آواز
منتشرشده در شماره نخست فصلنامه پنداشت
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🔰داریوش کاکاوند: استاد شجریان همیشه بر صداقت تاکید داشت
داریوش کاکاوند ، شاگرد قزوینی استاد شجریان در گفتگو با روزنامه ولایت قزوین از خسرو آواز ایران و کلاسهای آواز او می گوید.
قسمتهایی از این گفتگو را بخوانید:
❇️ نحوه راهیابی شاگردان به کلاس استاد شجریان چگونه بود؟
🔺 در آن زمان که خدمت استاد رسیدم استاد، هنرجو نمیپذیرفتند. فقط با تعدادی هنرجوی قدیمی که اکثرا خوانندههای مطرحی شده بودند در ارتباط بودند. ازجمله آقایان: محسن کرامتی، علی جهاندار، مظفر شفیعی، قاسم رفعتی، حمیدرضا نوربخش. از خانمها هم تنها معصومه مهرعلی نزد ایشان رفت و آمد داشت.
❇️ علت این همه سختگیری در پذیرش شاگرد چه بود؟
🔺 میشود گفت در انتخاب شاگرد بسیار سختگیری میکردند به دلیل اینکه خواننده بسیار توانایی بودند و هم دائم در تدارک برنامههای کنسرت داخل و خارج از کشور بودند. ضمن اینکه قسمتی از وقت استاد صرف ضبط برنامههای موسیقی میشد. بنابراین چندان فرصت آموزش نداشتند و یا به نظرم در آن زمان آموزش چندان جزو اولویتهای ایشان نبود. البته همیشه دغدغه آواز داشتند.
❇️ کارگاه آواز استاد از چه زمانی تشکیل شد و در کارگاه بیشتر به چه مباحثی میپرداختند؟
🔺 در سال 86 ـ 87 بود که تصمیم گرفتند از طریق فراخوان و آزمون تعدادی هنرجو از سرتاسر ایران انتخاب کنند. طی چند مرحله حدود 70 تا 80 نفر خانم و آقا انتخاب شدند. در ابتدا هم بیشتر روی آثار خود استاد کار میشد. قصد داشتند بعد از اینکه هنرجوها با شیوه ایشان آشنایی پیدا کردند در نهایت تعدادی هنرجو را برای دوره عالی انتخاب کنند که متاسفانه بیماری مجال این کار را نداد.
❇️ شیوه آوازخوانی شجریان همان شیوه طاهرزاده بود؟
🔺 استاد بیشتر شیوه طاهرزاده را مدنظر داشتند. خودشان هم شیوه طاهرزاده را با واسطه از زندهیاد نورعلیخان برومند فراگرفته بودند؛ البته شیوه طاهرزاده را با سلیقه ممتاز خودشان آمیخته بودند. به نظر من شجریان را میتوان صاحب یک نوع فرهنگ، جریان و شیوه آوازخوانی دانست که قبل از آن هیچ خوانندهای به این مقام و جایگاه حتی نزدیک هم نشده بود.
❇️ میتوان گفت شجریان کاملترین آوازخوان سده اخیر بود؟
🔺 بله همین طور است. شجریان مستقیم یا غیرمستقیم از همه بزرگان آواز نکتهبرداری کرده بود. خودشان هم همیشه میگفتند کسی در آواز نمیتواند من را نادیده بگیرد. اگر کسی بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد باید از صافی من گذر کند.
❇️ شیوه آوازی شجریان چه ویژگیهایی دارد؟
🔺 شیوه آوازخوانی استاد شجریان سهل و ممتنع است. مثل شعر سعدی. شاید به نظر ساده برسد؛ ولی اجرای درست آن نیازمند توانایی بالای حنجره و مهارت، تکنیک و مجموعهای از اطلاعات و دانش آوازیست. حتی شاگردان مستقیم استاد که دورههای آوازی را نزد خود استاد فراگرفتند هرگز به این توانایی نرسیدند.
❇️ شجریان بیشتر به چه نکاتی تاکید داشت؟
🔺 استاد به تمرینات خاص و مداوم که بالاترین سطح قدرت و توانایی حنجره را میطلبد و شرط اولیه برای خواننده است تاکید داشتند. همچنین بر شناخت شعر، بیان درست شعر تاکید به سزایی داشتند. خیلی از اساتید ادبیات در دانشگاه به شاگردانشان توصیه میکنند برای درک بهتر شعر آثار استاد شجریان را گوش کنند. استاد اعتقاد داشتند شعر محور اصلی آواز است و آواز را طوری طراحی میکردند که به لحاظ زیبایی شناختی به بهترین حالت ممکن اجرا شود. بیان شعر، جملهبندیهای تحریری متری، کشش آواز و... در این طراحی نقش دارند. هیچوقت شعر را وسیلهای برای رسیدن به تحریر قرار نمیدادند. بلکه جملهبندی تحریری را برای هرچه زیباتر بیان کردن جمله آوازی استفاده میکردند. با توجه به نوع شعر، دستگاه آوازی، حس و حال و پیام شعر، تحریر را انتخاب میکردند. تمام آثار و آلبومهایی که از سالهای 1360 به بعد منتشر کردند این کیفیت را دارند.
❇️ محبوبیت شجریان فقط در آواز خلاصه میشود؟
🔺 قطعا همه محبوبیت شجریان در آواز ایشان نبود. استاد به گونهای زندگی کرده بودند که کمتر هنرمندی پیش از او این ویژگی را داشته است. چهره اجتماعی، مردمی و حتی سیاسی داشتند. چون در همه برههها و اتفاقهای پیش آمده در طول عمرشان بیتفاوت نبودند و همیشه جانب مردم و طرف حق ایستاده بودند. همیشه به ما توصیه میکردند در کارتان صداقت داشته باشید چون اگر به غیر از این باشد مردم از شما روی برمیگردانند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
داریوش کاکاوند ، شاگرد قزوینی استاد شجریان در گفتگو با روزنامه ولایت قزوین از خسرو آواز ایران و کلاسهای آواز او می گوید.
قسمتهایی از این گفتگو را بخوانید:
❇️ نحوه راهیابی شاگردان به کلاس استاد شجریان چگونه بود؟
🔺 در آن زمان که خدمت استاد رسیدم استاد، هنرجو نمیپذیرفتند. فقط با تعدادی هنرجوی قدیمی که اکثرا خوانندههای مطرحی شده بودند در ارتباط بودند. ازجمله آقایان: محسن کرامتی، علی جهاندار، مظفر شفیعی، قاسم رفعتی، حمیدرضا نوربخش. از خانمها هم تنها معصومه مهرعلی نزد ایشان رفت و آمد داشت.
❇️ علت این همه سختگیری در پذیرش شاگرد چه بود؟
🔺 میشود گفت در انتخاب شاگرد بسیار سختگیری میکردند به دلیل اینکه خواننده بسیار توانایی بودند و هم دائم در تدارک برنامههای کنسرت داخل و خارج از کشور بودند. ضمن اینکه قسمتی از وقت استاد صرف ضبط برنامههای موسیقی میشد. بنابراین چندان فرصت آموزش نداشتند و یا به نظرم در آن زمان آموزش چندان جزو اولویتهای ایشان نبود. البته همیشه دغدغه آواز داشتند.
❇️ کارگاه آواز استاد از چه زمانی تشکیل شد و در کارگاه بیشتر به چه مباحثی میپرداختند؟
🔺 در سال 86 ـ 87 بود که تصمیم گرفتند از طریق فراخوان و آزمون تعدادی هنرجو از سرتاسر ایران انتخاب کنند. طی چند مرحله حدود 70 تا 80 نفر خانم و آقا انتخاب شدند. در ابتدا هم بیشتر روی آثار خود استاد کار میشد. قصد داشتند بعد از اینکه هنرجوها با شیوه ایشان آشنایی پیدا کردند در نهایت تعدادی هنرجو را برای دوره عالی انتخاب کنند که متاسفانه بیماری مجال این کار را نداد.
❇️ شیوه آوازخوانی شجریان همان شیوه طاهرزاده بود؟
🔺 استاد بیشتر شیوه طاهرزاده را مدنظر داشتند. خودشان هم شیوه طاهرزاده را با واسطه از زندهیاد نورعلیخان برومند فراگرفته بودند؛ البته شیوه طاهرزاده را با سلیقه ممتاز خودشان آمیخته بودند. به نظر من شجریان را میتوان صاحب یک نوع فرهنگ، جریان و شیوه آوازخوانی دانست که قبل از آن هیچ خوانندهای به این مقام و جایگاه حتی نزدیک هم نشده بود.
❇️ میتوان گفت شجریان کاملترین آوازخوان سده اخیر بود؟
🔺 بله همین طور است. شجریان مستقیم یا غیرمستقیم از همه بزرگان آواز نکتهبرداری کرده بود. خودشان هم همیشه میگفتند کسی در آواز نمیتواند من را نادیده بگیرد. اگر کسی بخواهد حرفی برای گفتن داشته باشد باید از صافی من گذر کند.
