#تک_برگ
علائم حیاتی یک ملت
📍 شماره پانزدهم مجله دانشمند روایت میکند:
گفتوگو با مهندس یعقوبزاده، تولیدکننده مانیتورهای علائم حیاتی
💠بخشی از متن:
🔸من و مهندس اسلامیت که آن موقع معاون رئیس شرکت بود و از آمریکا فوقلیسانس الکترونیک گرفته بود، برای گذراندن یک دوره آموزشی رفتیم ژاپن. با انواع و اقسام سؤالات افتادیم به جان اینها. ژاپنیها از ما میپرسیدند برای چه این سؤالات را میکنید؟ گفتیم میخواهیم تعمیر کنیم. این را که گفتیم استاد خندهاش گرفت. گفت شما در ایران میخواهید بُردهای ما را تعمیر کنید؟ کلی به ما خندیدند که مگر شما در ایران امکانات تعمیر دارید؟ یکیشان میپرسید شما سیب دارید در مملکتتان؟ آب دارید؟ خیلی از ایران بهشان بد گفته بودند. سؤالهای عجیب غریب میکردند. یک استاد آمریکایی هم داشتیم که یک بار از من پرسید: برای چه آنقدر سؤال میکنی؟ گفتم سؤال میپرسم که بتوانم بُرد را تعمیر کنم. گفت تحصیلاتت چیست؟ گفتم فوقلیسانس الکترونیک هستم. اصلاً هاجوواج ماند. گفت من خودم لیسانس هستم، تو اینجا نشستی فوقلیسانس الکترونیک هستی؟ مگر شما چیزی طراحی میکنید در ایران؟ چیزی میسازید؟ گفتیم نه. گفت: پس برای چه میخوانید؟ منظورش این بود که بیشتر از تکنسین برای چه میخوانید؟ شما خیلی هنر کنید فوقدیپلم بخوانید. این نوع برخوردها شدیداً به ما انگیزه میداد که تلاش کنیم برای ثابتکردن توانمندیهای خودمان.
🔸جالب است که پول یک بُرد را 10 هزار دلار با ما حساب میکردند. بُردی که فقط 2 تا IC ش سوخته بود. خودمان 2 تا IC میخریدیم تعویض میکردیم با 100 الی 200 دلار جمع میکردیم. آنوقت آنها میگفتند چرا شما تعمیر میکنید؟ یا دستگاه را عوض کنید یا بُردش را. اینگونه ملتها را به خودشان وابسته نگه میداشتند. آن موقع مانیتور جزء محصولات با تکنولوژی بالا محسوب میشد و هر شرکتی در دنیا امکان ساختش را نداشت. الان تکنولوژیاش کمی در دسترستر شده است.
🔸ما اولین کار اساسی که در شرکت شروع کردیم تعویض قطعات بود. یک ماژول مرکزی 2-3 هزار دلاری داشتیم که تصویرگرش را کلا در آوردیم، چون سوخته بود. یک CRT با ماژولش از بازار خریدیم و جایگزین کردیم. اتفاقا چون بهروزتر بود، کیفیتش بهتر از کار درآمد. به جای دو هزار دلار، 150 دلار خرج کردیم. بیمارستان و رئیس شرکت پخش کلی تشکر کردند. بعد به آقای معظمی گفتیم میشود مانیتور ساخت. اولش باورش نمیشد. من گفتم از اول تا آخر کار مانیتور را میدانم و تمام واحدهایش را میشناسم و فکر میکنم میتوانیم بسازیم. ایشان گفتند برو بیرون بساز. ما ازت حمایت میکنیم. آدم خوشفکری بود. در دهه 70 کمتر کسی این طرز فکر را داشت.
🌐 شما میتوانید جهت مطالعه کامل مجله به لینک زیر مراجعه کرده و مجله را تهیه کنید: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #نوآوری
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
علائم حیاتی یک ملت
📍 شماره پانزدهم مجله دانشمند روایت میکند:
گفتوگو با مهندس یعقوبزاده، تولیدکننده مانیتورهای علائم حیاتی
💠بخشی از متن:
🔸من و مهندس اسلامیت که آن موقع معاون رئیس شرکت بود و از آمریکا فوقلیسانس الکترونیک گرفته بود، برای گذراندن یک دوره آموزشی رفتیم ژاپن. با انواع و اقسام سؤالات افتادیم به جان اینها. ژاپنیها از ما میپرسیدند برای چه این سؤالات را میکنید؟ گفتیم میخواهیم تعمیر کنیم. این را که گفتیم استاد خندهاش گرفت. گفت شما در ایران میخواهید بُردهای ما را تعمیر کنید؟ کلی به ما خندیدند که مگر شما در ایران امکانات تعمیر دارید؟ یکیشان میپرسید شما سیب دارید در مملکتتان؟ آب دارید؟ خیلی از ایران بهشان بد گفته بودند. سؤالهای عجیب غریب میکردند. یک استاد آمریکایی هم داشتیم که یک بار از من پرسید: برای چه آنقدر سؤال میکنی؟ گفتم سؤال میپرسم که بتوانم بُرد را تعمیر کنم. گفت تحصیلاتت چیست؟ گفتم فوقلیسانس الکترونیک هستم. اصلاً هاجوواج ماند. گفت من خودم لیسانس هستم، تو اینجا نشستی فوقلیسانس الکترونیک هستی؟ مگر شما چیزی طراحی میکنید در ایران؟ چیزی میسازید؟ گفتیم نه. گفت: پس برای چه میخوانید؟ منظورش این بود که بیشتر از تکنسین برای چه میخوانید؟ شما خیلی هنر کنید فوقدیپلم بخوانید. این نوع برخوردها شدیداً به ما انگیزه میداد که تلاش کنیم برای ثابتکردن توانمندیهای خودمان.
🔸جالب است که پول یک بُرد را 10 هزار دلار با ما حساب میکردند. بُردی که فقط 2 تا IC ش سوخته بود. خودمان 2 تا IC میخریدیم تعویض میکردیم با 100 الی 200 دلار جمع میکردیم. آنوقت آنها میگفتند چرا شما تعمیر میکنید؟ یا دستگاه را عوض کنید یا بُردش را. اینگونه ملتها را به خودشان وابسته نگه میداشتند. آن موقع مانیتور جزء محصولات با تکنولوژی بالا محسوب میشد و هر شرکتی در دنیا امکان ساختش را نداشت. الان تکنولوژیاش کمی در دسترستر شده است.
🔸ما اولین کار اساسی که در شرکت شروع کردیم تعویض قطعات بود. یک ماژول مرکزی 2-3 هزار دلاری داشتیم که تصویرگرش را کلا در آوردیم، چون سوخته بود. یک CRT با ماژولش از بازار خریدیم و جایگزین کردیم. اتفاقا چون بهروزتر بود، کیفیتش بهتر از کار درآمد. به جای دو هزار دلار، 150 دلار خرج کردیم. بیمارستان و رئیس شرکت پخش کلی تشکر کردند. بعد به آقای معظمی گفتیم میشود مانیتور ساخت. اولش باورش نمیشد. من گفتم از اول تا آخر کار مانیتور را میدانم و تمام واحدهایش را میشناسم و فکر میکنم میتوانیم بسازیم. ایشان گفتند برو بیرون بساز. ما ازت حمایت میکنیم. آدم خوشفکری بود. در دهه 70 کمتر کسی این طرز فکر را داشت.
🌐 شما میتوانید جهت مطالعه کامل مجله به لینک زیر مراجعه کرده و مجله را تهیه کنید: ketabir.com
📱 تماس جهت اشتراک: 09123969195
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #نوآوری
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷بنبست برای ما ایرانیها معنی ندارد
🔸شماره هفدهم از مجله دانشمند؛ روایت خانم دکتر شاهچراغی از آموزش نانو مواد به اساتید فیلیپینی
🔻ما یک کمیته علمی داشتیم که من و سه نفر از اساتید در آن عضو بودیم و بخش علمی کار را مدیریت میکردیم و در بحث تولید محتوا با همه اساتید در ارتباط بودم. اینکه محتوا تکراری نباشد، جذاب باشد، نحوه ارائه به چه شکل باشد همه را با هم چک میکردیم. از طرفی برای اینکه اتفاقات غیرمنتظره دوره را خراب نکند، اساتید را آوردم نشاندم سر کلاس و گفتم اجرا کنید تا ویدئو آفلاین بگیریم؛ اگر روز کلاس آنلاین هر اتفاقی افتاد، حرف ما زیر سؤال نرود و کلاس برایشان برگزار شود. یعنی تا این حد تدبیر کرده بودیم.
🔻دیگر اینکه دوره در خردادماه برگزار میشد که اینجا ترم تمام میشد و اساتید فوقالعاده سرشان شلوغ و پیدا کردنشان سخت بود. من هم که ده روز مانده به اجرای دوره، پایم شکست و به عمل جراحی و پلاتین کشید. من از بیمارستان هماهنگیهای دوره را انجام میدادم. آنها فقط حدود 5 ماه داشتند قرارداد را بررسی میکردند که مثلاً چیزی نباشد که بعدا از طرف آمریکا برایشان دردسرساز شود. تقریبا یک سال طول کشید تا طرف مقابل متقاعد شد که این دوره برایش اجرا شود، بدون اینکه برایش خطری داشته باشد.
🔻ما یاد گرفتیم که در این سختیها، کار را یکجور دیگری تعریف کنیم. یک امتیاز بزرگ ما ایرانیها این است که آنقدر با سختیهای مختلف روبهرو شدیم و برایش راه فرار و راهحل پیدا کردیم که دیگر بنبست برایمان معنا ندارد و بالاخره راه برونرفتی پیدا میکنیم. شاید اگر من یک خارجی معمولی بودم با شرایط خیلی نرمال و طبیعی، شاید یکی 2 تا از این مشکلات پیش میآمد، میگفتم اصلا چرا اجرا کنم؟ برای من چه دستاوردی دارد؟ که چه شود؟ اینها به علاوه ویژگی شخصیتی خودمان مثل ماجراجویی و ثباتقدم، باعث شد این را اجرا کنیم و پایش بایستیم.
📍مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷بنبست برای ما ایرانیها معنی ندارد
🔸شماره هفدهم از مجله دانشمند؛ روایت خانم دکتر شاهچراغی از آموزش نانو مواد به اساتید فیلیپینی
🔻ما یک کمیته علمی داشتیم که من و سه نفر از اساتید در آن عضو بودیم و بخش علمی کار را مدیریت میکردیم و در بحث تولید محتوا با همه اساتید در ارتباط بودم. اینکه محتوا تکراری نباشد، جذاب باشد، نحوه ارائه به چه شکل باشد همه را با هم چک میکردیم. از طرفی برای اینکه اتفاقات غیرمنتظره دوره را خراب نکند، اساتید را آوردم نشاندم سر کلاس و گفتم اجرا کنید تا ویدئو آفلاین بگیریم؛ اگر روز کلاس آنلاین هر اتفاقی افتاد، حرف ما زیر سؤال نرود و کلاس برایشان برگزار شود. یعنی تا این حد تدبیر کرده بودیم.
