شهرآهن | فروش, خرید, میلگرد, تیرآهن, نبشی, ناودانی, لوله, پروفیل, ورق, گالوانیزه, سیاه, روغنی, رنگی, آلیاژی
3.07K subscribers
22.5K photos
64 videos
1 file
19.8K links
مشاوره از پی تا پایان

خرید و فروش انواع آهن آلات

ساختمانی، صنعتی و آلیاژی

نظر، پیشنهاد و.... ( ادمین )👇

@A_shahrahan

کانال تلگرام شهرآهن 👇

@shahrahan

شماره تماس با مجموعه شهرآهن 👇

02191323000

وب سایت 👇

www.shahrahan.com
Download Telegram
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/12 ☀️

🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم

🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم

🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم

🔹قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم

🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
🔹 بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇

🔹(1) با اینکه سالخورده، دل‌آزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.

🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزو‌های خود دست یافتم.

🔹(3) ای محبوب جوان‌بخت، از میوه نیک‌بختی و اقبال بهره‌مند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.

🔸(4)  روز نخست از فرود و فراز‌های وجود خویش بی‌خبر بودم، در مکتب عشق تو این‌گونه زیرک و نکته‌سنج شدم..

🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات می‌فرستد.

🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر می‌فروش شدم.

🔹(7)  در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.

🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنه‌انگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهی‌های آخرالزمان در امان ماندم.

🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شده‌ام که یار بی‌وفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من می‌گذرد.

🔸(10)  شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/13 ☀️

🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم

🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم

🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم

🔸به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم

🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم

🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم

🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم

🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇

🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیده‌ام.

🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه می‌رود، هم نرسیدم.

🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزو‌های دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.

🔸(4)  در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لب‌هایت اشک بسیار ریختم و از لب‌های میگونت ناز و کرشمه‌های بسیار خریدم.

🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیر‌هایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.

🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دل‌های مجروح را حس کردم.

🔹(7)  این گناه از جانب چشم‌های سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.

🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.

🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/14 ☀️

🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم

🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم

🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر می‌شمارم

🔸بدین شکرانه می‌بوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم

🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت می‌گزارم

🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم

🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇

🔹(1) از تهی‌دستی و بی‌چیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهی‌قامتان زیباروی شرمنده‌ام.

🔸(2) مگر اینکه زلف حلقه‌وار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.

🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره می‌شمارم.

🔸(4)  به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهان‌نما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه می‌زنم.

🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آن‌ها قدردانی می‌کنم.

🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.

🔹(7)  در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بسته‌ام.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ  3شنبه : 1402/12/15 ☀️

🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم

🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

🔸پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

🔹چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم

🔸 دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇

🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.

🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم می‌افتد.

🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بی‌خود می‌سازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آن‌ها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.

🔸(4)  سراسر شب و در همه شب‌ها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.

🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش می‌کند.

🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمی‌توانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟

🔹(7)  دیشب می‌گفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/16 ☀️

🔹گر دست دهد خاک کف پای نگارم
🔹بر لوح بصر خط غباری بنگارم

🔸بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است
🔸از موج سرشکم که رساند به کنارم

🔹پروانه او گر رسدم در طلب جان
🔹چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم

🔸امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
🔸زان شب که من از غم به دعا دست برآرم

🔹زلفین سیاه تو به دلداری عشاق
🔹دادند قراری و ببردند قرارم

🔸ای باد از آن باده نسیمی به من آور
🔸کان بوی شفابخش بود دفع خمارم

🔹گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
🔹من نقد روان در دمش از دیده شمارم
🔸 دامن مفشان از من خاکی که پس از من
🔸 زین در نتواند که برد باد غبارم

🔹 حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
🔹 عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 325 ) 👇

🔹(1) اگر گرد و خاک زیر پای معشوق به دستم بیفتد، با آن، خطی مانند خط ریز و نرم غبار بر صفحه چشمم خواهم نوشت.

🔸(2) در آرزوی آغوش تو در دریای اشک‌هایم غرق شدم و امیدوارم که این موج، مرا به ساحل آرزویم برساند.

