#داستان آموزنده
مرد میلیاردری قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت:
از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟
همه دست بلند کردند!
مرد میلیاردر لبخندی زد و حرفاشو شروع کرد:
با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیم و افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم! رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم.
اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش!
من موندم و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شد و رفت پی شغل کارمندیش!
توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست!
مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد!
@seo24
بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودند و منم هنوز بودم!
به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و این بار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمد و وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزار پرسنل.
مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید:
همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟
هیچ کس دستشو بلند نکرد!
مرد میلیاردر خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین:
“خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی که من طی کردم نیستید”.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺪﯼ
ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺧﺮ ﻭﺯﯾﺮ ﺷﻪ!
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺎهو ﻣﺎﺕ ﮐﻨﻪ
کانال آموزش سئو و بازاریابی اینترنتی
🔻🔻🔻
@seo24
مرد میلیاردری قبل از سخنرانیش خطاب به حضار گفت:
از میون شما خانوم ها و آقایون، کسی هست که دوست داشته باشه جای من باشه، یه آدم پولدار و موفق؟
همه دست بلند کردند!
مرد میلیاردر لبخندی زد و حرفاشو شروع کرد:
با سه تا از رفیق های دوره تحصیل، یه شرکت پشتیبانی راه انداختیم و افتادیم توی کار. اما هنوز یه سال نشده، طعم ورشکستگی پنجاه میلیونی رو چشیدیم! رفیق اولم از تیم جدا شد و رفت دنبال درسش! ولی من با اون دو تا رفیق، به راهم ادامه دادم.
اینبار یه ایده رو به مرحله تولید رسوندیم، اما بازار تقاضا جواب نداد و ورشکست شدیم! این دفعه دویست میلیون! رفیق دوم هم از ما جدا شدو رفت پی کارش!
من موندم و رفیق سوم. بعد از مدتی با همین رفیق سوم، شرکت جدید حمل و نقل راه انداختیم، اما چیزی نگذشت که شکست خوردیم. این بار حجم ضررهای ما به نیم میلیارد رسید! رفیق سوم مستاصل شد و رفت پی شغل کارمندیش!
توی این گیرودار، با همسرم تجارت جدیدی رو راه انداختیم و کارمون تا صادرات کالا هم رشد کرد. اوضاع خوب بود و ما به سوددهی رسیدیم اما یهو توی یه تصادف لعنتی، همسرمو از دست دادم! همه چی بهم ریخت و تعادل مالیمو از دست دادم! شرکت افتاد توی چاله ورشکستگی با دو میلیارد بدهی! شکست پشت شکست!
مدتی بعد پسر کوچیکم بخاطر تومور مغزی فوت کرد. چند سال بعد، ازدواج دوم داشتم که به طلاق فوری منجر شد!
@seo24
بالاخره در مرز پنجاه و هفت سالگی، با پسر بزرگم شرکت جدیدی زدیم با محصول جدید. اولش تقاضا خوب بود اما با واردات بی رویه نمونه جنس ما، محصولمون افت فروش پیدا کرد و باز ورشکست شدیم. هفت سال حبس رو بخاطر درگیری با طلبکارهای دولتی و خصوصی گذروندم! و اموالمون همش مصادره شد! شکست ها باهام بودند و منم هنوز بودم!
به محض رهایی از حبس، باز کار جدیدی رو استارت زدیم و این بار موفق شدیم. شرکتمون افتاد توی درآمد و وضعمون خوب شد. من به سرعت و با یه رشد عالی، از چاله بدهی ها دراومدم. الان شرکت من ده شرکت وابسته داره و شده یه هلدینگ بزرگ، اونم با ده هزار پرسنل.
مرد میلیاردر بعد از رسیدن به این قسمت از حرف هاش، از حضار پرسید:
همونطور که شنیدید، من برای رسیدن به این مرحله از زندگی، تاوان دادم. عذاب کشیدم. آیا کسی حاضر هست بازم مسیر منو طی کنه؟
هیچ کس دستشو بلند نکرد!
