Highlighted comment
@RashidEzadi-x5w
6 hours ago
با سلام جناب شریعتی و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما، بنده نه حضرتعالی را می شناسم و حتی نمی دانم شما راجع به شاهنامه چه نظری دارید ،ولی آنچه که برای بنده بسیار مهم است این است که چرا خیلی ها مانند آن مرحوم که در فرانسه در گورستان پلاشز دفن است دست از سر این کتاب بر نمی دارند و هر زمان که فرصتی کذایی برایشان پیش می آید صاف میروند سراغ شاهنامه، و هیچکتاب دیگری ،چون میدانند این کتاب مستقیم به هویت و شناسنامه هر کس که ایرانی هست و خود را ایرانی میپندارد قلم را شمشیری می سازند و سخت با کینه ایی جندین برابر مضاعف بر این کتاب و نویسنده اش میتازند که آقا کجایید که فردوسی خیال کرده و ابدا در ایران چنین افرادی نبودند و چنین پادشاهان خردمندی ابدا زاده نشدند و و و و ،آقا دست بر دارید ،اگر واقعا بی بغض و کینه اهل انتقاد و مطا لعه و تحقیق و روشنگری هستيد انقدر ها اسناد و دوسیه و پرونده و دوره برای انتقد دارید که اگر جدا با نیت و هدف نیک بدنبال آنها بروید فکر کنم آن زمان نتیجه میگیرید که باید حکیم فردوسی و کتاب ارزشمندش شاهنامه را قابل پرستید و هم رتبه با کتابهای مقدس اعلام میکنید ،حال مشخص است که آنان که غیر این انجام میدهند و اعجاز های ادبی در شاهنامه را نمی بینند و کوردل تشریف دارند استدعا میکنم ما را به حال خود رها سازید که هیچ نیازی به ابراز عقیده امثال آن مرحوم که گفتتن بر سر قبرش در بلاشز آن کردند که استحقاق اش بود ،شما ( منظور شما نیستید اقای شریعتی چون همانطور که در اول گفتم نمی دانم شما چه گفتید و قضاوتی ندارم ) نیز دیگر قلم فرسایی نکنید که مطمئن هستم بر سر قبر آن مرحوم هرچه کردن بر سر مزار شما دو نه چندین هزار خواهند کرد که کسان ندانند که آنجا مزار است یا جایی برای عملی دیگر شایسته آن، ببخشید خیلی سعی دارم که همواره حیطه ادب را جانب بدارم وامیدوارم که فردی را با کلماتی نرنجانم ،سپاسگزارم، موفق باشید درجهت بهتر شدن انسانیت در کشورم
دوست عزیزم . وقتی از قاتل یک نویسنده پرسیدند چرا او را کشتی پاسخ داد چون کفر میگفت . پرسیدند کتابها و سخنانش را شنیده ای ؟ گفت نه .!! قضاوت پیش فرض خود را در باره ی من و گفتارم بیان کردید . لطفا اگر فرصت داشتید صحبتهای مرا هم بشنوید آنگونه هم بشنوید که من بیان کردم و نه آنطور که دوست دارید که من بیان کرده باشم تا پیش قضاوتتان درست از اب در آید و در پیشگاه خودتان شرمنده نشوید . کار صوتی از رودکی تا حافظ مرا در بیست سال قبل بشنوید و ان همه سخن از عظمت فردوسی و شاهنامه اش را بشنوید . در این مبحث دو جلسه ای هم من بیان کردم که کار فردوسی از سه جنبه شاهکار است و شایسته ی احترام. اول حفظ باورها و داستانها ی کهن این سرزمین در هزار سال قبل هر چه باشند چه درست و چه غلط و مثال زدم که درست مثل بیان تاریخ نجوم است که باید به درستی به باور گذشتگان به صاف بودن زمین و گشتن خورشید به دور زمین بیان شود و نه اینکه از تاریخ علم حذف شوند . دوم حفظ زبان فارسی که باعث حفظ هویت ملی ایرانیان شد و مثال زدم که اگر فردوسی چنین نمیکرد ما هم الان مثل مصر یک کشور عربی حساب میشدیم . و سوم هم اینکه در حد جهانی هم یک اثر ادبی و حماسی و جمع اوری افکار و داستانهای گذشتگان است . به شاملو هم تاختم که مگر شما خودتان فرهنگ کوچه را از گفتار عوام در کوچه و خیابان در 14 جلد تهیه نکردید و پرسیدم که آیا حق میباشد که شما را متهم کنیم چرا برخی مزخرفات را جمع اوری کردی ؟ بعد در کنار همه ی اینها اسطوره های خودمان و جهان را از دید جایگاه انسانی شان هم بررسی کردم و مثلا اشاره کردم که همه ی افتخار اسفندیار این است که به فرمان شاه با زور شمشیر و پر کردن زمین از جنازه ها دین زرتشت را به همه ی مردمی که دین های دیگر داشتند تحمیل کرد و پرسیدم ایا از دید ما ایرانیانی که اعتراض داریم که چرا اعراب با زور شمشیر دینشان را به ما تحمیل کردند حق داریم در مورد این مسئله بیندیشیم و یا باید به قول دکتر هلاکویی مرغ را درسته بخوریم . به مسئله ی ضحاک از دید تاریخی هم اشاره کردم که اگر مایل بودید یشنوید که با وجودیکه بر شاملو انتقادات بسیاری دارم و مطلقا چپ گرا نبوده و نیستم اما دیدگاهش در مورد ضحاک به استناد مطالبی که بیان کردم منطقی به نظر میرسد ( من هم هیچگاه مرغ را درسته نمیخورم - اشاره به سخنان دکتر هلاکویی ] در هر حال اینها را نوشتم تا اگر فرصت نکردید قبل تایید حکم مرحوم کردن من به جرم اهانت به فردوسی و شاهنامه !! صحبتهای مرا یشنوید مختصری از انها را برایتان گفته باشم
www.shariaty.com
@RashidEzadi-x5w
6 hours ago
با سلام جناب شریعتی و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای شما، بنده نه حضرتعالی را می شناسم و حتی نمی دانم شما راجع به شاهنامه چه نظری دارید ،ولی آنچه که برای بنده بسیار مهم است این است که چرا خیلی ها مانند آن مرحوم که در فرانسه در گورستان پلاشز دفن است دست از سر این کتاب بر نمی دارند و هر زمان که فرصتی کذایی برایشان پیش می آید صاف میروند سراغ شاهنامه، و هیچکتاب دیگری ،چون میدانند این کتاب مستقیم به هویت و شناسنامه هر کس که ایرانی هست و خود را ایرانی میپندارد قلم را شمشیری می سازند و سخت با کینه ایی جندین برابر مضاعف بر این کتاب و نویسنده اش میتازند که آقا کجایید که فردوسی خیال کرده و ابدا در ایران چنین افرادی نبودند و چنین پادشاهان خردمندی ابدا زاده نشدند و و و و ،آقا دست بر دارید ،اگر واقعا بی بغض و کینه اهل انتقاد و مطا لعه و تحقیق و روشنگری هستيد انقدر ها اسناد و دوسیه و پرونده و دوره برای انتقد دارید که اگر جدا با نیت و هدف نیک بدنبال آنها بروید فکر کنم آن زمان نتیجه میگیرید که باید حکیم فردوسی و کتاب ارزشمندش شاهنامه را قابل پرستید و هم رتبه با کتابهای مقدس اعلام میکنید ،حال مشخص است که آنان که غیر این انجام میدهند و اعجاز های ادبی در شاهنامه را نمی بینند و کوردل تشریف دارند استدعا میکنم ما را به حال خود رها سازید که هیچ نیازی به ابراز عقیده امثال آن مرحوم که گفتتن بر سر قبرش در بلاشز آن کردند که استحقاق اش بود ،شما ( منظور شما نیستید اقای شریعتی چون همانطور که در اول گفتم نمی دانم شما چه گفتید و قضاوتی ندارم ) نیز دیگر قلم فرسایی نکنید که مطمئن هستم بر سر قبر آن مرحوم هرچه کردن بر سر مزار شما دو نه چندین هزار خواهند کرد که کسان ندانند که آنجا مزار است یا جایی برای عملی دیگر شایسته آن، ببخشید خیلی سعی دارم که همواره حیطه ادب را جانب بدارم وامیدوارم که فردی را با کلماتی نرنجانم ،سپاسگزارم، موفق باشید درجهت بهتر شدن انسانیت در کشورم
