گفتارنامه
187 subscribers
155 photos
12 videos
104 links
یادداشت‌ها و مقالات سیدمحسن امامی‌فر روزنامه‌نگار و پژوهشگر

پیج اینستاگرام گفتارنامه
http://instagram.com/Goftarname
Download Telegram
🔺چالشِ دانشگاه؛ بی‌بند‌وباری یا اخراج اساتید؟!

✍️ سید محسن امامی‌فر روزنامه‌نگار

🔸آیت ا‌.. علم الهدی امام جمعه مشهد در دیدار با روسای برخی دانشگاه‌ها، شیوع بی‌بندوباری‌ها و آسیب‌های فرهنگی در محیط دانشگاه را از جمله مهم‌ترین چالش‌های امروز دانشگاه‌های کشور دانست.

🔸فارغ از این‌که معیار و شاخص‌های بی‌وبند‌باری چیست و اساسن قابل تشخیص و تعریف است یا خیر، سوال مهمی که در این زمینه ایجاد می‌شود این است که بی‌بند‌وباری مهم‌ترین چالش امروز دانشگاه‌هاست یا اخراج اساتید از دانشگاه‌ها به دلیل گرایش متفاوت از جریان حاکم بر دولت؟!

🔸آیا این که محافل دانشگاهی از وجود اساتیدی که تولید فکر و گفتمان می‌کنند، محروم شوند، اساسی‌ترین چالش امروز دانشگاه‌ها نیست؟!

🔸بدیهی است کشوری توسعه خواهد داشت که جامعه‌‌ علمی پویا و بر پایه تولید فکر و ایده داشته باشد. در کشوری که نحوه مواجهه با سرمایه‌های فکری و دانشگاهی، مبتنی بر تهدید و تحدید است، چگونه می‌توان داعیه توسعه و پیشرفت داشت؟!

🔸از شواهد و قرائن پیداست که نحوه سیاست‌گذاری آموزش عالی در ایران، محروم نمودن دانشجویان و جامعه علمی کشور از وجود اساتید متفکری است که دغدغه جدی توسعه ایران را دارند اما متفاوت از جریان فکری غالب در نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر فکر می‌کنند و نظر می‌دهند. به نظر می‌رسد از نظر سیاست‌گذاران، یک جامعه دانشجویی بی‌فکر و جریان، حاشیه امنیت بیشتری خواهد داشت.

🔸نتیجه این سیاست‌های مخرب، از بین بردن فضای تضارب آرا در دانشگاه و خروجی آن، انسداد فکری در یک جامعه و عدم توسعه و البته عقب‌افتادگی است.

🔸پر واضح است نتیجه چنین سیاست‌هایی بود که حتا در ادبیات همان سیاست‌گذاران، از ادعای مضحک مدیریت جهانی، به اتخاذ تدابیر لازم جهت مدیریت قیمت مرغ و تخم‌مرغ و صف‌های طویل مردمی جهت خرید اقلام ضروری رسیدیم!

🔸در پایان باید خاطرنشان کرد، اساتید محروم از دانشگاه و یا منزوی در دانشگاه توانسته‌اند آرا و نظریات خود را تا حدودی از طریق شبکه‌های اجتماعی در اختیار جامعه قرار دهند اما قدر مسلم آن‌چه چالش اساسی امروز دانشگاه‌هاست، نه بی‌بند‌وباری، که محرومیت از وجود اساتید برجسته جریان‌ساز است.


http://telegra.ph/چالش-دانشگاه-بی‌بند‌وباری-یا-اخراج-اساتید---گفتارنامه-06-23
🔺احیای برجام و بحران تصمیم‌ گیری

سید محسن امامی‌فر روزنامه‌نگار

🔸منتشر شده در روزنامه شرق

بخشی از مقاله در ادامه می‌آید:

درحالی‌که حدود یک سال از عمر دولت ابراهیم رئیسی می‌گذرد، همچنان خبری از احیای برجام نیست. شرایط احیای توافق هسته‌ای روزبه‌روز پیچیده‌تر و اراده سیاسی طرفین برای احیای برجام ضعیف‌تر می‌شود. در‌این‌میان برخلاف آنچه دولتمردان ایران مبنی بر گره‌نزدن برجام با مسائل اقتصادی مطرح می‌کنند، پیوندهای ناگسستنی اقتصاد ایران با سرنوشت برجام، تأثیرات بی‌بدیل خود را بر شکل‌گیری و تداوم بحران‌های اقتصادی موجود در کشور نشان می‌دهد.

به‌ طور مشخص، دولت رئیسی به دنبال احیای برجام است؛ چرا‌که تأثیرات ویران‌کننده تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی را درک کرده و می‌داند راهکارهای خروج از این بحران‌ها بدون احیای برجام، به بن‌بست می‌رسد. دولتمردان می‌دانند بدون احیای برجام، نمی‌توانند پاسخ‌گوی مطالبات ملت باشند و وعده‌های خود را محقق کنند‌؛ اما اراده دولت به‌تنهایی کافی نیست، که اگر بود تا الان برجام احیا می‌شد.

ایران درخصوص پرونده هسته‌ای خود در‌حال‌حاضر نه مسیر «تقابل» را انتخاب کرده و نه مسیر «تعامل حداکثری» برای رسیدن به توافق را طی می‌کند. «مذاکره برای مذاکره»، نوعی مسیر خنثی است که با پافشاری بر مطالبات حداکثری به دنبال بازی با حاصلجمع صفر بوده و به بازی برد‌-برد اعتقادی ندارد، که قدر مسلم واکنش طرف‌های دیگر مذاکرات را به همراه خواهد داشت.

بر‌اساس آنچه ذکر شد، می‌توان بحران تصمیم‌گیری در ایران درخصوص مذاکرات برجامی را شناسایی کرد. بنا به تعریف، تصمیم‌گیرى (decision making)، صرفا عمل گزینش میان راه‌حل‌هاى جایگزین یا گزینه‌های موجودى است که در موردشان یقین و قطعیت نداریم. در واقع تصمیم‌گیرى فرایندى است که در آن شیوه عمل خاصى براى حل یک یا چند مسئله انتخاب مى‌شود. برای تصمیم‌گیری بر‌اساس الگوی «بازیگر خردمند» که یکی از الگوهای کلیدی برای تحلیل رفتار سیاست خارجی بازیگران در سطح بین‌المللی است، باید اهداف تصمیم، گزینه‌ها و راهکارهای موجود و ممکن برای تحقق اهداف و پیامدهای هر راهکار مشخص شده و سپس بر‌اساس دو بعد مطلوبیت و احتمال، دست به انتخاب گزینه‌ای با بیشترین مطلوبیت زد.

مقامات کشور در شرایط تحریم‌های فلج‌کننده اقتصادی و احتمال حمله نظامی به کشور، سه راهکار را پیش‌روی خود می‌دیدند.

