🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/12 ☀️
🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم
🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
🔹قسمت حوالتم به خرابات میکند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
🔹 بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇
🔹(1) با اینکه سالخورده، دلآزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.
🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزوهای خود دست یافتم.
🔹(3) ای محبوب جوانبخت، از میوه نیکبختی و اقبال بهرهمند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.
🔸(4) روز نخست از فرود و فرازهای وجود خویش بیخبر بودم، در مکتب عشق تو اینگونه زیرک و نکتهسنج شدم..
🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات میفرستد.
🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر میفروش شدم.
🔹(7) در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.
🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنهانگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهیهای آخرالزمان در امان ماندم.
🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شدهام که یار بیوفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من میگذرد.
🔸(10) شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/12 ☀️
🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم
🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
🔹قسمت حوالتم به خرابات میکند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
🔹 بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇
🔹(1) با اینکه سالخورده، دلآزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.
🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزوهای خود دست یافتم.
🔹(3) ای محبوب جوانبخت، از میوه نیکبختی و اقبال بهرهمند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.
🔸(4) روز نخست از فرود و فرازهای وجود خویش بیخبر بودم، در مکتب عشق تو اینگونه زیرک و نکتهسنج شدم..
🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات میفرستد.
🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر میفروش شدم.
🔹(7) در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.
🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنهانگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهیهای آخرالزمان در امان ماندم.
🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شدهام که یار بیوفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من میگذرد.
🔸(10) شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/13 ☀️
🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
🔸به شوق چشمه نوشت چه قطرهها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوهها که خریدم
🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم
🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇
🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیدهام.
🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه میرود، هم نرسیدم.
🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزوهای دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.
🔸(4) در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لبهایت اشک بسیار ریختم و از لبهای میگونت ناز و کرشمههای بسیار خریدم.
🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیرهایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.
🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دلهای مجروح را حس کردم.
🔹(7) این گناه از جانب چشمهای سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.
🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.
🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/13 ☀️
🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
🔸به شوق چشمه نوشت چه قطرهها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوهها که خریدم
🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم
🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇
🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیدهام.
🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه میرود، هم نرسیدم.
🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزوهای دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.
🔸(4) در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لبهایت اشک بسیار ریختم و از لبهای میگونت ناز و کرشمههای بسیار خریدم.
🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیرهایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.
🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دلهای مجروح را حس کردم.
🔹(7) این گناه از جانب چشمهای سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.
🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.
🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/14 ☀️
🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم
🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم
🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر میشمارم
🔸بدین شکرانه میبوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم
🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت میگزارم
🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم
🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇
🔹(1) از تهیدستی و بیچیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهیقامتان زیباروی شرمندهام.
🔸(2) مگر اینکه زلف حلقهوار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.
🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره میشمارم.
🔸(4) به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهاننما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه میزنم.
🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آنها قدردانی میکنم.
🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.
🔹(7) در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بستهام.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/14 ☀️
🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم
🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم
🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر میشمارم
🔸بدین شکرانه میبوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم
🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت میگزارم
🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم
🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇
🔹(1) از تهیدستی و بیچیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهیقامتان زیباروی شرمندهام.
🔸(2) مگر اینکه زلف حلقهوار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.
🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره میشمارم.
🔸(4) به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهاننما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه میزنم.
🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آنها قدردانی میکنم.
🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.
🔹(7) در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بستهام.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 3شنبه : 1402/12/15 ☀️
🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
🔸پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر میبارم
🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
🔹چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم
🔸 دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇
🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.
🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم میافتد.
🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بیخود میسازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آنها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.
🔸(4) سراسر شب و در همه شبها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.
🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش میکند.
🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمیتوانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟
🔹(7) دیشب میگفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 3شنبه : 1402/12/15 ☀️
🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
🔸پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر میبارم
🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
🔹چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم
🔸 دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇
🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.
🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم میافتد.
🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بیخود میسازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آنها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.
🔸(4) سراسر شب و در همه شبها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.
🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش میکند.
🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمیتوانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟
🔹(7) دیشب میگفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/16 ☀️
🔹گر دست دهد خاک کف پای نگارم
🔹بر لوح بصر خط غباری بنگارم
🔸بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است
🔸از موج سرشکم که رساند به کنارم
🔹پروانه او گر رسدم در طلب جان
🔹چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
🔸امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
🔸زان شب که من از غم به دعا دست برآرم
🔹زلفین سیاه تو به دلداری عشاق
🔹دادند قراری و ببردند قرارم
🔸ای باد از آن باده نسیمی به من آور
🔸کان بوی شفابخش بود دفع خمارم
🔹گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
🔹من نقد روان در دمش از دیده شمارم
🔸 دامن مفشان از من خاکی که پس از من
🔸 زین در نتواند که برد باد غبارم
🔹 حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
🔹 عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 325 ) 👇
🔹(1) اگر گرد و خاک زیر پای معشوق به دستم بیفتد، با آن، خطی مانند خط ریز و نرم غبار بر صفحه چشمم خواهم نوشت.
🔸(2) در آرزوی آغوش تو در دریای اشکهایم غرق شدم و امیدوارم که این موج، مرا به ساحل آرزویم برساند.
🔹(3) اگر فرمان و دستور او برای خواستن جان من به گوشم برسد در همان لحظه همانند شمع در یک لحظه جان میسپارم.
🔸(4) امروز از وفاداری با من، سر باز مزن و از آن شبی بیم داشته باش که من از دست غم تو دست به دعا به سوی خدا بلند کنم.
🔹(5) دو گیسوهای بافته سیاه تو با هم قرار گذاشتند تا از عشاق دلبری کنند و صبر و قرار را از دل من بردند.
🔸(6) ای نسیم صبا، از آن شراب بویی برای من بیاور، زیرا که بوی شراب شفابخش سبب رفع خماری از من میشود.
🔹(7) اگر دوست برای زر ناسره دل من ارزشی قایل نشود، من سکه رایج اشکم را از راه چشم برایش میشمارم و در پایش نثار میکنم.
🔸(6) از من فقیر خاکنشین روی برمتاب، زیرا پس از مرگم، باد هم نمیتواند غبارم را از آستانه تو برگیرد و از درگاه تو دور کند.
🔹(7) ای حافظ، از آنجایی که لب سرخ رنگ یار مانند جان برای من گرامی است، آن لحظهای که لبانم بر لبهایش برسد برای من در حکم زندگی تازه است.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/16 ☀️
🔹گر دست دهد خاک کف پای نگارم
🔹بر لوح بصر خط غباری بنگارم
🔸بر بوی کنار تو شدم غرق و امید است
🔸از موج سرشکم که رساند به کنارم
🔹پروانه او گر رسدم در طلب جان
🔹چون شمع همان دم به دمی جان بسپارم
🔸امروز مکش سر ز وفای من و اندیش
🔸زان شب که من از غم به دعا دست برآرم
🔹زلفین سیاه تو به دلداری عشاق
🔹دادند قراری و ببردند قرارم
🔸ای باد از آن باده نسیمی به من آور
🔸کان بوی شفابخش بود دفع خمارم
🔹گر قلب دلم را ننهد دوست عیاری
🔹من نقد روان در دمش از دیده شمارم
🔸 دامن مفشان از من خاکی که پس از من
🔸 زین در نتواند که برد باد غبارم
🔹 حافظ لب لعلش چو مرا جان عزیز است
🔹 عمری بود آن لحظه که جان را به لب آرم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 325 ) 👇
🔹(1) اگر گرد و خاک زیر پای معشوق به دستم بیفتد، با آن، خطی مانند خط ریز و نرم غبار بر صفحه چشمم خواهم نوشت.
🔸(2) در آرزوی آغوش تو در دریای اشکهایم غرق شدم و امیدوارم که این موج، مرا به ساحل آرزویم برساند.
🔹(3) اگر فرمان و دستور او برای خواستن جان من به گوشم برسد در همان لحظه همانند شمع در یک لحظه جان میسپارم.
🔸(4) امروز از وفاداری با من، سر باز مزن و از آن شبی بیم داشته باش که من از دست غم تو دست به دعا به سوی خدا بلند کنم.
🔹(5) دو گیسوهای بافته سیاه تو با هم قرار گذاشتند تا از عشاق دلبری کنند و صبر و قرار را از دل من بردند.
🔸(6) ای نسیم صبا، از آن شراب بویی برای من بیاور، زیرا که بوی شراب شفابخش سبب رفع خماری از من میشود.