دوست عزیزم . وقتی از قاتل یک نویسنده پرسیدند چرا او را کشتی پاسخ داد چون کفر میگفت . پرسیدند کتابها و سخنانش را شنیده ای ؟ گفت نه .!! قضاوت پیش فرض خود را در باره ی من و گفتارم بیان کردید . لطفا اگر فرصت داشتید صحبتهای مرا هم بشنوید آنگونه هم بشنوید که من بیان کردم و نه آنطور که دوست دارید که من بیان کرده باشم تا پیش قضاوتتان درست از اب در آید و در پیشگاه خودتان شرمنده نشوید . کار صوتی از رودکی تا حافظ مرا در بیست سال قبل بشنوید و ان همه سخن از عظمت فردوسی و شاهنامه اش را بشنوید . در این مبحث دو جلسه ای هم من بیان کردم که کار فردوسی از سه جنبه شاهکار است و شایسته ی احترام. اول حفظ باورها و داستانها ی کهن این سرزمین در هزار سال قبل هر چه باشند چه درست و چه غلط و مثال زدم که درست مثل بیان تاریخ نجوم است که باید به درستی به باور گذشتگان به صاف بودن زمین و گشتن خورشید به دور زمین بیان شود و نه اینکه از تاریخ علم حذف شوند . دوم حفظ زبان فارسی که باعث حفظ هویت ملی ایرانیان شد و مثال زدم که اگر فردوسی چنین نمیکرد ما هم الان مثل مصر یک کشور عربی حساب میشدیم . و سوم هم اینکه در حد جهانی هم یک اثر ادبی و حماسی و جمع اوری افکار و داستانهای گذشتگان است . به شاملو هم تاختم که مگر شما خودتان فرهنگ کوچه را از گفتار عوام در کوچه و خیابان در 14 جلد تهیه نکردید و پرسیدم که آیا حق میباشد که شما را متهم کنیم چرا برخی مزخرفات را جمع اوری کردی ؟ بعد در کنار همه ی اینها اسطوره های خودمان و جهان را از دید جایگاه انسانی شان هم بررسی کردم و مثلا اشاره کردم که همه ی افتخار اسفندیار این است که به فرمان شاه با زور شمشیر و پر کردن زمین از جنازه ها دین زرتشت را به همه ی مردمی که دین های دیگر داشتند تحمیل کرد و پرسیدم ایا از دید ما ایرانیانی که اعتراض داریم که چرا اعراب با زور شمشیر دینشان را به ما تحمیل کردند حق داریم در مورد این مسئله بیندیشیم و یا باید به قول دکتر هلاکویی مرغ را درسته بخوریم . به مسئله ی ضحاک از دید تاریخی هم اشاره کردم که اگر مایل بودید یشنوید که با وجودیکه بر شاملو انتقادات بسیاری دارم و مطلقا چپ گرا نبوده و نیستم اما دیدگاهش در مورد ضحاک به استناد مطالبی که بیان کردم منطقی به نظر میرسد ( من هم هیچگاه مرغ را درسته نمیخورم - اشاره به سخنان دکتر هلاکویی ] در هر حال اینها را نوشتم تا اگر فرصت نکردید قبل تایید حکم مرحوم کردن من به جرم اهانت به فردوسی و شاهنامه !! صحبتهای مرا یشنوید مختصری از انها را برایتان گفته باشم
www.shariaty.com
👍8
تذکر اینکه پاسخی ویدیویی هم از همین مطلب 👆و خطاب به این دوست و دوستان با افکار مشابه تهیه کرده ام که در انتشار بعدی تقدیم میشود و تقاضا دارم ببینید یا بشنوید . همچنین شخصی که این دوست عزیز ادرار کردن بر سر آرامگاهش در فرانسه را حقش میدانست و به نظر ایشان بر سر مزار من هزار بار بیشتر ادرار خواهند کرد غلامحسین ساعدی است .