- توافق: مذاکرات هدفمند با ایالات متحده آمریکا به‌عنوان قطب اصلی مقابل ایران در ۱+۵ و تعدیل خواسته‌های ایران جهت دستیابی به توافق هسته‌ای جامع و پایدار از طریق یک بازی برد-برد.

- تقابل: خروج از مذاکرات هسته‌ای و وارد‌شدن در مسیر تقابل حداکثری با نظام بین‌الملل و غنی‌سازی بالای ۶۰ و حتی ۹۰ درصدی.

- خنثی: ادامه مذاکرات هسته‌ای با اصرار بر مطالبات حداکثری ایران از‌جمله غنی‌سازی بالای ۲۰ درصد و ادامه روند پیشین مذاکرات هسته‌ای که به سرانجام نمی‌رسید (مذاکره برای مذاکره).

اگر بخواهیم به سال ۱۳۹۴ که توافق هسته‌ای حاصل شد، بازگردیم و ریشه‌ها و عوامل آن را شناسایی کنیم، ساده‌انگاری است که اراده دستیابی به توافق هسته‌ای را به دولت تدبیر و امید نسبت دهیم. مبرهن است اراده‌ای فراتر از دولت مبنی بر انعقاد توافق هسته‌ای ایجاد شد؛ اما برای پیدایی دلایل اینکه چرا در آن برهه این اراده حاصل شد، باید به یک سؤال مهم که «پرونده هسته‌ای ایران چه تهدیدها و موقعیت‌هایی برای کشور به وجود آورد؟» پاسخ داد.

اما اگر بخواهیم شرایط امروز کشور را با شرایط مذکور در سال‌های منتهی به توافق برجام مقایسه کنیم، ایرانِ امروز به شکل واضحی با تحریم‌های شدیدتری مواجه است که نتیجه خروج ایالات متحده از برجام بود.

در چنین شرایطی و با وجود مشکلات موجود در مقایسه با شرایط سال‌های منتهی به توافق برجام در سال ۱۳۹۴، اهداف و گزینه‌ها و پیامدها در فرایند تصمیم‌گیری درباره پرونده هسته‌ای و سرنوشت احیای برجام در شرایط فعلی، وجوب انتخاب گزینه توافق مجدد با ۱+۵ برای احیای برجام را بیش‌از‌پیش برای نظام جمهوری اسلامی به‌عنوان یک بازیگر خردمند نمایان می‌کند.

خردمندی مسئولان در این راستا باید پایان‌بخش منازعات بی‌حاصل نهادهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر مختلف با منافع متفاوت بر سر احیای برجام باشد. لزوم یک بازی با حاصلجمع مثبت در مختصات سیاسی‌ کشور در عرصه روابط بین‌الملل برای حداقل‌سازی تهدید و بیشینه‌سازی قدرت بر پایه تحقق منافع ملی، ضروری است.

🔻جهت مطالعه کامل مقاله از طریق لینک زیر اقدام نمایید:
https://www.sharghdaily.com/fa/tiny/news-850546
🔺صیانت از ملت یا رعیت؟!

✍️ سید محسن امامی‌فر، روزنامه‌نگار، در یادداشتی درباره‌ی طرح صیانت که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

آقاتهرانی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس گفته است هدف از طرح "صیانت از فضای مجازی"، صیانت از مردم است.

صیانت به معنای نگهبانی و نگهداری زمانی معنا پیدا می‌کند که امنیت مردم در خطر باشد و در چنین شرایطی، محافظت از مردم وظیفه تمام ارکان حکومت است.

اما در موضوعی مانند فضای مجازی، صیانت از مردم به چه دلیل مطرح می‌شود؟ مگر مردم ایران صغیر هستند که قادر به تشخیص صلاح خویش جهت تعیین چگونگی الگوی مصرف فضای مجازی برای خود نباشند؟

متاسفانه تفکری میان برخی مسئولان در کشور وجود دارد که ریشه در نگاه قیم‌ مآبانه دارد و بر اساس آن، خود را قیم مردم می‌دانند. از نظر آن‌ها مردم عقل کامل نداشته و قدرت تشخیص ندارند.

به همین دلیل است وقتی که مردم در یک انتخابات رقابتی، به نامزد مخالف تفکر آنان، رای می‌دهند، تمام مشکلات کشور را به نفهمیدن مردم و رای آنان ارتباط می‌دهند و از عبارت قرآنی «أَكْثَرُهُمْ لا يَعْقِلُونَ» در مواجهه با مردمی که متفاوت از آنان فکر می‌کنند، استفاده می‌نمایند.

این جماعت از مسئولان خود را در هر شرایطی محق به دخالت در تمام شئون زندگی مردم می‌دانند، چرا که مردم را نه تنها در قامت "ملت"، که تنها پایه مشروعیت‌ساز برای دولت در مفهوم کلان خود است، نمی‌بینند، بلکه رعیتی می‌دانند فاقد توان تعقل و تفکر و در نتیجه خود را به عنوان قیم و ارباب آن‌ها در نظر می‌گیرند.

به طور مشخص آن‌ها اعتقادی به ملت ندارند، چرا که ملت، اجتماع مردمی منسجم است با حق تعیین سرنوشت خویش که می‌توانند به دولت و دولت‌مردان مشروعیت و قدرت ببخشند و زمانی که ناکارآمدی آن‌ها را در تحقق مطالبات خود مشاهده کردند، قادر به کنار زدن آن‌ها و مشروعیت بخشیدن و قدرت بخشیدن به دولت‌مردان دیگر هستند‌.

مردمی با این مختصات، طبیعتن ولی نعمت دولت‌مردان می‌شوند، پس آن دسته از مسئولان نمی‌توانند نگاه قیم‌مآبانه به آن‌ها داشته باشند و همواره باید در جهت جذب حمایت و رضایت حداکثری ملت تلاش کنند.

بنابراین این طیف از مسئولان برای پیشبرد اهداف و منافع خود که مخالف تفکرات و منافع ملت است، مردم را رعیت فرض می‌کنند. در ادبیات سیاسی نیز رعیت، نیاز به سرپرستی و صیانت دارد و حق دخالت در امور سیاسی ندارد و هیچ حقی نیز در تعیین سرنوشت خویش ندارد.

بشر بیش از سه قرن است که به عصر ملت-دولت رسیده است و مردم ایران انتطار دارند تمام مسئولان آن‌ها را در قالب "ملت" ببینند، نه "رعیت". ملتی که دارای حقوق مشخصی در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... است و خواهان احترام مسئولان به مطالبات و تفکرات جامعه متکثر ایرانی است. مطالباتی که مسیر حرکت دولت‌مردان و مسئولان حکومت را مشخص می‌نماید.

