جلسه دوم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «عناصر داستان» منتشر شد.
در این جلسه، توضیحات مقدماتی در باب تعریف پیرنگ، شخصیت، شخصیتپردازی، کشمکش، انواع کشمکش، بحران و گرهگشایی مختصر و موجز ارائه شده است.
به زودی، تعدادی از داستاننویسهای خبره، چند نمونه از داستانهای برتر، و برخی از منابع آموزشی مفید، در کانال تلگرام نوقلم معرفی خواهد شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه، توضیحات مقدماتی در باب تعریف پیرنگ، شخصیت، شخصیتپردازی، کشمکش، انواع کشمکش، بحران و گرهگشایی مختصر و موجز ارائه شده است.
به زودی، تعدادی از داستاننویسهای خبره، چند نمونه از داستانهای برتر، و برخی از منابع آموزشی مفید، در کانال تلگرام نوقلم معرفی خواهد شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
جلسه سوم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «عناصر داستان» منتشر شد.
در این جلسه، توضیحات مقدماتی درباره زاویه دید، انواع زاویه دید، مضمون، تعلیق، توصیف، انواع توصیف، دیالوگ، انواع دیالوگ و شش ویژگی دیالوگ مناسب، مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه، توضیحات مقدماتی درباره زاویه دید، انواع زاویه دید، مضمون، تعلیق، توصیف، انواع توصیف، دیالوگ، انواع دیالوگ و شش ویژگی دیالوگ مناسب، مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (1)
تکّهای از داستان کوتاهی (مثل گلدستهها و فلک نوشته جلال آل احمد) را انتخاب کنید که دارای توصیف باشد. اگر توصیفات این بریده داستان عینی بود، آنها را به توصیفات ذهنی بدل کنید؛ و برعکس. همچنین اگر توصیفها ایستا بود آنها را به توصیفهای پویا تغییر دهید، و بر عکس.
یادآوری 1: توصیف عینی، نمایش مو به مو و ملموس است؛ طوری که با حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی و...) قابل دریافت باشد.
نمونه: علی ناگهان وارد اتاق شد. از شدت خستگی، روی زمین افتاد.
یادآوری 2: توصیف ذهنی با آرایههای ادبی به خصوص تشبیه همراه است.
نمونه: علی مثل اجل معلّق وارد اتاق، و از شدت خستگی، مثل جنازه روی زمین ولو شد.
یادآوری 3: توصیف ایستا با توقف حرکت داستان، و ارائه مستقیم اطلاعات همراه است.
نمونه : علی پیراهن قرمز به تن داشت. این پیراهن را روز تولدش، از نامزدش، سیما، هدیه گرفته بود.
یادآوری 4: توصیف پویا در ضمن حرکت داستان (در گفتگوی میان شخصیتها یا رویدادهای داستان) اعمال میشود، و اطلاعات را غیرمستقیم ارائه میکند.
نمونه: حسین تا علی را دید گفت: حال ما رو به هم زدی! باز این پیرهن قرمزه رو پوشیدی؟
علی گفت: جلوی سیما هم این حرفو میزنی؟
حسین گفت: من اگر نامزد کنم، به طرف میگم کادوی تولد هر چی خواستی بگیر، غیر از پیرهن قرمز.
#تمرین_توصیف
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
تکّهای از داستان کوتاهی (مثل گلدستهها و فلک نوشته جلال آل احمد) را انتخاب کنید که دارای توصیف باشد. اگر توصیفات این بریده داستان عینی بود، آنها را به توصیفات ذهنی بدل کنید؛ و برعکس. همچنین اگر توصیفها ایستا بود آنها را به توصیفهای پویا تغییر دهید، و بر عکس.
یادآوری 1: توصیف عینی، نمایش مو به مو و ملموس است؛ طوری که با حواس پنجگانه (بینایی، شنوایی و...) قابل دریافت باشد.
نمونه: علی ناگهان وارد اتاق شد. از شدت خستگی، روی زمین افتاد.
یادآوری 2: توصیف ذهنی با آرایههای ادبی به خصوص تشبیه همراه است.
نمونه: علی مثل اجل معلّق وارد اتاق، و از شدت خستگی، مثل جنازه روی زمین ولو شد.
یادآوری 3: توصیف ایستا با توقف حرکت داستان، و ارائه مستقیم اطلاعات همراه است.
نمونه : علی پیراهن قرمز به تن داشت. این پیراهن را روز تولدش، از نامزدش، سیما، هدیه گرفته بود.
یادآوری 4: توصیف پویا در ضمن حرکت داستان (در گفتگوی میان شخصیتها یا رویدادهای داستان) اعمال میشود، و اطلاعات را غیرمستقیم ارائه میکند.
نمونه: حسین تا علی را دید گفت: حال ما رو به هم زدی! باز این پیرهن قرمزه رو پوشیدی؟
علی گفت: جلوی سیما هم این حرفو میزنی؟
حسین گفت: من اگر نامزد کنم، به طرف میگم کادوی تولد هر چی خواستی بگیر، غیر از پیرهن قرمز.
#تمرین_توصیف
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
جلسه چهارم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «ژانرهای داستان» منتشر شد.