🔹(7) اگر دوست برای زر ناسره دل من ارزشی قایل نشود، من سکه رایج اشکم را از راه چشم برایش میشمارم و در پایش نثار میکنم.
🔸(6) از من فقیر خاکنشین روی برمتاب، زیرا پس از مرگم، باد هم نمیتواند غبارم را از آستانه تو برگیرد و از درگاه تو دور کند.
🔹(7) ای حافظ، از آنجایی که لب سرخ رنگ یار مانند جان برای من گرامی است، آن لحظهای که لبانم بر لبهایش برسد برای من در حکم زندگی تازه است.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/19 ☀️
🔹در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
🔹کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
🔸عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
🔸وین همه منصب از آن حور پریوش دارم
🔹گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
🔹من به آه سحرت زلف مشوش دارم
🔸گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست
🔸من رخ زرد به خونابه منقش دارم
🔹گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد
🔹نقل شعر شکرین و می بیغش دارم
🔸ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من
🔸جنگها با دل مجروح بلاکش دارم
🔹حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
🔹بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 326 )👇
🔸1) در خلوت سرا و عشرتکده خود محبوبی دارم که حلقه زُلفش، به مانند نعل اسبی که در آتش نهند برروی گونه آتشگون او قرار گرفته (و پیوسته مرا شیفته و بی قرار خود ساخته است)
🔹2) من رندی عاشق پیشه و شرابخواری سرآوازه و مشهورم و این همه مقام و مرتبه خود را مدیون آن زیباروی پریوش می باشم .
🔸3) و اگر تو به خانه محقّر این رند بیایی با شراب ناب خالص و نُقل شعر شیرین از تو پذیرایی می کنم .
🔹4) و هرگاه مرا اینگونه نابسامان و بی سرانجام سازی، به هنگام سَحَر، با آهِ خود زلف های تو را پریشان و نابسامان می کنم .
🔸5) واگر خط سبز عارض تو دوست عزیز، اینگونه جلوه گری کند، من چهره زرد خود را با اشک خونین منقش خواهم کرد .
🔹6) (بیا و) با خود تیر عشوه و ریسمان زلف خود را بیاور که من برای دربند کردن دل رنجیده و سرکش خود با آن کشمکش های زیادی دارم .
🔸7) حافظ چون دنیا با همه غمها و شادی هایش می گذرد، همان به که به شادی گراییده و غم از دل بزدایم .
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇شنبه : 1402/12/19 ☀️
🔹در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
🔹کز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم
🔸عاشق و رندم و میخواره به آواز بلند
🔸وین همه منصب از آن حور پریوش دارم
🔹گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری
🔹من به آه سحرت زلف مشوش دارم
🔸گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوست
🔸من رخ زرد به خونابه منقش دارم
🔹گر به کاشانه رندان قدمی خواهی زد
🔹نقل شعر شکرین و می بیغش دارم
🔸ناوک غمزه بیار و رسن زلف که من
🔸جنگها با دل مجروح بلاکش دارم
🔹حافظا چون غم و شادی جهان در گذر است
🔹بهتر آن است که من خاطر خود خوش دارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معنی ابیات فال حافظ : غزل ( 326 )👇
🔸1) در خلوت سرا و عشرتکده خود محبوبی دارم که حلقه زُلفش، به مانند نعل اسبی که در آتش نهند برروی گونه آتشگون او قرار گرفته (و پیوسته مرا شیفته و بی قرار خود ساخته است)
🔹2) من رندی عاشق پیشه و شرابخواری سرآوازه و مشهورم و این همه مقام و مرتبه خود را مدیون آن زیباروی پریوش می باشم .
🔸3) و اگر تو به خانه محقّر این رند بیایی با شراب ناب خالص و نُقل شعر شیرین از تو پذیرایی می کنم .
🔹4) و هرگاه مرا اینگونه نابسامان و بی سرانجام سازی، به هنگام سَحَر، با آهِ خود زلف های تو را پریشان و نابسامان می کنم .
🔸5) واگر خط سبز عارض تو دوست عزیز، اینگونه جلوه گری کند، من چهره زرد خود را با اشک خونین منقش خواهم کرد .
