گفتمان
2.88K subscribers
468 photos
361 videos
233 files
433 links
@goftman_nokhbegan : ارتباط با مدیر

اینستاگرام : instagram.com/goftman_ir

کست باکس : castbox.fm/channel/goftman_ir-id4289831?country=ir

وب سایت : goftman.ir
Download Telegram
Voice 006.m4a
42 MB
سخنرانی #بیژن_عبدالکریمی در سمینار فلسفه فارابی

🔻خوانشی غیرتاریخی از فارابی

۴ دیماه ۱۳۹۷

🏢پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی


@gnoe_ir
🔘مواجهه با جهانی دیگر
روشنفکری و ماهیت آن در جهان معاصر

🔻میزگردی با حضور #حمید_پارسانیا و #بیژن_عبدالکریمی

▪️ #بیژن_عبدالکریمی : خاستگاه پديده ی روشنفکری در ايران را بايد در نخستين مواجهه های ما ايرانيان با غربیها بررسی کرد؛ مواجهه هايی که به واسطه ی آنها تمدن جديد غرب آينه ای شد که ما خود را در آن ببينيم. در اين مواجهه ها بسياری از برج و باروهای ستبر تفکر و حيات سنتی ما فرو پاشيد و، به تعبير ديگر، زيست جهان ما تغيير کرد. اين تغيير زيست جهان صرفا در کتابها و در معدودی از چهره های برجسته ی تاريخ روشنفکری ما روی نداد، بلکه نوعی گسست با زيست جهان سنتی در دل بسياری از افراد جامعه و حتی مردم کوچه و بازار نيز شکل گرفت. اگر پشتوانه ی مردمی سران و رهبران روشنفکر مشروطيت نبود، انقلاب مشروطه به هيچ وجه شکل نمی گرفت. به بيان ديگر، با مواجه ی ما با غربیها زيست جهان اجتماعی، تاريخی و تمدنی ما تغييری عميق يافت و کتاب تاريخ ما ورقی خورد و وارد فصلی تازه شد. ما بايد اين تغيير زيست جهان فرهنگی، تاريخی و تمدنی را درک بکنيم.

▪️#حمید_پارسانیا : روشنفکری و منورالفکری در ايران به لحاظ تاريخی، پديده ای درون زا نيست و عقبه ی آن به مسائل و جريان های داخلی تفکر و تحولات، تعاملات و کنشهای اجتماعی باز نمی گردد. به بيان ديگر، اگر ما تنها مسائل داخلی خودمان را داشتيم، حل آن مسائل ما را به سوی پديده ی روشنفکری و يا منورالفکری نمی برد. آنچه اين پديده را به وجود آورد، مواجهه ی ما با جهانی ديگر بود؛ اين پديده بازتاب جريان ديگری است که به 2تا 3سده پيش از مشروطه بعد باز می گردد. حال خصوصيات اين جريان چيست و به لحاظ تاريخی چگونه مطرح می شود؟ خود آنها بر اينلايتنمنت تأکيد می کنند. البته خصوصيات ديگری را هم بيان میکنند که به اندازه ی جريان اينلايتنمنت و منورالفکری برايشان برجسته نيست. خصوصيت اين جريان از منظر معرفت شناختی، شيوه ی جديدي از تفکر است که نگاه نوينی به عالم و آدم دارد. درون آن، جريان های متنوعی وجود دارد، اما خود را با جهت گيری سلبی نسبت به گذشته متمايز می کند.

🔗متن کامل را بخوانید :
@gnoe_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 با تلفیق دو ساحت معرفت دینی و بشری که یکی با حقیقت وجود نسبت دارد و دیگری با موجودات، زمینه برای سکولاریسم فراهم می‌شود.
انسان دینی یک نحوه تحقق، و دین یک نحوه بودن است.

#بیژن_عبدالکریمی

@gnoe_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 امور بشر با آگاهی نمی‌گذرد؛ بشر غیر از آگاهی، به خودآگاهی نیازمند است.
بشر امروز در کنار اقیانوس عظیمی از اطلاعات، از تشنگی می‌میرد.

#بیژن_عبدالکریمی
@gnoe_ir
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔘بریده سخنان اساتید طرح ملی گفتمان نخبگان علوم انسانی با موضوع "مبانی نظری غرب مدرن"

🔻#عطاءالله_بیگدلی
🔻#بیژن_عبدالکریمی
🔻#محمدتقی_طباطبایی
🔻#شهریار_زرشناس

❇️ ربات آشنایی تفصیلی با طرح ملی گفتمان 👈 @Goftemane96_Bot
#پنجمین_دوره
@gnoe_ir
🔘جلال آل احمد، غرب‌زدگی و ضرورت بازگشت به سنت

🔻#بیژن_عبدالکریمی

▪️آنچه در نحوه مواجهه آل احمد در مواجهه با غرب می توانست برای ما حائز اهمیت باشد نقش کانونی ای بود که وی در بحث غرب زدگی، به عنصر «تکنولوژی» بخشیده بود. آل احمد به درستی دریافته بود تا زمانی که ما به قدرت تکنولوژیک و قدرت ساخت ماشین تایل نشویم، كما كان غرب زده - مطابق با تلقی وی، یعنی وابسته و پیرو سیاست و اقتصاد غرب - باقی خواهیم ماند. این تأکید ایجابی بر اهمیت قدرت تکنولوژیک»، به منزله یک نیروی تاریخی بنیادین در دوره جدید، امری است که بعد از گذشت نیم قرن از زمان نوشته شدن كتاب غرب‌زدگي هنوز در ميان روشنفكران و صاحبنظـران ما كمتر ديده مي‌شود.

▪️در تلقی #آل_احمد از تکنولوژی، نوعی «ابزارانگاری» (Instrumentalism) دیده می شود، به این معنا که تکنولوژی به منزله مجموعه ای از ابزارهای مصنوع بشر تلقی می شود که ما به سهولت می توانیم در جهت اهداف، آرمانها، و ارزش های خود به استخدام بگیریم و تحت کنترل خویش قرار دهیم. آل احمد، برخلاف #فردید، - و او نیز تحت تأثیر هایدگر - هرگز به این نکته متفطن نشد که تکنولوژی عالمیت تاریخی خاص خویش را به همراه داشته، هرگز نمی توان بر اساس امکانات کنونی و چارچوب های تاریخی زمان حاضر آن را از این عالميت تاریخی، یعنی از سنت متافیزیکی ایی که از آن برخاسته و از مبانی نظری و فرهنگی و نیز نظام ارزشی حاصل از این سنت جدا ساخت.

▪️آل احمد به علت فقدان بینش فلسفی از فهم مبانی وجودشناختی، معرفت شناختی، و انسان شناختی، و منطق درونی تکنولوژی ناتوان بود و نمی‌توانست به فهم سرشت تفکر تکنولوژیک به منزله نحوه‌ای خاص از فهم و تفسیر موجودات و به منزله امکانی از امکانات گوناگون بشر نزدیک شود؛ تفسير و امکانی که با سیطره آن دیگر امکانات تفسیر از جهان کاملا تحت الشعاع قرار می گیرد. آل احمد به #تکنولوژی به منزله امری خنثی می‌نگریست و این تلقی مبتنی بر همان تلقی ابزار انگارانه ای است که ما را به ماهیت تکنولوژی کاملا نابینا می سازد. در روزگار ما، این تکنیک است که گردونه امور را می گرداند و همه چیز را در نظامی از گردش امور سامان می بخشد. انسان دوره جدید وابسته به ابزارهای تکنولوژیک است و نادانسته و ناخودآگاه آن چنان خود را پایبند این ابزارهای فنی کرده است که به اسارت آن درآمده است.

🔗 متن کامل را در اینجا بخوانید:
@gnoe_ir
🔘 ای کاش این مباحث در دانشگاه‏ها هم مطرح می‏شد!

🔻بخشی از مصاحبه با دکتر #بیژن_عبدالکریمی/ دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال

🔹اینکه جامعه ما در این چند دهه به این رسیده است که چنین جمع‌هایی را تشکیل دهد، اتفاق مبارکی است. شکل‏گیری این جمع‌ها به نظر من خیلی مفید است. اما یک نگاه انتقادی نیز دارم و آن اینکه این بحث‌ها باید در فضای عمومی‏تری صورت بگیرد، اما گویی مدیران ما دچار نوعی هراس هستند و لذا این بحث‌ها در یک فضای گلخانه‌ای انجام می‌گیرد. این بحث‌ها می‌تواند در حیات اجتماعی، در فضای مجازی، در دانشگاه‌ها و کرسی‌های علمی نیز وجود داشته باشد. من معتقدم که جامعه ما جامعه زنده‌ای است؛ جوانان ما جوانان زنده‌ای هستند و پتانسیل عظیمی در دل آن‏ها وجود دارد. حرف من این است که با یک گل بهار نمی‌شود؛ با تعداد محدودی از میلیون‌ها دانشجو هم اتفاق خاصی نمی‌افتد. البته وجود این جلسات مغتنم است، اما کاش می‌شد همین بحث‌ها به طور طبیعی در دانشگاه‌ها مطرح می‌شد که در این صورت نه نیاز به بودجه‌ای داشت و نه نیاز به فضای خاصی!

🔹وضعیت #علوم_انسانی در کشور ما، مانند دیگر بخش‌های جامعه است و علوم انسانی، قصه‌ای جدا از آن‏ها ندارد. جامعه ما به نحو ساختاری در کلیت خود مشکلاتی دارد که در علوم انسانی هم خودش را نشان می‌دهد. علوم انسانی نیز همان مشکلاتی را دارد که علوم فنی-مهندسی دارد.

🔹بعد از اینکه ما با #جهان_مدرن مواجه شدیم، همه نهادهایی که در جامعه ما شکل گرفت، به صورت ناقص به وجود آمد؛ یعنی ما شبه‌ژورنالیسم داریم، شبه‌مجلس داریم، شبه‌دانشگاه داریم، اما هیچ‌کدام از این‌ها در شکل درستش نیست و فقط ظاهر آن را دارد. فقط علوم انسانی نیست که در کشور ما نمی‌تواند به تولید تئوری بپردازد؛ دیگر بخش‌های جامعه مثل نهاد اقتصاد، نهاد سیاسی و نهاد دانشگاه هم همین‌طور است. مسأله علوم انسانی، بخشی از مشکلات نظام آموزشی و به تبع آن، نظام فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و تمدنی ما است.

🔹اگر مقداری جامعه را به مسیر طبیعی واگذاریم، جامعه به طور طبیعی می‌تواند راه خودش را پیدا کند. کسی مطهری را نیافرید؛ کسی با پول کتاب «حج» شریعتی را خلق نکرد؛ کسی با حمایت‌های مالی کتاب «غرب‌زدگی» جلال آل‌احمد را شکل نداد؛ این متفکران نتیجه طبیعی حیات اجتماعی ما بودند. اگر مقداری بدبینی و نگاه امنیتی-سیاسی به مقوله فرهنگ و دانشگاه از بین برود و جامعه به حال خود رها شود، دستاوردهایی خواهد داشت که برای حاکمیت سیاسی نیز بسیار محترم و گران‌قدر خواهد بود.

#پنجمین_دوره
@gnoe_ir
Forwarded from @Goftemane97_Bot
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
♦️ما در مواجهه با مدرنیته دچار بحران شدیم و بیش از دویست سال است که متفکران ما می خواهند به این بحران جواب بدهند.

#بیژن_عبدالکریمی
#غرب
#مدرنیته

@gnoe_ir
Forwarded from @Goftemane97_Bot
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 امور بشر با آگاهی نمی‌گذرد؛ بشر غیر از آگاهی، به خودآگاهی نیازمند است.
بشر امروز در کنار اقیانوس عظیمی از اطلاعات، از تشنگی می‌میرد.

#بیژن_عبدالکریمی
@gnoe_ir
#بیژن_عبدالکریمی

🔹نخستین بار با سنت متافیزیک یونانی است که تفکر به یک امر تکنیکی تبدیل می‌شود و روش تفکر، یعنی منطق، نقشی اساسی و محوری می‌یابد و بر خود تفکر حاکم می شود. #سقراط می‌کوشید با روش جدلی خود به تعاریفی کلی و ضروری از امور دست یابد. نطفه های منطق را در سقراط و افلاطون می‌توان مشاهده کرد. #ارسطو با وضع منطق خواهان آن است که با نیل به روش درست تعریف و استدلال، نتایج را به امری کلی، ضروری و یقینی تبدیل سازد. به همین دلیل، هدف و غایت متافیزیک عبارت می‌شود از نیل به گزاره‌های کلی، قطعی، ضروری، يقينی و الزام آور. لذا در تفکر متافیزیکی هر آنچه به قالب یک چنین گزاره های کلی و ضروری درنیاید، از حوزه‌ی تفکر طرد شده، امری موهوم و غیرواقعی یا مربوط به قوه‌ی خیال و متعلق به حوزه‌ی احساسات تلقی می‌گردد. این همان چیزی است که از آن به وجه تکنیکی بخشیدن به تفکر در سنت متافیزیک یونانی تعبیر می‌شود.