❇️ شیوه آوازی شجریان چه ویژگیهایی دارد؟
🔺 شیوه آوازخوانی استاد شجریان سهل و ممتنع است. مثل شعر سعدی. شاید به نظر ساده برسد؛ ولی اجرای درست آن نیازمند توانایی بالای حنجره و مهارت، تکنیک و مجموعهای از اطلاعات و دانش آوازیست. حتی شاگردان مستقیم استاد که دورههای آوازی را نزد خود استاد فراگرفتند هرگز به این توانایی نرسیدند.
❇️ شجریان بیشتر به چه نکاتی تاکید داشت؟
🔺 استاد به تمرینات خاص و مداوم که بالاترین سطح قدرت و توانایی حنجره را میطلبد و شرط اولیه برای خواننده است تاکید داشتند. همچنین بر شناخت شعر، بیان درست شعر تاکید به سزایی داشتند. خیلی از اساتید ادبیات در دانشگاه به شاگردانشان توصیه میکنند برای درک بهتر شعر آثار استاد شجریان را گوش کنند. استاد اعتقاد داشتند شعر محور اصلی آواز است و آواز را طوری طراحی میکردند که به لحاظ زیبایی شناختی به بهترین حالت ممکن اجرا شود. بیان شعر، جملهبندیهای تحریری متری، کشش آواز و... در این طراحی نقش دارند. هیچوقت شعر را وسیلهای برای رسیدن به تحریر قرار نمیدادند. بلکه جملهبندی تحریری را برای هرچه زیباتر بیان کردن جمله آوازی استفاده میکردند. با توجه به نوع شعر، دستگاه آوازی، حس و حال و پیام شعر، تحریر را انتخاب میکردند. تمام آثار و آلبومهایی که از سالهای 1360 به بعد منتشر کردند این کیفیت را دارند.
❇️ محبوبیت شجریان فقط در آواز خلاصه میشود؟
🔺 قطعا همه محبوبیت شجریان در آواز ایشان نبود. استاد به گونهای زندگی کرده بودند که کمتر هنرمندی پیش از او این ویژگی را داشته است. چهره اجتماعی، مردمی و حتی سیاسی داشتند. چون در همه برههها و اتفاقهای پیش آمده در طول عمرشان بیتفاوت نبودند و همیشه جانب مردم و طرف حق ایستاده بودند. همیشه به ما توصیه میکردند در کارتان صداقت داشته باشید چون اگر به غیر از این باشد مردم از شما روی برمیگردانند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🔰 شجریان میوهی درختانِ کهن آواز ایران
علی جهاندار در گفتوگو با فصلنامه پنداشت از استاد شجریان میگوید:
❇️ جایگاه هنری شجریان را نمیتوان در یک یا دو بعد خلاصه کرد. شجریان امکانات سازها را نیز از همه بیشتر میدانست و جزءبهجزء توانایی سازها را میشناخت که در کمتر خوانندهای در تاریخ سراغ داریم. همچنین شجریان تسلط شگرفی بر ادبیات ایران داشت. جایگاه هنری استاد دارای چند بعد است که ارائه آوازی وسیعتر و جامعتر با خطمشی مشخص، نگاه ویژه و تسلط به ادبیات و همچنین شناخت عمیق امکانات سازها از این جمله به شمار میروند.
❇️ مهمترین فاکتور آوازی او دقت بسیار زیاد بهتمامی جزئیات آواز ایران بود. استاد شجریان خود را میوهی درختانِ کهن آواز نظیر طاهرزاده، تاج، بنان، طاهر پور، سید رحیم و ... میدانست. از همه بهره برده بود؛ اما آواز او خاص خود او بود. او با ممارست و دقت آواز ایران را کامل کرد و کوچکترین جزئیات آواز را با تمرین و استمرار میپروراند و لذتبخش میکرد.
❇️ شجریان به فرهنگ و هنر ما وابسته بود و نگاهی کلاسیک به آواز و ادبیات داشت. حافظ با مطالعه و احترام به پیشینیان به شعر خود ارتقا و غنا بخشیده است؛ استاد شجریان از این منظر همچون حافظ است؛ یعنی با بهرهگیری و مطالعهی پیشینیان آواز را ارتقا و غنا بخشیده است.
❇️ آواز شجریان بازتابدهندهی تحولات جامعه ایران است. استاد شجریان با هوش بالایی که داشت همچون حافظ در هر مقطع از زندگی شعر خاصی را برای آوازها و تصانیف خود انتخاب کرد. آوازهای استاد شجریان نیز اینگونه بود و در مقاطع و برشهای مختلف زندگیاش متناسب با بُعد فکری و تحولات جامعه بود. شجریان آواز و شعر را متناسب با زمانه، تحولات جامعه و بعد فکری خود انتخاب میکرد و آوازها و مضامین آثار وی در هر مقطعی از زندگی او بیانگر شرایط خاص زندگی و جامعهی پیرامون اوست.
❇️ بعد از انقلاب عدهای از آوازخوانان به هر دلیل کنار رفتند و لذا از گوش و ذهن مردم فاصله گرفتند. حال استاد شجریان تنها گل اثرگذار باغِ آوازِ ایران بود و در نتیجه توجه همگان را برانگیخت. متأسفانه علل یادشده باعث شد آواز ایران تکبعدی شود و اکنون یک فرم و شیوهی آوازی مسلط است؛ چون آوازخوانان جدید برخلاف استاد شجریان در خصوص پیشینیان مطالعهای ندارند و این یک نمرهی منفی به شمار میرود.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
علی جهاندار در گفتوگو با فصلنامه پنداشت از استاد شجریان میگوید:
❇️ جایگاه هنری شجریان را نمیتوان در یک یا دو بعد خلاصه کرد. شجریان امکانات سازها را نیز از همه بیشتر میدانست و جزءبهجزء توانایی سازها را میشناخت که در کمتر خوانندهای در تاریخ سراغ داریم. همچنین شجریان تسلط شگرفی بر ادبیات ایران داشت. جایگاه هنری استاد دارای چند بعد است که ارائه آوازی وسیعتر و جامعتر با خطمشی مشخص، نگاه ویژه و تسلط به ادبیات و همچنین شناخت عمیق امکانات سازها از این جمله به شمار میروند.
❇️ مهمترین فاکتور آوازی او دقت بسیار زیاد بهتمامی جزئیات آواز ایران بود. استاد شجریان خود را میوهی درختانِ کهن آواز نظیر طاهرزاده، تاج، بنان، طاهر پور، سید رحیم و ... میدانست. از همه بهره برده بود؛ اما آواز او خاص خود او بود. او با ممارست و دقت آواز ایران را کامل کرد و کوچکترین جزئیات آواز را با تمرین و استمرار میپروراند و لذتبخش میکرد.
❇️ شجریان به فرهنگ و هنر ما وابسته بود و نگاهی کلاسیک به آواز و ادبیات داشت. حافظ با مطالعه و احترام به پیشینیان به شعر خود ارتقا و غنا بخشیده است؛ استاد شجریان از این منظر همچون حافظ است؛ یعنی با بهرهگیری و مطالعهی پیشینیان آواز را ارتقا و غنا بخشیده است.
❇️ آواز شجریان بازتابدهندهی تحولات جامعه ایران است. استاد شجریان با هوش بالایی که داشت همچون حافظ در هر مقطع از زندگی شعر خاصی را برای آوازها و تصانیف خود انتخاب کرد. آوازهای استاد شجریان نیز اینگونه بود و در مقاطع و برشهای مختلف زندگیاش متناسب با بُعد فکری و تحولات جامعه بود. شجریان آواز و شعر را متناسب با زمانه، تحولات جامعه و بعد فکری خود انتخاب میکرد و آوازها و مضامین آثار وی در هر مقطعی از زندگی او بیانگر شرایط خاص زندگی و جامعهی پیرامون اوست.
❇️ بعد از انقلاب عدهای از آوازخوانان به هر دلیل کنار رفتند و لذا از گوش و ذهن مردم فاصله گرفتند. حال استاد شجریان تنها گل اثرگذار باغِ آوازِ ایران بود و در نتیجه توجه همگان را برانگیخت. متأسفانه علل یادشده باعث شد آواز ایران تکبعدی شود و اکنون یک فرم و شیوهی آوازی مسلط است؛ چون آوازخوانان جدید برخلاف استاد شجریان در خصوص پیشینیان مطالعهای ندارند و این یک نمرهی منفی به شمار میرود.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🖊 وقتی از شجریان حرف میزنیم دقیقاً از چه حرف میزنیم؟
✍️ سعید رضادوست
*برای یکمِ مهر؛ زادروزِ استاد محمدرضا شجریان
▫️غیاب یعنی «نبود»، یعنی «از نظر دور شدن»، و شجریان چه هنگام غایب بوده است؟ «سکوتِ آدمی/ فقدان جهان و خداست» و شجریان در تمام عمر، فریاد بوده و آهنگ. او «آیتِ خجستهی در خویش زیستن» بوده است همواره. شجریان بیمانند است. همچنانکه دماوند یگانه مانده است و مولانا بیتکرار. اما هنگامی که از شجریان حرف میزنیم دقیقاً از چه حرف میزنیم؟ موسیقی؟ آواز؟ شعر؟ شجریان زادهی فرهنگ است و زایانندهی فرهنگی دگر و به درستی گفتهاند که او به تنهایی و تمامعیار در قامتِ یک فرهنگ است.