دولت رئیسی اگر به واقع به مردم در قامت یک ملت با برخورداری از حقوق تام و تمام شهروندی اعتقاد داشته باشد و خود را نماینده ملت ایران می‌داند، باید قاطعانه در مقابل طرز تفکر دگماتیک و جزم‌اندیشانه برخی مسئولان که نگاه قیم مآبانه به مردم دارند، ایستادگی نماید.

دولت‌مردان نمی‌توانند به رای و نظر مردم ایران که در قالب یک ملت با تنوع فرهنگی و قومی در جغرافیای سرزمینی مشخص و با پشتوانه عظیم فرهنگی و تمدنی، زندگی می‌کنند، بی‌توجه باشند.


http://telegra.ph/صیانت-از-ملت-یا-رعیت--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-07-17
🔸 سایه‌ای در سایه‌سارِ ارغوان

✍️ سید محسن امامی‌فر روزنامه‌نگار و شاعر مجموعه شعر «هیچستان»، در سوگ سایه(هوشنگ ابتهاج) شعری سپید سروده و در اختیار انصاف‌نیوز قرار داده است که در ادامه می‌آید:


آن زمان که خورِ ساز و
خورشیدِ آواز

غروب کردند در ناسوتِ فانی
برآمد آفتاب بر فراز عالمِ باقی

با نوایِ لُطف
با آوایِ شَجَر...

ملکوت اما
بی‌امان سایه‌ساری خواست

تا که پرکشید
آن پیرِ پرنیان اندیش

حالیا! در سایه‌سارِ ملکوت
جمعِ ملکوتیان
می‌سُرایند و می‌نوازند و می‌آوازند...

"آه از آن رفتگان بی‌برگشت"...!!!

در غم فقدانِ سایه
غم‌های عالم خبردار شدند...
که "مبارک است این غم"
"ندهیم آن را به شادی!"

سایه‌جان...
خواهی درخشید
"در جنگل ستاره‌ها"

ما نیز هم‌نوا با "مرغِ شب‌خوان"
در "آشیانه‌ای که خالی ماند"
پِیِ "عزیزِ هم‌زبانی" هستیم
که پیدا نیست
در کدام کهکشان نشسته است!

امروز سایه‌ای از در رفت
که نه دریچه
که عالمی آه کشید...
آن سوتر اما
جمع ملکوتیان
هلهله آواز کردند...

سزاست سایه
در سایه‌سارِ ارغوان بیارامد
تا سایه باشد بی‌کران
بر سرتاسر ایران...

۱۹ مرداد ۱۴۰۱


http://www.ensafnews.com/363172
🔺یک‌دست‌سازی حجاب در سینما و تلویزیون؟!

سید محسن امامی‌فر روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، درباره‌ی اظهارات اخیر وزیر ارشاد اسلامی دولت سیزدهم نوشت:


وزیر ارشاد در شبکه افق صداوسیما با بیان این‌که حجاب باید در تلویزیون و سینما، یک‌دست باشد، اظهار داشته است: "به نظر من باید معیارهای واحدی بین نمایش در تلویزیون، سینما و شبکه نمایش خانگی باشد، نه اینکه یک نوع حجاب را در تلویزیون ببینیم ولی در سینما جور دیگری باشد؛ تدوین اصلاحیه آئین‌نامه نمایش به اتمام رسیده و در مسیر ابلاغ نهایی است."

قدر مسلم منظور وزیر ارشاد از وجود یک حجاب واحد در تلویزیون و سینما و شبکه نمایش خانگی، تمکین سینما و شبکه نمایش خانگی از شاخص موجود حجاب در تلویزیون است.

حال در شرایطی که سینما و شبکه نمایش خانگی توانسته است مخاطب ایرانی را تا حدود زیادی از سریال‌های ماهواره‌ای جدا کرده و به خود جذب نماید، آیا با تسری شاخص حجاب در تلویزیون به آن دو بخش، نمی‌توان پیش‌بینی کرد که سینما و شبکه نمایش خانگی نیز با ریزش جدی مخاطب مواجه خواهند شد؟

قدر مسلم چنین سیاست‌گذاری که به دور از واقعیات جامعه است، نتیجه‌ای جز هل دادن مخاطب به سوی ماهواره در پی نخواهد داشت.

سرنوشتی مانند تلویزیون که بر اساس نظرسنجی‌های معتبر، اکثریت ایرانیان با آن قطع ارتباط کرده و به آن بی‌اعتماد هستند. به این دلیل که تولیدات صداوسیما به ویژه در مقوله فیلم و سریال هیچ تناسبی با فرهنگ، پوشش، روحیات و گرایشات موجود در جامعه ندارد. تولیدات در مقولات سیاسی و اجتماعی نیز به دلیل یک‌جانبه‌نگری سیاست‌گذاران صداوسیما همواره با عدم اقبال از سوی مردم مواجه شده است.

بماند این‌که اگر وزیر ارشاد در اظهار نظر خود جدی باشد و نوع پوشش حاکم در تلویزیون بخواهد در سینما و شبکه نمایش خانگی اجرایی شود، عملن کارگردانان و بازیگران مطرح سینما در چنین شرایطی حاضر به کارکردن نمی‌باشند.

اما از این‌ مسائل که بگذریم، سوالی که از وزیر ارشاد پیش می‌آید این است که به فرض که حجاب تلویزیون و سینما و شبکه نمایش خانگی را یکدست کردید، وقتی که در کوچه و خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ در سراسر کشور با حجاب و پوشش متفاوتی مواجه شدید، چه می‌کنید؟!

حتما بر آن خواهید شد که حجاب موجود در جامعه را نیز که یک عرف مشخص است، با تلویزیون یکدست کنید؟ اقدامی که برخی سخت به دنبال آن هستند اما هرگز شدنی نیست.

به عقیده نگارنده جامعه، مسیر خود را خواهد رفت و سیاست‌گذاران فقط می‌توانند نهایتن سرعت آن را کم کنند، اما نمی‌توانند متوقف کنند.

در نهایت می‌توان گفت نوع نگاه وزیر ارشاد در لزوم یک‌دست‌سازی حجاب در تلویزیون و سینما و شبکه نمایش خانگی، از ۳ حالت خارج نیست:

۱- ریشه در عدم درک واقعیات موجود جامعه و عدم شناخت فرهنگ حاکم بر جامعه دارد

۲- نوعی لجبازی با عموم مردم به دلیل گرایشات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی اکثریت جامعه که در تضاد با گرایشات حاکم بر دولت است

۳- قدسی‌پنداری انگاره‌های ذهنی و اعتقادات خود و بسترسازی تحکمی جهت سعادت‌مند کردن مردم ولو بر خلاف میل و اراده ملت

در هر حالت، سیاست‌گذاری‌های تحکمی که در تقابل با جامعه باشد، محتوم به شکست قطعی است.


http://telegra.ph/یک‌دست‌سازی-حجاب-در-سینما-و-تلویزیون--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-08-22
◼️ مصیبتِ گشتِ ارشاد علیه جانِ بانوان!