🔹6) (بیا و) با خود تیر عشوه و ریسمان زلف خود را بیاور که من برای دربند کردن دل رنجیده و سرکش خود با آن کشمکش های زیادی دارم .
🔸7) حافظ چون دنیا با همه غمها و شادی هایش می گذرد، همان به که به شادی گراییده و غم از دل بزدایم .
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸 شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/20 ☀️
🔹دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
🔹نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
🔸ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
🔸جامی به یاد گوشه محراب میزدم
🔹هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
🔹بازش ز طره تو به مضراب میزدم
🔸روی نگار در نظرم جلوه مینمود
🔸وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
🔹چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
🔹فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
🔸نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
🔸بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
🔹ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
🔹میگفتم این سرود و می ناب میزدم
🔸خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
🔸بر نام عمر و دولت احباب میزدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 320 ) 👇
🔹(1) دیشب با اشک سیل آسای خود راه را در چشمان خود بر خواب می بستم و (در عالم خیال) به یاد خطّ و خال چهره تو نقشی بر روی آب تصویر می کردم .
🔸(2) در حالی که ابروان یار در پیش چشمانم (به جای محراب عبادت) مصوّر بود و به شکرانه آن خرقه از سر به در آورده و سوزانده بودم، به تلافی ایامی که بیهوده در گوشه محراب مسجد سپری کرده بودم، جام شراب می نوشیدم .
🔹(3) هر مرغ اندیشه و مضمونی که از شاخسار درخت سخن به پرواز درآمده و در قالب لفظ نمی گنجید، با، دام و تور و بند زلف تو، آن را گرفته و به رشته کلام درمی آوردم .
🔸(4) چهره محبوب در پیش چشمانم جلوه گر بود و من در عالم خیال و از راه دور صورت ماه را به یاد چهره تو می بوسیدم .
🔹(5) چشمم به صورت ساقی و گوشم به آواز چنگ بود و با این دیدن و شنیدن، تفأل نیک می زدم .
🔸(6) (و) تا بامداد، درکارگاه دیدگان بیدارم تصویر تو را کشیده و مصوّر می ساختم .
🔹(7) ساقی هم آهنگ با وزن این غزل من، با سرانگشتان خود بر لب کاسه توزیع شراب، ضرب می گرفت و من در حالی که این سرود و غزل را سروده و می خواندم، شراب می نوشیدم .
🔸(8) وقت و حال حافظ به خوشی می گذشت و به یاد دوستان و به نیّت اقبال و شوکت آنها تفأل خیر زده به یاد آنها بودم .
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇1شنبه : 1402/12/20 ☀️
🔹دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
🔹نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
🔸ابروی یار در نظر و خرقه سوخته
🔸جامی به یاد گوشه محراب میزدم
🔹هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجست
🔹بازش ز طره تو به مضراب میزدم
🔸روی نگار در نظرم جلوه مینمود
🔸وز دور بوسه بر رخ مهتاب میزدم
🔹چشمم به روی ساقی و گوشم به قول چنگ
🔹فالی به چشم و گوش در این باب میزدم
🔸نقش خیال روی تو تا وقت صبحدم
🔸بر کارگاه دیده بیخواب میزدم
🔹ساقی به صوت این غزلم کاسه میگرفت
🔹میگفتم این سرود و می ناب میزدم
🔸خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام
🔸بر نام عمر و دولت احباب میزدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 320 ) 👇
🔹(1) دیشب با اشک سیل آسای خود راه را در چشمان خود بر خواب می بستم و (در عالم خیال) به یاد خطّ و خال چهره تو نقشی بر روی آب تصویر می کردم .
🔸(2) در حالی که ابروان یار در پیش چشمانم (به جای محراب عبادت) مصوّر بود و به شکرانه آن خرقه از سر به در آورده و سوزانده بودم، به تلافی ایامی که بیهوده در گوشه محراب مسجد سپری کرده بودم، جام شراب می نوشیدم .
🔹(3) هر مرغ اندیشه و مضمونی که از شاخسار درخت سخن به پرواز درآمده و در قالب لفظ نمی گنجید، با، دام و تور و بند زلف تو، آن را گرفته و به رشته کلام درمی آوردم .
🔸(4) چهره محبوب در پیش چشمانم جلوه گر بود و من در عالم خیال و از راه دور صورت ماه را به یاد چهره تو می بوسیدم .