▫️شجریان بیش از هرچیز اما فرزندِ لحظاتِ خطیرِ زندگی است. امرِ خطیر به آن دسته از امور گفته میشود که بیتکرار و سرنوشتساز هستند و انجام دادن یا ندادنشان تأثیری بیبازگشت و عمیق را در زندگی فرد به جا میگذارد. فرد در مواجهه با امور و لحظاتِ خطیر «آستانهنشین» میشود و در آستانهی دو راهی قرار میگیرد و باید یا در کمترین زمانِ ممکن، بر زمینِ یقین گام بگذارد و خود را به میانِ میدان بیفکند یا آنکه بر جای خویش ساکن و رخوتناک بماند و سکوتِ سردِ زمان را بر خود آوار سازد. فردی که امرِ خطیر را برمیگزیند «شهسوارِ سرنوشت» خواهد شد و خود را به امرِ جاودان گره میزند.
▫️شجریان در زمانهای نفس کشیده که بیش از هر دورهای آبستنِ لحظات و امورِ خطیر بوده است و او هر بار خود را به مخاطره افکنده و امرِ خطیر را برگزیده. چه آن هنگام که در اعتراض به واقعهی ۱۷ شهریور استعفای خویش را از «سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران» نوشت و چه این زمان که دوشادوشِ مردم به خیابان آمد و بانگِ «تفنگت را زمین بگذار» سر داد و خویش را «صدای مردم» نامید.
▫️شجریان؛ اکنون نمادی است برای دورانِ ما. همچنانکه فردوسی نمادِ دورهی خویش است و حافظ نمادِ روزگار خویش. در این ایّام که «از هر کرانه تیرِ دعا» روان کردهایم، بیش از هرچیز نگرانِ حالِ خویشایم و اینکه «از آنچه که باید کرد هزارِ دگر مانده» و الا شجریان که «به منزل رسید و بار گذاشت.» او چنان در طول و عرض و عمقِ زندگی نفس کشیده و کوشیده که زمینی سوخته برای مرگ باقی گذاشته است. مرگ چه مطلوبی را میخواهد از شجریان بستاند که او آن را به کمال تجربه نکرده؟ بزرگا مردا که هیچ قدرتِ سیاسی نتوانست از قدرِ او بکاهد و یا ذرهای به آن بیفزاید. او صدرنشینِ جانآگاهان بوده است و خواهد بود.
▫️شجریان هیچگاه غایب نبوده است. حتی طی این سالها که او از «دیدهی جهانبین» دور مانده، همواره در نظرِ «دیدهی جانبینِ» هنریمردمان و فرهنگخواهان جلوه داشته است و گواه این مدعا همین بس که کوچکترین خبرِ مربوط به او، نبضِ مردم و رسانهها را دیگرگون ساخته. «ثبت است بر جریدهی عالم دوامِ او.»
▫️شجریان نیک میدانست که «روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد/و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت» و دلگرمیمان داد که در برابرِ تاریخ، برخی سالها به کوتاهیِ یک لحظه است و باید آن لحظه را به هیچ گرفت و در اندیشهی روزِ زندگی بود. «روزی که کمترین سرود بوسه است/ و هر انسان برای هر انسان برادری است/روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند/قفل، افسانهای است/ و قلب برای زندگی بس است.» ما آن روزِ نه چندان دیر و نه چندان دور را با گلبانگِ شجریان در بر خواهیم کشید و عطرِ خیام سراپای وجودمان را پر خواهد ساخت و «بندهی آن دَم» خواهیم ماند. روزی که «ایران سرای امید» خواهد بود.
*از مقدمهی مجموعهی غزلِ "شبِ دربند، صبحِ آزادی"، نشر نگاه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۹۹
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
✍️ سعید رضادوست
*برای یکمِ مهر؛ زادروزِ استاد محمدرضا شجریان
▫️غیاب یعنی «نبود»، یعنی «از نظر دور شدن»، و شجریان چه هنگام غایب بوده است؟ «سکوتِ آدمی/ فقدان جهان و خداست» و شجریان در تمام عمر، فریاد بوده و آهنگ. او «آیتِ خجستهی در خویش زیستن» بوده است همواره. شجریان بیمانند است. همچنانکه دماوند یگانه مانده است و مولانا بیتکرار. اما هنگامی که از شجریان حرف میزنیم دقیقاً از چه حرف میزنیم؟ موسیقی؟ آواز؟ شعر؟ شجریان زادهی فرهنگ است و زایانندهی فرهنگی دگر و به درستی گفتهاند که او به تنهایی و تمامعیار در قامتِ یک فرهنگ است.
▫️شجریان بیش از هرچیز اما فرزندِ لحظاتِ خطیرِ زندگی است. امرِ خطیر به آن دسته از امور گفته میشود که بیتکرار و سرنوشتساز هستند و انجام دادن یا ندادنشان تأثیری بیبازگشت و عمیق را در زندگی فرد به جا میگذارد. فرد در مواجهه با امور و لحظاتِ خطیر «آستانهنشین» میشود و در آستانهی دو راهی قرار میگیرد و باید یا در کمترین زمانِ ممکن، بر زمینِ یقین گام بگذارد و خود را به میانِ میدان بیفکند یا آنکه بر جای خویش ساکن و رخوتناک بماند و سکوتِ سردِ زمان را بر خود آوار سازد. فردی که امرِ خطیر را برمیگزیند «شهسوارِ سرنوشت» خواهد شد و خود را به امرِ جاودان گره میزند.
▫️شجریان در زمانهای نفس کشیده که بیش از هر دورهای آبستنِ لحظات و امورِ خطیر بوده است و او هر بار خود را به مخاطره افکنده و امرِ خطیر را برگزیده. چه آن هنگام که در اعتراض به واقعهی ۱۷ شهریور استعفای خویش را از «سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران» نوشت و چه این زمان که دوشادوشِ مردم به خیابان آمد و بانگِ «تفنگت را زمین بگذار» سر داد و خویش را «صدای مردم» نامید.
▫️شجریان؛ اکنون نمادی است برای دورانِ ما. همچنانکه فردوسی نمادِ دورهی خویش است و حافظ نمادِ روزگار خویش. در این ایّام که «از هر کرانه تیرِ دعا» روان کردهایم، بیش از هرچیز نگرانِ حالِ خویشایم و اینکه «از آنچه که باید کرد هزارِ دگر مانده» و الا شجریان که «به منزل رسید و بار گذاشت.» او چنان در طول و عرض و عمقِ زندگی نفس کشیده و کوشیده که زمینی سوخته برای مرگ باقی گذاشته است. مرگ چه مطلوبی را میخواهد از شجریان بستاند که او آن را به کمال تجربه نکرده؟ بزرگا مردا که هیچ قدرتِ سیاسی نتوانست از قدرِ او بکاهد و یا ذرهای به آن بیفزاید. او صدرنشینِ جانآگاهان بوده است و خواهد بود.
▫️شجریان هیچگاه غایب نبوده است. حتی طی این سالها که او از «دیدهی جهانبین» دور مانده، همواره در نظرِ «دیدهی جانبینِ» هنریمردمان و فرهنگخواهان جلوه داشته است و گواه این مدعا همین بس که کوچکترین خبرِ مربوط به او، نبضِ مردم و رسانهها را دیگرگون ساخته. «ثبت است بر جریدهی عالم دوامِ او.»
▫️شجریان نیک میدانست که «روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد/و مهربانی دستِ زیبایی را خواهد گرفت» و دلگرمیمان داد که در برابرِ تاریخ، برخی سالها به کوتاهیِ یک لحظه است و باید آن لحظه را به هیچ گرفت و در اندیشهی روزِ زندگی بود. «روزی که کمترین سرود بوسه است/ و هر انسان برای هر انسان برادری است/روزی که دیگر درهای خانهشان را نمیبندند/قفل، افسانهای است/ و قلب برای زندگی بس است.» ما آن روزِ نه چندان دیر و نه چندان دور را با گلبانگِ شجریان در بر خواهیم کشید و عطرِ خیام سراپای وجودمان را پر خواهد ساخت و «بندهی آن دَم» خواهیم ماند. روزی که «ایران سرای امید» خواهد بود.
*از مقدمهی مجموعهی غزلِ "شبِ دربند، صبحِ آزادی"، نشر نگاه معاصر، چاپ دوم، ۱۳۹۹
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🖊 هنر شجریان بودن و ماندن
✍️ کاوه معینفر
بخش اول
اول مهر ، سالروز تولد استاد محمدرضا شجریان است، شاید اگر بگویم او معروفترین و محبوبترین هنرمند معاصر ایران است حرف گزافی نزده ام ، کسی که با القابی چون «خسرو آواز ایران» در قلب مردم جا گرفت.
در طول تاریخ همواره هنرمندانی بوده اند که به دلیل تسلط و استادی در رشته هنری خود بسیار معروف و شناخته شدهاند اما جایگاه شجریان به گونه ای با همه آنها فرق دارد.