✍️ سید محسن امامی‌فر، روزنامه‌نگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

بعید به نظر می‌رسد که وجدان بیداری پیدا شود و ماجرای مهسا امینی، جدیدترین اقدام حادثه‌آفرین گشت ارشاد را که باعث به کمارفتن او شده است، بشنود و فریاد سر ندهد.

این چه سیاستی است که در جزئی‌ترین شئونات زندگی مردم ورود می‌کند؟ مشروعیت این سیاست در کجاست؟

اساسن این گشت ارشاد است یا گشت ارعاب؟
چه کسی مسئول به کما رفتن مهسا امینی است؟
در این کشور، جان انسان‌ها چه ارزشی دارد؟

گشت ارشاد(بخوانید گشتِ ارعاب) تا کی باید برای دختران این سرزمین ترس و وحشت بیافریند و گویا از الان به بعد جان آن‌ها را به خطر بیاندازد؟

این چه امنیتی است که باید به آن افتخار کرد؟
این چه مصیبتی است که دامن‌گیر ملت ایران شده است؟

مصیبت بزرگ‌تر اما، حمایت ناشیانه بخشی از مردم عادی از چنین سیاست‌هایی است که نتیجه‌ای جز توجیه ظلم موجود ندارد.

متاسفانه دولت رئیسی هیچ واکنشی به نقض حقوق شهروندان و به خطر افتادن جان انسان‌ها ندارد و افسوس بزرگ‌تر سکوت سنگین مجلس شورای اسلامی به عنوان خانه ملت و نمایندگان مردم، نسبت به این فجایع است.

پر واضح است که دولت رئیسی مسئول مستقیم وضعیت اسفناک کنونی در تمام زمینه‌‌ها در کشور می‌باشد.

دولت‌مردان! بدانید که قاطبه این ملت رنج‌دیده به ناکارآمدی و ناشایستگی شما ایمان دارند.

بیش از این بر طبل بی‌کفایتی نکوبید و جان انسان‌ها را به بازی نگیرید و بر مدارِ مردم کشورداری کنید، نه بر ضدِ مردم.
مصیبتِ گشت ارشاد را متوقف کنید!

http://telegra.ph/مصیبت-گشت-ارشاد-علیه-جان-بانوان--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-09-16
🔺 نفی اعتراض مردم!

🔸 نمی‌توان یک سبک زندگی خاص با اجازه دخالت در تمام شئون زندگی و همچنین بحران‌های اقتصادی را بر مردم تحمیل نمود و انتظار هیچ واکنشی از سوی جامعه نداشت.

🔸 شاید نسل‌های قبلی، تحمیل و اجبار را پس از پرداخت هزینه‌های اعتراض و با اکراه، می‌پذیرفتند اما نسل جدید هرگز نمی‌پذیرد و ساکت نمی‌نشیند، هرچند با هزینه‌های گزاف مواجه گردد.

🔸 بنابراین نفی اعتراض مردم و پاک‌کردن و تغییر دادن صورت مساله، دردی را دوا نکرده و نخواهد کرد.

سید محسن امامی‌فر
🔺 لختِ مادرزاد؟!

سید محسن امامی‌فر

🔸 مصطفی میرسلیم نماینده تهران گفته است "در خیابان افرادی را دیدم که لخت مادرزاد بودند".

🔸 جناب میرسلیم! ای کاش مختصات دقیق آن‌جایی را که افرادِ لخت مادرزاد دیده‌اید، بیان می‌کردید تا مطمئن شویم در خیابان بوده‌اید!

🔸 البته در صورت اطمینان از حضور شما در خیابان، باید تعریف‌تان از "لخت مادرزاد" را نیز بیان نمایید چرا که به نظر می‌رسد شما تعریف متفاوتی از "لخت مادرزاد"، نسبت به تعریف جامعه داشته باشید‌ که البته نشان از انحرافِ عمیق فکری دارد.

🔸 جناب میرسلیم! از این مسائل که بگذریم، آیا بهتر نیست از تمام سمت‌های خود استعفا داده و به اضافه‌گویی نپردازید تا زمان مناسب را به دست آورید و به مدیریت خانواده بپردازید که "جاسوس" تحویل جامعه ندهید؟!

🔸 شما با همان چشمانی که فرزندِ جاسوس‌تان را بیخ گوش‌تان ندیدید، افراد لخت مادرزاد در خیابان دیدید؟!

🔸 حق بدهید نه تنها مردم، که سیاسیونِ هم‌فکرتان نیز هیچ‌گاه شما را جدی نمی‌گیرند.
🔸 سیاست‌خارجیِ ادعامحور

✍️ سید محسن امامی‌فر، روزنامه‌نگار و پژوهشگر روابط بین‌الملل در یادداشتی با عنوان «سیاست‌خارجیِ ادعامحور» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

چین در اقدامی بی‌سابقه به همراه عربستان، مواضعی کاملن ضد جمهوری اسلامی اتخاذ نموده است. رویکردی که تقابل‌جویانه تفسیر می‌شود.

هرچند به این معنا نیست که چین همکاری‌های دوجانبه با ایران را کاهش دهد، اما حجم عظیم تجارت چین با عربستان که چند برابر حجم تجارت با ایران است، این کشور را که منطق سیاست خارجی خود را بر پایه اقتصاد بنا نهاده وادار می‌نماید، با عربستان، که انتفاع بسیار بیشتری در مناسبات‌ فی‌مابین خواهد داشت، همگرایی استراتژیک داشته باشد، نه با ایران.

چین و عربستان در سفر شی جین پینگ به ریاض، ۳۴ قرارداد سرمایه‌گذاری در بخش‌های انرژی سبز، هیدروژن سبز، فتوولتائیک خورشیدی، فناوری اطلاعات، حمل و نقل، لجستیک، صنایع پزشکی، مسکن و ساخت و ساز امضا نمودند و بر همین اساس، همکاری اقتصادی خود را گسترش قابل توجهی دادند و این اتفاقی نیست که چین به سادگی از کنار آن بگذرد و در تقابل ایران و عربستان، به سود جمهوری اسلامی اقدام نماید.

این اقدام چین در بالاترین سطح سیاسی، ادعاهای پوچ مسئولان ایرانی مبنی بر مشارکت راهبردی ایران و چین را عیان نمود.

اگر چه جمهوری اسلامی دشمنی واضحی با ایالات متحده که رقیب جدی چین به شمار می‌رود، دارد و می‌تواند از نظر مقامات جمهوری اسلامی، عامل مهمی برای همگرایی راهبردی میان دو کشور باشد اما چین نشان داد، میزان انتفاع اقتصادی، عامل تعیین کننده در یک مشارکت جامع و استراتژیک خواهد بود.