🔻دیگر اینکه دوره در خردادماه برگزار میشد که اینجا ترم تمام میشد و اساتید فوقالعاده سرشان شلوغ و پیدا کردنشان سخت بود. من هم که ده روز مانده به اجرای دوره، پایم شکست و به عمل جراحی و پلاتین کشید. من از بیمارستان هماهنگیهای دوره را انجام میدادم. آنها فقط حدود 5 ماه داشتند قرارداد را بررسی میکردند که مثلاً چیزی نباشد که بعدا از طرف آمریکا برایشان دردسرساز شود. تقریبا یک سال طول کشید تا طرف مقابل متقاعد شد که این دوره برایش اجرا شود، بدون اینکه برایش خطری داشته باشد.
🔻ما یاد گرفتیم که در این سختیها، کار را یکجور دیگری تعریف کنیم. یک امتیاز بزرگ ما ایرانیها این است که آنقدر با سختیهای مختلف روبهرو شدیم و برایش راه فرار و راهحل پیدا کردیم که دیگر بنبست برایمان معنا ندارد و بالاخره راه برونرفتی پیدا میکنیم. شاید اگر من یک خارجی معمولی بودم با شرایط خیلی نرمال و طبیعی، شاید یکی 2 تا از این مشکلات پیش میآمد، میگفتم اصلا چرا اجرا کنم؟ برای من چه دستاوردی دارد؟ که چه شود؟ اینها به علاوه ویژگی شخصیتی خودمان مثل ماجراجویی و ثباتقدم، باعث شد این را اجرا کنیم و پایش بایستیم.
📍مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 شماره شانزدهم از مجله روایت پیشرفت روایت میکند:
حرکت روی لبه علم؛ روایت بازدید از شرکت دانشبنیان بهیار صنعت اصفهان
💠 بخشی از متن:
🔸فردا را نمیشود مونتاژ کرد. فردا دانش ساخت میخواهد. واحد تحقیق و توسعه را راه میاندازند. معاونت علمی ریاستجمهوری دنبال ساخت شتابدهنده خطی است. زنها و مردها، بچهها و بزرگتر پشتسرهم عصبی، کلافه و با درد در بدن منتظر ایستادن تا کی واگن نوبتشان در ایستگاه پرتودرمانی بیمارستانها به مقصد برسد. کشور مسئله دارد. لامصب ساختنش همداستان است. کمتر از انگشتان یکدست تعداد شرکتهایی است که دانش فنی ساختش را دارند. از همان جنس پروژههایی است که چشمان بهیاریها از دیدنش برق میزند. سه شرکت به معاونت علمی پروپوزال میدهند. از تهران، از کیش و از اصفهان. از سرنوشت تهران و کیش اطلاعاتی موجود نیست؛ اما اصفهان در نوشتن تاریخ استعداد خاصی دارد. بهیار میرود سراغ پیداکردن یکی از آن دستگاهها.
🔸آن سال گردش مالی شرکت ۶۰ میلیون است. قیمت خرید یک دستگاه شتابدهنده خطی از زیمنس یا ورینت به دلار آن موقع ۶۰۰ میلیون آب میخورد. سنگ اقتصاد چرتکهای سبز میشود؛ اما اسب بهیار تاختن را در این سالها خوب تمرین کرده، میخواهد از روی مانع بپرد. میروند سراغ بیمارستانها تا اجازه دهند دلوروده دستگاهشان روی زمین بریزند؛ بلکه مهندسی معکوس به دادشان برسد. دست رد نصیب سینهشان میشود. بلانسبت بیمارستانی که صف مریضهایش ته ندارد و دستگاهش اگر نقص پیدا کند، حداقل یک ماه باید بخوابد تا مهندسان شرکت فروشنده خارجی با ناز و اطوار بیایند و پشت درهای بسته دستگاه را سرپا کنند، مگر مغز خر خوردهاند؟!
🔸آخرسر یک دستگاه خراب گیر میآورند به قیمت ۴۰ میلیون تومان، وجه رایج مملکت. دستگاه را که باز میکنند تازه اول ماجراست؛ مثلاً باید با تیوپ شتابدهنده که نقش قلب دستگاه را داشت چه میکردند؟ یک استوانه مسی شکل که بیشتر شبیه قطعات سفینههای فضایی بود. چهطور کار میکردش جای سؤال بود، چه برسد به چهطور ساخته میشود. سؤالی که چهار سال زمان برد تا به جواب برسد. جوابی که موقع ورود به بهیار، ماکتش به بازدیدکنندگان سلام میداد. بهیار یکدفعه پایش را گذاشت بر لبهی علم تجهیزات پزشکی. شتابدهنده خطی ساخته شد. کار تمام است. مگر اینکه شما در ایران زندگی کنید و مجبور باشید در دو جبهه تلاش کنید. تحریم خارجی و اختلالهای داخلی...
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 شماره شانزدهم از مجله روایت پیشرفت روایت میکند:
حرکت روی لبه علم؛ روایت بازدید از شرکت دانشبنیان بهیار صنعت اصفهان
💠 بخشی از متن:
🔸فردا را نمیشود مونتاژ کرد. فردا دانش ساخت میخواهد. واحد تحقیق و توسعه را راه میاندازند. معاونت علمی ریاستجمهوری دنبال ساخت شتابدهنده خطی است. زنها و مردها، بچهها و بزرگتر پشتسرهم عصبی، کلافه و با درد در بدن منتظر ایستادن تا کی واگن نوبتشان در ایستگاه پرتودرمانی بیمارستانها به مقصد برسد. کشور مسئله دارد. لامصب ساختنش همداستان است. کمتر از انگشتان یکدست تعداد شرکتهایی است که دانش فنی ساختش را دارند. از همان جنس پروژههایی است که چشمان بهیاریها از دیدنش برق میزند. سه شرکت به معاونت علمی پروپوزال میدهند. از تهران، از کیش و از اصفهان. از سرنوشت تهران و کیش اطلاعاتی موجود نیست؛ اما اصفهان در نوشتن تاریخ استعداد خاصی دارد. بهیار میرود سراغ پیداکردن یکی از آن دستگاهها.
🔸آن سال گردش مالی شرکت ۶۰ میلیون است. قیمت خرید یک دستگاه شتابدهنده خطی از زیمنس یا ورینت به دلار آن موقع ۶۰۰ میلیون آب میخورد. سنگ اقتصاد چرتکهای سبز میشود؛ اما اسب بهیار تاختن را در این سالها خوب تمرین کرده، میخواهد از روی مانع بپرد. میروند سراغ بیمارستانها تا اجازه دهند دلوروده دستگاهشان روی زمین بریزند؛ بلکه مهندسی معکوس به دادشان برسد. دست رد نصیب سینهشان میشود. بلانسبت بیمارستانی که صف مریضهایش ته ندارد و دستگاهش اگر نقص پیدا کند، حداقل یک ماه باید بخوابد تا مهندسان شرکت فروشنده خارجی با ناز و اطوار بیایند و پشت درهای بسته دستگاه را سرپا کنند، مگر مغز خر خوردهاند؟!
🔸آخرسر یک دستگاه خراب گیر میآورند به قیمت ۴۰ میلیون تومان، وجه رایج مملکت. دستگاه را که باز میکنند تازه اول ماجراست؛ مثلاً باید با تیوپ شتابدهنده که نقش قلب دستگاه را داشت چه میکردند؟ یک استوانه مسی شکل که بیشتر شبیه قطعات سفینههای فضایی بود. چهطور کار میکردش جای سؤال بود، چه برسد به چهطور ساخته میشود. سؤالی که چهار سال زمان برد تا به جواب برسد. جوابی که موقع ورود به بهیار، ماکتش به بازدیدکنندگان سلام میداد. بهیار یکدفعه پایش را گذاشت بر لبهی علم تجهیزات پزشکی. شتابدهنده خطی ساخته شد. کار تمام است. مگر اینکه شما در ایران زندگی کنید و مجبور باشید در دو جبهه تلاش کنید. تحریم خارجی و اختلالهای داخلی...
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 جنگ ونتیلاتوری در دوران کرونا
🔸 شماره شانزدهم از مجله دانشمند روایت میکند: گزارش اختصاصی دانشمند از نجاتبخشی مردم با توان فناورانه تجهیزات پزشکی ایران
🔷 بخشی از متن:
🔸بعد از آنکه شوک ماههای اولیه شیوع بیماری کووید 19 و تنشها در مورد منشأ بیماری و راهحلهای قرنطینه عمومی تا حدی فرونشست و بسیاری به این باور رسیدند که بهرغم همه تلاشها، جهان با یک همهگیری مواجه خواهد بود، تأمین نیازهای مواجهه با این بیماری سخت و ناشناخته، به مسئله اصلی تبدیل شد. 21 مارس 2020، نشریه اکونومیست تخمین زد که ظرفیت دستگاههای تنفس مصنوعی ایالات متحده ظرف چهار هفته تمام خواهد شد. گلوبال دیتا تخمین زد که تقاضای جهانی برای ونتیلاتور 880 هزار دستگاه خواهد بود که حدود 9 برابر ظرفیت تولید جهانی در آن زمان بود.
🔸در چنین شرایطی مشابه با شرایط جنگی، فضای همکاری و همراهی دولتها و امکان تأمین بازار آزاد، دچار تغییرات جدی شد و دولتها به روشهای مختلفی به این چالش کمبود دستگاه تنفس مصنوعی پاسخ دادند. آلمان و ایتالیا دستگاههایی را از تولیدکنندگان موجود خریداری کردند، در حالی که ایالات متحده و بریتانیا، نه تنها از تولیدکنندگان دستگاههای تنفس مصنوعی موجود، بلکه از شرکتهای سایر صنایع نیز خواستند تا در این تلاش دفاعی مشارکت کنند.