بر کسی پوشیده نیست که او در زمینه موسیقی بسیار جدی، سخت کوش و پیگیر بوده است و دیگر نیازی نیست به ذکر و یا توضیح جایگاه او در موسیقی ایران پرداخت در این نوشتار سعی بر این است که به جنبههای غیر از موسیقی این معروفیت و محبوبیت بپردازم.
استاد شجریان علاوه بر زندگی هنرمندانه و به گونهای بسیار منضبط ، در طول سالهای زندگی اش به لحاظ در کنار مردم بودن علی الخصوص در طی جریان اتفاقات سیاسی، اجتماعی یک استثنا به حساب میآید. در کوران حوادث او همواره در کنار خواست اکثریت مردم قرار گرفت البته به گونهای که به هیچ جریان و یا رویکرد خاص سیاسی هم منتسب نشد.
در اعتراض به کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و فاجعه سینما رکس آبادان نامه استعفای هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی از رادیو که به خط شجریان تنظیم شده و درآن آمدهاست: "وقایع ناگوار اخیر ایران و واقعه تأسف بار و دلخراش در آتش سوختن بیش از چهارصد نفر در آبادان به دست آتش افروزان و همچنین کشتار مستمر که در سراسر ایران همه را عزادار ساختهاست، دل و دماغی برای ما باقی نگذاشته که بتوانیم کنسرتی برگزار کنیم. «جز نالههای زار چه آرد هوای نای»."
با توجه به اتفاقاتی که ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ افتاد، کنسرت بیستم شهریور (۱۳۵۷) در مسکو با گروه شیدا را لغو میکنند و وقتی ساواک از او میپرسد: چرا برای کنسرت نرفتید؟ شجریان پاسخ داده است: « من هم گفتم ما هنرمندیم و جزو همین مردم هستیم. وقتی چنین اتفاقی در ۱۷ شهریور افتاده و عدهای کشته شدهاند، من نمیتوانم بروم آنجا و کنسرت بدهم. من ضبط صوت نیستم که مرا به برق بزنند و روشنم کنند و من هم بخوانم. من آدمیزادم و باید حس داشته باشم تا بروم آنجا و کنسرت بدهم. من با این شرایط نمیتوانستم و برای همین نرفتم.»
نکته جالب توجه دیگر این است که در دوران بعد از انقلاب هم باز به شکلی از اینکه او را به جناح یا حرکتی انقلابی منتسب کنند پرهیز کرد و به گونه ای ارجحیت شان هنرمند را بر فعال سیاسی بودن برای خود حفظ کرد. برای مثال در آن زمان که ریش گذاشتن بسیار باب و خوشایند شرایط بعد از انقلاب بود، او همیشه با همان ظاهر صورت سه تیغ کرده دیده شد، از همین نمونه بسیار ساده بگیرید تا مابقی قضایا ...
در دهه 60 با آلبوم بیداد به گونهای اعتراض خود را به شرایط و برخی اتفاقات آن زمان ابراز کرد و اتفاقا در میان احاد مختلف جامعه هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت، خود استاد درباره آن گفته است: « این اثر بیانگر اعتراض آنها به آن شرایط و پیگیری وعدههای عملی نشده در آن دوره بودهاست.»
بعد از اتفاقات انتخابات سال 1388 هم بعد از اینکه احمدی نژاد طرفدارن معترض رقیبانش را خس و خاشاک نامید شجریان در مقابل او موضع گرفت و گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود».
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
✍️ کاوه معینفر
بخش اول
اول مهر ، سالروز تولد استاد محمدرضا شجریان است، شاید اگر بگویم او معروفترین و محبوبترین هنرمند معاصر ایران است حرف گزافی نزده ام ، کسی که با القابی چون «خسرو آواز ایران» در قلب مردم جا گرفت.
در طول تاریخ همواره هنرمندانی بوده اند که به دلیل تسلط و استادی در رشته هنری خود بسیار معروف و شناخته شدهاند اما جایگاه شجریان به گونه ای با همه آنها فرق دارد.
بر کسی پوشیده نیست که او در زمینه موسیقی بسیار جدی، سخت کوش و پیگیر بوده است و دیگر نیازی نیست به ذکر و یا توضیح جایگاه او در موسیقی ایران پرداخت در این نوشتار سعی بر این است که به جنبههای غیر از موسیقی این معروفیت و محبوبیت بپردازم.
استاد شجریان علاوه بر زندگی هنرمندانه و به گونهای بسیار منضبط ، در طول سالهای زندگی اش به لحاظ در کنار مردم بودن علی الخصوص در طی جریان اتفاقات سیاسی، اجتماعی یک استثنا به حساب میآید. در کوران حوادث او همواره در کنار خواست اکثریت مردم قرار گرفت البته به گونهای که به هیچ جریان و یا رویکرد خاص سیاسی هم منتسب نشد.
در اعتراض به کشتار ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و فاجعه سینما رکس آبادان نامه استعفای هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شجریان و محمدرضا لطفی از رادیو که به خط شجریان تنظیم شده و درآن آمدهاست: "وقایع ناگوار اخیر ایران و واقعه تأسف بار و دلخراش در آتش سوختن بیش از چهارصد نفر در آبادان به دست آتش افروزان و همچنین کشتار مستمر که در سراسر ایران همه را عزادار ساختهاست، دل و دماغی برای ما باقی نگذاشته که بتوانیم کنسرتی برگزار کنیم. «جز نالههای زار چه آرد هوای نای»."
با توجه به اتفاقاتی که ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ افتاد، کنسرت بیستم شهریور (۱۳۵۷) در مسکو با گروه شیدا را لغو میکنند و وقتی ساواک از او میپرسد: چرا برای کنسرت نرفتید؟ شجریان پاسخ داده است: « من هم گفتم ما هنرمندیم و جزو همین مردم هستیم. وقتی چنین اتفاقی در ۱۷ شهریور افتاده و عدهای کشته شدهاند، من نمیتوانم بروم آنجا و کنسرت بدهم. من ضبط صوت نیستم که مرا به برق بزنند و روشنم کنند و من هم بخوانم. من آدمیزادم و باید حس داشته باشم تا بروم آنجا و کنسرت بدهم. من با این شرایط نمیتوانستم و برای همین نرفتم.»
نکته جالب توجه دیگر این است که در دوران بعد از انقلاب هم باز به شکلی از اینکه او را به جناح یا حرکتی انقلابی منتسب کنند پرهیز کرد و به گونه ای ارجحیت شان هنرمند را بر فعال سیاسی بودن برای خود حفظ کرد. برای مثال در آن زمان که ریش گذاشتن بسیار باب و خوشایند شرایط بعد از انقلاب بود، او همیشه با همان ظاهر صورت سه تیغ کرده دیده شد، از همین نمونه بسیار ساده بگیرید تا مابقی قضایا ...
در دهه 60 با آلبوم بیداد به گونهای اعتراض خود را به شرایط و برخی اتفاقات آن زمان ابراز کرد و اتفاقا در میان احاد مختلف جامعه هم بسیار مورد استقبال قرار گرفت، خود استاد درباره آن گفته است: « این اثر بیانگر اعتراض آنها به آن شرایط و پیگیری وعدههای عملی نشده در آن دوره بودهاست.»
بعد از اتفاقات انتخابات سال 1388 هم بعد از اینکه احمدی نژاد طرفدارن معترض رقیبانش را خس و خاشاک نامید شجریان در مقابل او موضع گرفت و گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدینژاد، خس و خاشاک به حرکت درآمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود».
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
🖊 هنر شجریان بودن و ماندن
✍️ کاوه معینفر
بخش دوم
شجریان در آخرین مصاحبه خود با روزنامه ایران (17 خرداد 1395) گفته است: مسئول است اما سیاسی نیست؛ متعهد است اما سیاسی کار نیست.
«من به عنوان کسی که در این جامعه زندگی میکنم، برای دل مردمم میخوانم. وقتی مردم دردی دارند من باید از درد دل آنها بگویم؛ و الا چه چیزی دارم بگویم؟ من باید مطابق دل شنونده ام کاری انجام دهم. اگر شنونده من خوشحال است من هم خوشحالم و موسیقی شاد ارائه میکنم. اگر ناراحت است مطابق حال او کار ارائه میدهم. من کار اجتماعی انجام میدهم کار سیاسی نمیکنم. کار من اجتماعی است و از درد اجتماع میگویم. گاهی به خود اجتماع باید تذکر بدهیم و بگوییم اشتباه میکنید؛ و گاهی دولت دارد در مورد مردم اشتباه میکند ما میگوییم که اشتباه نکن و مردم چیز دیگری میخواهند. این کار یک تذکر است. مثل یک روحانی که روی منبر دارد تذکری میدهد به مردم میگوید این کار را نکنید، این کار سیاسی نیست. اما اگر مردمی را دور هم جمع کنیم و حزبی تشکیل دهیم؛ وقتی یارگیری میکنید و میخواهید به قدرتی برسید و یک ایدئولوژی را پیاده کنید این میشود کار سیاسی. من نه یارگیری کردم، نه کنفرانس برای عده ای گذاشتم که کاری انجام دهیم. اگر این کارها را میکردم میشد سیاسی. من کاری هم که میکنم برای مردمانی است که با هر اعتقادی که دارند زندگی میکنند.»