چرا که افزایش قدرت اقتصادی است که می‌تواند حوزه نفوذ سیاسی در یک منطقه و جهان را گسترش دهد.

چین به وضوح نشان داد در مناسبات امنیتی_ژئوپلیتیکی خاورمیانه، که در دو سوی آن همواره ایران و عربستان قرار دارند، بر خلاف انتظار جمهوری اسلامی، طرف سعودی را خواهد گرفت.

عربستان نیز از ضربات مستقیم و غیرمستقیم جمهوری اسلامی در امان خواهد بود چرا که منافع اقتصادی چین در این کشور با خطر جدی مواجه خواهد شد و چین این توانایی را دارد که مانع حملات جمهوری اسلامی بشود. به این دلیل که جمهوری اسلامی با وجود مواضع تقابل‌جویانه چین، هم‌چنان به این کشور نیاز حیاتی خواهد داشت و نمی‌تواند راهبردهای سیاست‌خارجی خود را بر خلاف منافع استراتژیک چین، طراحی نماید. جمهوری اسلامیِ غرب‌ستیز، اساسن امکان پشت کردن به چین را ندارد. در چنین مختصاتی، توازن قوای منطقه‌ای علیه جمهوری اسلامی و به سود سعودی، تغییر خواهد کرد.

اما سوال مهم این است، دولت رئیسی که نگاه و گرایش‌های همکاری‌جویانه با غرب را مانع تامین منافع ملی و حتا به نوعی خیانت به حساب می‌آورد و با افتخار از سیاست شرق‌گرایی با محوریت روسیه و چین سخن به میان می‌آورد، در واکنش به اقدام تقابلی چین، آن هم مشترکا با عربستان، چه توجیه و واکنشی خواهد داشت؟

مبرهن است که نمی‌تواند واکنش متناسب و تلافی‌جویانه داشته باشد، چرا که چین در شرایط تحریم‌های فلج‌کننده علیه جمهوری اسلامی، مانع از فروپاشی اقتصادی ایران شده است. بنابراین همان‌طور که پیش‌تر ذکر شد، نیازِ استراتژیک و عملی جمهوری اسلامی به چین هم‌چنان وجود دارد.

وقتی عضویت در سازمان همکاری شانگهای، سند افتخارآفرینی دولت رئیسی می‌شود، با وجود آن‌که به دلیل تحریم‌ها، هیچ انتفاعی برای ایران نخواهد داشت، نتیجه این می‌گردد که عربستان که حتا در شانگهای نیز حضور ندارد، با اِعمال سیاست‌خارجی عمل‌گرایانه از طریق افزایش حجم عظیم مبادلات و گسترش چشم‌گیر همکاری‌های اقتصادی با چین، خود را به عنوان شریکی استراتژیک مطرح نموده و این کشور را وادار به اتخاذ مواضع تقابلی با جمهوری اسلامی می‌نماید.

مسئولان و مقامات ارشد جمهوری اسلامی شاید هم‌چنان به این نکته واقف نشده‌اند؛ سیاست خارجی که بر پایه ادعا، استوار گردد، هرگز نمی‌تواند تامین کننده منافع ملی باشد.

@goftarname

لینک اینستاگرام
http://instagram.com/Goftarname

http://telegra.ph/سیاست‌خارجی-ادعامحور--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-12-11
🔸 وزیر کشور گفته است "برنامه تحول راهبردی جمعیت و فرزندآوری با عنوان مسیر نجات تدوین شده است."

🔸 برنامه‌ای تحت عنوان "مسیر نجات" تدوین شده که اساسن ابزار تحقق آن در اختیار دولت نیست!

🔸 اگر تمام راهبردهای دولت همین قدر انتزاعی باشند که نتوان هیچ نسبتی میان آن‌ها و واقعیت‌های موجود در جامعه برقرار کرد، امید به نجات چه محلی از اعراب خواهد داشت؟!

سید محسن امامی‌فر
🔺 عمر ماست که می‌سوزانید!

✍️ سید محسن امامی‌فر

🔸 معاون وزیر نفت گفته است "استفاده از سوخت گازوئیل و مازوت در شرایط کمبود گاز، یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است".

🔸 نکته قابل تامل و تاسف این‌که ایران رتبه اول ذخایر نفت و گاز جهان را داراست اما در عین ناباوری با کمبود گاز مواجه است!

🔸 ضمن این‌که بنا بر اظهارات دولت‌مردان، قرار بود اروپا، پاییز و زمستان سختی داشته باشد اما این‌جا در ایران، آن هم پیش از شروع زمستان، روسیاهی به زغال ماند!

🔸 آقایان! این مازوت نیست که می‌سوزد، عمر ماست که می‌سوزانید!


https://www.instagram.com/p/CmVxDePMT0J/?igshid=MDJmNzVkMjY=
🔺یک دیدارِ استراتژیک؛ از واگرایی تا همگرایی

✍️ سیدمحسن امامی‌فر، روزنامه‌نگار

🔸منتشره در انصاف‌ نیوز


🔹برخی نکات مهم یادداشت در ادامه می‌آید:

دیدار ناطق‌نوری، علی لاریجانی، محمدباقر قالیباف و غلامعلی حدادعادل، در نوع خود بی‌سابقه است.

پس از به حاشیه‌ رانده‌شدن علی لاریجانی از صحنه رسمی سیاست، این سیاست‌مدار کهنه‌کارِ محافظه‌کار در یک حرکت تاکتیکی، همگرایی خود را از طریق جلسات با سران جناح اصلاحات و اعتدال، بیشتر کرد. هرچند فاصله ناطق نوری از جناح اصولگرا، پیش‌تر از این‌ها و از نیمه دوم دهه هشتاد آغاز گردید.

با این وجود، به نظر می‌رسد اعتراضات ۱۴۰۱ که نقطه عطفی در مختصات سیاسی‌ ایران بود و منجر به اعلام مواضع بعضن جدید از سوی سیاست‌مداران گردید، آینده این همگرایی را در عمل با مشکل مواجه نمود.

حسن روحانی جدیدن از تقدم همه‌پرسی بر انتخابات سخن می‌گوید و راهکاری برای برون‌رفت از بحران ارائه می‌دهد که ناطق و به ویژه لاریجانی با توجه به مشی سیاسی محافظه‌کارانه خود، نمی‌توانند از آن حمایت کنند. خاصه این‌که، رهبری نیز با صراحت تمام با برگزاری رفراندوم مخالف نمود‌.

از سوی دیگر سیدمحمد خاتمی نیز استراتژی اصلاح‌طلبیِ انتخابات‌محور را در بن‌بست توصیف کرده و خروج از بحران‌های داخلی و خارجی را در ضرورت بازگشت به قانون اساسی می‌داند. هرچند جهت اقناع بدنه اصلاح‌طلبانِ پیشرو، لاجرم باید توازنی میان استراتژی خود و میرحسین موسوی که عملن گذرطلبانه است، برقرار نماید که البته بسیار بعید است خاتمی توانایی و ابزار آن را در اختیار داشته باشد.

