آموزشگاه آزاد هنری «شمسه»
651 subscribers
978 photos
305 videos
237 files
546 links
▫️موسس : نفیسه ذاکری
▫️وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
▫️کد شناسایی مجوز : ۱۷۱۱۰۰۱۹۲۲۰۰۰۲
▫️تاسیس : ۱۳۹۰
@nafiseh_zakeri
@nafissuggestion
Download Telegram
Forwarded from فلسفه
▪️جنگل را دوست دارم. زندگي در شهر بد است. آنجا شهوت‌پرستان بسيار اند.
گرفتار آمدن در چنگِ يك جنايتكار آيا نه بهتر است از گرفتارشدن در روياهای زنی شهوت‌پرست؟
و اما اين مردان! چشمانِ‌شان می‌گويد كه بر روي زمين چیزی بِهْ از همخوابگی با زن نمی شناسند.
بُنِ روان‌هاشان پليد است. و وای اگر در پليدی شان چیزی از جان نيز باشد.
كاش دستِ‌کم به كمال جانوران می‌بودید! زيرا، جانوران بی‌گناه اند.

شما را گشتن حس ها اندرز میگویم؟ نه، اندرز من به شما این است که حس ها بی گناه اند.
شما را پارسایی اندرز می گوییم؟ پارسایی برخی را فضیلت است و بسیاری را کمابیش رذیلت
اینان اگرچه خوب خویشتندار اند، اما ماده سگ نفس از هر کارشان با رشک برون می نگرد.
از بلندی هاي فضيلت تا سر دنای جان این جانور و بی آرامی اش به دنبالي ایشان است.
و چون از ماده سگ نفس تكه اي گوشت دریغ شود، چه خوب می داند که چه گونه تكه اي جان در یوزه کند؛
تراژدی ها و چیزهای جانگداز را دوست می دارید؟ اما من به ماده سگتان بدگمان ام.
دیدگاني بس بی رحم دارید و دردمندان را شهوتناکانه مینگرید. مگر نه آن است که شهوت شما جامه دیگر کرده و خود را رحم نامیده است؟
و نیز این مثلی ست برای شما: چه بسیار کسان که می خواستند دیوشان را از خود بیرون کشند و خود به گراز بدل شدند.

آن را که پارسایی کاري ست دشوار، می باید از آن برحذر داشت تا که پارسایی او را راه دوزخ نشود: یعنی، راه پلیدی و آلودگی روان.
آیا از پلشتی ها سخن می گویم؟ اما این، به گمان من، بدترین کار نیست.
نه آن گاه که حقیقت پلشت است، بل آن گاه که کم ژرفاست، مرد دانا با ناخوشدلی پای در آب های آن می نهد.
به راستی، هستند کسانی از جان و دل پارسا. اینان دل آسوده تر اند و از شما بهتر و بیشتر می خندند.
آنان به پارسایی نیز می خندند و می پرسند: «پارسایی کدام است؟
پارسایی مگر دیوانگی نیست؛ اما این دیوانگی خود به ما روی کرد نه ما به او.
«ما به این مهمان آشیان دادیم و دل. اکنون با ما می زید. بگذار هرچه می خواهد ماند!»

#فردریش_نیچه
📚 #چنین_گفت_زرتشت
▪️گفتارهای زرتشت بخش یکم
🔹 درباره‌ی پارسایی
📖 صفحه 67 _ 68
🔃 برگردان #داریوش_آشوری

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.
Forwarded from فلسفه
■ مرا در این باب شکی نیست که کتاب‌هایِ مدرن (اگر که ماندگار باشند، که خوشبختانه ازین بابت جایِ چندان نگرانی نیست، بدان شرط که آیندگانی با ذوقی قوی‌تر و سخت‌تر و سالم‌تر در کار باشند) و هر چیزِ مدرنِ آیندگان را _چنان آیندگانی را_ به چه کار خواهد آمد: به جای دارویِ قی‌آور به سببِ آن لعابِ شیرینِ اخلاقی و دروغ‌بافی‌هاشان، به سببِ زنانگیِ ذاتی‌ای که در آنها هست و خوش دارد خود را «ایده‌آلیسم» بنامد و به هر حال خود را ایده‌آلیسم می‌انگارد. درست است که فرهیختگانِ امروزی‌مان، همان «نیکانِ»‌مان، دروغ نمی‌گویند. اما این برایِ ایشان مایه‌ی افتخار نیست! یک دروغِ راستین، یک دروغِ نابِ سرراستِ «شرافتمندانه» (که برای درکِ ارزشِ آن باید به محضرِ افلاطون رفت) برایِ ایشان بیش از اندازه سخت و پُر زور است، زیرا از ایشان چیزی را می‌طلبد که نمی‌باید طلبيد. و آن چشم گشودن به خویش است و آموختنِ این که میانِ «راست» و «دروغ» در وجودِ خود فرق بگذارند. آنچه از ایشان بر می‌آید دروغِ ناشرافتمندانه است. هر آن که امروز خود را «نیک‌مرد» احساس می‌کند در هر کاری ناتوان است مگر دروغ‌بافیِ ناشرافتمندانه؛ دروغ‌بافی از ژرفنایِ وجود، اما بی‌گناهانه؛ دروغ‌بافی با راست‌دلی؛ دروغ‌بافی با چشمانِ آبی؛ دروغ‌بافیِ فضيلتمندانه. این «نیک‌مردان» همگی اکنون از رگ و ریشه اخلاقی گشته‌اند و شرف را برای همیشه زیرِ پای نهاده‌اند: کدام‌ِشان را تابِ یک حقیقت «درباره‌ی انسان» هست؟... یا پرسش را نزدیک‌تر کنیم: کدام شان را تابِ یک زندگی‌نامه‌ی راستین هست؟

👤 #فردریش_نیچه
📚 #تبارشناسی_اخلاق
📖 صفحه 178

join us | کانال فلسفه
@Philosophy3.