در این جلسه، توضیحات مقدماتی درباره ژانرهای داستان، مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه، توضیحات مقدماتی درباره ژانرهای داستان، مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (2)
قسمتی از داستان کوتاهی را انتخاب کنید و زاویه دید آن را تغییر دهید.
یادآوری: زاویه دید در داستان، چشماندازی است که راوی از آن، به دنیای داستان مینگرد. به خاطر داشته باشید که هر یک از زوایای دید، محدودیتها و امکانات خاص خود را دارد.
انواع زاویه دید
1. اول شخص: در این نوع زاویه دید، روایتگر داستان حوادث را از دیدگاه خود گزارش میکند.
مثال: جشن فرخنده، جلال آل احمد
2. دوم شخص: در این نوع زاویه دید، راوی داستان با ضمیر خطابی «تو» یا «شما» حوادث را شرح میدهد.
مثال: مرا به نام تو میخوانند، سید مهدی شجاعی
3. سوم شخص: این زاویه دید، از دیدگاه روایتگری است که خارج از دنیای داستان، حوادث را میبیند و بازگو میکند.
مثال: گیله مرد، بزرگ علوی
سه زاویه دید فوق، زوایای دید اصلی هستند. غیر از این سه، زاویههای دید دیگری نیز بر مبنای میزان اطلاع راوی و نحوه گزارش او از حوادث وجود دارد که نویسنده به فراخور نیاز یا سلیقهاش، آنها را همراه با هر سه زاویه دید اصلی میتواند به کار ببرد.
4. زاویه دید عینی
نوعی شگرد است که در آن، راوی فقط آن دسته از مشاهدات خود را ارائه میکند که با حواس پنجگانه به خصوص بینایی و شنوایی قابل دریافت باشد. استفاده از این زاویه دید، داستان را به فیلمنامه شبیه میکند. مثال: رمان همسایهها ، احمد محمود
5. دانای کل: (محدود/ نامحدود)
اگر راوی فقط ذهنیات و نیّات یک یا چند نفر از شخصیتهای داستان را بداند دانای کل محدود است؛ اما اگر از همه چیز همه کس مطلع باشد، دانای کل نامحدود است.
دانای کل از ذهنیات، تصمیمات آتی و حوادث پیش روی شخصیت مطلع است.
استفاده از دانای کل، اگر هنرمندانه و ماهرانه نباشد، ممکن است به مداخله نویسنده یا راوی در داستان منجر شود. همین پیشامد، احتمال دارد موجب گزارشی شدن داستان شود، و از نمایشی شدن آن جلوگیری کند.
مثال دانای کل محدود: داش آکل، صادق هدایت
مثال دانای کل نامحدود: اسرار گنج دره جنّی، ابراهیم گلستان
#تمرین_زاویه_دید
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
قسمتی از داستان کوتاهی را انتخاب کنید و زاویه دید آن را تغییر دهید.
یادآوری: زاویه دید در داستان، چشماندازی است که راوی از آن، به دنیای داستان مینگرد. به خاطر داشته باشید که هر یک از زوایای دید، محدودیتها و امکانات خاص خود را دارد.
انواع زاویه دید
1. اول شخص: در این نوع زاویه دید، روایتگر داستان حوادث را از دیدگاه خود گزارش میکند.
مثال: جشن فرخنده، جلال آل احمد
2. دوم شخص: در این نوع زاویه دید، راوی داستان با ضمیر خطابی «تو» یا «شما» حوادث را شرح میدهد.
مثال: مرا به نام تو میخوانند، سید مهدی شجاعی
3. سوم شخص: این زاویه دید، از دیدگاه روایتگری است که خارج از دنیای داستان، حوادث را میبیند و بازگو میکند.
مثال: گیله مرد، بزرگ علوی
سه زاویه دید فوق، زوایای دید اصلی هستند. غیر از این سه، زاویههای دید دیگری نیز بر مبنای میزان اطلاع راوی و نحوه گزارش او از حوادث وجود دارد که نویسنده به فراخور نیاز یا سلیقهاش، آنها را همراه با هر سه زاویه دید اصلی میتواند به کار ببرد.
4. زاویه دید عینی
نوعی شگرد است که در آن، راوی فقط آن دسته از مشاهدات خود را ارائه میکند که با حواس پنجگانه به خصوص بینایی و شنوایی قابل دریافت باشد. استفاده از این زاویه دید، داستان را به فیلمنامه شبیه میکند. مثال: رمان همسایهها ، احمد محمود
5. دانای کل: (محدود/ نامحدود)
اگر راوی فقط ذهنیات و نیّات یک یا چند نفر از شخصیتهای داستان را بداند دانای کل محدود است؛ اما اگر از همه چیز همه کس مطلع باشد، دانای کل نامحدود است.
دانای کل از ذهنیات، تصمیمات آتی و حوادث پیش روی شخصیت مطلع است.
استفاده از دانای کل، اگر هنرمندانه و ماهرانه نباشد، ممکن است به مداخله نویسنده یا راوی در داستان منجر شود. همین پیشامد، احتمال دارد موجب گزارشی شدن داستان شود، و از نمایشی شدن آن جلوگیری کند.
