آشتی با ادبیات
55 subscribers
69 photos
16 videos
80 files
39 links
ادبیات در کنکور سراسری بالاترین ضریب را در کل درس های عمومی دارد.
با عضویت در این کانال به راحتی، به همه ی تکنیک ها و روش های تست زنی ادبیات احاطه ی کامل پیدا می کنید.
جمشید فرهمندمنش
مولف کتب کنکوری
ارتباط با ادمین jamshidfarahmandmanesh@
Download Telegram
#نکته_ها_ی_دستوری
#انواع_تا_در_دستور_زبان_فارسی

برای پی بردن به معانی کلمات و به خصوص در شعر، نیازمند کنکاشی دقیق در کاربرد آن ها هستیم. در حقیقت برای فهم معنای یک کلمه ( اسم، فعل ، حرف، صفت ، قید و ...) باید بتوان زنجیره معنای موجود در جمله را درک کرد تا به وسیله فهم معنای کل جمله، کلمه مورد نظر هم معنا شود.

کلمه #تا در زبان فارسی بیش از بیست نوع و کارکرد دارد که البته ما در پایه ششم تنها با چند نمونه از آن آشنا می شویم.

1. تا می تواند به تنهایی به عنوان یک #شبه_جمله و در معنای آگاه باش ، هشدار و .... به کار رود.

ز صاحب غرض تا سخن نشنوی / که گر کار بندی پشیمان شوی ( اگاه باش که سخنی را از فرد دارای سوء نیت نشنوی که اگر بشنوی و به کار بگیری پشیمان خواهی شد)

2. به عنوان حرف بیان علت در معنای: برای اینکه – تا اینکه

زین دایره مینا خونین جگیرم، می ده / تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی ( تا: برای اینکه)
تا کمالِ علمِ او ظاهر شود / این همه اسرار در صحرا نهاد ( تا: برای اینکه)
دست از مسِ وجود چو مردانِ ره بشوی / تا کیمیایِ عشق بیابی و زر شوی ( تا: برای اینکه)

3. به معنای تا زمانیکه – مادامی که. در این صورت حرف تا، #حرف_ربط است.

تا جان در تن است امید صد هزار راحت است ( تا: تا زمانی که)
از دست غیبت تو شکایت نمیکنم / تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

4. اگر حرف تا به معنی #که به کار رود باز هم #حرف_ربط است.

عمر گرانمایه در این صرف شد / تا چه خورم صیف و چه پوشم شتا ( عمر ارزشمند بر این گذشت که ...)
عمری است تا به راه غمت رو نهاده ایم ( عمری است که....)

5. اگر #تا به معنای آغاز یک زمان باشد #حرف_ربط است

تا جهان بود از سر آدم فراز / کس نبود از راه دانش بی نیاز ( از زمانی که جهان بالای سر انسان بود...)
تا دل به مهرت داده ام در بحر غم افتاده ام ( از زمانی که ....)

6. اگر #تا به معنای پایان زمان و یا انتهای مسیری باشد #حرف_اضافه خواهد بود.

از دم صبح ازل تا آخر شامِ ابد / دوستی و مهر بر یک عهد و یک میثاق بود ( اشاره به پایان زمان)
دوش در حلقه ما صحبت گیسوی تو بود / تا دل شب سخن از سلسله موی تو بود
نقش خیال تو تا وقت صبحدم / بر کارگاه دیده بی خواب می زدم
گفت می باید تو را تا خانه قاضی برم ( اشاره به مقصد ، پایان مسیر)
دلم از وحشت زندان سکندر بگرفت / رخت بربندم و تا ملک سلیمان بروم
نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی / تا در میکده شادان و غزلخوان بروم
با صبا افتان و خیزان میروم تا کوی دوست

🆔 @jamshidfarahmand