مرد میلیاردر خنده بلندی کرد و سپس با گفتن یه جمله از پشت تریبون اومد پائین:
“خیلی هاتون دوست دارید الان جای من باشید اما حاضر به طی کردن مسیر سختی که من طی کردم نیستید”.
💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠💠
ﺍﮔﻪ ﺗﻮ ﺷﻄﺮﻧﺞ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺷﺎﻩ ﻧﺸﺪﯼ
ﺍﻭﻥ ﺳﺮﺑﺎﺯﯼ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﺗﮏ ﺗﮏ ﻣﺸﮑﻠﺎﺕ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻭ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﯿﺰﺍﺭﻩ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﺍﺧﺮ ﻭﺯﯾﺮ ﺷﻪ!
ﺗﺎ ﺑﺘﻮﻧﻪ ﺷﺎهو ﻣﺎﺕ ﮐﻨﻪ
کانال آموزش سئو و بازاریابی اینترنتی
🔻🔻🔻
@seo24
.
#داستانهای_وب24
#داستان شماره 4: علم بهتر است یا ثروت ؟
یادش بخیر آن روزهایی که در مدرسه انشا می نوشتیم، پرطرفدارترین موضوع انشا در همه مدارس و همه مقاطع، همین #علم بهتر است یا #ثروت بود که هنوز هم دیدگاه های مختلفی در مورد آن وجود دارد.
قبل از ورود به داستان اصلی، این نکته را در همین مورد متذکر شویم که جدای از اینکه کدامیک از این دو بهتر است، قطعا موفقیت و خوشبختی برای هر شخصی در درون او قراردارد که به هیچیک از این دو ارتباطی ندارد، هر فردی می تواند احساس خوشبختی داشته باشد، بدون اینکه علم یا ثروت داشته باشد و برعکس.
اما در #فضای_مجازی و دنیای #اینترنت، سوال اینجاست که برای #موفقیت یک سایت و یا یک #کسب_و_کار_اینترنتی، داشتن علم و دانش مهمتر است یا ثروت و #سرمایه ؟
شخصی به وب24 مراجعه کرد که هزینه های زیادی برای #سایت خود انجام داده بود. حدود 10 نفر را در قالب تیم #تولید_محتوا ، #مترجم ، #گرافیست و #طراح_سایت استخدام کرده بود و چند سال به امید اینکه کار به نتیجه مناسب برسد به این شکل سرمایه گذاری می کرد. اما به نتیجه نمی رسید. پس از #آنالیز سایتش توسط کارشناسان وب24 مشخص شد که عملا در زمینه #سئو ، #تجربه_کاربری ،کمپین های تبلیغاتی، #نرخ_تبدیل و غیره مشکلات بسیاری داشته است. خلاصه مشخص بود که مدیریت فنی و برنامه ریزی های مناسبی برای کسب و کارشان صورت نگرفته بود. خیلی برایشان افسوس خوردیم. متاسفانه اولین باری نبود که چنین موردی را مشاهده می کردیم و چنین مسئله ای در میان صاحبان سایت ها و کارآفرینان اینترنتی بسیار است.
این گونه مشاهدات و همچنین تجربیاتی که خود ما در مجموعه #وب24 (web24.ir) طی سالهای متمادی کسب کرده ایم، به ما اثبات کرده است که در فضای مجازی، دانش و تجربه وزن بسیار بالاتری نسبت به سرمایه دارد، خیلی بیشتر از فضای واقعی. اصلا همین که به شرکت های فعال در این عرصه «دانش بنیان» می گویند گواه این مدعاست.
