فطرس‌مدیا
13.1K subscribers
1.15K photos
1.13K videos
21 files
771 links
instagram.com/fotrosmediatv



ارتباط با ادمین
@Fotros_ad


سایت فطرس مدیا
fotrosmedia.com
Download Telegram
🔺امام علی در زندگی روزمره | پخش تا ساعتی دیگر

مرحوم آیت‌الله نجومی از علمای کرمانشاه در مورد علامه‌امینی می‌گفت: يک روز علامه از نجف به کرمانشاه آمد و در مسجد معتمد منبر رفت. به زيارتش رفتم، چه جمالى و چه کمالى، چه حالى و چه شورى، چه چشمان نافذ و اشکريزى که گويى چشمه فيض خداست. براى اولين بار می‌ديدم که کسى از سر تا پا در التهاب و عشقِ امیرالمؤمنین عليه‌السلام می‌‏سوزد و چشم‏‌ها چون کاسه خون، اشک خونين می ‏بارد. براى اولين بار ديدم که کسى در محضر عالم و عامى، بى هيچ پروايى در مظلوميت اميرالمؤمنين ناله می‌کند و با صداى بلند و غرّاى خود گريه سر می‌‏دهد.
چنان شيفته حالت او شدم که چند ماهى بعد از رفتنش، طاقتم طاق شد و گفتم: هر چه بادا باد، به طور قاچاق هم شده‌ است بايد به نجف بروم، آنجا سرزمين امينى پرور است.
به هنگام رفتنم، مادرم که چون ابرِ‌بهاران بر من می‌گريست و در فراق من چاره جويى می‌کرد، فرمود: «برو، می‌‏دانم گريه‌هاى امينى تو را برد، امينى از کرمانشاه رفت ولى نوجوانى را مسلمان کرد و رفت».
به دنبال او رفتم و صد رحمت بر صائب تبريزى فرستادم که گفته است:
اين ندا می ‏رسد از رفتنِ سيلاب به گوش‏
که در اين خشک نمانيد، که دريايى هست

غيرت و حميّتِ او در راه دين و در اعتلاء و عظمت و قداستِ امیرالمؤمنین، سبب بود تا از راست آمدن و راست رفتنِ بيهوده خيلی‌ها که ککشان نمی‌گزيد، رنج برَد. حيفش می ‏آمد که پشت غلافِ کتاب الغديرش هم، بى حکمت و خدمتى باشد. وقتى پشتِ جلد يکى از مجلداتش اشعارى چاپ کرده بود که معناى دو بيتش اين بود: «اگر شمشميرت كُشنده و بُرّا نيست، به چه کارت می ‏آيد؟، آن را بده تا برايت دستبند و خلخال درست کنند»، بدين وسيله رنجِ خود را از راحت طلبان و تن آسايان ابراز می داشت. چه خوب می گويد صائب عليه الرحمة:
ز زهد نيست به ميخانه گر نمی آيند
هلاكِ بسترِ گرمند و مرده خوابند

#واچ_تاور #امام_علی


◽️ فطرس‌مدیا::جایی برای دانستن @fotrosmediatv
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📷 امام علی در زندگی روزمره | WATCH TOWER
🎙️با صدای محمد سهرابی و نوای ماندگار علامه‌امینی



مرحوم آیت‌الله نجومی از علمای کرمانشاه در مورد علامه‌امینی می‌گفت: يک روز علامه از نجف به کرمانشاه آمد و در مسجد معتمد منبر رفت. به زيارتش رفتم، چه جمالى و چه کمالى، چه حالى و چه شورى، چه چشمان نافذ و اشکريزى که گويى چشمه فيض خداست. براى اولين بار می‌ديدم که کسى از سر تا پا در التهاب و عشقِ امیرالمؤمنین عليه‌السلام می‌‏سوزد و چشم‏‌ها چون کاسه خون، اشک خونين می ‏بارد. براى اولين بار ديدم که کسى در محضر عالم و عامى، بى هيچ پروايى در مظلوميت اميرالمؤمنين ناله می‌کند و با صداى بلند و غرّاى خود گريه سر می‌‏دهد.

♦️نسخه با کیفیت این برنامه را در آپارات و یوتیوب ببینید.

#واچ_تاور


◽️ فطرس‌مدیا::جایی برای دانستن @fotrosmediatv
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM