Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔻#داود_فیرحی
🔹«حقوق مشترکهی نوعيه» در ادبیات نائینی بر تفکیک حق و حکم استوار است؛ مطابق این مبنای استنباطی، هر انسانی واجد یک سری حقوق و تکالیف متمایز و شخصی است؛ آنگاه که فرد از دنیای فردی خود خارج میشود، وارد قراردادهای دوجانبه با دیگران، مثل شراکت و زوجیت و غیره میشود، مقولهی جدیدی به منزلهی تکالیف و حقوق مشترکهی زوجین و شرکاء و غیره در حوزهی مدنی شکل میگیرد. فراتر از آن، افراد و خانوادهها و دیگر نهادهای مدنی که وارد زندگی سیاسی میشوند، یک سری تکالیف و حقوق جدیدی به منزلهی تکالیف و «حقوق مشترکه نوعيه» پدید میآید که بنا به تعریف نائینی، قلمرو کشوری و ماهیت ملی به معنای مدرن دارند و نه ملت به معنای پیروان یک دین و مذهب آن گونه که قبل از مشروطه به کار میرفت.
#تکوین_قانون
#نظریه_قانون_در_ایران
#فیرحی
@goftman_ir
🔹«حقوق مشترکهی نوعيه» در ادبیات نائینی بر تفکیک حق و حکم استوار است؛ مطابق این مبنای استنباطی، هر انسانی واجد یک سری حقوق و تکالیف متمایز و شخصی است؛ آنگاه که فرد از دنیای فردی خود خارج میشود، وارد قراردادهای دوجانبه با دیگران، مثل شراکت و زوجیت و غیره میشود، مقولهی جدیدی به منزلهی تکالیف و حقوق مشترکهی زوجین و شرکاء و غیره در حوزهی مدنی شکل میگیرد. فراتر از آن، افراد و خانوادهها و دیگر نهادهای مدنی که وارد زندگی سیاسی میشوند، یک سری تکالیف و حقوق جدیدی به منزلهی تکالیف و «حقوق مشترکه نوعيه» پدید میآید که بنا به تعریف نائینی، قلمرو کشوری و ماهیت ملی به معنای مدرن دارند و نه ملت به معنای پیروان یک دین و مذهب آن گونه که قبل از مشروطه به کار میرفت.
#تکوین_قانون
#نظریه_قانون_در_ایران
#فیرحی
@goftman_ir
گفتمان
🎥 مفهوم قانون در نظریه های سنت 🔺دکتر داود فیرحی @goftman_ir
📜 معمای قانون در ایران
اگر بخواهیم تاریخ اندیشه سیاسی معاصر ایران را حول یک واژه محوری بفهمیم، آن مفهوم «قانون» است. با پایان یافتن دوره صفویه و نزدیک شدن به عصر مشروطه، نظم نظام سنتی دچار آشوب شد و رفتهرفته «جنبش قانونگرایی» تحتتأثیر جریان جهانی شکل گرفت و جامعه ایرانی احساس کرد که نظام سنتی چندان نمیتواند کمک حال او باشد. بنابراین بهتدریج از آن فاصله گرفت و به سراغ نظم جدیدی رفت که در مفهوم «قانون موضوعه» یافت. قانونی که برخلاف قانون طبیعی، فطری و دینی، قانونی انسانبنیاد است و از اساس، برگرفته از طبیعت یا دین آسمانی نیست.
تا پیش از این وضع جدید، در الگوهای سنتی دو مبنا برای «قانون» وجود داشت؛ یکی «سنتهای ایرانی» دوران پیش از اسلام و «شریعت» دوره اسلامی و دیگری فرمان شاه یا حکم حاکم. بین این دو، «شریعت» پایه و اصل و «فرمان شاه» استثنا بود؛ یعنی در جایی که شریعت نمیتوانست عمل کند، شاه ورود میکرد. اما چه در حکم یزدان و چه در فرمان شاه، قانون خاستگاهی «غیرپایه» و «بیرون از شهروند» داشت، یعنی از اراده خود شهروند ناشی نمیشد. درحالیکه در دولت مدرن، قانون در هر صورت، چه فرمان یزدان باشد چه فرمان حاکم، باید تابعی از قانون موضوعه باشد که «خودبنیاد» و براساس «اراده شهروند» است.