افراد زیادی بوده اند که با سرمایه های هنگفت وارد دنیای مجازی شدند و به دلیل اینکه مجهز به دانش و تخصص این حوزه نبودند، نقشه راه درستی نداشتند و تصمیمات نادرستی گرفتند، نهایتا نتوانستند نتیجه بگیرند و افراد دیگری با سرمایه ای بسیار کمتر توانستند آنها را شکست دهند. در دنیای اینترنت، داشتن یک نقشه راه، هدف گذاری صحیح و استفاده از مشاوره افراد با تجربه و حرفه ای در کنار استفاده مناسب از #تکنولوژی های روز باعث می شود که در بسیاری از مواقع با هزینه ای به مراتب کمتر، به نتیجه ای بهتر برسید.
نظر و تجربه خود را در پست اینستاگرامی این مطلب بنویسید👇👇👇
instagram.com/p/BQKWsaelJBA/?taken-by=web24.ir
#داستانهای_وب24
#داستان شماره 4: علم بهتر است یا ثروت ؟
یادش بخیر آن روزهایی که در مدرسه انشا می نوشتیم، پرطرفدارترین موضوع انشا در همه مدارس و همه مقاطع، همین #علم بهتر است یا #ثروت بود که هنوز هم دیدگاه های مختلفی در مورد آن وجود دارد.
قبل از ورود به داستان اصلی، این نکته را در همین مورد متذکر شویم که جدای از اینکه کدامیک از این دو بهتر است، قطعا موفقیت و خوشبختی برای هر شخصی در درون او قراردارد که به هیچیک از این دو ارتباطی ندارد، هر فردی می تواند احساس خوشبختی داشته باشد، بدون اینکه علم یا ثروت داشته باشد و برعکس.
اما در #فضای_مجازی و دنیای #اینترنت، سوال اینجاست که برای #موفقیت یک سایت و یا یک #کسب_و_کار_اینترنتی، داشتن علم و دانش مهمتر است یا ثروت و #سرمایه ؟
شخصی به وب24 مراجعه کرد که هزینه های زیادی برای #سایت خود انجام داده بود. حدود 10 نفر را در قالب تیم #تولید_محتوا ، #مترجم ، #گرافیست و #طراح_سایت استخدام کرده بود و چند سال به امید اینکه کار به نتیجه مناسب برسد به این شکل سرمایه گذاری می کرد. اما به نتیجه نمی رسید. پس از #آنالیز سایتش توسط کارشناسان وب24 مشخص شد که عملا در زمینه #سئو ، #تجربه_کاربری ،کمپین های تبلیغاتی، #نرخ_تبدیل و غیره مشکلات بسیاری داشته است. خلاصه مشخص بود که مدیریت فنی و برنامه ریزی های مناسبی برای کسب و کارشان صورت نگرفته بود. خیلی برایشان افسوس خوردیم. متاسفانه اولین باری نبود که چنین موردی را مشاهده می کردیم و چنین مسئله ای در میان صاحبان سایت ها و کارآفرینان اینترنتی بسیار است.
این گونه مشاهدات و همچنین تجربیاتی که خود ما در مجموعه #وب24 (web24.ir) طی سالهای متمادی کسب کرده ایم، به ما اثبات کرده است که در فضای مجازی، دانش و تجربه وزن بسیار بالاتری نسبت به سرمایه دارد، خیلی بیشتر از فضای واقعی. اصلا همین که به شرکت های فعال در این عرصه «دانش بنیان» می گویند گواه این مدعاست.
افراد زیادی بوده اند که با سرمایه های هنگفت وارد دنیای مجازی شدند و به دلیل اینکه مجهز به دانش و تخصص این حوزه نبودند، نقشه راه درستی نداشتند و تصمیمات نادرستی گرفتند، نهایتا نتوانستند نتیجه بگیرند و افراد دیگری با سرمایه ای بسیار کمتر توانستند آنها را شکست دهند. در دنیای اینترنت، داشتن یک نقشه راه، هدف گذاری صحیح و استفاده از مشاوره افراد با تجربه و حرفه ای در کنار استفاده مناسب از #تکنولوژی های روز باعث می شود که در بسیاری از مواقع با هزینه ای به مراتب کمتر، به نتیجه ای بهتر برسید.
نظر و تجربه خود را در پست اینستاگرامی این مطلب بنویسید👇👇👇
instagram.com/p/BQKWsaelJBA/?taken-by=web24.ir
Instagram
وب 24
. #داستانهای_وب24 #داستان شماره 4: علم بهتر است یا ثروت ؟ یادش بخیر آن روزهایی که در مدرسه انشا می نوشتیم، پرطرفدارترین موضوع انشا در همه مدارس و همه مقاطع، همین #علم بهتر است یا #ثروت بود که هنوز هم دیدگاه های مختلفی در مورد آن وجود دارد. قبل از ورود به…
#داستانهای_وب24
#داستان شماره 5: سایتی که خودش کار می کند!
سه سال پیش شخصی به #وب24 مراجعه کرد و گفت: به دلیل اینکه زمان کافی برای قراردادن محتوا بر روی #سایت ندارد، سایتی می خواهد که به صورت #روباتیک خودش کارهای خودش را انجام دهد، از طرف دیگر انتظار دارد که ماهیانه حداقل یک میلیون تومان از سایتش #درآمد داشته باشد و #بودجه زیادی هم برای راه اندازی سایت ندارد و با بودجه ای کمتر از یک میلیون تومان، می خواهد چنین سایتی داشته باشد!!!
متأسفانه این تصوری است که خیلی ها از کسب و کارهای اینترنتی دارند؛ که خودش کار می کند و برایشان #پول در می آورد. اما واقعیت اینگونه نیست و مانند هر #کسب_و_کار دیگری اینجا نیز این شما هستید که باید برای رشد و #موفقیت سایتتان تلاش کنید. درست است که هزینه راه اندازی سایت کمتر از راه اندازی یک شرکت فیزیکی یا یک فروشگاه واقعی است، اما اینگونه نیست که بدون زحمت و #سرمایه_گذاری به درآمد بالا دست پیدا کنید و هیچ طراح سایتی (حتی وب24) نیز نمی تواند چنین سایتی را برای شما طراحی کند! در واقع اگر می توانست چنین کاری انجام دهد، این کار را برای خودش انجام می داد.
پس هرگز با چنین دیدگاهی وارد دنیای اینترنت نشوید. اگر تمایل به #کسب_درآمد از #اینترنت دارید و می خواهید کسب و کار موفقی را در اینترنت راه اندازی کنید، باید برای آن برنامه ریزی کنید، از مشاوران با تجربه استفاده کنید و برای موفقیتش تلاش شبانه روزی بخرج دهید. در اینترنت هم نابرده #رنج #گنج میسر نمی شود.
موفق باشید
آموزش #سئو و #بازاریابی_اینترنتی بخوانید
🔻🔻🔻
@seo24
#داستان شماره 5: سایتی که خودش کار می کند!
سه سال پیش شخصی به #وب24 مراجعه کرد و گفت: به دلیل اینکه زمان کافی برای قراردادن محتوا بر روی #سایت ندارد، سایتی می خواهد که به صورت #روباتیک خودش کارهای خودش را انجام دهد، از طرف دیگر انتظار دارد که ماهیانه حداقل یک میلیون تومان از سایتش #درآمد داشته باشد و #بودجه زیادی هم برای راه اندازی سایت ندارد و با بودجه ای کمتر از یک میلیون تومان، می خواهد چنین سایتی داشته باشد!!!
متأسفانه این تصوری است که خیلی ها از کسب و کارهای اینترنتی دارند؛ که خودش کار می کند و برایشان #پول در می آورد. اما واقعیت اینگونه نیست و مانند هر #کسب_و_کار دیگری اینجا نیز این شما هستید که باید برای رشد و #موفقیت سایتتان تلاش کنید. درست است که هزینه راه اندازی سایت کمتر از راه اندازی یک شرکت فیزیکی یا یک فروشگاه واقعی است، اما اینگونه نیست که بدون زحمت و #سرمایه_گذاری به درآمد بالا دست پیدا کنید و هیچ طراح سایتی (حتی وب24) نیز نمی تواند چنین سایتی را برای شما طراحی کند! در واقع اگر می توانست چنین کاری انجام دهد، این کار را برای خودش انجام می داد.