بنابراین مسیر لاریجانی و ناطق نمی‌تواند با خاتمی و روحانی مشترک باشد. مهره‌هایی مانند لاریجانی و ناطق به دلیل این‌که همچنان مورد اعتماد سطوح عالی نظام هستند، می‌توانند با اتخاذ یک استراتژی‌ هوشمندانه، مجددن به بازیگری در صحنه رسمی سیاست امیدوار باشند.

اما در سوی دیگر مختصات سیاسی ایران، محمدباقر قالیباف که برای نیل به کرسی ریاست مجلس، ناچار به همگرایی تاکتیکی با تندروهای جناح راست به ویژه در زمان دولت روحانی و تقابل سیاسی با جریان میانه‌رو و میانه‌روهایی همچون لاریجانی بود، پس از روی‌کار آمدن رئیسی و پایان بهارِ دولت وی، مسیر خود را رفته رفته از تندروها و جریان پایداری جدا نمود تا بتواند شخصیت عقلانیت‌محور و تکنوکرات خود را در جامعه و به ویژه معندلین اصولگرا، احیا نماید.

از طرفی، اعتراضات ۱۴۰۱ به وضوح نشان داد، اداره کشور به دور از میانه‌روی و بر مدار تندروی و بر اساس شعارگرایی، نه عمل‌گرایی، تا چه میزان می‌تواند ویران‌کننده باشد. این‌جا بود که قوه عاقله نظام پس از اطمینان از ناکارآمدی دولت رئیسی در حل بحران‌های داخلی و هم‌چنین سیاست خارجی، ماموریت مذاکرات نهایی صلح با عربستان را به علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی سپرد که به لحاظ سیاسی، می‌توان او را در طیف میانه‌رو تعریف نمود. عملن کارگزاران سیاست‌خارجی دولت رئیسی از مدار تحولات منطقه‌ای کنار گذاشته شدند که نشان‌دهنده اراده نظام بر حل بحران‌های سیاست‌خارجی به ویژه در سطح منطقه‌ و احتمالن سطوح جهانی باشد.

نکته بسیار مهم این‌که، رویکرد جدید و کلان نظام سیاسی در ایران که در سطوح عالی اتخاذ شده است، با حضور جریان رادیکال جناح راست در مجلس و دولت قابل تحقق نیست. لذا قدم اول برای تحقق این امر، فتح مجلس توسط جریان معتدل و میانه‌رو جناح راست است. لازمه آن نیز، احیای جریان محافظه‌کار با محوریت ناطق، لاریجانی، قالیباف و حدادعادل است. بنابراین قالیباف و حدادعادل از یک سو و ناطق و لاریجانی از سوی دیگر ناچار هستند پس از حدود دو دهه واگرایی، به همگرایی روی بیاورند.

به عقیده نگارنده، جلسه این چهار سیاست‌مدار بر این مبنا تشکیل شده است. اراده تشکیل این جلسه نیز، فراتر از خواست رئیس مجلس بوده است.

اما یک امتیاز دیگر ائتلاف ناطق، لاریجانی و قالیباف، جذب سبد رای ناراضیانی است که از سیستم اداره کشور به طور کلی قطع امید کرده اما به دلیل هزینه‌های گزاف، راضی به تغییرات انقلاب‌گونه نیستند. آن‌ها از بازگشت سیستم اداره کشور به مسیر میانه‌روی، اعتدال و عقلانیت سیاسی استقبال خواهند کرد.

بنابراین انتخابات مجلس ۱۴۰۲، با توجه به این‌که اصلاح‌طلبان توان سازمانی، اراده لازم و پایگاه اجتماعی مناسب جهت حضور در انتخابات مجلس را ندارند، به احتمال قریب به یقین، شاهد رقابت و مرزبندی محافظه‌کاران و رادیکالیست‌های جناح راست باشد.

با تمام این تفاسیر، انتخابات به دلیل ناامیدی فزاینده مردم و شکاف شدید ملت_دولت در سطح کلان خود، با مشارکت پایین برگزار خواهد شد، هرچند پیروزی محافظه‌کاران در همین انتخابات نیز محتمل است.

🔸متن کامل یادداشت👇
http://telegra.ph/یک-دیدار-استراتژیک-از-واگرایی-تا-همگرایی--پایگاه-خبری-تحلیلی-انصاف-نیوز-04-20
🔸وقتی راهبردهای سیاست‌خارجی را بدون فهم دقیق تحولات و معادلات بین‌الملل و بر اساس شعار و آرمان اتخاذ کنید، نتیجه این می‌شود که نه می‌توانید فضایی جهت برقراری روابط قوی دیپلماتیک با غرب و آمریکا برای خود ایجاد کنید و نه چین و روسیه شما را به عنوان متحد استراتژیک خود در نظر می‌گیرند.

🔸اولویت‌های ژئوپلتیک چین و روسیه برای ایران خط قرمز است اما منافع ژئوپلتیک ایران برای آن‌ها وجه‌المعامله است!

🔸تا شعارگرایی جای خود را به واقع‌گرایی ندهد، اوضاع همین قدر دردناک است.

سید محسن امامی‌فر

@goftarname
🔸 مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟! (بخش اول)

✍️ سید‌محسن امامی‌فر، روزنامه‌نگار در یادداشتی با عنوان «مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟!» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد می‌گذرد و انواع تحلیل‌ها از این رویداد تلخ تاریخی که مسیر ایران را تغییر داد، ارائه شده است.

اخیرن آقای مهدی تدینی مترجم و پژوهشگر برجسته تاریخ و سیاست در یادداشتی خواندنی با عنوان “اسطوره‌ی مصدق” در کانال تلگرامی خود به نقد انگاره دموکرات‌بودن دکتر مصدق پرداخته و با ذکر برخی جزئیات از آن سال‌های پرتلاطم به این نتیجه رسیده است که نخست‌وزیر معزول، ضداستعمار بود اما ضداستبداد نه! چرا که مصدق از روش‌های غیردمکراتیک جهت نیل به اهداف خود استفاده کرده است.

در این‌که مصدق از روش‌های غیردموکراتیک در بسیاری از اقدامات خویش از جمله انحلال پارلمان، استفاده کرده است، بحثی نیست. اما سوال اساسی این است که در یک سیستم استبدادی، با هدف محدود کردن قدرت شاه و متعاقبن برقراری یک حکومت دموکراتیک، از چه استراتژی می‌توان بهره جست؟
آیا جهت مبارزه با حکومتی غیردموکراتیک، اقدام در چارچوب‌های دموکراتیک که نه مطلق اما تا حدود زیادی صرفن روی کاغذ اعتبار داشت، برای مصدق امکان‌پذیر بود؟

نکته مهم این است که در تحلیل تحولات منتهی به کودتای ۲۸ مرداد، نمی‌توان با عینک ایده‌آل‌گرایی بدون توجه به مختصات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حاکم، به نقد رویکرد مصدق پرداخت.