🔹(5) چشمم به صورت ساقی و گوشم به آواز چنگ بود و با این دیدن و شنیدن، تفأل نیک می زدم .
🔸(6) (و) تا بامداد، درکارگاه دیدگان بیدارم تصویر تو را کشیده و مصوّر می ساختم .
🔹(7) ساقی هم آهنگ با وزن این غزل من، با سرانگشتان خود بر لب کاسه توزیع شراب، ضرب می گرفت و من در حالی که این سرود و غزل را سروده و می خواندم، شراب می نوشیدم .
🔸(8) وقت و حال حافظ به خوشی می گذشت و به یاد دوستان و به نیّت اقبال و شوکت آنها تفأل خیر زده به یاد آنها بودم .
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/21 ☀️
🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم
🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
🔹قسمت حوالتم به خرابات میکند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
🔹 بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇
🔹(1) با اینکه سالخورده، دلآزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.
🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزوهای خود دست یافتم.
🔹(3) ای محبوب جوانبخت، از میوه نیکبختی و اقبال بهرهمند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.
🔸(4) روز نخست از فرود و فرازهای وجود خویش بیخبر بودم، در مکتب عشق تو اینگونه زیرک و نکتهسنج شدم..
🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات میفرستد.
🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر میفروش شدم.
🔹(7) در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.
🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنهانگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهیهای آخرالزمان در امان ماندم.
🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شدهام که یار بیوفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من میگذرد.
🔸(10) شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇2شنبه : 1402/12/21 ☀️
🔹هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
🔹هر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم
🔸شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
🔸بر منتهای همت خود کامران شدم
🔹ای گلبن جوان بر دولت بخور که من
🔹در سایه تو بلبل باغ جهان شدم
🔸اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
🔸در مکتب غم تو چنین نکته دان شدم
🔹قسمت حوالتم به خرابات میکند
🔹هر چند کاین چنین شدم و آن چنان شدم
🔸آن روز بر دلم در معنی گشوده شد
🔸کز ساکنان درگه پیر مغان شدم
🔹در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
🔹با جام می به کام دل دوستان شدم
🔸از آن زمان که فتنه چشمت به من رسید
🔸ایمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
🔹 من پیر سال و ماه نیم یار بیوفاست
🔹 بر من چو عمر میگذرد پیر از آن شدم
🔸 دوشم نوید داد عنایت که حافظا
🔸 بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 321 ) 👇
🔹(1) با اینکه سالخورده، دلآزرده و درمانده شدم، هر زمان که به یاد چهره تو افتادم، جوانی از سر گرفتم.
🔸(2) سپاس خدای را که هرچه از خدا درخواست کردم به نهایت خواسته و آرزوهای خود دست یافتم.
🔹(3) ای محبوب جوانبخت، از میوه نیکبختی و اقبال بهرهمند باش، زیرا من در سایه لطف و عنایت تو بلبل غزلسرای باغ دنیا شدم.
🔸(4) روز نخست از فرود و فرازهای وجود خویش بیخبر بودم، در مکتب عشق تو اینگونه زیرک و نکتهسنج شدم..
🔹(5) هرچقدر هم که در زندگی صاحب عنوان و مقام شده باشم، باز دست سرنوشت مرا به سوی خرابات میفرستد.
🔸(6) از آن روز درِ عالم معنا و حقیقت به روی من باز شد که از مقیمان و مریدان درگاه پیشوای زردشتیان و پیر میفروش شدم.
🔹(7) در مسیر اقبال جاویدان، با جام شراب در خدمتگزاری دوستان قرار گرفتم.
🔸(8) از آن وقتی که بلا و آشوب چشمان فتنهانگیزت مرا در برگرفت، از شر آشوب و تباهیهای آخرالزمان در امان ماندم.
🔹(9) مرا گذر ماه و سال چنین پیر و فرسوده نکرده است. بدان سبب پیر شدهام که یار بیوفا همچون عمر گذرا، سریع از کنار من میگذرد.
🔸(10) شب پیش در اثر عنایت دوست، به من مژده رسید که نزد ما بازگرد که من بخشش گناهت را برعهده گرفتم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1402/12/22 ☀️
🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
🔸به شوق چشمه نوشت چه قطرهها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوهها که خریدم
🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم
🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇
🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیدهام.
🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه میرود، هم نرسیدم.
🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزوهای دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.
🔸(4) در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لبهایت اشک بسیار ریختم و از لبهای میگونت ناز و کرشمههای بسیار خریدم.
🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیرهایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.
🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دلهای مجروح را حس کردم.
🔹(7) این گناه از جانب چشمهای سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.
🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.
🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇3شنبه : 1402/12/22 ☀️
🔹خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
🔹به صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم
🔸اگر چه در طلبت همعنان باد شمالم
🔸به گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم
🔹امید در شب زلفت به روز عمر نبستم
🔹طمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم
🔸به شوق چشمه نوشت چه قطرهها که فشاندم
🔸ز لعل باده فروشت چه عشوهها که خریدم
🔹ز غمزه بر دل ریشم چه تیرها که گشادی
🔹ز غصه بر سر کویت چه بارها که کشیدم
🔸ز کوی یار بیار ای نسیم صبح غباری
🔸که بوی خون دل ریش از آن تراب شنیدم
🔹گناه چشم سیاه تو بود و گردن دلخواه
🔹که من چو آهوی وحشی ز آدمی برمیدم
🔸چو غنچه بر سرم از کوی او گذشت نسیمی
🔸که پرده بر دل خونین به بوی او بدریدم
🔹 به خاک پای تو سوگند و نور دیده حافظ
🔹 که بی رخ تو فروغ از چراغ دیده ندیدم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 322 ) 👇
🔹(1) در کارخانه چشم، تصویر روی تو را نقاشی و مجسم کردم. نقش و نگاری به زیبایی نقش چهره تو نه دیده و نه شنیدهام.
🔸(2) هرچند برای رسیدن به تو پا به پا و همراه باد شمال در تکاپو هستم، حتی به گَردِ راهِ سرو قامت تو که با ناز و تکبر راه میرود، هم نرسیدم.
🔹(3) در دل شب سیاه زلف تو به روشنایی روز عمر خود دل نبستم یعنی از عمرم دل برداشتم. از میان آرزوهای دل، طمع بوسه از لب هایت را محو کردم.
🔸(4) در اشتیاق رسیدن به چشمه آب حیات لبهایت اشک بسیار ریختم و از لبهای میگونت ناز و کرشمههای بسیار خریدم.
🔹(5) با ناز و کرشمه چشمت چه تیرهایی که به سوی دل مجروح من رها کردی و چه بار و فشار اندوهی که بر سر کوی تو تحمل کردم.
🔸(6) ای نسیم سحری، غباری از خاک کوی یار به سوی من آور که از آن خاک اثر و بوی خون دلهای مجروح را حس کردم.
🔹(7) این گناه از جانب چشمهای سیاه و گردن زیبای دلپسند تو بود که مانند یک آهوی وحشی از مردمان رمیده و دوری جستم.
🔸(8) از کوی و محله او نسیمی وزید و بر من گذشت؛ بدین سبب مانند غنچه، پرده دل خونین خود را از هم دریدم.
🔹(9) به خاک پای تو و نور چشم حافظ سوگند که بدون روی تو از چراغ چشم خود پرتو نوری مشاهده نکردم.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/23 ☀️
🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم
🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم
🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر میشمارم
🔸بدین شکرانه میبوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم
🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت میگزارم
🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم
🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇
🔹(1) از تهیدستی و بیچیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهیقامتان زیباروی شرمندهام.
🔸(2) مگر اینکه زلف حلقهوار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.
🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره میشمارم.
🔸(4) به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهاننما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه میزنم.
🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آنها قدردانی میکنم.
🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.
🔹(7) در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بستهام.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ 👇4شنبه : 1402/12/23 ☀️
🔹ز دست کوته خود زیر بارم
🔹که از بالابلندان شرمسارم
🔸مگر زنجیر مویی گیردم دست
🔸وگر نه سر به شیدایی برآرم
🔹ز چشم من بپرس اوضاع گردون
🔹که شب تا روز اختر میشمارم
🔸بدین شکرانه میبوسم لب جام
🔸که کرد آگه ز راز روزگارم
🔹اگر گفتم دعای می فروشان
🔹چه باشد حق نعمت میگزارم
🔸من از بازوی خود دارم بسی شکر
🔸که زور مردم آزاری ندارم
🔹سری دارم چو حافظ مست لیکن
🔹به لطف آن سری امیدوارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 323 ) 👇
🔹(1) از تهیدستی و بیچیزی خودم در رنج و زیر فشار هستم. زیرا از روی سهیقامتان زیباروی شرمندهام.
