خوانسارنیوز (مهمترین اخبار خوانسار و ایران)
5.48K subscribers
60.5K photos
13.9K videos
935 files
54.3K links
کانال اطلاع رسانی خوانسارنیوز
@khansarnews1
🔻شرایط و هزینه نشر انواع آگهی:
https://t.me/khansarnews_ads/31
مدیر مسؤول: خسرو دهاقین
🔺تماس با ادمین، ارسال خبر یا سفارش آگهی:
@khosrodahaghin

نشانی اینستاگرام:
https://instagram.com/khansarnews.ir
Download Telegram
👨‍👩‍👧‍👦 #توده_شناسی (فولکلور) 🌺
#نفس_آشکار

پژوهشگر: آقای ایمان نبی
قسمت یک از پنج قسمت.
.
باورها،داستانها و متل های زمستانی نیاکان خوانساری( شیوه ی گردآوری: تحقیقات محلی و ثبت مضامین شفاهی):
همیشه مادر بزرگ و پدربزرگانمان در این موقع از سال به بیان داستانها و متلهایی می پردازند که از بزرگترانشان سینه به سینه نقل شده است. متل ها و داستانهایی که ریشه در باورهای نیاکانمان دارد...
طبق عقاید کهن مردمان خوانسار، در روز 15 بهمن، یعنی دقیقا میانه ی زمستان، چله ی اول این فصل که در واقع چهل و پنج روز و معروف به چله ی بزرگ است، به اتمام می رسد. خوانساریها معتقدند در این روز کمر زمستان می شکند و زمین نفسی از عمق وجود خود می کشد که به نام «نِفَس آشکار» معروف است.
@khansaralumni
💢 کانال انجمن: کانال فرهنگ💢

@khansarnews
Forwarded from عکس نگار
کانال انجمن دانش آموختگان مدارس خوانسار:
👨‍👩‍👧‍👦 #توده_شناسی (فولکلور) 🌺
#نفس_آشکار

پژوهشگر: آقای ایمان نبی

قسمت دو از پنج قسمت.


به کار بردن عبارت تشبیهی زیبا و دقیق نفس آشکار از آن جهت است که زمین همچون مرده ای که هیچ علامت حیاتی در آن دیده نمی شود و برف و سرما و سیاهی آن را فراگرفته و همه را خانه نشین کرده و در خواب زمستانی فرو برده به یکباره همچون موجود زنده ای که نفس می کشد، زنده می شود و برف و یخ را در خود می خوراند و گیاهان و موجودات زنده ی بر روی خود را امید به زندگی می بخشد. و آشکار از این جهت که نفسی است که بیداری و حیات مجدد را پس از سرما، سیاهی و مرگ گیاهان برای زمین و زمینیان به صدا درمی آورد. نفسی گرم و امید بخش که نوید نوروز و بهار را می دهد. نفسی که زنگ هشدار برای آماده شدن و شروع سال زراعی جدید را برای کشاورزان به صدا در می آورد. نفسی که به قدری آشکار است که هر جنبنده ای از آن مطلع خواهد شد. به یکباره یخ و برفها از بین می رود و آب چشمه ها و جوی ها افزایش می یابد. از این روز به بعد از شدت سرمای هوا کاسته می شود و چله ی دوم زمستان که چهل و چهار روز (در سال غیر کبیسه) است و معروف به چله کوچیکه یا چله برزگر می باشد، شروع می شود.
@khansaralumni
💢 کانال انجمن: کانال فرهنگ💢

@khansarnews
Forwarded from اتچ بات
👨‍👩‍👧‍👦 #توده_شناسی (فولکلور) 🌺
#نفس_آشکار

پژوهشگر: آقای ایمان نبی

قسمت سه از پنج قسمت.


نیاکانمان معتقدند در چله کوچیکه زمستان، در اثرافزایش طول روزها و بالا آمدن زاویه ی تابش نور خورشید ، هوا گرمتر شده و یخ و برفها در خوانسار شروع به آب شدن می کنند و بارشها بیشتر به صورت باران و مخلوطی از باران و برف(هلیه) خواهد بود و کمتر باید منتظر بارشهای برف و بوران و سرما و یخبندانهای طولانی باشیم. در گذشته از روز 15 بهمن به بعد و به همراه نفس آشکار ،کشاورزان بیل به دست بعد از استراحتی سه ماهه به سر زمینها و مزارع خود میرفتند و سال زراعی جدید را با بیل زدن،کرت کشی،لایروبی کانالهای آبیاری،کود دهی، هرس کردن درختان، انجام پیوندهای محلی(اسکنه)، نهال کاری و کاشت بذر گندم و جوی بهاره شروع می کردند.
زنبورداران به ایشا (محل انباشت و نگهداری کندوهای زنبور عسل) سر میزدند و کم کم آنها را بین ایشا و محیط طبیعت جابه جا می کردند. گله دارها دامهایشان را بعد از حدود سه ماه به بیرون می آوردند تا علاوه بر چرای ساده از نور آفتاب بهره مند شوند و دچار بیماری نشوند و در کل شکل جدیدی از زندگی در خوانسار آغاز می شد.

@khansaralumni
💢 کانال انجمن: کانال فرهنگ💢
@khansarnews
👨‍👩‍👧‍👦 #توده_شناسی (فولکلور) 🌺
#نفس_آشکار

پژوهشگر: آقای ایمان نبی

قسمت چهار از شش قسمت.