🔸در حالی که موجودی ونتیلاتور کشور انگلستان 5000 دستگاه بود، آنها درخواست تحویل و تأمین فوری 20 هزار دستگاه دیگر را داشتند و به همین دلیل دولت بریتانیا دستور تولید ونتیلاتور را به شرکتهای مختلفی از جمله ایرباس و دایسون داد. جیمز دایسون مخترع، کارآفرین، سرمایهدارو بنیانگذار شرکت دایسون، در زمانی کوتاه ونتیلاتور جدیدی به نام CoVent را طراحی کرد و به تولید 15 هزارتایی آن مشغول شد. ایالات متحده قانون تولید دفاعی را برای کمک دریافت تجهیزات توسط تولیدکنندگان ونتیلاتور، ابلاغ کرد و از خودروسازان فورد و جنرال موتورز و تسلا خواست تا دستگاههای تنفس مصنوعی تولید کنند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 جنگ ونتیلاتوری در دوران کرونا
🔸 شماره شانزدهم از مجله دانشمند روایت میکند: گزارش اختصاصی دانشمند از نجاتبخشی مردم با توان فناورانه تجهیزات پزشکی ایران
🔷 بخشی از متن:
🔸بعد از آنکه شوک ماههای اولیه شیوع بیماری کووید 19 و تنشها در مورد منشأ بیماری و راهحلهای قرنطینه عمومی تا حدی فرونشست و بسیاری به این باور رسیدند که بهرغم همه تلاشها، جهان با یک همهگیری مواجه خواهد بود، تأمین نیازهای مواجهه با این بیماری سخت و ناشناخته، به مسئله اصلی تبدیل شد. 21 مارس 2020، نشریه اکونومیست تخمین زد که ظرفیت دستگاههای تنفس مصنوعی ایالات متحده ظرف چهار هفته تمام خواهد شد. گلوبال دیتا تخمین زد که تقاضای جهانی برای ونتیلاتور 880 هزار دستگاه خواهد بود که حدود 9 برابر ظرفیت تولید جهانی در آن زمان بود.
🔸در چنین شرایطی مشابه با شرایط جنگی، فضای همکاری و همراهی دولتها و امکان تأمین بازار آزاد، دچار تغییرات جدی شد و دولتها به روشهای مختلفی به این چالش کمبود دستگاه تنفس مصنوعی پاسخ دادند. آلمان و ایتالیا دستگاههایی را از تولیدکنندگان موجود خریداری کردند، در حالی که ایالات متحده و بریتانیا، نه تنها از تولیدکنندگان دستگاههای تنفس مصنوعی موجود، بلکه از شرکتهای سایر صنایع نیز خواستند تا در این تلاش دفاعی مشارکت کنند.
🔸در حالی که موجودی ونتیلاتور کشور انگلستان 5000 دستگاه بود، آنها درخواست تحویل و تأمین فوری 20 هزار دستگاه دیگر را داشتند و به همین دلیل دولت بریتانیا دستور تولید ونتیلاتور را به شرکتهای مختلفی از جمله ایرباس و دایسون داد. جیمز دایسون مخترع، کارآفرین، سرمایهدارو بنیانگذار شرکت دایسون، در زمانی کوتاه ونتیلاتور جدیدی به نام CoVent را طراحی کرد و به تولید 15 هزارتایی آن مشغول شد. ایالات متحده قانون تولید دفاعی را برای کمک دریافت تجهیزات توسط تولیدکنندگان ونتیلاتور، ابلاغ کرد و از خودروسازان فورد و جنرال موتورز و تسلا خواست تا دستگاههای تنفس مصنوعی تولید کنند.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 زیست فناوری طلاست
🔸 مجله دانشمند روایت میکند؛ روایتی از فراز و فرودهای زیست فناوری کشور در گفتوگو با دکتر مصطفی قانعی
🔷 بخشی از متن:
🔸 وزیر صنعت ترکیه گفت:«من یک تیم میفرستم ببینیم این زیستفناوری شما چه کار کرده است؟ ما مدل آن را میخواهیم.» کشورها دنبال مدل هستند و الگوها برایشان خیلی ارزشمند است. برایشان عجیب است که معاونت علمی و فناوری با یک تعداد نیروی اندک حدود ۱۵۰ نفری، دستاوردهای زیادی داشته است.
🔸 مثلا ما در مدیریت این حرکتها، پول پخش نکردیم بلکه به شرکتهای خصوصی وام دادیم. ثبت این مدلها، یک محقق توانمند و مستندساز قوی میخواهد که بتواند گوشهگوشه این فعالیتها را ببیند و به تصویر بکشد. ما در روند کار، طبق یم منطق مشخص و با توجه به صحنه عمل، تصمیماتمان را گرفتهایم اما ثبت و بررسی آنها، کار دیگران است. باید از چهارچوبها و تفکرات شروع کرد؛ چرا ما نخواستیم سیستم را گسترش زیادی بدهیم؟ شیوههای مدیریتی و ایستادن روی ایده رشد شرکتهای خصوصی و تخصیص اعتبارات چگونه بود؟ آن هم در مقایسه با تجربیات پیشینی که وجود داشت و مثلا در سازمان گسترش و نوسازی صنایع، گاهی صرف 100 میلیون دلار در یک صنعت، به هیچ نتیجه ارزشمندی نرسید. در حالی که در این سالها، کل بودجه معاونت 100 میلیون دلار نبوده است.
🔸 اینکه یک دورهای وزارت علوم قصد داشت که شرکتها را زیرمجموعه خودش ببرد و رهبری مخالفت کرد و گفت ساختار معاونت علمی مناسبتر است، همگی ناظر بر تجربیات و مبتنی بر تفکرات مشخصی است که ثبت آنها، ارزششان بیشتر از زیستفناوری است.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 زیست فناوری طلاست
🔸 مجله دانشمند روایت میکند؛ روایتی از فراز و فرودهای زیست فناوری کشور در گفتوگو با دکتر مصطفی قانعی
🔷 بخشی از متن:
🔸 وزیر صنعت ترکیه گفت:«من یک تیم میفرستم ببینیم این زیستفناوری شما چه کار کرده است؟ ما مدل آن را میخواهیم.» کشورها دنبال مدل هستند و الگوها برایشان خیلی ارزشمند است. برایشان عجیب است که معاونت علمی و فناوری با یک تعداد نیروی اندک حدود ۱۵۰ نفری، دستاوردهای زیادی داشته است.
🔸 مثلا ما در مدیریت این حرکتها، پول پخش نکردیم بلکه به شرکتهای خصوصی وام دادیم. ثبت این مدلها، یک محقق توانمند و مستندساز قوی میخواهد که بتواند گوشهگوشه این فعالیتها را ببیند و به تصویر بکشد. ما در روند کار، طبق یم منطق مشخص و با توجه به صحنه عمل، تصمیماتمان را گرفتهایم اما ثبت و بررسی آنها، کار دیگران است. باید از چهارچوبها و تفکرات شروع کرد؛ چرا ما نخواستیم سیستم را گسترش زیادی بدهیم؟ شیوههای مدیریتی و ایستادن روی ایده رشد شرکتهای خصوصی و تخصیص اعتبارات چگونه بود؟ آن هم در مقایسه با تجربیات پیشینی که وجود داشت و مثلا در سازمان گسترش و نوسازی صنایع، گاهی صرف 100 میلیون دلار در یک صنعت، به هیچ نتیجه ارزشمندی نرسید. در حالی که در این سالها، کل بودجه معاونت 100 میلیون دلار نبوده است.
🔸 اینکه یک دورهای وزارت علوم قصد داشت که شرکتها را زیرمجموعه خودش ببرد و رهبری مخالفت کرد و گفت ساختار معاونت علمی مناسبتر است، همگی ناظر بر تجربیات و مبتنی بر تفکرات مشخصی است که ثبت آنها، ارزششان بیشتر از زیستفناوری است.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 فردا را نمیشود مونتاژ کرد
روایت بازدید از شرکت دانشبنیان بهیار صنعت اصفهان
🔷 بخشی از متن:
🔸من رقص در میانه میدانم آرزو بود نه در سالنهایی که در دانشگاههای شهرهای خودمان هم بهترشان را داشتیم. خانمی با چادر در رأس میز بزرگ بیضوی نشست و بعد از پخش مستندی از نوید نجاتبخش صحبت را شروع کرد. از آغاز گفت. بعد از اینکه زمین ۱۳۷۸ بار دور خورشید چرخیده بود، دو دوست که از قضا یکی معدلش به سقف ۱۶ نمیرسیده، بهجای سیب، ایده ساخت برانکارد پزشکی میخورد فرق سرشان. ازقضا برانکاردشان از روی ذهن میآید روی کاغذ و بعد در این دنیا متولد میشود. هزینه این زایش هم آب میخورد حدود یک میلیون و خردهای. حالا تر و خشکشده این بچه که از فرنگ وارد میشده در بازار چقدر قیمت داشته؟ همان خردهای! یعنی محصول دو مهندس یک میلیون بالای قیمت بازار برای مشتری آب میخورده.
🔸 در ادبیات چرتکه و بازار این ماجرا یعنی تیر به سنگ خورد؛ اما ماجرا یک تفاوت اصلی داشت. نجاتبخش دنبال پول نبود که اگر بود پدرش از جراحان بنام اصفهان بود و آنقدر برای پسرش پولتوجیبی داشت تا بهجای تعمیر تجهیزات پزشکی، بلیط ورود به کلوپ آقازادگان جوان را تهیه کند. هر آدم عاقلی برای کارش دلایل مختلفی دارد که همهشان چرتوپرت است. چون در نهایت یک دلیل اصلی وجود دارد که باعث میشود آدم بهخاطر توجیهش هزار دلیل دیگر بتراشد و آن دلیل «جذب» است. هر آدمی مجذوب یک چیزی میشود. نجاتبخش و نکوئی القصه مجذوب فردا بودند. منتها فردایی که ساختنی بود نه آمدنی.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 فردا را نمیشود مونتاژ کرد
روایت بازدید از شرکت دانشبنیان بهیار صنعت اصفهان
🔷 بخشی از متن:
🔸من رقص در میانه میدانم آرزو بود نه در سالنهایی که در دانشگاههای شهرهای خودمان هم بهترشان را داشتیم. خانمی با چادر در رأس میز بزرگ بیضوی نشست و بعد از پخش مستندی از نوید نجاتبخش صحبت را شروع کرد. از آغاز گفت. بعد از اینکه زمین ۱۳۷۸ بار دور خورشید چرخیده بود، دو دوست که از قضا یکی معدلش به سقف ۱۶ نمیرسیده، بهجای سیب، ایده ساخت برانکارد پزشکی میخورد فرق سرشان. ازقضا برانکاردشان از روی ذهن میآید روی کاغذ و بعد در این دنیا متولد میشود. هزینه این زایش هم آب میخورد حدود یک میلیون و خردهای. حالا تر و خشکشده این بچه که از فرنگ وارد میشده در بازار چقدر قیمت داشته؟ همان خردهای! یعنی محصول دو مهندس یک میلیون بالای قیمت بازار برای مشتری آب میخورده.