سیاست‌مدار در ردای عملگرایی می‌تواند موفق باشد نه در قامت روشن‌فکری. از نظر در عرصه روشن‌فکری تا عمل در میدان سیاست، فاصله زمین تا آسمان است.

نقدهای بسیاری به مصدق وارد است، به ویژه در مناسبات با متحدان خود که در فقدان رویکرد منعطفانه و جمع‌گرایانه و البته اشتباه محاسباتی در اتکای بیش از اندازه بر کاریزمای فردی در راستای بسیج عمومی، نهایتن به واگرایی و شکست نهضت ملی منجر شد (گرچه یکی دیگر از عوامل مهم جدایی جریان روحانیت سنتی، بازاریان و برخی از سران جبهه ملی و یاران مصدق از او، به سهم‌خواهی و عدم درک درست مختصات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و نظام بین‌الملل از سوی آن‌ها بازمی‌گشت). اما با همه این تفاسیر، عنوان این نقد که مصدق به دنبال دموکراسی نبود، جای تامل و تردید فراوان دارد.

استراتژی مواجهه مصدق با شاه گرچه دموکراتیک نبود اما دلیل موجه برای غیردموکرات بودن او نیست. مصدق ناچار به اتخاذ روش‌ و رویکردهایی بود که جناب تدینی در یادداشت خود به عنوان ادله دمکرات‌نبودن وی مطرح می‌‌نماید.

سخت است بر ضداستعمار بودن مصدق مهر تایید زد اما در ضداستبداد بودنش تردید کرد. اگر مصدق به دنبال غلبه بر محمدرضاشاه جهت قبضه کردن قدرت برای خود بود، نمی‌توانست انگلیس را دشمن خود نماید.

در واقع اگر نه استعمار، اما جمع "وابستگی به قدرت خارجی" از یک سو و "استبداد در داخل" از سوی دیگر، حکومت‌کردن را سهل‌تر می‌نماید تا این‌که پس از قطعِ ید استعمار، بااستبداد حکومت کردن‌.

اگر مصدق به دنبال از بین بردن استبداد شاهی و پیاده‌سازی استبدادی نوین از سوی خود بود، از طریق وابستگی به قدرت‌های خارجی، راحت‌تر می‌توانست حکومت کند تا این‌که پس از قطعِ ید استعمار، با استبداد حکومت کردن که به مراتب می‌توانست سخت‌تر باشد.

از سوی دیگر اگرچه برخی تاکتیک‌های استبدادی مصدق، می‌تواند به عنوان ابزاری برای تحکیم دولت خود و متعاقبن رای به مستبد بودن او تفسیر گردد، اما این نکته مهم را باید در نظر داشت که این اقدامات از سوی مصدق، می‌توانست با هدف از بین بردن نقش و تأثیر قدرت‌های خارجی بر جریانات و مسئولان وابسته به دربار و استعمار و یا جلوگیری از کارشکنی‌ها و توطئه‌های مخالفان نهضت ملی و عوامل دیگر جهت فراهم‌آوردن شرایط مساعد برای حکومتی دموکراتیک و مستقل‌تر باشد.

از این رو، با وجود تضادهایی در اقدامات و تاکتیک‌های مصدق، نمی‌توان او را به‌عنوان مستبد در نظر گرفت، بلکه شخصیت سیاسی و رویکردهای او باید با توجه به شرایط و منافع مختلف کشور تحلیل شود. البته همان‌طور که بسیار سخت است استبدادی بودن را منطبق بر مختصات شخصیت سیاسی مصدق بدانیم، دموکرات بودن وی نیز می‌تواند محل تامل باشد.

http://www.ensafnews.com/430987/
🔸 مصدق؛ دموکرات یا مستبد؟! (بخش دوم)

نگارنده بر این باور است که با توجه به پیچیدگی‌ها و تناقضات در عملکرد‌ها و تصمیم‌گیری‌های مصدق، به طوری که او در برخی موارد تاکید بر اصول دموکراتیک داشته و تلاش‌هایی برای تقویت نهادهای دموکراتیک انجام داده و دستاوردهای آزادی‌خواهانه‌ای داشته است، اما در عین حال، برخی اقدامات او نیز می‌توانند تحت عناوینی مانند مستبدانه یا تاکتیک‌های غیردموکراتیک تلقی شوند، بنابراین نمی‌توان نظر قطعی در خصوص دموکرات‌بودن یا مستبد‌بودن وی داد. هرچند بنابر آن‌چه گفته شد مستبد بودن مصدق با ضداستعمار بودن وی تا حدودی منافات دارد.

به نظر می‌رسد با توجه به پیچیدگی تاریخی و سیاق‌های مختلف، ارزیابی دقیق و کامل شخصیت یک رهبر سیاسی مانند محمد مصدق، موضوعی ساده نیست و با قطعیت نمی‌توان در این خصوص نظر داد.

شاید اگر مسیر تاریخ ایران به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد و مصدق قادر به غلبه کامل بر شاه می‌شد و حکومت خویش را ادامه می‌داد، بهتر می‌توانستیم در این باب تحلیل کنیم. هرچند می‌توان به صراحت عنوان کرد، مصدق اهدافی دموکراتیک داشت، با این وجود که برخی‌ تاکتیک‌هایش غیردموکراتیک بود.

اما آن‌چه قابل پذیرش‌تر است، این‌که مصدق، مستبد نبود، که اگر بود در پاسخ به درخواست فاطمی وزیر خارجه وقت که پس از ناکامی کودتای ۲۵ مرداد، خواهان تغییر سمت خود و انتصاب به عنوان وزیر دفاع جهت اعدام ۵۰ نفر از سران مخالفان بود، پاسخ مثبت می‌داد.

در حالی که مصدق در پاسخ به درخواست فاطمی، گفت: "با چه قانونی؟" و وقتی که فاطمی در جواب گفت "قانون انقلاب"، مصدق با صدای بلند اظهار کرد:"قانون من، قانون اساسی است، قانون انقلاب نیست!"

http://www.ensafnews.com/430987/
🔸حنای خاتمی دیگر رنگی ندارد؟
🔺 عجایب ارزش‌گذاری در سیاست‌خارجی ایران!

🔸علی‌اکبر ولایتی در واکنش به بیانیه مسکو و اعراب در مورد جزایر سه گانه گفته است: "برخی فشار‌های سیاسی بر روسیه موجب می‌شود که برای به دست آوردن امتیازی کم‌ارزش به اعتبار خود لطمه بزند."