پس هرگز با چنین دیدگاهی وارد دنیای اینترنت نشوید. اگر تمایل به #کسب_درآمد از #اینترنت دارید و می خواهید کسب و کار موفقی را در اینترنت راه اندازی کنید، باید برای آن برنامه ریزی کنید، از مشاوران با تجربه استفاده کنید و برای موفقیتش تلاش شبانه روزی بخرج دهید. در اینترنت هم نابرده #رنج #گنج میسر نمی شود.
موفق باشید
آموزش #سئو و #بازاریابی_اینترنتی بخوانید
🔻🔻🔻
@seo24
🐎کشاورزی جوان یک اسب پیر داشت. یک روز هنگام برگشتن به خانه چون مراقبش نبود داخل چاهی بدون آب افتاد.
کشاورز جوان هر چه سعی کرد نتوانست اسب را از چاه در آورد از طرفی دلش هم به حال اسب پیر میسوخت که آن طور درد بکشد پس برای اینکه اسب زجر نکشد فکری به ذهنش رسید با بیلی که در دست داشت خاکهای اطراف چاه را داخل چاه ریخت به این نیت که اسبش زیر خاکها مدفون شود و بمیرد!
اما اسب پیر هر بار که خاک روی بدنش می ریخت با دمش و تکان دادن بدنش خاکها را پایین می ریخت و در عین حال خاکها را روی هم کپه میکرد و چند سانتی متر بالاتر می آمد.
این کار همچنان ادامه پیدا کرد. کشاورز جوان خاک میریخت و اسب پیر خاکها را زیر پایش جمع میکردو....
تا بالاخره ارتفاع خاک به لبه چاه رسید و اسب پیر در حالی که یک کوزه پر از سکه طلا را به دندان گرفته بود از چاه خارج شد و کشاورز جوان تبدیل به مردی ثروتمند شد.
⛰️مشکلات زندگی مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند .
انسانها نیز دو انتخاب پیش رو دارند:
⚰️اول اینکه اجازه دهند مشکلات آنها را زنده به گور کند!
💯دوم آنکه از مشکلات سکویی بسازند برای رسیدن به خوشبختی!
📣کانال آموزش #سئو و بازاریابی اینترنتی
#داستان_مدیریتی
@seo24
@seo24
@seo24
کشاورز جوان هر چه سعی کرد نتوانست اسب را از چاه در آورد از طرفی دلش هم به حال اسب پیر میسوخت که آن طور درد بکشد پس برای اینکه اسب زجر نکشد فکری به ذهنش رسید با بیلی که در دست داشت خاکهای اطراف چاه را داخل چاه ریخت به این نیت که اسبش زیر خاکها مدفون شود و بمیرد!
اما اسب پیر هر بار که خاک روی بدنش می ریخت با دمش و تکان دادن بدنش خاکها را پایین می ریخت و در عین حال خاکها را روی هم کپه میکرد و چند سانتی متر بالاتر می آمد.
این کار همچنان ادامه پیدا کرد. کشاورز جوان خاک میریخت و اسب پیر خاکها را زیر پایش جمع میکردو....
تا بالاخره ارتفاع خاک به لبه چاه رسید و اسب پیر در حالی که یک کوزه پر از سکه طلا را به دندان گرفته بود از چاه خارج شد و کشاورز جوان تبدیل به مردی ثروتمند شد.
⛰️مشکلات زندگی مانند تلی از خاک بر سر ما میریزند .
انسانها نیز دو انتخاب پیش رو دارند:
⚰️اول اینکه اجازه دهند مشکلات آنها را زنده به گور کند!