این گونه است که شجریان، شجریان شده است. فقط هنر و یا تسلط او بر موسیقی - که در آن هم یگانه و بی همتا بود - دلیل این ماندگاری نیست، بلکه او در قلب مردم در بالا و پایین حوادث همراه با مردم بود. همواره از چسباندنش به یک جناح خاص سیاسی پرهیز داشت اما در مقابل اتفاقات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه ساکت و خنثی ننشست.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
✍️ کاوه معینفر
بخش دوم
شجریان در آخرین مصاحبه خود با روزنامه ایران (17 خرداد 1395) گفته است: مسئول است اما سیاسی نیست؛ متعهد است اما سیاسی کار نیست.
«من به عنوان کسی که در این جامعه زندگی میکنم، برای دل مردمم میخوانم. وقتی مردم دردی دارند من باید از درد دل آنها بگویم؛ و الا چه چیزی دارم بگویم؟ من باید مطابق دل شنونده ام کاری انجام دهم. اگر شنونده من خوشحال است من هم خوشحالم و موسیقی شاد ارائه میکنم. اگر ناراحت است مطابق حال او کار ارائه میدهم. من کار اجتماعی انجام میدهم کار سیاسی نمیکنم. کار من اجتماعی است و از درد اجتماع میگویم. گاهی به خود اجتماع باید تذکر بدهیم و بگوییم اشتباه میکنید؛ و گاهی دولت دارد در مورد مردم اشتباه میکند ما میگوییم که اشتباه نکن و مردم چیز دیگری میخواهند. این کار یک تذکر است. مثل یک روحانی که روی منبر دارد تذکری میدهد به مردم میگوید این کار را نکنید، این کار سیاسی نیست. اما اگر مردمی را دور هم جمع کنیم و حزبی تشکیل دهیم؛ وقتی یارگیری میکنید و میخواهید به قدرتی برسید و یک ایدئولوژی را پیاده کنید این میشود کار سیاسی. من نه یارگیری کردم، نه کنفرانس برای عده ای گذاشتم که کاری انجام دهیم. اگر این کارها را میکردم میشد سیاسی. من کاری هم که میکنم برای مردمانی است که با هر اعتقادی که دارند زندگی میکنند.»
این گونه است که شجریان، شجریان شده است. فقط هنر و یا تسلط او بر موسیقی - که در آن هم یگانه و بی همتا بود - دلیل این ماندگاری نیست، بلکه او در قلب مردم در بالا و پایین حوادث همراه با مردم بود. همواره از چسباندنش به یک جناح خاص سیاسی پرهیز داشت اما در مقابل اتفاقات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی جامعه ساکت و خنثی ننشست.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
Forwarded from صدای شجریان
🔰 خاطرهای از استاد شجریان بر مزار مولانا
محمد موسوی نوازنده نی در گفتگو با مجله عنوان ؛ شماره پانزده خرداد 1373 چنین میگوید: من این شانس را داشتم که سال 54 به اتفاق شجریان سفری به قونیه ترکیه داشته باشم. مراسم بزرگداشت مولانا همه ساله از 20 تا 27 آذر در قونیه برگزار میشود و هر شب مراسم سماع است. ترکیهای ها معتقدند مولانا متعلق به آنهاست و ایرانی نیست. روزی که بر مزار مولانا رفتیم قاری قرآن دیر کرد و شجریان به رایزن فرهنگی گفت: من قرآن میخوانم.
رایزن گفت: من خودم به اندازه کافی عصبانی ام، شما دیگه با من شوخی نکنید.
شجریان گفت: میروم و میخوانم، حالا ببین. شجریان رفت و خواند و در میان بهت همه مدال طلا و یک جلد قرآن نفیس جایزه گرفت. چشمان رایزن از حدقه در آمده بود به من گفت: جناب موسوی من که اصلاً باور نمیکنم.
مزار مولانا خیلی دیدنی بود. حالتی ایوان مانند دارد. برعکس ما که مرده را توی خاک می گذاریم، آنها روی زمین می گذارند و رویش را بصورت هلالی آجر می چینند. مولانا در وسط، پدرش دست راست و پسرش دست چپ او آرمیدهاند.
وقتی چشمم به مقبره اش افتاد بی اختیار یک نی کوتاه که در جیب بغلم داشتم، درآوردم و نغمه ای در سه گاه نواختم و شجریان با آن صدای جادوئیاش مرا همراهی کرد. چنان غوغا و شوری در دلها افکند که دیدم اکثر مردم گریه میکنند.
متولی آرامگاه مولانا نزدیک شد و گفت: آقایان اینجا ساز زدن ممنوع است، اما برنامه شما آنقدر عالی بود و با استقبال بی نظیر مواجهه شد که آنرا قطع نکردیم.
بعد رفت از موزه یک نی آورد و به من کادو داد و من هم نی خود را دادم شجریان با نوک چاقو و خط زیبایش نوشت و به موزه دادم که همچنان موجودست.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Youtube Aparat
👇 تصویر زیر مربوط به همین سفر است که چندی پیش بهمناسبت هشتادمین زادروز خسرو آواز ایران توسط استاد محمد موسوی در اینستاگرام رسمیشان منتشر شد👇
🎼 @SedayShajarian
محمد موسوی نوازنده نی در گفتگو با مجله عنوان ؛ شماره پانزده خرداد 1373 چنین میگوید: من این شانس را داشتم که سال 54 به اتفاق شجریان سفری به قونیه ترکیه داشته باشم. مراسم بزرگداشت مولانا همه ساله از 20 تا 27 آذر در قونیه برگزار میشود و هر شب مراسم سماع است. ترکیهای ها معتقدند مولانا متعلق به آنهاست و ایرانی نیست. روزی که بر مزار مولانا رفتیم قاری قرآن دیر کرد و شجریان به رایزن فرهنگی گفت: من قرآن میخوانم.
رایزن گفت: من خودم به اندازه کافی عصبانی ام، شما دیگه با من شوخی نکنید.
شجریان گفت: میروم و میخوانم، حالا ببین. شجریان رفت و خواند و در میان بهت همه مدال طلا و یک جلد قرآن نفیس جایزه گرفت. چشمان رایزن از حدقه در آمده بود به من گفت: جناب موسوی من که اصلاً باور نمیکنم.
مزار مولانا خیلی دیدنی بود. حالتی ایوان مانند دارد. برعکس ما که مرده را توی خاک می گذاریم، آنها روی زمین می گذارند و رویش را بصورت هلالی آجر می چینند. مولانا در وسط، پدرش دست راست و پسرش دست چپ او آرمیدهاند.
وقتی چشمم به مقبره اش افتاد بی اختیار یک نی کوتاه که در جیب بغلم داشتم، درآوردم و نغمه ای در سه گاه نواختم و شجریان با آن صدای جادوئیاش مرا همراهی کرد. چنان غوغا و شوری در دلها افکند که دیدم اکثر مردم گریه میکنند.
متولی آرامگاه مولانا نزدیک شد و گفت: آقایان اینجا ساز زدن ممنوع است، اما برنامه شما آنقدر عالی بود و با استقبال بی نظیر مواجهه شد که آنرا قطع نکردیم.
بعد رفت از موزه یک نی آورد و به من کادو داد و من هم نی خود را دادم شجریان با نوک چاقو و خط زیبایش نوشت و به موزه دادم که همچنان موجودست.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Youtube Aparat
👇 تصویر زیر مربوط به همین سفر است که چندی پیش بهمناسبت هشتادمین زادروز خسرو آواز ایران توسط استاد محمد موسوی در اینستاگرام رسمیشان منتشر شد👇
🎼 @SedayShajarian
Telegram
attach 📎
صدای شجریان
🎞 مجید درخشانی: هنوز سه آلبوم از همکاری استاد شجریان با گروه شهناز منتشر نشده است بخشی از گفتگوی زنده جناب درخشانی با گروه تلویزیونی جم 🎼 @SedayShajarian
📹 روایت مجید درخشانی از چگونگی ضبط آلبوم «در خیال» و خاطرات کنسرت با استاد شجریان تا آلبومهای مجوز نگرفته استاد با گروه «شهناز»
از میان گفتگوی ایشان با مجموعه «آرته»
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Instagram backup Aparat WEB clubhouse
🎼 @SedayShajarian
از میان گفتگوی ایشان با مجموعه «آرته»
#شجریان_از_زبان_دیگران
🔗 Instagram Instagram backup Aparat WEB clubhouse
🎼 @SedayShajarian
صدای شجریان
🌐 احمدرضا احمدی از دلایل ماندگاری شخصیت و صدای محمد نوری میگوید «او هم مثل شجریان فریب نخورد» ❇️ احمدرضا احمدی ؛ شاعر معاصر امروز در یادداشتی در روزنامه ایران از دلایل ماندگاری شخصیت و صدای محمد نوری نوشته است. او در قسمتی از یادداشت خود چنین مینویسد:…
احمدرضا احمدی: شجریان از نسل من است
سال ۱۳۷۰ موقعی که سکته کردم، از بیمارستان برای شجریان پیغام فرستادم که اگر قرار است بمیرم، دلم میخواهد آخرین کسی که میبینم تو باشی. با مهر تمام، به بیمارستان آمد و محبتی در حقم کرد که هیچگاه فراموش نمیکنم. شجریان از نسل من است. نسلی که اهل جستوجو بود و میخواست در لحظهلحظۀ زندگی چیزی بیاموزد. من هشتادسالهام و همین امسال چهار کتاب شعر منتشر کردهام، بیش از صد تابلوی نقاشی کشیدهام و هرگز در لحظه وا نمیمانم. زندگی عبارت از مصرف برنج و روغن نباتی نیست. شجریان خیلی خوب میفهمید که انسان متأسفانه یک چاپ بیشتر ندارد، بنابراین تا آخرین لحظهای که توانست کار کرد، زحمت کشید و آثار برجستهای از خود به یادگار گذاشت. شجریان یک استثنا در موسیقی ایران است و نخستین داشتهاش صدای شگفتانگیزی است که دارد و با پشتکار بسیار از او هنرمندی یگانه ساخته است. حُسن کار شجریان این بود که کوششی توأمان در هر دو رشتۀ آواز و تصنیف به خرج داد و در سالهای اوج ابتذال موسیقی هرگز به سمت تولید آثار مبتذل و عوامپسند نرفت. ارادت عمیقی هم به سعدی داشت و هر شعری نمیخواند و هر جایی نمیخواند. مدتی خطاطی کرد، حتا ساز درست میکرد و از هر نظر استثنا بود و هرگز تکرار نخواهد شد.