www.shariaty.com
www.shariaty.com
👍10
سخنی با دوستان مخالفی که نخوانده مطلب و نشنیده سخن ، احکام بسیار سنگین و از پیش تعیین شده ی خود را در مورد هر گوینده ای که سخن هایش مطابق پیش فرض های ذهنشان نباشد صادر میکنند . پاسخی به نظرات دوستی که نشنیده سخنان من ، مرا به اتهام مخالفت با فردوسی و شاهنامه مستحق هزار بار ادرار بر مزارم دانسته اند . حال آنکه آنچه من گفته بودم دفاع از فردوسی و شاهکار عظیمش شاهنامه بود و انتقاد از کسانی که به او به خاطر این اثر حمله کرده بودند یا میکنند . اما دیدگاهی نیز در مورد جایگاه شخصیتهای اسطوره ای شاهنامه و یا اسطوره های سایر ملل و برخی مسایل از جمله مسئله ی ضحاک داشتم و دارم که با حفظ احترام و تقدیر از فردوسی به خاطر جمع آوری و حفظ این داستانها آنها را مطرح کردم . امید که ببینید یا بشنوید و خود قضاوت کنید . براستی که اغلب ما به همان دلایلی محکوم هستیم که دیگران را محکوم میکنیم . این ویدیو به صورت فایل صوتی ( پادکست ) ن 👇یز از طریق کانال تلگرام و وبسایت در دسترس میباشد . www.shariaty.com
👍4
Audio
سخنی با دوستان مخالفی که نخوانده مطلب و نشنیده سخن ، احکام بسیار سنگین و از پیش تعیین شده ی خود را در مورد هر گوینده ای که سخن هایش مطابق پیش فرض های ذهنشان نباشد صادر میکنند . پاسخی به نظرات دوستی که نشنیده سخنان من ، مرا به اتهام مخالفت با فردوسی و شاهنامه مستحق هزار بار ادرار بر مزارم دانسته اند . حال آنکه آنچه من گفته بودم دفاع از فردوسی و شاهکار عظیمش شاهنامه بود و انتقاد از کسانی که به او به خاطر این اثر حمله کرده بودند یا میکنند . اما دیدگاهی نیز در مورد جایگاه شخصیتهای اسطوره ای شاهنامه و یا اسطوره های سایر ملل و برخی مسایل از جمله مسئله ی ضحاک داشتم و دارم که با حفظ احترام و تقدیر از فردوسی به خاطر جمع آوری و حفظ این داستانها آنها را مطرح کردم . امید که ببینید یا بشنوید و خود قضاوت کنید . براستی که اغلب ما به همان دلایلی محکوم هستیم که دیگران را محکوم میکنیم . این ویدیو به صورت فایل صوتی ( پادکست ) نیز از طریق کانال تلگرام و وبسایت در دسترس میباشد . www.shariaty.com
👍5
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
سخنی با دوستان مخالفی که نخوانده مطلب و نشنیده سخن ، احکام بسیار سنگین و از پیش تعیین شده ی خود را در مورد هر گوینده ای که سخن هایش مطابق پیش فرض های ذهنشان نباشد صادر میکنند . پاسخی به نظرات دوستی که نشنیده سخنان من ، مرا به اتهام مخالفت با فردوسی و شاهنامه مستحق هزار بار ادرار بر مزارم دانسته اند . حال آنکه آنچه من گفته بودم دفاع از فردوسی و شاهکار عظیمش شاهنامه بود و انتقاد از کسانی که به او به خاطر این اثر حمله کرده بودند یا میکنند . اما دیدگاهی نیز در مورد جایگاه شخصیتهای اسطوره ای شاهنامه و یا اسطوره های سایر ملل و برخی مسایل از جمله مسئله ی ضحاک داشتم و دارم که با حفظ احترام و تقدیر از فردوسی به خاطر جمع آوری و حفظ این داستانها آنها را مطرح کردم . امید که ببینید یا بشنوید و خود قضاوت کنید . براستی که اغلب ما به همان دلایلی محکوم هستیم که دیگران را محکوم میکنیم . این ویدیو به صورت فایل صوتی ( پادکست ) نیز از طریق کانال تلگرام و وبسایت در دسترس میباشد . www.shariaty.com
👍7
Audio
👍7
نقد آثار گذشتگن کار بسیار خوبی است و چیزهای بسیاری به ما میآموزدو ولی نقاد باید آدم این کار باشه. بعضی نقدها چنان خنده دارن که سبب میشه انسان به نادانی نقاد پی ببره. شاملو از روی کینه و عداوت و ایدئولوژی شاهنامه رو نقد می کرد برای همین حرف مفت میزد و کسی هم برای نقدش ارزشی قائل نبود. شفیعی کدکنی نقدی بر شعر شاملو نوشته که نه از کینه است و نه عداوت و مختصری به ما میآموزه که این شیوه شعر گوئی از کجا آمده. و در نهایت این نقد شما بر فردوسی که چرا اسفندیار گفته من به زور شمشیر دینی رو نابود کردم و دینی رو گسترش دادم هم از اون نقدهای ساده و بچه گانه است. این نشون میده شما تا حالا اصلا داستان