🔸 در ادبیات چرتکه و بازار این ماجرا یعنی تیر به سنگ خورد؛ اما ماجرا یک تفاوت اصلی داشت. نجاتبخش دنبال پول نبود که اگر بود پدرش از جراحان بنام اصفهان بود و آنقدر برای پسرش پولتوجیبی داشت تا بهجای تعمیر تجهیزات پزشکی، بلیط ورود به کلوپ آقازادگان جوان را تهیه کند. هر آدم عاقلی برای کارش دلایل مختلفی دارد که همهشان چرتوپرت است. چون در نهایت یک دلیل اصلی وجود دارد که باعث میشود آدم بهخاطر توجیهش هزار دلیل دیگر بتراشد و آن دلیل «جذب» است. هر آدمی مجذوب یک چیزی میشود. نجاتبخش و نکوئی القصه مجذوب فردا بودند. منتها فردایی که ساختنی بود نه آمدنی.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 قایقی خواهم ساخت
روایت شرکت دانشبنیان شیرازی که 118 کل ایران را دست گرفت
🔷 بخشی از متن:
🔸 شرایط کارخانه زیمنس شیراز (لکما) رو به افول بود. از همان موقع هم که رفتیم در سراشیبی بودند. ما خیلی در این قضیه صحبت کردیم که یک سریکارها باید انجام شود. پیشنهاداتی دادیم؛ ولی وقتی کارخانه بدنهاش سختافزاری است، نمیتواند به نرمافزار فکر کند. کمکم فضا، فضای تلخی شد. یعنی ما شبانهروز وقت میگذاشتیم و فکر میکردیم که خیلی نتیجهبخش است، ولی بعداً متوجه شدیم که سیاست کلان بر این نیست. کلاً هم در کشور و هم در کارخانه، سیاست کلان اصلاً توجهکردن به پژوهش نیست. یادم است مدیرعامل آمد و درباره پژوهش یک جمله جالب گفت: «پژوهش برای ما مثل بستنی میماند، ولی ما مشکلمان نان است».
🔸خب کمکم به این نتیجه رسیدم که اینجا، جایی نیست که من باید باشم. خیلی هم صحبت کردم. یادم است یک مقالهی چند صفحهای راجع به پژوهش نوشتم که اصلاً پژوهش چیست. یک مدت هم از پژوهش رفتم در تولید و دیدم نه من اصلاً اهل این کارها نیستم. بعد رفتم دنبال تحصیل و تأسیس شرکت خودم. گفتم دیگر باید از این کشتی پیاده شوم و قایقی برای خودم بسازم.
🔸از سال ۱۳۸۸ شرکتمان را در حوزه فناوری اطلاعات تأسیس کردیم. شرکت دانشبنیان ما با نام «ارتباطات پژوهان متین» کلاً متولد پارک علم و فناوری است. ماهیت کار ما طوری است که بر اساس نوع هدفگذاری و فکری که داریم، معمولاً جایی وارد میشویم که دیگرکسی نمیتواند وارد شود. یعنی سراغ مسئلهای میرویم که یا حلنشده یا اصلاً بهش پرداخته نشده است. ما چنین مسئلههایی را در دستور کار قرار میدهیم.
🔸در همین ایام و در همین پارک علم و فناوری، توانستیم با مسئول مخابرات دانشگاه شیراز ارتباط بگیریم. دانشگاه یک مخابرات به اندازهی یک شهرک دارد با چند هزار خط. 5-4 تا سامانه در دانشگاه شیراز کار کردیم که خیلی برایشان جالب بود و استفاده کردند. یکبار از مخابرات فارس آمدند کار ما را بازدید کنند. مدیر IT مخابرات فارس گفت: «ما یک مشکلی در ۱۱۸ خودمان داریم. شما اینجا میتوانید حل کنید؟» ما هم متهورانه گفتیم حلش میکنیم. طبق معمول پریدیم وسط.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #ارتباطات
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 قایقی خواهم ساخت
روایت شرکت دانشبنیان شیرازی که 118 کل ایران را دست گرفت
🔷 بخشی از متن:
🔸 شرایط کارخانه زیمنس شیراز (لکما) رو به افول بود. از همان موقع هم که رفتیم در سراشیبی بودند. ما خیلی در این قضیه صحبت کردیم که یک سریکارها باید انجام شود. پیشنهاداتی دادیم؛ ولی وقتی کارخانه بدنهاش سختافزاری است، نمیتواند به نرمافزار فکر کند. کمکم فضا، فضای تلخی شد. یعنی ما شبانهروز وقت میگذاشتیم و فکر میکردیم که خیلی نتیجهبخش است، ولی بعداً متوجه شدیم که سیاست کلان بر این نیست. کلاً هم در کشور و هم در کارخانه، سیاست کلان اصلاً توجهکردن به پژوهش نیست. یادم است مدیرعامل آمد و درباره پژوهش یک جمله جالب گفت: «پژوهش برای ما مثل بستنی میماند، ولی ما مشکلمان نان است».
🔸خب کمکم به این نتیجه رسیدم که اینجا، جایی نیست که من باید باشم. خیلی هم صحبت کردم. یادم است یک مقالهی چند صفحهای راجع به پژوهش نوشتم که اصلاً پژوهش چیست. یک مدت هم از پژوهش رفتم در تولید و دیدم نه من اصلاً اهل این کارها نیستم. بعد رفتم دنبال تحصیل و تأسیس شرکت خودم. گفتم دیگر باید از این کشتی پیاده شوم و قایقی برای خودم بسازم.
🔸از سال ۱۳۸۸ شرکتمان را در حوزه فناوری اطلاعات تأسیس کردیم. شرکت دانشبنیان ما با نام «ارتباطات پژوهان متین» کلاً متولد پارک علم و فناوری است. ماهیت کار ما طوری است که بر اساس نوع هدفگذاری و فکری که داریم، معمولاً جایی وارد میشویم که دیگرکسی نمیتواند وارد شود. یعنی سراغ مسئلهای میرویم که یا حلنشده یا اصلاً بهش پرداخته نشده است. ما چنین مسئلههایی را در دستور کار قرار میدهیم.
🔸در همین ایام و در همین پارک علم و فناوری، توانستیم با مسئول مخابرات دانشگاه شیراز ارتباط بگیریم. دانشگاه یک مخابرات به اندازهی یک شهرک دارد با چند هزار خط. 5-4 تا سامانه در دانشگاه شیراز کار کردیم که خیلی برایشان جالب بود و استفاده کردند. یکبار از مخابرات فارس آمدند کار ما را بازدید کنند. مدیر IT مخابرات فارس گفت: «ما یک مشکلی در ۱۱۸ خودمان داریم. شما اینجا میتوانید حل کنید؟» ما هم متهورانه گفتیم حلش میکنیم. طبق معمول پریدیم وسط.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #ارتباطات
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 پایان 35 سال وابستگی
به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نفت و گاز سرو
🔷 بخشی از متن:
🔸شرکتهای هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینههای سنگین را از شرکتهای پتروشیمی و فولادی درخواست میکردند؛ اما آوردههای این شرکت، باعث ایجاد ارزشافزودههای متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است.
🔸بومیسازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ بهواسطه تکمیل زنجیره کاتالیستهای فولادی و کاتالیستهای تولید گاز سنتز، شرکتهای خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانشبنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاشهای چندین ساله اتفاق افتاد؛ بهطوریکه در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم بهواسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال بهعنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد.
🔸بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارشهای خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راهاندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیستهای ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 پایان 35 سال وابستگی
به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نفت و گاز سرو
🔷 بخشی از متن:
🔸شرکتهای هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینههای سنگین را از شرکتهای پتروشیمی و فولادی درخواست میکردند؛ اما آوردههای این شرکت، باعث ایجاد ارزشافزودههای متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است.
🔸بومیسازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ بهواسطه تکمیل زنجیره کاتالیستهای فولادی و کاتالیستهای تولید گاز سنتز، شرکتهای خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانشبنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاشهای چندین ساله اتفاق افتاد؛ بهطوریکه در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم بهواسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال بهعنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد.
🔸بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارشهای خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راهاندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیستهای ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 به جای شتابدهنده خطی، دستگاه تولید ماسک ساختند
روایت دیدار از یک شرکت دانشبنیان اصفهانی
🔷 بخشی از متن:
🔸سال ۹۸ ته راه رسیده است. دلش نمیآید بدون یادگاری برود. «کرونا» وارد میشود. ماههای آخر سال است. در هر مغازهای که بروی، اگر معجزه شود و داشته باشد ماسک خداتومن و باز اگر دعای خیر مادر پشت سرت باشد، مایع ضدعفونیکننده را از آن پشت مشتها برایت میآورد با قیمت بیداد تومن.
«همه چیز فعلاً تعطیل» صدای مهندس نجاتبخش است که در اسفندماه در بهیار صنعت هنوز در گوش دیوارها یادگار مانده. مأموریت جدید خودخواسته بهیار صنعتی که دستگاه پیشرفته "شتابدهنده خطی" را برای پرتودهی بیماران سرطانی ساخته، الان ساخت دستگاه تولید ماسک است.
🔸فقط چین و آلمان در دنیا از این دستگاهها میسازند. سختی کار این بود که دستگاه ساخت ماسک با دستگاه وصل کردن کش از هم سوا بودند و ستکردن قسمت مکانیک و الکترونیک دستگاهها خودش مثنوی هفتاد من بود. در اصفهان یک نفر بود که سه تا از این دستگاهها داشت. یک دستگاهش خراب بود و دوتای دیگر طوری مشغول پولسازی بودند که صاحبشان روزی به خوابش هم نمیدید. بهیاریها دستگاه خراب را با عزوالتماس رضایت گرفتند که از ۹ صبح تا پنج بعدازظهر که قرار بود تحویل تعمیرکار بشود، در اختیار داشته باشند و سر از چم و خمش دربیاورند. دل و روده دستگاه را در میآوردند، فیلم میگیرند و بحث میکنند. دستگاه را پس میدهند و بعدش به یک واقعیت مهم میرسند: هیچ چیز ازش نفهمیدند!
🔸 مأموریت این بود که ساخت دستگاه اول تا یک جای معقولی جلو برود و همزمان ساخت دستگاههای بعدی آغاز شود. عقربههای زمان در صورت بهیاریها خنج میانداخت. هر اتفاقی که برای دستگاه اول میافتد، سر بقیه دستگاهها هم میآمد. بالاخره انتظار ندارید بنویسم شرکتی که شاخ ساختن دستگاههای هایتک دنیا را شکست، سر چهار ماه نتوانست خط تولید ۸۰تایی ماسک را راه بیاندازد؟! همین وسطها یک روز تلفن مهندس نجاتبخش زنگ میخورد. مدیرعامل شرکت فلان است. اعتراض میکند که چرا بند چند تا از ماسکها کنده شده است. تصویر بهیاریهایی که در زمان فرار، قرار را ترجیح دادند و جانشان را کف دست گرفته و پای ساخت دستگاه ماسک ایستادند، خونش را به جوش آورد.