از متنِ یادداشت احمدرضا احمدی دربارهی استاد محمدرضا شجریان که قبل از درگذشت او و به مناسبت هشتاد سالگی استاد که در شمارهی 69 «اندیشه پویا» منتشر شده است.
بدرود جناب «احمدرضا احمدی» ؛ سلام ما برسانید💔🖤
(۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ – ۲۰ تیر ۱۴۰۲)
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
سال ۱۳۷۰ موقعی که سکته کردم، از بیمارستان برای شجریان پیغام فرستادم که اگر قرار است بمیرم، دلم میخواهد آخرین کسی که میبینم تو باشی. با مهر تمام، به بیمارستان آمد و محبتی در حقم کرد که هیچگاه فراموش نمیکنم. شجریان از نسل من است. نسلی که اهل جستوجو بود و میخواست در لحظهلحظۀ زندگی چیزی بیاموزد. من هشتادسالهام و همین امسال چهار کتاب شعر منتشر کردهام، بیش از صد تابلوی نقاشی کشیدهام و هرگز در لحظه وا نمیمانم. زندگی عبارت از مصرف برنج و روغن نباتی نیست. شجریان خیلی خوب میفهمید که انسان متأسفانه یک چاپ بیشتر ندارد، بنابراین تا آخرین لحظهای که توانست کار کرد، زحمت کشید و آثار برجستهای از خود به یادگار گذاشت. شجریان یک استثنا در موسیقی ایران است و نخستین داشتهاش صدای شگفتانگیزی است که دارد و با پشتکار بسیار از او هنرمندی یگانه ساخته است. حُسن کار شجریان این بود که کوششی توأمان در هر دو رشتۀ آواز و تصنیف به خرج داد و در سالهای اوج ابتذال موسیقی هرگز به سمت تولید آثار مبتذل و عوامپسند نرفت. ارادت عمیقی هم به سعدی داشت و هر شعری نمیخواند و هر جایی نمیخواند. مدتی خطاطی کرد، حتا ساز درست میکرد و از هر نظر استثنا بود و هرگز تکرار نخواهد شد.
از متنِ یادداشت احمدرضا احمدی دربارهی استاد محمدرضا شجریان که قبل از درگذشت او و به مناسبت هشتاد سالگی استاد که در شمارهی 69 «اندیشه پویا» منتشر شده است.
بدرود جناب «احمدرضا احمدی» ؛ سلام ما برسانید💔🖤
(۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹ – ۲۰ تیر ۱۴۰۲)
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼 @SedayShajarian
❇️ فریدون شهبازیان: شجریان با خواندن آلبوم “جام تهی” دفتر آواز را بست/ تلاشگرتر از شجریان ندیدهام
از میان گفتگوی چند روز پیش جناب فریدون شهبازیان با سایت خانه موسیقی
🔻 پرسش - دلیل اصلی این گفت و گو کارگاه های تخصصی آهنگسازی بود که با حضور شما در خانه موسیقی برگزار شد و یک بخش از این کارگاه تحلیل آلبوم موسیقی جام تهی بود. از جمله آثار ارزشمند شما.. جام تهی از کجا و چه گونه خلق شد..
🔺 پاسخ- وقتی هوشنگ ابتهاج رئیس موسیقی رادیو شد من معاونش بودم؛ سال ۱۳۵۱ آلبوم جام تهی را کلید زدم و می دانستم خواندن این کار باید به عهده شجریان باشد، به هرحال کار سختی بود و هرکسی از عهده ش برنمی آمد. شجریان پیش از آن کار دو آواز خوب خوانده بود یکی در برگ سبز با آقای ورزنده و مجد بود و آن رذوزها با نام «سیاوش بیدکانی» مشهور شده بود. در اتاق برنامه گلهای تازه در کنار ابتهاج و بدیعی و بهادر یگانه نشسته بودیم که فریدون مشیری شعرش را به من داد؛ هنوز دستخطش را دارم و من برای این شعر این اهنگ را ساختم. شجریان آمد. تمام کارهای ما در استودیو ۸ رادیو شکل می گرفت. من برای شجریان اتود زدم یعنی یک بار کامل برایش اجرا کردم و بعد او خواند. بعد بدیعی و شجریان آن ساز و آواز شاهکار که همراه با بداهه پردازی بینظیر بود را اجرا کردند و در آن زمان همه انگشت به دهان ماندند. به نظر من شجریان با آن آواز دفتر آواز را بست. یعنی آواز را به حد کمال اجرا کرد زیرا خواندن بر روی شعر نو بسیار مشکل است. از بدیعی هم خواستم تغییراتی در نوازندگی خود بدهد یعنی ژانر ویلن رمانتیک کلاسیک باشد. آن زمان بدیعی خیلی کم دیگر مینواخت به من لطف داشت و آمد آن ساز جاودانه را زد.
🔻 پرسش - محمدرضا شجریان زمانی به رادیو آمد که آنجا پاتوق غول های موسیقی بود. او هم که جوانی تازه کار.چه طور توانست در فضای آن روزهای رادیو خود را ثابت کند؟
🔺 پاسخ - اینطور نبود که بگوییم شجریان به راحتی و یا مثلا با دوستی با ابتهاج کار در رادیو را شروع کرد. اصلا و ابدا !
این طور نبود که مثلا شانسی و الا بختکی باشد، خیلی راه مشکلی را پیمود، من همیشه گفتهام تلاشگرتر از شجریان ندیدهام.تعارف هم ندارم. برای جایگاهی که کسب کرد خیلی خیلی زحمت کشید. من به خاطر دارم ساعت ۱۱ شب از رادیو کارمان تمام میشد میدیدم شجریان دارد شال و کلاه میکند برود سفر. میگفتم این موقع شب کجا میخواهی بروی؟ میگفت یک خوانندهای پیدا کردهام در زابل، شنیدم فلان گوشه را خیلی خوب میخواند میخواهم بروم ببینمش. این طور پیگیر کار بود حالا شما ببینید چند نفر در این سال ها دیده اید که برای آموختن هر راهی را طی کنند؟ طبیعی است که او باید به چنین جایگاهی برسد.
🔻 پرسش - فریدون شهبازیان این روزها درگیر ساخت کار تازه ای هست؟
🔺 پاسخ - من دو اثر دارم که سالها پیش برای شجریان نوشتهام در چهارگاه. ولی متاسفانه قسمت نشد بخواند و حیف... همان سالها یک بار به پرویز مشکاتیان گفتم بگو محمدرضا بیاید این کارها را بخواند مشکاتیان گفت: کار تو را نخواند کار کی را بخواند؟ ولی خب افسوس زندگی اجازه نداد که اینها را بخواند.
اینها را فقط شجریان می توانست بخواند و نشد.. و حیف…
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
از میان گفتگوی چند روز پیش جناب فریدون شهبازیان با سایت خانه موسیقی
🔻 پرسش - دلیل اصلی این گفت و گو کارگاه های تخصصی آهنگسازی بود که با حضور شما در خانه موسیقی برگزار شد و یک بخش از این کارگاه تحلیل آلبوم موسیقی جام تهی بود. از جمله آثار ارزشمند شما.. جام تهی از کجا و چه گونه خلق شد..