بهاینترتیب، معمای ایران، چگونگی انتقال از «قانونهای غیرپایه» به «قانونهای خودبنیاد» شد. البته انتقال از مفهوم سنتی قانون به مفهوم نوین آن بههیچوجه به آسانی صورت نگرفت و ذهن ایرانی، در مسیر دستیابی به نظم جدید و تکوین یافتن مفهوم «قانون موضوعه» در اندیشهاش، با تنشهای بسیار زیادی مواجه شد. جامعه ایران در جریان مشروطه درحال گذار از یک نظم سنتی به نظمی جدید با ابزارها، مکانیزمها، نهادها و انتظارات متفاوت بود. در این وضع، بحث اصلی دوره مشروطه این شد که چه بخشهایی از سنت را باید ترک کرد، چه بخشهایی از آن را باید به نظم جدید آورد و همچنین آن آوردهها را در کجا نشاند، لذاست که انقلاب مشروطه را نه یک انقلاب اجتماعی، بلکه یک «انقلاب فکری» است.
داود #فیرحی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📗 کتاب "مفهوم قانون در ایران معاصر" نوشته داود فیرحی
📘کتاب " آستانه تجدد (در شرح تنبیهالأمة و تنزیهالملّة) " نوشته داود فیرحی
📕کتاب " فقه و سیاست در ایران معاصر ( فقه سیاسی و فقه مشروطه) " نوشته داود فیرحی
@goftman_ir
اگر بخواهیم تاریخ اندیشه سیاسی معاصر ایران را حول یک واژه محوری بفهمیم، آن مفهوم «قانون» است. با پایان یافتن دوره صفویه و نزدیک شدن به عصر مشروطه، نظم نظام سنتی دچار آشوب شد و رفتهرفته «جنبش قانونگرایی» تحتتأثیر جریان جهانی شکل گرفت و جامعه ایرانی احساس کرد که نظام سنتی چندان نمیتواند کمک حال او باشد. بنابراین بهتدریج از آن فاصله گرفت و به سراغ نظم جدیدی رفت که در مفهوم «قانون موضوعه» یافت. قانونی که برخلاف قانون طبیعی، فطری و دینی، قانونی انسانبنیاد است و از اساس، برگرفته از طبیعت یا دین آسمانی نیست.
تا پیش از این وضع جدید، در الگوهای سنتی دو مبنا برای «قانون» وجود داشت؛ یکی «سنتهای ایرانی» دوران پیش از اسلام و «شریعت» دوره اسلامی و دیگری فرمان شاه یا حکم حاکم. بین این دو، «شریعت» پایه و اصل و «فرمان شاه» استثنا بود؛ یعنی در جایی که شریعت نمیتوانست عمل کند، شاه ورود میکرد. اما چه در حکم یزدان و چه در فرمان شاه، قانون خاستگاهی «غیرپایه» و «بیرون از شهروند» داشت، یعنی از اراده خود شهروند ناشی نمیشد. درحالیکه در دولت مدرن، قانون در هر صورت، چه فرمان یزدان باشد چه فرمان حاکم، باید تابعی از قانون موضوعه باشد که «خودبنیاد» و براساس «اراده شهروند» است.
بهاینترتیب، معمای ایران، چگونگی انتقال از «قانونهای غیرپایه» به «قانونهای خودبنیاد» شد. البته انتقال از مفهوم سنتی قانون به مفهوم نوین آن بههیچوجه به آسانی صورت نگرفت و ذهن ایرانی، در مسیر دستیابی به نظم جدید و تکوین یافتن مفهوم «قانون موضوعه» در اندیشهاش، با تنشهای بسیار زیادی مواجه شد. جامعه ایران در جریان مشروطه درحال گذار از یک نظم سنتی به نظمی جدید با ابزارها، مکانیزمها، نهادها و انتظارات متفاوت بود. در این وضع، بحث اصلی دوره مشروطه این شد که چه بخشهایی از سنت را باید ترک کرد، چه بخشهایی از آن را باید به نظم جدید آورد و همچنین آن آوردهها را در کجا نشاند، لذاست که انقلاب مشروطه را نه یک انقلاب اجتماعی، بلکه یک «انقلاب فکری» است.
داود #فیرحی
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📗 کتاب "مفهوم قانون در ایران معاصر" نوشته داود فیرحی
📘کتاب " آستانه تجدد (در شرح تنبیهالأمة و تنزیهالملّة) " نوشته داود فیرحی
📕کتاب " فقه و سیاست در ایران معاصر ( فقه سیاسی و فقه مشروطه) " نوشته داود فیرحی
@goftman_ir