مثال دانای کل محدود: داش آکل، صادق هدایت
مثال دانای کل نامحدود: اسرار گنج دره جنّی، ابراهیم گلستان
#تمرین_زاویه_دید
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
تمرین داستاننویسی (3)
در تمرین قبل، قرار شد داستان کوتاهی را انتخاب کنید و زاویه دید آن را تغییر دهید.
این بار، داستان کوتاهی را انتخاب، و راوی آن را عوض کنید؛ یعنی اگر راوی داستان از شخصیتهای درون داستان نیست، شما روایت داستان را به یکی از شخصیتهای درون داستان، واگذار کنید.
اگر شخصیت الف داستان را روایت میکند، شما داستان را از زبان شخصیت ب بازگو کنید.
پیشنهاد: داستان کوتاه داش آکل، نوشته صادق هدایت را بخوانید. زاویه دید این داستان سوم شخص، و دانای کل نامحدود است. یعنی راوی داستان، خارج از داستان است و از همه چیز همه کس مطلع است.
شما داستان را از زبان یکی از شخصیتها مثلاً داش آکل، کاکا رستم، مرجان و حتی از زبان طوطی روایت کنید.
با اجرای این تمرین، با امکانات و محدودیتهای زوایای دید، به صورت عملی آشنا خواهید شد.
یادآوری: زاویه دید در داستان، چشماندازی است که راوی از آن، به دنیای داستان مینگرد...
برای مطالعه بیشتر، ادامه نکات را در پست قبلی، یعنی تمرین داستاننویسی (2) بخوانید. برای این کار، کافی است هشتگ #تمرین_داستان_نویسی را لمس کنید.
#تمرین_زاویه_دید
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
در تمرین قبل، قرار شد داستان کوتاهی را انتخاب کنید و زاویه دید آن را تغییر دهید.
این بار، داستان کوتاهی را انتخاب، و راوی آن را عوض کنید؛ یعنی اگر راوی داستان از شخصیتهای درون داستان نیست، شما روایت داستان را به یکی از شخصیتهای درون داستان، واگذار کنید.
اگر شخصیت الف داستان را روایت میکند، شما داستان را از زبان شخصیت ب بازگو کنید.
پیشنهاد: داستان کوتاه داش آکل، نوشته صادق هدایت را بخوانید. زاویه دید این داستان سوم شخص، و دانای کل نامحدود است. یعنی راوی داستان، خارج از داستان است و از همه چیز همه کس مطلع است.
شما داستان را از زبان یکی از شخصیتها مثلاً داش آکل، کاکا رستم، مرجان و حتی از زبان طوطی روایت کنید.
با اجرای این تمرین، با امکانات و محدودیتهای زوایای دید، به صورت عملی آشنا خواهید شد.
یادآوری: زاویه دید در داستان، چشماندازی است که راوی از آن، به دنیای داستان مینگرد...
برای مطالعه بیشتر، ادامه نکات را در پست قبلی، یعنی تمرین داستاننویسی (2) بخوانید. برای این کار، کافی است هشتگ #تمرین_داستان_نویسی را لمس کنید.
#تمرین_زاویه_دید
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
جلسه پنجم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «ایده و ایدهپردازی» منتشر شد.
در این جلسه، توضیحات مقدماتی درباره انواع ایده از قبیل ایده جنینی، ایده روایی و ایده ناظر مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه، توضیحات مقدماتی درباره انواع ایده از قبیل ایده جنینی، ایده روایی و ایده ناظر مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (4)
یک داستان کوتاه، مثلا گلدستهها و فلک، نوشته جلال آل احمد را انتخاب و مطالعه کنید. سپس خلاصه آن را در چند خط بنویسید. بنویسید شخصیت اصلی درگیر چه چیزی یا در پی چیست؟ سرانجام او چه میشود؟
پیشنهاد: فایل صوتی این داستان را رایگان از این لینک دانلود کنید و بشنوید:
https://tinyurl.com/y3u22v76
محض نمونه، خلاصه داستان داش آکل در چند سطر در زیر آورده میشود:
داش آکُل لوطی گردن کلفت شهر شیراز است. ناگاه خبر فوت حاجی صمد را برای او میآورند و اعلام میکنند که حاجی سرپرستی خانوادهاش را به داش آکل سپرده است.
داش آکل بر خلاف میل باطنی، این مسئولیت را میپذیرد، و برای سرکشی امور، به منزل حاجی میرود؛ اما آنجا دختر کوچک حاجی را میبیند و به او دل میبازد.
او ازدواج با دختر حاجی را خیانت در امانت میداند؛ لذا با دشواریِ تمام، از عشق خود چشم میپوشد. داش آکل خانواده حاجی و دختر او را به سرانجام میرساند. عاقبت، شب عروسی دختر، حین برگشت به خانه، به دست کاکا رستم، لوطی بدنام و بیمرام شهر کشته میشود.