🔺 پاسخ- وقتی هوشنگ ابتهاج رئیس موسیقی رادیو شد من معاونش بودم؛ سال ۱۳۵۱ آلبوم جام تهی را کلید زدم و می دانستم خواندن این کار باید به عهده شجریان باشد، به هرحال کار سختی بود و هرکسی از عهده ش برنمی آمد. شجریان پیش از آن کار دو آواز خوب خوانده بود یکی در برگ سبز با آقای ورزنده و مجد بود و آن رذوزها با نام «سیاوش بیدکانی» مشهور شده بود. در اتاق برنامه گلهای تازه در کنار ابتهاج و بدیعی و بهادر یگانه نشسته بودیم که فریدون مشیری شعرش را به من داد؛ هنوز دستخطش را دارم و من برای این شعر این اهنگ را ساختم. شجریان آمد. تمام کارهای ما در استودیو ۸ رادیو شکل می گرفت. من برای شجریان اتود زدم یعنی یک بار کامل برایش اجرا کردم و بعد او خواند. بعد بدیعی و شجریان آن ساز و آواز شاهکار که همراه با بداهه پردازی بینظیر بود را اجرا کردند و در آن زمان همه انگشت به دهان ماندند. به نظر من شجریان با آن آواز دفتر آواز را بست. یعنی آواز را به حد کمال اجرا کرد زیرا خواندن بر روی شعر نو بسیار مشکل است. از بدیعی هم خواستم تغییراتی در نوازندگی خود بدهد یعنی ژانر ویلن رمانتیک کلاسیک باشد. آن زمان بدیعی خیلی کم دیگر مینواخت به من لطف داشت و آمد آن ساز جاودانه را زد.
🔻 پرسش - محمدرضا شجریان زمانی به رادیو آمد که آنجا پاتوق غول های موسیقی بود. او هم که جوانی تازه کار.چه طور توانست در فضای آن روزهای رادیو خود را ثابت کند؟
🔺 پاسخ - اینطور نبود که بگوییم شجریان به راحتی و یا مثلا با دوستی با ابتهاج کار در رادیو را شروع کرد. اصلا و ابدا !
این طور نبود که مثلا شانسی و الا بختکی باشد، خیلی راه مشکلی را پیمود، من همیشه گفتهام تلاشگرتر از شجریان ندیدهام.تعارف هم ندارم. برای جایگاهی که کسب کرد خیلی خیلی زحمت کشید. من به خاطر دارم ساعت ۱۱ شب از رادیو کارمان تمام میشد میدیدم شجریان دارد شال و کلاه میکند برود سفر. میگفتم این موقع شب کجا میخواهی بروی؟ میگفت یک خوانندهای پیدا کردهام در زابل، شنیدم فلان گوشه را خیلی خوب میخواند میخواهم بروم ببینمش. این طور پیگیر کار بود حالا شما ببینید چند نفر در این سال ها دیده اید که برای آموختن هر راهی را طی کنند؟ طبیعی است که او باید به چنین جایگاهی برسد.
🔻 پرسش - فریدون شهبازیان این روزها درگیر ساخت کار تازه ای هست؟
🔺 پاسخ - من دو اثر دارم که سالها پیش برای شجریان نوشتهام در چهارگاه. ولی متاسفانه قسمت نشد بخواند و حیف... همان سالها یک بار به پرویز مشکاتیان گفتم بگو محمدرضا بیاید این کارها را بخواند مشکاتیان گفت: کار تو را نخواند کار کی را بخواند؟ ولی خب افسوس زندگی اجازه نداد که اینها را بخواند.
اینها را فقط شجریان می توانست بخواند و نشد.. و حیف…
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
@SedayShajarian - سخنان دکتر ابوالفضل خطیبی در باره اسطورهی موسیقی…
🎙 سخنان دکتر ابوالفضل خطیبی در باره اسطورهی موسیقی ایران محمدرضا شجریان که نامش و آثارش بی گمان در حافظه ما ایرانیان و حتی غیر ایرانیان جاودانه خواهد ماند.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
❇️ قطبالدین صادقی: شجریان موسیقی را از فضای مجلسی به سمت امری فرهنگی و اجتماعی برد
مراسم گرامیداشت استاد «محمدرضا شجریان» عصر یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲، با حضور محمد مهدی عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران)، حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی)، تعدادی از چهرههای فرهنگ و هنر و استقبال مخاطبان، در سالن استاد جلیل شهناز برگزار شد.
قطبالدین صادقی در این مراسم گفت: فرهنگ ایران به جز ادبیات کلاسیک، ۴ پرچم حیرتانگیز دارد. موسیقی، نمایش، فرش و معماری از جمله این موارد است. شجریان یکی از مفاخر موسیقی است. شوپنهاور میگوید که در هنرها همه میکوشند تا به موسیقی برسند. مصداق این سخن شوپنهاور برای من، ربنای شجریان است؛ این موضوع صرف نظر از این بوده که شما شیعه، سنی و یا پیرو هر دیگری باشید. زیرا این نوا در دل و جان شما مینشیند.
او افزود: شجریان با تبحری که بر فرهنگ عمومی و مذهبی تا ادبیات ما داشت؛ هنرمندی یگانه شد. ادراکش بر فرهنگ، موسیقی و اشعاری که میخواند، ادراک بزرگی بود. آقای شجریان هنرمندی یگانه بود که ویژگیهای مهمی داشت. اولین ویژگی او ادراک است. ادراک او از فرهنگ و اشعاری که میخواند بسیار ریشهدار بود و همین موضوع یکی از عوامل تاثیرگذار بودن اوست. دومین مورد تسلط فنی اوست که او را جلوتر از بقیه برده بود. سومین مورد احساس است که آن را در ملودیها و تحریرهایش به نمایش میگذاشت. زیرا او سرد و گرم زندگی را تجربه کرده بود. آقای شجریان دارای این سه ویژگی بسیار ویژه و والا بود که توانست به چنین جایگاهی دست پیدا کند.
این کارگردان تئاتر در ادامه بیان کرد: با این همه آنچه از او تصویری نمادین ساخت؛ تنها معطوف به این تکنیکها نبود؛ بلکه تشخص اوست که او را چون لطفی و علیزاده و … از دیگران متمایز کرد. آنها با کارهای خود به موسیقی بعد اجتماعی دادند و با شور و خروشی که داشتند موجی ایجاد کردند که موسیقی را از فضای مجلسی به سمت امری فرهنگی و اجتماعی برد. این مسئله بسیار با اهمیت است و فکر میکنم آقای شجریان اولین کسی بود که این کار را انجام داد.
صادقی در ادامه صحبتهایش بیان کرد: او در طول فعالیت خود، سه بار آگاهانه نه گفت؛ یک بار پیش از انقلاب؛ یکبار بعد از انقلاب که عدهای میخواستند با موسیقی تبلیغات ایدئولوژیک برای حزبها انجام دهند و بار سوم زمانی بود که دیگر نگذاشت آثارش را از تلویزیون پخش شود. من همان زمان شانهی او را بوسیدم. تفکر و اندیشه نظاممند و موضعگیریهای به موقع او، برای فرهنگ و هنر ما تشخصی را ایجاد کرد. افتخار نداشتم با زندهیاد شجریان همکاری کنم اما در برنامههای مختلف او را میدیدم؛ او رژیم فرهنگی متمایزی داشت. در مراسمی از او پرسیدم چرا همکاری با لطفی را مجددا آغاز کرده است و او گفت: هنوز لطفی از بقیه موزیسینتر است. و بعد خواست که برای ادامه بحث به بالکن برویم؛ وقتی علت را جویا شدم؛ گفت چند نفر در حال سیگار کشیدن بودند. او اینطور مراقب بود و من برای این موضوع شهادت میدهم.
او افزود: در مراسم دیگری سفیر فرانسه شروع به ستایش گفتن از آقای شجریان کرد و من قرار بود صحبتهای او را ترجمه کنم. واقعا برای ترجمه کلماتی که سفیر از ستایش او میگفت کم آوردم و در پاسخ شجریان از حیث فروتنی که داشت، نیز کلمه کم آوردم که آن را برای سفیر فرانسه ترجمه کنم. او مایه فخر این سرزمین است؛ او اصالت فرهنگی، توانایی فنی حیرتانگیز و مقام اجتماعی داشت که به خاطر موضعگیریهای به موقعاش ایجاد شد. علاوه بر این موارد دارای جایگاه مهم هنری بود و توانست در دو دوره طوفانی به موسیقی جایگاه ویژهای ببخشد. به روح او درود میفرستم.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
مراسم گرامیداشت استاد «محمدرضا شجریان» عصر یکشنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۲، با حضور محمد مهدی عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران)، حمیدرضا نوربخش (مدیرعامل خانه موسیقی)، تعدادی از چهرههای فرهنگ و هنر و استقبال مخاطبان، در سالن استاد جلیل شهناز برگزار شد.
قطبالدین صادقی در این مراسم گفت: فرهنگ ایران به جز ادبیات کلاسیک، ۴ پرچم حیرتانگیز دارد. موسیقی، نمایش، فرش و معماری از جمله این موارد است. شجریان یکی از مفاخر موسیقی است. شوپنهاور میگوید که در هنرها همه میکوشند تا به موسیقی برسند. مصداق این سخن شوپنهاور برای من، ربنای شجریان است؛ این موضوع صرف نظر از این بوده که شما شیعه، سنی و یا پیرو هر دیگری باشید. زیرا این نوا در دل و جان شما مینشیند.