- کل بسته را دور بندازید. یه کامیون براتون ماسک میفرستم.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 به جای شتابدهنده خطی، دستگاه تولید ماسک ساختند
روایت دیدار از یک شرکت دانشبنیان اصفهانی
🔷 بخشی از متن:
🔸سال ۹۸ ته راه رسیده است. دلش نمیآید بدون یادگاری برود. «کرونا» وارد میشود. ماههای آخر سال است. در هر مغازهای که بروی، اگر معجزه شود و داشته باشد ماسک خداتومن و باز اگر دعای خیر مادر پشت سرت باشد، مایع ضدعفونیکننده را از آن پشت مشتها برایت میآورد با قیمت بیداد تومن.
«همه چیز فعلاً تعطیل» صدای مهندس نجاتبخش است که در اسفندماه در بهیار صنعت هنوز در گوش دیوارها یادگار مانده. مأموریت جدید خودخواسته بهیار صنعتی که دستگاه پیشرفته "شتابدهنده خطی" را برای پرتودهی بیماران سرطانی ساخته، الان ساخت دستگاه تولید ماسک است.
🔸فقط چین و آلمان در دنیا از این دستگاهها میسازند. سختی کار این بود که دستگاه ساخت ماسک با دستگاه وصل کردن کش از هم سوا بودند و ستکردن قسمت مکانیک و الکترونیک دستگاهها خودش مثنوی هفتاد من بود. در اصفهان یک نفر بود که سه تا از این دستگاهها داشت. یک دستگاهش خراب بود و دوتای دیگر طوری مشغول پولسازی بودند که صاحبشان روزی به خوابش هم نمیدید. بهیاریها دستگاه خراب را با عزوالتماس رضایت گرفتند که از ۹ صبح تا پنج بعدازظهر که قرار بود تحویل تعمیرکار بشود، در اختیار داشته باشند و سر از چم و خمش دربیاورند. دل و روده دستگاه را در میآوردند، فیلم میگیرند و بحث میکنند. دستگاه را پس میدهند و بعدش به یک واقعیت مهم میرسند: هیچ چیز ازش نفهمیدند!
🔸 مأموریت این بود که ساخت دستگاه اول تا یک جای معقولی جلو برود و همزمان ساخت دستگاههای بعدی آغاز شود. عقربههای زمان در صورت بهیاریها خنج میانداخت. هر اتفاقی که برای دستگاه اول میافتد، سر بقیه دستگاهها هم میآمد. بالاخره انتظار ندارید بنویسم شرکتی که شاخ ساختن دستگاههای هایتک دنیا را شکست، سر چهار ماه نتوانست خط تولید ۸۰تایی ماسک را راه بیاندازد؟! همین وسطها یک روز تلفن مهندس نجاتبخش زنگ میخورد. مدیرعامل شرکت فلان است. اعتراض میکند که چرا بند چند تا از ماسکها کنده شده است. تصویر بهیاریهایی که در زمان فرار، قرار را ترجیح دادند و جانشان را کف دست گرفته و پای ساخت دستگاه ماسک ایستادند، خونش را به جوش آورد.
- کل بسته را دور بندازید. یه کامیون براتون ماسک میفرستم.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 بهیار رؤیای پرواز دارد
روایت دیدار از یک شرکت دانشبنیان
🔷 بخشی از متن:
🔸گاهی میشد حقوق پرسنل چند ماه عقب میافتاد. برای یک مرد متأهل که بچهدار است و پنج ماه میشود که هر شب آهسته کلید در قفل درِ خانه میاندازد تا صاحبخانه از خواب بیدار نشود و طلب کرایه خانه نکند و در دل زن و بچهاش شور نیافتد؛ چهطور میشد قصه سرهم کرد تا بماند و جای دیگر سراغ کار نرود؟!
🔸 بهیار چه قلّابی در جان حدود ۷۰۰ نفر نیروی خودش انداخته بود که ماندنی شده بودند؟ وقتی فهمیدم استخدام در بهیار کمتر از نصف روز طول میکشد؛ اما بسیاری در این سالها از شرکت رفته بودند، فهمیدم اصلاً سؤال را غلط پرسیدهام! بهیار افراد را ماندنی نمیکرد. چیزی داشت که ماندنیها را به خود جذب کرده بود. آنهایی که در گوشهای زیر این پرچم به دنبال اضافهکردن یک خط به صفحه تاریخ بودند، مرکب بهیار را پررنگتر از بقیهی گزینههایشان دیده بودند. صفحه تقویم بروی سال ۹۶ باز شده بود.
🔸بهیار هدفش شده بود حل مسائل حلنشدنی. تیترش قشنگ بود؛ اما برای نیروهایش آبونان نمیشد. حل یک مسئله مثل پرتودرمانی نهایتاً با ساخت تعدادی دستگاه در سطح کشور حل میشد. بعدش چه؟! مزیت بهیار در این بود که دانش فنی ساخت مال خودش بود. برای همین میتوانست در محصولاتش هر تنوع دلبخواهی را بدهد. برای همین دوربین چشمیاش را برداشت و آن دورها چشم دواند تا مشکل جدید صید کند.
🔸جایی آن دور دورها، در آخرین نقطه از نقشه ایران، اژدهایی هزاران ساله با نفسش هوای کشور را تیره کرده بود و نفس مردم را تنگ کرده بود. «قاچاق» موضوعی بود که حکومت در میدانهای مختلف در چنگالهایش پنجه انداخته بود و زورآزمایی میکرد؛ اما حریفش نمیشد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 بهیار رؤیای پرواز دارد
روایت دیدار از یک شرکت دانشبنیان
🔷 بخشی از متن:
🔸گاهی میشد حقوق پرسنل چند ماه عقب میافتاد. برای یک مرد متأهل که بچهدار است و پنج ماه میشود که هر شب آهسته کلید در قفل درِ خانه میاندازد تا صاحبخانه از خواب بیدار نشود و طلب کرایه خانه نکند و در دل زن و بچهاش شور نیافتد؛ چهطور میشد قصه سرهم کرد تا بماند و جای دیگر سراغ کار نرود؟!
🔸 بهیار چه قلّابی در جان حدود ۷۰۰ نفر نیروی خودش انداخته بود که ماندنی شده بودند؟ وقتی فهمیدم استخدام در بهیار کمتر از نصف روز طول میکشد؛ اما بسیاری در این سالها از شرکت رفته بودند، فهمیدم اصلاً سؤال را غلط پرسیدهام! بهیار افراد را ماندنی نمیکرد. چیزی داشت که ماندنیها را به خود جذب کرده بود. آنهایی که در گوشهای زیر این پرچم به دنبال اضافهکردن یک خط به صفحه تاریخ بودند، مرکب بهیار را پررنگتر از بقیهی گزینههایشان دیده بودند. صفحه تقویم بروی سال ۹۶ باز شده بود.
🔸بهیار هدفش شده بود حل مسائل حلنشدنی. تیترش قشنگ بود؛ اما برای نیروهایش آبونان نمیشد. حل یک مسئله مثل پرتودرمانی نهایتاً با ساخت تعدادی دستگاه در سطح کشور حل میشد. بعدش چه؟! مزیت بهیار در این بود که دانش فنی ساخت مال خودش بود. برای همین میتوانست در محصولاتش هر تنوع دلبخواهی را بدهد. برای همین دوربین چشمیاش را برداشت و آن دورها چشم دواند تا مشکل جدید صید کند.
🔸جایی آن دور دورها، در آخرین نقطه از نقشه ایران، اژدهایی هزاران ساله با نفسش هوای کشور را تیره کرده بود و نفس مردم را تنگ کرده بود. «قاچاق» موضوعی بود که حکومت در میدانهای مختلف در چنگالهایش پنجه انداخته بود و زورآزمایی میکرد؛ اما حریفش نمیشد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 آرزوی رسیدن به پیچیدهترین واکسن
گفتوگو با ریحانهسادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا
🔷 بخشی از متن:
🔸تمام فعالیت و تلاش من در صنعت دارو و واکسن، با آرزوی حل یک مشکل شروع شد. 7 سال تلاش شبانه روزی این تیم و حمایت اساتید صنعت بیوتکنولوژی و مسئولین، منجر به تولید واکسن HPV ( واکسن ضد سرطان دهانه رحم)، یکی از پیچیدهترین واکسنها شده است. همچنین برای اولین بار در کشور، یک شرکت خصوصی موفق به تولید واکسن انسانی شد. علاوه بر نیاز داخل، نیاز صادراتی این واکسن 50 میلیون دوز است که هم اکنون تنها 20 میلیون دوز آن در دنیا تولید میشود. اگر زیرساخت تولید برای صادرات فراهم شود، می توانیم در آینده ظرفیت صادراتی خوبی ایجاد نماییم. زمانی که خداینکرده بیماری همهگیر در جهان اتفاق بیفتد، همانطور که در دوران کووید دیدیم، هیچ کشوری قرار نیست به کشور دیگر دارو و واکسن و تجهیزات بدهد. پس داشتن پایه و مبنای دانش و فناوری در این حوزهها بسیار ضروری است. اتفاقی که بعد از تولید واکسن HPV افتاد، همین است. پلتفرم و قالب کار دیگر مشخص شده بود و حالا میتوانیم برای هر بیماری، به تولید واکسن فکر کنیم. همانطور که بر پایه دانش فنی بهدستآمده از واکسن HPV، موفق به توسعه و تولید محصول استراتژیک واکسن آنفولانزای فصلی طبق جدیدترین تکنولوژی تولید آن در دنیا شدیم.
🔸مهمتر از تمامی این موارد، نشان دادیم که امکان انتخاب مسیری جز رفتن از کشور یا هیئتعلمی و استخدامشدن وجود دارد و اگر این مسیر مثمرثمر باشد، میتواند الگویی برای سازندگی در میان دانشجویان باشد. مسیری که من و دوستانم وارد آن شدیم و در 7 سال گذشته طی کردیم، مسیر بسیار پر فراز و نشیبی بوده است. افراد زیادی به تیم ما پیوستند و خیلیها نیز از جمع ما جدا شده یا از کشور رفتند. خیلی مواقع به در بسته خوردیم و بارها احساس کردیم راهی نیست. ولی به لطف خدا هر بار راهی پیدا کردیم، یا اساتید متخصص آن حوزه و نهادهای دولتی علیالخصوص معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، به کمکمان آمدند.