🔹(3) اگر فرمان و دستور او برای خواستن جان من به گوشم برسد در همان لحظه همانند شمع در یک لحظه جان می‌سپارم.

🔸(4)  امروز از وفاداری با من، سر باز مزن و از آن شبی بیم داشته باش که من از دست غم تو دست به دعا به سوی خدا بلند کنم.

🔹(5) دو گیسو‌های بافته سیاه تو با هم قرار گذاشتند تا از عشاق دلبری کنند و صبر و قرار را از دل من بردند.

🔸(6) ای نسیم صبا، از آن شراب بویی برای من بیاور، زیرا که بوی شراب شفابخش سبب رفع خماری از من می‌شود.
🔹(7)  اگر دوست برای زر ناسره دل من ارزشی قایل نشود، من سکه رایج اشکم را از راه چشم برایش می‌شمارم و در پایش نثار می‌کنم.

🔸(6) از من فقیر خاک‌نشین روی برمتاب، زیرا پس از مرگم، باد هم نمی‌تواند غبارم را از آستانه تو برگیرد و از درگاه تو دور کند.

🔹(7)  ای حافظ، از آنجایی که لب سرخ رنگ یار مانند جان برای من گرامی است، آن لحظه‌ای که لبانم بر لب‌هایش برسد برای من در حکم زندگی تازه است.

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/19 ☀️


🔹در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
🔹کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم

🔸عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
🔸وین همه منصب از آن حور پریوش دارم

🔹گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
🔹من به آه سحرت زلف مشوش دارم

🔸گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست
🔸من رخ زرد به خونابه منقش دارم

🔹گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد
🔹نقل شعر شکرین و می بی‌غش دارم

🔸ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من
🔸جنگ‌ها با دل مجروح بلاکش دارم

🔹حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
🔹بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 326 )👇


🔸1) در خلوت سرا و عشرتکده خود محبوبی دارم که حلقه زُلفش، به مانند نعل اسبی که در آتش نهند برروی گونه آتشگون او قرار گرفته (و پیوسته مرا شیفته و بی قرار خود ساخته است)

🔹2) من رندی عاشق پیشه و شرابخواری سرآوازه و مشهورم و این همه مقام و مرتبه خود را مدیون آن زیباروی پریوش می باشم .

🔸3) و اگر تو به خانه محقّر این رند بیایی با شراب ناب خالص و نُقل شعر شیرین از تو پذیرایی می کنم .

🔹4) و هرگاه مرا اینگونه نابسامان و بی سرانجام سازی، به هنگام سَحَر، با آهِ خود زلف های تو را پریشان و نابسامان می کنم .

🔸5) واگر خط سبز عارض تو دوست عزیز، اینگونه جلوه گری کند، من چهره زرد خود را با اشک خونین منقش خواهم کرد .

🔹6) (بیا و) با خود تیر عشوه و ریسمان زلف خود را بیاور که من برای دربند کردن دل رنجیده و سرکش خود با آن کشمکش های زیادی دارم .

🔸7) حافظ چون دنیا با همه غمها و شادی هایش می گذرد، همان به که به شادی گراییده و غم از دل بزدایم .


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸 شهرآهن


www.shahrahan.com


👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/20 ☀️

🔹دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدم
🔹نقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم

🔸ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
🔸جامی به یاد گوشه محراب می‌زدم

🔹هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
🔹بازش ز طره تو به مضراب می‌زدم

🔸روی نگار در نظرم جلوه می‌نمود
🔸وز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم

🔹چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
🔹فالی به چشم و گوش در این باب می‌زدم

🔸نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
🔸بر کارگاه دیده بی‌خواب می‌زدم

🔹ساقی به صوت این غزلم کاسه می‌گرفت
🔹می‌گفتم این سرود و می ناب می‌زدم

🔸خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
🔸بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 320 ) 👇

🔹(1) دیشب با اشک سیل آسای خود راه را در چشمان خود بر خواب می بستم و (در عالم خیال) به یاد خطّ و خال چهره تو نقشی بر روی آب تصویر می کردم .