نخوندین. این یک داستانه و اسفندیار آدم بده داستانه و این حرف های مفت رو زده. این به معنی این نیست که فردوسی اون حرفا رو قبول داشته. مثل این که شخصیت جوکر در فیلم های بتمن بگه من می خوام کل گاتهام سیتی رو نابود کنم و شما بیایین کارگردان رو نقد کنین که این چه حرفیه که کارگردان زده. یعنی واقعا تا حالا تو عمرتون فیلم ندیدین و کتاب قصه نخوندین که بفهمین هر داستانی شخصیت بد داره و شخصیت خوب. و شخصیت بده حرف های بد میزنه و این به معنای این نیست که نویسنده اون حرف ها رو قبول داره. خوب حالا به نادانی نقاد در این نقد پی بردین؟؟؟؟؟ جوانان دانای دانش پذیر سزد گر نشینند بر جای پیر
پاسخ :
دوست عزیز . درست میگویید . در یک داستان و نمایشنامه و فیلم اینها هست و ممکنه دو شخصیت یا قهرمان داستان یا فیلم روبروی هم رجز خوانی هم بکنند و خواننده و بیننده هم اینها را میفهمد . احتمال بدهید که من هم میفهمم . اما اگر به این داستانها و شخصیت ها و حوادث حقیقی یا تخیلی به چشم افتخارات حقیقی و تاریخی قومی ، ملیتی و یا مذهبی نگاه شود ، مقدس انگاشته شده و خارج از حوزه ی نقد و بررسی قرار گیرند ، آن وقت آن جامعه و افرادش دچار مشکلات جدی میشوند . گفته ی مشهوری است که ما عقاید و رفتار عقیدتی خود را از دید احساساتمان میبینیم و آنها را معقول و قابل احترام میدانیم ، اما همین عقاید و رفتار وابسته به آنها را در سایر اقوام و ملل با دید عقل نگاه کرده به آنها اشکال وارد دانسته یا میخندیم . و مشکل دشوار تر این است که ما در مقابل آنچه بدان باور داریم و اغلب حاصل وراثت میباشند و نه تحقیق و انتخاب ، چنان تعصب داریم که تاب و تحمل هیچ نقدی را بر آنها نداریم !
www.shariaty.com
پاسخ :
دوست عزیز . درست میگویید . در یک داستان و نمایشنامه و فیلم اینها هست و ممکنه دو شخصیت یا قهرمان داستان یا فیلم روبروی هم رجز خوانی هم بکنند و خواننده و بیننده هم اینها را میفهمد . احتمال بدهید که من هم میفهمم . اما اگر به این داستانها و شخصیت ها و حوادث حقیقی یا تخیلی به چشم افتخارات حقیقی و تاریخی قومی ، ملیتی و یا مذهبی نگاه شود ، مقدس انگاشته شده و خارج از حوزه ی نقد و بررسی قرار گیرند ، آن وقت آن جامعه و افرادش دچار مشکلات جدی میشوند . گفته ی مشهوری است که ما عقاید و رفتار عقیدتی خود را از دید احساساتمان میبینیم و آنها را معقول و قابل احترام میدانیم ، اما همین عقاید و رفتار وابسته به آنها را در سایر اقوام و ملل با دید عقل نگاه کرده به آنها اشکال وارد دانسته یا میخندیم . و مشکل دشوار تر این است که ما در مقابل آنچه بدان باور داریم و اغلب حاصل وراثت میباشند و نه تحقیق و انتخاب ، چنان تعصب داریم که تاب و تحمل هیچ نقدی را بر آنها نداریم !
www.shariaty.com
👍6
👆
پرداختن انتقادی به اثری مانند شاهنامه که عمیقاً با هویت ملی، فرهنگی و تاریخی ایرانیان گره خورده است، میتواند برای مخاطب دافعهبرانگیز باشد. دلیل اصلی این امر این است که شاهنامه برای بسیاری فراتر از یک کتاب، بلکه نمادی از غرور ملی، زبان فارسی و میراث کهن ایران تلقی میشود. در نتیجه، هرگونه نقد، حتی اگر علمی و سازنده باشد، ممکن است به عنوان بیاحترامی به این قداست و هویت ملی، یا تلاشی برای خدشهدار کردن جایگاه آن برداشت شود. این حساسیت فرهنگی و عاطفی عمیق، اغلب مانع از پذیرش رویکردهای تحلیلی و انتقادی میشود و واکنش منفی مخاطب را در پی دارد. ( نظر یک دوست در مورد ویدیوی چرا اینگونه ایم در یوتیوب )
پاسخ
درست میگویید . اما به نظر من تا بشریت نتواند از این سد عظیم قداست عبور کند و تا وقتی که نپذیرد به عنوان یگانه دارنده ی قدرت درک و تجزیه تحلیل و منطق و استدلال در این سیاره ی خاکی ، موظف است که منطقی بیندیشد و عمل کند و هیچ و مطلقا هیچ چیز را در حصار قداست و مصون از اندیشیدن ، پرسش و نقد قرار ندهد ، راهی به کمال و رسیدن به جامعه ای انسانی نخواهد یافت و پایان راهی که اکنون میرود برایش سرانجامی جز جنگ و تباهی و در نهایت فنا و نابودی نخواهد داشت .