🔸نتیجه این شد که تیم 3- 4 نفره ما، الان 130-140 نفر شده است، کسانی که متشکل از خروجیهای دانشگاه های برتر کشور هستند. این دوره، تعداد بیشتری از دانشجویان سالهای پایینتر از من در کشور مانده اند و تعداد بیشتری از دانشجویان وارد کارهای صنعتی میشوند؛ حتی با وجود اینکه سیستم دانشگاهی ما برای کار صنعتی طراحی نشده و با وجود اینکه پایاننامه همه ما عقب میافتد چون درگیرکاریم. من، به عنوان کسی که این فرصت در اختیارش قرار داده شد، دغدغهام این است که این حرکت ادامهدار باشد و بتواند منجر قرارگیری شرکت ما در زمره تولیدکنندههای جهانی واکسنها بشود. این تازه اول راه ماست.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 آرزوی رسیدن به پیچیدهترین واکسن
گفتوگو با ریحانهسادات میرحسنی؛ مدیر پروژه تولید واکسن نوترکیب hpv و آنفولانزا
🔷 بخشی از متن:
🔸تمام فعالیت و تلاش من در صنعت دارو و واکسن، با آرزوی حل یک مشکل شروع شد. 7 سال تلاش شبانه روزی این تیم و حمایت اساتید صنعت بیوتکنولوژی و مسئولین، منجر به تولید واکسن HPV ( واکسن ضد سرطان دهانه رحم)، یکی از پیچیدهترین واکسنها شده است. همچنین برای اولین بار در کشور، یک شرکت خصوصی موفق به تولید واکسن انسانی شد. علاوه بر نیاز داخل، نیاز صادراتی این واکسن 50 میلیون دوز است که هم اکنون تنها 20 میلیون دوز آن در دنیا تولید میشود. اگر زیرساخت تولید برای صادرات فراهم شود، می توانیم در آینده ظرفیت صادراتی خوبی ایجاد نماییم. زمانی که خداینکرده بیماری همهگیر در جهان اتفاق بیفتد، همانطور که در دوران کووید دیدیم، هیچ کشوری قرار نیست به کشور دیگر دارو و واکسن و تجهیزات بدهد. پس داشتن پایه و مبنای دانش و فناوری در این حوزهها بسیار ضروری است. اتفاقی که بعد از تولید واکسن HPV افتاد، همین است. پلتفرم و قالب کار دیگر مشخص شده بود و حالا میتوانیم برای هر بیماری، به تولید واکسن فکر کنیم. همانطور که بر پایه دانش فنی بهدستآمده از واکسن HPV، موفق به توسعه و تولید محصول استراتژیک واکسن آنفولانزای فصلی طبق جدیدترین تکنولوژی تولید آن در دنیا شدیم.
🔸مهمتر از تمامی این موارد، نشان دادیم که امکان انتخاب مسیری جز رفتن از کشور یا هیئتعلمی و استخدامشدن وجود دارد و اگر این مسیر مثمرثمر باشد، میتواند الگویی برای سازندگی در میان دانشجویان باشد. مسیری که من و دوستانم وارد آن شدیم و در 7 سال گذشته طی کردیم، مسیر بسیار پر فراز و نشیبی بوده است. افراد زیادی به تیم ما پیوستند و خیلیها نیز از جمع ما جدا شده یا از کشور رفتند. خیلی مواقع به در بسته خوردیم و بارها احساس کردیم راهی نیست. ولی به لطف خدا هر بار راهی پیدا کردیم، یا اساتید متخصص آن حوزه و نهادهای دولتی علیالخصوص معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، به کمکمان آمدند.
🔸نتیجه این شد که تیم 3- 4 نفره ما، الان 130-140 نفر شده است، کسانی که متشکل از خروجیهای دانشگاه های برتر کشور هستند. این دوره، تعداد بیشتری از دانشجویان سالهای پایینتر از من در کشور مانده اند و تعداد بیشتری از دانشجویان وارد کارهای صنعتی میشوند؛ حتی با وجود اینکه سیستم دانشگاهی ما برای کار صنعتی طراحی نشده و با وجود اینکه پایاننامه همه ما عقب میافتد چون درگیرکاریم. من، به عنوان کسی که این فرصت در اختیارش قرار داده شد، دغدغهام این است که این حرکت ادامهدار باشد و بتواند منجر قرارگیری شرکت ما در زمره تولیدکنندههای جهانی واکسنها بشود. این تازه اول راه ماست.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #بومی_سازی
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۱
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔷 بخشی از متن:
🔸 ماههای ابتدایی علاوه بر تحقیقات و ساختوساز برای اینکه بیشتر با فضای بازار و کاربرد این محصولات آشنا بشویم، کار ارزیابی، نصب و راهاندازی این رآکتورها را که بهسختی به کشور وارد میشد، به کارهایمان اضافه کردیم. در همان ایام یک شرکت تولید مواد اولیه دارویی که تعداد زیادی راکتورهای گلاسلایند را برای خط تولید یک ماده دارویی وارد کرده بود، با ما برای نصب و راه اندازی این تجهیزات قرارداد بست. روز اول که به کارخانه آنها رفتیم توی حیاط با تجهیزات مواجه شدیم. وقتی برای ارزیابی و تست سلامت تجهیزات اولین جعبه را باز کردیم، دیدیم پوشش شیشۀ داخل رآکتورها شکسته و عملاً تمام تجهیزات بلااستفاده هستند.
🔸دومین جعبه و سومین جعبه هم همین وضع را داشتند. رئیس شرکت با دیدن این وضع رنگش پرید. اما همه امیدوار بودیم بقیه محصولات سالم باشند و با نگرانی سراغ جعبههای بعدی رفتیم که امیدمان ناامید شد. حالمان با دیدن این صحنه تعریفی نداشت. من آن جا بودم که مدیر شرکت با فروشنده خارجی تماس گرفت و وضعیت را شرح داد و از کیفیت پایین محصولات گله کرد.
🔸 مدیر آن شرکت خارجی بهجای عذرخواهی و پذیرفتن مسئولیت این اشتباه گفت تابستان سال آینده ممکن است به ایران بیایم و وضعیت را بررسی کنم. شکستن مدیر شرکت را با چشمهای خودم دیدم و از این وضعیت به هم ریختم و باز هم انگیزهام برای کار بیشتر شد. مشابه این تجربۀ تلخ در چند شرکت دیگر برایم تکرار شد. این اتفاقها خونمان را به جوش آورد که غیرت به خرج بدهیم و به سهم خودمان زودتر وارد تولید شویم تا کمی از بار سنگین مشکلات ناشی از این وضعیت را کم کنیم.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم ۱
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔷 بخشی از متن:
🔸 ماههای ابتدایی علاوه بر تحقیقات و ساختوساز برای اینکه بیشتر با فضای بازار و کاربرد این محصولات آشنا بشویم، کار ارزیابی، نصب و راهاندازی این رآکتورها را که بهسختی به کشور وارد میشد، به کارهایمان اضافه کردیم. در همان ایام یک شرکت تولید مواد اولیه دارویی که تعداد زیادی راکتورهای گلاسلایند را برای خط تولید یک ماده دارویی وارد کرده بود، با ما برای نصب و راه اندازی این تجهیزات قرارداد بست. روز اول که به کارخانه آنها رفتیم توی حیاط با تجهیزات مواجه شدیم. وقتی برای ارزیابی و تست سلامت تجهیزات اولین جعبه را باز کردیم، دیدیم پوشش شیشۀ داخل رآکتورها شکسته و عملاً تمام تجهیزات بلااستفاده هستند.
🔸دومین جعبه و سومین جعبه هم همین وضع را داشتند. رئیس شرکت با دیدن این وضع رنگش پرید. اما همه امیدوار بودیم بقیه محصولات سالم باشند و با نگرانی سراغ جعبههای بعدی رفتیم که امیدمان ناامید شد. حالمان با دیدن این صحنه تعریفی نداشت. من آن جا بودم که مدیر شرکت با فروشنده خارجی تماس گرفت و وضعیت را شرح داد و از کیفیت پایین محصولات گله کرد.
🔸 مدیر آن شرکت خارجی بهجای عذرخواهی و پذیرفتن مسئولیت این اشتباه گفت تابستان سال آینده ممکن است به ایران بیایم و وضعیت را بررسی کنم. شکستن مدیر شرکت را با چشمهای خودم دیدم و از این وضعیت به هم ریختم و باز هم انگیزهام برای کار بیشتر شد. مشابه این تجربۀ تلخ در چند شرکت دیگر برایم تکرار شد. این اتفاقها خونمان را به جوش آورد که غیرت به خرج بدهیم و به سهم خودمان زودتر وارد تولید شویم تا کمی از بار سنگین مشکلات ناشی از این وضعیت را کم کنیم.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #مجله_دانشمند #روایت_پیشرفت
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
️ #تک_برگ
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 2
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔷 بخشی از متن:
🔸 یکی از تجهیزات مهم و ضروری در فرایند ساخت رآکتورهای گلاسلایند کورههای عملیات حرارتی با دمای بالای هزار درجه سانتیگراد و با اتمسفر کنترلشده است. در آزمایشگاه کوره کوچک داشتیم و نمونههای اول و قطعات اولیه را در همان کوره تولید میکردیم؛ اما برای کار در ابعاد بزرگتر کورههای بزرگ هم موردنیاز بود. قطعات اولیه که تأیید شدند دیگر به این اطمینان رسیدیم که ما توانایی ساخت رآکتورهای گلاسلایند بزرگ را هم داریم. شروع کردم به جستوجو برای پیداکردن سازندۀ کوره. چون کورۀ ما شرایط خاصی داشت و از طرفی مصرف این نوع کوره هم فقط در صنعت ما بود، تولیدکنندۀ داخلی پیدا نکردم. پس رفتم سراغ خارجیها. بعد از کلی صحبت و ایمیل و مذاکره گفتند صادرات این نوع کوره با این حجم به ایران مشمول تحریم است و امکان صادرات به ایران را ندارند. برق مصرفی کورهای که نیاز داشتیم در حد چند مگاوات بود و هزینۀ اشتراک و هزینۀ انتقال برق از پست اصلی برق تا کارخانه چیزی نزدیک به دوبرابر کل سرمایهگذاری ما برای ساخت کارخانه بود.
🔸 در همان گام اول با سر توی دیوار رفتم و به بنبست خوردم. اما چون راهی برای عقبگرد نداشتم و تنها راهم فرار به جلو بود شروع کردم به مطالعه که ببینم چه میشود کرد. به توصیه یکی از دوستان یکی از کتابهای مرجع در رشته مهندسی شیمی را شروع کردم به مطالعه و ورق زدن. در یکی از بخشها به یک کورۀ خیلی ساده و ابتدایی برخورد کردم که به نظر میرسید با اعمال تغییراتی میشود از ایده آن برای کار خودمان استفاده کنیم. کار را شروع کردیم و چندین ماه پایش ایستادیم تا بالاخره یک کورۀ گازی با حرارت غیر مستقیم و تشعشعی ساخته شد! کورهای که حتی در دنیا هیچکدام از تولیدکنندگان بزرگ رآکتورهای گلاس لایند از این مدل و طرحش استفاده نکرده بودند. وقتی برای اولینبار میخواستیم کوره را روشن کنیم و تست بگیریم یکی از دوستان گفت: «اگر کل کوره خراب شد و ریخت آمادگیاش رو داشته باشید، بههرحال این کار تا حالا تجربه نشده.» یعنی ما در این حد ریسک کردیم. اما کوره روشن شد و کار کرد. هرچند بعدها در تولید با مشکلات بسیار زیادی روبهرو شدیم.