#تمرین_ایده_روایی
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
یک داستان کوتاه، مثلا گلدستهها و فلک، نوشته جلال آل احمد را انتخاب و مطالعه کنید. سپس خلاصه آن را در چند خط بنویسید. بنویسید شخصیت اصلی درگیر چه چیزی یا در پی چیست؟ سرانجام او چه میشود؟
پیشنهاد: فایل صوتی این داستان را رایگان از این لینک دانلود کنید و بشنوید:
https://tinyurl.com/y3u22v76
محض نمونه، خلاصه داستان داش آکل در چند سطر در زیر آورده میشود:
داش آکُل لوطی گردن کلفت شهر شیراز است. ناگاه خبر فوت حاجی صمد را برای او میآورند و اعلام میکنند که حاجی سرپرستی خانوادهاش را به داش آکل سپرده است.
داش آکل بر خلاف میل باطنی، این مسئولیت را میپذیرد، و برای سرکشی امور، به منزل حاجی میرود؛ اما آنجا دختر کوچک حاجی را میبیند و به او دل میبازد.
او ازدواج با دختر حاجی را خیانت در امانت میداند؛ لذا با دشواریِ تمام، از عشق خود چشم میپوشد. داش آکل خانواده حاجی و دختر او را به سرانجام میرساند. عاقبت، شب عروسی دختر، حین برگشت به خانه، به دست کاکا رستم، لوطی بدنام و بیمرام شهر کشته میشود.
#تمرین_ایده_روایی
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
جلسه ششم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «تکنیکهای ایدهپردازی» منتشر شد.
در این جلسه، هفت روش برای کشف و خلق ایده، مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه، هفت روش برای کشف و خلق ایده، مختصر و موجز ارائه شده است.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (5)
یک داستان کوتاه، مثلاً گلدستهها و فلک، نوشته جلال آل احمد را انتخاب و مطالعه کنید. سپس بر اساس برداشتتان، درونمایه داستان را بنویسید.
یادآوری: درونمایه یک جمله است؛ نه یک یا چند کلمه؛ جلمهای که مثل جان در بدن داستان جاری است. غالباً این جمله به صورت علت و نتیجه بیان میشود.
مثلاً درونمایه داستان کوتاه داش آکل این است: «وفاداری به عهد و سنّت آسان نیست؛ زیرا نیازمندِ از خودگذشتگی و ایثار است.»
همین درونمایه را به این شکل نیز میتوان بیان کرد: «وفاداری به عهد و سنّت، نیازمندِ از خودگذشتگی و ایثار است؛ پس آسان نیست.»
پیشنهاد: فایل صوتی داستان «گلدستهها و فلک» را رایگان از این لینک دانلود کنید و بشنوید:
https://tinyurl.com/y3u22v76
#تمرین_درونمایه
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
یک داستان کوتاه، مثلاً گلدستهها و فلک، نوشته جلال آل احمد را انتخاب و مطالعه کنید. سپس بر اساس برداشتتان، درونمایه داستان را بنویسید.
یادآوری: درونمایه یک جمله است؛ نه یک یا چند کلمه؛ جلمهای که مثل جان در بدن داستان جاری است. غالباً این جمله به صورت علت و نتیجه بیان میشود.
مثلاً درونمایه داستان کوتاه داش آکل این است: «وفاداری به عهد و سنّت آسان نیست؛ زیرا نیازمندِ از خودگذشتگی و ایثار است.»
همین درونمایه را به این شکل نیز میتوان بیان کرد: «وفاداری به عهد و سنّت، نیازمندِ از خودگذشتگی و ایثار است؛ پس آسان نیست.»
پیشنهاد: فایل صوتی داستان «گلدستهها و فلک» را رایگان از این لینک دانلود کنید و بشنوید:
https://tinyurl.com/y3u22v76
#تمرین_درونمایه
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
@noqalam
جلسه هفتم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «طراحی داستان (1)» منتشر شد.
در این جلسه، با پیرنگ و انواع آن، از جمله شاه پیرنگ، خرده پیرنگ و ضد پیرنگ آشنا خواهیم شد. همچنین، روش ساخت پیرنگ را با مثال فرا خواهیم گرفت.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه، با پیرنگ و انواع آن، از جمله شاه پیرنگ، خرده پیرنگ و ضد پیرنگ آشنا خواهیم شد. همچنین، روش ساخت پیرنگ را با مثال فرا خواهیم گرفت.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (6)
داستان کوتاه داشآکُل، نوشته صادق هدایت را بخوانید، و شناسنامه شخصیت داشآکُل را بنویسید. برای نوشتن شناسنامه شخصیت، به این موارد توجه کنید:
• نام
• سن
• شغل
• جنسیت
• تکیه کلامها
• طبقه اجتماعی
• اهدف و آرزوها
• ویژگیهای ظاهری
• توانمندیها و ضعفها
• حوادث گذشتهی زندگی شخصیت
• خصوصیات مثبت و منفیِ اخلاقی و رفتاری
• اعتقادات و باورهای مذهبی، سیاسی، فلسفی و...