www.shariaty.com
پرداختن انتقادی به اثری مانند شاهنامه که عمیقاً با هویت ملی، فرهنگی و تاریخی ایرانیان گره خورده است، میتواند برای مخاطب دافعهبرانگیز باشد. دلیل اصلی این امر این است که شاهنامه برای بسیاری فراتر از یک کتاب، بلکه نمادی از غرور ملی، زبان فارسی و میراث کهن ایران تلقی میشود. در نتیجه، هرگونه نقد، حتی اگر علمی و سازنده باشد، ممکن است به عنوان بیاحترامی به این قداست و هویت ملی، یا تلاشی برای خدشهدار کردن جایگاه آن برداشت شود. این حساسیت فرهنگی و عاطفی عمیق، اغلب مانع از پذیرش رویکردهای تحلیلی و انتقادی میشود و واکنش منفی مخاطب را در پی دارد. ( نظر یک دوست در مورد ویدیوی چرا اینگونه ایم در یوتیوب )
پاسخ
درست میگویید . اما به نظر من تا بشریت نتواند از این سد عظیم قداست عبور کند و تا وقتی که نپذیرد به عنوان یگانه دارنده ی قدرت درک و تجزیه تحلیل و منطق و استدلال در این سیاره ی خاکی ، موظف است که منطقی بیندیشد و عمل کند و هیچ و مطلقا هیچ چیز را در حصار قداست و مصون از اندیشیدن ، پرسش و نقد قرار ندهد ، راهی به کمال و رسیدن به جامعه ای انسانی نخواهد یافت و پایان راهی که اکنون میرود برایش سرانجامی جز جنگ و تباهی و در نهایت فنا و نابودی نخواهد داشت .
www.shariaty.com
👌5
جناب شریعتی سلام. وقت بخیر.
در کانال شما مطالبی دیدم در گفتگوی شما و دیگر اعضا پیرامون نقد فردوسی، تعصبات ملی و.....
با پاسخ های شما درباره ی اینکه نباید به تعصبات بیهوده چنگ زد بسیار موافقم. اما مطلب را از زاویه ی دیگر هم می توان دید. مثلا می توان تاکید بر اسطوره های ملی را الزاما به معنای تعصب ورزیدن خشک و ایدئولوژیک نگاه نکرد، بلکه می توان آن را از دیدگاه تکاملی به منزله ی نوعی تلاش جمعی برای بقای یک ملت نگاه کرد. . . . . . . .
در چنین وضعیتی نمی توان به نمادهای وحدت بخش یک ملت خدشه کرد. هر ملتی به خوبی می داند فرق « نماد» و « امر واقع» چیست، چون اگر نمی دانست، در زندگی روزمره ی خود اینها را به هم می آمیخت و سنگ روی سنگ بند نمی شد. متعصب ترین ایرانیان هم به خوبی می دانند که نمی توان به اسم رستم و زال و......در بازار نان خرید چون اینها امور واقع نیستند، بلکه فقط نمادهای وحدت بخش هستند که کارکردشان اتحاد یک ملت هست و می دانیم که این فقط مختص ملت ایران نیست. در همه ی ملل و جوامع دیگر هم نمادهای وحدت بخش در فرهنگ آن ملل حضور دارند. پس اینکه ملتی به نمادهای وحدت بخش بچسبد، دلیل خوبی برای خرافاتی و متعصب پنداشتن ان ملت نیست که بخواهیم برای مبارزه با خرافات و تعصب، آنها را از شر نمادهای وحدت بخش خلاص کنیم.