🔸 آنقدر در آن دوران با شکستهای پیدرپی مواجه شدم و مضطرب شدم تا بهخاطر مشکلات روحی و جسمی که پیدا کردم، زمینگیر شدم. پزشک توصیه کرد از کار و این فضای اضطرابآور دور بمانم. اما عملیکردن این توصیه امکانپذیر نبود. چون اگر من کار را رها میکردم کار مرا رها نمیکرد و تعهدات حقوقی و مالی و مسئولیتهایی که بر عهدهام بود سختتر از قبل میشد. دیگر برای پا پس کشیدن دیر بود. ناگزیر دوباره از اول شروع کردم و گامبهگام همۀ کارها را یادداشت کردم. محاسبات را انجام دادم و با هزار جور تحلیل و احتمال و محاسبات طی چندین سال کمکم ایرادات را برطرف کردم؛ به نظر میرسید که طرح کورۀ ما برای تولید رآکتورهای گلاسلایند در حال جوابدادن است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 2
روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔷 بخشی از متن:
🔸 یکی از تجهیزات مهم و ضروری در فرایند ساخت رآکتورهای گلاسلایند کورههای عملیات حرارتی با دمای بالای هزار درجه سانتیگراد و با اتمسفر کنترلشده است. در آزمایشگاه کوره کوچک داشتیم و نمونههای اول و قطعات اولیه را در همان کوره تولید میکردیم؛ اما برای کار در ابعاد بزرگتر کورههای بزرگ هم موردنیاز بود. قطعات اولیه که تأیید شدند دیگر به این اطمینان رسیدیم که ما توانایی ساخت رآکتورهای گلاسلایند بزرگ را هم داریم. شروع کردم به جستوجو برای پیداکردن سازندۀ کوره. چون کورۀ ما شرایط خاصی داشت و از طرفی مصرف این نوع کوره هم فقط در صنعت ما بود، تولیدکنندۀ داخلی پیدا نکردم. پس رفتم سراغ خارجیها. بعد از کلی صحبت و ایمیل و مذاکره گفتند صادرات این نوع کوره با این حجم به ایران مشمول تحریم است و امکان صادرات به ایران را ندارند. برق مصرفی کورهای که نیاز داشتیم در حد چند مگاوات بود و هزینۀ اشتراک و هزینۀ انتقال برق از پست اصلی برق تا کارخانه چیزی نزدیک به دوبرابر کل سرمایهگذاری ما برای ساخت کارخانه بود.
🔸 در همان گام اول با سر توی دیوار رفتم و به بنبست خوردم. اما چون راهی برای عقبگرد نداشتم و تنها راهم فرار به جلو بود شروع کردم به مطالعه که ببینم چه میشود کرد. به توصیه یکی از دوستان یکی از کتابهای مرجع در رشته مهندسی شیمی را شروع کردم به مطالعه و ورق زدن. در یکی از بخشها به یک کورۀ خیلی ساده و ابتدایی برخورد کردم که به نظر میرسید با اعمال تغییراتی میشود از ایده آن برای کار خودمان استفاده کنیم. کار را شروع کردیم و چندین ماه پایش ایستادیم تا بالاخره یک کورۀ گازی با حرارت غیر مستقیم و تشعشعی ساخته شد! کورهای که حتی در دنیا هیچکدام از تولیدکنندگان بزرگ رآکتورهای گلاس لایند از این مدل و طرحش استفاده نکرده بودند. وقتی برای اولینبار میخواستیم کوره را روشن کنیم و تست بگیریم یکی از دوستان گفت: «اگر کل کوره خراب شد و ریخت آمادگیاش رو داشته باشید، بههرحال این کار تا حالا تجربه نشده.» یعنی ما در این حد ریسک کردیم. اما کوره روشن شد و کار کرد. هرچند بعدها در تولید با مشکلات بسیار زیادی روبهرو شدیم.
🔸 آنقدر در آن دوران با شکستهای پیدرپی مواجه شدم و مضطرب شدم تا بهخاطر مشکلات روحی و جسمی که پیدا کردم، زمینگیر شدم. پزشک توصیه کرد از کار و این فضای اضطرابآور دور بمانم. اما عملیکردن این توصیه امکانپذیر نبود. چون اگر من کار را رها میکردم کار مرا رها نمیکرد و تعهدات حقوقی و مالی و مسئولیتهایی که بر عهدهام بود سختتر از قبل میشد. دیگر برای پا پس کشیدن دیر بود. ناگزیر دوباره از اول شروع کردم و گامبهگام همۀ کارها را یادداشت کردم. محاسبات را انجام دادم و با هزار جور تحلیل و احتمال و محاسبات طی چندین سال کمکم ایرادات را برطرف کردم؛ به نظر میرسید که طرح کورۀ ما برای تولید رآکتورهای گلاسلایند در حال جوابدادن است.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #کتابخونه #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 پایان 35 سال وابستگی
به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نفت و گاز سرو
🔷 بخشی از متن:
شرکتهای هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینههای سنگین را از شرکتهای پتروشیمی و فولادی درخواست میکردند؛ اما آوردههای این شرکت، باعث ایجاد ارزشافزودههای متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است.
🔸 بومیسازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ بهواسطه تکمیل زنجیره کاتالیستهای فولادی و کاتالیستهای تولید گاز سنتز، شرکتهای خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانشبنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاشهای چندین ساله اتفاق افتاد؛ بهطوریکه در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم بهواسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال بهعنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد.
🔸 بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارشهای خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راهاندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیستهای ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 پایان 35 سال وابستگی
به روایت امیرهومن کریمی وثیق، مدیرعامل شرکت دانشبنیان نفت و گاز سرو
🔷 بخشی از متن:
شرکتهای هندی و چینی تا یک دهه قبل در ازای تحویل کاتالیست، هزینههای سنگین را از شرکتهای پتروشیمی و فولادی درخواست میکردند؛ اما آوردههای این شرکت، باعث ایجاد ارزشافزودههای متعددی از جمله کاهش قیمت خرید، افزایش دانش متخصصان ایرانی، افزایش راندمان تولید محصولات مهمی چون اوره، آمونیاک، متانول و آهن اسفنجی در کشور شده است.
🔸 بومیسازی کاتالیست توسط این شرکت در ایران ۱۰ سال به طول انجامید، از اواسط دهه ۹۰ بهواسطه تکمیل زنجیره کاتالیستهای فولادی و کاتالیستهای تولید گاز سنتز، شرکتهای خارجی از بازار ایران کنار گذاشته شدند و به عبارتی اعتماد به محصولات این شرکت دانشبنیان با اطمینان بیشتری صورت گرفت و این مسیر در خارج از کشور نیز با تلاشهای چندین ساله اتفاق افتاد؛ بهطوریکه در سال ۱۳۹۹ اولین صادرات این شرکت انجام شد و در حضور بازیگران اصلی کاتالیست چون سودکمی، تاپسو و جانسون متی توانستیم بهواسطه قیمت و کیفیت کاتالیست برنده مناقصه مربوطه باشیم و پالایشگاه بصره عراق با ما وارد مذاکره شد و در همان سال بهعنوان صادرکننده نمونه ملی معرفی شدیم. این مسیر با صادرات کاتالیست به کشور ونزوئلا ادامه پیدا کرد.
🔸 بخش عمده صادرات ما، به کشور روسیه بوده است که بالغ بر 20 میلیون دلار است به طوری که وزارت نفت در گزارشهای خود از این اقدام ملی به عنوان یک دستاورد بزرگ تاریخی همواره یاد می کند؛ در حال حاضر کارشناسان این شرکت، در سه مجتمع فولاد و پتروشیمی روسیه در حال راهاندازی واحدهای این کشور هستند و قرار است بزرگترین پتروشیمی تولیدکننده اوره و آمونیاک جهان نیز با کاتالیستهای ایرانی شرکت نفت و گاز سرو وارد مدار تولید شود و به گفته رییس پارک فناوری نفت، امروز روسیه به جای پهپاد، به کاتالیست ما وابسته است. نکته حائز اهمیت این است که کشور روسیه در حضور شرکت های چینی از شرکت سرو با قیمت بالاتر خرید می کند و حتی در حضور شرکت های اروپایی نیز از شرکت سرو خرید می کند. این شرکت همچنین هشت میلیون دلار کاتالیست به کشور ونزوئلا و دو میلیون دلار به کشور عراق صادرات داشته است.
مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
🔷 زبان فارسی در علم 1
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
وقتی از قدرت صحبت میکنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همهی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، میدانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی است. این مسئله را نباید تصادفی تلقی کنیم و بگوییم که توافق کردهاند تا زبان بینالمللی انگلیسی است و چون نیاز به قضاوت دانشمندان و دسترسی حداکثری دانشمندان به مطالب علمی تولید شده حس میشده، همگان به زبان انگلیسی مقاله مینویسند.
🔸 زبان علم نشانگر مهمی برای فهم نظام تولید و مصرف علم و فناوری دارد و وقتی زبان علم انگلیسی است، ما باید بدانیم که پژوهشهای جدی و بهاصطلاح عوضکنندهی بازی در بستر انگلیسیزبان تولید میشوند و در همان بستر نیز بیشترین کارآمدی و استفاده را دارند. خواهش میکنم که این مسئله را در ساحت یک توطئه یا استعمار نفهمید. این مسئله، یک وضع است و با استیلا و توانایی در علم و فناوری پیشآمده است.
🔸 گاهی ما میتوانیم سادهلوح باشیم و بگوییم که در مرزهای فرهنگی کشور محکم میایستیم و واژههایی که هیچ نقشی در تألیف آنها نداشتیم را با معادلهای فارسی آن جایگزین میکنیم؛ ولی اگر این راه تا امروز جوابی نگرفته و هر نسل کمتر از نسل قبل، علاقه یا اهمیتی به این واژههای نسبتاً عجیب و نامأنوس جایگزین شده نشان میدهد، باید در این مسیر نسبتاً سخت تجدیدنظر کنیم.
🔸 مسئله اساساً این است که زبان فارسی در علم، یک طرفِ متخصص و دانشمند دارد و یک طرفِ مردمی. یک بُعد از این مسئله، روایت و قصه و هنر است و طرف دیگر نیز، تألیف و مسئله فارسی است. میتوان گفت اگر زبان فارسی در علم میخواهیم، باید با یک زنجیرهی تولید تا مصرف فارسیزبان در علم و فناوری سروکار داشته باشیم؛ این یعنی اهالی زبان فارسی، مسئلهیی در اینجا و اکنون وضع ما داشته باشند و دانشمند و متخصص فارسیزبان در شرایطی قرار گیرد تا اولاً این مسئله را به رسمیت بشناسد و ثانیاً در حل آن همت و جوانمردی به خرج دهد؛ در اینصورت او صاحب تألیف یا فرآیندی خواهد بود که نمیتواند از زبان فارسی بیرون باشد.