💯دوم آنکه از مشکلات سکویی بسازند برای رسیدن به خوشبختی!
📣کانال آموزش #سئو و بازاریابی اینترنتی
#داستان_مدیریتی
@seo24
@seo24
@seo24
⛰️ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ دستور داد ﺗﺨﺘﻪ سنگی ﺭﺍ ﺩﺭ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﻗﺮﺍﺭ ﺩهند ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦﮐﻪ ﻋﮑﺲ ﺍﻟﻌﻤﻞ ﻣﺮﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭ ﺟﺎﯾﯽ ﻣﺨﻔﯽ شد ، ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺭﮔﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﻧﺪﯾﻤﺎﻥ ﺛﺮﻭﺗﻤﻨﺪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﯽ ﺗﻔﺎﻭﺕ ﺍﺯﮐﻨﺎﺭ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻣﯽﮔﺬﺷﺘﻨﺪ.
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ و ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ... ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ آنجا ﺑﺮندﺍﺷﺖ.
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ هـزار ﺳﮑﻪﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ که ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ شده ﺑﻮﺩ : ﻫﺮ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ، زندگی عمل کردن است ، این شِکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چایخوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود !!
🌞در بازی زندگی استاد تغيير باشيم.
#داستان_مدیریتی
@seo24
@seo24
@seo24
ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﻫﻢ ﻏﺮﻭﻟﻨﺪ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻪ ﺷﻬﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﻈﻢ ﻧﺪﺍﺭﺩ و ﺣﺎﮐﻢ ﺍﯾﻦ ﺷﻬﺮ ﻋﺠﺐ ﻣﺮﺩ ﺑﯽ ﻋﺮﺿﻪﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﻭ ... ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭻﮐﺲ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ آنجا ﺑﺮندﺍﺷﺖ.
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻏﺮﻭﺏ ﯾﮏ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﺸﺘﺶ ﺑﺎﺭ ﻣﯿﻮﻩ ﻭﺳﺒﺰﯾﺠﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺳﻨﮓ ﺷﺪ ﺑﺎﺭﻫﺎﯾﺶ ﺭﺍ ﺯﻣﯿﻦ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﻫﺮ ﺯﺣﻤﺘﯽ ﺑﻮﺩ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﺟﺎﺩﻩ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﮐﯿﺴﻪﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺯﯾﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﻨﮓ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩﺑﻮﺩ ، ﮐﯿﺴﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺧﻞ ﺁﻥ هـزار ﺳﮑﻪﯼ ﻃﻼ ﻭ ﯾﮏ ﯾﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ که ﺩﺭ ﺁﻥ ﻧﻮﺷﺘﻪ شده ﺑﻮﺩ : ﻫﺮ ﻣﺎﻧﻌﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﯾﮏ ﺷﺎﻧﺲ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺑﺎﺷﺪ ، زندگی عمل کردن است ، این شِکر نیست که چای را شیرین میکند بلکه حرکت قاشق چایخوری است که باعث شیرین شدن چایی میشود !!
🌞در بازی زندگی استاد تغيير باشيم.
#داستان_مدیریتی
@seo24
@seo24
@seo24
🐛هزارپایی بود که وقتی می رقصید جانوران جنگل گرد او جمع می شدند تا او را تحسین کنند؛ همه، به استثنای یکی که ابداً رقص هزارپا را دوست نداشت.
🐢 یک لاک پشت حسود...
او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود.
👤 یوستین_گاردر - دنیای سوفی
#داستان_مدیریتی
📣 کانال آموزش سئو و بازاریابی اینترنتی
🔻 🔻 🔻
@seo24
@seo24
@seo24
🐢 یک لاک پشت حسود...