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_شخصیت_پردازی
@noqalam
داستان کوتاه داشآکُل، نوشته صادق هدایت را بخوانید، و شناسنامه شخصیت داشآکُل را بنویسید. برای نوشتن شناسنامه شخصیت، به این موارد توجه کنید:
• نام
• سن
• شغل
• جنسیت
• تکیه کلامها
• طبقه اجتماعی
• اهدف و آرزوها
• ویژگیهای ظاهری
• توانمندیها و ضعفها
• حوادث گذشتهی زندگی شخصیت
• خصوصیات مثبت و منفیِ اخلاقی و رفتاری
• اعتقادات و باورهای مذهبی، سیاسی، فلسفی و...
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_شخصیت_پردازی
@noqalam
جلسه هشتم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «طراحی داستان (2)» منتشر شد.
در این جلسه با شناسنامه شخصیت، انواع شخصیت، طراحی حوادث، طراحی زمان و مکان، و چند فقره از قالبهای روایی مرسوم آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه با شناسنامه شخصیت، انواع شخصیت، طراحی حوادث، طراحی زمان و مکان، و چند فقره از قالبهای روایی مرسوم آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (7)
داستان کوتاهی مثل داشآکُل نوشته صادق هدایت را بخوانید. با توجه به اطلاعات متن داستان، به این سوالات پاسخ دهید:
چه کسی یا چه چیزی در تقابل با شخصیت اصلی داستان است؟
شخصیت اصلی داستان برای عبور از موانع پیش روی خود چه میکند؟
یادآوری:
به طور کل کمکش دو نوع است: درونی، بیرونی.
در کمکش درونی شخصیت با خودش درگیر است؛ یعنی مانع درون خود اوست؛ مثل ترس، عذاب وجدان، خجالت و...
کمکش بیرونی خود دو نوع است: بین فردی، فرافردی.
در کشمکش بین فردی شخصیت با فردی دیگر درگیری دارد.
کشمکش فرافردی خود چهار نوع است: جامعه، طبیعت، فراطبیعت، تکنولوژی
1. شخصیّت با جامعه (سنّتها، قوانین، نگرش و باور عمومی مردم) درگیری دارد؛ مثل پرویز پرستویی در فیلم سینمایی آژانس شیشهای.
2. شخصیّت با طبیعت و بلایا و موانع طبیعی (سیل، طوفان، زلزله، بیماری، قحطی، بهمن، آتشسوزی، حیوانات وحشی و...) دست به گریبان است؛ مثل فیلم سینمایی 127 ساعت.
3. شخصیت با تکنولوژی (محصولات دستساز بشر) درگیر است؛ مثل داستان فرانکنشتاین نوشته مری شلی.
4. شخصیت با عناصر فراطبیعی (شیاطین، موجودات خیالی، بیگاناگان فضایی، ارواح و اشباح، جن و پری) درگیر است؛ مثل مبارزه رستم با دیوها.
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_کشمکش
@noqalam
داستان کوتاهی مثل داشآکُل نوشته صادق هدایت را بخوانید. با توجه به اطلاعات متن داستان، به این سوالات پاسخ دهید:
چه کسی یا چه چیزی در تقابل با شخصیت اصلی داستان است؟
شخصیت اصلی داستان برای عبور از موانع پیش روی خود چه میکند؟
یادآوری:
به طور کل کمکش دو نوع است: درونی، بیرونی.
در کمکش درونی شخصیت با خودش درگیر است؛ یعنی مانع درون خود اوست؛ مثل ترس، عذاب وجدان، خجالت و...
کمکش بیرونی خود دو نوع است: بین فردی، فرافردی.
در کشمکش بین فردی شخصیت با فردی دیگر درگیری دارد.
کشمکش فرافردی خود چهار نوع است: جامعه، طبیعت، فراطبیعت، تکنولوژی
1. شخصیّت با جامعه (سنّتها، قوانین، نگرش و باور عمومی مردم) درگیری دارد؛ مثل پرویز پرستویی در فیلم سینمایی آژانس شیشهای.
2. شخصیّت با طبیعت و بلایا و موانع طبیعی (سیل، طوفان، زلزله، بیماری، قحطی، بهمن، آتشسوزی، حیوانات وحشی و...) دست به گریبان است؛ مثل فیلم سینمایی 127 ساعت.
3. شخصیت با تکنولوژی (محصولات دستساز بشر) درگیر است؛ مثل داستان فرانکنشتاین نوشته مری شلی.
4. شخصیت با عناصر فراطبیعی (شیاطین، موجودات خیالی، بیگاناگان فضایی، ارواح و اشباح، جن و پری) درگیر است؛ مثل مبارزه رستم با دیوها.
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_کشمکش
@noqalam
جلسه نهم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «نگارش داستان (1)» منتشر شد.
در این جلسه با دستورالعمل نوشتن داستان، چهار الگوی روایی و سه روش کاشت و برداشت اطلاعات از جمله غافلگیری، تعلیق و کنایه نمایشی آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه با دستورالعمل نوشتن داستان، چهار الگوی روایی و سه روش کاشت و برداشت اطلاعات از جمله غافلگیری، تعلیق و کنایه نمایشی آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
جلسه دهم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «نگارش داستان (2)» منتشر شد.
در این جلسه با آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه با آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (8)
تکهای از داستان کوتاهی را انتخاب کنید. هر گونه توضیح مستقیم مثل اسم شخصیتها، سن، جنسیت، شغل، نژاد، مذهب، سطح تحصیل و... را از آن پاک کنید.