🔸 شرکتهای دانشبنیان، با هوشیاری نهادهای مسئول و بخصوص معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، امروز در چنین موقعیتی قرار گرفتهاند؛ آنها یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. بنابراین اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید در زیستبوم دانشبنیان به دنبال آن گشت.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
🔷 زبان فارسی در علم 1
افقهای دانشبنیان
🔸 بخشی از متن:
وقتی از قدرت صحبت میکنیم، نباید آن را با زور اشتباه بگیریم؛ گاهی قدرت نرم است و از جنس گفتمان یا زبان. امروزه همهی کسانی که دل در گروی پژوهش دارند، میدانند که زبان رسمی پژوهش، زبان انگلیسی است. این مسئله را نباید تصادفی تلقی کنیم و بگوییم که توافق کردهاند تا زبان بینالمللی انگلیسی است و چون نیاز به قضاوت دانشمندان و دسترسی حداکثری دانشمندان به مطالب علمی تولید شده حس میشده، همگان به زبان انگلیسی مقاله مینویسند.
🔸 زبان علم نشانگر مهمی برای فهم نظام تولید و مصرف علم و فناوری دارد و وقتی زبان علم انگلیسی است، ما باید بدانیم که پژوهشهای جدی و بهاصطلاح عوضکنندهی بازی در بستر انگلیسیزبان تولید میشوند و در همان بستر نیز بیشترین کارآمدی و استفاده را دارند. خواهش میکنم که این مسئله را در ساحت یک توطئه یا استعمار نفهمید. این مسئله، یک وضع است و با استیلا و توانایی در علم و فناوری پیشآمده است.
🔸 گاهی ما میتوانیم سادهلوح باشیم و بگوییم که در مرزهای فرهنگی کشور محکم میایستیم و واژههایی که هیچ نقشی در تألیف آنها نداشتیم را با معادلهای فارسی آن جایگزین میکنیم؛ ولی اگر این راه تا امروز جوابی نگرفته و هر نسل کمتر از نسل قبل، علاقه یا اهمیتی به این واژههای نسبتاً عجیب و نامأنوس جایگزین شده نشان میدهد، باید در این مسیر نسبتاً سخت تجدیدنظر کنیم.
🔸 مسئله اساساً این است که زبان فارسی در علم، یک طرفِ متخصص و دانشمند دارد و یک طرفِ مردمی. یک بُعد از این مسئله، روایت و قصه و هنر است و طرف دیگر نیز، تألیف و مسئله فارسی است. میتوان گفت اگر زبان فارسی در علم میخواهیم، باید با یک زنجیرهی تولید تا مصرف فارسیزبان در علم و فناوری سروکار داشته باشیم؛ این یعنی اهالی زبان فارسی، مسئلهیی در اینجا و اکنون وضع ما داشته باشند و دانشمند و متخصص فارسیزبان در شرایطی قرار گیرد تا اولاً این مسئله را به رسمیت بشناسد و ثانیاً در حل آن همت و جوانمردی به خرج دهد؛ در اینصورت او صاحب تألیف یا فرآیندی خواهد بود که نمیتواند از زبان فارسی بیرون باشد.
🔸 شرکتهای دانشبنیان، با هوشیاری نهادهای مسئول و بخصوص معاونت علمی و فناوری ریاستجمهوری، امروز در چنین موقعیتی قرار گرفتهاند؛ آنها یک فرصت استثنایی در تاریخ ما هستند که شئون پراکندهی اقتصاد، فعالیت علمی و صنعت را در یک وحدت به نام زندگی و نظام مسائل مردم ایران مطرح کردهاند. بنابراین اگر امیدی به جدی بودن زبان فارسی در جهان علم باشد، باید در زیستبوم دانشبنیان به دنبال آن گشت.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #روایت_پیشرفت #مجله_دانشمند #کتابخونه
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
#تک_برگ
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 3
🔷 روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔸 اولین محصولمان را سال 86 تولید کردیم و تحویل مشتری دادیم. هنوز بعد از 16 سال آن تجهیزات در کارخانۀ دارویی کار می کند و اضطراب آن روزها همچنان در خاطرم مانده است. آن روزها کسی باور نمیکرد که در ایران رآکتورهای گلاسلایند ساخته بشود. حتی نزدیکترین دوستانمان هم فکر میکردند رآکتورها وارداتی هستند. این قضیه تا آنجا پیشرفت که مجبور شدیم در کاتالوگهایمان عکسهایی بگذاریم که کاملا ایرانی بودن تجهیز را ثابت کند. مثلا عکس کارگران ایرانی در حال کار یا دیوارهای آجری مرسوم در ایران که مشخص باشد کارخانه در ایران است. و حالا ما شرکتی هستیم که 150 نفر نیروی کار دارد و تنها طراح و سازندۀ تجهیزات گلاسلایند در ایران است و ایران را جزو ۴ کشور صاحب فن آوری و ۱۱ کشور دارای امکان ساخت این رآکتور ها قرارداده است.
🔷 رؤیای به واقعیت پیوسته
🔸 بعد از مدتی استعلامهایی از شرکتهایی از هند، ترکیه و کشورهای حوزه دریای خزر برای شرکت در نمایشگاه به دستمان رسید. خودشان ما را پیدا کرده بودند. روزهای اولی که شروع به کار کرده بودیم کاتالوگهای شرکتهای بزرگ و معروف سازنده خارجی این تجهیزات را جمع میکردم و گاهی مثل کودکی که از نگاهکردن به کتاب مصور لذت میبرد، من هم ذوق میکردم و رؤیاپردازی میکردم که میشود روزی ما هم در این حد تولید داشته باشیم؟ بین این شرکتها دو شرکت مشهور و برند خارجی در سقف آرزوهای ما بودند و من حتی به ذهنم نمیرسید روزی آنها را از نزدیک ببینم. وقتی برای اولینبار در نمایشگاه استانبول شرکت کردیم و غرفه گرفتیم، فهمیدم یکی از آن شرکتها هم در نمایشگاه حضور دارد. به این فکر میکردم من جایی هستم که آن شرکت هم حضور دارد و همسایه و رقیب شدهایم.
🔸 چند روز بعد یک نفر جلوی غرفۀ ما ایستاد و با عینکی که روی نوک بینیاش بود بهدقت غرفۀ ما را تماشا میکرد. از حالت چهرهاش مشخص بود متعجب است. طولی نکشید که پرسید: «شما گلاسلایند تولید میکنید؟» تأیید کردم. دوباره پرسید: «اهل کجایید؟» وقتی نام ایران را بردم انگار باورش نمیشد. بهتزده گفت: «مگر شما توی ایران گلاسلایند دارید که حالا میخواهید صادر هم بکنید؟» وقتی از غرفه رفت، پرسوجو کردم و فهمیدم رئیس همان شرکت فرانسوی مشهور است؛ مدیر شرکتی که حتی برای صنایع دارویی هم به ما گلاسلایند نمیفروخت، حالا روبهروی غرفۀ محصولات ما ایستاده بود و تولیدمان را در آن تحریمهای وحشتناک تماشا میکرد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #روایت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti
💠 باور نمیکردند بتوانیم رآکتور گلاسلایند را بسازیم 3
🔷 روایت مهندس مصطفی جنتی از ساخت دانشبنیان محصولی حیاتی
🔸 اولین محصولمان را سال 86 تولید کردیم و تحویل مشتری دادیم. هنوز بعد از 16 سال آن تجهیزات در کارخانۀ دارویی کار می کند و اضطراب آن روزها همچنان در خاطرم مانده است. آن روزها کسی باور نمیکرد که در ایران رآکتورهای گلاسلایند ساخته بشود. حتی نزدیکترین دوستانمان هم فکر میکردند رآکتورها وارداتی هستند. این قضیه تا آنجا پیشرفت که مجبور شدیم در کاتالوگهایمان عکسهایی بگذاریم که کاملا ایرانی بودن تجهیز را ثابت کند. مثلا عکس کارگران ایرانی در حال کار یا دیوارهای آجری مرسوم در ایران که مشخص باشد کارخانه در ایران است. و حالا ما شرکتی هستیم که 150 نفر نیروی کار دارد و تنها طراح و سازندۀ تجهیزات گلاسلایند در ایران است و ایران را جزو ۴ کشور صاحب فن آوری و ۱۱ کشور دارای امکان ساخت این رآکتور ها قرارداده است.
🔷 رؤیای به واقعیت پیوسته
🔸 بعد از مدتی استعلامهایی از شرکتهایی از هند، ترکیه و کشورهای حوزه دریای خزر برای شرکت در نمایشگاه به دستمان رسید. خودشان ما را پیدا کرده بودند. روزهای اولی که شروع به کار کرده بودیم کاتالوگهای شرکتهای بزرگ و معروف سازنده خارجی این تجهیزات را جمع میکردم و گاهی مثل کودکی که از نگاهکردن به کتاب مصور لذت میبرد، من هم ذوق میکردم و رؤیاپردازی میکردم که میشود روزی ما هم در این حد تولید داشته باشیم؟ بین این شرکتها دو شرکت مشهور و برند خارجی در سقف آرزوهای ما بودند و من حتی به ذهنم نمیرسید روزی آنها را از نزدیک ببینم. وقتی برای اولینبار در نمایشگاه استانبول شرکت کردیم و غرفه گرفتیم، فهمیدم یکی از آن شرکتها هم در نمایشگاه حضور دارد. به این فکر میکردم من جایی هستم که آن شرکت هم حضور دارد و همسایه و رقیب شدهایم.
🔸 چند روز بعد یک نفر جلوی غرفۀ ما ایستاد و با عینکی که روی نوک بینیاش بود بهدقت غرفۀ ما را تماشا میکرد. از حالت چهرهاش مشخص بود متعجب است. طولی نکشید که پرسید: «شما گلاسلایند تولید میکنید؟» تأیید کردم. دوباره پرسید: «اهل کجایید؟» وقتی نام ایران را بردم انگار باورش نمیشد. بهتزده گفت: «مگر شما توی ایران گلاسلایند دارید که حالا میخواهید صادر هم بکنید؟» وقتی از غرفه رفت، پرسوجو کردم و فهمیدم رئیس همان شرکت فرانسوی مشهور است؛ مدیر شرکتی که حتی برای صنایع دارویی هم به ما گلاسلایند نمیفروخت، حالا روبهروی غرفۀ محصولات ما ایستاده بود و تولیدمان را در آن تحریمهای وحشتناک تماشا میکرد.
🖇️ مجله دانشمند: @daneshmand_mag
هشتگ راهنما: #بومی_سازی #روایت #مجله_دانشمند
شبکه دانش بنیان | @daneshbonyan_isti