او یک روز نامه ای به هزارپا نوشت :
ای هزارپای بی نظیر! من یکی از تحسین کنندگان بی قید و شرط رقص شماهستم. و می خواهم بپرسم چگونه می رقصید. آیا اول پای ۲۲۸ را بلند می کنید و بعد پای شماره ۵۹ را؟ یا رقص را ابتدا با بلند کردن پای شماره ۴۹۹ آغاز می کنید؟ در انتظار پاسخ هستم. با احترام تمام، لاک پشت.
هزار پا پس از دریافت نامه در این اندیشه فرو رفت که بداند واقعا هنگام رقصیدن چه می کند؟ و کدام یک از پاهای خود را قبل از همه بلند می کند؟
و بعد از آن کدام پا را؟ متاسفانه هزار پا بعد از دریافت این نامه دیگر هرگز موفق به رقصیدن نشد.
سخنان بیهوده دیگران ازروی بدخواهی وحسادت؛ می تواند بر نیروی تخیل ما غلبه کرده ومانع پیشرفت وبلند پروازی ما شود.
👤 یوستین_گاردر - دنیای سوفی
#داستان_مدیریتی
📣 کانال آموزش سئو و بازاریابی اینترنتی
🔻 🔻 🔻
@seo24
@seo24
@seo24
📣 تحول در تولید محتوای جذاب با #داستان_سرایی
✳️ داستانسرایی یکی از بهترین تکنیکهای جذب مخاطب و تولید محتواست. اما دو مشکل بزرگ وجود داره. اول اینکه داستانسرایی کار سادهای نیست و باید حرفهای بشین. دوم اینکه وقتی میخواهیم داستانسرایی برند انجام بدیم.
✅ برای اینکه محتوای ما از قالب تکراری و ماشینی خودش خارج بشه و به جان مخاطب بشنیه، میتونیم داستانسرایی رو به کار بگیریم. اما اگر اصول اونو ندونیم، باید منتظر واکنش منفی کاربران باشیم. از طرف دیگه اصل مطلب در پس انبوهی از کلمات گم میشه.
✅ در این وبینار، آیدین داریان، بنیانگذار باشگاه محتوا میخواد از داستانسرایی برای شما بگه تا بتونید تحولی جذاب رو تو محتواتون ایجاد کنین. آیدین قدمبهقدم به شما آموزش میده که داستان چه عناصری داره و چطور میتونید از اون تو فرایند تولید محتواتون استفاده کنین.
👈 اگر براتون مهمه که مخاطب همیشه درگیر محتوای شما باشه، این وبینار #رایگان رو اصلا از دست ندین. برای ثبتنام کافیه روی لینک زیر بزنین
📍 https://eseminar.tv/wb43155
↗️ @seo24
📣 تحول در تولید محتوای جذاب با #داستان_سرایی
✳️ داستانسرایی یکی از بهترین تکنیکهای جذب مخاطب و تولید محتواست. اما دو مشکل بزرگ وجود داره. اول اینکه داستانسرایی کار سادهای نیست و باید حرفهای بشین. دوم اینکه وقتی میخواهیم داستانسرایی برند انجام بدیم.
✅ برای اینکه محتوای ما از قالب تکراری و ماشینی خودش خارج بشه و به جان مخاطب بشنیه، میتونیم داستانسرایی رو به کار بگیریم. اما اگر اصول اونو ندونیم، باید منتظر واکنش منفی کاربران باشیم. از طرف دیگه اصل مطلب در پس انبوهی از کلمات گم میشه.
✅ در این وبینار، آیدین داریان، بنیانگذار باشگاه محتوا میخواد از داستانسرایی برای شما بگه تا بتونید تحولی جذاب رو تو محتواتون ایجاد کنین. آیدین قدمبهقدم به شما آموزش میده که داستان چه عناصری داره و چطور میتونید از اون تو فرایند تولید محتواتون استفاده کنین.
👈 اگر براتون مهمه که مخاطب همیشه درگیر محتوای شما باشه، این وبینار #رایگان رو اصلا از دست ندین. برای ثبتنام کافیه روی لینک زیر بزنین
📍 https://eseminar.tv/wb43155
↗️ @seo24