پژوهشکده طب شیعی
730 subscribers
2.72K photos
900 videos
98 files
1.21K links
طبی براساس وحی، اجتهاد، تعبّد و تجربه؛ به نحو ترتیب..

زیر نظر استاد روحانی..
مشاوره درمانی: گروه:

https://t.me/joinchat/FJr2xUMiIdYiTQuz-k3l0g
کانال پژوهشکده طب شیعی
@Shiatebb
دفتر مرکزی: قم، خ کلهری، بعد از کوچه ۴۳ خ حیدریان نبش ۵
فروشگاه : @shiastore
Download Telegram
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی

دلپذیر است در آغوش تو بیدار شدن
در حسینیه‌ی اشک تو گرفتار شدن...
با خیالِ حرمت تشنه‌ی دیدار شدن
تکیه در تکیه به عشق تو میاندار شدن

دل به دریای غمی تازه و دیرینه زدن
در غمت بر سر و بر صورت و بر سینه زدن

آسمان در غم تو، غرق ترنم شده است
خیمه یادآورِ آن کوچه و هیزم شده است
#دودمه وردِ زبان همه مردم شده است
(باز هم طفل یتیمی ز حرم گم شده است)

آخرین بار شنیدند که نجوا می‌کرد
طلب از گم شده‌گانِ لب دریا می‌کرد

کم کم از تشنگی او دل دریا خون شد
از غم اکبر لیلا دو جهان مجنون شد
دشت ماتم زده از خون تنش گلگون شد
کفر اگر نیست، بگویید: خدا محزون شد

او که بر دست جوانان بنی هاشم بود
موقع بردنش آن روز، عبا لازم بود

هرکه مجنون بشود، خانه‌ی ما خانه‌ی اوست
زینب آن کوهِ صبور است که پروانه‌ی اوست
بارِ اندوهِ جهان است که بر شانه‌ی اوست
(این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست)

شده زیر علمش امن‌ترین جای جهان
هیچ کس نیست به اندازه‌ی زینب نگران

(یارب آن نوگل خندان که سپردی به منش)
بوریا گشت در این غربت صحرا کفنش
جگرم سوخته از کهنه‌گی پیرهنش
جان به قربان حسین و پسرانِ حسنش

دوش وقت سحر از روضه‌ی قاسم می‌خواند
روضه آن بود که حاج اکبر ناظم می‌خواند

عاشقم عاشق آن درد که بی درمان است
آسمان با خبر از تشنگی طفلان است
پس بخوان نوحه از آن داغ که بی پایان است
(امشبی را شه دین در حرمش مهمان است)

ظهر فردا، شود آشوب در این دشت، شروع
ای شب تیره بمان و مکن ای صبح طلوع

تشنه‌ی علقمه هستیم که دلدار آنجاست
ماه بیتِ غزلِ حیدر کرار آنجاست
ساقیِ تشنه لبان، سید و سالار آنجاست
آه، ای اهل حرم! میر و علمدار آنجاست

سال‌ها بر سر این سفره نمک‌گیر شدیم
ما غلامیم و درِ خانه‌ی او پیر شدیم

آه ای قله‌ی سر سختِ بی اندازه بلند
ای تبرخورده‌ترین سروِ سرافرازِ بلند
باز هرگز نهراسیده ز پرواز بلند
(چه شد آن دست بلندی که به آواز بلند

دعوی‌اش بود که من بازوی حیدر دارم)
پدری مثل علی، فاتح خیبر دارم

ای رباب! آب در این معرکه نایاب شده
تیر از چله به یک چلچله پرتاب شده
دل سنگ از غم شش‌ماهه‌ی تو آب شده
به روی دست پدر بوده و سیراب شده

نکند حرمله و با تیر و کمان آمده است!
اصغرت از چه زمانی به زبان آمده است؟

حُر که سرمست شد و نعره کشید از شادی
بود بر روی لبانش، چه مبارک‌بادی
حضرت عشق به او گفت که تا جان دادی
بنده‌ی عشقی و از هر دو جهان آزادی

نینوا بین که عجب شور و نوایی دارد
مطرب عشق عجب کرببلایی دارد

#احمد_علوی

📝 #اشعار_آیینی_حسینیه‌ | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e