حالا فقط و فقط سعی کنید با استفاده از دیالوگنویسی، این اطلاعات را منتقل کنید. سپس این تکه از داستان را برای خواندن در اختیار چند نفر (افراد نسبتاً آشنا با مطالعه و ادبیات) قرار دهید.
از آنها بخواهید تا با توجه به دیالوگها، ویژگی شخصیتها و وضعیت زمان و مکان را تشخیص دهند.
نمونه:
این تکه از داستان کوتاه داشآکل را در نظر بگیرید:
دیگر حنای داشآکل پیش کسی رنگ نداشت و برایش تَرِه هم خُرد نمیکردند. هر جا که وارد میشد در گوشی با هم پچ و پچ میکردند و او را دست میانداختند.
داشآکل از گوشه و کنار این حرفها را میشنید ولی به روی خودش نمیآورد و اهمیتی هم نمیداد، چون عشق مرجان به طوری در رگ و پی او ریشه دوانیده بود که فکر و ذکری جز او نداشت.
شبها از زور پریشانی عرق مینوشید و برای سرگرمی خودش یک طوطی خریده بود. جلو قفس مینشست و با طوطی درد دل میکرد. اگر داشآکل خواستگاری مرجان را میکرد البته مادرش مرجان را به روی دست به او میداد.
ولی از طرف دیگر نمیخواست که پایبند زن و بچه بشود، میخواست آزاد باشد، همان طوری که بار آمده بود. به علاوه پیش خود گمان میکرد هر گاه دختری که به او سپرده شده به زنی بگیرد، نمک به حرامی خواهد بود...
ابتدا مهمترین اطلاعات و توضیحات مستقیم از زبان راوی داستان را مشخص میکنیم:
• حنای داشآکل پیش کسی رنگ نداشت.
• هر جا که وارد میشد در گوشی با هم پچ و پچ میکردند.
• داشآکل از گوشه و کنار این حرفها را میشنید.
• اهمیت نمیداد.
• عشق مرجان در رگ و پی او ریشه دوانیده بود...
• شبها از زور پریشانی عرق مینوشید.
• برای سرگرمی خودش یک طوطی خریده بود.
• جلو قفس مینشست و با طوطی درد دل میکرد.
• اگر داشآکل خواستگاری مرجان را میکرد... مادرش مرجان را به... او میداد.
• نمیخواست پایبند زن و بچه بشود.
• گمان میکرد اگر دختری که به او سپرده شده به زنی بگیرد، نمک به حرامی خواهد بود...
حالا تمام این اطلاعات را از طریق دیالوگهای بین شخصیتها، وبه شکل غیرمستقیم ارائه میکنیم. برای مثال، من به سلیقه شخصی خودم، این تمرین را در قالب گفتگوی داشآکل (+) با ملااسحاق یهودی (-) اجرا میکنم:
- اصلاً ملتفت هستی از وقتی اومدی، آدما دارن یه ریز پچوپچ میکنن؟
+ به دَرَک! جلو روم هم بگن، باکیم نیست.
- دیشب پشت سرت میگفتن طرف دلش پیش دختر حاجی گیره.
+ زیاد از این حرفها میشنُفَم.
- کاری نکن مردم بگن داشآکُل دیگه حناش رنگ نداره.
+ من یه گوشم دره، اون یکیش دروازه.
- تو لب تر کنی رو دست مرجانو میدن بهت. پس چرا... ؟
+ اسحاق! تو رو امواتت یه امشبو پاپِیِ من نشو. نمیری عرق بیاری؟
- همین جور نشستی، این قفسو گُذُشتی جلوت، سرت با این حیوون گرمه.
+ این طوطی بهتر دردمو میفهمه.
- فکر میکنی این طور درست میشه؟
+ دِ من اگر پا پیش بذارم، همین تو در نمیآی بگی فلانی نمک به حرومی کرد؟
- نه جانم! درد تو چیز دیگهس. تو کِی پابند زن و زندگی میشی؟
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_دیالوگ
@noqalam
تکهای از داستان کوتاهی را انتخاب کنید. هر گونه توضیح مستقیم مثل اسم شخصیتها، سن، جنسیت، شغل، نژاد، مذهب، سطح تحصیل و... را از آن پاک کنید.
حالا فقط و فقط سعی کنید با استفاده از دیالوگنویسی، این اطلاعات را منتقل کنید. سپس این تکه از داستان را برای خواندن در اختیار چند نفر (افراد نسبتاً آشنا با مطالعه و ادبیات) قرار دهید.
از آنها بخواهید تا با توجه به دیالوگها، ویژگی شخصیتها و وضعیت زمان و مکان را تشخیص دهند.
نمونه:
این تکه از داستان کوتاه داشآکل را در نظر بگیرید:
دیگر حنای داشآکل پیش کسی رنگ نداشت و برایش تَرِه هم خُرد نمیکردند. هر جا که وارد میشد در گوشی با هم پچ و پچ میکردند و او را دست میانداختند.