از وجه فرهنگی موضوع که بگذریم، نمادها وجوه سیاسی و اقتصادی هم دارند. با پاسداشت نمادها می توان از تخریب آثار باستانی جلوگیری کرد به دلیل اینکه مردم به آثاری که خاطره ی آن نمادها را در ذهن ایشان زنده نگه می دارد، علاقه ی قلبی دارند و در مراقبت از آنها می کوشند. و در آینده ی اقتصاد ایران همین آثار هستند که می توانند درآمد اقتصادی قابل توجهی نصیب مردم ایران کنند. حال اگر نمادها را حذف کنیم، چه بسا بسیاری از آن علاقه ها از بین برود و بی توجهی به حفظ یا مرمت این آثار چند برابر شود و در نتیجه ضربه ی اقتصادی بزرگی به کشور وارد شود و بسیاری از سرمایه های قابل بهرهبرداری در صنعت توریسم از میان بروند و....
باید به این نکته توجه کرد که اگرچه نقش «علم» در رفاه بشر و نگاه او به زندگی غیر قابل انکار است، اما این بشر هزاران سال در تفکر اسطوره ای غرق بوده و تفکر اسطوره ای همچنان بر زندگی او تاثیر گذار است. نمونه ی بارز این تفکر اسطوره ای پرچمی است که هر کشور دارد و مردم آن کشور به آن احترام می گذارند بدون اینکه هیچ دلیل علمی پشت مفاهیم سازنده ی آن پرچم ها وجود داشته باشد. پس می بینم همانگونه که علم هواپیما، اتوبوس، موبایل و.....برای ملتها می سازد، اسطوره هم چیزی می سازد به نام پرچم و هر دو در جایگاه خودشان کار خودشان را انجام می دهند. نه قرار است آن را حذف کنیم نه این یکی را. اگر یک دانشمند از مردم تمام جوامع بخواهد بر اساس مفهوم « اتم» یا «کوانتوم» و....با هم همدلی کنند، هیچ کس نخواهد فهمید منظور او دقیقا چیست؛ همانگونه که اگر یک شاعر یا هنرمند بخواهد مقاله ای درباره ی «رستم» بنویسد و انتظار داشته باشد آن مطلب در نشریه ی نیچر چاپ شود.
عذرخواهی می کنم از طولانی شدن مطلب. سپاس.
پاسخ :
با سلام . با مطالبی که بیا کردید مخالفتی ندارم . همانطور که در پاسخ پرسش و نظری مشابه هم بیان کردم . اما ناچار هستم مجددا تاکید کنم که اگر چیزی را زیر سرپوش تقدس یا ملی گرایی و یا هر سرپوش دیگری قرار دهیم و آن را از حیطه ی پرسش و نقد مبرا بدانیم خطری که بوجود می آورد این است که اگر محتوای حقیقی زیر آن سرپوش پیروز شده و قدرت فرهنگی یا سیاسی یک جامعه را در دست بگیرد ، آنچه حقیقتا در زیر آن سرپوش بوده است را به اجرا خواهد گذاشت و نه آنچه ما تصور داشتیم و تجربه های تاریخی هم نشان داده است که اینکه میدانیم اما بعد درستش میکنیم نیز توهمی بیش نبوده و نخواهد بود .
با سپاس از شما
www.shariaty.com
در کانال شما مطالبی دیدم در گفتگوی شما و دیگر اعضا پیرامون نقد فردوسی، تعصبات ملی و.....
با پاسخ های شما درباره ی اینکه نباید به تعصبات بیهوده چنگ زد بسیار موافقم. اما مطلب را از زاویه ی دیگر هم می توان دید. مثلا می توان تاکید بر اسطوره های ملی را الزاما به معنای تعصب ورزیدن خشک و ایدئولوژیک نگاه نکرد، بلکه می توان آن را از دیدگاه تکاملی به منزله ی نوعی تلاش جمعی برای بقای یک ملت نگاه کرد. . . . . . . .
در چنین وضعیتی نمی توان به نمادهای وحدت بخش یک ملت خدشه کرد. هر ملتی به خوبی می داند فرق « نماد» و « امر واقع» چیست، چون اگر نمی دانست، در زندگی روزمره ی خود اینها را به هم می آمیخت و سنگ روی سنگ بند نمی شد. متعصب ترین ایرانیان هم به خوبی می دانند که نمی توان به اسم رستم و زال و......در بازار نان خرید چون اینها امور واقع نیستند، بلکه فقط نمادهای وحدت بخش هستند که کارکردشان اتحاد یک ملت هست و می دانیم که این فقط مختص ملت ایران نیست. در همه ی ملل و جوامع دیگر هم نمادهای وحدت بخش در فرهنگ آن ملل حضور دارند. پس اینکه ملتی به نمادهای وحدت بخش بچسبد، دلیل خوبی برای خرافاتی و متعصب پنداشتن ان ملت نیست که بخواهیم برای مبارزه با خرافات و تعصب، آنها را از شر نمادهای وحدت بخش خلاص کنیم.
