پژوهشکده طب شیعی
725 subscribers
2.72K photos
900 videos
98 files
1.21K links
طبی براساس وحی، اجتهاد، تعبّد و تجربه؛ به نحو ترتیب..

زیر نظر استاد روحانی..
مشاوره درمانی: گروه:

https://t.me/joinchat/FJr2xUMiIdYiTQuz-k3l0g
کانال پژوهشکده طب شیعی
@Shiatebb
دفتر مرکزی: قم، خ کلهری، بعد از کوچه ۴۳ خ حیدریان نبش ۵
فروشگاه : @shiastore
Download Telegram
میگن چینیه اومده بوده ایران لاف میومده که:“آره ما انقد تو چین غذاهای سمی خوردیم که بدنمون مقاوم شده”






بردنش تو سوپری چنتا خوراکی که مجوز بهداشت داره بهش دادن بنده خدا الان توکماست
مرتیکه با ما کَل میندازه 😎😂
#طنز

@shiatebb
👍‏صبح تو پارک داشتم میدوییدم. مامور بهداشت جلومو گرفت.با ناراحتی گفت با چه مجوزی روغن شحم میخوری ؟ از کدوم مغازه نمک دریا خریدی
گفتم من که چیزی همرام نیست! از کجا میگی







گفت محاله که با روغن نباتی و نمک ید دار بتونی اینجوری بدویی😂😂😂

#طنز
@shiatebb
من دلم به حال چوپان دروغگو می سوزه!!

بنده خدا خیلی بد شانس بوده!

به شوخی یه دروغی گفت حالا یه عمره که ضرب المثل رسوایی شده!!😔



در عوض، من حساب کردم ۵۰ ساله که به صورت میانگین هر ماه یکبار دانشمندان! در رسانه های رسمی اعلام می کنند" درمان قطعی سرطان کشف شد" هیچ کس هم نمی گه " گور بابای دروغگو" !😜

#طنز


@shiatebb
‏مزیت پزشکی غربی فقط اینه كه میشه بهشون سفارش بدی:








فلان قرص رو بنویس، آمپول بنویس زود خوب شم، نه آمپول نمیخوام، شربت بده. ینی قشنگ رستورانه😂
#طنز

@shiatebb
امروز تلویزیون یک نوجوان اراکی را نشان داد که پول تو جیبی چند سالش را جمع کرده و برای ساخت یک بیمارستان هدیه کرده و وزیر محترم بهداشت و معاونینش از ایشون تقدیر کردند!!!

نمی دونم چه حکمتی داره که اگر یک کودک ایرانی با پول تو جیبیش در ساخت بیمارستان کمک کنه اسمش میشه خیّر سلامت!

ولی اگر یک وزیر بهداشت با ۱۲۰۰ میلیارد تومان دارایی کمکی بکنه میشه سهامدار بیمارستان!

#طنز

لینک مشترک در تمامی پیام رسانهای داخلی👇
@shiatebb
"حتما حکمتی تو کاره"چیست؟









جمله‌ی یک جراح پس از گند زدن مهمی توی سلامت بیماره...😜😁😅

#طنز

@shiatebb

🌺 پژوهشکده طب شیعی 🌺
ﻓﻘﻂ ﺗﻮ ﺍﯾﺮﺍﻧﻪ ﮐﻪ ﺑﯿﺴﺖ ﺳﺎﻝ ﺩﺭﺱ ریاضی و فیزیک و ادبیات و ... میخونی،

ﻭﻟﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ ...

‌‌‌‌‌‌‌




به واکسیناسیون نکردن و حجامت کردنت گیر میدن !😐😂

#طنز

@shiatebb
تو مطب دکتر مغز و اعصاب نوشته بود از آوردن بچه جدا خودداری نمایید!!







پرسيدم چرا؟

گفت آخه دکتر اعصاب نداره😐😂

#طنز
@shiatebb

💠 پژوهشکده طب شیعی 💠

┄┄┅┅✿🍃🌸❤️🌸🍃✿┅┅┄┄
آقا امروز رفتم روانپزشک، گفت بهتری؟
گفتم آره







هفتاد و پنج تومن ازم گرفت 😐
خوب شد کار به چه خبر و اینا نکشید 😕😅

#طنز

@shiatebb

💠 پژوهشکده طب شیعی 💠

┄┄┅┅✿🍃🌸❤️🌸🍃✿┅┅┄┄
🅰:
#طنز😉

یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱

#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده

به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."

"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.

همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...

خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁

بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂
(به روایت آقای موسوی زاده)
🅰:
#طنز😉

یکی از رفقا میگفت:
"قصد #ازدواج داشتم
گفتم برم #مشهد و از امام رضا(ع)…
یه زن خوب بخوام...❗️
رفتم #حرم و درخواستمو به آقا گفتم...
شب شد و جایی واسه خواب نداشتم...☹️
هر جای حرم که میخوابیدم...
خادما مثه بختک رو سرم خراب میشدن که...😢
"آقا بلند شو..."
متوجه شدم کنار پنجره فولاد…
یه عده با پارچه سبز خودشونو به نیت شفا بستن…
کسی هم کاری به کارشون نداره.
رفتم یه پارچه سبز گیر آوردم و.......
تاااا صبح راحت خوابیدم...❗️
صبح شد...پارچه رو وا کردم...☺️
پا شدم که برم دنبال کار و زندگیم...
چشتون روز بد نبینه…❗️
یهو یکی داد زد :
"آی ملت…شفا گرررفت…😱

#پنجره_فولاد_رضا_مریضا_رو_شفا_میده

به ثانیه نکشید، ریختن سرم و...😭
نزدیک بود لباسامو پاره پوره کنن که…
خادما به دادم رسیدن و بردنم مرکز ثبت شفا یافتگان…❗️
"مدارک پزشکیتو بده تا پزشکای ما؛
مریضی و ادعای شفا گرفتنتو تأیید کنن..."

"آقا بیخیاااال😳…شفا کدومه…⁉️
خوابم میومد،جا واسه خواب نبود...
رفتم خودمو بستم به پنجره فولاد و خوابیدم😴
همین"
تاااا اینو گفتم…
یه چک خوابوند درِ گوشم و گفت:
"تا تو باشی دیگه با احساسات مردم بازی نکنی…"🤕
خیلی دلم شکست💔
رفتم دم پنجره فولاد و با بغض گفتم:
"آقا؛دستت درد نکنه...دمت گرم💔
زن که بهمون ندادی هیچ…
یه کشیده آب دار هم خوردیم.

همینجور که داشتم نِق میزدم…
یهو یکی زد رو شونم و گفت:
"سلام پسرم❗️
"مجرّدی⁉️"
گفتم آره؛
"من یه دختر دارم و دنبال یه دوماد خوب میگردم...☺️
اومدم حرم که یه دوماد خوب پیدا کنم؛
تو رو دیدم و به دلم افتاد بیام سراغت...

خلاااااصهههه...
تا اینکه شدیم دوماد این حاج آقا😁

بعد ازدواج
با خانومم اومديم حرم...
از آقا تشکر كردم و گفتم:
"آقا،ما حاضریما...😂
یه سیلی دیگه بخوریم و
یه زن خوب دیگه هم بهمون بدیا 😂😂😂
(به روایت آقای موسوی زاده)