🔸این‌که روسیه امتیازات ارزشمند و یا بی‌ارزشی از اعراب در این خصوص می‌گیرد، به ارزیابی‌های تخصصی مقامات آن کشور بازمی‌گردد، نه سیاست‌مداران ما!

🔸اما به فرض آن‌که روسیه برای به دست آوردن امتیازی کم ارزش، هیچ تعهدی به تمامیت سرزمینی ایران ندارد، شما برای به دست آوردن کدام امتیاز ارزشمند، جامعه را وادار به تحمل این همه هزینه و فشار سیاسی و اقتصادی از سوی جامعه بین‌الملل به دلیل حمایت کامل از روسیه در جنگ با اوکراین کردید؟

🔸این همه هزینه و فشار سیاسی برای کشوری که برای به دست آوردن امتیازی کم‌ارزش، حداقل در بیان، تمامیت سرزمینی ایران را نقض می‌کند؟!

🔸این هم از عجایب ارزش‌گذاری در سیاست خارجی ایران است!

سیدمحسن امامی‌فر
🔺تردید در رد صلاحیت

🔸رحیم‌پور ازغدی در ادامه جریان‌سازی علیه حسن روحانی جهت ردصلاحیت او، استدلال‌هایی از قبیل این‌که گفته شده دو تابعیتی است و پاسپورت بریتانیایی داشته و هم‌چنین دروغ‌های مکرر هم گفته و یک میلیون شکایت هم از او شده، مطرح کرده است.

🔸پروپاگاندای شدید جریان انقلابی علیه رئیس‌جمهور سابق با هدف ردصلاحیت وی در انتخابات مجلس خبرگان رهبری با شدت بیشتری این روزها ادامه دارد و نشان‌دهنده آن است که حاکمیت در سطوح بالای خود، نسبت به ردصلاحیت روحانی تردید دارد و به جمع‌بندی نهایی نرسیده است.

🔸فضاسازی شخصیت‌های مطرح و رسانه‌های جریان انقلابی در راستای تخریب روحانی، با هدف تأثیرگذاری بر بدنه این طیف و در نهایت افزایش فشار از سوی بدنه و راس این جریانِ بانفوذ بر حاکمیت جهت ردصلاحیت رئیس‌جمهور سابق دنبال می‌شود.

🔸این در حالی است که هم‌میهن در خبری مدعی شده، رهبری در دیدار با اعضای شورای نگهبان نسبت به برخی ردصلاحیت‌ها ابراز نارضایتی کرده است.

سید محسن امامی‌فر
🔺 موج جدید حملات علیه رضا کیانیان

🔹 چه کسی بازنده کارزار خواهد بود؟

سیدمحسن امامی‌فر

🔸هنرمندانی مانند کیانیان قرائت متفاوتی از شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور دارند که زاویه جدی با دیدگاه رسمی مسئولان کشوری دارد و بر مدار منافع مردم‌ تعریف می‌شود، نه مردم‌داری پوپولیستی.

🔸عدم سکوت رضا کیانیان به عنوان یک هنرمندِ کنشگر در مقابله با سیاست‌های ضدفرهنگی و ضدمردمی، دستگاه رسمی را آزار می‌دهد.

🔸اما بر اساس کدام منطق، هنرمند باید در مواجهه با بحران هایی که مردم کشورش با آن دست و پنجه نرم می کنند، سکوت پیشه نماید؟!

🔸البته که این طیف های هژمونی طلب، هنرمند ساکتِ منفعل را بر هنرمند حق گویِ حق طلب ترجیح می دهند.

🔸اما باید توجه داشت اگر کیانیان سرمایه بزرگ اجتماعی شده، به این دلیل است که "حقیقت" را قربانی "مصلحت" نکرده و این به واقع ستودنی است.
 
🔸به نظر می رسد تندروها هیچ درکی از فلسفه هنر ندارند و در این امر نیز همچون سیاست، اقدامات و اظهارات خود را بر پایه خودمختاری های بی قاعده، بی ضابطه، فرافکنانه و افراطی بنا نهاده اند.

🔸تجربه ثابت کرده این جریانات، عطش و حرص غریبی برای مقابله با مردم و مرزبندی و جبهه گیری در مواجهه با علایق، مطالبات و مشاهیر ملت دارند.

🔸اظهارات تند مدیرکل نظارت سازمان سینمایی وزارت ارشاد علیه کیانیان با این مضمون که " از به حاشیه کشاندن سینما پرهیز کنید، در غیر این‌صورت شما بازنده این کارزار خواهید بود"، در همین راستا تعریف می‌شود.

🔸اما تاریخ ثابت کرده هرکه در مقابل مردم و آن‌هایی که در خط مردم حرکت می‌کنند بایستد، بازنده کارزار خواهد بود.
🔺تناقض انقلابی!

سید‌محسن امامی‌فر

🔸 روزنامه جوان در مطلبی نوشته است: "دخترانی که در پارتی دستگیر میشوند، فرق میکنند با دخترانی که در راهپیمایی ۲۲ بهمن شرکت می‌کنند وممکن است حجاب کامل هم نداشته باشند. آنها هم البته خطاکارند، اما نوع برخورد و نگاه ما به این دو حتماً با هم تفاوت دارد. ما این افراد را ‏متدین، انقلابی⁩ و در مسیر حق می‌بینیم."

🔸 تناقض مهمی که در گفتمان انقلابی وجود دارد و در مطلب فوق هم آشکار بود، این است که بی‌حجابی را به عنوان یک گناه شرعی عنوان می‌کنند و عرف جامعه را در این مقوله هرگز نمی‌پذیرند و برای مقابله با این گناه شرعی، خود را مجاز می‌دانند تا با دختران بی‌حجاب، انواع و اقسام برخوردها را داشته باشند. از جریمه گرفته تا توقیف ماشین، دستگیری و ...!

🔸 واضح است بر اساس گفتمان و رفتار جریان انقلابی، چنین فردی نمی‌تواند متدین باشد، هرچند مسلمان است. اما در عین‌حال بانوان بی‌حجابی که در راهپیمایی‌های حکومتی شرکت می‌کنند را متدین می‌دانند.

🔸 این تناقضی آشکار و نشان‌دهنده آن است که تنها شاخص دین‌داری و در مسیر حق بودن نزد این جریان، انقلابی بودن است.
به عبارت دیگر، انقلابی باش، هر چه می‌خواهی باش!

🔸 نکته دوم این‌که بر مبنای آن‌چه خودشان عنوان می‌کنند، قاعدتن نباید با بانوان بی‌حجاب در خیابان‌ها یا در پارتی‌ها برخورد کنند چرا که احتمال انقلابی‌بودن آن‌ها وجود دارد. بنابراین بر اساس اعتقاد آقایان، متدین و در مسیر حق هستند!

🔸 با این وجود، این همه برخورد با زنان و دختران این سرزمین به چه علت صورت می‌گیرد؟!