داشآکل از گوشه و کنار این حرفها را میشنید ولی به روی خودش نمیآورد و اهمیتی هم نمیداد، چون عشق مرجان به طوری در رگ و پی او ریشه دوانیده بود که فکر و ذکری جز او نداشت.
شبها از زور پریشانی عرق مینوشید و برای سرگرمی خودش یک طوطی خریده بود. جلو قفس مینشست و با طوطی درد دل میکرد. اگر داشآکل خواستگاری مرجان را میکرد البته مادرش مرجان را به روی دست به او میداد.
ولی از طرف دیگر نمیخواست که پایبند زن و بچه بشود، میخواست آزاد باشد، همان طوری که بار آمده بود. به علاوه پیش خود گمان میکرد هر گاه دختری که به او سپرده شده به زنی بگیرد، نمک به حرامی خواهد بود...
ابتدا مهمترین اطلاعات و توضیحات مستقیم از زبان راوی داستان را مشخص میکنیم:
• حنای داشآکل پیش کسی رنگ نداشت.
• هر جا که وارد میشد در گوشی با هم پچ و پچ میکردند.
• داشآکل از گوشه و کنار این حرفها را میشنید.
• اهمیت نمیداد.
• عشق مرجان در رگ و پی او ریشه دوانیده بود...
• شبها از زور پریشانی عرق مینوشید.
• برای سرگرمی خودش یک طوطی خریده بود.
• جلو قفس مینشست و با طوطی درد دل میکرد.
• اگر داشآکل خواستگاری مرجان را میکرد... مادرش مرجان را به... او میداد.
• نمیخواست پایبند زن و بچه بشود.
• گمان میکرد اگر دختری که به او سپرده شده به زنی بگیرد، نمک به حرامی خواهد بود...
حالا تمام این اطلاعات را از طریق دیالوگهای بین شخصیتها، وبه شکل غیرمستقیم ارائه میکنیم. برای مثال، من به سلیقه شخصی خودم، این تمرین را در قالب گفتگوی داشآکل (+) با ملااسحاق یهودی (-) اجرا میکنم:
- اصلاً ملتفت هستی از وقتی اومدی، آدما دارن یه ریز پچوپچ میکنن؟
+ به دَرَک! جلو روم هم بگن، باکیم نیست.
- دیشب پشت سرت میگفتن طرف دلش پیش دختر حاجی گیره.
+ زیاد از این حرفها میشنُفَم.
- کاری نکن مردم بگن داشآکُل دیگه حناش رنگ نداره.
+ من یه گوشم دره، اون یکیش دروازه.
- تو لب تر کنی رو دست مرجانو میدن بهت. پس چرا... ؟
+ اسحاق! تو رو امواتت یه امشبو پاپِیِ من نشو. نمیری عرق بیاری؟
- همین جور نشستی، این قفسو گُذُشتی جلوت، سرت با این حیوون گرمه.
+ این طوطی بهتر دردمو میفهمه.
- فکر میکنی این طور درست میشه؟
+ دِ من اگر پا پیش بذارم، همین تو در نمیآی بگی فلانی نمک به حرومی کرد؟
- نه جانم! درد تو چیز دیگهس. تو کِی پابند زن و زندگی میشی؟
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_دیالوگ
@noqalam
جلسه یازدهم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «بازنویسی داستان (۱)» منتشر شد.
در این جلسه با ۹ پرسش مهم آشنا خواهیم شد که در مرحله بازنویسی داستان، لازم است به آن پاسخ دهیم.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه با ۹ پرسش مهم آشنا خواهیم شد که در مرحله بازنویسی داستان، لازم است به آن پاسخ دهیم.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
تمرین داستاننویسی (9)
داستان کوتاهی را بخوانید، و ویژگیهای زمان و مکان (تاریخ و جغرافیا) را در آن مشخص کنید.
یادآوری:
بعد از مرحله طراحی داستان، نوبت به نگارش آن میرسد. نویسندههای نوقلم در این مرحله، غالباً به روایت حوادث و گفتگوی شخصیتها فقط توجه دارند؛ اما باید بدانند که خواهناخواه، حوادث داستان باید در زمان و مکان رخ دهد؛ هر زمان و مکان نیز ویژگیهای خاص خود را دارد؛ ویژگیهایی که هم نویسنده را محدود میکند، و هم امکاناتی برای پیشبرد داستان در اختیار او میگذارد.
اشیای صحنه، موقعیت روز و شب، نور، سایه، باران، برف، صداها، رنگها، بوها و... از این قبیل هستند.
برای مثال من قسمتهایی از داستان کوتاه «گیلهمرد» نوشته «بزرگ علوی» را انتخاب کردهام:
شرشر آب یکنواخت تکرار میشد. این آهنگ کشنده جان گیلهمرد را به لب آورده بود. آب از ناودان سرازیر بود. این زمزمه نغمه کوچکی در میان غَلَیان و خروش بود؛ ولی بیش از هر چیز دل و جگر گیلهمرد را میخورد.
دستهایش را به دیوار تکیه داده بود. گاه باد یکی از بستههای سیر را به حرکت درمیآورد و سر انگشتان او را قلقلک میداد. پیراهن کرباسِ تر به پشت او میچسبید. تپانچه در جیبش سنگینی میکرد.