🔹این روند خود را در متدولوژیسم (قول به اصالت روش یا روش‌پرستی) فلسفه‌ی #دکارتی و مابعد دکارتی آشکار می‌سازد. این نحوه از تفکر در واقع با تفکر علمی و تکنولوژیک سازگار است و اساسأ مقدمه‌ای برای ظهور تفکر علم و تکنولوژیک است. به بیان ساده تر، علم و تکنولوژی جدید قائم به روش است. اصلا علم جدید، بر خلاف علوم گذشتگان که بر اساس غایت یا موضوع تقسیم بندی می‌شد، بر اساس روش تقسیم‌بندی می‌شود علم تجربی و علم غیر تجربی. اما تفكر و هنر را به هیچ وجه نمی‌توان به واسطه‌ی روش به امری تکنیکی تبدیل کرد. آنجا که تفکر و هنر به امری تکنیکی، یعنی روشمند، تبدیل می‌شوند، می‌میرند. ما می‌توانیم تکنیک های هنری را بر اساس روش‌هایی بیان کنیم، اما نفس رویداد هنری امری روش‌پذیر و تکنیک پذیر نیست. می‌توان دانشکده‌ی هنر تأسیس کرد و روش‌هایی در خصوص صداشناسی، هارمونی، سولفژ و ... ارائه داد یا در دانشكدهی ادبیات دریاردی وزن، قافيه، سجع، آرایه های ادبی و انام شعر و ... داد سخن داد، اما نمی‌توان مدرسه یا دانشکدهای تأسیس کرد که فن، تکنیک با روش بتهون شدن یا حافظ شدن را بیاموزد. ما مدرسه‌ی هنرمندسازی یا شاعر سازی نداریم. در خصوص تفکر نیز چنین است. می توان تکنیک‌های تفکر، منطق، تاریخ تفکر، تاریخ فلسفه و ... را تعلیم داد، اما هیچ مدرسه یا دانشگاهی نداریم که بر اساس پاره ای از روش‌ها و تکنیک‌ها برای ما متفکر تولید کند. در نظام های اپتیک غیر متافیزیکی، مثل نظام های اپتیک ادیان سامی، ما مفاهیمی چون لطف بخشش، توفیق و ... داریم که دربردارنده‌ی بصیرت های بسیار اصيلی در خصوص شناخت انسان، نسبت آدمی با جهان و تبیین مفاهیمی چون حقیقت، معرفت، تفکر و غیره هستند. این مفاهیم، برخلاف سنت متافیزیک یونانی، حکایت‌گر دریافتی غیرخودبنیادانه و غیراومانیستی، یعنی غیربشرمحورانه هستند. آیا انکار وجه غیرتکنیکی و غیرروش‌مند‌ بودن تفکر، ایمان و هنر، به معنای انکار نقش آنان و تلاش های اوست؟ به هیچ وجه, سخن در انکار نقش انسان و تلاش ها، فعالیت ها و آموزه های او نیست؛ همه‌ی سخن در این است که همه چیز در حوزه‌ی اختیار بشر نیست. به قول حافظ بزرگ:
تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافری است
رهرو گر صد هنر دارد، توکل بایدش
یعنی مالک برای طی طریق و به مقصود رسیدن و در اینجا برای نیل به تفکر و هنر باید به کسب تقوی و دانش بپردازد، لیکن او به این خودآگاهی اصیل نیز در نسبتش با جهان باید نائل آمده باشد که آدمی در این جهان همه کاره نیست، و او صرفا جزء کوچکی از یک جهان بی کرانه است. رهرو مسير تفكر و هنر نیز علی رغم همه‌ی کوشش های بی وقفه ی خویش، باید بر ذات این جهان بی کران تکیه و اعتماد ورزد.

🔹این شیوه‌ی تلقی، همان نحوه‌ی نگرشی است که در روزگار ما خود را مجددا به نحوی در هرمنوتیک فلسفی #هایدگر و #گادامر آشکار ساخته است. در این هرمنوتیک از فهم، به منزله‌ی یک رویداد و از «واقعه‌ی فهم» سخن رانده می شود، رویداد و واقعه ای که به تمامی در اختیار سوبژه و تابع اراده‌ی وی نیست. گادامر در کتاب مشهور خود با عنوان «حقیقت و روش» خواهان آشکار ساختن این حقیقت است که فهم - و در این جا هنر را نیز می توان به آن افزود- یک واقعه و نوعی رویدادگی است. لذا به هیچ وجه نمی‌توان این واقعه و رویدادگی را تابعی از یک روش و معیارهای خاص و مشخص قرار داد. تفکر و هنر یک روند(پروسه / Process ) است و نمی توان آن را به یک طرح از پیش تعیین شده (پروژه / Project) تبدیل کرد. تفکر و هنر حاصل ظهور و آشکار شدن چیزی در وجود متفکر با هنرمند است. این ظهور و آشكارگی امری نیست که با تور روش و معیارهای ذهنی مان در دام ما قرار گیرد.
@gnoe_ir
🔘 فکر کردن؛ چگونه و چرا؟