🔸(2) در حالی که ابروان یار در پیش چشمانم (به جای محراب عبادت) مصوّر بود و به شکرانه آن خرقه از سر به در آورده و سوزانده بودم، به تلافی ایامی که بیهوده در گوشه محراب مسجد سپری کرده بودم، جام شراب می نوشیدم .

🔹(3) هر مرغ اندیشه و مضمونی که از شاخسار درخت سخن به پرواز درآمده و در قالب لفظ نمی گنجید، با، دام و تور و بند زلف تو، آن را گرفته و به رشته کلام درمی آوردم .

🔸(4) چهره محبوب در پیش چشمانم جلوه گر بود و من در عالم خیال و از راه دور صورت ماه را به یاد چهره تو می بوسیدم .

🔹(5) چشمم به صورت ساقی و گوشم به آواز چنگ بود و با این دیدن و شنیدن، تفأل نیک می زدم .

🔸(6) (و) تا بامداد، درکارگاه دیدگان بیدارم تصویر تو را کشیده و مصوّر می ساختم .

🔹(7) ساقی هم آهنگ با وزن این غزل من، با سرانگشتان خود بر لب کاسه توزیع شراب، ضرب می گرفت و من در حالی که این سرود و غزل را سروده و می خواندم، شراب می نوشیدم .

🔸(8) وقت و حال حافظ به خوشی می گذشت و به یاد دوستان و به نیّت اقبال و شوکت آنها تفأل خیر زده به یاد آنها بودم .


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/21 ☀️

🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم

🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم

🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم

🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم

🔹قسمت حوالتم به خرابات می‌کند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم

🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم

🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم

🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بی‌وفاست
🔹 بر من چو عمر می‌گذرد پیر از آن شدم

🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇

🔹(1) با اینکه سالخورده، دل‌آزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.

🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزو‌های خود دست یافتم.

🔹(3) ای محبوب جوان‌بخت، از میوه نیک‌بختی و اقبال بهره‌مند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.

🔸(4)  روز نخست از فرود و فراز‌های وجود خویش بی‌خبر بودم، در مکتب عشق تو این‌گونه زیرک و نکته‌سنج شدم..

🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات می‌فرستد.

🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر می‌فروش شدم.

🔹(7)  در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.

🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنه‌انگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهی‌های آخرالزمان در امان ماندم.

🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شده‌ام که یار بی‌وفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من می‌گذرد.

🔸(10)  شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1402/12/22 ☀️

🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم

🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم

🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم

🔸به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم

🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم

🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم

🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم

🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇

🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیده‌ام.

🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه می‌رود، هم نرسیدم.

🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزو‌های دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.

🔸(4)  در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لب‌هایت اشک بسیار ریختم و از لب‌های میگونت ناز و کرشمه‌های بسیار خریدم.

🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیر‌هایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.

🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دل‌های مجروح را حس کردم.

🔹(7)  این گناه از جانب چشم‌های سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.

🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.

🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.




#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/23 ☀️

🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم

🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم

🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر می‌شمارم

🔸بدین شکرانه می‌بوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم

🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت می‌گزارم

🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم

🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇

🔹(1) از تهی‌دستی و بی‌چیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهی‌قامتان زیباروی شرمنده‌ام.

🔸(2) مگر اینکه زلف حلقه‌وار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.

🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره می‌شمارم.

🔸(4)  به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهان‌نما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه می‌زنم.

🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آن‌ها قدردانی می‌کنم.

🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.

🔹(7)  در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بسته‌ام.


#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ  شنبه : 1402/12/26 ☀️

🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم

🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم

🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم

🔸پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم

🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم

🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم

🔹چون تو را در گذر ای یار نمی‌یارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم

🔸 دوش می‌گفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم

🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃


☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇

🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.

🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم می‌افتد.

🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بی‌خود می‌سازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آن‌ها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.

🔸(4)  سراسر شب و در همه شب‌ها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.

🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش می‌کند.

🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمی‌توانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟

🔹(7)  دیشب می‌گفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟

#حضرت_حافظ


@shahrahan

🔸شهرآهن

www.shahrahan.com


                     👇 پخش فایل صوتی غزل 👇