گاهی تا یک دقیقه نفسش را نگاه میداشت تا بهتر بتواند صدایی را که میخواهد، بشنود. او منتظر صدای پای محمدولی بود که به پلههای چوبی بخورد. گاهی زوزه باد خفیفتر میشد، زمانی در ریزش یکنواخت باران وقفهای حاصل میگردید و بالنتیجه در آهنگ شرشر ناودان نیز تأثیر داشت، ولی صدای پا نمیآمد...
نویسنده با یک تیر دو نشان زده است. هم ویژگیهای زمان و مکان داستان را نمایش داده؛ هم این که در پیشبرد داستان از آنها کمک گرفته است.
گیلهمرد در جیب خود اسلحهای دارد. در کمین محمدولی است. منتظر است تا او از پلهها بالا بیاید. اما زوزه باد موجب میشود تا گیلهمرد صدای پای محمدولی را نشنود. شرشر باران نیز، اعصاب او را به هم ریخته است.
نویسنده با کمک باد و باران، صحنه داستان را پر، و آن را باورپذیر ساخته است. در ضمن، برای گیلهمرد مانع تراشیده، و او را با طبیعت به کشمکش واداشته است.
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_صحنه_پردازی
@noqalam
داستان کوتاهی را بخوانید، و ویژگیهای زمان و مکان (تاریخ و جغرافیا) را در آن مشخص کنید.
یادآوری:
بعد از مرحله طراحی داستان، نوبت به نگارش آن میرسد. نویسندههای نوقلم در این مرحله، غالباً به روایت حوادث و گفتگوی شخصیتها فقط توجه دارند؛ اما باید بدانند که خواهناخواه، حوادث داستان باید در زمان و مکان رخ دهد؛ هر زمان و مکان نیز ویژگیهای خاص خود را دارد؛ ویژگیهایی که هم نویسنده را محدود میکند، و هم امکاناتی برای پیشبرد داستان در اختیار او میگذارد.
اشیای صحنه، موقعیت روز و شب، نور، سایه، باران، برف، صداها، رنگها، بوها و... از این قبیل هستند.
برای مثال من قسمتهایی از داستان کوتاه «گیلهمرد» نوشته «بزرگ علوی» را انتخاب کردهام:
شرشر آب یکنواخت تکرار میشد. این آهنگ کشنده جان گیلهمرد را به لب آورده بود. آب از ناودان سرازیر بود. این زمزمه نغمه کوچکی در میان غَلَیان و خروش بود؛ ولی بیش از هر چیز دل و جگر گیلهمرد را میخورد.
دستهایش را به دیوار تکیه داده بود. گاه باد یکی از بستههای سیر را به حرکت درمیآورد و سر انگشتان او را قلقلک میداد. پیراهن کرباسِ تر به پشت او میچسبید. تپانچه در جیبش سنگینی میکرد.
گاهی تا یک دقیقه نفسش را نگاه میداشت تا بهتر بتواند صدایی را که میخواهد، بشنود. او منتظر صدای پای محمدولی بود که به پلههای چوبی بخورد. گاهی زوزه باد خفیفتر میشد، زمانی در ریزش یکنواخت باران وقفهای حاصل میگردید و بالنتیجه در آهنگ شرشر ناودان نیز تأثیر داشت، ولی صدای پا نمیآمد...
نویسنده با یک تیر دو نشان زده است. هم ویژگیهای زمان و مکان داستان را نمایش داده؛ هم این که در پیشبرد داستان از آنها کمک گرفته است.
گیلهمرد در جیب خود اسلحهای دارد. در کمین محمدولی است. منتظر است تا او از پلهها بالا بیاید. اما زوزه باد موجب میشود تا گیلهمرد صدای پای محمدولی را نشنود. شرشر باران نیز، اعصاب او را به هم ریخته است.
نویسنده با کمک باد و باران، صحنه داستان را پر، و آن را باورپذیر ساخته است. در ضمن، برای گیلهمرد مانع تراشیده، و او را با طبیعت به کشمکش واداشته است.
#تمرین_داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#تمرین_صحنه_پردازی
@noqalam
جلسه دوازدهم #کارگاه_داستان_نویسی_آنلاین با موضوع «بازنویسی داستان (2)» منتشر شد.
در این جلسه با روش تنظیم حجم داستان (کاهش و افزایش متن)، اصلاح غلطهای املایی، تصحیح خطاهای ویرایشی و منابع تکمیلی برای بازنویسی، آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam
در این جلسه با روش تنظیم حجم داستان (کاهش و افزایش متن)، اصلاح غلطهای املایی، تصحیح خطاهای ویرایشی و منابع تکمیلی برای بازنویسی، آشنا خواهیم شد.
برای ورود به کارگاه، لینک زیر را لمس کنید:
https://www.instagram.com/noqalam
#داستان_نویسی
#آموزش_داستان_نویسی
#نوقلم
(اگر این مطلب را پسندیدید، برای دیگران نیز بفرستید تا به گردش و گسترش دانش کمک کرده باشید.)
@noqalam