🔸(2) مگر اینکه زلف حلقهوار زنجیر مانند معشوقی از من دستگیری کند وگرنه کارم به دیوانگی خواهد کشید.
🔹(3) اوضاع و احوال این سپهر گردون را از چشمان من بپرس که شب تا صبح بیدارم و ستاره میشمارم.
🔸(4) به شکر اینکه جام شراب، همانند جام جهاننما مرا از احوال روزگار با خبر ساخت بر لبش بوسه میزنم.
🔹(5) اگر فروشندگان شراب را دعا کردم جای شگفتی نیست، از نعمت آنها قدردانی میکنم.
🔸(6) سپاسگزار بازوان خود هستم که نیرومند نیستند و من توان آزردن کسی را ندارم.
🔹(7) در این دنیا سر من مانند حافظ از باده مست است، اما به عنایت و لطف خدا در آن دنیا امیدوار و دل بستهام.
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🌺🍂🍃🌺🍃🍂🌺🍃🍂
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ شنبه : 1402/12/26 ☀️
🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
🔸پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر میبارم
🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
🔹چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم
🔸 دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇
🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.
🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم میافتد.
🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بیخود میسازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آنها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.
🔸(4) سراسر شب و در همه شبها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.
🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش میکند.
🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمیتوانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟
🔹(7) دیشب میگفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇
🍃🌺🍃🍂
🍂🍃🌺
🌺🍂
🍂
☀️فال حافظ شنبه : 1402/12/26 ☀️
🔹گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
🔹همچنان چشم گشاد از کرمش میدارم
🔸به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جام
🔸خون دل عکس برون میدهد از رخسارم
🔹پرده مطربم از دست برون خواهد برد
🔹آه اگر زان که در این پرده نباشد بارم
🔸پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب
🔸تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم
🔹منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
🔹از نی کلک همه قند و شکر میبارم
🔸دیده بخت به افسانه او شد در خواب
🔸کو نسیمی ز عنایت که کند بیدارم
🔹چون تو را در گذر ای یار نمییارم دید
🔹با که گویم که بگوید سخنی با یارم
🔸 دوش میگفت که حافظ همه روی است و ریا
🔸 بجز از خاک درش با که بود بازارم
🍃
🌺🍂
🍂🍃🌺
🍃🌺🍂🍃
🌺🍂🍃🌺🍂🍃🌺🍂🍃
☑️ معاني ابيات فال حافظ : غزل ( 324 ) 👇
🔹(1) هرچند از چین و تاب گیسوی یار فروبستگی و گرفتاری در کارم پدید آمده، با این همه از بزرگواری او انتظار گشایش آن را دارم.
🔸(2) مپندار که رنگ قرمز چهره من بر اثر شادمانی است بلکه مانند جام شراب تصویر خونین دلم به صورتم میافتد.
🔹(3) آهنگ رامشگران، دل مرا از دست بُرده و مرا از خود بیخود میسازد، وای بر من اگر اجازه ورود به سراپرده آنها و بیان رازآمیزشان نداشته باشم.
🔸(4) سراسر شب و در همه شبها به نگهبانی سراپرده دلم مشغول هستم تا اجازه ندهم خاطره دیگری به غیر از اندیشه او در آن راه یابد.
🔹(5) من آن شاعر افسونگر هستم که با سحر و جادوی کلام خود پیوسته از قلم نی من قند و شکر تراوش میکند.
🔸(6) ای محبوب، وقتی تو را در هیچ گذر و معبری نمیتوانم ببینم، پیامم را با که بگویم که بتواند به گوش دلدارم برساند؟
🔹(7) دیشب میگفت که حافظ دورو و متظاهر است، به غیر از خاک آستانه او با چه کس دیگری سر و کار داشتم؟
#حضرت_حافظ
@shahrahan
🔸شهرآهن
www.shahrahan.com
👇 پخش فایل صوتی غزل 👇