او افزود: شجریان با تبحری که بر فرهنگ عمومی و مذهبی تا ادبیات ما داشت؛ هنرمندی یگانه شد. ادراکش بر فرهنگ، موسیقی و اشعاری که میخواند، ادراک بزرگی بود. آقای شجریان هنرمندی یگانه بود که ویژگیهای مهمی داشت. اولین ویژگی او ادراک است. ادراک او از فرهنگ و اشعاری که میخواند بسیار ریشهدار بود و همین موضوع یکی از عوامل تاثیرگذار بودن اوست. دومین مورد تسلط فنی اوست که او را جلوتر از بقیه برده بود. سومین مورد احساس است که آن را در ملودیها و تحریرهایش به نمایش میگذاشت. زیرا او سرد و گرم زندگی را تجربه کرده بود. آقای شجریان دارای این سه ویژگی بسیار ویژه و والا بود که توانست به چنین جایگاهی دست پیدا کند.
این کارگردان تئاتر در ادامه بیان کرد: با این همه آنچه از او تصویری نمادین ساخت؛ تنها معطوف به این تکنیکها نبود؛ بلکه تشخص اوست که او را چون لطفی و علیزاده و … از دیگران متمایز کرد. آنها با کارهای خود به موسیقی بعد اجتماعی دادند و با شور و خروشی که داشتند موجی ایجاد کردند که موسیقی را از فضای مجلسی به سمت امری فرهنگی و اجتماعی برد. این مسئله بسیار با اهمیت است و فکر میکنم آقای شجریان اولین کسی بود که این کار را انجام داد.
صادقی در ادامه صحبتهایش بیان کرد: او در طول فعالیت خود، سه بار آگاهانه نه گفت؛ یک بار پیش از انقلاب؛ یکبار بعد از انقلاب که عدهای میخواستند با موسیقی تبلیغات ایدئولوژیک برای حزبها انجام دهند و بار سوم زمانی بود که دیگر نگذاشت آثارش را از تلویزیون پخش شود. من همان زمان شانهی او را بوسیدم. تفکر و اندیشه نظاممند و موضعگیریهای به موقع او، برای فرهنگ و هنر ما تشخصی را ایجاد کرد. افتخار نداشتم با زندهیاد شجریان همکاری کنم اما در برنامههای مختلف او را میدیدم؛ او رژیم فرهنگی متمایزی داشت. در مراسمی از او پرسیدم چرا همکاری با لطفی را مجددا آغاز کرده است و او گفت: هنوز لطفی از بقیه موزیسینتر است. و بعد خواست که برای ادامه بحث به بالکن برویم؛ وقتی علت را جویا شدم؛ گفت چند نفر در حال سیگار کشیدن بودند. او اینطور مراقب بود و من برای این موضوع شهادت میدهم.
او افزود: در مراسم دیگری سفیر فرانسه شروع به ستایش گفتن از آقای شجریان کرد و من قرار بود صحبتهای او را ترجمه کنم. واقعا برای ترجمه کلماتی که سفیر از ستایش او میگفت کم آوردم و در پاسخ شجریان از حیث فروتنی که داشت، نیز کلمه کم آوردم که آن را برای سفیر فرانسه ترجمه کنم. او مایه فخر این سرزمین است؛ او اصالت فرهنگی، توانایی فنی حیرتانگیز و مقام اجتماعی داشت که به خاطر موضعگیریهای به موقعاش ایجاد شد. علاوه بر این موارد دارای جایگاه مهم هنری بود و توانست در دو دوره طوفانی به موسیقی جایگاه ویژهای ببخشد. به روح او درود میفرستم.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
❇️ یونس شکرخواه: شجریان موسیقی را از سطح حس وارد حوزه هنر کرد
یونس شکرخواه استاد دانشگاه و روزنامهنگار که دوستی نزدیکی با استاد شجریان داشته است، نیز در این مراسم گفت: نباید در اینجا از موسیقی بگویم؛ زیرا حضورم در این مکان و امکانی که اکنون به من سپرده شده است، به خاطر سه دهه دوستی با محمدرضا شجریان است. باید بگویم یکی از بزرگترین اتفاقاتی که توسط شجریان برای موسیقی ایران ایجاد شد، کشیدگی دامن موسیقی از پدیدهای سمعی به شرایط و ابعاد دیگری بود. شاید بتوان گفت که این اتفاق در یک تاریکی مطلق صورت گرفت.
او افزود: در واقع شجریان موضوع موسیقی را از سطح حس وارد حوزه هنر کرد. کاش دوستانی که به حوزه فلسفه آشنا هستند، از این زاویه به این موضوع نگاه میکردند. شجریان دائم تاکید میکرد که موضوع موسیقی فقط مهارت نیست؛ بلکه رخداد حقیقت بوده که پدیدهای درونی شده است. او برای موسیقی ایرانی شرایطی ایجاد کرد که تاکید جدیدی روی معنا بر فرم داشت. زندهیاد شجریان انسانی کاملا چند بعدی بود که نگاهش به موسیقی و خط را کاملا درک میکرد. او به تحریر به مثابه کشیدگی خط در خوشنویسی نگاه میکرد. البته نه هرجایی که اغتشاش معنایی پیدا کند.
این روزنامهنگار با تاکید بر مهارتهای شجریان در هنرهای دیگری چون خوشنویسی به ارتباط خوانش موسیقایی او با هنر خوشنویسی و دیگر هنرها اشاره کرد و ادامه داد: زندهیاد شجریان همواره رعایت مخاطب را میکرد. او خود را با جامعهاش بیارتباط نمیدانست و به قدری روی این موضوع حساسیت داشت که مثال زدنی بود. در حقیقت پیش درآمدی که به مخاطب داشت، او را به جایی رساند که میبایست با آنها در ارتباط باشد. زندهیاد شجریان خویشتن داری فراوانی داشت و همین موضوع موجب شده بود که گاهی متن به حاشیه کشیده شود.
شکرخواه در پایان گفت: او فرامتن را به خوبی درک میکرد؛ همین مسئله هم سبب میشد تا شجریان موقعیت را به مقصد تبدیل کند. او فهمید راه دشواری در پیش دارد؛ از همین رو باید متن با فرامتن و حاشیه گره میخورد. به هر ترتیب در نهایت توانست از یک مطرب، استاد موسیقی بسازد؛ استاد محمدرضاشجریان.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian
یونس شکرخواه استاد دانشگاه و روزنامهنگار که دوستی نزدیکی با استاد شجریان داشته است، نیز در این مراسم گفت: نباید در اینجا از موسیقی بگویم؛ زیرا حضورم در این مکان و امکانی که اکنون به من سپرده شده است، به خاطر سه دهه دوستی با محمدرضا شجریان است. باید بگویم یکی از بزرگترین اتفاقاتی که توسط شجریان برای موسیقی ایران ایجاد شد، کشیدگی دامن موسیقی از پدیدهای سمعی به شرایط و ابعاد دیگری بود. شاید بتوان گفت که این اتفاق در یک تاریکی مطلق صورت گرفت.
او افزود: در واقع شجریان موضوع موسیقی را از سطح حس وارد حوزه هنر کرد. کاش دوستانی که به حوزه فلسفه آشنا هستند، از این زاویه به این موضوع نگاه میکردند. شجریان دائم تاکید میکرد که موضوع موسیقی فقط مهارت نیست؛ بلکه رخداد حقیقت بوده که پدیدهای درونی شده است. او برای موسیقی ایرانی شرایطی ایجاد کرد که تاکید جدیدی روی معنا بر فرم داشت. زندهیاد شجریان انسانی کاملا چند بعدی بود که نگاهش به موسیقی و خط را کاملا درک میکرد. او به تحریر به مثابه کشیدگی خط در خوشنویسی نگاه میکرد. البته نه هرجایی که اغتشاش معنایی پیدا کند.
این روزنامهنگار با تاکید بر مهارتهای شجریان در هنرهای دیگری چون خوشنویسی به ارتباط خوانش موسیقایی او با هنر خوشنویسی و دیگر هنرها اشاره کرد و ادامه داد: زندهیاد شجریان همواره رعایت مخاطب را میکرد. او خود را با جامعهاش بیارتباط نمیدانست و به قدری روی این موضوع حساسیت داشت که مثال زدنی بود. در حقیقت پیش درآمدی که به مخاطب داشت، او را به جایی رساند که میبایست با آنها در ارتباط باشد. زندهیاد شجریان خویشتن داری فراوانی داشت و همین موضوع موجب شده بود که گاهی متن به حاشیه کشیده شود.
شکرخواه در پایان گفت: او فرامتن را به خوبی درک میکرد؛ همین مسئله هم سبب میشد تا شجریان موقعیت را به مقصد تبدیل کند. او فهمید راه دشواری در پیش دارد؛ از همین رو باید متن با فرامتن و حاشیه گره میخورد. به هر ترتیب در نهایت توانست از یک مطرب، استاد موسیقی بسازد؛ استاد محمدرضاشجریان.
#شجریان_از_زبان_دیگران
🎼@SedayShajarian