در باوریهای کهن خوانساری چله بزرگه، با نزدیک شدن به چارچار و آمدن چله ورزگر، گرمای آن را حس می کند و همین موجب دلواپسی او می شود. در روز هشت روز چار چار که بین دو چله حساب می شده، این دو یکدیگر را می بینند و چون ذاتا از یکدیگر متنفرند با یکدیگر به نزاع و در ادامه به جنگ می پردازند. چله ورزگر به چله بزرگه می گوید تو چه قدرتی داری؟ او در پاسخ می گوید : من به قدری قویم که در سه مرحله ی : پایان ماه قوس یا همان آذرماه، بیستم زمستان و چهلم زمستان تمام خانه ها و دیوارهای شکسته را خراب کردم، پیران را کشتم و کوزه های ترک خورده را شکستم . چله ورزگر یا همان چله کوچیکه در پاسخ این رجز خوانی می گوید من هم آمده ام تا یخ و برف را نابود کنم و کشت و کار را رونق بخشم. و آن قدر سرد و گرم را با هم میاورم تا تو را ببلعم . درگیری زیاد می شود چله بزرگه یا همان ننه سرما مغرورانه به نوک قله ی سیل خوانسار می رود تا هوا را آنچنان سرد کند که کودکان در گهواره ها هم بمیرند . ناگهان زمین نفسی گرم می کشد و ننه سرما از نوک قله سر میخورد و با برفهای در حال ذوب به رودخانه ی خوانسار میفتد.

@khansaralumni
💢 کانال انجمن: کانال فرهنگ💢
@khansarnews
#نفس_آشکار
عکس مرتبط با قسمت چهار

منظره خوانسار از فراز قله سیل - عکس از دکتر مهدی قنادی
@khansaralumni
💢 کانال انجمن: کانال فرهنگ💢
@khansarnews
توده_شناسی (فولکلور) 🌺
#نفس_آشکار

پژوهشگر: آقای ایمان نبی

قسمت پنج از شش قسمت.


در همین حکایات قدیمی خوانساری چنین بیان می شود که وقتی خورشید بالاتر آمد(خوربکو بکفت می چالیه: یعنی محل غروب خورشید از سمت گردنگاه بیرون رفت و به سمت کوه الشگر رسید) خاله عجوزه یا همان چله ی ورزگر که خیلی هم نامرتب و نا منظم است (گاهی خشمگین و گرم و گاهی آرام و سرد) و تکلیفش با خودش هم نامشخص است، تدارک آمدن بهار و عمو نوروز که مردی منظم و دقیق است را می دهد تا او را ناراحت نکند و بتواند چند روزی بیشتر برای ماندن خود اجازه بگیرد. هرچند از ته دل او را دوست ندارد. و در روزهای آخر زمستان(اواخر اسفند ماه) به حمام می رود و خانه تکانی میکند تا عمو نوروز را ببیند. در نتیجه شروع به شستن خود و کف کردن می کند. و باران اواخر اسفند نشان از آب حمام و مخلوط برف و باران(هلیه) پایانی همان باران نشان از کف و شستشوی خاله عجوزه را دارد . و بادهای اواخر اسفند هم نشان از همان خانه تکانی اوست. او که بسیار پریشان است و در انتظار آمدن عمو نوروز است تا با او دیدار و صحبتی کند و از او مدتی بیشتر اجازه ی ماندن بگیرد، ناخواسته به خواب میرود. وقتی بیدار می شود می بیند عمو نوروز آمده و نوروز و بهار را به ارمغان آورده و دیگر رفته و خاله عجوزه از این غفلت خود ناراحت می شود و احساس می کند دیگر جایگاهی ندارد. از سر ناراحتی چند روزی لج می کند و باد و سرما را میاورد تا بلکه عمو نوروز را خسته کند ولی از نیرویش کاسته می شود و ناچارا کوچ می کند و می رود . اعتقاد بوده اگر خاله عجوزه عمو نوروز را ببیند دنیا به پایان میرسد.
@khansarnews
#توده_شناسی (فولکلور) 🌺
#نفس_آشکار

پژوهشگر: آقای ایمان نبی

قسمت ششم و آخر از شش قسمت.

در نیمه ی دوم زمستان که هوا روبه گرمی می رفت، فعالیت کشاورزان خوانساری هم شکل جدید و خاصی به خود می گرفت. سرکشی به زمینها شروع می شد و جنب و جوش ها بیشتر می شد.
پِرگند: پِرگند به عملیاتی گفته می شد که در سالهای پربارش و پر برف، با توجه به اینکه زمستان از نیمه می گذشت و زمین و هوا گرمتر می شد ولی مقدار برف روی زمینها به قدری بود که در فصل اسفند ماه هنوز مزارع گندم و جو زیر لایه ای از برف می ماند. کشاورزان از ترس کند شدن رشد بوته های گندم و جو و دیر به بار نشستن خوشه های برداشتی در تابستان و نیز احتمال گندیدن بوته ها زیر برف و گل، ناچار به تهیه ی خاک و کود و پاشیدن آن روی برفها می کردند تا فرایند ذوب برفها را سرعت ببخشند.
مرد بند : مرد بند اصطلاحی بوده که کشاورزان در اواخر زمستان(اکثرا در سالهای کم آبی) و ابتدای بهار (در سالهای پر آبی) دور هم جمع می شدند و ضمن انتخاب میرآب(آبیار) جوی آب محل خود، به لایروبی و تعمیر بندهای آب جوی مذکور می پرداختند. این عملیات مشقت بار که گروهی طی چند روز صورت می گرفت، با قطع کردن آب از دهانه ی جوی از محل رودخانه یا سرچشمه و لایروبی از انتهای جوی تا ابتدای آن صورت می پذیرفت. در پایان هم بند جوی تعمیر و مستحکم می شد و در پایان آب دوباره وارد آن می شد. هزینه ی این عملیات و هماهنگی های لازم معمولا جزو وظایف میرآب محسوب می شده است.
@khansarnews