💠ترجیح دانش بر ثروت
پس از مهاجرت آیت الله سید محمود #شاهرودی به نجف، به تدریج، #پرهیزکاری و #دانش بسیار ایشان زبانزد همه دانشوران نجف شد و بزرگانی چون #آقاضیاءالدین_عراقی، #سیدابوالحسن _اصفهانی و میرزا حسین #نایینی او را «ذوالشهادتین» خواندند و گواهی ایشان را برای #اجتهاد هر شاگردی، گواهی دو عادل به شمار میآوردند.
با همه این اوصاف، #فقر و تهی دستی، سیدمحمود را مصمم به بازگشت به #وطن میکند به این امید که گشایشی در زندگی اش پدید آید وخانواده اش را از رنج و تهی دستی #نجات دهد، ولی میرزای نایینی و همسر فداکار سیدمحمود، اورا از سفر به ایران باز میدارند. همسر ایشان که از هدف شوهر گران قدرش آگاه شد، گفت:
« ما با #نان_خشک روزگار میگذرانیم، شما دانش را به خاطر بهبودی زندگی ما رها نکنید».
----------
📚 غلامرضا گلی زواره، سرای اهل صفا، قم، مکتب القرآن، ۱۳۷۹، چ ۱، ج۲، صص۷۵۰ و ۷۵۱.
پس از مهاجرت آیت الله سید محمود #شاهرودی به نجف، به تدریج، #پرهیزکاری و #دانش بسیار ایشان زبانزد همه دانشوران نجف شد و بزرگانی چون #آقاضیاءالدین_عراقی، #سیدابوالحسن _اصفهانی و میرزا حسین #نایینی او را «ذوالشهادتین» خواندند و گواهی ایشان را برای #اجتهاد هر شاگردی، گواهی دو عادل به شمار میآوردند.
با همه این اوصاف، #فقر و تهی دستی، سیدمحمود را مصمم به بازگشت به #وطن میکند به این امید که گشایشی در زندگی اش پدید آید وخانواده اش را از رنج و تهی دستی #نجات دهد، ولی میرزای نایینی و همسر فداکار سیدمحمود، اورا از سفر به ایران باز میدارند. همسر ایشان که از هدف شوهر گران قدرش آگاه شد، گفت:
« ما با #نان_خشک روزگار میگذرانیم، شما دانش را به خاطر بهبودی زندگی ما رها نکنید».
----------
📚 غلامرضا گلی زواره، سرای اهل صفا، قم، مکتب القرآن، ۱۳۷۹، چ ۱، ج۲، صص۷۵۰ و ۷۵۱.
#حكايت 📖
میگویند روزی برای سلطان محمود غزنوی كبكی را آوردند كه لنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زياد میخواست.
سلطان محمود حكمت قيمت زياد كبک لنگ را جويا شد.
فروشنده گفت: «وقتی دام پهن میكنيم برای كبکها، اين كبک را نزديک دامها رها میكنم. آواز خوش سر میدهد و كبکهای ديگر به سراغش میآيند و در اين وقت در دام گرفتار میشوند.
هر بار كه كبک را برای شكار ببريم، حتما تعدادی زياد كبک گرفتار دام میشوند.»
سلطان محمود امر به خريدن كرد و خواستار كبک شد.
چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به سلطان، سلطان تيغی بر گردن كبک لنگ زد و سرش را جدا كرد.
فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بیجان كبک را میديد، گفت اين كبک را چرا سر بريديد؟
سلطان محمود گفت: هر كس ملت و قوم خود را بفروشد، بايد سرش جدا شود!
#وطن_فروش
#خائن
#خیانت
#فتنه
#فتنه_گر
میگویند روزی برای سلطان محمود غزنوی كبكی را آوردند كه لنگ بود.
فروشنده برای فروشش قیمت زياد میخواست.
سلطان محمود حكمت قيمت زياد كبک لنگ را جويا شد.
فروشنده گفت: «وقتی دام پهن میكنيم برای كبکها، اين كبک را نزديک دامها رها میكنم. آواز خوش سر میدهد و كبکهای ديگر به سراغش میآيند و در اين وقت در دام گرفتار میشوند.
هر بار كه كبک را برای شكار ببريم، حتما تعدادی زياد كبک گرفتار دام میشوند.»
سلطان محمود امر به خريدن كرد و خواستار كبک شد.
چون قیمت به فروشنده دادند و كبک به سلطان، سلطان تيغی بر گردن كبک لنگ زد و سرش را جدا كرد.
فروشنده كه ناباوارنه سر قطع شده و تن بیجان كبک را میديد، گفت اين كبک را چرا سر بريديد؟
سلطان محمود گفت: هر كس ملت و قوم خود را بفروشد، بايد سرش جدا شود!
#وطن_فروش
#خائن
#خیانت
#فتنه
#فتنه_گر
اندیشه ای که امضای قرارداد ننگین #ترکمانچای را تطهیر می کند، می تواند بعد از دستیابی به قدرت، ترکمانچای های دیگر رقم زند.
#خیانت_ظریف
#وطن_فروش
✍ محمد علی فتحی
#رسانه_حاج_فتحی
🆔 @hajfathi_ir
#خیانت_ظریف
#وطن_فروش
✍ محمد علی فتحی
#رسانه_حاج_فتحی
🆔 @hajfathi_ir