🔻#بیژن_عبدالکریمی

🔹 انسان موجودی معنایاب و معنافهم است و حیات آدمی بدون معنا قوام نمی‌پذیرد. اما معنایابی و معنافهمی آدمی به این مفهوم نیست که انسان خود، معنا یا بنیاد معنا یا جاعل معناست. معنا در فرد ظهور می‌یابد، اما از این حقیقت به هیچ وجه نمی‌توان نتیجه گرفت که فردیت، بنیاد و جاعل معناست یا در فردیت معنایی وجود دارد. در قوم و حیات جمعی از آن حیث که امری جمعی است- هم معنا ظهور ندارد، لیکن اندیشیدن به حیات جمعی می‌تواند تمرینی برای گذر از فردیت برای دستیابی به معنا باشد، مشروط بر اینکه به گمگشتگی و مستحيل شدن در جمع منتهی نشود. فردیت‌گرایی یا اندیویدوآلیسم جدید، دیوار به دیوار بی معنایی و نیهیلیسم است، چراکه فردیت گرایی جدید، گذر از خویشتن برای نیل به معنا را درنمی یابد. نیهیلیسم در دیار ما هم خانه کرده است. فردیت گرایی و عافیت طلبی بورژوامنشانه، اکثریت قریب به اتفاق جامعه انسانی کنونی را فراگرفته است.

🔸کشف امکانات تازه بدون یاری و مدد سنت امکان‌پذیر نیست. اساسا آدمی موجودی نیست که از صفر آغاز شود. نحوه هستی او عین واقع شدگی درون امکاناتی است که وی را احاطه کرده، نحوه هستی، او را سمت و سو می بخشد. آدمی حلقه آغازین نبوده، بلکه حلقه ای در میان زنجیره‌هایی است که حلقات آن پیش از او وجود داشته و بعد از او وجود خواهند داشت. ماهیت تفکر و فلسفه از همین نحوه هستی آدمی برمی‌خیزد. تفکر و فلسفه همواره درون یک سنت و تاریخ امکان پذیر است. تفکر اصیل محض، وجود ندارد و تفکر متفکر همواره در سایه تفکر متفکران پیشین، یعنی درون یک سنت، قوام می پذیرد، اما در عین حال، اصالت تفکر در فراروی از همین سنت نهفته است. تفکر بدون مدد فرهنگ و سنت، امکان پذیر نیست؛ اما ماهیت و اصالت تفكر عبارت است: از همین فراروی از فرهنگ و سنتی که شخص متفکر را احاطه کرده است. تفکر اصیل، هر چند متعلق خود را از فرهنگ اخذ می کند لیکن ماهیتا ضد فرهنگ است. سخن نیچه را به یاد آوریم که گفت: «تفکر سخن نابه هنگام است». این سخن بدین معناست که تفکر، یورش بر فرهنگ است. سنت و فرهنگ بسیار عزیز و مغتنم است تا آنجا که متعلق تفکر واقع می شود اما آنجا که جانشین خود تفکر می شود، یعنی امکانات موجود تاریخی را به منزله یگانه ترین و نهایی ترین امکانات فراروی آدمی جلوه می دهد، موجبات مرگ تفکر و آزادی و لذا مرگ انسان را فراهم می سازد. تفکر و فلسفه عبور از افق هایی است که فرهنگ و سنت به منزله نهایی‌ترین و یگانه‌ترین امکانات آدمی می‌نمایاند و این عبور، امر بسیار دشواری است که عزمیت عظیمی را می طلبد. جامعه فلسفی ایران، در زمان ما، بیش از اندازه اسیر سنت و فرهنگ تاریخی خویش است و برای گذر و فراروی از این محدوده های تاریخی نیازمند عزمیّنی است که به نحوی اساسی فاقد آن است.
@gnoe_ir
مواجهه با جهانی دیگر.pdf
5.4 MB
🔘مواجهه با جهانی دیگر

❇️ خاستگاه منورالفکری در نهضت مشروطه

باحضور:
🔻#حمید_پارسانیا
🔻#بیژن_عبدالکریمی

#مواجهه_ایرانیان_با_تجدد
@goftman_ir
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 نسبت ما و سنت تاریخی

🔺دکتر #بیژن_عبدالکریمی