از وجه فرهنگی موضوع که بگذریم، نمادها وجوه سیاسی و اقتصادی هم دارند. با پاسداشت نمادها می توان از تخریب آثار باستانی جلوگیری کرد به دلیل اینکه مردم به آثاری که خاطره ی آن نمادها را در ذهن ایشان زنده نگه می دارد، علاقه ی قلبی دارند و در مراقبت از آنها می کوشند. و در آینده ی اقتصاد ایران همین آثار هستند که می توانند درآمد اقتصادی قابل توجهی نصیب مردم ایران کنند. حال اگر نمادها را حذف کنیم، چه بسا بسیاری از آن علاقه ها از بین برود و بی توجهی به حفظ یا مرمت این آثار چند برابر شود و در نتیجه ضربه ی اقتصادی بزرگی به کشور وارد شود و بسیاری از سرمایه های قابل بهرهبرداری در صنعت توریسم از میان بروند و....
باید به این نکته توجه کرد که اگرچه نقش «علم» در رفاه بشر و نگاه او به زندگی غیر قابل انکار است، اما این بشر هزاران سال در تفکر اسطوره ای غرق بوده و تفکر اسطوره ای همچنان بر زندگی او تاثیر گذار است. نمونه ی بارز این تفکر اسطوره ای پرچمی است که هر کشور دارد و مردم آن کشور به آن احترام می گذارند بدون اینکه هیچ دلیل علمی پشت مفاهیم سازنده ی آن پرچم ها وجود داشته باشد. پس می بینم همانگونه که علم هواپیما، اتوبوس، موبایل و.....برای ملتها می سازد، اسطوره هم چیزی می سازد به نام پرچم و هر دو در جایگاه خودشان کار خودشان را انجام می دهند. نه قرار است آن را حذف کنیم نه این یکی را. اگر یک دانشمند از مردم تمام جوامع بخواهد بر اساس مفهوم « اتم» یا «کوانتوم» و....با هم همدلی کنند، هیچ کس نخواهد فهمید منظور او دقیقا چیست؛ همانگونه که اگر یک شاعر یا هنرمند بخواهد مقاله ای درباره ی «رستم» بنویسد و انتظار داشته باشد آن مطلب در نشریه ی نیچر چاپ شود.
عذرخواهی می کنم از طولانی شدن مطلب. سپاس.
پاسخ :
با سلام . با مطالبی که بیا کردید مخالفتی ندارم . همانطور که در پاسخ پرسش و نظری مشابه هم بیان کردم . اما ناچار هستم مجددا تاکید کنم که اگر چیزی را زیر سرپوش تقدس یا ملی گرایی و یا هر سرپوش دیگری قرار دهیم و آن را از حیطه ی پرسش و نقد مبرا بدانیم خطری که بوجود می آورد این است که اگر محتوای حقیقی زیر آن سرپوش پیروز شده و قدرت فرهنگی یا سیاسی یک جامعه را در دست بگیرد ، آنچه حقیقتا در زیر آن سرپوش بوده است را به اجرا خواهد گذاشت و نه آنچه ما تصور داشتیم و تجربه های تاریخی هم نشان داده است که اینکه میدانیم اما بعد درستش میکنیم نیز توهمی بیش نبوده و نخواهد بود .
با سپاس از شما
www.shariaty.com
👍4👌2
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اگر انسانها به جای آنکه کمی پس از پیدایش و افزایش جمعیت بر روی این سیاره ی خاکی ، به هزاران بهانه ی پوچ مادی و یا اعتقادی به جان یکدیگر افتاده و تمام قدرت هوش و ابزار سازی خود را صرف تسلط بر دیگران و ساخت ابزار این جنگ های اقتصادی و یا اعتقادی بکنند ، این قدرت هوش و ابزار سازی خود را در راه کمک به خود و همنوعانش و نیز سایر موجودات زنده ی این سیاره به کار میگرفتند ، امروز به جای آنکه به توهم بهشت ، در جهنمی به نام زمین و در زیر سایه ی وحشت از انواع موشکهای انفجاری ، میکربی و شیمیایی ، اتمی و غیره یا در بردگی و اسارت انواع سیستمهای کامپیوتری حکومتی بسر برند ، در یک بهشت واقعی روزگار میگذراندند . ویدیوی پیوست گوشه ی کوچکی از این اگرها و آرزوهاست . www.shariaty.com
👍13👌1